Previous Next

افزایش شمار کشته‌شده‌ها در حمله به دمشق؛ “دست‌کم ۱۲ نفر”

دیده‌بان حقوق بشر سوریه می‌گوید که در جریان حمله روز گذشته به ساختمانی در دمشق دست‌کم ۱۲ نفر کشته شدند. پیشتر شمار این کشته‌شده‌ها ۱۰ نفر اعلام شده بود. حماس حمله تروریستی ۷ اکتبر به اسرائیل را “گامی ضروری” توصیف کرد.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مداوای یک‌هزار مجروح جنگی در بیمارستان مستقر در ناو فرانسوی
ناخدای یک ناو جنگی فرانسه در سواحل مصر که در آن بیمارستان صحرایی مستقر است، می‌گوید حدود یک هزار نفر از مجروحان غزه در این بیمارستان تحت درمان قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، زیرساخت‌های فروپاشیده بهداشتی-درمانی در منطقه غزه نیز از سوی این ناو فرانسوی مورد پشتیبانی قرار می‌گیرند.

به گزارش رویترز، ناو هلیکوپتربر فرانسوی “دیکسمود” از نوامبر سال گذشته در بندر العریش مصر در ۵۰ کیلومتری غرب نوار غزه پهلو گرفته است. این شناور مجهز به بخش‌های مختلف بیمارستانی، اتاق عمل و ۷۰ پرسنل پزشکی است.

کاپیتان الکساندر بلونس گفت که نزدیک به ۱۲۰ مجروح در بیمارستان مستقر در این ناو جنگی بستری شده‌اند و صدها تن دیگر سرپایی مورد درمان و ویزیت مجدد قرار گرفته‌اند.

در این بیمارستان بسیاری تحت مشاوره‌های روان‌درمانی قرار گرفته‌اند. او از یک “مأموریت بی‌سابقه” سخن راند.

گزارش حماس از حمله تروریستی ۷ اکتبر؛ “گامی ضروری” با “اشتباه‌هایی” در عملیات
گروه شبه‌نظامی و تروریستی حماس روز یکشنبه ۲۱ ژانویه (اول بهمن‌ماه) اعلام کرد که حملات ۷ اکتبر این گروه به خاک اسرائیل که منجر به جنگ با اسرائیل شد، “گامی ضروری” بود، اما “هرج‌ومرج” منجر به “اشتباهات” در عملیات شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، این گروه اسلا‌م‌گرا در اولین گزارش عمومی خود در مورد ۷ اکتبر اعلام کرد که این حملات “یک گام ضروری و یک پاسخ عادی برای مقابله با تمام توطئه‌های اسرائیل علیه مردم فلسطینی” بود.

این گزارش می‌افزاید: «شاید برخی از خطاها در اجرای عملیات طوفان الاقصی رخ داده باشد که ناشی از فروپاشی سریع سیستم امنیتی و نظامی اسرائیل و هرج‌و‌مرج ایجاد شده در مناطق مرزی با غزه بوده است.»

در حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بیش از ۱۲۰۰ نفر کشته و بیش از ۲۴۰ نفر توسط شبه‌نظامیان حماس به گروگان گرفته و به نوار غزه انتقال داده شدند.

دیده‌بان حقوق بشر سوریه: در حمله به دمشق دست‌کم ۱۲ نفر کشته شده‌اند
روز گذشته شمار کشته‌شده‌ها بر اثر حمله به ساختمانی در دمشق۱۰ نفر اعلام شده بود؛ حال برخی منابع خبری از افزایش شمار کشته‌شده‌ها خبر می‌دهند.

بر اساس گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، در مجموع دست‌کم ۱۲ نفر در این حمله کشته شده‌اند. مقام‌های جمهوری اسلامی در واکنش، اسرائیل را مسئول این حمله دانسته و تهدید به تلافی کرده‌اند. دولت اسرائیل اما از اظهارنظر در مورد حملاتی از این دست خودداری می‌کند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تایید کرد که در حمله هوایی روز شنبه ۲۰ ژانویه (۳۰ دی‌ماه) در دمشق، پایتخت سوریه، پنج عضو سپاه کشته شدند.

کانال تلگرامی “صابرین نیوز”، وابسته به سپاه، حجت‌الله امیدوار، یکی از اعضای کشته‌شده سپاه در حمله به دمشق را معاون اطلاعات نیروی قدس معرفی کرد و نوشت او “به همراه جانشین‌اش حاج غلام (محرم)” جزو کشته‌شدگان این حمله بوده است.

سپاه پاسداران اعلام کرد این حمله با استفاده از جت‌های جنگنده انجام شده است.

بر اساس گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، علاوه بر پنج ایرانی، چهار سوری، دو لبنانی و یک عراقی کشته شده‌اند.

طبق این گزارش، این حمله یک ساختمان چهار طبقه در محله المزه را هدف قرار داد که در لحظه وقوع حمله “جلسه فرماندهان حامی حکومت ایران” در آن برگزار می‌شد.

در این منطقه از دمشق، از جمله ساختمان‌های سازمان ملل، سفارتخانه‌ها و رستوران‌ها قرار دارند. گفته می‌شود این منطقه به عنوان یک منطقه با امنیت بالا شناخته می‌شود که نمایندگان سپاه پاسداران و سازمان‌های فلسطینی طرفدار ایران به طور منظم در آن تردد می‌کنند.

انقلاب ۵۷ و ادبیات داستانی ایران در تبعید

ادبیات به انسان می‌پردازد؛ از بودن و چگونه بودن انسان در جهان می‌گوید. ادبیات تبعید هم از هستی انسان تبعیدی می‌گوید. اسد سیف، پژوهشگر و منتقد ادبی، ‌کوشیده گوشه‌هایی از تأثیر انقلاب و تبعید را در چند اثر ادبی نشان دهد.حوادث تاریخی یا حتی طبیعی گاه چنان تأثیری ژرف بر هستی انسان می‌گذارند که ذهن چند نسل را تسخیر می‌کنند. جنگ‌ها و انقلاب‌ها همین نقش را دارند. دو جنگ جهانی، لشکرکشی‌های ناپلئون، و در تاریخی کهن‌تر حمله اسکندر به شرق، یورش مغول‌ها، و کشورگشایی‌های عثمانی‌ها، هر یک سال‌های سال ذهن جامعه را در اختیار گرفته‌اند.

انقلاب‌ها نیز در همین راستا نه تنها بر هستی اجتماعی انسان‌ها، بلکه بر هنر و ادبیات نیز تأثیر می‌گذارند. از جنبش رنسانس تا انقلاب فرانسه، از جنبش‌های آزادی‌خواهانه در ایتالیا و اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین گرفته تا انقلاب اکتبر در روسیه، هر یک به شکلی در هنر و ادبیات بازتاب داشته‌اند.

تأثیری را که جنبش مشروطه می‌رفت بر ادبیات نوپای ایران بگذارد، بسیار سریع در استبداد حاکم خفه شد. انقلاب ۵۷ نیز در امید به دست‌یافتن به موقعیتی دیگر و بهتر برای نوزایی ادبیات و هنر دوام نیافت. با سرکوب آزادی‌های فردی و اجتماعی، بازداشت‌ها و توقیف کتاب‌ها و نشریات، سانسور از راه رسید و فصل گریز از کشور که از همان فردای انقلاب آغاز شده بود، گسترش یافت.

تبعید برای ما ایرانیان این‌بار در موقعیتی دیگر صورت گرفت. جهان در تغییر و تحول خویش با شکل جدیدی از مهاجرت انسان‌ها روبه‌رو بود. تبعیدی و مهاجر دیگر آن نبود که در تنهایی خویش با “غم غربت” بمیرد. جهان تبعید خود جهانی نو شده بود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در سال‌های نخست پس از انقلاب جمعیت تبعیدیان ایرانی در جهان اندک بود و انتظار می‌رفت عمر تبعید به درازا نکشد. حال اما می‌توان با جمعی که شمار آن را حدود ۹ میلیون نفر تخمین می‌زنند، از “جمهوری تبعیدیان ایرانی” سخن گفت؛ جمعیتی که خارج از ایران در سراسر جهان سکونت دارند.

در واقع بخش گسترده‌ای از ادبیات و هنر ایران، امروز در خارج از کشور تولید می‌شود. بر این فرآورده‌ها هر نامی که بگذاریم، بخشی جدایی‌ناپذیر از ادبیات و هنر ایران هستند.

ادبیات تبعید ایران عمری به درازای تاریخ نوین این کشور دارد. از انتشار “سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ” اثر زین‌العابدین مراغه‌ای و آثار میرزا آقاخان کرمانی در استانبول، تا انتشار بوف‌کور هدایت در هند و ده‌ها نشریه و اثر تبعیدی در مصر و ترکیه و پاکستان و آلمان، نشان از خفقانی دیرپا دارد که هنوز هم جان‌سختی می‌کند.

در بیش از چهار دهه گذشته ادبیات تبعید ایران دوران زایش، بالش و شکوفایی دردناک، اما گرانقدری را تجربه کرده است. این ادبیات گاه تن به تاریخ می‌زند، گاه روایت‌هایی‌ست از هستی پاره‌پاره‌شده ما که در جست‌وجوی سامان یافتن و دستیابی به آرامش است. گاه از تنهایی انسان تبعیدی می‌گوید و گاه از ستمی که بر او و نسل او روا داشته شده است. شخصیت‌های داستانی در ماجراها و موقعیت‌ها و حوادث شکل می‌گیرند تا هم‌گام و هم‌راه تاریخ و جامعه، هستی انسان تبعیدی را بازآفرینی، روایت و گاه پیشگویی کنند.

تبعیدیان ایرانی انقلاب و شکست آن را تجربه کرده‌اند، هشت سال جنگ را پشت‌سر گذاشته، بازداشت‌ها، شکنجه‌ها، اعدام‌ها را شاهد بوده‌اند. شکست در چند خیزش‌عمومی و یا صنفی ناکام، سرانجام جامعه را به جنبش‌های اعتراضی “زن زندگی آزادی” رسانده است. در این سال‌های سیاه جمهوری اسلامی هم‌چنان کشته و از کشور تارانده، و مردم به امید رسیدن به آزادی دگربار به پا خاسته‌اند. بازتاب این حوادث را می‌توان در ادبیات داستانی ما در تبعید نیز پی گرفت.

سال‌های تبعید سال‌های هویت‌یابی نیز هست؛ چیزی که در ادبیات داستانی ما برجسته است. بر این اساس تاریخ و جامعه‌شناسی در کنار روان‌شناسی در این آثار زبان داستان به خود گرفته‌اند تا در ساختار و فرمی داستانی ذهن‌ها را با پرسش‌هایی نو آشنا کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نخستین داستان‌های تبعید نظر به انقلاب دارند؛ از خروش شکوهمند مردم نوشته‌اند و شکست تلخ و زودرس آن؛ از سرکوب و خفقانی که بهار آزادی را به خزان نشاند، از موج بازداشت‌ها و شکنجه‌ها، از زندان و اعدام و سرانجام گریز از کشور. در این داستان‌ها یاد دوستانی که دیگر نیستند، و خانواده‌های داغداری که به غم نشسته‌اند، برجسته است.

نخستین داستان‌های تبعید سراسر درد و رنج است. حسرت پیروزی و درد بی‌پایان شکست در برگ برگ داستان‌ها موج می‌زند. این داستان‌ها گاه روایت و یا گزارش هستند، گاه مقاله‌ای می‌شوند سیاسی، اما در روند زمان زیبایی‌شناسی به داستان‌ها راه می‌یابد و دوران آرام‌تری برای بارآوری از راه می‌رسد.

شاید بتوان گفت که نخستین داستان‌های تبعید ما در داخل کشور نوشته شدند: “فتح‌نامه مغان” از هوشنگ گلشیری و یا “مرگ در کاسه سر” از جواد مجابی می‌توانند نمونه‌های آن باشند.

پس از آن زندان و بازداشت از راه می‌رسد. “مرآیی کافر است” نسیم خاکسار و یا “شاه سیاهپوشان” گلشیری در این راستا نوشته شده‌اند. و بعد دوران گریز از راه می‌رسد. “پایان یک عمر” اثر داریوش کارگر به همین موقعیت می‌پردازد.

در رسیدن به مکانی امن، مرز نقشی بزرگ در داستان‌ها دارد. “در آنکارا باران می‌بارد” اثر حسین دولت‌آبادی داستان گذر از مرز و رسیدن به ترکیه است.

بیشتر بخوانید: انقلاب ایران و تأثیر آن بر ادبیات داستانی

همراه با خفقان و سرکوب، جنگ از راه می‌رسد. در برابر فجایع جنگ گاه صدایی از صلح بر تن داستانی ضدجنگ می‌نشیند که هم‌چون “حفره” اثر قاضی ربیحاوی امکان انتشار نمی‌یابد. در تبعید اما جنگ و حاصل آن دستمایه‌ای می‌شود برای نوشتن داستان و خاطره. زکریا هاشمی در “چشم باز و گوش باز” از دیده‌ها و شنیده‌های خود در چند ماه از حضور در جبهه‌های جنگ می‌نویسد. باید سال‌ها از انتشار “زمین سوخته” و یا “تابستان ۶۲” بگذرد تا رمان ضدجنگ به شکل “عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک” اثر حسین مرتضائیان آبکنار منتشر شود.

ادبیات تبعید در گذر از برزخ، سرانجام به دوران باروری و شکوفایی می‌رسد. نویسنده تبعیدی به موقعیتی مناسب برای نوشتن دست می‌یابد، گذشته را دستمایه آثارش می‌کند، آن را با زندگی در تبعید در هم می‌آمیزد و آثاری می‌آفریند که به حتم جایگاهی در تاریخ ادبیات ایران دارند. بر این آثار زبان رسمی سانسور حاکم نیست، در زیر سایه سنت و استبداد نوشته نمی‌شوند، به زبانی بی‌پیرایه لایه‌های پنهان ذهن و هستی انسان ایرانی را با موضوع‌هایی چون زندان، مرز، گریز، مبارزه، بودن و یا نبودن در تبعید و چگونگی آن، در پیوند قرار می‌دهند.

در این داستان‌ها تنها حادثه بازآفرینی نمی‌شود، کندوکاو ذهن نیز میدانی می‌شود در رویارویی سنت و مدرنیته. ساسان قهرمان در “گسل” انسان دیروز را در برابر انسان امروز قرار می‌دهد. اکبر سردوزامی در “برادرم جادوگر بود” به نقد فرهنگی می‌رود که هم‌چنان جان‌سختی می‌کند. نسیم خاکسار در “بادنماها و شلاق‌ها” به آدمیانی می‌پردازد که هنوز حوادث گذشته اشغالگر ذهن‌شان است. بهرام مرادی در “خودسر” به سال‌های بعدتر می‌پردازد؛ به سال‌هایی که رژیم در آرامش بعد از سرکوب، به خارج از کشور و سرکوب مخالفان تبعیدی روی می‌آورد. شکوه میرزادگی در “بیگانه‌ای در من” از فرزندانی می‌نویسد که در برابر والدین، همراه حکومت می‌شوند.

محمود فلکی، فهیمه فرسایی، رضا قاسمی، رضا دانشور، کوشیار پارسی، شهرنوش پارسی، محمود مسعودی، شهلا شفیق، مهشید امیرشاهی، محسن حسام، مهرنوش مزارعی، خسرو دوامی، ناصر شاهین‌پر، بهرام حیدری و ده‌ها نویسنده تبعیدی در شمار نخستین نسل از نویسندگانی هستند که پس از انقلاب در خارج از کشور آثارشان منتشر شد. باید سال‌ها می‌گذشت تا نویسندگان نسل جوان‌تر زیستن در تبعید را تجربه کنند و یا نسل دوم ایرانیان تبعیدی نوشتن به زبان کشور میزبان را آغاز کند.

جمهوری اسلامی همچون تمامی حکومت‌های ایدئولوژیک کوشید تا از قلم اسلحه‌ای بسازد در خدمت آرزوهای خویش. با هزینه‌ای کلان، با نویسندگانی که پیرامون خویش گردآورده، به سرکوب، سانسور، تاراندن و حتی حذف فیزیکی نویسندگان مستقل روی آورد. کوشید هنر و ادبیات مستقل در داخل کشور نیز از فضای هنری و ادبی تبعید شود. “اسلامی‌نویسان” پیرامون حکومت در این سال‌ها جز تبلیغات چیزی ننوشتند. ادبیات تبعید اما در داخل و خارج از کشور کوشیده و می‌کوشد در رابطه با ادبیات جهان، بر شانه ادبیات معاصر ایران ببالد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

پس از مدتها کشمکش رئیس جدید اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد

پس از ماه‌ها مناقشه، سرانجام صمد حسن‌زاده به عنوان رئیس جدید اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد. طبق برخی گزارش‌ها رئیس پیشین و برکنار شده این نهاد، به اتهام “توهین” به مقام‌های جمهوری اسلامی محاکمه شده است.خبرگزاری‌های دولتی در ایران روز یکشنبه اول بهمن‌ماه (۲۱ ژانویه) خبر دادند که پس از حدود هفت ماه‌ مناقشه میان دولت و بخش خصوصی سرانجام صمد حسن‌زاده به عنوان رئیس جدید اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد.

خبرگزاری ایسنا در گزارشی نوشت که در جریان برگزاری این انتخابات از بین ۲۱ نفر داوطلب تایید صلاحیت‌شده، ۱۷ نفر انصراف دادند و در نهایت صمد حسن‌زاده، با کسب ۲۰۸ رای به عنوان رئیس اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

اتاق بازرگانی ایران در ماه‌های گذشته شاهد مناقشه دولت و بخش خصوصی و حاشیه‌های فراوانی بوده است.

صمد حسن‌زاده، مدیرعامل گروه صنعتی کاشی تبریز است.

ماه‌ها مناقشه بر سر ریاست اتاق بازرگانی ایران

خردادماه گذشته حسین سلاح‌ورزی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد؛ این انتخاب بلافاصله با واکنش تندی از سوی شماری از رسانه‌های تندرو و نزدیک به محافل امنیتی در جمهوری اسلامی همراه شد.

خبرگزاری‌های نزدیک به سپاه پاسداران با اشاره به برخی از موضع‌گیری‌های سلاح‌ورزی درباره اعتراضات ضد حکومتی سال ۱۴۰۱ در ایران، او را از حامیان معترضان دانستند.

از جمله آنها خبرگزاری تسنیم در گزارشی با عنوان “نفوذ براندازان در مهمترین شوراهای عالی کشور” نوشت: «نمی‌شود همزمان هم عضو مهمترین شوراهای عالی تصمیم‌سازی برای جمهوری اسلامی بود و هم در راستای براندازان جمهوری اسلامی شعار داد.»

تسنیم از سلاح‌ورزی پرسیده بود که آیا از تصمیم‌ها و مواضع پیشین خود پشیمان است یا خیر.

سلاح‌ورزی در بحبوحه اعتراضات سراسری “زن، زندگی، آزادی” مطالبی از جمله با هشتگ نیکا شاکرمی و مهسا امینی در صفحات خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده و از خشونت‌ها علیه معترضان انتقاد کرده بود.

برخی گزارش‌ها نیز نوشتند که او پیش از انتخاب به این سمت، از سوی وزارت اطلاعات رد صلاحیت شده بود و از این رو، اساسا از صلاحیت لازم برای کاندیدا شدن برخوردار نبود.

سرانجام در اوایل آبان ماه رسانه‌های دولتی در ایران اعلام کردند که او با دستور وزیر اقتصاد و دارایی در دولت ابراهیم رئیسی از سمت ریاست اتاق بازرگانی ایران برکنار شده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این در حالی است که سلاح‌ورزی در ماه‌های پیش از آن بارها خبر استعفای خود را تکذیب کرده بود.

در یکی از جدیدترین خبرها در این خصوص، هفته گذشته برخی رسانه‌ها در ایران گزارش دادند که سلاح‌ورزی بابت اتهام “توهین” به مقام‌های جمهوری اسلامی محاکمه شده است.

سایت “اکوایران” نوشته بود که معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران دستور صدور قرار جلب به دادرسی بازپرس و صدور کیفرخواست را علیه حسین سلاح‌ورزی به اتهام توهین به روح‌الله خمینی و علی خامنه‌ای در دادگاه انقلاب تهران مطرح کرده و سلاح‌ورزی در حال محاکمه است.

احتمال سفر پوتین به کره شمالی در راستای حمایت متقابل

کره شمالی با تأمین مهمات توپخانه وموشک بالستیک به حمایت از روسیه علیه اوکراین برخاسته است. پوتین احتمالا به زودی به دیدار کیم جونگ اون می‌رود. مسکو و پیونگ‌یانگ متعهد شده‌اند که دو کشور درسازمان ملل از یکدیگر حمایت کنند.به گفته منابع کره شمالی، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه آمادگی خود را برای سفر قریب‌الوقوع به این کشور منزوی اعلام کرده است. خبرگزاری دولتی کره شمالی گزارش داد که پوتین از دعوت پیونگ‌یانگ برای بازدید تشکر کرده و گفته است که به زودی عازم این کشور خواهد شد. گفته شد که پیونگ‌یانگ آماده است تا “از این نزدیک‌ترین دوست مردم کره با صمیمیت تمام استقبال کند”.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در خارج از مرزهای دو کشور، به نزدیکی مسکو و پیونگ‌یانگ با شک و تردید نگریسته می‌شود. روسیه در جنگ تجاوزکارانه خود به اوکراین، نه تنها از مهمات توپخانه‌ای، بلکه از قرار معلوم از موشک‌های بالستیک کره شمالی نیز استفاده کرده است. بیم آن می‌رود که روسیه با کمک فنی از برنامه‌های تسلیحاتی این کشور دیکتاتوری واقع در خاور دور حمایت کند.

بیشتر بخوانید: رهبر کره شمالی: ما از همه تصمیمات پوتین حمایت می‌کنیم

روسیه در جریان دیدار هفته گذشته چو سون‌هوی، وزیر خارجه کره شمالی، بر همکاری نزدیک خود با این رژیم تأکید کرد. کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی در سپتامبر ۲۰۲۳ به عنوان نمادی از همکاری نزدیک‌تر، از خاور دور روسیه بازدید و در آنجا با پوتین دیدار کرد. به دنبال آن سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه راهی پیونگ‌یانگ شد.

حمایت متقابل دو کشور در سازمان ملل

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه و چو سون‌هوی، همتای کره شمالی او، در مسکو روابط عمیق دو کشور را ستودند. لاوروف گفت که روسیه “همیشه” از کره شمالی در سازمان ملل حمایت می‌کند.

بیشتر بخوانید: بازدید وزیر دفاع روسیه از نمایشگاه پهپاد‌ها و سامانه‌‌های موشکی ایران

لاوروف افزود، مسکو نیز در مقابل از “موضع مشابه پیونگ‌یانگ در حمایت از موضع روسیه، از جمله در مورد مسائل مربوط به عملیات ویژه نظامی ما در اوکراین” بسیار قدردانی می‌کند.

وزیر خارجه کره شمالی نیز به نوبه خود گفت که این نشست وزیران گواه بر این است که روابط “دوستانه” دوجانبه “در راستای برنامه‌های رهبری هر دو کشور” در حال توسعه است.

بیشتر بخوانید: بلینکن: روسیه در سراسر دنیا به دنبال خرید تسلیحات است

پیونگ یانگ و مسکو به طور سنتی از هم‌پیمانان یکدیگر محسوب می‌شوند و روابط خود را طی سال‌های گذشته گسترش داده‌اند. روسیه در جنگ تهاجمی خود علیه اوکراین از حجم بسیار بالایی از سلاح و مهمات استفاده می‌کند، به طوری که به گفته کارشناسان، تولید داخلی این کشور قادر به تأمین این میزان از مهمات نیست.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پیونگ‌یانگ نیز به نوبه خود به دلیل برنامه‌های موشکی و تسلیحات هسته‌ای خود تحت تحریم‌های متعدد سازمان ملل قرار دارد و روسیه با رأی وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند مانع از تصویب هر گونه قطعنامه علیه این کشور شود.

وزیر کشور آلمان: خطر حملات تروریستی اسلام‌گرایانه همچنان بالاست

به گفته نانسی فزر، وزیر کشور آلمان خطر حملات تروریستی از سوی اسلام‌گرایان تندرو در این کشور همچنان پابرجاست. به همین دلیل اداره پلیس جنایی آلمان به شدت با پروپاگاندا برای ترور در اینترنت مقابله می‌کند.بنا به گفته نانسی فزر، وزیر کشور آلمان خطر تروریسم در این کشور تنها پس از پایان جنگ غزه کم خواهد شد. او به گروه رسانه‌ای فونکه آلمان گفته است: «رویدادهایی چون جنگ کنونی در خاورمیانه بر امنیت ما تاثیر می‌گذارند. مسلما با ادامه پیدا کردن جنگ خطر ترور بیشتر نمی‌شود اما یک چیز مشخص است: مادامی که جنگ میان اسرائیل و حماس ادامه دارد، خطر ترور همچنان بالا می‌ماند.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

وزیر کشور آلمان تصریح کرده که این کشور همچنان از سوی تروریسم اسلام‌گرایانه در وضعیت تهدید بالا قرار دارد. به گفته او به همین دلیل در ایام کریسمس، زمانی که کلیسای جامع کلن به حمله تروریستی تهدید شده بود، نهادهای امنیتی مقررات سختگیرانه‌ای را اعمال کردند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نهادهای امنیتی آلمان در آخرین روزهای ماه دسامبر سال گذشته نشانه‌هایی از برنامه حمله احتمالی تروریستی به کلیسای جامع شهر کلن توسط یک گروه افراطی اسلام‌گرا کشف کردند. پلیس آلمان در همین ارتباط چهار نفر را بازداشت کرد.

وزیر کشور آلمان در ادامه مصاحبه‌اش گفته خطر از سوی افرادی که به صورت فردی در شبکه اینترنت جو را رادیکال می‌کنند همچنان “بسیار بالا”ست. نانسی فزر گفته به همین دلیل اداره پلیس جنایی آلمان به شدت با پروپاگاندا برای ترور در اینترنت مقابله می‌کند و کانال‌هایی را از جمله در شبکه تلگرام مسدود کرده است.

اسلواکی: ورود اوکراین به ناتو می‌تواند منجر به جنگ جهانی سوم شود

نخست‌وزیر اسلواکی گفته نگران است که ورود اوکراین به ناتو منجر به جنگ جهانی سوم شود. آتش‌سوزی در یک ترمینال گاز مایع روسیه در دریای بالتیک مهار شده است. روسیه تا کنون بیش از ۳۷۰ هزار سرباز از دست داده است.ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین هفته آینده به اسلواکی سفر می‌کند تا با روبرت فیکو، نخست وزیر جدید این کشور دیدار کند.

نخست‌وزیر جدید اسلواکی که متعلق به جبهه ناسیونالیست چپ این کشور است از مخالفان پیوستن اوکراین به ناتو و نیز ادامه کمک‌های نظامی به این کشور است. او کمک‌های نظامی اسلواکی به اوکراین را متوقف کرده و تهدید کرده که ورود اوکراین به ناتو را وتو خواهد کرد.

نخست‌وزیر اسلواکی نگران است که ورود فوری اوکراین به ناتو منجر به وقوع جنگ جهانی سوم شود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

آتش‌سوزی در ترمینال گاز مایع به دلیل “نفوذ خارجی”

به گزارش خبرگزاری رویترز، شرکت نوواتک روسیه روز یکشنبه اعلام کرد که کار در پایانه‌ تحت کنترل این شرکت در دریای بالتیک، پس از آتش سوزی به حالت تعلیق درآمده است. به گفته نوواتک، این آتش‌سوزی نتیجه “نفوذ خارجی” بوده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شب گذشته (شنبه ۲۰ ژانویه) در یک ترمینال گاز مایع در بندر اوست-لوگا واقع در کناره دریای بالتیک یک آتش‌سوزی رخ داد. به گفته فرماندار منطقه اما این آتش کنترل شده است. بلاگرهای نظامی پیشتر حدس زده‌ بودند که این ترمینال متعلق به “نوواتک” بزرگترین تولیدکننده گاز مایع روسیه است و از سوی پهپادهای اوکراین مورد حمله قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید: اروپا تا پایان امسال حدود یک میلیون خمپاره به اوکراین می‌دهد

رسانه‌های روسی گزارش داده‌اند که ساکنان این منطقه پیش از شنیدن صدای انفجار و شروع آتش‌سوزی، حداقل یک پهپاد را در نزدیکی این ترمینال دیده‌اند.

به گفته فرماندار در این حادثه به کسی آسیب وارد نشده است.

روسیه بیش از ۳۷۰ هزار سرباز از دست داده است

ستاد فرماندهی ارتش اوکراین اعلام کرده که تنها در روز گذشته روسیه ۷۶۰ سرباز را از دست داده است (کشته یا ناتوان از ادامه حضور در نبرد). از آغاز حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ تا کنون تعداد سربازانی که روسیه از دست داده به ۳۷۶ هزار و ۳۰ نفر رسیده است.

علاوه بر این روز گذشته۱۰ تانک روسی، ۱۱ خودروی زرهی و هفت سیستم توپخانه تخریب شدند. همچنین دو پهپاد و ۱۴ خودرو و مخزن سوخت هدف قرار گرفتند.

ورود یک شهاب سنگ به اتمسفر و سقوط آن در نزدیکی برلین

دقایقی پس از نیمه شب یکشنبه یک شهاب سنگ با نام “۲۰۲۴بی ایکس ۱” وارد اتمسفر شد و در نزدیکی برلین پایتخت آلمان سقوط کرد. طبق برآورد اخترشناسان روزانه بین ۴۰ تا ۱۰۰ تن مواد آسمانی بر روی کره زمین فرو می‌ریزند.کریستیان شارنتسکی، اخترشناس مشهور مجاری اولین کسی بود که در شامگاه شنبه ۲۰ ژانویه نظرش به این شهاب سنگ جلب شد. او تاکنون ۳۶۰ سیارک را کشف کرده و حتی یک سیارک نیز در سال ۲۰۱۷ با نام او به ثبت رسیده است.

ساعت ۲۳ و ۳۶ دقیقه شامگاه شنبه پیامک اعلام خطری برای ریچارد موسیل، فیزیک‌دان و رئیس بخش حفاظت از کره زمین در مقابل شهاب‌سنگ‌های سازمان فضانوردی اروپا (Esa) در “فراسکاتی” در حومه شهر رم، پایتخت ایتالیا ارسال شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

پیامک اعلام خطر حتی در صورت وجود یک درصد احتمال برخورد شهاب‌سنگ با کره زمین به این بخش از سازمان فضانوردی اروپا ارسال می‌‌شود. ریچارد موسیل می‌گوید : «بزودی مشخص شد شهاب سنگی که کریستیان شارنتسکی کشف کرده صددرصد وارد جو کره زمین خواهد شد.»

در ساعات اولیه نام “Sar2736” بر این شهاب سنگ گذاشته شد تا اینکه پس از کنترل داده‌ها مرکز اخترشناسی کمبریج در ایالت ماساچوست آمریکا پرونده را در اختیار گرفت و نام “۲۰۲۴بی ایکس ۱” برای آن برگزیده شد.

اخترشناسان با ارزیابی داده‌ها متوجه شدند که قطر این شهاب سنگ تقریبا یک متر است و با احتمال زیاد پس از برخورد با جو زمین متلاشی شده و خطری برای ساکنان زمین ایجاد نخواهد کرد.

طبق تخمین اخترشناسان شهاب سنگ “۲۰۲۴بی ایکس ۱” راس ساعت سی و دو دقیقه بعد از نیمه شب وارد جو زمین، سپس متلاشی و تکه‌های آن در حوالی برلین بر زمین فرو ریخت.

تصاویر زیادی توسط دوربین‌ها از لحظه ورود این شهاب سنگ در آسمان برلین به ثبت رسیده و در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده‌اند:

به گفته اخترشناسان تقریبا هر روز شهاب‌سنگ‌هایی به کره زمین اصابت می‌کنند. تخمین زده می‌شود روزانه بین ۴۰ تا ۱۰۰ تن اجرام آسمانی روی زمین سقوط می‌کنند و از آنجایی که ۷۰ درصد کره زمین از آب تشکیل شده، بیشتر آن‌ها به درون دریاها و اقیانوس‌ها می‌افتند.

این هشتمین پیش‌بینی درست اخترشناسان از برخورد یک شهاب سنگ به کره زمین است. اولین مورد آن یک شهاب سنگ به قطر چهار متر در اکتبر سال ۲۰۰۸ بود که در آسمان سودان منفجر شد.

سازمان فضانوردی اروپا (Esa) در حال نصب یک تلسکوپ مخصوص تشخیص شهاب‌سنگ‌ بر روی کوه “موفارا” در جزیره سیسیل ایتالیا است.

بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار سیارک تا کنون کشف شده‌اند که بخشو اعظم آن‌ها طی ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون سال گذشته بین مارس و مشتری در حال حرکت هستند و خطری برای کره زمین ایجاد نمی‌کنند.

یک هزار سیارک نیز در لیست “کنترل مخصوص” جای گرفته‌اند که گرچه فعلا برای کره زمین خطری ندارند، اما “تحت نظر” هستند.

تهدید معلولان توسط مسئولان: اگر بیایید همه را دستگیر می‌کنیم

امروز اول بهمن قرار بود معلولان در اعتراض به عدم اجرای قانون حمایت از معلولان مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کنند اما تهدید شده‌اند که در صورت تجمع همه را بازداشت می‌کنند.کمپین معلولان فراخوانی برای تجمع مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران در روز یک‌شنبه اول بهمن داده بود. بهروز مروتی مدیر این کمپین در ویدیویی که در شبکه X منتشر کرده می‌گوید تهدید به بازداشت شده و جو امنیتی سنگینی مقابل سازمان برنامه و بودجه برقرار است.

به گفته او اتوبوسی را جلوی سازمان گذاشته‌اند و گفته‌اند هر معلولی بیاید بازداشت می‌شود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بهروز مروتی در این ویدیوی می‌گوید هر اتفاقی برای او یا سایر معلولان بیفتد مسئولان باید پاسخگو باشند. او در ادامه می‌گوید: «این نمی‌شود که هم قانون را شش سال اجرا نکنید و هم وقتی مطالبه‌گری می‌شود تهدید به بازداشت کنید.»

قانون حمایت از حقوق معلولین سال ۱۳۹۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این قانون در سال ۹۶ در قالب یک لایحه از سوی دولت به مجلس ارائه شده بود و این بدان معناست که دولت آمادگی اجرای آن را داشته است. با این حال این قانون از سال ۱۳۹۷ تا کنون اجرا نشده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران پیشتر در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا گفته بود: «تصویب قوانین برای معلولان در کشور به پز سیاسی تبدیل شده است.» به نظر او قانون تصویب می‌شود تا از آن بهره‌برداری سیاسی شود ولی اجرا نمی‌شود.

بهروز مروتی مدیر کمپین معلولان روز ۳۰ دی در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا گفت: «در آخرین تجمعی که در تهران مقابل سازمان برنامه و بودجه انجام شد، دو تن از مسئولان دفتر رفاه و امور سلامت سازمان برنامه و بودجه بین ما آمدند و هیچ چیزی نمی‌دانستند و به نظر می‌رسد هیچ اتفاق خاصی در این خصوص نیفتاده است.»

بیشتر بخوانید: احضار مدیر کمپین معلولان، آزار جنسی سها مرتضایی حین بازداشت

به گفته این فعال حقوق معلولان، کمک هزینه معیشتی برای معلولان و جانبازان که در بودجه سال ۱۴۰۲ معین شده است برای جانبازان از سوی بنیاد شهید اجرا شده و بین پنج تا شش میلیون کمک هزینه دریافت می‌کنند “اما معلولان نهایتا ۲۷۳هزار تومان کمک هزینه معیشتی دریافت می‌کنند. ما نمی‌دانیم با چه زبانی بگوییم اوضاعِ معیشتمان وخیم است”.

بهروز مروتی ادامه داد: «با این رویکرد، نه تنها نمی‌توانیم خوشبین باشیم که حتی باقیمانده‌ی امیدمان را نیز از دست داده‌ایم. وقتی قانونی که مصوب شده بعد از ۶ سال هنوز اجرا نشده و ردیف بودجه‌ی اجرای آن را نیز قطع کرده‌اند، چگونه می‌توانیم خوشبین باشیم؟»

چگونه رامونا کوئیمبی به نسلی از دختران بی‌باکی آموخت

ریچل ورونا کُوت

قهرمانان پردل و جرئتِ دختر در ادبیات کودکان آمریکایی و انگلیسی فراوان‌اند. با وجود این، اغلب روایت‌های متضادی درباره‌ی کشمکشِ آنان با محدودیت‌های جنسیتی و روند بلوغِ آن‌ها ارائه می‌شود. شاید یکی از سازش‌ناپذیرترین دختربچه‌های قهرمان در قرن بیستم پی‌پی جوراب‌بلند، مخلوق ادبیِ آسترید لیندگرن [Astrid Lindgren]، نویسنده‌ی سوئدی، باشد. نویسنده، که از نحوه‌ی رفتار بزرگسالانی که به بچه‌هایشان «عتاب و خطاب می‌کنند» و آن‌ها را «تحقیر می‌کنند» منزجر بود، پی‌پی، «قوی‌ترین دختر جهان» را در زمستان ۱۹۴۱ در سر پروراند. دخترش، کَرین، که در آن زمان هفت سال داشت به علت بیماری سل به بستر افتاده بود، و در آرزوی سرگرمی بود. در سال ۱۹۴۵ کتابِ نخست، که نامش را از لقب قهرمان داستان گرفته بود، با تشویق و تحسین زیادی منتشر شد، گرچه یک منتقد ادبی، بهت‌زده، پی‌پی را «روان‌پریش» خوانده بود.

مسلم است که قهرمان لیندگرن از هر نظر غیرعادی و نامتعارف بوده است، اما او بیشتر از حیث زنانگی‌اش غیرعادی و استثنایی است. موهای بافته‌شده‌ی او، مثل آنی شرلی قهرمان داستان آنی شرلی در گرین گیبلز، اثر ال. ام. مونتگمری [L. M. Montgomery] به رنگ قرمز آتشین می‌درخشد ــ گرچه، او برخلاف آنی از ظاهر خودش کاملاً خرسند است. به کَک‌مَک‌های روی صورتش افتخار می‌کند و از محصولات آرایشی‌ای که سخت در پی از بین بردنشان است دلِ خوشی ندارد. پی‌پی نیروی جادویی عظیمی دارد ــ به‌راحتی اسب را با دستانِ خود بلند می‌کند ــ اما به صلح و آرامش پایبند است. مادر پی‌پی وقتی که او کودکی بیش نبود از دنیا رفت و پدرش که کاپیتان کشتی بود سرانجام در دریا غرق شد. پی‌پی به تنهایی با یک میمونِ خانگی زندگی می‌کند، و با شادی و نشاط در مقابل تلاش بزرگسالان برای مجبور کردنش به انجام کارهای عادیِ کودکانه مقاومت می‌کند.

برای مثال، او از حضور در مدرسه خودداری می‌کند، از کسانی که می‌خواهند او را به پرورشگاه بفرستند دوری می‌گزیند، و هر وقت دلش بخواهد به رختخواب می‌رود (او قهوه هم می‌نوشد). این گوشه‌گیری برای دختری نه ساله در زندگی خیلی عجیب است، اما پی‌پی ترس به خود راه نمی‌دهد: به همه‌ی کسانی که دلواپساش هستند اطمینان می‌دهد که «نگرانِ من نباشید. من همیشه برنده خواهم شد.» هرچند لیندگرن هرگز خودش را ذاتاً فمینیست نخواند اما استقلال سرسختانه‌ی پی‌پی، و علاقه‌اش به زندگی و اینکه کاملاً مطابق با تنظیمات خاصِ خودش زندگی کند، تفسیر ترقی‌خواهانه‌ای از جنسیت است که حتی امروزه نیز نسبتاً چشمگیر است. بی‌میلیِ پی‌پی به همرنگی با جماعت و مقاومتش در برابر اقتدار بزرگسالان، حق دختربچه‌ای خردسال برای بی‌نظمی را اثبات می‌کند ــ نه بدین سبب که او نقشه‌ای استثنایی را در سر می‌پروراند، بلکه بدین سبب که خواستار این حق است که کاملاً خودش باشد، تماماً خودش.

در سال ۱۹۵۵، رامونا کوئیمبی، همتای آمریکاییِ پی‌پی جوراب‌بلند، وارد صحنه شد، با زانوهایی خراشیده‌ و پرسه‌زنی‌هایی پرشور و نشاط. او و خالقش، بورلی کلییری [Beverly Cleary]، با پی‌پی و لیندگرن اتحادیه‌ای ادبی را تشکیل دادند و به راهنمای دختربچه‌هایی تبدیل شدند که به شکل‌های گوناگون به آن‌ها گفته شده بود که زیاده‌خواه‌اند: بیش از حد سروصدا دارند، یا مزاحم‌اند یا بیش‌فعال‌اند. چه بسا وسوسه شویم که خیلی سطحی، رامونا را بچه‌ای تخس و شیطان توصیف کنیم، اما خود کلییری به این اتهام اعتراض کرده است، و دلیل معقولی هم دارد. رامونا عاشق این دنیای بی‌رحم است؛ او نمی‌خواهد به کسی آزار برساند بلکه مشتاق کشف جهان است، می‌خواهد دنیا را پشت و رو کند، هر تکه‌اش را وارسی کند و بفهمد که چرا هر مخلوقی، هر چیزی، و هر ماده‌ای به همین صورتی که هست وجود دارد. در داستان «رامونای آتش‌پاره» کلییری توضیح می‌دهد که «او دختری است که نمی‌تواند منتظر بماند. زندگی آن‌قدر جالب است که او باید بفهمد که بعد از این قرار است چه اتفاقی بیفتد.»

اما وقتی فلسفه‌ی رامونا به مرحله‌ی عمل درمی‌آید مخالفت‌ها شروع می‌شود، و این قهرمان بیباک اغلب با اتهاماتی که متوجه طبع و سرشتِ اوست روبه‌رو می‌شود. بئاتریس، خواهر بزرگترش که متین و موقر و بردبار است ــ و رامونا وقتی تازه حرف زدن را یاد می‌گیرد او را «بیزوس» می‌نامد ــ مرتباً این اتهامات را علیه او مطرح می‌کند. کلی‌یری در آغاز کتابِ نخست این مجموعه، بیزوس و رامونا (به فارسی، رامونا و خواهرش)، می‌نویسد: «بیزوس احساس می‌کرد که بزرگترین مشکل رامونای چهارساله این است که آشکارا عصبانی است و همه را ذله می‌کند. اگر مشغول خوردن لیموناد با نی باشد با شدتِ تمام در نی فوت می‌کند تا ببیند چه اتفاقی می‌افتد. اگر با انگشت‌های رنگی‌اش در حیاط جلوی خانه مشغول بازی باشد، دستش را به گربه‌ی همسایه می‌مالد.»

اما همان‌طور که به سرعت می‌فهمیم، بیزوس دشمن رامونا نیست. نقل کردن داستان بیزوس و رامونا از نگاه بیزوس ــ وقتی که رامونا هنوز مدرسه نمی‌رفت ــ سبب می‌شود که برای خواهر بزرگ‌ترِ آسیب‌دیده دلسوزی کنیم، دختری که نظم و مقررات را رعایت می‌کند و بعدازظهرهای آرام را به دوختن دستگیره‌های قابلمه می‌گذراند. بیزوس می‌کوشد بفهمد که چگونه رامونا، که او بسیار دوستش دارد، می‌تواند اینقدر جسورانه با آداب و رسوم اجتماعی مخالفت کند.

هرچند لیندگرن هرگز خودش را ذاتاً فمینیست نخواند اما استقلال سرسختانه‌ی پی‌پی، و علاقه‌اش به زندگی و اینکه کاملاً مطابق با تنظیمات خاصِ خودش زندگی کند، تفسیر ترقی‌خواهانه‌ای از جنسیت است

خانواده‌ی رامونا در شمال غربیِ ایالات متحده در کنار اقیانوس آرام زندگی می‌کنند و از طبقه‌ی کارگرند؛ با وجود این، هدف او از بی‌اعتنایی به قواعد و رسوم رفتاری و جنسیتی نوعی اعتراض سنجیده و حساب‌شده نیست، بلکه فقط به این علت این هنجارها را رعایت نمی‌کند که عقیده ندارد که معیارهای زنانگی و شایستگی اهمیتی در اوضاع جاری داشته باشد. اینکه رامونا را دختربچه‌ای با رفتارهای پسرانه بدانیم بیش از حد ساده‌انگاری است؛ او خاطرخواه همکلاسی‌هایش می‌شود و دلش می‌خواهد مثل دیگر دختربچه‌های کودکستانش چکمه‌های پلاستیکیِ قرمز روشن بپوشد. اما رامونا از این الگوی دوران کودکی که با شور و حرارتِ جسورانه‌اش مطابقت ندارد ناراضی است و نمی‌خواهد با وضعیتِ موجود سازگار شود.

دو فقره از آزاردهنده‌ترین ترس‌های رامونا به شکلی باورنکردنی درهم‌تنیده‌اند: نخست، اینکه علاقه‌اش به همه‌ی کسانی که بیشترین اهمیت را برایش دارند بی‌پاسخ و یک‌سویه است، و دیگر، اینکه نمی‌توانند او را فقط به خاطر کیستیِ خودش ــ عجول و بی‌تاب، دمدمی‌مزاج، عمیقاً زودرنج، و، البته، کمی خودنما ــ دوست بدارند. عشق و علاقه‌اش آن‌گاه که سر بر می‌زد از قلب گرمِ پرشور و باوفایش حکایت‌ها داشت. هر قدر هم که خانواده‌اش آزاردهنده بودند، به‌شدت به آن‌ها مباهات می‌کرد و پشتشان ایستاده بود. رَقَمِ مهرِ پسرکانِ زمین‌های بازی، آن بچه‌های انگشت‌نمای «تخس و سرکش»، را که بر گونه‌های چرک و سیاهشان نقش بسته بود به جان و دل احساس می‌کرد.

او معلمان کودکستان و کلاس سومش، یعنی دوشیزه بینی و دوشیزه ویلی، را ستایش می‌کند و آنها را مربیانی در جامه‌ی مادری، جامه‌ای که به‌خوبی با آن آشنا بود، برمی‌شمرَد. اما رامونا یاد می‌گیرد که محبت معلم نمی‌تواند همچون عشق مادری بی‌قید و شرط باشد. به‌طور خاص، دوشیزه بینی بارها و بارها قلب رامونا را می‌شکند وقتی از دانش‌آموزان دیگر بیش از حد تعریف و تمجید می‌کند، به‌ویژه آنانی که شخصیتشان با شخصیت رامونا که پرهیاهوست شدیداً فرق دارد. برای مثال، سوزان، آن دختر سنگین‌رنگینِ ازخودراضی که بی‌آنکه از خوش‌طینتی و ملاحتِ همنامِ قدیمی‌اش در ادبیات کودکان، سوزان ساده‌دل (اثر ماریا اجورث [Maria Edgeworth])، بهره برده باشد همان‌قدر اعصاب‌خردکن است، اما در عوض خوب بلد است وانمود کند که مطیع و سربه‌راه است. حتی اگر رامونا بلد بود که در پس چنین نقابی پنهان شود، به خاطر حفظ اصول اخلاقی چنین نمی‌کرد. رامونا ملول و دلشکسته است وقتی دوشیزه بینیِ محبوب در تلاش برای یاد دادن لزوم رعایت قیدوبندها به او به روش‌های انضباطیِ خشن‌تری روی می‌آورد (آیا واقعاً تقصیر راموناست وقتی که سوزان با موهای فرفریِ پیچ و تابدارش جلویش می‌نشیند، موهایی که هر لحظه التماس می‌کنند یکی از آن‌ها را بکشد؟)

اکراه ما از زیاده‌خواهی در هر محیطی طبیعی است، و رامونا این را درک می‌کند، با استخوان‌های کوچکِ لرزانش حس می‌کند که این خصلت او را به حرکت می‌آورد و گاه وی را به بیراهه می‌کشاند. هرچند رامونا حس می‌کند که تمایلات و غرایزش همیشه با رفتارهای اجتماعیِ مؤدبانه سازگار نیست، اما حاضر نیست که خودش را خوار و خفیف کند. شخصیتِ او مشکلی ندارد که محتاج اصلاح باشد. او از کسانی که جهانش را تشکیل می‌دهند می‌خواهد که شاهدی بر آرزوهای سرکش و درهمِ او باشند ــ و، علاوه بر این، وی را با تمام این سرکشی‌ها بپذیرند و دوست بدارند.

او شدیدتر گریه کرد، شدیدتر از هر گریه‌ای که تا به حال در زندگی‌اش کرده بود، آنقدر گریه کرد که خسته و بی‌حال شد.

آنگاه رامونا دستِ مادرش را بر پشتش احساس کرد. او به نرمی گفت «رامونا، آخر ما با تو چه کنیم؟»

رامونا با چشمانی قرمز، صورتی بادکرده، و دماغی آویزان بلند شد و به مادرش خیره شد. «مرا دوست داشته باشید»؛ صدایش از شدت آزردگی تند و خشن بود. او که از حرفِ خودش شوکه شده بود، صورتش را در بالش پنهان کرد. دیگر اشکی برایش باقی نمانده بود که بریزد.

رامونا از گزارش روند تحصیلش در کلاس اول به هم ریخت، گزارشی که در آن معلمِ خوش‌طینت اما خشک و بی‌روحش نوشته است که رامونا خویشتن‌داری و تسلط بر نفس ندارد، و مادرش سپس گفته است که او «باید سعی کند تا بزرگ شود.» رامونا این انتقادات را به معنای محکومیت شدیدِ خودش می‌داند. و ما می‌توانیم به آسانی موضع او را بفهمیم. گرچه هدف این است که خوانندگان با کسانی که رامونا گیج و سردرگمشان می‌کند ــ از جمله معلمش، خانم گریگزِ ملال‌آور ــ همدلی و همدردی کنند، و هرچند رامونا، مانند بیشتر بچه‌ها، فراموش می‌کند که تأثیرِ هر عمل خودش را به حساب آورد، کلی‌یری هرگز ما را در مورد طغیان وسواس‌گونه‌ی رامونا در جامعه‌ای که می‌تواند اغلب اوقات حس فشار و عصبیت ایجاد کند مردد نمی‌گذارد. رامونا به لطف همان غریزه‌ای که او را به شیطنت‌ وامی‌دارد، می‌فهمد که نشاط و سرزندگیِ تمام‌عیارش برای دنیا غیرمترقبه است و جهان، چنانکه باید، همیشه به او ارج نمی‌نهد.

با وجود این، او از دیگران تقاضا نمی‌کند که دوستش داشته باشند؛ او مانند جین ایر چنین چیزی را مطالبه می‌کند، و اصرار می‌ورزد که حق دارد در دنیایی مغشوش مرتکب اشتباه شود. حکم چشمانِ اشک‌آلودش ــ مرا دوست داشته باشید ــ پر از خارهای دلخراشِ درد و رنج، اما قاطع است. علاوه بر این، این مشابه همان چیزی است که او از خودش می‌خواهد.

برای نخستین بار رامونا در اتاقش در آینه به خود نگاه کرد. او یک غریبه دید، دختری با چشمان قرمز و صورتی پف‌کرده و اشک‌آلود، که اصلاً به تصویری که رامونا از خودش در ذهن داشت شبیه نبود. رامونا خودش را دختری تصور می‌کرد که هر کسی باید دوستش داشته باشد، اما این دختر …

رامونا اخم کرد، و دخترِ توی آینه هم اخم کرد. رامونا لبخند زد. دختر هم همینطور. رامونا احساس بهتری کرد. او می‌خواست دختر توی آینه دوستش داشته باشد.

هرگز تضمینی وجود ندارد که رامونای شجاع چیزی جز یک وروجکِ شیطون‌بلا تلقی شود ــ رامونایی که همیشه دلش می‌خواهد با معیارهای خاصِ خود زندگی کند، و پایبندی‌اش به صداقت نسبت به خویشتن به او اجازه نمی‌دهد که به شیوه‌ای ناسازگار با خودِ طبیعی و غریزی‌اش رفتار کند.

این لحظه‌ی خودشناسی اندکی پس از طغیانی شدید در مدرسه روی داد، آنجا که رامونا، به محض فهمیدن اینکه سوزانِ نفرت‌انگیز از کار هنری‌اش تقلید کرده است، کارِ او و خودش هر دو را نابود می‌کند. فهمِ نورسی که رامونا از خود داشت در این اعتقادش تجلی می‌یافت که او یگانه و تقلیدناپذیر است: در نتیجه، کار زشتِ سوزان ــ توسل نامشروعش به عین هم بودن ــ تنفر شدیدی را در رامونا برمی‌انگیزد که مخصوصاً برای بزرگسالانی مثل خانم گریگز قابل درک نیست. اما رامونا همیشه سعی نمی‌کرد که توضیحاتی ارائه دهد تا کسانی را که به آسانی نمی‌توانند با تصمیماتش همدل باشند راهنمایی کند. مهم‌تر از همه اینکه رامونا در رامونای شجاع (جلد سوم مجموعه) فقط شش سال دارد، و با شتابی اطمینان‌بخش میپندارد که حتی اگر دیگران او را به درستی درک نکنند و برایشان سوءتفاهمی ایجاد شود، لازم نیست که خودش و عملش را برای دیگران توجیه کند و توضیح دهد.

از آنجا که دختربچه‌های سرزنده و پرجنب و جوش اغلب ناچار می‌شوند که احساسات و عواطف و رفتارهای ناشی از احساساتشان را تشریح کنند، علاقه‌ی رامونا به عمل کردن و سپس به تعویق انداختنِ ارائه‌ی توضیحاتی دربارهی آن، کنجکاویمان را برمی‌انگیزد تا از کارش سر دربیاوریم. با این‌ همه، همانطور که رامونا به دقت به تصویرِ خود در آینه، با چشمانی خیس و قرمز، نگاه می‌کند، روشن است که این روش برای او چندان کارساز نیست. دختربچه‌های زیاده‌خواهی مثل رامونا، آن‌هایی که خوش‌شانس‌اند، به هر حال می‌فهمند که برای محافظت از خود در برابر جهانی که تمایلی به همراهی با آن‌ها ندارد باید صبر ایوب پیشه کنند. رامونا باید بیاموزد که چگونه با کسی مثل خانم گریگز که نمونه‌اش در دنیا زیاد است گفتوگو کند، کسی که ترجیح می‌دهد او به نیمکت خود بازگردد، دست به سینه شود، و از رفتار دخترانه‌ی خواهرش، بیزوس، و حتی سوزانِ مخوف تقلید کند. اما رامونا در درجه‌ی اول در برابر آن دخترکِ توی آینه مسئول است، و کلی‌یری می‌گوید که او، به تدریج که بزرگ‌تر می‌شود، راه‌هایی را پیدا می‌کند تا بتواند به همان نحو بیباکانه‌ای که دوست دارد ــ به نحوی که احساس می‌کند درست‌تر است ــ زندگی کند بی‌آنکه همیشه به این راحتی خوار و خفیف شود. او با تلاش و تقلا راه خود را باز می‌کند. اما هرگز تضمینی وجود ندارد که رامونای شجاع چیزی جز یک وروجکِ شیطون‌بلا تلقی شود ــ رامونایی که همیشه دلش می‌خواهد با معیارهای خاصِ خود زندگی کند، و پایبندی‌اش به صداقت نسبت به خویشتن به او اجازه نمی‌دهد که به شیوه‌ای ناسازگار با خودِ طبیعی و غریزی‌اش رفتار کند.

تا به امروز، زیاده‌خواهیِ یک دختربچه نه یک حق بلکه استثنایی خاص یا امتیازی ویژه‌ است که معمولاً به قهرمانان دخترِ سفیدپوست و خوش‌بنیه اختصاص یافته است. رامونا کوئیمبی نمونه‌ای از توانمندسازیِ دختران نوجوان است نه فقط به علت ذکاوت ادبیِ کلی‌یری، بلکه همچنین به سبب اینکه جایگاه و منزلتِ دخترانِ زیاده‌خواه هنوز تثبیت نشده است، حتی اگر محیط ملایم‌تر و از مقاومتش کاسته شده باشد. خدا را شکر که ما دیگر زیر بار حرف‌شنویِ طاقت‌فرسای هزاران سوزان ساده‌دل زجر نمی‌کشیم. ما به زحمت خود را تا کنار زمین نامساعد سرزمین عجایب کشانده‌ایم، آنجا که آلیسِ لوئیس کرول، دختر ماجراجو و کنجکاوی که متأسفانه سرانجام به نویسنده‌اش انگ اختلال روانی زدند، سلانه‌سلانه از درون دنیایی آزاردهنده و تنبیه‌کننده می‌گذرد، دنیایی که ابداع شده است تا به بدنِ در حال نوسان و تغییر او سنجاق شود. امروز دیگر قهرمانانِ زنِ ما هنگامی که عزمِ خود را جزم می‌کنند تا حقایقی را به اولیای امور گوشزد کنند، مانند جین ایرِ جوان رنج نمی‌کشند. هرماینی گرنجر ــ زیرک، سخت‌کوش و صادق، و اغلب شجاع ــ قهرمان زنِ مشهور داستان‌های جی. کی. رولینگ [J. K. Rowling] از نخستین سالِ ورودش به مدرسه‌ی جادوگریِ هاگوارتز حتی توجه قلدرترین استادانش را هم به خود جلب می‌کند. او هرگاه که پاسخ پرسشی را بداند (او همیشه پاسخ‌ها را می‌داند) دستش را در کلاس بلند می‌کند، و اگر کمک و راهنماییِ مستقیمِ هرماینی نبود هری پاتر، قهرمان ظاهریِ این داستان‌ها، بارها و بارها به بادِ فنا رفته بود. البته، هری و رون این کارهای هرماینی را نشانه‌ی رئیس‌مآبیاش تلقی می‌کنند و زبان به شِکوِه می‌گشایند.

قهرمانان زنِ آثار شارلوت برونته [Charlotte Brontë]، که گاه گستاخ و عاری از نزاکتاند، اما سرسختانه خود را وقف چند فرد مورداعتماد می‌کنند، شاید به شکلی غیرمنتظره دوباره در قالب شخصیت کاتنیس اِوِردین در سه‌گانه‌ی بازی‌های گرسنگی اثر سوزان کالینز [Suzanne Collins] تجدید حیات می‌یابند. کاتنیس که مردمگریز است و در تیراندازی با کمان مهارت دارد، مثل جین ایر و هرماینی، ترجیح می‌دهد که خودش را فدا کند و کسانی را که دوست دارد در رنج و تعب نیندازد. از این گذشته، کاتنیس افراد خیلی کمی را دوست دارد. لوسی اسنو ــ قهرمانِ زنِ حیله‌گر و کم‌حرفِ رمان ویلت اثر برونته ــ مرموز است و احساسات و افکارش را بروز نمی‌ دهد، همان‌طور که قهرمانِ (مردِ) آثار ویران‌شهری چنین است، و کالینز خوانندگانِ جوانش را از درد و رنجِ ناشی از آسیب محافظت نمی‌کند، آسیبی که ذهن و بدن را همچون مشعلی که در اندرونِ آدمی شعله‌ور است می‌سوزاند و آب می‌کند. از میان قهرمانانِ زنِ جوانِ معاصری که می‌شناسیم، کاتنیس بهتر از همه نشان می‌دهد که دختربچه‌های مبتلا به درد و رنج می‌توانند جنگجویانی باشند که چه بسا در نجاتِ ما بکوشند.

اینها شخصیت‌‌های جالبی هستند، اما چندان چیزِ درخوری برای یادگیری به ما ارائه نمی‌کنند. دیزنی، همان غول تولید انیمیشن که سیندرلا، سفیدبرفی، و حتی آلیس در سرزمین عجایب را به ما عرضه کرد، همراه با استودیوی انیمیشن پیکسار، (فیلمِ) مریدا را تولید کرد که قهرمانش، برخلاف (فیلمِ) مولان، صرفاً از روی اضطرار و برای دستیابی به هدف به کارهای مردانه‌ی متعارف روی نمی‌آورد. برعکس، او با محدودیت‌هایی که بر یک شاهدخت اسکاتلندی تحمیل میشود مبارزه می‌کند و ماجراجویی‌های پرهیجان با تیر و کمان را ترجیح می‌دهد ــ به نظر می‌رسد که تیر و کمان سلاحِ محبوبِ زنانِ نامتعارف است و به منظور جذب خواننده و تماشاچی به کار می‌رود. موهای فرفریِ قرمزرنگِ پرپیچ و خمِ مریدا نماد زیاده‌خواهی اوست، اما حتی آنی شرلی هم اگر چنین طره‌های موی پرپیچ و خمی داشت به داشتن زندگیِ یک موقرمزی رضایت می‌داد.

تا کنون، انیمیشن موانا بزرگ‌ترین دستاورد این استودیو و بارزترین علامت تکاملش بوده است. موانا دختری جسور، پرشور و بسیار بامزه است که در طول سفر بالغ می‌شود. در واقع، پیش از آنکه موانا سفر دریایی‌اش را آغاز کند، والدینش به دقت او را تربیت کرده‌اند تا بتواند بدون همراهیِ یک نفرِ دیگر ]یک مرد[ بر جزیره‌ی پولی‌نزی (در اقیانوس آرام) حکمرانی کند. کشمکشِ اصلی میان شخصیت‌های فیلم بر سر علاقهی موانا به بهره‌مندی از نوعی زندگیِ گسترده‌تر و آزادانهتر است: او هم دخترِ مهربانِ استثناییِ دیگری است که زیاده‌خواه است و نمی‌تواند در مقابل جاذبه‌ی دنیایی که منتظر اکتشاف است مقاومت کند.

اما شخصیت‌هایی مثل آریا استارک، در کتاب بازی تاج و تخت اثر جرج آر. آر. مارتین [George R. R. Martin] یا اِلِوِن در مجموعه‌ی تلویزیونیِ چیزهای عجیب، دختربچه‌هایی هستند که داستانشان اصلاً برای بچه‌ها نوشته نشده است ــ البته جین ایر نیز همینطور بود. تفسیر میسی ویلیام (بازیگر نقش آریا استارک) از آریا، که خشمگین است اما به نحو دیوانه‌واری دقیق و حساب‌شده عمل می‌کند، گویاست اما اقتباس شبکه‌ی تلویزیونیِ اچ‌بی‌اُ [HBO] از رمان مارتین هضمش برای دختربچه‌ها دشوار است (و برای من هنوز هم چنین است). اما این شخصیت‌ها به جهانِ ما آورده شده‌اند؛ آن‌ها منتظرند تا وقتی دختربچه‌های امروز به دنبال قهرمانانی غیر از هرماینی و رامونا و موانا می‌گردند خودی نشان دهند. آن‌ها به همراه جین، با چهره‌ای نه چندان زیبا و بیباک، منتظرند تا در برابر چهره‌ی خشنِ بی‌عدالتی بخروشند. و هنگامی که آن‌ها با اِلِوِن روبه‌رو می‌شوند، کسی که قدرتِ بی‌حدوحصرش از عواطفش سرچشمه می‌گیرد ــ در تضادی آشکار با آلیس، که در سِیلی که از مجرای اشک‌هایش روان شد گرفتار آمد ــ شاید مثلِ ما نگویند «خدا را شکر.» اکنون در حالی که سرزمینِ عجایب از ما دور می‌شود ــ منظره‌ی مغشوش و آزاردهنده‌اش در افق محو می‌شود ــ چشم‌اندازِ ما روشن می‌شود، و آنچه مستحقش هستیم بیش از پیش آشکار می‌شود. شاید در عوض آنان سری تکان دهند و بگویند «البته.»

 

برگردان: افسانه دادگر


ریچل ورونا کوت نویسنده‌ای است که در تاکوما پارک، واقع در ایالت مریلند، زندگی می‌کند. او برای نشریاتی مثل نیو ریپابلیک، رولینگ استون، پوئتری فاندیشن، و کاتاپولت می‌نویسد. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Rachel Vorona Cote, ‘How Ramona Quimby Taught a Generation of Girls to Embrace Brashness’, Literary Hub, 27 March 2021.

سنتکام: شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران به الاسد حمله کردند

فرماندهی مرکزی ایالات متحده حمله موشکی شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران به پایگاه هوایی الاسد در عراق را تأیید کرد. به گفته سنتکام یک سرباز عراقی زخمی شده است. عربستان نسبت به افزایش تنش‌ها در دریای سرخ ابراز نگرانی کرد.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

سنتکام: شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران به پایگاه الاسد حمله موشکی کردند
فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) حمله شبه‌نظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی به پایگاه هوایی الاسد در عراق را تأیید کرد. طبق اعلامیه سنتکام شنبه (۳۰ دی) ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر به وقت محلی چندین موشک بالستیک و راکت توسط این شبه‌نظامیان به سمت این پایگاه شلیک شد. به گفته سنتکام بیشتر این موشک‌ها توسط سامانه‌های پدافند هوایی پایگاه رهگیری شدند. برخی از این موشک‌‌ها نیز به این پایگاه اصابت کرده‌اند.

در این اطلاعیه آمده حداقل یک سرباز عراقی در پی این حملات زخمی شده و شماری از پرسنل آمریکایی نیز “تحت مراقبت برای آسیب‌های مغزی تروماتیک هستند.” به گفته سنتکام ارزیابی خسارات ناشی از این حمله موشکی ادامه دارد.

عربستان تشدید تنش‌ها در دریای سرخ را “خطرناک” توصیف کرد
در پی تشدید حملات حوثی‌ها در دریای سرخ و واکنش‌های تلافی‌جویانه آمریکا علیه مواضع حوثی‌ها، وزیر خارجه عربستان نسبت به بحرانی‌تر شدن شرایط ابراز نگرانی کرد. شاهزاده فیصل بن فرحان در مصاحبه‌ای با فرید زکریا، مجری شبکه تلویزیونی “سی‌ان‌ان”، وضعیت کنونی در منطقه را “سخت و خطرناک” توصیف کرده و گفت ریاض خواهان کاهش تنش‌هاست.

حملات متعدد شبه‌نظامیان حوثی وابسته به ایران علیه کشتی‌های تجاری و باربری در دریای سرخ منجر به کاهش چشمگیر تردد دریایی در این منطقه و کند شدن روند تجارت جهانی میان آسیا و اروپا شده است.

به گفته وزیر خارجه عربستان “پادشاهی این کشور به آزادی دریانوردی اعتقاد راسخی دارد و باید از این امر محافظت شود.” او تأکید کرد: «ما باید همچنین از امنیت و ثبات منطقه محافظت کنیم، از همین رو نیز بسیار بر تنش‌زدایی از وضعیت، تا جایی که امکان دارد، متمرکز هستیم.»

مشروح مصاحبه شاهزاده فیصل بن فرحان و فرید زکریا قرار است روز یکشنبه (اول بهمن) از شبکه سی‌ان‌ان پخش شود.

بریتانیا سیستم پدافند هوایی کشتی‌های خود در دریای سرخ را ارتقا می‌دهد
وزارت دفاع بریتانیا اعلام کرد این کشور ۴۰۵ میلیون پوند برای ارتقای سامانه موشکی که در حال حاضر توسط نیروی دریایی این کشور برای سرنگونی پهپادهای متخاصم بر فراز دریای سرخ استفاده می‌شود، اختصاص می‌دهد. طبق بیانیه این وزارتخانه، سامانه دفاع موشکی موسوم به “افعی دریا” با موشک‌هایی مجهز به کلاهک‌ها و نرم‌افزار جدید ارتقا خواهد یافت.

گرانت شاپس،‌ وزیر دفاع بریتانیا در این بیانیه با اشاره به بحرانی‌ شدن وضعیت در خاورمیانه تأکید کرده “وفق یافتن با شرایط موجود برای حفظ امنیت بریتانیا، متحدان و شرکای‌مان حیاتی است.”

به گفته وزارت دفاع بریتانیا سامانه “افعی دریا” در بیش از ۳۰ سال گذشته سلاح منتخب نیروی دریایی و نخستین گزینه برای مقابله با تهدیدات هوایی بوده است.