دیگر حق ندارند به نام مردم ایران سخن بگویند


انتخابات نمایشی، به یک “نه” بزرگ به جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ پایین ترین میزان مشارکت از سال ۵۷ تا کنون

منشه امیر

دیگر حق ندارند به نام مردم سخن بگویند و خود را “جمهوری” بنامند!

انتخابات نمایشی را پشت سر گذاشتند، و از پیش می دانستند که مردم از آن استقبال نخواهد کرد.

ولی ضربه ای که از دهن کجی دارندگان حق رای متحمل شدند، بسیار دردناک تر از آن چیزی بود که انتظارش را داشتند.

هیچ ارقام موثقی در دست نیست. ولی همه منابع خبری و آشنایان امور ارزیابی می کنند که بین ۲۰ تا ۳۰ درصد بوده است. ولی همین رقم نیز ممکن است اغراق آمیز و نادرست باشد.

حساب کنید که دست کم بیست درصد از دارندگان حق رای حقوق بگیران حکومتی و کارمندان دولت و نهادهای وابسته به آن هستند که خود را ناچار می بینند بروند و رای بدهند.

در یک حساب سرانگشتی، ممکن است شماری بین ده تا پانزده درصد از مردم غیرحکومتی به پای صندوق های رای رفته اند و این برای رژیم شرم آور است و نشان می دهد که این حکومت، نه تنها حق ندارد نیت ها و توطئه ها و خواسته های خود را از قول مردم نقل کند، بلکه درصد بسیار بالایی از مردم، با تحریم انتخابات، نشان دادند که چقدر از این حکومت نفرت دارند و خواهان برانداختن آن هستند.

اوج این شکست در حالی احساس می شود که به یاد بیاوریم سران حکومت همه توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتند که مردم را به رای دادن تشویق کنند.

خامنه ای چندین بار در این زمینه سخنرانی داشت و تاکید کرد که شرکت در انتخابات یک واجب شرعی است و اگر کسی حضور نیابد، خداوند بر او خشم خواهد گرفت.

آخوندهای حکومتی، یکی پس از دیگری، به تبلیغات هدایت شده از جانب رهبر پیوستند و تاکید کردند که درصد بالای رای دهندگان، موجب تقویت حکومت می شود.

شاید به همین علت بود که مردم از صندوق های رای فاصله گرفتند تا نفرت خویش را نسبت به رژیم بیان کرده باشند.

حسن روحانی ادعا کرده گفته بود که شرکت در انتخابات، اجرای حق دموکراتیک شهروندان، در یک نظام مردم سالار است.

او شرم ندارد که چنین می گوید، زیرا خودش بارها از رد صلاحیت فله ای بسیاری از افرادی که برخورد انتقادی با رژیم دارند، زبان به گله و شکایت گشوده است.

همگان گفتند که این بار شورای نگهبان، با رئیس سالخورده ای که یک پایش دم گور است، ولی حاضر نیست از این سمت کنار رود، شمشیر را از رو بسته و می خواهد یک مجلس یک دست برپا سازد که در آن، حتی کوچکترین انتقادی از کارهای حکومت شنیده نشود.

این رفتار، ادامه همان کودتایی است که در سال های اخیر شاهد آن هستیم و گام به گام پیش می رود و سپاهیان بر همه امور کشور تسلط می یابند.

این واقعیت که محمد باقر قالیباف، آن سپاهی دزد و فاسد که عملکرد او را در شهرداری تهران دیدیم، اکنون در بالای لیست تندروهای رژیم قرار دارد، این نشان آن است که سپاه می خواهد مجلس را نیز به طور کامل به تسلط خود در آورد.

در شرایط کنونی که رژیم در آستانه فروپاشی قرار گرفته، نمایش دموکراسی و تظاهر به مردمسالاری نیز می تواند برای حکومت خطرناک باشد.

تعارف را کنار گذاشته اند و شمشیر را از رو بسته اند.

از روز نخست، برای حکومت خود یک نام جعلی را برگزیدند و آن را جمهوری اسلامی نامیدند.

جمهوری و اسلامی، با هم هیچ همخوانی ندارد و این یک، آن یک را نقض می کند.

اگر اسلامی است، پس قدرت در دست علمای دین است که آیه های کلام الله مجید را آنگونه که صلاح خود می دانند تعبیر می کنند و به اجرا میگذارند.، و مردم عددی نیستند که به حساب آیند

در چنین رژیمی، قدرت در دست فردی به نام ولی مطلقه فقیه است که بر همه چیز تسلط دارد و هرگز لازم نمی بیند به مردم حساب پس دهد و انتصاب او مادام العمر است.

در چنین رژیمی مردم صغیر محسوب می شوند و شورای نگهبان است که تصمیم می گیرد چه کسی می تواند وارد مجلس شود و چه قانونی را مجلس اجازه دارد از تصویب بگذراند.

پس، جمهور، یعنی مردم چه کاره هستند؟ آن ها صغیرند، مهجورند، ولی مطلقه دارند و اوست که برایشان تصمیم می گیرد.

پس، نهادهایی مانند مجلس و رای مردم، عددی نیست و نقشی ندارد و چیزی را عوض نمی کند.

پس، جمهوری، بدون جمهور، بدون شراکت مردم و نظارت مردم. یک دیکتاتوری مطلق که آن را با برچسب جمهوری، به بازار عرضه کرده اند.

دروغ می گویند! همیشه دروغ گفته اند!

با نگرانی می بینند که حتی پس از سرکوب بیرحمانۀ اعتراضات آبان ماه، باز هم مردم همچنان دلیرانه در برابر حکومت ایستاده اند و برانداختن آن را آرزو می کنند.

بیشرمانه ترین رفتارها را علیه زنان و مردان دستگیر شده، در زندان های مخوف خود مرتکب شدند تا مردمان را از ادامه حضور در راهپیمایی های اعتراضی باز دارند، ولی شکست خوردند.

احساس می کنند که دنیا دارد روی سرشان خراب می شود و مصیبت پشت مصیبت برایشان روی می دهد و مرتبا بدبخت ترشان می کند.

در همین روزهای سرنوشت ساز، سازمان جهانی جلوگیری از پولشویی و تروریسم نیز رژیم ایران را مورد تحریم قرار می دهد.

تحریم های آمریکایی کافی نبود، اکنون یک سازمان جهانی نیز به تحریم های مشابه دست می زند و اگر کشوری و یا حکومتی و یا شرکتی بود که هنوز حاضر می شد با رژیم ایران داد و ستد کند، حالا، آن ها هم از معرکه خارج می شوند و انزوای اقتصادی علیه رژیم ایران کامل تر می گردد.

می کوشند از اهمیت این تحریم ها از جانب FATF بکاهند و ادعا می کنند که این تحریم ها اثر عمده ای بر اقتصاد رژیم نخواهد داشت.

رئیس کل بانک مرکزی می گوید که مگر بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ و توضیح می دهد که اکنون بیش از یک سال است که تحریم های اقتصادی آمریکایی بازگشته، حالا اف ای تی اف هم تحریم کند، مگر چه خواهد شد؟

بیژن نامدار زنگنه، سرپرست وزارت نفت، یعنی پردرآمدترین نهادی حکومتی، به صراحت می گوید: پولی برایمان نمانده که با ناله سودا کنیم!

این ارزیابی که تحریم های توسط اف ای تی اف تاثیری ندارد، نوعی شیادی، دروغ پردازی و یا اشتباه در ارزیابی است. زیرا اگر رژیم تا دیروز با تحریم های آمریکایی روبرو بود، اکنون همه کشورهای دنیا باید رژیم ایران و به ویژه سیستم بانکی آن را تحریم کنند و از همکاری با حکومت ایران روی گردانند.

ولی فرماندهان سپاه پاسداران بر خامنه ای و تصمیم گیرندگان حکومتی تحمیل کرده اند که باید ماجراجویی ادامه یابد و نسبت به دنیا دهن کجی کنند و راه خطرناک خود را ادامه دهند و مردم را همچنان سرکوب کنند و منطقه را همچنان به آشوب بکشانند.

لویی شانزدهم پادشاه فرانسه گفته بود: پس از من، حتی طوفان نوح بیاید، من که رفته ام، به من چه ارتباطی دارد؟

حالا سران حکومت ایران نیز که برافتادن خود را نزدیک می بینند، به سیم آخر زده اند و هم در داخل و هم در خارج، رفتارهای خطاکارانه و خطرناک خویش را شدیدتر کرده اند و به خود قول داده اند که ایران و منطقه را با رفتن خویش به آتش خواهند کشید.

بخت، سخت از آن ها برگشته است. تحریم انتخابات از جانب مردم کافی نبود. تحریم رژیم از جانب یکی از پرقدرت ترین نهادهای مالی بین المللی نیز کافی نبود و اکنون بلای کورونا همانند اجل معلق بر سرشان فرود آمده است.

برای جلوگیری از سرایت ویروس به داخل ایران، به هیچ تدبیر و اقدام احتیاطی دست نزدند.

از ترس آن که مبادا دولت چین بر آنان خشم بگیرد، و این متحدی را که تنها یک کشور دیگر شبیه آن حامی رژیم ایران است و آن روسیه است، از دست بدهند، به همه آمد و شدها با چین ادامه دادند و هیچ کنترلی به عمل نیاوردند و شرکت هواپیمایی ماهان، به دستور سپاه پاسداران به پروازها به چین ادامه داد – زیرا برای سپاه جان مردم مطرح نیست، بلکه ادامه ساخت اسلحه اهمیت دارد و قطعات آن را از جمله باید از چین وارد کرد.

برای خرید لوازم پزشکی به هدف جلوگیری و یا رویارویی با ابتلاء به کورونا، به کوچکترین اقدامی دست نزدند.

در شهر گیلان می گویند که حتی آن چند لوله آزمایشگاهی را که برای تشخیص ویروس کرونا مورد نیاز است در اختیار ندارند.

اجرای آزمایش تشخیص ویروس کرونا بسیار گران است و بیمارستان ها مبالغ کلانی برای هر آزمایش مطالبه می کنند که مردم قادر به پرداخت آن نیستند.

هیچ نظارتی وجود ندارد و خدا می داند که چند تن از حاملان ویروس کرونا از قم در نقاط دیگر ایران پراکنده شده اند.

این دیگر شوخی ندارد. اگر خدای ناکرده، بیماری در سراسر ایران شیوع یابد و بی کفایتی رژیم یک بار دیگر آشکارتر از پیش شود، مردم به خیابان ها خواهند آمد و بساط حکومت را به آتش خواهند کشید.

این یکی، دیگر شوخی بردار نیست، با جان مردم بازی می کنند!

*************************

فیلم زیر؛ خامنه ای: مصیبت آن روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رای