Previous Next

جبار باغچه‌بان، مؤسس کودکستان و مدرسه ناشنوایان

پرویز نیکنام

کمی آن‌طرف‌تر از ابن بابویه گورستان هنرمندان و صاحب‌نامان در جنوب تهران، کوچه‌ی تنگ و باریکی است به نام مهدیه. در این کوچه، درِ دولنگه‌ی سفیدرنگِ کوچکی هست که روی آن دو لک‌لک حک شده که منتظر باز شدنِ در هستند. روی دیوارش مخلوطی از شن و سیمان پاشیده‌اند تا مثلاً زیباتر به نظر برسد.

داخل محوطه حتی از نمای بیرونیِ کوچه، زشت‌تر است، آجرها بدون نظم خاصی روی هم چیده شده‌اند و فضای آن بیشتر شبیه انبار کارگاه‌های ساختمانی است. در گوشه‌ای از این فضا، شانزده تا قبر هست که اکثرشان خانوادگی‌ است به‌جز یکی. سنگ قبرِ شکسته‌ای که رویش با حروف درشت نوشته شده «جبار باغچه‌بان»، درگذشت چهارم آذر ماه ۱۳۴۵.

تنها نشان گورستان، یک پلاک فلزی کوچک است که شهرداری روی دیوار سیمانیِ کنار در نصب کرده و روی آن نوشته که مقبره‌ی باغچه‌بان و اشتری. آقای اشتری دوست باغچه‌بان بود و ظاهراً خودش از او خواسته بود که در آن مکان به خاک سپرده شود. درِ ورودی این مکانِ متروک تقریباً همیشه بسته است و بازدیدکنندگان اصلی آن هم ناشنوایانی هستند که به رسم هر ساله چهارم آذر به یاد معلمشان در آنجا جمع ‌‌می‌شوند.

جبار عسگرزاده (باغچه‌بان)، در سال ۱۲۶۴ در ایروان در ارمنستان به دنیا آمد. جدش تبریزی بود و پدرش عاشق کاشی‌کاری دیوار و مناره‌های مسجد بود و وقتی در زمستان‌‌های سرد قفقاز کار بنّایی ‌‌کم می‌شد، قنادی ‌‌می‌کرد. جبار کودکی و نوجوانی را در آنجا گذراند و خودش ‌‌می‌گوید: «در آن روزگار من جوانِ کم سن و سال و چشم و گوش بسته‌ای بیش نبودم. تا هفده سالگی به‌جز حصار خانه‌مان و روی پدر و مادرم و مهمانانشان، جای دیگر و کس دیگری ندیده بودم. مغزم انباشته بود از پندها و موعظه‌‌ها و تلقینات خرافاتی پدرم که او هم اینها را از پدرش به ارث برده بود.»

او در کودکی عاشق نقاشی بود و به زور و زحمت دفتر و چند مداد رنگی پیدا کرده بود و نقاشی ‌‌می‌کشید، گل، آدم، بچه و… اما پدرش ‌‌می‌گفت: «مگر ‌نمی‌دانی که صورت‌سازی در اسلام حرام است؟ روز قیامت خدا این صورت‌‌هایی که کشیده‌ای به تو نشان خواهد داد و خواهد گفت: حالا که اینها را کشیده‌ای، باید به آنها جان بدهی و البته نخواهی توانست به آنها جان بدهی، که جان دادن فقط در ید خداست، و به جهنم خواهی رفت… زود برو و این دفتر را پاره کن، مدادرنگی‌‌ها را هم بشکن و دور بریز و از صورت‌سازی توبه کن.»

در حالی که مدارس جدید مثل «دبستان روس و اسلام» در ایروان تأسیس شده بود ولی پدرش با مشورت شیخ اکبر ملای مسجد تصمیم گرفته بود که او را در مکتب‌خانه بگذارد چون شیخ اکبر گفته بود: «مبادا این بچه را به این مدارس جدید بفرستی، چون‌که معلمان این مدارس همه بی‌دین و کافر هستند، و بدان‌ که اگر چشم این بچه به خط روسی بیفتد و یک کلمه لفظ روسی به زبان بیاورد، چشم و زبانش نجس خواهد شد و طولی نخواهد کشید که بی‌دین خواهد شد.»

تلقینات شیخ اکبر در جبار هم کارگر افتاده بود و او در زد‌وخورد‌‌های ارامنه و مسلمانان قفقاز به جوانی متعصب تبدیل شده بود. او در یکی از درگیری‌‌ها در سال ۱۲۸۴ به زندان افتاد. اما جبار ‌‌می‌گوید: «خوشبختانه من، مثل پدر و پدربزرگ و اجدام، محکوم نبودم همه‌ی عمرم را در تاریکیِ جهل و در چنگ خرافات به سر ببرم، و به‌زودی توانستم تار و پود دامی را که در آن اسیر بودم، پاره کنم. این خوشبختی در گوشه‌ی زندانی چندماه و به‌طور کاملاً غیرمترقبه‌ای به سراغ من آمد. این چندماه از با سعادت‌ترین ایام عمر من است.»

وقتی به زندان افتاد جوانی ارمنی به نام «وارطان» که جبار او را «آموزگار گرامی» ‌‌می‌خواند، چشمش را به دنیا باز کرد و سه ماه بعد وقت آزاد شدنِ وارطان از زندان «همدیگر را با جان و دل در آغوش کشیدیم. من که تا سه ماه قبل جز یک مذهبی متعصب و خرافاتی نبودم و چون او را نجس ‌‌می‌دانستم از دست زدن به استکان او واهمه داشتم، روی او را با قدرشناسی و احترام و تشکر بوسیدم.»

وقتی جبار از زندان آزاد شد دیگر آدم قبلی نبود و خودش ‌‌می‌گوید: «دیگر ارمنی و مسلمان برایم فرقی نداشتند. وارطان تعصبات و خرافات را از مغزم ریشه‌کن کرده بود و به‌ جای آن تخمی پاشیده بود که روزبه‌روز سبز‌تر ‌‌می‌شد.»

این داستان مربوط به سال ۱۲۸۴ است که «ارامنه و مسلمان قفقاز ــ با تفتینِ (فتنه) دولت وقتِ روسیه ــ به جان هم افتاده بودند. مسلمان، ارمنی را نجس، ارمنی هم مسلمان را منفور ‌‌می‌دانست. تعصبات مذهبی‌ِ هر دو گروه به‌شدت بر انگیخته شده و سرزمین قفقاز را تبدیل به جهنمی کرده بود که همه ‌‌می‌خواستند از آن فرار کنند.»

در این دوران او به صورت پنهانی و به صورت داوطلبانه به زنان و دختران، خواندن و نوشتن ‌‌می‌آموخت و پس از آن در کلاس اول ابتدایی شهر ایروان کارش را به عنوان آموزگار شروع کرد. خودش ‌‌می‌گوید: «روش ابتکاری من برای آموزش الفبا، در همان روزها پایه‌ریزی شد.»

 

از کار نشریات فکاهی تا فرار از زادگاه

مجله‌‌های فکاهی ملانهیب و ملاباشی را به تنهایی ‌‌می‌نوشت و چاپ ‌‌می‌کرد و کمی بعدتر به جمع شاعران و نویسندگان روزنامه‌ی فکاهی ملانصرالدین پیوست و پس از آن هم در سال ۱۲۹۱ مدیر مجله‌ی فکاهی لکلک شد.

شاید لک‌لک‌‌های روی درِ ورودی گورستانی که جبار در آنجا دفن شده یادآور همان خاطره‌‌‌ی دوران جوانی‌اش باشد.

در این دوران با اینکه جبار روز‌به‌روز پیشرفت ‌‌می‌کرد اما جنگ و خونریزی ارامنه و مسلمانان ادامه داشت و عرصه بر مردمان آن مناطق تنگ‌تر ‌‌می‌شد. سرانجام پی انقلاب روسیه و بالاگرفتن درگیری‌ها در یک زمستان سرد با خانواده‌اش راه رود ارس را در پیش گرفت ولی وسط راه، همه‌ی خانواده گرفتار بیماری حصبه شدند. رسم این بود که اگر کسی گرفتار حصبه ‌‌می‌شد او را رها ‌‌می‌کردند تا احتمال همه‌گیری را کم کنند. جبار ۲۵ روز در بیهوشی بود و وقتی به هوش آمد خانواده‌اش رفته بودند و تمام وسایلش را هم دزد برده بود.

دهاتی‌‌ها او را به ده «نوراشین» رساندند که در آنجا طبیبی بود به نام دکتر حسین قلی‌خان صفی‌زاده که در روسیه درس خوانده بود. پاهایش از سرمازدگی سیاه شده بود و تشخیص دکتر هم برای نجاتش از گانگرن (قانقاریا) و جلوگیری از مرگ احتمالی، این بود که به گفته‌ی خودش «‌‌می‌باید چهار انگشتِ هر دو پایم، از نیمه یا کمتر و بیشتر، قطع ‌‌می‌شد.»

دکتر صفی‌زاده انگشتان پاهایش را قطع کرد و از مرگ نجات یافت و جبار در ازای کاری که دکتر کرده بود، مدرسه نوراشین را راه انداخت و چهار فرزند دکتر (دو دختر و دو پسر) و چهار دانش‌آموز دیگر شاگردش بودند. اما دیری نپایید که دامنه‌ی درگیری به نوراشین رسید و جبار و دکتر صفی‌زاده با خانواده‌اش به سمت ارس حرکت کردند و در مرند ساکن شدند.

جبار مدرک تحصیلی نداشت و نمی‌‌توانست در مرند درس بدهد برای همین، مدیر مدرسه‌ی ابتدایی احمدیه، عباس‌علی الفت نوبری و چند تن از همکارانش «شهادت‌نامه‌ای» نوشتند که گواهی ‌‌می‌داد سواد نامبرده یعنی جبار در حدود کلاس ششم ابتدایی است. با این گواهی، او با حقوق ۹ تومان به استخدام وزارت معارف درآمد و ضمن آموزش به دانش‌آموزانی که دچار بیماری کچلی و «تراخم» (نوعی بیماری چشم) بودند، کمک می‌کرد. خودش ‌‌می‌گوید: «موهای اطراف زخم کچلی را با منقاش، حتی با دست‌هایم ‌‌می‌کندم. چشم‌‌های تراخمی آنها را ‌‌می‌شستم و دوا ‌‌می‌مالیدم.»

 

اولین باغچه‌ی اطفال در تبریز

خیلی زود میرزا جبار عسگرزاده اسم و رسم پیدا کرد و آوازه‌اش به تبریز رسید و ابوالقاسم فیوضات مدیرکل معارف آذربایجان در اردیبهشت ۱۲۹۹ او را به تبریز زادگاه پدربزرگش شاطر رضا منتقل کرد. در تبریز در دبستان دانش و دبستان بلوری شروع به کار کرد. همزمان کار درمان کچلی و تراخم دانش‌آموزان را نیز انجام ‌‌می‌داد. کارهایش با استقبال اولیاء و مسئولان فرهنگی رو‌به‌رو شد اما حسادت و دشمنی را هم برانگیخت. خودش ‌‌می‌گوید: «شایع کردند که فلانی کمونیست است، مهاجر است، بابی است، بلشویک است، و از این حرف‌ها.»

بعد از اینکه تلاش باغچه‌بان برای جلب نظر آموزش و پرورش برای تأسیس دبستانی برای کر و لال‌‌ها بی‌نتیجه ماند او تابلویی تهیه و به دیوار باغچه‌ی اطفال نصب کرد که در آن نوشته بود «کلاس رایگان برای یاد دادن خواندن و نوشتن و حرف زدن به بچه‌‌های کر و لال افتتاح شد.»

در سال ۱۳۰۲ باغچه‌ی اطفال تبریز (کودکستان تبریز) را تأسیس کرد و نام خانوادگی‌اش را نیز از عسگرزاده به باغچه‌بان تغییر داد. هم‌زمان کتاب «الفبای آسان» را چاپ کرد. در همین زمان متوجه شد که چند بچه‌ی کر و لال هستند که مدارس آنها را نمی‌پذیرند برای همین آنها را نیز در کودکستانش پذیرفت. به گفته‌ی خودش «دیری نکشید که فکری در سرم جرقه زد: آیا نمی‌شود راهی برای خواندن و نوشتن و حتی حرف‌زدن به بچه‌‌های کر و لال پیدا کرد؟»

ثمینه باغچه‌بان در باره‌ی چگونگی فعالیت پدرش در زمینه‌ی آموزش کر و لال‌‌ها ‌‌می‌گوید که دو نفر فرزند ناشنوا داشتند و یک روز به باغچه‌ی اطفال مراجعه کردند و گفتند که این بچه‌‌ها در هیچ مدرسه‌ای پذیرفته نمی‌شوند، پدرم این بچه‌‌ها را قبول کرد و «حضور این سه کودک ناشنوا حس کنجکاوی پدرم را برانگیخت و وسوسه‌ی آموختن زبان و سواد به ناشنوایان را در دل او پدیدار کرد.»

بعد از آن باغچه‌بان به سراغ آقای محسنی رئیس آموزش و پرورش تبریز رفت و گفت که ‌‌می‌خواهم به ناشنوایان زبان بیاموزم که آقای محسنی در پاسخ گفت «اگر شما خیلی هنرمند و بااستعداد هستید، هیچ نیازی نیست که خواندن و نوشتن را به ناشنوایان بیاموزی، اگر ‌‌می‌توانی بهتر است که به ترک‌‌ها زبان فارسی یاد بدهی.»

با این اعلانی که شبیه ادعای پیغمبری بود، سر و صدای زیادی به پا کرد و یکی از دوستان باغچه‌بان به او گفت: «تو دشمن آبروی خود هستی،… این دکان چیست که تو باز کرده‌ای؟ مگر تو پیغمبری که ‌‌می‌خواهی لال‌‌ها را زبان‌دار کنی؟ من تا به حال نماز نخوانده‌ام اما امشب ‌‌می‌خوانم و از خدا برای تو شفا ‌‌می‌خواهم و باغچه‌بان به او گفت: این نخستین معجزه‌ی من است که آدم کافری مثل تو به خاطر من مسلمان شد.»

اما گوش باغچه‌بان از این حرف‌ها پر بود و حاضر نبود از ایده‌اش دست بردارد. کارش را ادامه داد و بعد از شش ماه وقتی نتیجه‌ی کارش را به خانواده‌‌ها و مقامات رسمی نشان داد همه از نتیجه‌ی کارش حیرت کردند.

 

اولین کودکستان شیراز

اولین حرکت با موفقیت‌ همراه بود اما مخالفت‌‌ها و کارشکنی‌‌ها هم کم نبود. یکی از رؤسای فرهنگ آذربایجان به مخالفت با او برخاسته بود و درصدد بود باغچه‌ی اطفال را تعطیل کند. برای همین هم آقای فیوضات مدیر کل سابق معارف تبریز که به شیراز رفته بود وقتی خبر انحلال احتمالی باغچه‌ی اطفال را شنید از جبار خواست که به شیراز برود و باغچه‌ی اطفال شیراز را راه‌اندازی کند.

از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۱ در شیراز بود و خودش ‌‌می‌گوید در آنجا «برای بچه‌‌های شیراز شعرها و چیستان‌های کودکانه، و بیش از هفت نمایشنامه نوشتم که از آن جمله‌اند: نمایشنامه‌‌های مجادله‌ی دو پری، گرگ و چوپان، آتشدان زردشت، خاله خزوک و موشک پهلوان، پیر و ترب، شیر و باغبان. روی آنها آهنگ‌‌های مناسب شعر گذاشته و برای آنها سرودهای کودکستانی ‌‌می‌ساختم.»

در شیراز نمایشنامه‌‌ها را در کودکستان اجرا ‌‌می‌کرد و خودش دکور و لباس‌‌های مورد نیاز و ماسک‌‌های چهره‌ی حیوانات را درست ‌‌می‌کرد.

کارش سخت بود برای اینکه جامعه‌ی سنتی حاضر نبود کودکش را به جایی بفرستد که معلمش صدای حیوانات را از خودش در بیاورد. باغچه‌بان ‌‌می‌گوید: «بچه‌‌ها در نمایشنامه‌‌ها و بازی‌های کودکستانی ضمن تحصیل و تعلیم باید با دنیای جانواران آشنا شوند و فی‌المثل صدا و رفتار و شکل آنها را تقلید کنند ولی اولیای اطفال این قبیل کارها را خلاف اخلاق و ادب ‌‌می‌دانستند و نمی‌خواستند بچه‌‌هایشان به‌جای دعای زادالمعاد، داستان سرمه کشیدن خزوک را با دم عسل‌آلوده‌ی آقا موشه بشنوند یا صدای عوعو کردن و میومیوی گربه را از خود در بیاورند.»

خزوک داستان سوسک سیاهی است که ‌‌می‌خواهد با آقا موشه عروسی کند. این نمایشنامه در شش پرده نوشته شده است و در آن حیوانات دیگری مثل گاو، خر، زنبور حضور دارند.

با آنکه در شیراز روزهای خوشی داشت اما فکر «تأسیس یک دبستان مرکزی برای کودکان کر و لال در سرتاسر کشور» و «ترویج روش ابتکاری آموزش الفبا» او را قلقلک ‌‌می‌داد و بالاخره تصمیمش را گرفت و عازم تهران شد تا رؤیایش را عملی کند.

یک خانه‌ی خشتی در بیابان جنوبی تهران در دوازه گمرگ نزدیک ایستگاه راه آهن، اجاره کرد و برای گذران زندگی نیز کاری در اداره‌ی دخانیات گرفت. سه چهار ماه که گذشت او خانه‌ی کوچکی در خیابان سپه نزدیک میدان حسن‌آباد کرایه کرد و تابلوی «مؤسسه کر و لال‌ها» را کنار درِ آن نصب کرد. اما هیچ چیزِ آنجا شبیه مدرسه نبود، نه میز داشت، نه نیمکت و نه تخته‌سیاه. همین هم بازار شایعات را داغ کرده بود که جبار باغچه‌بان شیادی بیش نیست و ‌‌می‌خواهد مردم را لخت کند. خودش ‌‌می‌گوید: «چندان هم ناحق نبودند که مرا به صورت یک شیاد و مدرسه‌ام را به صورت یک دکان شیادی ببینند. برای نام‌نویسی بچه‌‌هایشان دو دل بودند، نمی‌دانستند اعتماد بکنند یا نه.»

سر انجام یک روز مرد جوانی به نام دکتر لبنان دختر کر و لالش صوفیا را به مؤسسه آورد و بعد از گفت‌وگو در باره‌ی روش آموزش، او به جبار اعتماد کرد و فردایش یک میز و نیمکت و یک تخته‌سیاه خرید و به مؤسسه هدیه کرد. صوفیا بعدها توانست با بچه‌‌های معمولی امتحان ششم ابتدایی بدهد و تصدیق رسمی بگیرد.

بعد از پیدا کردن چند شاگرد، کارش را در اداره‌ی دخانیات رها کرد و تمام وقتش را برای شاگردان کر و لال گذاشت.

جبار مدت‌ها سرگرم ساختن وسیله‌ای بود که کرها با آن بتوانند صدا را بشنوند. چون شنیده بود که «صدا از طریق استخوان جمجمه و پیشانی و دندان‌‌ها به مغز ‌‌می‌رسد.»

سیروس طاهباز در جلد ششم فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان در باره‌ی نحوه‌ی آموزش کودکان کر و لال به وسیله‌ی باغچه‌بان می‌نویسد: «علامت‌های این الفبا با شکل‌های الفبای فارسی شباهت داشت و به ناشنوایان در لب‌خوانی کمک می‌کرد. در الفبای گویای باغچه‌بان شکل‌های الفبای فارسی با حرکات انگشتانِ یک دست نشان داده می‌شد. او در سال ۱۳۴۲ خورشیدی کتابی به نام روش آموزش کر و لال‌ها نوشت و اصول کار خود را در آن شرح داد. برای آموزش حساب نیز کتاب «حساب برای ناشنوایان» را نوشت. آموزش حساب در این کتاب به صورت بازی است. با این کتاب می‌توان بدون آموزش الفبا، چهار عمل اصلی را به کودک ناشنوا آموخت.»

جبار مدتها سرگرم ساختن وسیلهای بود که کرها با آن بتوانند صدا را بشنوند. چون شنیده بود که «صدا از طریق استخوان جمجمه و پیشانی و دندان‌‌ها به مغز ‌‌می‌رسد.»

‌‌می‌گفت خیال ‌‌می‌کردم «اگر مرکز شنوایی مغز، سالم باشد، ‌‌می‌شود از طریق استخوان صدا را به مغز کرها رسانید.»

برای همین با کمک دوستی دستگاهی ساخت که نامش را «تلفن گنگ» یا «سمعک استخوانی» گذاشت و اختراعش را در فروردین سال ۱۳۱۳ در اداره‌ی ثبت شرکت‌‌ها ثبت کرد. مشکل اصلی این دستگاه این بود که به اندازه‌ی یک صندوق بود و «حمل آن برای اشخاص کر عملی نبود.»

در تعطیلات تابستان از وزارت معارف خواست که دبستان ابن‌سینا را در اختیارش بگذارند که پیشنهادش پذیرفته شد و سه ماه در آن مدرسه بود که هم خانه‌اش بود و هم مدرسه‌اش.

در همین زمان کتاب دستور تعلیم الفبا را نوشت و مقالاتی نیز در روزنامه‌‌ها و مجلات در باره‌ی روش‌‌های آموزشی چاپ کرد که بر شهرتش افزود.

 

آموزش الفبا

یکی از مهم‌ترین نوآوری‌‌های باغچه‌بان، روش آموزش الفباست که به روش ترکیبی مشهور است. این روش آموزش الفبا بر دانسته‌‌های دانش‌آموزان استوار است؛ باغچه‌بان معتقد بود هنگامی که آموزگار ‌‌می‌خواهد به کودک حرف «آ» را یاد بدهد و این حرف را روی تخته می‌نویسد و از شاگردان می‌خواهد که آن حرف را بخوانند و بنویسند، شاگردان اهمیتی نمی‌دهند و درست یاد نمی‌گیرند در حالی که اگر معلم «آب» را به آنها نشان بدهد و اسم آن را بپرسد و از شاگرد بخواهد که واژه‌ی آب را بکشد و آن را بخواند، شاگرد به‌راحتی دو صدایی که آب با آن ساخته شده را پیدا ‌‌می‌کند و به راحتی یاد ‌‌می‌گیرد که آب تشکیل شده است از «آ» و «ب».

روش آموزش الفبای باغچه‌بان بعدها پایه‌ی آموزش الفبا قرار گرفت و به دستور علی اصغر حکمت وزیر معارف، کتاب الفبا و کتاب دستور تعلیم الفبا در سال ۱۳۱۴چاپ شد. در همین زمان باغچه‌بان روش آموزش خود را به نزدیک ۵۰۰ نفر از آموزگاران آموزش داد. بر پایه‌ی روش باغچه‌بان کتاب اول دبستان نوشته شد که در سال ۱۳۲۲ منتشر شد. کتاب‌های بعدی هم یا نوشته‌ی خود باغچه‌بان بود یا با استفاده از روش او نوشته شدند.

جبار باغچه‌بان روشی قدیمی آموزش الفبا را که در مکتب‌خانه‌‌ها تدریس ‌‌می‌شد «خلاف قانون طبیعی» ‌‌می‌دانست که در آن ابتدا ۳۲ حرف را به کودک درس ‌‌می‌دادند و بعد از آن خواندن و نوشتن شروع ‌‌می‌شد. او ‌‌می‌گفت که اول باید کل را یاد داد یعنی اول کلمه را نشان داد و پس از آنکه کودک کلمه را شناخت می‌توان جزئیات آن را به کودک آموخت.

جبار آرام و قرار نداشت و دائم در حال جابه‌جا شدن بود. وقتی تابستان تمام شد جای دیگری را در خیابان دروازه شمیران گرفت که شش اتاق کنار هم داشت، دوتایش را تبدیل به کلاس خودش کرد، دوتای دیگر را «کودکستان نوآیین» که همسرش آن را اداره ‌‌می‌کرد و در دو تای دیگر هم زندگی ‌‌می‌کرد.

ضمن آموزش کودکان، چند کتاب برای تدریس نوشت، کتاب الفبای سربازان، الفبای کارگران و بزرگسالان و راهنمای تدریس را چاپ کرد و مجله‌ی زبان را منتشر کرد که همه‌اش را خودش ‌‌می‌نوشت.

در مجله‌ی زبان ضمن آموزش الفبای خود برای معلمان از حقوق آنان دفاع ‌‌می‌کرد و با معرفی معلمان شاخص و مفاخر کشور، از آنها تجلیل و تکریم ‌‌می‌کرد. در یکی از شماره‌‌های مجله، از میرزا حسن رشدیه از پیشروان آموزش جدید در ایران به عنوان کسی نام ‌‌می‌برد که آسمان فرهنگ ایران را روشن کرده و «سال‌ها عمر عزیزش را در خدمت به فرهنگ ایران به سر برده و خیری از آن ندیده است.»

در همین مطلب از اینکه رشدیه در قم منزوی شده شکایت ‌‌می‌کند و ‌‌می‌نویسد: «شما غم نخورید، ای استاد محترم، زیرا انجام وظیفه کرده‌اید. بگذار ملتی تأسف بخورد که نتوانست حداکثر استفاده را از وجودتان بکند.»

پس از سال‌ها تلاش ‌‌می‌دانست که تنها کار کردن، بسیار دشوار است برای همین خودش ‌‌می‌گوید: «کم کم به فکر افتادم که جمعیتی برای حمایت کودکان کر و لال تأسیس کنم. نقشه‌ی خیالی من آن بود که این جمعیت مرجع و ملجأ کودکان کر و لال فقیر شود و آنها را تحت حمایت خود بگیرد.»

برای این کار اساسنامه‌ی دبستان ناشنوایان باغچه‌بان را در اسفند ۱۳۲۸ نوشت و پس از آن به دنبال ایجاد یک آموزشگاه افتاد. در سال ۱۳۲۹ بعد از جابه‌جایی‌‌های هر ساله خانه‌ای در خیابان رامسر گرفت و چند سالی آنجا ماندگار شد. در آنجا «جمعیت حمایت کودکان کر و لال» را تأسیس کرد. در همین زمان با کمک شهرداری زمینی در یوسف‌آباد گرفت تا آموزشگاه کر و لال‌‌ها را در آنجا تأسیس کند. این آموزشگاه شامل کودکستان، دبستان و دبیرستان بود و بیش از یکصد شاگرد و آموزگار داشت.

ساختمان این مرکز در سال ۱۳۳۶ ساخته شد که همه چیز داشت. زیرزمین آشپزخانه و ناهارخوری بود و در طبقه‌ی دوم کلاس‌‌ها و در طبقه‌ی سوم هم خوابگاه. تنها شرط تحصیل در آن به گفته‌ی خودش: «کر بودن و بر اثر آن لال ماندن یک کودک است و نه چیز دیگر.»

او معتقد بود که «آموزشگاه من هیچگاه به روی کودکان فقیر بسته نبوده است و نخواهد بود. آموزشگاه باغچه‌بان هیچ وقت جای پولاندوزی نبوده و نخواهد بود… دین و مذهب و ملیت و نژاد و وضع مالی کودکان هرگز مانعی برای ورود به مدرسه‌ی من نبوده و نخواهد بود.»

احمد آرام، مترجم و نویسنده‌ی معروف، در پیش‌گفتار کتابِ زندگینامه‌ی جبار باغچه‌بان نوشته

«باغچه‌بان به گردن فرهنگ این کشور حق فراوان دارد و پس از مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه بسیار بیش از او کوشید و راه تعلیم الفبا را که از دشواری‌‌های تعلیم بود بسیار آسان کرد و کسانی که چون من به همان روش تعلیم جانکاه قدیمی درس خوانده و شاهد تحولاتی بوده‌اند که در سی چهل سال اخیر در این امر پیدا شده است، به خوبی ارزش زحمت‌‌های این مرد فداکار را ‌‌می‌دانند و پیوسته برای او طلب رحمت ‌‌می‌کنند.»

اما به نظر می‌رسد این روزها یعنی ۵۷ سال پس از مرگ جبار باغچه‌بان، او همچنان مخالفانی دارد که از شهرتش بیمناک‌اند. تلاش برای تغییر نام دبستان‌‌های باغچه‌بان و فضای مزارش در نزدیکی چشمه‌علی در جنوب تهران نیز این ظن را تقویت ‌‌می‌کند. فضایی اطراف سنگ مزارش بی‌شباهت به روزهای کودکی و نوجوانی جبار باغچه‌بان نیست که مسلمان و ارمنی به جان هم افتاده بودند و هیچ کس در امان نبود و مرگ از هر سو ‌‌می‌آمد.

 

 

منابع:

  • انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد جبار باغچه‌بان، ۱۳۸۵
  • وب‌سایت باغچه‌بان www.baghcheban.net

حملات “تلافی‌جویانه” سپاه پاسداران به اهدافی در سوریه و عراق

سپاه می‌گوید، به مقر “مرتبط با اسرائيل” در اقلیم کردستان عراق به تلافی کشته شدن “فرماندهان سپاه و جبهه مقاومت” حمله کرده و اهدافی در سوریه را نیز در پاسخ به عملیات گروه‌های تروریستی در کرمان و راسک هدف قرار داده است.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

گالانت: عملیات شدید در شمال غزه پایان یافت
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل عملیات نیروهای مسلح این کشور علیه حماس در شمال نوار غزه را پایان‌یافته خوانده است.

روزنامه تایمز اسرائيل به نقل از او نوشته که در جنوب این نوار ساحلی نیز در منطقه خان یونس مرحله فشرده عملیات زمینی به‌زودی پایان خواهد یافت.

گالانت می‌گوید: «در پایان جنگ دیگر تهدیدی نظامی از جانب نوار غزه وجود نخواهد داشت. حماس دیگر قادر به کنترل نوار غزه نخواهد بود و به عنوان قدرتی نظامی ظاهر نخواهد شد.»

وزیر دفاع اسرائيل می‌افزاید، نیروهای مسلح این کشور “آزادی عمل کامل خواهند داشت تا هر چه می‌توانند را برای دفاع از شهروندان اسرائيلی انجام دهند.”

به گفته گالانت، اگرچه که ممکن است جنگ طولانی شود اما پایان آن با “پیروزی کامل” اسرائيل همراه خواهد بود.

سپاه از حملات موشکی به اهدافی در سوریه و عراق خبر داد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید، اهدافی را در سوریه و عراق هدف قرار داده است. طبق اطلاعیه‌های سپاه، “محل‌های تجمع فرماندهان و عناصر اصلی” مرتبط با انفجارهای کرمان و راسک در سوریه و همچنین “مقر جاسوسی” سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائيل (موساد) در اقلیم کردستان عراق با موشک‌های بالستیک هدف واقع شده‌اند.

سپاه در این اطلاعیه‌ها گفته این عملیات را در پاسخ به “شرار‌ت‌های” اسرائیل و کشته شدن “فرماندهان سپاه و جبهه مقاومت” انجام داده که منظور گروه‌های متحد سپاه مانند حماس،‌ حزب‌الله لبنان و حوثی‌های یمن است.

از مقر مورد حمله در اقلیم کردستان عراق که مرتبط با اسرائیل خوانده شده به عنوان “مرکز توسعه عملیات جاسوسی و طراحی اقدامات تروریستی در منطقه و ایران” نام برده و گفته شده که نیروهای ایران بر آن “اشراف و تسلط اطلاعاتی” داشته‌اند.

آمریکا این حملات را محکوم کرده و آن را “بی‌ملاحظه” خوانده است.

مقام‌های اقلیم کردستان می‌گویند، در این حملات دست کم چهار غیرنظامی کشته شده‌اند که یکی از آن‌ها پیشرو دزه‌یی، تاجر شناخته‌شده کرد است. شش نفر نیز زخمی شده‌اند.

آمریکا می‌گوید، حملات موشکی سپاه که ثبات عراق را به خطر می‌اندازد را محکوم و رد می‌کند.

“مهاجرت معکوس”، واژه مطلوب راست افراطی، “ناواژه” سال آلمان

کمپین “ناواژه” یا کلمه بد، “مهاجرت معکوس” را به عنوان بدترین اصطلاح سال گذشته میلادی آلمان انتخاب کرد. هیئت داوران این گروه واژه یاد شده را “اصطلاح مبارزاتی جناح راست” و “پوششی” برای اخراج مهاجران می‌داند.”مهاجرت معکوس” (ْRemigration) به عنوان “ناواژه” سال ۲۰۲۳ آلمان انتخاب شد.

داوران کمپین انتقادی “ناواژه” در ماربورگ استدلال کردند که این اصطلاح یا فرمولبندی توسط گروه‌های افراطی راست برای اخراج اجباری و حتی اخراج دسته جمعی افراد با سابقه مهاجرت به کار می‌رود و از آن به عنوان اصطلاحی ختثی و “خوشایند” برای این سیاست‌ استفاده می‌شود.

گروه‌های راست افراطی و در راس آنها “آلترناتیو برای آلمان” (AFD) از این واژه در سال گذشته برای مبارزات سیاسی خود بهره بردند.

به گفته هیئت داوران اصطلاحات و فرمول‌‌بندی‌هایی که اصول کرامت انسانی یا دموکراسی را نقض می‌کنند، برای تبعیض علیه گروه‌های اجتماعی استفاده می‌شوند یا گمراه‌کننده هستند، “ناواژه” یا “واژه بد” تلقی می‌شوند.

هیئت شش نفره کمپین که از متخصصان و زبان‌شناسان برجسته تشکیل شده است، با انتخاب این “ناواژه” به بحث روز جامعه آلمان وارد شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

چهارشنبه گذشته، گروه تحقیقاتی و رسانه‌ای “کورکتیو” گزارشی را درباره جلسه‌ گروه‌های راست افراطی در نوامبر گذشته در ویلایی در پوتسدام منتشر کرد.

در این نشست اعضای شناخته شده AfD و همچنین اعضای منفرد وابسته به گروهی فوق‌محافظه‌کار در درون حزب دمکرات مسیحی و همچنین افرادی از گروه‌های راست افراطی اتریش شرکت کرده بودند.

نشست پوتسدام خواهان اخراج یا اصطلاحا “مهاجرت معکوس” مهاجران و حتی کسانی شده بود که تابعیت آلمان را گرفته‌اند اما به زعم آنها در این جامعه ادغام نشده‌اند.

بیشتر بخوانید:خائن به خلق: “بدترین” واژه‌ی سالی که گذشت

کمپین “ناواژه” می‌گوید وقتی گروه‌های راست افراطی از اصطلاح “مهاجرت معکوس” استفاده می‌کنند، در حقیقت خواست‌شان این است که تعداد زیادی از افراد خارجی حتی به زور کشور را ترک کنند.

بیشتر بخوانید:«ناواژه‌ی» سال آلمان برگزیده شد

کنستانس اشپیس، زبانشناس و سخنگوی هیئت داوران در ماه دسامبر گذشته گزارش داده بود که “مهاجرت معکوس” از جمله واژه‌هایی است که برای تصمیم‌گیری ارسال شده بود. این زمانی بود که هنوز خبر نشست پوتسدام منتشر نشده بود.

“ناواژه” سال ۲۰۲۲ “تروریست‌های اقلیمی”

در سال جاری ۲۰۳۱ مورد برای هیئت داوران “ناواژه” فرستاده شد که به مراتب بیشتر از سال گذشته بود. این موارد حاوی ۷۱۰ اصطلاح مختلف بودند که تقریباً ۱۱۰ مورد آن با معیارهای هیئت داوران مطابقت داشتند.

بیشتر بخوانید:پلیس آلمان مکالمات گروه زیست‌محیطی “نسل آخر را شنود کرده است”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

تعداد دفعات پیشنهاد یک اصطلاح برای انتخاب “ناواژه” معیار تعیین کننده نیست بلکه بیشتر وزن و سهم آن در مباحثات و حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی ملاک است. واژه بد سال ۲۰۲۲ “تروریست‌های اقلیمی” بود که اشاره‌ای است به تلاش برای بدنام کردن فعالان محیط زیست.

کریم مجتهدی، “چهره ماندگار فلسفه ایران” درگذشت

کریم مجتهدی، استاد پیشکسوت فلسفه دانشگاه تهران در ۹۳ سالگی درگذشت. او نویسنده و مترجم بسیاری آثار فلسفی و از کارشناسان نادر فلسفه کانت در ایران به شمار می‌رفت. او می‌گفت، با غربزدگی مخالف است، اما غرب را باید شناخت.کریم مجتهدی را استادی می‌شناسند که نقشی پررنگ در آموزش فلسفه در دانشگاه‌های ایران داشته است. آثار پرشماری در این حوزه نگاشت و ترجمه و تدریس کرد.

در خانواده‌ای کتابخوان در ۱۳۰۹ در تبریز متولد شد و از کلاس پنجم ابتدایی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد. در دبیرستان‌های فیروز بهرام و کالج البرز تحصیلات متوسطه خود را گذراند و سپس در ۱۶ سالگی برای تحصیل در رشته فلسفه عازم فرانسه شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

کریم مجتهدی دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری خود را در دانشگاه سوربن فرانسه گذراند. او پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود را زیر نظر ژان وال، یکی از بزرگترین فلاسفه قرن بیستم، با عنوان “بررسی تحلیل استعلایی کانت” گذراند و رساله دکترای خود را با مشاورهٔ هانری کربن نگاشت.

مجتهدی در مصاحبه‌ای در مورد مقایسه نظام آموزشی فرانسه و ایران و پذیرش دانشجو در حوزه فلسفه گفته است که نظام آموزشی ایران «به کار اعتبار نمی‌دهد، به شخص اعتبار می‌دهد؛ و دانشجوی ما خودش به خودش متکی نیست، مثلا نمی‌گوید که فلسفه چیست و نمی‌داند که چقدر مهم است. در نهایت فکر است که جامعه را اداره می‌کند و به همین خاطر تفکر درست خیلی مهم است. حتی تفکری که نمی‌ماند، لحظه را جلو می‌برد. فلسفه کارش این است.»

بیشتر بخوانید: زادروز زکریای رازی، روز فیلسوف یا داروساز؟

از نظر او: «فلسفه فعل است. فعلی است که باید در فرهنگ ایجاد شود و می‌شود. بچه ما که اینها را نمی‌داند و آگاه نیست که برای چه درس می‌خواند. هر کسی در اینجا که درس خوانده خواسته مدرک بگیرد.»

مجتهدی در حوزه تخصصی خود که فلسفه کانت است می‌گوید: «من بیش از هر کسی از کانت یاد گرفتم. هنوز هم‌چنین است. البته با کانت موافق نیستم. کانت تا حدودی کهنه شده است. کانت با فیزیک نیوتن معنا پیدا می‌کند و وقتی اصول فیزیک نیوتن بهم می‌خورد، فلسفه کانت هم دیگر معنا پیدا نمی‌کند. ولی روش کانت و استفاده‌ای که از فلسفه می‌کند، یعنی روش استعلایی به نظر من حتی الان بسیار بسیار روشنگر و اصلا فوق‌العاده است. منظورم روش اوست نه حرف‌هایش و از حیث نظری نه از منظر اخلاقی و هنری. اخلاق کانت چیز دیگری است. من در ایران با این فکر روبه‌رو شده بودم که علوم جدید همه مسائل را حل کرده است. حتی الان چنین است و تا چیزی می‌گوییم می‌گویند علمی نیست یا علمی هست. حتی ممکن است شخصی که این سخن رامی گوید، نداند که علم چیست و فقط اسم علم برایش کلید معماست یعنی تصور می‌کند که با علم همه‌چیز حل می‌شود. اما بپرسید علم چیست؟ نمی‌داند. من با کانت فهمیدم که علم خیلی مهم است، اما باید شرایط ماتقدم آن را شناخت.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این استاد فلسفه می‌گوید “مصرف فلسفه در وهله نخست در آموزش است” و آموختن هدف فلسفه است. او به آخرین کتاب خود تحت عنوان “فیلسوف دانشجو است” ارجاع می‌دهد: «فاجعه ما این است که دانشجو نیستیم، جوینده نیستیم. ممکن است ما هایدگر و سارتر و افلاطون و اقلیدس را هم بگوییم، اما جوینده نیستیم. مشکل ما این است.»

مجتهدی که می‌خواست رساله خود را درباره “تحلیل استعلایی کانت” بنویسد، به توصیه و تأکید استاد سرشناس خود “ژان وال” زبان آلمانی خواند که به او گفته بود، “تمام ریزه‌کاری‌های اندیشه کانت، با زبان اصلی قابل فهم است”.

پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد مجتهدی در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت و در دانشسرا به تدریس فلسفه مشغول شد و برای اخذ دکترا بار دیگر راهی فرانسه رفت. او مشورت‌های هانری کربن را برای نوشتن رساله دکترای خود در زمینه افضل‌الدین کاشانی و مقایسه او با فلاسفه باطنی غربی جویا شد. این رابطه به یک دوستی انجامید.

“غربزدگی نه، اما فلسفه غرب را باید شناخت”

مجتهدی در ارتباط با بحث “دائرةالمعارف بزرگ اسلامی” در مورد نظرات جلال آل‌احمد و غربزدگی او می‌گوید: «غربزدگی هست و باید با آن مبارزه شود، اما غرب را باید شناخت.»

او می‌افزاید: «الان گاهی فلسفه به ما صدمه می‌زند. این همه لغت خارجی را وارد فارسی می‌کند. الان کسی که فلسفه می‌خواند، ٢٠ یا ٣٠ لغت انگلیسی و فرانسه می‌داند و خودش را متخصص می‌داند. غیر از آن چیزی نیست. کلماتی مثل “پست مدرن”، “سوژه”، “ابژه”، “پروبلماتیک” و… من با کاربرد این کلمات مخالف هستم.»

بیشتر بخوانید: آرامش دوستدار ‌و الزام پالایش فرهنگ از “آلاینده‌های امتی”

مجتهدی از اهمیت شناخت تاریخ فلسفه می‌گوید: «تاریخ فلسفه حیات فلسفه است، به جای آنکه ممات فلسفه باشد. فلسفه تا حرکت نکند زنده نیست. فلسفه در تاریخش حرکت می‌کند و به همین خاطر زنده است. فلسفه نوعی گسترش و افزایش است. اگر قرار باشد با اصول عقلی مثل اشیا رفتار کنیم، پیشرفتی حاصل نمی‌شود. در همان حرکت است که پیشرفت حاصل می‌شود و به همین خاطر تاریخ فلسفه است که خواندنی است. البته نه سبکی که ما در ایران می‌خوانیم. ما وقتی می‌گوییم امری در تاریخ قرار گرفته، یعنی منتفی شده و از دست رفته است. در فلسفه بر عکس است، یعنی وقتی در فلسفه می‌گوییم امری در سیر زمان قرار گرفته یعنی زندگی می‌کند. اگر حرکت زندگی قطع شود، مرده‌ایم.»

بیشتر بخوانید: بت‌سازی و بت‌شکنی؛ نتیجه تعریف “انسان ایرانی”

آثار پرشماری از سوی این استاد پیشکوت رشته فلسفه در ایران منتشر شده که می‌توان به کتاب‌های زیرین اشاره کرد: «فلسفه نقادی کانت»، «فلسفه در قرون وسطی»، «فلسفه تاریخ»، «دکارت و فلسفه او»، «پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل»، «دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر»، «سیدجمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید»، «فلسفه و تجدد»، «نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب» (مجموعه مقالات)، «درباره هگل و فلسفه او» (مجموعه مقالات)، «فلسفه و فرهنگ»، «داستایفسکی: آثار و افکار»، «افکار کانت»، «آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب»، «مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، ملاصدرا» (ترجمه)، «فلسفه و غرب» (مجموعه مقالات)، «فلسفه در آلمان»، «چند بحث کوتاه فلسفی»، «مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی»، «افکار هگل»، «لایب‌نیتس و مفسران فلسفه او»، «فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب»، «سهروردی و افکار او» (تأملی در منابع فلسفه اشراق)، «افلاطونیان متأخر» (از ادریوس تا ویکتور کوزن)، «منطق از نظرگاه هگل» و «فیلسوف دانشجو است».

کریم مجتهدی در ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۲ در سن ۹۳ سالگی در تهران درگذشت.

حمله موشکی به کشتی باری متعلق به آمریکا در سواحل یمن

آژانس امنیت دریایی بریتانیا اعلام کرد که یک کشتی باری متعلق به آمریکا در سواحل یمن مورد هدف موشکی قرار گرفته اما آسیب چندانی ندیده است. وزیر خارجه جمهوری اسلامی می‌گوید حملات حوثی‌ها تا پایان جنگ غزه ادامه خواهند یافت.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

آژانس امنیتی بریتانیا: کشتی باری متعلق به آمریکا در نزدیکی یمن مورد اصابت موشک قرار گرفت
یک آژانس امنیت دریایی بریتانیا اعلام کرد، یک روز پس از شلیک موشک کروز توسط شورشیان حوثی به یک ناوشکن آمریکایی، امروز دوشنبه ۱۵ ژانویه (۲۵ دی‌ماه) یک کشتی باری متعلق به آمریکا در سواحل یمن مورد اصابت موشک قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آژانس امنیتی عملیات تجارت دریایی بریتانیا “آمبری” بدون ارائه جزئیات بیشتر در وب سایت خود از “اصابت موشک از بالا به کشتی” خبر داد.

به گفته “آمبری”، بر روی عرشه این کشتی حریق ایجاد شده، اما کشتی قابل دریانوردی است و آسیب چندانی ندیده است. این کشتی متعلق به آمریکا است و با پرچم جزایر مارشال در حرکت بوده است.

آمبری می‌گوید “این حمله‌ای به منافع ایالات متحده و در پاسخ به حملات نظامی آمریکا به مواضع نظامی حوثی‌ها در یمن بوده است”. این نهاد افزود، پس از بررسی‌ها، این کشتی “وابسته به اسرائیل نیست”.

خبرگزاری فرانسه می‌نویسد تاکنون هیچ موضع‌گیری فوری از سوی حوثی‌های تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران نشده است.

دیروز یکشنبه ۱۴ ژانویه یک موشک کروز حوثی‌های یمن که به سوی ناوشکن آمریکا شلیک شد، خنثی شد.

نیروهای آمریکایی و بریتانیایی روز جمعه گذشته حملاتی را به مواضع نظامی شورشیان در سراسر یمن انجام دادند و این نگرانی را تشدید کرد که جنگ اسرائیل با شبه نظامیان فلسطینی حماس ممکن است منطقه را فرا بگیرد.

آمریکا و بریتانیا تأکید کرد‌ه‌اند، در صورتی که حوثی‌ها به موشک‌پراکنی خود در دریای سرخ ادامه دهند، باید در انتظار حملات بیشتر به مواضع خود باشند.

امیرعبداللهیان: حوثی‌ها تا پایان جنگ در غزه به حملات خود ادامه می‌دهند
امیرحسین عبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران می‌گوید که تهران پیام‌های متفاوتی را از کانال سوئیس به آمریکا منتقل کرده که مضمون آنها به “هشدار به آمریکا و ضرورت تلاش این کشور برای پایان جنگ در غزه” مربوط بوده است.

از سال ۱۳۵۸ که سفارت آمریکا در تهران به دست “دانشجویان پیرو خط امام” اشغال شد، رابطه میان دو کشور قطع است و سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران است.

امیرعبداللهیان که روز دوشنبه (۲۵ دی) در تهران با همتای هندی خود در یک کنفرانس مطبوعاتی سخن می‌گفت “پرهیز از توسعه جنگ و تاکید بر ضرورت امنیت دریانوردی” را موضوع گفت‌وگو در روابط تهران با دولت “نجات ملی یمن” عنوان کرد، ولی افزود که حوثی‌های حاکم بر شمال یمن “موضعشان این است که تا زمان ادامه جنگ نسبت به تردد کشتی‌های اسرائیل اقدام [حمله] خواهند کرد.”

تهران و گروه‌های همسو با آن در منطقه نیز رسما و غیررسمی از این موضع حوثی‌ها حمایت می‌کنند.

عبداللهیان در ادامه به آمریکا در باره حمله به مواضع حوثی‌های یمن که کشتیرانی در دریای سرخ را تحت عنوان “حمله به کشتی‌های عازم اسرائیل” به خطر انداخته‌اند هشدار داد و گفت: «آمریکا نمی‌تواند از تمایل خود برای توقف جنگ سخن بگوید در همان حال اقدام علیه یمن نماید.»

جمهوری اسلامی حامی اصلی گروه تروریستی حماس به شمار می‌آید و بنا بر گفته‌های حکومت و خود گروه حماس نقشی محوری در تامین مالی و تسلیحاتی این گروه داشته است. در سال‌های اخیر تهران با گروه حوثی مسلط بر صنعا هم مناسباتی مشابه داشته است.

ایران مدعی است که حملات حوثی‌ها در دریای سرخ با اراده و تصمیم مستقل خودشان صورت می‌گیرد ولی در عین حال از این حملات حمایت می‌کند.

قطر حمل گاز مایع از کانال سوئز را متوقف کرده است
به دلیل ناامنی در دریای سرخ و بروز تنش بر اثر حملات حوثی‌ها به کشتی‌های حامل بار، قطر صدور گاز مایع از این مسیر را متوقف کرده است. کشتی‌های حامل گاز مایع قطر حالا با دور زدن آفریقا و طی مسیری بسیار طولانی‌تر به مقصد می‌رسند.

دولت آلمان سال ۲۰۲۲ و در پی جنگ روسیه علیه اوکراین برای جبران توقف گاز از روسیه، توافقی با قطر امضا کرد که به موجب آن آلمان سالانه دو میلیون تن گاز مایع از این کشور می‌خرد. این گاز قرار است از سال ۲۰۲۶ با کشتی به بنادر ویژه آلمان منتقل شود.

“پشت پروژه حجاب‌بان‌ها”؛ مدیر مسئول اعتماد مجرم شناخته شد

بهروز بهروزی در دادگاه جرائم سیاسی و مطبوعاتی مجرم شناخته شد. او سندی را منتشر کرد که برملا کننده دستورات وزارت کشور درباره اختیارات “حجاب‌بان‌ها” بود. رئيسی به ائمه جمعه وعده “تدابیر” جدید برای “برچیدن” بی‌حجابی داد.رسانه‌های ایران روز دوشنبه ۲۵ دی به نقل از اکبر نصراللهی، عضو هیئت منصفه دادگاه‌های سیاسی و مطبوعاتی از “مجرم” شناخته شدن مسئول روزنامه اعتماد خبر گزارش دادند. به گفته او اتهام بهروز بهروزی “نشر اکاذیب و چاپ و انتشار اسناد رسمی و محرمانه ” است.

اعتماد روز پنجم آذر گزارشی با عنوان “پشت پروژه حجاب‌بان‌ها” را منتشر کرد که با مهر “خیلی محرمانه” از سوی وزارت کشور درباره وظایف و حوزه عملکرد حجاب‌بان‌ها صادر شده بود.
به گفته نصراللهی “اعضای هیئت‌منصفه دادگاه‌های سیاسی و مطبوعاتی، مسؤول روزنامه اعتماد را با اکثریت مطلق آرا مجرم شناختند.”اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در بخشی از سندی که او درباره حجاب‌بان‌ها منتشر کرد خواسته شده تا از زنانی که حجاب اجباری بر سر ندارند “در همه بخش‌های مترو” و حتی “داخل واگن‌ها” عکس‌برداری شده و “تهیه مستندات از متخلفین به صورت فوری در دستور کار کلیه ضابطین” قرار گیرد.

بیشتر بخوانید:فعالیت حجاب‌بان‌ها “سازمان‌دهی‌شده و با هماهنگی وزارت کشور است”
ساعاتی پس از انتشار این گزارش خبرگزاری میزان از اعلام جرم دادستانی علیه اعتماد خبر داد و نوشت، برای این روزنامه به دلیل انتشار “غیرقانونی” یک سند خیلی محرمانه پرونده قضایی تشکیل شده است.

چرا انتشار این سند اهمیت داشت

پس از سرکوب خونین اعتراضات سراسری در ایران و با وجود هزینه سنگینی برای معترضین داشت، شمار قابل توجهی از زنان دیگر حاضر نشدند تن به حجاب اجباری دهند.

حکومت این بار تلاش کرد بر تن نیروهای “آتش به اختیار” قبای قانونی تن کند و گروه‌هایی به نام “حجاب‌بان” را در متروها و مراکز عمومی مستقر کرد.

این اقدام با واکنش اعتراضی زیادی روبرو شد، تا جایی که در ابتدای شروع به کار “حجاب‌بان‌ها” هیچ نهاد یا مقام رسمی مسئولیت این گروه‌های فشار را برعهده نگرفت. علیرضا زاکانی شهردار تهران، در عین حال که تذکر حجاب در برخی ایستگاه‌های مترو تهران را “خودجوش و مردمی” دانست، اما گفت “تذکر حجاب در مترو کار ما نیست”.

احمد وحیدی، وزیر کشور هم گفت که وزارت کشور برای حجاب‌بانان مجوز خاصی نداده این افراد را “گروه‌های مردمی” توصیف کرد. به عبارتی نه شهرداری تهران مسئولیت استخدام حجاب‌بانان را برعهده گرفت و نه وزیر کشور.

تهدید و “تدبیر” حکومت

موضوع حجاب علیرغم همه تدابیر امنیتی و مجازات‌های نقدی و غیرنقدی همچنان برای حکومت ایران چالش برانگیز است. همین چالش ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران را مجبور کرد روز دوشنبه ۲۵ دی در “گردهمایی سراسری ائمه جمعه کشور” به آنها اطمینان دهد که “بساط بی‌حجابی بساط حتما برچیده خواهد شد” اما این را هم گفت که “نحوه اجرای آن تدبیر می‌طلبد.”

روشن نیست جمهوری اسلامی علاوه بر مجازات‌هایی که در چهار دهه اخیر برای به کرسی نشاندن حجاب اجباری به کار گرفته، چه “تدابیر” تازه‌ای در پیش خواهد گرفت. حکومت از ابتدای سال جاری در کنار استفاده از اهرم خشونت، معترضین به حجاب اجباری را در زمینه‌های دیگر، از جمله مالی نیز زیر فشار شدید گذاشته است؛ تعطیلی و جریمه هزاران کسب و کار و توقیف خودروی زنان بدون پوشش اجباری، مجازات‌های عجیب و غریب چهره‌های سرشناس زن از جمله این اهرم‌هاست.

با این حال تصاویر خیابان‌ها و اماکن عمومی ایران نشان می‌دهد که وضع به روالی که آرزوی حکومت است، پیش نمی‌رود و بسیاری همچنان به فشارها برای حجاب اجباری واکنش نشان می‌دهند.

دو روز پیش ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که خشونت نیروهای انتظامی را برای بازداشت زنی در شهرک غرب نشان می‌داد. انعکاس گسترده این ویدیو پلیس را مجبور کرد امروز واکنش نشان دهد.

مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت گفت که روز شنبه (۲۳ دی) “عوامل پلیس امنیت عمومی مستقر در میدان صنعت واقع در شهرک غرب”، یک دستگاه خودرو هیوندا مشکی را “شناسایی” کردند و از راننده خواستند “برای اجرای فرایند توقیف خودرو همکاری کند.”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پلیس در توضیح خود گفته که راننده “دارای سابقه توقیف فیزیکیِ خودرو (کشفِ حجاب در مرحله سوم ارسال پیامک)” بوده است.

به گفته پلیس تهران این زن “در ابتدا از اجرای دستور خودداری کرده”، ولی “پس از ارائه توضیحات لازم به ایشان مسیر قانونی طی شده” است. علیرغم صحنه‌های ویدیویی که روند ماجرا را نشان می‌دهد، پلیس گفته است که “اظهارات طرح شده در فضای مجازی در این خصوص صحت ندارد”.

توقیف خودرو یکی از دردسازترین “تدابیری” است که پس از اعتراضات سراسری سال گذشته برای تحمیل حجاب به زنان وضع شد. براساس این “تدبیر” فرایند توقیف خودرو اول بصورت پیامک و به قول مقام‌های جمهوری اسلامی “ارشادی” است.

مرحله دوم شامل توقیف خودرو و “به صورت سیستمی و درمورد منع خدمات (خرید و فروش خودرو، خلافی خودرو و…)” به مدت دو هفته است و بالاخره در مرحله سوم مالک خودرو به “پلیس+۱۰” ارجاع داده می‌شود تا “قانون” در مورد او اعمال شود. در این مرحله خودرو به صورت “فیزیکی” توقیف می‌شود و به مدت یک هفته تا اجرای فرایند رفع آن در توقیف می‌ماند.

نیلوفر حامدی و الهه محمدی؛ پرونده‌ای جدید یک روز پس از آزادی

دو خبرنگار شرق و هم‌مهین تنها یک روز پس از آزادی از حبس غیرقانونی ۱۷ ماهه و به قید وثیقه‌ای سنگین، با اعلام “جرم” جدیدی روبرو شدند. دادسرای عمومی و انقلاب تهران پرونده‌ای برای تصاویر “کشف حجاب” آنها تشکیل می‌دهد.میزان، خبرگزاری قوه قضاییه روز دوشنبه ۲۵ دی از تشکیل پرونده‌ای جدید برای نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار روزنامه شرق و هم‌میهن در دادسرای عمومی و انقلاب تهران خبر داد.

“جرم” جدید آنها انتشار تصاویری از “کشف حجاب” خود در فضای مجازی است. به این ترتیب این دو خبرنگار تنها یک روز پس از آزادی موقت‌ مورد اتهامی جدید قرار گرفتند. سایت صابرین نیوز، رسانه نزدیک به سپاه قدس در کانال تلگرامی خود خواستار “ورود مقتدرانه” ضابطین قضایی علیه آنها شد.

عکس‌ها و ویدیوهای لحظه آزادی نیلوفر حامدی و الهه محمدی انعکاسی وسیع در ایران و جهان داشت. آنها با شادی و ابراز امیدواری هزاران نفر از راه دور و نزدیک تا خانه‌بدرقه شدند. شبکه‌های اجتماعی پر شد از تصاویر دو خبرنگاری که درباره جان‌باختن وخاکسپاری مهسا امینی اطلاع‌رسانی کردند. حبس آنها، آنهم برای مدت ۱۷ ماه، حتی بنا بر قوانین جمهوری اسلامی نیز غیرقانونی بود.

هم‌میهن با اشاره به “اطاله دادرسی ناموجه و حتی غیرقانونی” این دو نوشت که بازداشت “منطقِ روشنی دارد؛ جلوگیری از تبانی و امحای آثار جرم و نیز فرار از کشور، یا پنهان شدن” که هیچکدام این موارد در مورد نیلوفر حامدی و الهه محمدی صدق نمی‌کند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به نوشته هم‌میهن بنا بر قوانین همین حکومت نیز آنها باید پس از دوران بازجویی اولیه آزاد می‌شدند، ولی دوره بازداشت‌شان “برخلاف نص صریح قانون و نیز تاکیدات رئیس قوه‌قضائیه برای عدم استفاده از قرار بازداشت مگر در حد قانون و ضرورت” ادامه یافت.

این روزنامه نوشته که پرونده آنها در نهایت “به یک پرونده بین‌المللی تبدیل شد؛ بدون اینکه هیچ دستاوردی (تاکید می‌کنیم هیچ دستاوردی) در تداوم بازداشت آنان برای ساختار تصمیم‌گیر وجود داشته باشد.”

قوه قضاییه به حامدی و محمدی اتهام “همکاری با دولت متخاصم آمریکا، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران” را زده است. اتهاماتی که به وسیله‌ آنها بتواند احکام سنگین زندان و وثیقه ۱۰ میلیارد تومانی برای هریک از آنها را توجیه کند.

هم‌میهن پرسیده است که چرا دادگاه آنها علنی برگزار نشد و “اگر واقعاً متهم‌کنندگان و نهاد امنیتی مربوط، به اتهامات وارده اطمینان دارند”، چرا نگذاشتند که “مردم نیز از سیر ماجرا و اتهامات مطلع شوند؟”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در دادگاهی که پاییز سال جاری برگزار شد، نیلوفر حامدی به هفت سال و الهه محمدی به شش سال حبس محکوم شدند. اکنون یک “اتهام” دیگر نیز بر فهرست پرونده آنها اضافه شد؛ نرفتن زیر بار حجاب اجباری. این “اتهام” نیز در شبکه‌های اجتماعی با اعتراض‌ کاربران روبرو شد.

علیه این دو خبرنگار زن امروز “جرمی” اعلام شد که هزاران زن همه روزه در ایران به اشکال مختلف به خاطر آن مجازات می‌شوند. بیش از یک سال پس از سرکوب خونین خیزش زن، زندگی، آزادی، حکومت ایران هنوز نتوانسته جامعه را به دوران قبل از این جنبش برگرداند.

نرگس محمدی برای سومین بار به دلیل فعالیت در داخل زندان محکوم شد

دادگاه انقلاب نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه صلح نوبل را برای سومین بار به دلیل “فعالیت در داخل زندان” محکوم کرد.بر اساس گزارشی که امروز ۲۵ دی ماه (۱۵ ژانویه) در صفحه اینستاگرام نرگس محمدی منتشر شده است، این زندانی سیاسی به “۱۵ ماه زندان، دو سال تبعید به خارج از تهران و استان‌های مجاور، دو سال منع خروج از کشور، دو سال منع عضویت در گروه‌های اجتماعی و سیاسی و دو سال منع استفاده از تلفن هوشمند” محکوم شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

اتهام نرگس محمدی “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” بوده چرا که او حاضر به شرکت در جلسات بازپرسی و محاکمه نشده و جلسه محاکمه‌اش با شکایت وزارت اطلاعات به طور غیابی و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شده است.

نرگس محمدی قرار بود، صبح روز سه‌شنبه ۲۸ آذر (۱۹ دسامبر) در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری محاکمه شود اما او حاضر به شرکت در این جلسه نشد.

برنده جایزه نوبل صلح با اعلام اینکه “برای قضات وابسته به نهادهای امنیتی و دادگاه‌های فرمایشی، اعتبار و اقتداری قائل نیست” گفته است: «دادگاه انقلاب، کشتارگاه جوانان این سرزمین است و پایم را در این کشتارگاه نخواهم گذاشت.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این پنجمین محکومیت نرگس محمدی از سال ۱۴۰۰ تا کنون است که سه فقره آن به دلیل فعالیت‌های او در داخل زندان بوده است.

برنده جازه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ ، در مجموع به “۱۲ سال و ۳ ماه زندان، ۱۵۴ ضربه شلاق، چهار ماه رفتگری، دو سال ممنوع الخروجی، تبعید و محرومیت‌های اجتماعی و سیاسی” محکوم شده است.

دوبرابر شدن دارایی پنج مرد ثروتمند جهان در طی سه سال

پنج مرد ثروتمند جهان از سال ۲۰۲۰ میلادی به این سو توانسته‌اند دارایی خود را حدودا دو برابر کنند. این در حالی است که در این بازه زمانی نزدیک به پنج میلیارد انسان در سراسر جهان فقیرتر شده‌اند.مؤسسه اکسفام در تازه‌ترین گزارش خود از دوبرابر شدن دارایی پنج مرد ثروتمند جهان خبر داده است. این پنج مرد عبارتند از ایلان ماسک، جف بزوس، برنار آرنو، لری الیسون و مارک زاکربرگ.

طبق گزارش اکسفام دارایی‌های این پنج نفر از مجموعا ۴۰۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۸۶۹ میلیارد دلار رسیده است. به عبارتی دیگر پنج مرد ثروتمند جهان هر ساعت ۱۴ میلیون دلار به دارایی خود افزوده‌اند.

به گزارش این موسسه مجموع دارایی‌های مردان و زنان میلیاردر جهان از سال ۲۰۲۰ تا کنون به میزان ۳/۳ بیلیون دلار یعنی ۳۴ درصد افزایش پیدا کرده است. با این حساب، سرعت رشد دارایی آنان سه برابر میزان رشد نرخ تورم بوده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در گزارش اکسفام تصریح شده که میلیاردرها و شرکت‌های بزرگ از تورم، جنگ و پاندمی بهره می‌برند، در حالی که اکثر مردم جهان از این روند و تحولات رنج می‌برند و روز به روز فقیرتر می‌شوند. این موسسه در گزارش خود آورده از سال ۲۰۲۰ میلادی تا کنون نزدیک به ۵ میلیارد انسان در سراسر جهان فقیرتر شده‌اند.

اکسفام در گزارش خود خواهان وضع مالیات‌های تازه برای افراد و شرکت‌های ثروتمند شده تا از این طریق گام‌های لازم در راه حفاظت از محیط زیست، مقابله با تغییرات اقلیمی، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و تأمینات اجتماعی برداشته شده و در این راستا سرمایه‌گذاری شود.

این موسسه هشدار داده که نابرابری اجتماعی به شکاف در جوامع در جهان دامن می‌زند، تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های جنسیتی و نژادی را تشدید و پایه‌های دموکراسی را متزلزل می‌کند و سبب می‌شود که بحران اقلیمی به فاجعه بدل شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در آلمان نیز روندی مشابه مشاهده شده است. دارایی پنج فرد ثروتمند آلمان از سال ۲۰۲۰ میلادی تا کنون حدود ۷۵ درصد افزایش یافته و مجموعا از ۸۹ میلیارد دلار به ۱۵۵ میلیارد دلار رسیده است.

در گزارش اکسفام همچنین آمده است، ۱۴۸ شرکت و کمپانی بزرگ جهان در طی ۱۲ ماه (ژوئن ۲۰۲۲ تا ژوئن ۲۰۲۳) مجموعا یک بیلیون و ۸۰۰ میلیارد دلار سود کرده‌اند. این مبلغ حدود ۵۳ درصد بیشتر از میانگین سودی است که این شرکت‌ها در بازه زمانی ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ داشته‌اند.

ایران در سال ۲۰۲۳؛ پایین‌ترین کیفیت اینترنت در دنیا

انجمن تجارت الکترونیک تهران در گزارشی اعلام کرد که ایران در سال ۲۰۲۳ پایین‌ترین کیفیت اینترنت در دنیا را داشته است.کمیسیون اینترنت و زیرساخت انجمن تجارت الکترونیک تهران نتایج بررسی خود از وضعیت اینترنت در ۵۰ کشور دنیا را برمبنای سه شاخص اختلال، محدودیت و سرعت اینترنت اعلام کرده است.

این گزارش بازه زمانی ۹ ماهه منتهی به سال ۲۰۲۴ میلادی را در بر می‌گیرد و اطلاعاتش را از پایگاه داده ooni که در زمینه رصد و پایش اختلال و سانسور در اینترنت کشورهای مختلف فعالیت می کند، استخراج کرده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بر اساس این گزارش ایران در میان ۵۰ کشور مورد بررسی، در شاخص اختلال رتبه ۴۷، در شاخص محدودیت رتبه ۴۹ و در شاخص سرعت، رتبه ۵۰ را دارد و در مجموع از ۱۵۰ امتیاز منفی ۱۴۶ امتیاز دریافت کرده که آن را در پایین‌ترین رده این جدول قرار می‌دهد.

این گزارش می‌گوید بیشترین اختلال اینترنت در ایران در ساعت ۱۷ تا ۲۳ به وقت محلی رخ می‌دهد که با افزایش مصرف کاربران همراه است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در بررسی صورت گرفته، ایران، پاکستان و هند سه کشوری هستند که بیشترین قطعی و اختلال اساسی خودخواسته (سیاسی) را دارند.

براساس بررسی‌های وب سایت surfshark، اغلب این قطع شدن‌های اینترنت ایران “در روزهای جمعه و در رابطه با حوادث زاهدان” رخ داده است. ایران با ۱۴ بار قطعی اینترنت، هند با ۹بار و پاکستان با ۳بار قطعی به ترتیب محدودترین اینترنت‌های جهان در نیمه اول سال ۲۰۲۳ بودند.

در این گزارش آمده که قطعی و اختلال اینترنت در ایران درنهایت منجر به این شده که بیش از ۵۰ درصد از فعالان کسب وکارهای دانش بنیان این کشور مهاجرت کنند.

قطع اینترنت و کاهش سرعت آن در ایران با وجود افزایش اخیر تعرفه‌های آن، اعتراش‌های زیادی را برانگیخته است. حکومت ایران همواره به ویژه در هنگامه اعتراضات داخلی از قطع اینترنت به عنوان اهرمی برای کاهش شدت اعتراضات و همچنین قطع ارتباط معترضان با جهان بیرون بهره برده است.

در جریان خیزش “زن، زندگی، آزادی” و همچنین اعتراضات آبان ۱۳۹۸ اینترنت در ایران توسط نهادهای حاکمیتی به منظور کنترل و سرکوب معترضان قطع و باعث اعتراض سازمان‌های حقوق بشری شد.