Previous Next

آمریکا یک شبکه قاچاق مرتبط با بانک مرکزی ایران را تحریم کرد

یک شرکت وابسته به بانک مرکزی ایران به همراه سه فرد ایرانی و دو شرکت در ترکیه و امارات به دلیل صادرات مواد و فناوری از آمریکا به ایران توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شدند.دولت ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه ۱۴ فوریه تحریم‌های جدیدی را علیه سه فرد و چهار شرکت در ایران، امارات متحده عربی و ترکیه اعمال کرد. این تحریم‌ها به دلیل نقش این افراد و شرکت‌ها در صادرات مواد و تکنولوژی پیشرفته از شرکت‌های آمریکایی به ایران و بانک مرکزی ایران صورت گرفته است.

دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا در بیانیه‌ای گفته این شبکه‌‌ تدارکات با نقض قوانین صادراتی و تحریم‌های آمریکا تکنولوژی آمریکایی را برای استفاده از سوی بانک مرکزی ایران به این کشور منتقل می‌کرده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به گفته وزارت خزانه‌داری آمریکا برخی از مواد و فناوری‌های ارسال شده برای بانک مرکزی ایران، از سوی دپارتمان تجارت این وزارتخانه به عنوان “اقلام امنیتی و اطلاعاتی موضوع امنیت ملی و کنترل های ضد تروریسم” رده‌بندی شده‌اند.

شرکت خدمات انفورماتیک وابسته به بانک مرکزی ایران که اخیراً پلتفرم ارز دیجیتال بانک مرکزی را توسعه داده است، شرکت صوری Advance Banking Solution Trading در امارات که تکنولوژی امریکا را برای بانک مرکزی ایران تامین می‌کرده است و نیز یک شرکت زیرمجموعه آن در ترکیه که خریدهایی را که نهایتا در ایران استفاده می‌شده‌اند انجام می‌داده است، در لیست این تحریم‌ها قرار گرفته‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سید ابوطالب نجفی، محمدرضا اسفندیار خادمی و پوریا میردامادی نیز سه شخص حقیقی تحریم‌شده هستند.

بر اساس بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا، ابوطالب نجفی مدیر عامل شرکت خدمات انفورماتیک بر “خرید غیرقانونی” اقلام خریداری‌شده نظارت داشته است.

محمدرضا خادمی نیز رییس شرکت بازرگانی “جنرال فریدام استار” مستقر در امارات است که در تسهیل حمل و نقل کالا به ایران مشارکت داشته است. خادمی همچنین متهم شده که با استفاده از شرکت خود، گواهی‌های جعلی خریدار نهایی را برای تسهیل صادرات این محموله‌ها ارائه می‌کرده که نشان می‌داده این کالاها به کشورهایی غیر از ایران می‌روند.

بیشتر بخوانید: کیفرخواست برای دو ایرانی در آمریکا به اتهام نقض تحریم‌ها

به گفته وزارت خزانه‌داری آمریکا، شرکت تکنولوژی “تد” در ترکیه شعبه‌ای از شرکت خدمات انفورماتیک است که کالاها و محصولات امریکایی را در هماهنگی با شرکت‌های صوری خریداری می‌کرده و پوریا میردامادی یکی از کارمندان این شرکت است که تابعیت دوگانه ایرانی فرانسوی دارد.

برایان نلسون، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا گفته است: «بانک مرکزی ایران نقشی کلیدی در تامین حمایت‌های مالی سپاه پاسداران و گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان ایفا می‌کند که دو بازیگر اصلی ناآرامی‌های اخیر در خاورمیانه هستند.»

او اضافه کرده است: «ایالات متحده به استفاده از همه ابزارهای موجود به منظور اختلال در تلاش‌های غیرقانونی رژیم ایران برای تهیه فناوری‌های حساس و واردات مناقشه‌ برانگیز از ایالات متحده ادامه خواهد داد.»

این تحریم‌ها دسترسی این شرکت‌ها و افراد به اموال و دارایی‌هایشان در ایالات متحده را محدود کرده و از فعالیت تجاری آنها با آمریکایی‌ها جلوگیری می‌کند.

فراخوان گردهمایی اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۳ مارس ۲۰۲۴

پنجمین-روز-پیاپی-آلودگی-هوا-برای-کلانشهر-مشهد-ثبت-شد

خبرگزاری ایرنا

مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان‌ رضوی گفت: کیفیت هوای کلانشهر مشهد برای امروز، بیست و پنجم بهمن ماه ۱۴۰۲ در شرایط آلوده برای تنفس افراد حساس و کودکان قرار دارد. 25 بهمن

مهدی اله‌پور روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: میانگین ۲۴ ساعته شاخص کیفیت هوای مشهد با عدد ۱۱۴ نشان دهنده قرار داشتن هوا در شرایط «ناسالم» است و شاخص های یک تا ۲ ساعت گذشته نیز با عدد ۱۱۱ نشان از هوای آلوده و شرایط «ناسالم» دارد.

وی ادامه داد: هوای ۶ منطقه کلانشهر مشهد در شرایط سالم است و شاخص کیفیت هوا در سایر ۱۷ منطقه دارای ایستگاه سنجش کیفیت هوای این کلانشهر در شرایط ناسالم برای تنفس تمامی افراد گزارش شده است.

مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی گفت: به شهروندان توصیه می‌شود در روزهای دارای هوای سالم و پاک، پیاده‌روی را با هدف حفظ سلامت خود ترک نکنند.

اله پور افزود: شایسته است شهروندان مشهدی با کاهش رفت و آمدهای غیر ضروری، نقش موثر خود را در بهبود کیفیت هوای این شهر ایفا کنند.

به گزارش ایرنا، قرار داشتن شاخص کلی کیفیت هوا تا ۵۰ ای.کیو.آی به معنای وضعیت «پاک» و بین ۵۱ تا ۱۰۰ ای.کیو.آی نشانگر وضعیت «سالم» است.

همچنین قرار گرفتن شاخص کلی کیفیت هوا بین اعداد ۱۰۱ تا ۱۵۰ ای.کیو.آی به معنای «آلودگی هوا برای افراد حساس و کودکان» و بین اعداد ۱۵۱ تا ۲۰۰ ای.کیو.آی به معنای «آلودگی هوا برای همه سنین» محسوب می‌شود.

تنفس هوای «ناسالم» در چهار شهر خوزستان

خبرگزاری ایسنا

بنا بر اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، هوای امروز چهار شهر خوزستان در وضعیت «ناسالم» و «قرمز» بوده است. 25 بهمن

بر اساس اعلام سامانه پایش کیفی هوای کشور، در ساعت ۱۱ امروز (۲۵ بهمن‌ماه) شاخص کیفیت هوا بر اساس اندازه‌گیری ذرات معلق با اندازه ۲.۵ میکرون در ایستگاه اداره‌کل حفاظت محیط زیست خوزستان در اهواز ۱۶۰، استانداری خوزستان در اهواز ۱۵۵، نیوساید اهواز ۱۵۱، سوسنگرد ۱۵۶، شادگان ۱۵۸ و خرمشهر ۱۵۷ بنابراین هوای این شهرها در وضعیت  «ناسالم» و «قرمز» بوده است.

 

به گزارش ایسنا، طبق شاخص ذرات ۲.۵ میکرون هوای ماهشهر، آبادان، دزفول و اندیمشک نیز در وضعیت «ناسالم برای گروه‌های حساس» و «نارنجی» بوده است.

بر اساس این شاخص، امروز و هوای هیچکدام از شهرهای خوزستان در شرایط «قابل قبول» یا در وضعیت «پاک» نبوده است.

شاخص کیفیت هوا (AQI) به پنج دسته اصلی تقسیم‌بندی می‌شود. بر اساس این تقسیم‌بندی از عدد صفر تا ۵۰ هوا پاک، از ۵۱ تا ۱۰۰ هوا قابل قبول، از ۱۰۱ تا ۱۵۰ هوا ناسالم برای گروه‌های حساس، از ۱۵۱ تا ۲۰۰ هوا ناسالم برای همه گروه‌ها، از ۲۰۱ تا ۳۰۰ هوا بسیار ناسالم و از ۳۰۱ تا ۵۰۰ شرایط کیفی هوا خطرناک است.

ادامه‌ی مطلب

ضربه کسری گاز به صنایع ایران

گزارش‌ها از ایران حاکی از افت شدید گازدهی به صنایع و نیروگاه‌های برقی به خاطر کسری شدید گاز در زمستان است. آمار نشان می‌دهد که این افت شدید، ضربه چشمگیری به صنایع عمده کشور زده است. یادداشتی از دالغا خاتین‌اوغلو.امین ابراهیمی، نایب رئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، روز سه‌شنبه ۲۴ بهمن اعلام کرد که گازدهی به این بخش از ابتدای پاییز حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد کاهش یافته است.

آمارهای ارائه‌شده توسط مقامات شرکت گاز ایران نشان می‌دهد، هم‌اکنون تنها ۷۸ میلیون متر مکعب گاز تحویل صنایع عمده کشور می‌شود، در حالی که این رقم در بهار امسال بالای ۱۵۰ میلیون متر مکعب بود.

منظور از صنایع عمده، سه بخش فولاد، پتروشیمی و سیمان است که تقریبا نیمی از صادرات غیرنفتی ایران را تشکیل می‌دهند.

گزارش‌های زیادی از کاهش درآمدهای صادرات این اقلام منتشر شده که نشان از ضربه چشمگیر کسری برق در تابستان و کسری گاز در زمستان بر این صنایع است.

امین ابراهیمی می‌گوید، ظرفیت نامی تولید محصولات نیمه‌نهایی فولاد کشور ۴۶ میلیون تن در سال است، اما در عمل به خاطر کسری برق و گاز، تنها ۳۳ میلیون تن محصول تولید می‌شود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

آمارهای ماهانه انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران نشان می‌دهد که بهار امسال تولید ماهانه فولاد در کشور نزدیک ۲ میلیون تن بود، اما در تابستان به خاطر کسری گاز به ۱.۷ میلیون تن رسیده و پاییز امسال با محدود کردن نسبی تحویل گاز به این صنعت، تولید حدود ۱.۸۵ میلیون تن شده است.

با این حال، در دی‌ماه امسال با آغاز کسری زمستانی شدید گاز، تولید بخش فولاد به زیر ۱.۶ میلیون تن سقوط کرده است.

صادرات فولاد ایران در ۱۰ ماه سال جاری خورشیدی نیز ۶.۲ میلیارد دلار بوده که افتی ۵.۵ درصدی نشان می‌دهد.

پتروشیمی و سیمان

صنعت پتروشیمی، بعد از نفت خام، مهم‌ترین منبع درآمد صادراتی جمهوری اسلامی است.

آمارهای گمرکی ۱۰ ماهه امسال نشان می‌دهد که صادرات کالاهای زیرمجموعه بخش پتروشیمی (شامل محصولات خام نفتی مانند پروپان و بوتان نیز می‌شود) نسبت به دور مشابه سال گذشته ۳۲ درصد افت کرده و به حدود ۱۶ میلیارد دلار رسیده است.

البته بخشی از این افت مربوط به کاهش قیمت محصولات نفتی در بازارهای جهانی است، اما آمارهای ارائه‌شده توسط مقامات شرکت ملی گاز نشان می‌دهد، تحویل گاز به این بخش به شدت افت کرده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ایران در بهار امسال روزانه ۷۰ میلیون متر مکعب گاز به عنوان خوراک و سوخت تحویل پتروشیمی‌ها می‌داد، اما اکنون به کل بخش‌های فولاد، پتروشیمی و سیمان ۷۸ میلیون متر مکعب گاز می‌دهد.

اخیرا مهدی مهدوی ابهری، دبیرکل انجمن کارفرمایی پتروشیمی، اعلام کرد که سال گذشته به دلیل عدم تأمین گاز ۸۰۰ میلیون دلار از درآمد صادرات پتروشیمی کشور از بین رفت.

آمارهای شرکت ملی پتروشیمی ایران نیز نشان می‌دهد، در حالی که ظرفیت نامی مجتمع‌های پتروشیمی ایران بیش از ۹۱ میلیون تن در سال است، سال گذشته زیر ۷۰ میلیون تن محصول پتروشیمی تولید شده است. به عبارتی، یک چهارم از ظرفیت پتروشیمی کشور به خاطر کسری گاز بیکار مانده است.

علی اکبر الوندیان، دبیر انجمن سیمان نیز اخیرا از کاهش ۲۰ تا ۲۳ درصدی سوخت کارخانه‌های سیمان خبر داد و گفت: «گاز بیش از ۵۰ کارخانه سیمان به صورت تقریبی قطع شده است. از سوی دیگر برق واحدهای تولیدی نیز به تدریج دچار محدودیت شده‌اند». او گفت، در تابستان نیز تحویل برق به این واحد‌ها ۵۵ درصد کاهش می‌یابد.

کسری گاز ایران

ایران در زمستان‌ها با کسری روزانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون متر مکعبی گاز مواجه است. برای درک بزرگی این رقم، شاید مقایسه آن با مصرف گاز کشوری مانند ترکیه با ترکیب جمعیتی مشابه ایران روشنگر باشد.

ترکیه در زمستان‌ها روزانه ۲۵۰ میلیون متر مکعب و ایران ۸۵۰ میلیون متر مکعب مصرف گاز دارد و به اندازه مصرف گاز ترکیه نیز کسری گاز دارد.

بیشتر بخوانید: چرا بحران برق و گاز ایران تمامی ندارد؟

برای حل بحران کسری گاز ایران، تولید گاز باید بالای ۱.۱ میلیارد متر مکعب در روز باشد. تولید چنین حجمی از گاز در دولت‌های گذشته و کنونی نیز پیش‌بینی شده بود، اما هرگز عملی نشد.

علت اختلاف چشمگیر مصرف گاز ایران با ترکیه در این نکته است که گاز سهمی ۷۰ درصدی در مصرف انرژی ایران دارد. به عبارتی ساده‌تر، حوزه انرژی ایران متنوع نیست و تقریبا کل انرژی کشور یا از محصولات نفتی و یا از گاز تامین می‌شود.

در مقام مقایسه، ترکیه ۳۵ برابر ایران تولید انرژی خورشیدی و بادی و ۹ برابر ایران تولید برق آبی دارد.

این کشور سال گذشته ۲۸۰۰ مگاوات به تولید انرژی خورشیدی و بادی خود افزود و امسال ۵ هزار مگاوات دیگر به این رقم اضافه خواهد شد.

ایران در تابستان‌ها با کسری ۱۴ هزار مگاوات برق مواجه است. نکته دیگر اینکه تلفات برق و گاز در ایران بسیار غیر عادی و بحرانی است؛ به طوری که ۱۰ درصد از گاز تولیدی و ۱۳ درصد از برق تولیدی تنها در مرحله تولید و انتقال، بدون اینکه به دست هیچ مشتری‌ای برسد، تلف می‌شود.

و نهایتا موضوع دیگر، راندمان بسیار پایین بخش صنایع و نیروگاه‌های برقی کشور است. برای نمونه در بهار امسال نیروگاه‌های برقی ایران روزانه ۲۶۵ میلیون متر مکعب مصرف گاز و ۳۵ میلیون لیتر مصرف مازوت و گازوئیل داشتند. به عبارتی، ۴۰ درصد از گاز تولیدی کشور در این فصل، تحویل نیروگاه‌های برقی می‌شد. متوسط راندمان این نیروگاه‌ها بسیار نازل و در حدود ۳۳ درصد است.

کسری زمستانی گاز باعث شده است که تحویل روزانه گاز به نیروگاه‌ها به ۱۲۰ میلیون متر مکعب کاهش یابد و به جای آن مازوت و گازوئیل بیشتری مصرف شود.

مصرف مازوت ایران طی چهار سال گذشته ۱۱۵ درصد رشد کرده و سال گذشته به رقم هنگفت ۴۳ هزار تن در روز رسیده است. مصرف روزانه گازوئیل نیز با رشدی ۴۵ درصدی به ۱۱۰ هزار تن اوج گرفته است.

اصرار بر صادرات گاز

ایران به ترکیه و عراق گاز صادر می‌کند و پاکستان را نیز تهدید به جریمه ۱۸ میلیارد دلاری در صورت عدم تعهد به واردات گاز از ایران کرده است. پاکستان قرار بود طبق قراردادی که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد امضا شد، از سال ۲۰۱۵ روزانه ۲۲ میلیون متر مکعب گاز از ایران بخرد، اما تاکنون حتی اقدام به احداث خط لوله در مرز با ایران نیز نکرده است.

سال گذشته ایران روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب صادرات گاز داشت که نیمی از آن راهی ترکیه و نیمی دیگر تحویل عراق شد.

آمارهای رسمی ترکیه نشان می‌دهد که این کشور در سال ۲۰۲۳ خرید گاز از ایران را نصف کرده، اما مقامات ایران می‌گویند، به جای آن صادرات به عراق را به صورت چشمگیری افزایش داده‌اند.

ایران در همه فصول سال کسری گاز دارد، اما در زمستان‌ها بسیار چشمگیر است. ارزش حرارتی یک متر مکعب گاز برابر تقریبا یک لیتر مازوت و گازوئیل است.

در واقع ایران با صادرات روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز و کسب درآمد ۴.۵ میلیارد دلاری، ۵۰ میلیون لیتر مازوت و گازوئیل بیشتری در کشور مصرف کرده که اتفاقا ارزش آن حدود ۹ میلیارد دلار در سال است.

دقیقا مشخص نیست چرا مقامات ایران تن به چنین زیانی می‌دهند و کماکان بر صادرات گاز اصرار دارند.

حبس تعزیری برای متصدی یک واحد آلاینده محیط زیست در بهارستان

خبرگزایر ایسکانیوز

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بهارستان از صدور محکومیت متصدی یک واحد آبکاری آلاینده به مدت چهار ماه حبس تعزیری در این شهرستان خبر داد. 25 بهمن

به گزارش گروه اجتماعی ایسکا نیوز، محمد علی جودکی روز چهارشنبه با اشاره به اینکه متصدی یک واحد آبکاری که به دلیل فعالیت غیر مجاز، آلاینده و تهدید علیه بهداشت عمومی اخطاریه های زیست محیطی دریافت کرده بود، افزود: با تداوم فعالیت این واحد آلاینده، به دلیل عدم اقدام موثر توسط متصدی آن واحد به منظور رفع آلودگی، موضوع از طریق مراجع قضایی پیگیری و در نهایت منجر به صدور حکم محکومیت متصدی واحد آلاینده به استناد ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی به اتهام تهدید علیه بهداشت عمومی به چهار ماه حبس تعزیری شد.

وی اظهار داشت: آلاینده های شیمیایی در آبکاری شامل انواع فلزات سنگین از قبیل نیکل و کروم شش ظرفیتی است که بر اساس تحقیقات جدید سرطان زا بوده و در صورت نفوذ به منابع پذیرنده در محیط زیست موجب ایجاد انواع بیماری‌های خطرناک می شود.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بهارستان در پایان ضمن تاکید بر اهمیت سلامت شهروندان و حفظ محیط زیست، خاطرنشان کرد: پایش مستمر واحدهای تولیدی، صنعتی و خدماتی مستقر در حوزه استحفاظی این شهرستان و بررسی وضعیت زیست محیطی واحدهای مذکور توسط کارشناسان و ماموران یگان حفاظت محیط زیست در راس برنامه های اجرایی این اداره بوده و با واحدهای آلاینده که ملاحظات محیط زیستی را رعایت نکنند، مطابق قوانین و مقررات برخورد خواهد شد.

بهارستان با جمعیت بیش از ۷۵۰ هزار نفر و ۲ بخش بوستان و گلستان در جنوب غربی استان تهران یکی از شهرستانهای پر تراکم به لحاظ جمعیتی با کمترین وسعت جغرافیایی در کشور است.

توسعه بی‌رویه کشاورزی “مرگ تالاب‌های ایران” را رقم زد

خبرگزاری تسنیم

مدیرکل پیشین دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست توسعه بی‌ضابطه کشاورزی را متهم اصلی خشکی بیشتر تالاب‌های کشور دانست.25بهمن

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مسعود باقرزاده کریمی؛ متخصص تالاب و زیستگاه‌های آبی در یک برنامه رادیویی در رابطه با وضعیت تالاب‌های ایران اظهار کرد: یکی از مواردی که باعث شد تا تالاب‌های کشور ما با مشکل خشکی روبرو شوند، توسعه کشاورزی در کشور بود که باعث شد حقابه‌ای که برای محیط زیست بود به کشاورزی پرداخت شود.

وی ادامه داد: ما در این سال‌ها تمام توسعه و اشتغال را به سمت کشاورزی بردیم و این در حالی است که از نظر مصرف آب با یک متر مکعب آب در صنعت می‌توان 27 برابر کشاورزی اشتغال ایجاد کرد و لذا با یک دهم آبی که به کشاورزی دادیم، می‌توانستیم در صنعت 270 برابر از کشاورزی ارزش افزوده ایجاد کنیم.

باقرزاده کریمی تأکید کرد: حرف ما این نیست که کشاورزی را رها کنیم و همه کارشناسان کشاورزی را به عنوان اصلی‌ترین مسیر رسیدن به امنیت غذایی قبول دارند اما سوال این است که چرا باید تمام توسعه خود را بر این محور بگذاریم.

 مدیرکل پیشین دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه الگوی توسعه را به اشتباه پیموده‌ایم، گفت: تغییر کاربری اراضی، اختصاص تمام آب به کشاورزی منجر به خشکاندن تالاب‌ها شد و در واقع یکی از بزرگترین معضلات تالاب‌های کشور ما به همین توسعه اراضی کشاورزی برمی‌گردد.

باقرزاده کریمی گفت: توسعه شهرها و روستاها نیز دیگر موردی شد که به تالاب‌های ما آسیب زد؛ پیش‌تر شهرهای ما در کنار آب توسعه پیدا می‌کرد و زمانی که ایران قدیم را مرور بررسی کنیم، کمتر شهر یا آبادی است که در کنار یک رودخانه بنا نشده باشد اما با رشد جمعیت، شهرها در مناطقی به دور از آب نیز توسعه پیدا کرده و در کنار آن گسترش صنایع و تغییر کاربری‌ها و افزایش باغات و ویلاسازی‌ها باعث شد تا بسیاری از تالاب‌های کشور از بین بروند.

وی با اشاره به سدسازی‌های بی‌رویه و بعضاً بدون مجوز محیط زیستی تصریح کرد: مصارف آب بسیار بالا رفت و سدسازی‌هایی هم که صورت گرفت منجر به عدم پرداخت حقابه تالاب از این منابع محدود آب شده که نمونه آن را در بختگان، ارومیه و گاوخونی دیده‌ایم.

متخصص تالاب و زیستگاه‌های آبی موضوع دیگری که منجر به خشکی تالاب‌های کشور شده ناشی از خشکسالی و تغییرات اقلیمی دانست و خاطرنشان کرد: خشکسالی و قرار گرفتن کشور ما در مناطق خشک و نیمه خشک جهان ایجاب می‌کند که با تغییر اقلیم و خشکسالی سازگار شویم.

توضیحات سلاجقه درباره وضعیت قلاده شیر باغ‌وحش مشهد

آفتاب نیوز

سلاجقه در پاسخ به پرسشی درباره حاشیه‌های وضعیت یک قلاده شیر در مشهد، اظهار کرد: همیشه بر باغ‌وحش‌ها نظارت می‌کنیم. 25 بهمن

علی سلاجقه در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در امر احیای دریاچه ارومیه قبلا با کشور‌های مختلف از جمله ژاپن همکاری شده بود، ولی درحال حاضر همکاری نداریم.

وی یادآور شد: گام دوم احیای دریاچه ارومیه آغاز شده است و امیدواریم وزارت‌خانه‌های جهاد کشاورزی و نیرو به وظایف خودشان عمل کنند و دریاچه روز‌های خوبی را شاهد باشد. با بارش‌های اخیر وضعیت به نسبت مناسب شده است.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: تمام تالاب‌های اقماری دریاچه با تلاش همکارانم در شرایطی که هنوز بارش نداشتیم، هم از لحاظ تامین آب و هم تنوع زیستی و جانوری وضعیت مناسبی داشت.

سلاجقه در پاسخ به پرسشی درباره حاشیه‌های وضعیت یک قلاده شیر در مشهد، اظهار کرد: همیشه بر باغ‌وحش‌ها نظارت می‌کنیم. در مشهد، اما آن قلاده شیر هم از لحاظ سنی با مشکل مواجه است و هم کار‌های تیمارگری‌اش در حال انجام است. اگر مشخص شود که جنبه بیماری این قلاده شیر دلایلی مرتبط با وضعیت رسیدگی و تأمین نشدن مواد غذایی داشته باشد حتماً برخورد قانونی انجام می‌شود.

آیا اتحادیه اروپا به بمب‌های اتمی خود نیاز دارد؟

سخنرانی ترامپ تردیدهای زیادی را درباره قابل اعتماد بودن آمریکا به عنوان هم‌پیمان ناتو برانگیخت. در پی آن بحثی در میان سیاستمداران ارشد آلمان در مورد ضرورت بمب‌های اتمی مستقل اروپایی درگرفت. دولت آلمان با صراحت موضع گرفت.کاتارینا بارلی، نامزد اصلی حزب سوسیال دموکرات آلمان برای انتخابات پارلمان اروپا، با اظهارات خود درباره بمب‌های اتمی مستقل اتحادیه اروپا، بحثی پرمناقشه را برانگیخته است.

او به روزنامه “تاگس‌اشپیگل” آلمان گفت که در مسیر یک ارتش اروپایی، مسلح شدن به بمب‌های اتمی نیز می‌تواند یک موضوع باشد. زیرا با توجه به اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور پیشین آمریکا در مورد ناتو، دیگر نمی‌توان به حفاظت اتمی از سوی ایالات متحده اطمینان داشت.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بارلی گفت، در حال حاضر قدرت بازدارندگی هسته‌ای برای اروپا در حیطه اختیارات ناتو است. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو به درستی خاطرنشان کرده که هنوز به نفع ایالات متحده است که به این میزان قابل توجه حفاظت از دیگر اعضای ناتو پایبند بماند.

ترامپ تعهد آمریکا در همیاری با اعضای ناتو را زیر سوال برد

دونالد ترامپ چند روز پیش در سخنرانی انتخاباتی خود اشاره کرد که از شرکای ناتو که سرمایه‌گذاری کافی در حوزه دفاعی ندارند، در صورت حمله روسیه محافظت نخواهد کرد. او حتی می‌خواهد، روسیه را تشویق کند که “هر کاری که می‌خواهد انجام دهد”.

این زیر سوال بردن تعهد همیاری با ناتو موجی از ناخشنودی را از واشنگتن گرفته تا بروکسل و برلین برانگیخت؛ به ویژه که ترامپ می‌خواهد بار دیگر در ماه نوامبر برای ریاست جمهوری آمریکا نامزد شود.

تعهد به همیاری در ماده ۵ پیمان آتلانتیک شمالی قید شده است. این ماده تصریح می‌کند که در صورت حمله به یکی از کشورهای عضو ناتو، هم‌پیمانان باید هر شکلی از کمک را ارائه دهند تا “امنیت قلمرو پیمان آتلانتیک شمالی احیا و حفظ شود”.

رهبر لیبرال‌های آلمان خواهان مذاکره با پاریس و لندن است

کریستیان لیندنر، وزیر دارایی آلمان و رهبر حزب دموکرات‌های آزاد (لیبرال‌ها)، خواستار آن شد که نیروهای مسلح هسته‌ای استراتژیک فرانسه و بریتانیا را می‌توان به عنوان “عناصر امنیت اروپا زیر چتر ناتو در نظر گرفت”.

این سیاستمدار ارشد لیبرال آلمان در یک مقاله نویسنده مهمان برای روزنامه وزین “فرانکفورتر آلگماینه” روز چهارشنبه ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) نوشت که امنیت اروپا و آمریکای شمالی به طور جدایی‌ناپذیری از طریق همیاری هسته‌ای درهم تنیده‌اند.

بر اساس این همیاری هسته‌ای، کشورهای عضو بدون سلاح هسته‌ای ناتو نیز از سوی قدرت‌های هسته‌ای در ناتو محافظت خواهند شد. به گفته لیندنر، اکنون این سوال مطرح می‌شود که پاریس و لندن تحت چه شرایط سیاسی و مالی آماده حفظ یا گسترش قابلیت‌های استراتژیک خود برای امنیت جمعی خواهند بود.

بیشتر بخوانید: واکنش‌های بین‌المللی به سخنان ترامپ در مورد ناتو و روسیه

فرانسه در حال حاضر تنها کشور اتحادیه اروپاست که از زمان خروج بریتانیا از این اتحادیه دارای سلاح هسته‌ای است. پاریس پیش از این به دیگر شرکای اتحادیه اروپا پیشنهاد گفت‌وگو درباره بازدارندگی هسته‌ای اروپا را داده بود.

رهبر لیبرال‌های آلمان که در دولت ائتلافی شرکت دارد، تاکید کرد که آلمان نیز باید از خود بپرسد تا چه اندازه آماده است سهمی از آن را برعهده گیرد. تا زمانی که تسلیحات هسته‌ای در جهان وجود دارد، اروپا باید به سیستم بازدارندگی هسته‌ای متکی باشد تا در برابر باج‌خواهی دولت‌های خودکامه بی‌دفاع نشود.

اپوزیسیون آلمان خواستار شفاف‌سازی از سوی صدراعظم است

فراکسیون دو حزب برادر دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی که در اپوزیسیون پارلمانی است، خواستار آن شد که صدراعظم اولاف شولتس در مورد اظهارات کاتارینا بارلی در مورد سلاح‌های هسته‌ای احتمالی اتحادیه اروپا موضع خود را روشن کند.

یوهان وادِفول، نایب‌رئیس فراکسیون پارلمانی دو حزب اپوزیسیون به روزنامه “تاگس‌اشپیگل” گفت: «از آنجا که این اظهارات از سوی وزیر دادگستری سابق و کاندیدای برتر حزب سوسیال دموکرات بیان شده است، صدراعظم شولتس باید ابهام‌زدایی کند».

او افزود: «آیا این موضع دولت فدرال و حزب صدراعظم است؟»

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره ناتو

وادِفول همچنین پرسید: «با توجه به تعهدات حقوقی بین‌المللی آلمان، چگونه قرار است این امر تحقق یابد؟» این سیاستمدار حزب دموکرات مسیحی همچنین می‌خواست بداند که آیا این موضوع با فرانسه که از تسلیحات هسته‌ای برخوردار است، هماهنگ شده است؟ «آیا صدراعظم فکر می‌کند که بازدارندگی تسلیحات آمریکایی را می‌توان با زرادخانه مشابه اتحادیه اروپا جایگزین کرد؟»

اشتگنر از “تشدید بسیار خطرناک” وضعیت می‌گوید

اظهارات کاتارینا بارلی از حزب سوسیال دموکرات، با انتقادات درون‌حزبی نیز مواجه شد. رالف اشتگنر، سیاستمدار حوزه سیاست خارجی حزب سوسیال دموکرات، تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای مشترک اروپا را “تشدید بسیار خطرناک” اوضاع توصیف کرد. او به تاگس اشپیگل گفت: «نیازی به قدرت هسته‌ای اروپا نیست، این ناقض امنیت اروپا خواهد بود.»

مارین شیردِوان، رهبر حزب چپ آلمان، حزب سوسیال دموکرات را به هیاهوی مبارزه‌طلبانه متهم کرد. کاندیدای اصلی حزب چپ برای انتخابات پارلمان اروپا گفت: «پاسخ درست به اظهارات بی‌معنای ترامپ، تسلیحات هسته‌ای نیست، بلکه سیاست تنش‌زدایی و حل منازعات با ابزار مدنی است.»

شیردِوان گفت: «بمب‌های اتمی بیشتر، جهان را امن‌تر نمی‌کند. برعکس، با تمام بمب‌های اتمی که در حال حاضر وجود دارد، می‌توانید بیش از ۱۵۰ بار جهان را نابود کنید.»

“تسلیحات هسته‌ای بخشی از بازدارندگی است”

برخلاف این نظرات، مانفرد وبر، کاندیدای اصلی حزب سوسیال مسیحی آلمان برای انتخابات پارلمان اروپا، نظر گشوده‌ای در مورد چتر هسته‌ای اروپا دارد. او به روزنامه “بیلد” آلمان گفت: «اروپا باید از نظر نظامی آنقدر قوی شود که هیچکس به فکر هم‌ترازی با ما نیفتد. این بدان معناست که ما به بازدارندگی نیاز داریم. بازدارندگی شامل سلاح‌های هسته‌ای نیز می‌شود.»

بیشتر بخوانید: دبیرکل ناتو: ۱۸ کشور از ۳۱ عضو ناتو به هدف ۲درصدی رسیده‌اند

از نظر این سیاستمدار شاخص و پرسابقه حزب سوسیال مسیحی آلمان، ساختار فعلی با دو قدرت هسته‌ای فرانسه و بریتانیا، کافی نیست. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، پیش از این پیشنهادی تلویحی داده بود تا در مورد اهمیت نیروهای مسلح هسته‌ای فرانسه برای اروپا گفت‌وگوهایی صورت گیرد.

مانفرد وبر در رابطه با این پیشنهاد مکرون تاکید کرد: «اکنون، که دونالد ترامپ آشکارا نقش ایالات متحده به عنوان یک قدرت محافظ را زیر سوال برده، لحظه مناسب برای این کار است.»

دولت آلمان: بحث در این زمینه ضرورت ندارد

به دنبال این بحث مناقشه‌برانگیز، دولت فدرال آلمان موضع خود را در این رابطه اعلام کرد و گفت که همچنان بر تضمین حمایت از سوی ناتو تکیه می‌کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اشتفن هِبِشترایت، سخنگوی دولت آلمان، عصر چهارشنبه ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) در این رابطه گفت که نیازی به بحث در مورد سلاح‌های هسته‌ای احتمالی اتحادیه اروپا نیست. علاوه بر این، ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو نیز با یک سیستم بازدارندگی هسته‌ای اضافی در اروپا مخالف است.

سخنگوی دولت آلمان افزود که تسلیحات هسته‌ای فرانسه و بریتانیا، همراه با سلاح‌های هسته‌ای آمریکایی، بخشی از پتانسیل بازدارندگی ناتو هستند. بنابراین نیازی به بحث بیشتر در این زمینه نیست.

ارباب کیخسرو؛ سیاستمدار پاکدست زرتشتی

پرویز نیکنام

«حرفه‌ی من بعد از مدرسه رفتن، مدیریت مدرسه و معلمی بوده است و بعد از تجارتخانه‌ی ارباب جمشید سِمت دبیری و سردبیری ]داشته[ و سپس نمایندگی مجلس و شرکت تلفن ]را عهده‌دار گردیدم که[ در زندگانی خود عشق و علاقه به تجارت هیچ نداشتم. میل مفرط من اولاً در خدمت معارف و تأسیس مدارس، ثانیاً سیاست و انجام خدمات عمومی و ترتیب کار اداری ]بوده[ و از حیث شغل، عمل فلاحت را بر هر چیز دیگر رجحان می‌داده‌ام. چنان‌که در قسمت فیروز بهرام و سعیدآباد و ‌هاشم‌آباد که بدبختانه برای خودم نماند، طوری به آبادانی پرداختم که ضرب‌المثل شده. حتی رضاشاه پهلوی روزی فرموده بودند که عمل فلاحت را باید از فلانی یاد گرفت.»

***

ارباب کیخسرو شاهرخ در خاطراتش می‌نویسد:

«رنج و زحمت شبانه‌روزی را برای انجام وظیفه بر خود هموار می‌کردم که در عوض نیکنامی بیندوزم. مانند دیگران از خزانه مملکت برای تحصیل فرزندانم استفاده نکرده حتی بعد از تربیت، آن‌ها را به دولت تحمیل و داخل خدمات دولتی نکردم. در زمان هرج و مرج و بی‌صاحبی کشور که هر کس می‌توانست برای خود امتیازی تحصیل کند، من نکردم. هر کس اراده کرد با خارجی‌ها ساخت و استفاده‌ها نمود. من تنفر داشتم. چنانکه هنوز انگلیس‌ها با من خوب نیستند. هر مأموریتی از طرف رضاشاه پهلوی یا دولت داده شد تمام را بدون گرفتن حقی انجام داده و حتی از جیب خود متضرر می‌شدم. در خدمات عمومی هیچ اجری نداشتم … هشت سال تمام از ۱۳۰۵ شمسی تا ۱۳۱۳ به خرج خود راه مشهد و طوس را طی کردم تا آرامگاه فردوسی در طوس به پایان رسید ــ که در ۲۰ مهرماه ۱۳۱۳ جشن هزارمین آن گرفته شد. دوازده سال در اوقات فترتِ مجلس شورای ملی تمام مسئولیت آن جا را بر عهده داشتم؛ افتخاراً و بلاعوض»

انجمن آثار ملی در سال ۱۳۰۴ با حضور محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، میرزا حسین پیرنیا (مشیرالدوله)، عبدالحسین تیمورتاش (سردار معظم) وزیر دربار، فیروز میرزا (نصرت‌الدوله)، سید حسن تقی‌زاده، حسین علاء، ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، حسن مستوفی الممالک، نظام‌الدین حکمت مشارالدوله، میرزا محمدعلی فرزین و ارباب کیخسرو شاهرخ به عنوان اعضای اصلی تشکیل شد و ارنست هرتسفلد باستان‌شناس آلمانی و آندره گدار معمار و باستان‌شناس فرانسوی نیز به عنوان اعضای افتخاری در این انجمن حضور داشتند.

این انجمن در اولین گام تصمیم گرفت تا قبر فردوسی را به گفته‌ی ارباب کیخسرو «پیدا و آباد» کند. مسئولیت این کار به عهده‌ی ارباب کیخسرو گذاشته شد که خزانه‌دار انجمن آثار ملی بود.

برای کاوش و یافتن قبر فردوسی، ارباب کیخسرو به توس رفت و شروع به کاوش کرد. ارباب کیخسرو در خاطراتش با اشاره به کتاب‌های تاریخی می‌نویسد که وقتی فردوسی درگذشت «همین که خواستند او را به قبرستان رزن دفن کنند، مردم شورش کرده و علما فتوی و اجازه ندادند فردوسی در آنجا دفن شود، زیرا او را مسلمان نمی‌دانستند و می‌گفتند در شاهنامه به اسلام توهین کرده. لهذا جنازه او را از قبرستان رزن برگردانیده و دخترش در همان باغ شخصی او را به خاک سپرد.»

بعد از بررسی و کاوش در باغی که گفته می‌شد از آن فردوسی بوده، بخش برآمده زمین را کندند و به قبر رسیدند و ارباب کیخسرو به تهران برگشت و قرار شد نقشه‌ای برای ساختمان آرامگاه تهیه شود. «نخست آقای پرفسور هرتسفلد نقشه‌‌ای تهیه نمود. به آقای طاهرزاده بهزاد نیز رجوع شد.‌‌ ایشان نیز نقشه‌‌ای تهیه دیدند. نقشه آقای طاهرزاده موجب پسند واقع ]شد[ و معادل بیست‌هزار تومان برابر دویست‌هزار ریال مخارج آن برآورد گردید که تمام با سنگ ساخته شود.»

برای تأمین هزینه‌ی ساخت آرامگاه فردوسی، ارباب کیخسرو به مجلس پیشنهاد کرد تا نیمی از هزینه یعنی ده‌هزار تومان را از محل صرفه‌جویی اعتبارات مجلس تأمین کند اما «بعضی اشخاص مثل حاجی سیدرضا فیروزآبادی و غیره مخالفت کردند که فردوسی یک نفر شاعر بیش‌تر نبوده و این تجملات را لازم ندارد. مجلس اگر پولی می‌دهد بهتر آن است به مصرف امام‌زاده‌ها و اماکن متبرکه برسد.»

با وجود مخالفت برخی از نمایندگان سرانجام مجلس با تأمین بخشی از هزینه‌ی ساخت آرامگاه موافقت کرد و قرار شد بقیه‌ بودجه‌ی مورد نیاز نیز از طریق فروش بلیت اعانه و کمک‌های مردمی تأمین شود.

ساخت آرامگاه به آقای طاهرزاده بهزاد واگذار شده بود تا او با نقشه‌‌ای که به تصویب انجمن آثار ملی رسیده بود، آن را بسازد اما کار به‌درستی پیش نرفت و از مسیو گدار فرانسوی خواسته شد تا نقشه‌‌ای برای این کار تهیه کند، و پس از تصویب طرح و نقشه‌ی گدار، دوباره کار ساخت آرامگاه شروع شد. اجرای این طرح نیز مشکلاتی داشت اما پس از هشت سال سرانجام ساخت آرامگاه به پایان رسید. با پایان ساخت آرامگاه جشن هزاره فردوسی با مدیریت کیخسرو شاهرخ و با حضور ۴۰ ایران‌شناس خارجی و ۴۰ نفر از دانشمندان و ادیبان ایرانی و خارجی در تهران و توس برگزار شد. از این نشست به‌عنوان اولین اجتماع علمی ایران در دوران مدرن یاد می‌شود.

 

کودکی ارباب کیخسرو

ارباب کیخسرو در سال ۱۲۵۴ خورشیدی در کرمان متولد شد. او در خاطراتش می‌نویسد: «نام پدرم شاهرخ پوراسکندر پورگشتاسب پوربهمن معروف به «زرپیت» Zarpit و نام مادرم فیروزه دخت خسرو صندل هر دو از اهل کرمان بودند. پدرم را ندیده‌ام زیرا هنگامی که در رحم بوده‌ام، او به بمبئی رفته و در مراجعتش از بمبئی بلافاصله مریض و مرحوم شده.»

پدرش تاجر بود و نجوم می‌دانست و

«خانواده‌ی ما خانواده‌ی علمی و همه متبحر در (غالباً) علم نجوم و در خدمات دولتی بوده‌اند. چنان‌که بهمن، خزانه‌دار کریمخان زند، و گشتاسب، خزانه‌دار لطفعلی‌خان زند و بعد مقرب آغامحمدخان قاجار بوده است و بهمن را به این جهت اسمِ “زرپیت” داده‌اند که گویند پیوسته طلاهای خود را محض ناامنی در خاک پنهان می‌کرده است و گاهی بیرون می‌آورده جلو آفتاب می‌گذارده که پوک و پوسیده نشود ــ چون پوک را زرتشتیان کرمان “پیت” می‌گویند از این جهت به این اسم نامزد شده؛ سلسله‌نامه‌‌ای در خانواده‌ی ما بوده که نژادمان را به بهرام گور، پادشان ساسانی، می‌رساند.»

با این سابقه‌ی خانوادگی اما خانواده ارباب کیخسرو جز خانه‌‌ای که ۳۷۵ ریال فروخته شد و چند جلد کتاب چیزی از مال دنیا نداشتند و او به همراه برادرش رستم که دو سالی از کیخسرو بزرگ‌تر بود، در مکتب‌خانه‌ی ملامرزبان عموی پدرش دو سالی درس خواند و به گفته‌ی خودش «کمی سواد پیدا کردیم» و بعد از آن «مادرمان ما را برای کمک معاش به اجیری داد، برادرم را نزد خالوی خودمان “رستم” از قرار سالی پنج تومان و من سالی سه تومان. برادرم را به پیله‌وری به بلوک کرمان فرستادند و من در خود کرمان در حجره‌ی تجارتی خالوی خودم اردشیر بودم که به سختی می‌گذراندم.»

دوازده ساله بود که مادرش شوهر کرد و کیخسرو نامه‌‌ای به عموی خود میرزا افلاطون نوشت که در تهران زندگی می‌کرد تا آنها را به تهران ببرد. با فروش خانه خرج راه تهیه کردند و به تهران آمدند. بعد از ورود به تهران «وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی آمریکایی شدیم که آن موقع M.Samuel Ward رئیس آن بود.»

مدارس زرتشتیان در کرمان و دبیرستان‌های فیروز بهرام و انوشیروان (دادگر سابق) در تهران، از جهت آشنا کردن جوانان با معارف امروز حق بزرگی بر گردن مردم دارند.

او با برادرش چهار سال در این مدرسه‌ی شبانه‌روزی بودند که وبا در تهران شایع شد و او به همراه برادرش در مریض‌خانه‌ی آمریکایی مشغول کار شدند و «با انعاماتی» که گرفته بود در شانزده سالگی به هند رفت و در «مدرسه‌ی عالی سرجمشید جی جی جی بایی» مشغول تحصیل شد. یک سال بعد با هدایت انجمن خیریه‌ی پارسیان هند به مدیریت مدرسه‌ی زرتشتیان کرمان با حقوق سالی ۳۶۰ ریال انتخاب شد. به کرمان برگشت و کارش را در کرمان شروع کرد. مدتی بعد از بازگشتش به کرمان در هجده سالگی با فیروزه دختر کریم دادفرهی ازدواج کرد و تا سال ۱۳۰۵ که فیروزه در برلین درگذشت، آنها ۳۲ سال با هم زندگی کردند. به گفته‌ی کیخسرو شاهرخ «سعادت و خوشبختی من تا موقعی بوده که عیالم مرحومه فیروزه فرهی حیات داشته … بعد از او روزگار خوشی نداشته‌ام.»

 

مدرسه‌سازی در کرمان

او ده سال در کرمان مدیریت مدرسه را در دست داشت و سه مدرسه‌ی پسرانه و سه مدرسه‌ی دخترانه در آن شهر ساخت. کیخسرو شاهرخ می‌نویسد:

«زمانی که برای اولین بار به کرمان بازگشتم، فقط یک مکتب‌خانه در محله‌ی زرتشتی وجود داشت. این مکتب‌خانه از یک اتاق با دیوارهای خشتیِ بدمنظر تشکیل می‌شد که نه فرشی داشت و نه صندلی. حتی فاقد یک مستراح تمیز بود. من به بازسازی و تعمیر مدرسه کمک کردم و این اولین باری بود که چنین کاری در آن صورت می‌گرفت. بعد از تشویق یکی از افراد فامیلم؛ جمشید جهانگیر، سه مدرسه‌ی دخترانه ساختم … سه مدرسه‌ی پسرانه نیز تأسیس کردم … من شخصاً سرپرستی همه‌ی این مدارس را، علاوه بر تدریس به عهده داشتم.»

محمد ابراهیم باستانی پاریزی استاد تاریخ دانشگاه تهران در مقاله‌‌ای در باره‌ی یادداشت‌های ارباب کیخسرو می‌نویسد:

«مدارس زرتشتیان در کرمان، از جهت معارف امروز، حق بزرگی به گردن مردم کرمان دارند و دبیرستان ایرانشهر کرمان درست در سال مشروطیت ایران (۱۲۸۵ شمسی) پا گرفت، قبلاً به دست کیخسرو شاهرخ پی افکنده شده است و تاکنون حدود هفتاد گروه فارغ‌التحصیل داده؛ یعنی بیش از دو نسلِ کرمان در آن تحصیل کرده‌اند و من بسیار از کرمانیان غیرزرتشتیِ معروف را از شیخی و بالاسری و صوفی و متشرع می‌شناسم که در این دبیرستان درس خوانده‌اند.»

در این دوران او همچنان تحت تأثیر تعلیمات مذهبی مسیحی بود که در مدرسه‌ی آمریکایی تهران فرا گرفته بود و به گفته‌ی خودش

«حتی وقتی که کاریس، کشیش انگلیسی، به کرمان آمده بود هر یکشنبه‌ها پای موعظه‌ی او از روی عقیده حاضر می‌شدم. یکی از آن یکشنبه‌ها عده‌‌ای آخوند برای تماشا حاضر شده بودند. بعد از موعظه که با آخوندها با هم نشستیم یکی از آن آخوندها خود را به من معرفی کرد که من شیخ یحیی از خانواده‌ی ابوجعفر مجتهدم، معلوم می‌شود شما درست از کیش پاک زرتشتی خبر ندارید که ‌‌این قِسم سرِ ارادت به سوی مواعظ عیسوی دارید، خوب است به همان مذهب زرتشتی پیروی کنید و اگر هم لازم باشد من به شما کمک خواهم کرد. این حرف به من تأثیر غریبی کرد.»

بعد از این گفت‌وگو حال ارباب کیخسرو دگرگون شد و خودش می‌گوید:

«چندین روز به خود می‌پیچیدم که با این همه مذاهب و راه‌های گوناگون که همه حق است آیا تکلیف من چیست؟ شبی با حال مات‌زدگی و گریه به خدا متوسل شده، خوابیدم. در آن شب اولاً به خواب دیدم که تمام جهان را آب گرفته و من بر روی آب در حرکتم بدون اینکه زیر آب بروم. ثانیاً به خواب دیدم که خانه‌ی من مملو از آتش است که شعله‌ی آتش از بالای بام هم گذشته ولی جایی را نسوزانیده و من با جامه‌ی سر تا پا سفید در میان آن آتش‌ها چهارزانو نشسته مشغول اوستا خواندن به قاعده‌ی زرتشتی هستم. فردا صبح بدون تأمل به عیال خود گفتم که چنان خوابی دیده‌ام. سدره و کُستی که علامت زرتشتی‌گری است برای من حاضر کند. غسل کردم و پوشیدم و دیدم بعد از چند سال اوستاهای خطی را تمام در بر دارم و از آن تاریخ به طور ثابت پیرو کیش زرتشتی بوده، هر قدر بیشتر تحقیقات کرده‌ام ثابت‌تر شده‌ام، اما بر روی اصل، نه فرع که مربوط به دیگران بوده. خصوصاً وقتی که دقت شود که تمام پایه‌ی کیش زرتشتی بر روی سه کلمه‌ی هومت و هوخت و هورشت (اندیشه‌ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک) تمام می‌شود دیگر جای چیزی باقی نمی‌ماند. چه که وجود بشر غیر از فکر و ذکرِ فعل نیست و اگر این هر سه نیک باشد دیگر بدی وجود ندارد.»

 

مهاجرت به تهران و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی

ارباب کیخسرو در دوره‌ی نمایندگی مجلس، در سال ۱۳۰۲ کتابخانه‌ی مجلس را به عنوان اولین کتابخانه‌ی رسمی ایران راه‌اندازی کرد تا نمایندگان در اوقات فراغت مطالعه کنند.

او بعد از ده سال فعالیت آموزشی در کرمان در سال ۱۲۸۵ درست در دوره‌ی انقلاب مشروطیت به تهران آمد و در تجارتخانه‌ی ارباب جمشید جمشیدیان از تجار مشهور به عنوان منشی مشغول کار شد. بعد از پیروزی مشروطه کیخسرو شاهرخ در سال ۱۲۸۶ عده‌ای از زرتشتیان تهران را گرد هم آورد و انجمن زرتشتیان تهران را در کاروانسرای «مشیر خلوت» بنیاد نهاد و خودش به عنوان رئیس انجمن انتخاب شد.

با شروع فعالیت انجمن زرتشتیان، کیخسرو شاهرخ دوباره به فکر تأسیس مدرسه‌ای برای زرتشتیان افتاد اما این بار در تهران. اولین مدرسه را «بدون اخذ شهریه» با کمک تجار راه‌اندازی کرد. بعد از آن با کمک ارباب جمشید دومین مدرسه را درست کرد. خودش در باره‌ی تأسیس دومین مدرسه می‌گوید که در تلاش بود ارباب جمشید را وادارد تا خانه‌ای را

«برای مدرسه به جماعت ارزانی دارد. موافقت نمی‌کردند تا شبی که در جمشیدآباد با هم نرد می‌باختیم. با اینکه همیشه بازی نرد ما فقط محض تفریح و گذشتن وقت بود، در آن موقع چون ایشان را سرحال دیدم، شرط بستیم که اگر برد با من شود، آن حیاط را برای مدرسه به جماعت ببخشد و الّا من دیگر اسم نبرم و اتفاقاً بُرد بزرگ با من شده، فردای آن روز بلافاصله دادم وقفنامه‌ی آن را امضا کردند و پس از امضای ایشان، قسمت اراضی وصل به آن را نیز در موقع “سدره‌پوشانی” پسرانش درخواست کردم. انفاق نمودند و مدرسه‌ی مزبور موسوم به نام ایشان “جمشید جم” شد.»

مدتی بعد در سال ۱۲۸۷ خورشیدی مدرسه‌ی دخترانه‌ی زرتشتیان را نیز ساخت که بعد از گشایش دبستان ایرج در کنار آتشکده آدریان به آن مکان منتقل شد.

او بعد از انقلاب مشروطه چندین مدرسه در تهران تأسیس کرد که از جمله می‌توان به دبیرستان انوشیروان دادگر و فیروز بهرام در سال ۱۳۱۱خورشیدی اشاره کرد.

مدارس زرتشتیان از مهم‌ترین مدارس تهران در آغاز قرن بوده است و بسیاری از چهره‌های فرهنگی و سیاسی قرن گذشته در این مدارس درس خوانده‌اند. کیخسرو شاهرخ در خاطراتش می‌نویسد:

«بودجه‌ی چهار مدرسه‌ی زرتشتیان تهران سنگین است و از محل شهریه و استعانه‌ها تأمین می‌شود. برای سال ۱۳۱۷ (که امسال باشد) بودجه‌ی چهار مدرسه در سال ۳۴ هزار تومان خرج پیش‌بینی شده. در تابستان ۱۳۱۷ (که آخر سال مدرسه‌‌ای بود) در چهار مدرسه ۴۷۰ نفر پسر و دختر دانش‌آموز بوده است. این مدارس زرتشتیان در اوایل منحصر به شاگردان زرتشتی بوده، ولی بعداً مخلوط شده و حالیه تقریباً سه ربط مسلمان، بقیه زرتشتی است.»

دکتر باستانی پاریزی می‌نویسد: «مدارس زرتشتیان در کرمان و دبیرستان‌های فیروز بهرام و انوشیروان (دادگر سابق) در تهران، از جهت آشنا کردن جوانان با معارف امروز حق بزرگی بر گردن مردم دارند.»

به‌جز ساخت مدرسه، ارباب کیخسرو عبادتگاه و آتشکده‌ی زرتشتیان تهران، آدریان را در سال ۱۲۹۶ ساخت که هنوز هم پابرجاست. او همچنین زمین‌های گورستان زرتشتیان در منطقه‌ی قصر فیروزه را با سرمایه‌ی خود و کمک‌های مردم خرید و آن را وقف جامعه‌ی زرتشتی کرد.

 

نمایندگی مجلس

در اولین دوره‌ی مجلس بعد از مشروطه، ارباب جمشید به عنوان نماینده‌ی تجار وارد مجلس شد اما بعد از به توپ بستن مجلس و پایان دوره‌ی اول مجلس، ارباب کیخسرو از طرف زرتشتیان به عنوان نماینده انتخاب شد. او بعد از آن تا زمان حیاتش نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس بود و حتی به گفته‌ی خودش «دوازده سال در اوقات فترتِ مجلس شورای ملی تمام مسئولیت آنجا را بر عهده داشتم.»

او از سال ۱۲۸۸ یعنی دوره‌ی دوم مجلس تا دوره‌ی دوازدهم یعنی سال ۱۳۱۹ نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس بود و در تمام این سال‌ها بدون دریافت حقوق در مجلس کار کرد و به امانتداری و درستکاری شهره بود به‌طوری که حسن مدرس روزی خطاب به نمایندگان مجلس گفت «در مجلس ما اگر یک مسلمان است، آن ارباب کیخسرو زرتشتی است.»

ارباب کیخسرو در دوره‌ی نمایندگی مجلس، در سال ۱۳۰۲ کتابخانه‌ی مجلس را به عنوان اولین کتابخانه‌ی رسمی ایران راهاندازی کرد تا نمایندگان در اوقات فراغت مطالعه کنند. در این دوره او چاپخانه و موزه‌ی مجلس شورای ملی را نیز تأسیس و راه‌اندازی کرد.

ارباب کیخسرو همزمان با نمایندگی مجلس در سال ۱۲۹۵ مدیریت سهامی شرکت تلفن همراه را بر عهده گرفت و بیست سال مدیر آنجا بود و در این دوره او توانست با استفاده از امکانات شرکت زیمنس، سیستم فرسوده‌ی تلفن تهران را به سیستم برقی و خودکار تبدیل کند و به گفته‌ی خودش «خانه‌ی عنکبوتی» را به «قصری رفیع» تبدیل کرد.

در دوره‌ی قحطی و گسترش بیماری تیفوس در سال‌های ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ خورشیدی در تهران که با جنگ جهانی اول همزمان شده بود، کیخسرو شاهرخ تلاش زیادی کرد تا با خرید گندم و توزیع آن از سوی دولت جلوی مرگ‌ومیر مردم بر اثر گرسنگی را بگیرد.

کیخسرو شاهرخ در سال ۱۳۰۹ همزمان با مسئولیت‌هایی که داشت از سوی رضا شاه به عنوان سربازرس راه آهن منصوب شد و خودش می‌گوید: «شاه پهلوی که در نهم آذر ۱۳۰۹ مرا احضار و امر فرمودند ریاست نظارت راه آهن را داشته باشم و بعد مأموریت عقد قرارداد تجارتی با سوئد را دادند.»

کیخسرو شاهرخ در سراسر یادداشت‌هایش تأکید دارد که هیچ منفعتی از مأموریت‌های دولتی نداشته ولی در دو سال آخر عمرش وقتی به لحاظ اقتصادی دچار مخمصه شد، دولت هیچ کمکی به او برای بیرون آمدن از وضعیت پیشآمده نکرد و حتی گفته میشود که رضاشاه چوب لای چرخ فعالیت‌های تجاریاش گذاشت. کیخسرو شاهرخ یکی از دلایل «بی مهری رضاشاه» را این میداند که گزارش دادهاند که «در مأموریت ۱۳۱۰ من و آقای بدر به سوئد برای عقد قرارداد چه تعارف گرفته‌ایم.»

در حالی که به گفته‌ی کیخسرو شاهرخ در آن مأموریت «پانزده‌ماهه دیناری به عنوان حقوق یا مددِ معاش نگرفتم و حتی قریب شش هفت هزار تومان متضرر شدم.»

بنا بر گزارش‌ها کیخسرو شاهرخ در آن مأموریت از گرفتن هر گونه هدیه و کمک از شرکت فروشنده‌ی تجهیزات خودداری کرد و در مقابل اصرار آنها توصیه کرد که به سازمان‌های فرهنگی و مدارس کمک کنند.

 

پایبندی به دین زرتشتی

در سال ۱۳۱۲ وقتی مجلس در حال بررسی بخشی از لایحه‌ی قانون مدنی بود، کیخسرو شاهرخ به اتفاق نمایندگان ارامنه و یهودیان که تازه در مجلس صاحب کرسی شده بودند، پیشنهاد کردند که دادگاه‌ها به هنگام قضاوت موظف باشند قوانین مذهبی آنها را در مورد ازدواج، طلاق و ارث رعایت کنند و بر این اساس رأی صادر کنند که این ماده‌ی قانونی به تصویب مجلس رسید.

در سال ۱۳۱۲ وقتی مجلس در حال بررسی بخشی از لایحه‌ی قانون مدنی بود، کیخسرو شاهرخ به اتفاق نمایندگان ارامنه و یهودیان که تازه در مجلس صاحب کرسی شده بودند، پیشنهاد کردند که دادگاهها به هنگام قضاوت موظف باشند قوانین مذهبی آنها را در مورد ازدواج، طلاق و ارث رعایت کنند و بر این اساس رأی صادر کنند که این ماده‌ی قانونی به تصویب مجلس رسید.

او علاوه بر کارهایی که در سطح کشور انجام داد، توجه ویژه‌ای نیز به هم‌کیشان زرتشتی داشت و با تغییر آیین دفن از دخمه به خاکسپاری، خرید و احیای آرامگاه قصر فیروزه‌ی تهران و گرفتن حکم تولیت موقوفات زرتشتی به نام انجمن زرتشتیان تلاش کرد تا حقوق اقلیت‌های مذهبی مانند زرتشتیان در مجلس به رسمیت شناخته شود.

او هم‌زمان با تجارت و فعالیت‌های سیاسی چندین کتاب نوشت که کتاب‌های آئینه‌ی آیین مزدیسنی و زرتشت، پیامبری که از نو باید شناخت (فروغ مزدیسنی) از جمله آن‌هاست که در آن زندگی زرتشت، تعالیم و آئین و آداب‌‌ و سروده‌های مذهبی زرتشتیان را ‌‌‌‌شرح می‌دهد.

 

روزهای سخت پایان عمر

کیخسرو شاهرخ در دو سال پایانی عمرش حال و روز خوشی نداشت و وقتی برای درمان به آلمان رفت در خاطراتش می‌نویسد:

«امروز که چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۱۷ می‌باشد در گوشه‌ی اتاقی تنها در بادِن بادِن نشسته‌ام، وضعیت زندگانی‌ام بس دلخراش و یأس‌آور است که به‌کلی راحت را از من سلب نموده و عقل و مغز و حواس و فکر و ذکر مرا دگرگون ساخته. روز‌به‌روز از حیث سلامتیِ مزاج رو به کاهش می‌روم و نمی‌دانم چه مدت دیگر به انتهای زندگانی من باقی است. هر چند، چند شب قبل خوابی دیدم که جلوی سیلی واقع شده‌ام و می‌خواهم جلو بگیرم ولی آن سیل به قدری شدیداً زورآور شد که روی من غلتید ولکن بعد خود را بیرون از سیل دیدم و خویش را در فراغت خاطر مشاهده کردم. این خواب تا اندازه‌‌ای راهِ امیدی برای من باز می‌گذارد که این سیل‌های شدیدی که فعلاً به من زورآور شده روزی بشود که از آن رها شده و خود را فارغ‌البال ببینم. ولی آیا کسی برسد و چه شود؟ عجالتاً که در جلوی حملاتِ شدید سیلاب بدی هستم.»

او این خاطرات را درست در زمانی می‌نویسد که برای درمان به آلمان رفته و به او خبر داده‌اند که به دلیل سخت‌گیری بانک ملی به «بهانه» خراب شدن وضعیت تجارتخانه‌ی زرتشتیان، ضمانت‌نامه‌های او باطل شده است. برای همین هم ارباب کیخسرو همسرش کتایون را که بعد از مرگ فیروزه با او ازدواج کرده، با وکالت به تهران می‌فرستد اما به گفته‌ی خودش در تهران

«مجبور شدیم خانه و یک‌ربع دانگِ فیروزبهرام و سعیدآباد و ‌هاشم‌آباد و ده‌هزار تومان سهام روشنایی تبریز را نزد بانک سپه وثیقه بگذاریم و مشغول راه‌اندازی برای دیگران شویم … از جانبی نمی‌دانم بی‌مهری رضاشاه با همه بذل و توجهاتی که همیشه به من داشته‌اند، در این موقع که توسط آقای رئیس مجلس و غیره به عرض رسیده و برای دویست‌وپنجاه لیره ارز اجازه خواسته شده برای من خریداری و ارسال شود اجازه نفرموده‌اند و این نشانه‌ی بی‌مرحمتی موجب ازدیاد نومیدی است.»

دکتر ابراهیم باستانی پاریزی می‌نویسد که ارباب کیخسرو «در سال‌های پایانی عمر (۱۳۱۷ خورشیدی) به علت شکست در امور اقتصادی و قرض‌ها و ضمانت‌ها ــ حدود یکصدوبیست هزار تومان ــ آن‌قدر پریشان شد که بر طبق یادداشت خودش حاضر به مرگ و خودکشی هم بوده است، زیرا حقوق بازنشستگی هم نداشت.»

در همان روزهای سخت ارباب کیخسرو می‌نویسد که «شاه ایران همیشه به من عنایت داشته‌اند و امیدواری هست روزی حقایق برایشان کشف گردد و بر سر میل و عنایت اولیه آیند و باب مرحمت را به روی من و خانواده بگشایند.»

کیخسرو شاهرخ پیش از مرگش آن طور که خودش نوشته مورد غضب رضاشاه واقع شده بود. او در سرانجام در حالی که ۶۵ سال بیشتر نداشت یازدهم تیر ۱۳۱۹جسدش پس از شرکت در یک مجلس عروسی، در گوشه‌ی خیابان کاخ سر کوچه سزاوار پیدا شد. برخی مثل دکتر باقر عاقلی تاریخ‌نگار می‌گویند که اتومبیلی وارد پیاده رو شده و او را زیر گرفته است.

برخی همانند ابراهیم باستانی پاریزی تاریخ‌دان معتقدند: «وی در اواخر، سخت زیر نظر بود. چند بار اداره‌ی شهربانی دستور داشت با وسایلی او را تلف کند، لکن موفق نگردید، تا اینکه در یکی از شب‌های تیرماه ۱۳۱۹ خورشیدی، با وسایلی که قبلاً تهیه شده بود، در مجلس عروسی او را دستگیر کردند و در همان شب او را کشتند و نعشش را در مسیر خانه‌اش افکندند.»

برخی دلیل بدبینی و مخالفت رضاشاه با کیخسرو شاهرخ را پسرش بهرام می‌دانند که در بخش فارسی رادیو برلین در آلمان نازی کار می‌کرد و علیه انگلیس، استبداد و به‌طور غیرمستقیم در باره‌ی رضاشاه سخن می‌گفت و یک مجله‌ی سیاسی به نام جهان نو را نیز منتشر می‌کرد که به «تبلیغ در باره‌ی تحولات جنگ و پیشرفت‌های آلمان» اختصاص داشت.

کیخسرو شاهرخ نامه‌‌ای به پسرش نوشت و از او خواست که در کارش تجدیدنظر کند.

«مقامات صلاحیت‌دار از بخشی از کلام شما در رادیو برلین و مطالب مجله‌ی جهان نو خشنود نیستند و آثار آن را برای ایران مضر می‌دانند. زیرا آنان این مطالب را مخالف اصل بی طرفی ایران در جنگ جهانی ارزیابی می‌کنند. سخنانی که شما می‌گویید مشکلات عظیم ایجاد خواهد کرد. هر چند شما دور از این جا هستید ولی من در دسترس و نزدیکم. فراموش نکنید که من سِمت نماینده‌ی مجلس را دارم و از آوردن هر گونه عذری متعذرم. زیرا شما پسر من هستید و احدی باور نمی‌کند که سلوک سیاسی شما و من در این مسائل، دور از هم است. در موقعی که این نامه را می‌نویسم حالم دگرگون است. با کارهایی که شما می‌کنید من خود را در معرض حمله و مخاطره می‌بینم. آیا ممکن است بر من و خود و خانواده رحم کنید؟ اگر بتوانید از سیاست دست بکشید و کار دیگری برای خود اختیار کنید، رحمی به من و خود کرده‌‌اید و اگر نمی‌توانید، حداقل در مسائل مشرق زمین و ایران، زبان و قلم بر کنایات و اشاراتِ مضر نیالائید. در بیان خود هتاکی به انگلیس و غیره را کنار بگذارید. انگلیس اگر اکنون سرگرم جنگ است، اما کوچک نیست. این حساب‌ها را نگه می‌دارد و به موقع تسویه خواهد کرد. غیر این باشد تیشه به ریشه‌ی خود و من زده‌‌اید و نتیجه معلوم است.»

بنابر گزارش‌ها، این نامه سیزده روز بعد از مرگ کیخسرو به دست پسرش بهرام رسید و دیگر کار از کار گذشته بود و پرونده‌ی رضاشاه هم یک سال بعد در شهریور ۱۳۲۰ بعد از حمله‌ی متفقین به ایران بسته شد و روس‌ها شمال کشور و انگلیسی‌ها جنوب ایران را تصرف کردند.

باوجود تلاش‌هایی که صورت گرفت پرونده کیخسرو شاهرخ هیچ‌گاه به درستی بررسی نشد و حقیقت پشت پرده پنهان ماند.

هر چه فرزندش شاهرخ برای پدرش دردسر آفرید اما پسر دیگرش افلاطون، مدیر شرکت تجارتی زرتشتیان از پیشگامان هنر نمایش در ایران است که سالن تئاتر زرتشتیان، تئاتر سیروس و جمعیت تئاتر نکیسا را بنیاد گذاشت. دخترش فرنگیس هم که در رشته‌ی مددکاری اجتماعی در آمریکا تحصیل کرده بود سازمان صنایع دستی ایران را بنیاد گذاشت و از پیشگامان حقوق زنان به شمار می‌رود.

کیخسرو شاهرخ که از چهره‌های تأثیرگذار تاریخ معاصر است، در باره‌ی فعالیت‌هایش به عنوان یک زرتشتی می‌گفت:

«تصور نشود که نمایندگی مجلس و خدمت جماعت زرتشتی خیلی کاره ساده‌‌ای بوده است، علاوه بر توقعات بی‌ربط و باربط، بخل و حسد و نفاق و خصومت‌هایی هم در بین بوده که در میان این همه بایستی کار کرد و آن نیز باید طوری رفتار نمود که در میان آن همه مسلمان خود را نگاه داشت و مانند یک ایرانی صحیح و زرتشتی واقعی با گفتار نیک، رفتار نیک و با امانت و صداقت و درستی و راستی انجام وظیفه نمود و طوری با همه معاشرت و کار را برگزار نمود که هم حفظ حق شده و هم از طریق ادب و نزاکت و خوش‌رفتاری خارج نشده، نماینده‌ی یک جماعت ضعیف در میان اشخاص و جماعت قوی که دارای سلطه بوده خصوصاً در عمری که هرج و مرج و هو و جنجال و تغییرات کلی سلطنتی و جنگ بین‌المللی و تعصبات مذهبی در قوت خود باقی است. برای اینکه ایجاد تردیدی ننماید، باید تصریح کنم که تمام خدمات من برای کار جماعتی، مجانی و بلاعوض بوده و به قدر قوه‌ی خود از مساعدت‌های لازمه نیز در امور خیر دریغ نداشته‌ام؛ اجر با خداست.»

ابراهیم باستانی پاریزی استاد تاریخ در باره‌ی کیخسرو شاهرخ می‌نویسد: «خدمات اجتماعی ارباب آن‌قدر متنوع و جالب است که می‌تواند هر کس را به تفکر وادارد که یک نفر تا چه حد می‌تواند به این کارها برسد.»

کیخسرو شاهرخ همه عمرش را صرف آموزش و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی کرده بود، اما خدماتش چنانکه باید شناخته نشد و بعد از سال‌ها، کوچه‌‌ای در خیابان جمهوری به نام ارباب کیخسرو شاهرخ نام‌گذاری شده و تندیسی از او نیز در سالن مطالعه‌ی مجلس نصب شده است.

 

منابع:

  • زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی شادروان ارباب کیخسرو شاهرخ، انجمن آثار و مفاخر ملی، چاپ سوم ۱۳۸۹
  • کیخسرو شاهرخ، نامداران فیروز بهرام، خرداد ۱۳۹۳
  • شاهرخ، ارباب کیخسرو، دانشنامه جهان اسلام، صائب خدایار، صفحات ۴۳۱ تا ۴۴۱