سروش/خمینی؛ او به کشتار مخالف، شیر بود!

عبدالکریم سروش میگوید: «خمینی با سوادترین رهبر کشور بوده است تا کنون… هیچ کس به لحاظ علمی به پای او نمی رسد، .خمینی مرد شجاعی بود.»
+++

او به کشتار مخالف، شیر بود!

عارف پژمان

رفت آن سرلوحهء عرفان و فیض۱
واقف اسرار استنجاء و حیض

او به کشتار مخالف، شیر بود
در دوروئی صاحب تدبیر بود

دیگر اندیشان، هزاران، سر برید
شهرکی از « لعنت آباد» آفرید

ریش جنباند و جفنگی تازه گفت
یاوه ، بی پروا و بی اندازه گفت

«انقلاب فرهنگی» ساز کرد
نصف استادان ، به عزل، انباز کرد

هم به تحریک خمینی، شد به پا
جنگ با صدام ، سوی کربلا

++++

نیست دانش، گر خرافه پرور است
فقه و دین دیگر و دانش ، دیگر است

گرخمینی عالم دین بوده است
پس سوادش، حد سر گین بوده است!

پانویس:
۱-از توضیح المسائی خمینی( به نقل از مطلب، به عبدالکریم سروش، پرویز دستمالچی، منتشره در خبرنامه گویا، چارم مارچ، ۲۰۱۹)

در احکام خوردن و آشامیدن:”… خوردن سرگین (فضله چهارپایان، از قبیل اسب و الاغ، فرهنگ عمید) و آب دماغ حرام است… خوردن کمی از تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام برای شفا…. اشکال ندارد… فروبردن آب بینی و خلط سینه که در دهن آمده حرام نیست (م. ۲۶۲۹)… خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است… خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مکروه است و اگر کسی با آنها وطی کند یعنی نزدیکی(جنسی)،نماید، حرام میشوند و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند… اگر با گاو و گوسفند و شتر نزدیکی کنند بول و سرگین آنها نجس میشود و آشامیدن شیر آنها هم حرام است و باید بدون آنکه تاخیر بیافتد آن حیوان را بکشند و بسوزانند و کسیکه وطی کرده پول آن را بصاحبش بدهد” (از م. ۲۶۲۷ تا ۲۶۳۲

در احکام تخلی (ادرار و مدفوع): “… واجب است که انسان وقت تخلی و مواقع دیگر عورت خود را از کسانی که مکلفند… بپوشاند… مثلا با دست کافیست… موقع تخلی جلوی بدن یعنی شکم و سینه رو بقبله و پشت به قبله نباشد… مخرج بول (ادرار) با غیر آب پاک نمی شود… اگر مخرج غائط (مدفوع) را با آب بشویند، باید چیزی از غائط در آن نماند… لازم نیست با سه سنگ یا سه پارچه مخرج را پاک کنند، بلکه با اطراف یک سنگ یا یک پارچه کافی است… موقع وارد شدن به مکان تخلی اول پای چپ و موقع بیرون آمدن اول پای راست را بگذارد… سر را بپوشاند و سنگینی بدن را بر پای چپ بیندازند… حرف زدن در حال تخلی مکروه است، اما اگر ناچار باشد یا ذکر خدا بگوید اشکال ندارد، و…” (مسئله ۵۷ تا ۸۲).

“… ارتداد عبارت است از خارج شدن از اسلام و پذيرفتن کفر، شخصی که از اسلام به کفر روی آورده مرتد ناميده می شود و آن بر دو قسم است:

“۱ – مرتد فطری و آن کسی است که يکی از پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه اش مسلمان بوده و بعد از بلوغ اظهار اسلام کرده و آنگاه از اسلام خارج شده است.

۲- مرتد ملی و آن کسی است که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه وی کافر بوده و بعد از بلوغ اظهار کفر کرده و کافر اصلی شده سپس روی به اسلام آورده و بعداً به کفر بازگشت نموده است، مانند کسيکه اصلاً مسيحی بوده و مسلمان شده و سپس به مسيحيت بازگشت نمايد… مرتد فطری اسلامش ظاهراً پذيرفته نيست، و در صورتيکه مرد باشد حکمش اعدام است، و چنانچه زن باشد محکوم به حبس ابد و زدن بهنگام نماز و تنگی در معيشت است. ولی توبه اش قابل قبول است و در صورت توبه از زندان آزاد می شود