Previous Next

خاتمی: حکومت هویت خود را در ستیز با آمریکا وغرب تعریف می‌کند

محمد خاتمی در سخنانی گفته مردم ایران خواهان تنش‌زدایی با آمریکا هستند. او گفت، امنیتی کردن دانشگاه‌ها نتیجه‌ای جز ناامیدی و فرار مغزها ندارد. یک جامعه‌شناس می‌گوید، پخمه‌ها جای نخبه‌ها را گرفته‌اند.رئیس دولت اصلاحات روز گذشته دوشنبه ۲۰ آذر (۱۱ دسامبر) در جمع مشاوران خود، با اشاره به رویداد ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (روز دانشجو) و ورود نیروهای نظامی به دانشگاه تهران و کشته شدن سه دانشجو گفت: «شخصیت‌های برجسته‌ای مثل مرحوم دکتر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه، حتی در هیأت دولت کودتا با این اقدام به شدت مخالفت کرد و در دفاع از هویت و استقلال دانشگاه کنار دانشگاهیان و دانشجویان قرار گرفت؛ حال آن که ما امروز چنین رفتاری را از مدیریت دانشگاه‌ها نمی‌بینیم و آن‌ها نه تنها از هویت و استقلال دانشگاه دفاع نمی‌کنند بلکه حتی سعی می‌شود ذیل سیاست‌های امنیتی-نظامی در دانشگاه‌ها عمل کنند.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

از نظر خاتمی، نتیجه اعمال این سیاست‌ها، ایجاد محدودیت‌هایی، چون اخراج یا ممنوع التدریسی استادان دانشگاه‌ها و تعلیق یا ممنوع التحصیلی دانشجویان و برخورد‌های دیگری مثل بازداشت و محرومیت از حقوق دانشجویی شده است.

او تصریح کرد که حاکم شدن سیاست‌های امنیتی- نظامی بردانشگاه‌های کشور پیامد‌های خطرباری برای امروز و آینده ایران دارد.

رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب پیشین ایران می‌گوید، در سطح حاکمیت، تفاوت حکومت گذشته و کنونی در این است که “امروز حکومت، هویت خود را فقط در ستیز با آمریکا و غرب تعریف کرده است”.

بیشتر بخوانید: مهاجرت‌ بی‌بازگشت نخبگان از ایران و “بی‌خیالی” مسئولان

خاتمی می‌گوید: «امروز در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که اگر نگوییم اکثریت مردم خواستار تنش‌زدایی در روابط با آمریکا هستند، لااقل می‌توان گفت که از سیاست‌های خارجی موجود و غرب‌ستیزی هزینه‌زای حکومت ناراضی هستند، همچنان که از سیاست‌های داخلی نیز ناراضی هستند.»

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره فرار مغزها در ایران

به گفته خاتمی: «امروز حرمت دانشگاه رعایت نمی‌شود و به علت غلبه نگاه امنیتی-نظامی، استقلال این نهاد و نقش دانشگاهیان در توسعه‌ی همه جانبه کشور خدشه‌دار شده است. این نوع رویکرد و سیاست‌گذاری امنیتی و این نحوه اداره دانشگاه نتیجه‌ای جز ایجاد و گسترش ناامیدی در میان دانشجویان و استادان و طبیعتا افزایش فرار مغز‌ها ندارد. این وضعیت کشور را با مسایل متعدد دیگری روبرو می‌کند.»

“علت فرار نخبه‌ها، حضور پخمه‌ها در عرصه‌های مختلف کشور است”

در ارتباط با فرار مغزها از کشور، جامعه‌شناس تقی آزاد ارمکی به روزنامه “هم‌میهن” گفته است به دلیل مهاجرت‌ها بحران نیروی کار در انتظار کشور است.

این استاد دانشگاه تهران معتقد است، “جامعه ایران به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیمار است”، اما می‌گویند که نخبه صرفاً به دلیل اقتصادی مهاجرت می‌کند، در حالی که اولین علت مهاجرت نخبگان از کشور دلیل اقتصادی نیست.

آزاد ارمکی می‌گوید: «نخبه‌ها به این دلیل از کشور ما مهاجرت می‌کنند که در خیلی از عرصه‌ها، پخمه‌ها حضور و نفوذ دارند و جای نخبه‌ها را پخمه‌ها و شبه‌نخبه‌ها گرفته‌اند.»

بیشتر بخوانید: ایران؛ شهروندانی که می‌روند، مهاجرانی که می‌آیند

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های معتبر کشور به عنوان نیروی متخصص به کار گرفته نمی‌شوند گفت که نهادها و سازمان‌ها از داخل احزاب وابسته به خود و مناسبات شخصی خود نیرو استخدام می‌کنند: «تعداد بالایی از افراد به‌عنوان متخصص روابط بین‌الملل در دانشگاه‌ها تربیت می‌شوند اما وزارت امورخارجه از آنها به‌عنوان سفیر و نماینده ایران در خارج از کشور استفاده نمی‌کند؛ جای این افراد را فرزندان و وابستگان افراد می‌گیرند؛ در همه وزارتخانه‌ها وضعیت چنین است.»

بدبینی حکومت به نخبگان

از نظر این جامعه‌شناس، مسئله دیگر، بدبینی نسبت به نخبه‌ها در کشور است: «هر کس در این کشور باسوادتر است غرب‌زده‌تر تلقی می‌شود. هر که منتقدتر است، خائن‌تر تلقی می‌شود؛ افرادی که تابع هستند محبوب شده و صاحب جایگاه می‌شوند. به رؤسای دانشکده‌های کشور نگاه کنید تا به شرایط پی ببرید.»

بیشتر بخوانید: فرار مغزها به آلمان؛ ایران و ترکیه در رأس

آزاد ارمکی معتقد است: «وقتی جامعه‌ای انسجام اجتماعی خود را از دست می‌دهد و قدرت و محبوبیت و کارآمدی مطلوب ندارد، نیروهای خود را بیرون می‌ریزد. علت اصلی مهاجرت عدم چسبندگی نظام اجتماعی به نظام سیاسی و فرهنگی است. متخصصین التماس می‌کنند که از دانش و مهارت آنها استفاده شود اما این کار را نمی‌کنند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کارشناسان می‌گویند، در ایران همبستگی اجتماعی، ‌سازگاری اجتماعی و فرهنگی، اخلاق عمومی‌ و… دچار افول شده و همین یکی از دلایل مهاجرت روزافزون نخبه‌ها و افراد عادی است.

سه روز تا رهایی

امید رضایی

تئاتر فولکس‌بوهنه (Volksbühne) در برلین در هفتهی اول ماه دسامبر میزبان جشنوارهی سه‌روزه‌ای بود با عنوان «سه روز تا رهایی» (Three Days to Liberation) که به مسائل زنان ایران، و به‌ویژه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، می‌پرداخت. سخنرانان و هنرمندان شرکت‌کننده در این جشنواره به مفهوم «رهایی» در خیزش «زن، زندگی، آزادی» و بازخورد آن در زندگی‌ شخصیِ افراد و همین‌طور در سطح جمعی پرداختند.

برگزارکننده و طراح (Curator) این جشنواره مریم پالیزبان، بازیگر و پژوهشگر ایرانیِ مقیم برلین، بود. او دربارهی انگیزهی برگزاری این جشنواره به «آسو» می‌گوید: «در یک سال گذشته، من با این مسئله روبه‌رو شدم که شکل خبررسانی دربارهی اتفاقات ایران به‌سرعت اثرش را از دست می‌دهد.» پالیزبان معتقد است که با بازگویی مستقیم تجربه‌های کسانی که در پیش بردن این قیام، چه در داخل و چه خارج از کشور، نقش داشتند و دارند، می‌تواند تأثیر ماندگارتری نسبت به خبررسانی روزمره رسانه‌ها داشته باشد. او همچنین می‌گوید: «مورد دیگر این بود که آنچه باعث این انقلاب شد ریشه‌های عمیق‌تری دارد و حتی به پیش‌ از انقلاب ۵۷ می‌رسد. نشان دادن این سابقه بخشی از کارکرد این جشنواره است.»

***

سهیلا گلستانی: راوی رنج خانواده‌ها

در افتتاحیهی این جشنواره بخشی از فیلم در دست ساخت سهیلا گلستانی، بازیگر سینما و تئاتر و مستندساز ساکن تهران، به نمایش گذاشته شد. فیلم «ما سه نفر بودیم» روایت تلاش‌های فریبا، مادر یک زندانیِ سیاسی است برای آزادیِ دختر در بندش. سهیلا گلستانی ساخت این فیلم را پس از آزادی از زندان و با الهام از اقدامات و رنج‌های تحمیل‌شده به مادرِ خودش در جریان بازداشت او آغاز کرده است. سهیلا گلستانی یکی از اولین هنرمندانی بود که در پی آغاز اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱ دستگیر شد. بهانهی دستگیری او انتشار یک نمایش کوتاه (Performance) در صفحهی اینستاگرامش بود که در آن او به همراه حمید پورآذری، کارگردان نامدار تئاتر، و جمعی از فعالان تئاتر و سینما بدون حجاب در برابر دوربین ظاهر می‌شوند. گلستانی و پورآذری هر دو بعد از انتشار این نمایشِ کوتاه دستگیر و چند هفتهی بعد به قید وثیقه آزاد شدند.

سهیلا گلستانی که به دلیل عدم موافقت سفارت آلمان در جمهوری اسلامی ویزا دریافت نکرده بود و در این جشنواره حضور فیزیکی نداشت، در مصاحبه‌ای ویدیویی گفت: «در آن روزهای پرتلاطم هر هنرمندی خودش را موظف به خلق‌کردن می‌دانست. مسئلهی مهم نادیده گرفتن مردمی بود که بازیگران اصلی بودند. این مردم در اخبار مانند سیاه‌لشکر دیده می‌شدند و فقط از کسانی که شناخته‌شده بودند بهعنوان قهرمان یاد می‌‌شد. می‌خواستم نشان بدهم که مردم به هیچ قهرمانی غیر از خودشان نیاز ندارند.»

گلستانی در ادامه به موضوعی اشاره کرد که بعد از آزادی به قید وثیقه متوجه آن شده است: «گویا در عرصهی فرهنگ و هنرِ کشورِ ما قابل پذیرش نبوده که یک زن می‌توانست سازندهی آن ویدیو باشد.» در ادامه پگاه طبسی‌نژاد، بازیگر و کارگردان تئاتر و از شرکت‌کنندگان در این جشنواره، به این مصاحبه پیوست و گفت: «برای من مایهی تعجب‌ بود که چطور وقتی حمید پورآذری و سهیلا گلستانی در یک روز دستگیر شده‌اند، همهی اعضای جامعهی هنری دربارهی پورآذری صحبت می‌کنند. این که فعالان هنری ]این واقعیت را[ به‌رسمیت نمی‌شناختند که این اثر را یک زن کارگردانی کرده باعث رنج و عصبانیتِ من می‌شد.»

گلستانی در ادامه دربارهی تفاوت رویکرد مردم عادی و جامعهی هنری به این نمایش گفت که برخورد جامعهی هنری هدف اصلیِ این ویدیو را به ضد خودش تبدیل کرد، اما مردم عادی راه دیگری رفتند. برای آن‌ها مهم نبود که چه کسی در ویدیو است: «در تمام مدتی که همکارانِ ما بر سر این می‌جنگیدند که صاحب این ویدیو کیست دخترانی که در آن ویدیو بودند روزهای سختی را می‌گذراندند.»

گلستانی همچنین دربارهی فیلمِ در دست ساختش که بخشی از آن به نمایش در آمد، گفت یکی از تصاویری که از اولین روزهای بعد از آزادی به یادش مانده، تصویر خانواده‌ها، و به‌ویژه مادرانی، است که در انتظار عزیزان‌شان در برابر زندان جمع شده بودند: «این خانواده‌ها و مادران بیآنکه در برابر هیچ دوربینی نقشی بر عهده داشته باشند مهم‌ترین آدم‌های آن روزها بودند. حس خشم و رنجِ توأمان را می‌شد در آن‌ها دید. هرچند نگران فرزندان‌شان بودند اما به آن‌ها افتخار می‌کردند.» فیلم او به گفتهی خودش است قرار است که راویِ رنج و مبارزهی این خانواده‌ها باشد. او گفت با بودجه‌های شخصی به ساختن این فیلم ادامه می‌دهد.

در ادامه مستندی از سهیلا گلستانی به نام «ترکم مکن» به شکل واقعیت مجازی (Virtual Reality) به نمایش در آمد که موضوعش مهاجرت و پناهندگی و مصائب پناهندگان در جریان سفر غیرقانونیِ خود بود.

 

دوستی و فمینیسم

در بخش بعدیِ جشنواره دو میزگرد برگزار شد که در آن پژوهشگران و فعالان فمینیست دربارهی تجربهی یک سالِ گذشته صحبت کردند. یکی از این سخنرانان غنچه قوامی، فعال برابری جنسیتی و سردبیر سایت «دیده‌بان آزار»، بود. خانم قوامی به مفهوم «دوستی» و پیوند آن با مبارزهی فمینیستی پرداخت و با اشاره به تلاش‌های دستگاه امنیتیِ جمهوری اسلامی برای برهم زدن دوستی‌ها و شوراندن دوستان علیه یکدیگر گفت: «بی‌آبروسازیِ دوستان در برابر یکدیگر؛ آیا این جنگ علیه دوستی نیست، همان دوستی‌ای که تو به آن تکیه می‌کنی؟ [در جمهوری اسلامی] گروه‌های چت دوستانه، تبادل شکلک‌های خنده‌دار و شکلکی که در آن دو نفر دست یکدیگر را گرفته‌اند خطرناک است. خواهرانگی، دوستی، با هم بودن و دوست‌داشتن خطرناک‌اند و می‌توانند باعث شوند که کسی به اقدام علیه نظم عمومی و امنیت ملی متهم شود.»

او در ادامه تلاش‌های نهادهای امنیتی برای تحت ‌فشار دادن فعالان فمینیست را تشریح کرد: «شبهه‌آفرینی و بی‌اعتمادسازی میان رفقا یکی از روش‌های رایج در دستگاه امنیتیِ جمهوری اسلامی در بازجویی از فعالان است. بازجوها بر فعالان برای ارائه‌ی اطلاعاتی که خودشان از قبل دارند فشار می‌آورند و از این برگه‌های بازجویی برای فریب دادن رفقا استفاده می‌کنند، طوری که دوستان تصور می‌کنند که یکدیگر را متقابلاً لو داده‌اند؛ آن‌ها اعتماد به‌ یکدیگر را ویران می‌کنند. دستگاه امنیتی برای ازبین‌بردن فهم متقابل میان فعالان بهشدت تلاش می‌کند.»

قوامی در ادامه به اهمیت دوستی‌ها در مبارزه علیه استبداد و مردسالاری پرداخت و سعی کرد به این پرسش پاسخ دهد که چرا بازجوها از پیوند عاطفی میان فعالان می‌ترسند؟ «چون آن‌ها از ارزش استراتژیک این پیوندها آگاه‌اند. در یک دههی گذشته بیشتر گروه‌ها و کلکتیوهای فمینیستیِ ایران ریشه در حلقه‌های دوستی داشته‌اند. دستکم گروه‌های بادوام‌تر از میان دوستان شکل‌ گرفته‌اند. سرکوب پیوستهی فعالیت سیاسی و اجتماعی سبب شده است که فعالان ایران از ابزارها و ساختارهای موجود و مرئی استفاده کنند و امکان صدور فراخوان برای جذب عضو نداشته باشند.»

قوامی در ادامه فعالان فمینیست را به حفظ دوستی‌ها دعوت کرد: «یک دهه تجربهی کار فمینیستی در ایران به من نشان داد که دوستیِ فمینیستی به ما امکان می‌دهد که تصوری از آینده داشته باشیم و، مهم‌تر از آن، به زندگی متعهد بمانیم. دوستی، در عرصهی شخصی یا سیاسی، خصوصی یا عمومی، منشا لذت یا درد، باید یکی از عناصر مرکزیِ کار فمینیستی ما باشد، جایی برای پناه بردن از شر کسانی که می‌خواهند ما را سرکوب و منزوی کنند. انقلاب ژینا نشان داد که چطور دوستی زنانه می‌تواند از سطح شخصی فراتر رود و به ابعاد جنبش فمینیستیِ بزرگی دست یابد که قدرت مردسالاری را به چالش می‌کشد، به‌خصوص در وضعیت سرکوب که در آن توان سازماندهی و شبکه‌سازی به‌شدت محدود است. ما باید به همهی دوستی‌هایی که پشت این انقلاب بودند فکر کنیم: چه آن دوستی‌هایی که هدف سرکوب بودند و نابود شدند، چه آن‌هایی که جان به‌در بردند.»

 

به‌یادداشتن به‌مثابهی رهایی

یکی از سخنرانان در میزگرد بعدی آزاده اکبری، استادیار دانشگاه توئنته (University of Twente) در هلند و فعال حقوق زنان در حوزهی فناوری، بود. او با اشاره به تاریخ مبارزات زنان گفت: «این نام‌ها، این اقدامات شجاعانه، این لحظه‌های ایستادگی با قلبی خون‌ریز، لحظه‌هایی که در آن تحقیر شدیم، کتک خوردیم، به ما تعرض شد، بازجویی شدیم، و لحظه‌هایی که در آن ما را کشتند نباید فراموش شوند. وقتی روز رهایی فرا برسد، داستان‌های ما بر وجدان‌ جمعی‌مان حک شده‌اند، به‌عنوان بخشی از دی‌ان‌ای فرهنگی‌مان. به‌خاطرسپردن به ما درکی از تداوم می‌دهد، به رنج افسار می‌زند، و به زخم‌های هنوز بازمان رسیدگی می‌کند.»

اکبری، که در دههی ۱۳۸۰ از فعالان کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز بود، در ادامه به مفهوم یادآوری و فراموش نکردن اشاره کرد: «به‌یادآوردن تکرار شجاعت است. به‌یادآوردن زبان‌بازیِ بیهوده یا عملی فرمالیته نیست، بلکه بیان عاملیت است. ما زنان در هر بار به‌یادآوردن تجربهی جمعی‌مان خود را در بطن تاریخ مبارزات‌مان قرار می‌دهیم، ریشه‌های‌مان را کشف می‌کنیم و مادرمان را دوباره می‌جوییم. به‌یادآوردنْ ستایش لحظات هرچند کوتاهِ پیروزی است، به‌یادآوردن تبدیل غم به نیرو است، تبدیل عصبانیت به تغییر است، تبدیل رویاهای کهنه به رویاهای نو، و تداوم رویا است.»

او ادامه داد که جنبش زنان ایران برای تداوم پیروزی‌ها باید به تاریخِ خود رجوع کند: «برای جنبش فمینیستیِ دهه‌های ۶۰ و ۷۰ روایت امیدشان از آینده تعیین‌کننده بود. هیچوقت نباید فکر کنیم که به آن آیندهی مطلوب رسیده‌ایم. چون تجربه نشان داده است که هر بار که تاریخ‌مان را فراموش می‌کنیم مردسالاری از این فرصت استفاده می‌کند تا دوباره خودش را بر ما تحمیل کند. فمینیسم یک پروژهی پایان‌یافته نیست و متأسفانه هنوز رویاهای باقی‌ماندهی فراوانی دارد.»

 

پرفرمنس دیجیتال: بازی در برلین و تهران

بخش دیگری از این جشنواره اجرای یک پرفرمنس تعاملی (interactive) بود که پگاه طبسی‌نژاد آن را طراحی کرده بود. طبسی‌نژاد در ونکوور زندگی می‌کند و متمرکز بر پرفرمنس‌های میانجی و تعاملی (intermedial and interactive performances)، تئاتر دیجیتال، پرفرمنس سایبری و پروژه‌های شهری است. پرفرمنسِ «بازی» که در این جشنواره با عنوان «بازی؛‌ نسخه‌ی سوم: برلین-تهران» اجرا شد، پرفرمنسی تعاملی بود که در آن تماشاگران از طریق ارتباط تصویری به یک اجراکننده در خیابان‌های تهران و یک نفر در برلین فرمان می‌دانند که چه کند. در این اجرای یک‌ساعت‌ونیمه تماشاگران به‌نوبت پشت میکروفون قرار می‌گرفتند و از اجراکنندگان می‌خواستند کارهای مشخصی انجام دهند، از صحبت با غریبه‌ها در خیابان‌ها گرفته تا درخواست پول از رهگذران و تقاضای جنس رایگان از فروشگاه‌ها. انجام تقریباً همزمانِ یک کارِ مشخص در تهران و برلین به مخاطب فرصت می‌داد که تفاوت میان این دو شهر، و همچنین تفاوت میان برخورد رهگذران و مردم عادی را به طور زنده مشاهده کند.

پگاه طبسی‌نژاد درباره‌ی ایده‌ی اصلیِ این اجرا می‌گوید: «به‌طور کلی مفهوم پرسه‌زن با مرد اروپاییِ سفید گره خورده است و پرسه‌زنی برای زنان سخت‌تر است. وقتی این پرسه‌زنی با دستورهایی که از مخاطب می‌گیریم همراه می‌شود، پروژه برای من حکم نوعی تحقیق درباره‌ی مردمِ آن شهر دارد که از اجراکننده چه می‌خواهند و چه انتخاب‌هایی برای بدن زنِ پرسه‌زن در نظر می‌گیرند.»

این پرفرمنس پیشتر به‌صورت یکنفره در تهران و ونکوور اجرا شده بود، و این اولین بار بود که به‌صورت دونفره در دو شهر برگزار می‌شد، امری که به‌گفته‌ی طبسی‌نژاد با مشکلات فنیِ زیادی مواجه بود.

او درباره‌ی تفاوت میان این اجرا با اجرای یک‌نفره‌ی قبلی در تهران به «آسو» می‌گوید: «در اجرای تهران مخاطبان پرشورتر بودند و تعامل بیشتری داشتند. در این‌جا به‌نظر گروه خاصی مخاطب اجرا بودند که ترجیح می‌دادند نظاره‌گر باشند و به همین دلیل میزان مشارکتی‌بودنش کمتر بود.»

به گفته‌ی او، از آن‌جا که در تهران اجراکننده و مخاطب هر دو در یک شهر بودند، مخاطب در دستورهایش بیشتر به استقبال خطر می‌رفت و فرمان‌های رادیکال بیشتری داده می‌شد. اما در برلین، «مخاطب حس حمایتی داشت و می‌کوشید از این بدنِ زنانه که در خیابان پرسه می‌زند حفاظت کند.»

 

حرفه: مستندساز

در این جشنواره یک فیلم مستند به نمایش درآمد با عنوان «حرفه: مستندساز». در این فیلم، هفت مستندساز زنِ ایرانی مخاطب را به دنیای شخصی، سیاسی و هنری می‌برند و مشکلات فعالیت هنری و مستندسازی برای مستندسازان زنِ مستقل را در قالبی شخصی به تصویر می‌کشند. این فیلم به بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ایران هم می‌پردازد و هرچند در سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ساخته‌ شده اما می‌توان ادعا کرد که محتوا و شکل روایت آن همچنان به‌روز است. این فیلم را شیرین برقنورد، فیروزه خسروانی، فرحناز شریفی، مینا کشاورز، سپیده ابطحی، سحر سلحشور و ناهید رضایی در هفت اپیزود ساخته‌اند. از میان آن‌ها فرحناز شریفی، مینا کشاورز و سحر سلحشور در برلین حضور داشتند و پس از نمایش فیلم درباره‌ی آن صحبت کردند. سحر سلحشور درباره‌ی تماشای فیلم نزدیک به ده سال بعد از ساختِ آن گفت: «از آن‌جا که ما در ایران همیشه در میانه‌ی وقایع بزرگی هستیم، فرصتی برای مستند کردن احساسات‌مان نداریم. این فیلم موفق شده که این کار را بکند و من به آن افتخار می‌کنم.» مینا کشاورز درباره‌ی فیلم گفت: «افتخار می‌کنم که بخشی از کلکتیوی هستم که این فیلم را ساخت، نه فقط به‌خاطر این فیلم، بلکه به‌خاطر خواهرانگی و دوستی‌ و حمایتی که در این جمع تجربه کرده‌ام.»

او درباره‌ی روزهای ساخت این فیلم گفت: «وقتی همکاران مرد خبردار می‌شدند که ما هفت فیلمسازِ زن مشغول ساخت این فیلم هستیم حرف‌هایی می‌زدند مثل یک فیلمِ دیگر از زنان دربارهی فمینیسم یا چرا هفت فیلمساز زن؟ چرا از مردان دعوت نکرده‌اید؟» به گفتهی کشاورز، در دوره‌ی سه‌ساله‌ی ساخت این فیلم بسیاری از سینماگران و مستندسازان ایران می‌گفتند: «مطمئن‌ایم که شما هفت زن هرگز این فیلم را به پایان نخواهید رساند و با هم دچار اختلاف خواهید شد.»

سلحشور درباره‌ی انگیزه ساخت فیلم می‌گوید: «ما از دیگران، از جمله موسسات و سازمان‌ها، ناامید بودیم و از طرف دیگر امکان ساخت فیلم بلند نداشتیم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که اگر امکانات مادی و معنوی‌مان را روی هم بگذاریم می‌توانیم یک فیلم بلند بسازیم. فکر کردیم که به‌صورت جمعی بهتر از پس سانسور و ترس‌ از دستگیری برمی‌آییم.» فرحناز شریفی هم انگیزه‌ی اصلیِ ساخت این فیلم را شرایط سخت و ناامیدی و یأس بعد از انتخابات و اعتراضات سال ۱۳۸۸ دانست.

مینا کشاورز اشاره کرد که از میان هفت کارگردان مشترکِ این فیلم پنج نفر از آنان مجبور به ترک ایران شده‌اند و در خارج از کشور زندگی می‌کنند. فرحناز شریفی درباره ادامه‌ی فعالیت هنری در خارج از کشور گفت که تجربه‌ها و داستان‌های کافی برای روایت کردن دارد و می‌تواند در خارج از ایران آن‌ها را روایت کند، خواه در قالب فیلم مستند یا داستانی یا دیگر فرم‌های داستانی. سحر سلحشور هم درباره‌ی خروج از ایران گفت در ایران امکان ادامه‌ی کار وجود نداشت و خشم و ناامیدی و فشار از بیرون باعث انفعال می‌شد. به نظر او، این که می‌گویند هنرمند در صورت خروج از ایران نمی‌تواند کار کند کلیشه‌ای نادرست است. کشاورز هم با اشاره به سانسور و ناممکن‌شدن تولید فیلم زیرزمینی در ایران به علت تشدید سرکوب، گفت در خارج از کشور سانسور وجود ندارد و دسترسی به آرشیوها آسان‌تر است.

 

آتش جاوید: پروانه اسکندری

در بخش دیگری از این جشنواره فیلم «آتش جاوید» ساختهی سپهر عاطفی به نمایش درآمد. «آتش جاوید» به زندگی و مرگ پروانه اسکندری، از چهره‌های برجستهی مخالف جمهوری اسلامی و «حزب ملت ایران» می‌پردازد که در آذر ماه ۱۳۷۷ به همراه همسرش داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران، در خانهی خود در تهران به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید. پس از پخش این فیلم پرستو فروهر، فرزند پروانه و داریوش فروهر، دربارهی زندگی مادرش و همین‌طور سفر اخیرش به تهران برای برگزاری مراسم یادبود در سالگرد والدینش صحبت کرد. خانم فروهر بعد از شرح تلاش‌های حکومت برای تحت فشار قرار دادن او به محض ورود به ایران در فرودگاه گفت که مراسم یادبود پدرومادرش باشکوه‌تر از سال‌های گذشته بود: «فعالان شناخته‌شدهی سیاسی از جریان‌های مختلف، و همین‌طور جوانان زیادی که در دوران حیات پدر و مادرم احتمالاً حتی به ‌دنیا نیامده‌ بودند در مراسم شرکت کردند.» به گفتهی او، مراسم یادبود پروانه و داریوش فروهر به سنتی جاافتاده تبدیل شده که «هم در خدمت فرهنگ یادآوری است و هم به دنبال دادخواهی.»

پرستو فروهر در ادامه افزود: «مادر من استانداردهای دوگانه و ریاکاری را پس زد و از طریق آن به شخصیتی الهام‌بخش تبدیل شد، اما همزمان این موضوع برای خودش خیلی غم‌انگیز بود، زیرا خیلی‌ها او را نمی‌فهمیدند.»

 

رهایی و کنارهمبودن

جشنوارهی «سه روز تا رهایی» با اجرایی با عنوان Electrodomestics به پایان رسید که ترکیبی از برنامه‌ی زنده آشپزی، رقص و آواز بود. این برنامه که کارگردانی‌اش را کونستانزا ماکراس (Constanza Macras) به‌عهده داشت، با آواز مریم پالیزبان همراه بود.

بعد از پایان این جشنواره، مریم پالیزبان به آسو گفت: «اتفاق خوبی که در جشنواره رخ داد دستیابی به درک مشترک از مفاهیمی مثل آرشیو شخصی، خودرهاسازی (Selfliberation) و رهایی جمعی (Collective Liberation) بود.»

پالیزبان که خود مجری گفت‌وگوهای این جشنواره بود و با آواز خود این جشنواره را همراهی کرد، درباره‌ی این تجربه چنین افزود: «انقلاب ژینا به تغییری بنیادین در شکل حضورم روی صحنه انجامید. اینکه در این جشنواره بدون همه‌ی چیزهایی که بدن، صدا، آواز، مو و سرِ زن را ــ سر هم به معنی مو و هم به معنی آنچه درونش می‌گذرد ــ محدود می‌کند به روی صحنه رفتم، تجربه‌ای جدید بود.»

به گفتهی او مهم‌ترین دستاورد چنین جشنواره‌هایی ایجاد حس کنارهم‌بودن در شرایطی است که کنارهم‌بودن و فعالیت جمعی حتی در خارج از کشور مشکل شده است.

 

فساد سیستماتیک؛ جزئیاتی از پرونده ۳.۷ میلیارد دلاری چای دبش

دولت رئیسی در فساد ۳.۷ میلیارد دلاری “چای دبش” ۶۰ مقام دولتی را برکنار کرد، اما از معرفی آن‌ها به قوه قضائیه خودداری می‌کند. نماینده چایکاران می‌گوید برخی چای کهنه و سرطان‌زا را با چای خارجی مخلوط و وارد بازار کرده‌اند.فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی در نمونه پرونده ۳.۷میلیارد دلاری چای دبش ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد؛ تا جایی که صدای اعتراض قوه قضائیه نیز بلند شده است. یک نماینده مجلس نیز می‌گوید ابراهیم رئیسی از پشت پرده فساد وزیر سابق جهاد کشاورزی مطلع بوده است. نماینده چایکاران ایران نیز گفته است افرادی چای کهنه و سرطان‌زا را با چای خارجی مخلوط می‌کنند.

از سوی دیگر رسانه وابسته به سپاه پاسداران هم نوشته تا زمانی که دادگاه این تخلف برپا و به سوءاستفاده‌ها رسیدگی نشود، به این خبر و اظهارات هر روزه مسئولان کشوری پوشش خبری نخواهد داد. یک سایت خبری حکومتی نیز می‌گوید رقیبان چای دبش باعث افشای این فساد شده‌اند و نه این‌که برآیند اقدام آگاهانه دولت رئیسی در مبارزه با فساد بوده باشد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی چندی پیش در رابطه با فساد چای دبش اعلام کرد که از میان ۶۰ نفر مقام برکنار شده از سوی دولت، تاکنون هیچ مسئولی جهت پیگرد و برخورد به قوه قضائیه معرفی نشده است.

معاون اجرایی رئیس جمهور در یک سخنرانی گفته بود که فردین فرزین، رئیس کنونی بانک مرکزی ۱۲ روز پس از انتصاب، از تخلف تخصیص ارز در پرونده چای دبش جلوگیری کرده است. رسانه‌های ایران در پاسخ به آن می‌نویسند، در این میان معلوم نیست اگر تخصیص ارز در این پرونده به نظر دولت هم تخلف بوده، پس چرا علی صالح‌آبادی، رئیس قبلی بانک مرکزی به عنوان سفیر در سفارت قطر منصوب شد.

هم‌میهن نوشته است: «رئیس بانک مرکزی قبلی که بخش مهمی از این پرداخت‌ها در دوره او بوده، برکنار و به سفارت ایران در قطر فرستاده می‌شود! رئیس بانک مرکزی جدید متوجه نامتعارف بودن این پرداخت‌ها می‌شود و با وزارت جهاد کشاورزی نامه‌نگاری کرده و درخواست توقف و ابطال ثبت سفارش‌ها را می‌کند، ولی همچنان این فرآیند ادامه می‌یابد.»

بیشتر بخوانید: فساد ۳.۴ میلیارد دلاری واردات چای‌ و بازداشت چند نفر

گفته می‌شود، در نامه رئیس بانک مرکزی خطاب به وزیر جهاد کشاورزی آمده است: «با وجود افزایش چندبرابری تامین ارز، همچنان شاهد ثبت سفارش و درخواست تخصیص ارز جدید برای این کالا هستیم، بنابراین لازم است در اسرع وقت نسبت به توقف صدور ثبت سفارش چای و تعلیق ثبت سفارش‌های انجام‌شده اقدام کنید.»

نماینده مجلس: رئیسی از این فساد مطلع بود

علیرضا بیگی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در رابطه با نقش ساداتی‌نژاد، وزیر سابق جهاد کشاورزی در ماجرای فساد چای دبش به دیده‌بان ایران گفته است: «آقای ساداتی‌نژاد آن زمان در معرض استیضاح بودند و سوالی که در مورد ایشان مطرح بود درخصوص فساد رخ داده در تعاون روستایی و خرید شب عید بود. آقای رئیسی که قطعا از موضوعات پشت پرده با خبر بود، برداشت‌شان این بود که اگر این وزیر در جلسه استیضاح قرار گیرد، بسیاری از موضوعات برملا خواهد شد و این به نفع دولت نیست؛ به همین جهت برنامه‌ریزی کردند که ساداتی‌نژاد خودش استعفا دهد. بسیاری از موضوعات در پرونده فساد چای مطرح است، از جمله نقش وزارت جهاد کشاوری، سازمان غذا و دارو و گمرکات به این موضوع مرتبط بودند.»

این نماینده مجلس معتقد است که این نوع فسادها به یک دولت خاص مربوط نیست، زیرا بستر اقتصادی آن فراهم است: «بستر و زمینه برای چنین اقداماتی فراهم است و به دولت خاصی هم محصور نمی‌شود. هر زمان که مالی صاحب نداشته باشد، مورد سرقت و چپاول قرار می‌گیرد؛ چه این دولت و چه آن دولت.»

بیشتر بخوانید: ابعاد تازه‌ای از تخلفات شرکت چای دبش

فرشید محبی مدیرعامل اتحادیه چایکاران شمال کشور در گفت‌وگو با روزنامه “شرق” از نقش وزارت جهاد کشاورزی در فساد چای دبش گفته است: «در یک برنامه صداوسیما در شبکه آموزش دعوت بودم و به محض اینکه خواستم در اینباره صحبت کنم، به شکل عجیبی برنامه قطع شد… برخی گفتند وزارت جهاد کشاورزی اسپانسر برنامه بوده و آن‌ها نیز ظاهراً صحبت در این خصوص را به صلاح نمی‌دانستند. عذر خواهی کردند و گفتند جلسه بعدی را حتماً برگزار می‌کنیم، اما این جلسه هیچ وقت برگزار نشد.»

“چای سرطان‌زا” را با چای خارجی مخلوط می‌کنند

مسئولان دولت رئیسی گفته‌اند که متخلفان، چای ایرانی را با چای خارجی مخلوط کرده و مجدد وارد کشور می‌کردند.

فرشید محبی که نماینده ۵۵ هزار چایکار و فعال تولید چای ایرانی است، در این رابطه می‌گوید: «چای با کیفیت ایرانی اگر صادر شود، قیمت خوبی دارد، بنابراین واردات مجدد آن توجیه اقتصادی ندارد، آن هم چایی که در کارخانه اینجا در ایران مثلاً کیلویی ۱۵۰هزار تومان فروخته می‌شود.»

او اما به پدیده‌ای تحت عنوان “چای سنواتی” اشاره کرد و گفت: «در کشور ما پدیده‌ای وجود دارد به نام چای سنواتی؛ این چای مانده و کهنه است که در انبار‌ها به هر دلیلی می‌ماند و تاریخ مصرف آن می‌گذرد. برای نمونه یکی از بانک‌های دولتی به جای وثیقه از چایکاران چای قبول کرد و آن را در انبار پلمپ کرد و با توجه به گذشت تاریخ مصرف چای انبار شده، این چای را با قیمت نازل به مزایده گذاشت.»

بیشتر بخوانید: کشف اختلاس “۲۹ هزار میلیارد ریالی” در یکی از بانک‌های دولتی

محبی می‌گوید، این نوع چای که به “سنواتی” مشهور است، به هیچ عنوان مصرف خوراکی ندارد و تنها باید بعد از طی فرایند‌هایی به مصرف صنعتی برسد.

نماینده چایکاران تأکید کرد که در آزمایش‌هایی که بر روی این نوع چای کهنه صورت گرفته، “وجود فضله موش و سرطان‌زا بودن آن در صورت مصرف شرب به اثبات رسیده است”.

محبی می‌افزاید این چای “سنواتی” با نرخ حدود هر کیلو ۱۶هزار تومان خریداری و به کشورهایی مانند تاجیکستان، روسیه یا افغانستان صادر می‌شود. در حالی که این کشور‌ها فاقد صنعت پیچیده بهره‌برداری صنعتی از این نوع چای هستند. حال او شنیده است که برخی با “صادرات صوری آن و مخلوط کردن آن با چای خارجی مجدداً آن را وارد چرخه مصرف کشور می‌کنند”.

رسانه وابسته به سپاه: بازتاب این خبر به صلاح مردم نیست

ابعاد این فساد سیستماتیک چنان گسترده و ریشه آن در کل حاکمیت جمهوری اسلامی است که رسانه “جوان‌آنلاین”، وابسته به سپاه پاسداران ترجیح می‌دهد از این پس درباره آن سکوت کند. “جوان” می‌نویسد “موضوعی که به اسم فساد چای مطرح شده” و ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد و خبرهای زیادی درباره آن منتشر می‌شود، بیشتر یک “بازی رسانه‌ای” و “پریشان‌گویی” است که بازتاب آن‌ها “به صلاح ملک و مردم” نیست.

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره فساد مالی و اقتصادی در ایران

این روزنامه وابسته به سپاه پاسداران نتیجه می‌گیرد: «به‌همین‌خاطر روزنامه جوان که قبلاً با نیت انجام وظیفه اطلاع‌رسانی با اخبار نادقیق آن زمان به این موضوع وارد شد، تا زمانی که دادگاه این تخلف برپا و به سوءاستفاده‌ها رسیدگی نشود، به این خبر و اظهارات هر روزه مسئولان کشوری پوشش خبری نخواهد داد.»

فساد سیستماتیک در همه ارکان کشور

روزنامه خراسان در مقاله‌ای زیر عنوان “لعنتی‌های اقتصاد ایران” بر فساد سیستماتیک در تمام ارکان حکومت اشاره کرده و می‌نویسد: «در فساد دبش، دولت اعلام کرده ۶۰ تن از مدیران مرتبط را برکنار(بخوانید جابه‌جا) کرده است، بدون آن‌که میزان نقش و سهم آن‌ها را شفاف‌سازی کند یا پرونده آن‌ها را به قوه قضاییه بفرستد. نقش‌آفرینی این تعداد مقام دولتی در این فساد که قطعا بیشتر از این‌ها هستند، بیانگر فساد سیستماتیک در اقتصاد ایران است و در فساد سیستماتیک باید رد پای شخصیت‌ها، صاحب‌منصبان یا آقازاده‌ها، دامادها، برادرزاده‌ها، خواهرزاده‌ها و سایر بستگان آن‌ها را جست‌وجو کرد.»

بیشتر بخوانید: فساد راهبردی، ابزار حکمرانی خامنه‌ای

این مقاله به چندین رکن فساد سیستماتیک در اقتصاد ایران اشاره می‌کند و می‌گوید در کنار چندنرخی بودن ارز که زمینه چنین فساد میلیاردی را فراهم کرده است، باید از “شرکت‌های دولتی” نیز نام برد که “حدود ۷۰درصد بودجه کشور را خارج از شمول دیوان محاسبات می‌بلعند و به کسی هم پاسخگو نیستند”. مقاله می‌افزاید: «شرکت‌های دولتی منشا رانت، فساد، سفرهای خارجی، استخدام بی‌رویه نورچشمی‌ها و در یک کلام حیاط خلوت جریان‌های سیاسی هستند.»

روزنامه خراسان عامل دیگر را “اقتصاد ناکارآمد دولتی ” می‌داند که بر جان اقتصاد ایران افتاده است. اگرچه گفته می‌شود ۷۰درصد اقتصاد ایران در اختیار دولت است ولی با سیاست‌ها و دخالت‌های گسترده دولت‌ها در امور بخش خصوصی به جرئت می‌توان گفت همه اقتصاد ایران دولتی است.

بیشتر بخوانید: مصوبه “مولدسازی” اموال دولت؛ تعطیلی قانون برای تولید فساد بیشتر؟

“قانون‌گریزی و مسئولیت‌ناپذیری” و “عدم شفافیت” از نظر نویسنده مقاله روزنامه خراسان، تاروپود اقتصاد کشور را در بر گرفته است. او می‌افزاید: «یک بار دیگر شاهد بازی “کی بود کی بود من نبودم” هستیم. دولت‌های رئیسی و روحانی هر یک‌ دیگری را متهم می‌کنند. البته رئیس قوه قضاییه اعلام کرده که کمتر از یک درصد این ارز در دولت روحانی تخصیص داده شده است. در هر حال مردم همه فسادها و از جمله این فساد بزرگ را برای دولت‌ها فاکتور نمی‌کنند بلکه به حساب نظام می‌گذارند!»

افشاگری از سوی رقیبان چای دبش یا رقیبان حکومتی؟

نکته جالب اینکه، پایگاه خبری نورنیوز که به شورای عالی امنیت ملی نزدیک است، کشف این فساد بزرگ را ناشی از گزارش رقبای چای دبش دانسته نه اشراف و نظارت دستگاه‌های نظارتی اما از آنجا که اقتصاد در جمهوری اسلامی با عملکرد ارکان حکومتی گره خورده است، آیا نمی‌توان تصور کرد که این افشاگری از سوی رقیبان درون حکومت بوده است؟

زنده: اسرائیل بر تشکیل منطقه حائل در جنوب لبنان اصرار دارد

اسرائیل قصد دارد پس از پایان جنگ غزه یک منطقه حائل در جنوب لبنان ایجاد کند. وزارت خارجه فرانسه در بیانیه‌ای خواهان روشن‌شدن جزئیات کشته شدن یک خبرنگار و زخمی شدن شش خبرنگار دیگر در جنوب لبنان شد.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر در زمینه درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

فرانسه: تمام جزئیات کشته شدن یک خبرنگار در جنوب لبنان باید روشن شود
وزارت خارجه فرانسه در بیانیه‌ای خواهان روشن‌شدن جزئیات کشته شدن یک خبرنگار و زخمی شدن شش خبرنگار دیگر در جنوب لبنان شد.

در بیانیه وزارت خارجه فرانسه تاکید شده که قوانین بشردوستانه بین‌المللی به طور اکید به طرفین جنگ برای “حفاظت از غیرنظامیان و به خصوص خبرنگاران که باید قادر باشند کارشان را آزادانه و در ایمنی کامل انجام دهند” هشدار داده است.

روز ۱۳ اکتبر در حمله به یک پمپ بنزین شل در جنوب لبنان یک خبرنگار رویترز کشته شد و شش خبرنگار دیگر که دو نفرشان از خبرگزاری فرانسه بودند زخمی شدند.

تحقیقاتی که در ۷ دسامبر توسط خبرگزاری فرانسه در مورد این حمله منتشر شد، به گلوله تانکی اشاره کرده که تنها توسط ارتش اسرائیل در منطقه مرزی پرتنش لبنان و اسرائیل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در اثر این حمله عسام عبدالله خبرنگار ۳۷ ساله خبرگزاری رویترز بلافاصله کشته شد و سایر خبرنگارانی که در محل بودند شامل دو نفر از رویترز، دو نفر از الجزیره و دو نفر از خبرگزاری فرانسه مجروح شدند.

کریستینا آسی عکاس ۲۸ ساله خبرگزاری فرانسه به شدت مجروح شد و یک پایش را از دست داد.

ارتش اسرائیل روز جمعه گذشته اعلام کرد این حادثه در “یک منطقه فعال جنگی” رخ داده و در دست بررسی است.

دو نهاد حقوق بشری عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر گفته‌اند که این خبرنگاران به عنوان کارکنان رسانه کاملا قابل شناسایی بوده‌اند. آنها خواهان تحقیقات درباه وقوع “جنایت جنگی” شده‌اند.

“حمله به کشتی‌های تجاری تهدید علیه کشتی‌رانی جهانی است”

بندر اشدود اسرائیل روز سه شنبه اعلام کرد حملات به کشتی‌های تجاری توسط حوثی‌های یمن اگرچه هیچ تاثیر مستقیمی بر فعالیت این بندر نداشته، اما تهدیدی استراتژیک برای مسیرهای کشتیرانی جهانی و ترافیک دریایی به سمت اسرائیل است

حوثیان یمن که از سوی جمهوری اسلامی حمایت می‌شوند روز سه‌شنبه مسئولیت حمله به یک کشتی تجاری نروژ را بر عهده گرفتند و آن را واکنشی به حملات اسرائیل به غزه عنوان کردند.

بندر اشدود اسرائیل در یک بیانیه گفته است: «ما تاکید می‌کنیم که هرکاری انجام می‌دهیم تا علیرغم درگیری و جنگ دروازه‌های اصلی اسرائیل را باز نگه داریم.»

بندر اشدود در جنوب اسرائیل در کنار حیفا در شمال اسرائیل بزرگترین بنادر این کشور هستند و عمده صادرات و واردات اسرائیل از این دو بندر انجام می‌شود. بندر کوچکتر اشکلون که در نزدیکی نوار غزه است از زمان آغاز جنگ بسته شده است.

مجلس فرانسه لایحه جنجالی دولت مکرون درباره مهاجرت را رد کرد

پیش‌نویس لایحه مهاجرتی دولت فرانسه در مجلس این کشور رد شد. چپ‌ها آن را “شرم‌آور” می‌خوانند و راست‌ها خواهان اعمال سخت‌گیری‌های بیشتر هستند. در همین حال قرار است مجلس بریتانیا لایحه جنجالی دولت سوناک را بررسی کند.تدوین سیاست‌های مهاجرتی جدید، در سایه رشد ا‌حزاب و جریان‌های راست افراطی به چالشی جدی برای دولت‌های اروپایی تبدیل شدە است. لایحه پیشنهادی دولت مکرون کە خواستار سخت‌گیری بیشتر در مواجهه با پناهجویان بود در مجلس فرانسه رد شد. در همین حال مجلس بریتانیا لایحه جنجالی فرستادن مهاجران غیرقانونی بە رواندا را بررسی می‌کند.

دولت مکرون در حالی پیش‌نویس قانون مهاجرتی جدید را روز سه‌شنبه ١٢ دسامبر به رای نمایندگان گذاشت کە حزبش از اکثریت پارلمانی برخوردار نیست. ا‌حزاب راست و چپ به این لایحه رای مخالف دادند. جناح راست سخت‌گیری‌های اعمال شدە را کافی نمی‌داند و خواهان اعمال سختگیری‌های بیشتر است، اما جناح چپ آن را “غیر انسانی” و “شرم‌آور” توصیف کردە است.

بر ا‌ساس پیش‌نویس ارائه شدە، قرار بود شرایط پیوستن اعضای خانواده مهاجران به آن‌ها، اصل خاک برای کسب شهروندی فرانسه و اعطای کمک‌های اجتماعی به مهاجران سخت‌تر شود و ارائە کمک‌های پزشکی رایگان به جز موارد حاد، تنها منوط بە ارائه مدارک اقامتی باشد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

قوانین مهاجرتی در فرانسه بە مهاجرانی که سه ماه از اقامت‌شان در این کشور می‌گذرد، اجازه می‌دهد از پوشش بیمه‌های درمانی و کمک‌های اجتماعی بهره ببرند.

جرالد دارونین، وزیر کشور فرانسه در اعتراض بە عدم تصویب پیش‌نویس ارائه شدە توسط دولت در مجلس، درخواست استعفا داد. اما رسانه‌های فرانسه گزارش دادەاند کە مکرون با این درخواست مخالفت کردە است.

خبرگزاری فرانسه در گزارشی که بر اساس یک نظرسنجی تهیه شده گفتە دو سوم فرانسوی‌ها معتقدند مهاجرت از خارج اروپا به فرانسه می‌تواند خطری برای این کشور باشد.

بیشتر بخوانید: دیوان عالی لندن اخراج پناهجویان به روآندا را غیرقانونی دانست

بررسی لایحه جنجالی مهاجرت در مجلس بریتانیا

در همین حال قرار است روز سه‌شنبه پارلمان بریتانیا در مورد پیش‌نویس لایحه‌ جدید و اضطراری دولت این کشور برای فرستادن پناهجویان به روآندا تصمیم‌گیری کند.

قانون مهاجرت غیر قانونی و لایحه اضطراری فرستادن پناهجویان به روآندا، مورد انتقاد جدی سازمان‌ ملل متحد و نهادهای حقوق‌بشری است. در صورت تصویب این لایحه تمام پناهجویانی کە با قایق‌های کوچک از راه کانال مانش وارد بریتانیا می‌شوند، برای رسیدگی به درخواست پناهندگی‌شان به روآندا منتقل می‌شوند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

رسانه‌های بریتانیا گمانه‌زنی کردەاند کە روند بررسی پیش‌نویس لایحه جدید آسان نباشد. گفتە می‌شود کە برخلاف جناح راست و محافظه‌کار، جناح‌های میانه‌رو و چپ مخالف تصویب قانون جدید مهاجرت هستند.

ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا، پیشتر در شبکه ایکس (توییتر سابق) در این‌بارە اظهار نظر کردە و گفتە بود: «با این لایحه مرزهایمان را کنترل می‌کنیم و کسانی را که این سفر پرمخاطره را در دریای مانش انجام می‌دهند، از این کار منصرف کنیم و به چالش‌های حقوقی مستمری که دادگاه‌های ما را پر کرده خاتمه می‌دهیم.»

او همچنین گفتە بود: «پارلمان باید تصمیم بگیرد که چه کسی به این کشور بیاید نه باندهای قاچاقچی.»

پیام مادر مهسا به مراسم ساخاروف: نام ژینا نماد آزادی می‌ماند

مراسم اعطای جایزه حقوق بشری ساخاروف پارلمان اروپا به ژینا امینی برگزار شد. صالح نیکبخت، وکیل خانواده امینی این جایزه را به نیابت از خانواده او دریافت کرد. مرسده شاهین‌کار و خواهر حدیث نجفی نیز در این مراسم حضور داشتند.مراسم اهدای جایزه حقوق بشری ساخاروف از سوی پارلمان اروپا به مهسا ژینا امینی روز سه‌شنبه ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر ۱۴۰۲) در شهر استراسبورگ فرانسه برگزار شد. صالح نیکبخت، وکیل خانواده مهسا امینی این جایزه را به نیابت از خانواده او دریافت کرد.

جایزه ساخاروف از سال ۱۹۸۸ همه‌ساله به افراد و سازمان‌هایی اعطا می‌شود که از حقوق بشر و آزادی دفاع می‌کنند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

جان‌باختن مهسا امینی منجر به جنبش اعتراضی “زن، زندگی، آزادی” در ایران شد. ابتدا قرار بود والدین و برادر ژینا امینی در استراسبورگ این جایزه را دریافت کنند، اما مقامات جمهوری اسلامی تاکنون به هیچ یک از اعضای خانواده امینی اجازه خروج ندادند و گذرنامه آن‌ها را مصادره کردند.

بیشتر بخوانید: مهسا امینی و “زن، زندگی، آزادی” برنده جایزه ساخاروف ۲۰۲۳

مژگان افتخاری، مادر مهسا امینی به مناسبت اعطای جایزه ساخاروف در پیامی اطلاع داد که صالح نیکبخت، وکیل خانواده‌اش به همراه سهیلا قادری، به نیابت از آنها در این مراسم حضور پیدا خواهند کرد تا این جایزه معتبر حقوق بشری را دریافت کنند.

پیام مادر ژینا امینی به مراسم اهدای جایزه ساخاروف

در همین زمینه صالح نیکبخت، وکیل خانواده مهسا امینی در سخنرانی خود در صحن پارلمان اروپا گفت: «من پیام خانواده امینی را به نقل از مادر او قرائت می‌کنم که می‌تواند پیام هر زن ایرانی به‌پاخاسته در جریان اعتراضات سال گذشته باشد؛ اعتراضاتی که سراسری شد و پیام آن به تمام جهان رسید.»

در پیام مژگان افتخاری، مادر مهسا امینی که توسط نیکبخت قرائت شد، آمده است:‌ «داغ ژینا برای من ابدی است و برای همه مردم جهان جاویدان. اطمینان دارم کە نام او همراه با نام ژاندارک، نماد آزادی خواهد ماند.»

مهسا امینی، ۲۲ ساله اهل سقز، روز ۲۲ شهریورماه ۱۴۰۱ به بهانه “حجاب نامناسب” توسط ماموران گشت ارشاد در تهران بازداشت و به ساختمانی در خیابان وزرا منتقل شد. او ساعاتی بعد به بیمارستان انتقال یافت و سه روز بعد، خبر جان باختن او به طور رسمی از سوی خانواده‌اش تایید شد.

مرسده شاهین‌کار، معترض ایرانی که در اعتراضات اخیر دچار آسیب‌دیدگی از ناحیه چشم شده بود، به همراه افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی، معترض جان‌باخته در روزهای نخست خیزش مردمی شهریور ۱۴۰۱ نیز در مراسم اهدای جایزه ساخاروف حضور داشتند.

مرسده شاهین‌کار، در کنفرانس مطبوعاتی که رئیس پارلمان اروپا نیز حضور داشت با اشاره به وضعیت زنان در ایران تاکید کرد، “زنان ایرانی از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم هستند.”

شاهین‌کار افزود: «به چشم من نگاه کنید؛ به مزار کشته‌های ما نگاه کنید؛ به ممنوع‌الخروج کردن خانواده ژینا نگاه کنید؛ جمهوری اسلامی ما مخالفان و معترضان و دادخواهان و داغ‌داران را برده خود می‌خواهد. اما ما عقب نمی‌نشینیم و از رسیدن به عدالت و رهایی عقب نمی‌نشینیم.»

بیشتر بخوانید: نامزدی ژینا مهسا امینی برای دریافت جایزه ساخاروف

افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی نیز در سخنانی گفت: «جمهورى اسلامى اعلام كرده كه بيش از ٩٠ هزار نفر از معترضان آزادی‌خواه زندانى را آزاد كرد، اما هنوز هزاران جوان ديگر در زندان‌هاى جمهورى اسلامى زجر می‌كشند و شكنجه می‌شوند.»

خواهر حدیث نجفی تاکید کرد که “هنوز کسی نام بسیاری از زندانیان‌ معرتض را نمی‌داند.”

اهدا جایزه معتبر ساخاروف به مهسا امینی نشان می‌دهد که اعتراضات ایرانیان به ر‌غم حواثی که در خاورمیانه اتفاق می‌افتد مورد توجه افکار عمومی جهانیان قرار گرفته است. روز یکشنبه نیز مراسم اعطای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی، مدافع ایرانی حقوق بشر و محبوس در زندان اوین اعطا شد و خانواده او این جایزه را دریافت کردند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

جایزه ساخاروف، به‌یاد آندره ساخاروف، فیزیکدان و مخالف سیاسی شوروی نام‌گذاری شده است. ساخاروف خود جایزه نوبل صلح سال ۱۹۷۵ را دریافت کرده بود. او حدودا ۱۰ سال را در زندان و تبعید گذراند و در دسامبر سال ١٩٨٩ در ۶۸ سالگی درگذشت.

دانشگاه آزاد و خالص‌سازی اساتید پس از جنبش “زن زندگی آزادی”

رئیس دانشگاه آزاد خبر داده است که ۱۸ هزار دانشجوی دکتری “جوان انقلابی” جایگزین اساتید حق‌التدریسی در دانشگاه‌های آزاد سراسر کشور شده‌اند. یادداشتی درباره زمینه‌ها و پیامدهای این موضوع از علی افشاری، تحلیلگر سیاسی.بر اساس تصمیم جایگزینی ۱۸ هزار دانشجوی دکتری “جوان انقلابی” به جای اساتید حق‌التدریسی، تعداد اعضای هیات علمی وابسته در دانشگاه آزاد برابر با ظرفیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی می‌شود. محمد مهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد، علاوه بر این افزوده است که فضای “انقلابی” در دانشگاه با جذب استاد جوان ممکن می‌شود، «لذا طرح‌های دستیار آموزشی و هیات علمی وابسته یک جهش در گسترش فضای انقلابی دانشگاه محسوب می‌شود.»

نخستین بار در ماه فروردین ۱۴۰۲ زمزمه‌هایی در این خصوص شنیده شد. دلیل ظاهری این اقدام کاهش هزینه‌های دانشگاه آزاد و تربیت اساتید جدید از طریق فرصت اعطای تدریس به دانشجویان دکتری اعلام شد. اما زمینه‌سازی برای تغییر ترکیب اساتید بعد از ظهور جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” و حضور فعال دانشجویان و اساتید دانشگاه آزاد و تاکیدات مکرر بر صفت “انقلابی” که نام مستعار “بنیادگرایی اسلامی” و افراط‌گرایی در داخل و خارج است، نشان می‌دهد که انگیزه اصلی سیاسی بوده و با هدف حاکمیت تک‌صدایی و مهار کنشگری نقادانه در دانشگاه آزاد انجام شده است.

دانشگاه آزاد تا پیش از این از تدریس ۶۸ هزار و ۳۱۳ استاد برخوردار بود که ۳۲ هزار و ۴۵۳ عضو هیات علمی بودند و مابقی در قالب استاد حق‌التدریسی فعالیت می‌کردند. استاد حق‌التدریسی قرارداد دائمی ندارد و به صورت موقت بر اساس نیاز دانشگاه در هر ترم تحصیلی درس‌و یا درس‌هایی را آموزش می‌دهد.

حق‌التدریسی که معادل Adjunct در آمریکای شمالی است، امکانی برای تنوع بخشیدن به تدریس و افزایش بازدهی و صرفه اقتصادی آموزش در نظام‌های دانشگاهی است که در همه جای دنیا وجود دارد. پایین بودن قابل اعتنای حقوق و مزایای شغلی اساتید حق‌التدریسی در مقایسه با اعضای هیات علمی برای دانشگاه‌ها مزیت اقتصادی دارد. البته تعدادی از دانشجویان دکتری نخبه بعد از موفقیت در امتحان جامع امکان تدریس را پیدا می‌کنند، اما در دانشگاه‌های معتبر دنیا سهمیه کمی به آنها برای آموزش مقطعی در قالب عضو هیات علمی وابسته و غیردائمی داده می‌شود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

معمولا اساتید حق‌التدریسی از بین دارندگان مدارک دکتری و یا کسانی که تجارب عملی ارزشمندی داشته و در رشته مورد نظر تخصص و مهارت برجسته‌ای دارند انتخاب می‌شوند. سهم اساتید حق‌التدریسی در دانشگاه‌های آمریکا در دهه‌های گذشته افزایش یافته و الان به ۴۰ درصد جمعیت اساتید در نهادهای آموزشی رسیده است.

در حال حاضر طبق ادعای طهرانچی، با نیمی از جمعیت ۳۵ هزار و ۸۵۰ اساتید حق‌التدریسی دانشگاه آزاد قطع همکاری شده است و به جای آنها دانشجویان دکتری “انقلابی” جایزگین شده‌اند. طهرانچی توضیح نداده است که ملاک گزینش “انقلابی”ها چه بوده است. آیا آنها امتحان جامع را با موفقیت گذرانده و پروپزال پایان‌نامه‌شان تصویب شده است؟ یا اینکه صرفا بر اساس ملاک‌های سیاسی و ایدئولوژیک از بین دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع دکتری انتخاب شده‌اند. تاکیدات بر “انقلابی” بودن آنها نشان می‌دهد که مشابه دیگر مقاطعی که مقامات اصولگرا در مراکز دانشگاهی مسئولیت داشته‌اند، موازین علمی در انتخاب اساتید و یا دریافت بورسیه‌های تحصیلی موضوعیت نداشته و صرفا نورچشمی‌ها و وفاداران به نهاد ولایت فقیه از امتیازات دریافتی بدون شایستگی علمی برخوردار شده‌اند.

دولت ابراهیم رئیسی از بدو شروع به کار موج جدید پاکسازی در قالب کوچک انقلاب فرهنگی را آغاز کرد. پیش از آغاز جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” دولت سیزدهم با ابلاغ یک آئین‌نامه ضوابطی را برای کنار گذاشتن اساتیدی که مشکل‌ساز تلقی می‌شدند و جذب اساتید مورد نظر بویژه در رشته‌های علوم انسانی به دانشگاه‌ها ابلاغ کرده بود.

بعد از جنبش یادشده برخوردها تشدید شد و به دلایل مختلفی شماری از اساتید در دانشگاه‌های دولتی، آزاد و پیام نور از تدریس محروم شدند. در جریان جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” سند تاییدنشده‌ای منتشر شد که وزارت کشور به دانشگاه‌ها توصیه کرده تا ۱۵ هزار جوان حزب‌اللهی را برای جذب در هیات علمی دانشگاه‌ها به کار بگیرند. به نظر می‌رسد علی‌رغم تکذیب‌ها این توصیه‌نامه به اشکال مختلف در حال اجرا است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

محمود صادقی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، در نشست “جبهه إصلاحات”، گزارش داده است که «طبق آخرین لیستی که از برخورد با اساتید داریم، حدود ۸۶ نفر از اعضای هیات علمی وضعیت‌های مختلفی را در این شرایط تجربه می‌کنند. اعضایی که به هر شکل با عدم تبدیل وضعیت، بازنشستگی اجباری و یا عدم تمدید قرارداد مواجه هستند.»

اما اقدام دانشگاه آزاد، حرکت گسترده‌ای برای خالص‌سازی و پاکسازی اساتید در قالب استفاده از ظرفیت دانشجوهای دکتری است. این اقدام هم کیفیت علمی را کاهش می‌دهد و هم از مصادیق فساد علمی و اداری است که باعث می‌شود افرادی که صلاحیت علمی ندارند بر اساس معیارهای سیاسی و ایدئولوژیک از امتیاز تدریس برخوردار شوند.

این اقدام از زاویه‌ای دیگر استیصال نظام در مهار دانشگاه آزاد و تغییر شرایط این دانشگاه را نشان می‌دهد. دانشگاه آزاد در دوره تاسیس و دهه‌های هفتاد و هشتاد در مقایسه با دانشگاه‌های دولتی، نرمش و انعطاف بیشتری برای استخدام اساتید داشت. برخی از اساتیدی که از سوی کمیته‌های گزینش در دانشگاه‌های دولتی واجد صلاحیت برای تدریس احراز نشده بودند، در دانشگاه آزاد تدریس می‌کردند. سختگیری‌ها در دانشگاه آزاد به صورت نسبی کمتر بود. دلیل عمده این امر فقدان فضای سیاسی انتقادی قوی در دانشگاه آزاد بود. اما به موازات افزایش فعالیت‌های اعتراضی دانشجویی در دهه ۹۰ خورشیدی این وضعیت تغییر کرد. خارج کردن دانشگاه آزاد از دست اکبر هاشمی رفسنجانی و سیطره اصول‌گرایان تندرو بر آن نیز در دامنه این تحول اثرگذار بود. طهرانی که از سال ۹۶ ریاست دانشگاه آزاد را بر عهده دارد از اصول‌گرایان افراطی است و در برنامه بحران‌ساز هسته‌ای جمهوری اسلامی فعالیت داشته است.

بیشتر بخوانید: بحران چندگانه آموزش در ایران و آثار مخرب آن بر جامعه

دانشگاه آزاد در دهه گذشته و بخصوص در جریان جنبش “مهسا-ژینا” حضور فعال و گسترده‌ای در اعتراضات مردمی داشت. این جو با توجه به گستردگی جغرافیایی و تراکم جمعیت دانشجویی بالای دانشگاه آزاد، باعث هراس و نگرانی نهادهای اطلاعاتی شد.

اکنون به نظر می‌رسد، آنها به نتیجه رسیده‌اند که تغییر ترکیب و بافت اساتید و اخراج موقت و دائمی دانشجویان می‌تواند در رفع تهدیدات مورد نظر اثرگذار بوده و به کنترل‌پذیر شدن فضای دانشگاه آزاد کمک کند. اما سیر تاریخی نشان می‌دهد که این نتیجه‌گیری، مشابه دیگر اقدامات نهادهای اطلاعاتی، سطحی و شتابزده بوده و تاثیر قابل اعتنایی در تغییر نظر دانشجویان ندارد.

تلاش برای حاکمیت مناسبات پادگانی در دانشگاه‌ها حداکثر می‌تواند تسلط شکننده کنونی را برای چند صباحی تداوم ببخشد، اما چون کوهی شنی در برابر اولین تندباد جنبش اعتراضی بزرگ آینده فرو می‌پاشد. همچنین اساتید حق‌التدریسی جدید که از بین دانشجویان دکتری همسو با نهاد ولایت فقیه انتخاب شده‌اند نیز در گذر زمان تغییر پیدا کرده و بخش مهمی از آنها نگاه انتقادی پیدا کرده و یا منفعل می‌شوند. بنیاد دانشگاه با سلطه، انقیاد، اطاعت و تحمیل گفتمان رسمی تعارض دارد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

شکایت از ابراهیم رئیسی در آستانه سفر احتمالی به سوئیس

در آستانه نشست مجمع جهانی پناهندگان در ژنو، قربانیان شکنجه شکایتی علیه ابراهیم رئیسی به دادستانی فدرال سوئیس ارائه دادند. رئیس جمهوری اسلامی قرار بود در ژنو حضور یابد. حال وزیر خارجه ایران راهی ژنو شده است.مجمع جهانی پناهندگان سازمان ملل متحد از ۱۳ تا ۱۵ دسامبر در ژنو برگزار می‌شود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز قرار بود در این همایش شرکت کند. در پی ارائه دادخواستی از سوی شکنجه‌شدگان دهه شصت در ایران علیه ابراهیم رئیسی، از قرار معلوم او از این سفر منصرف شده است.

بر اساس گزارش یک روزنامه سوئیسی، دادخواستی از سوی قربانیان ایرانی شکنجه علیه ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور اسلامی ایران به دادستانی فدرال سوئیس ارائه شده و در آن خواسته شده است تا رئیسی را بازداشت و به پاسخگویی قضایی بکشانند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

از قرار معلوم با ارائه این دادخواست، ابراهیم رئیسی از سفر به ژنو منصرف شده و سازمان ملل اعلام کرده که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی هیأت ایرانی را سرپرستی خواهد کرد. گفته می‌شود امیرعبداللهیان قصد دارد در این مجمع سخنرانی کند و با برخی مقامات بین‌المللی دیدار داشته باشد.

“روزنامه برن” چاپ سوئیس در گزارش خود می‌نویسد، سه قربانی سرکوب‌های وحشیانه حکومت جمهوری اسلامی علیه نیروهای اپوزیسیون در دهه ۶۰ خورشیدی، علیه ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران در سوئیس شکایت کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره اعدام‌های سال ۶۷

در این دادخواست که تاریخ دوشنبه ۱۱ دسامبر (۲۰ آذر) را دارد و خبرگزاری فرانسه توانسته آن را رؤیت کند، ابراهیم رئیسی به “نسل‌کشی، شکنجه، اعدام‌های خارج از روال قانونی و سایر جنایات علیه بشریت” متهم شده است.

در این دادخواست از دادستانی فدرال سوئیس خواسته شده است که رئیسی را دستگیر کرده و او را تحت پیگرد قانونی قرار دهد. دفتر دادستانی فدرال در ابتدا دریافت این شکایت را تایید نکرد.

گروه‌های حقوق بشری بین‌المللی مدت‌هاست در تلاش برای اجرای عدالت در مورد اعدام‌های خارج از روال قانونی هزاران نفر در زندان‌های ایران در سال ۱۳۶۷ هستند. کشته‌شدگان به طور عمده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بوده‌اند.

شاکیان، رئیسی را به اعمال خشونت‌های بیرحمانه متهم می‌کنند

شاکیان می‌گویند که می‌توانند شخصاً رئیسی را به عنوان عضو هیأت مرگ شناسایی کنند. اعدام هزاران نفر از زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ نتیجه احکام و تصمیم‌های این هیات بود. در این دادخواست آمده است که رئیسی در آن زمان معاون دادستان کل تهران بود و در این کمیسیون با پیگیری خاصی که در صدور حکم اعدام علیه زندانیان داشته، متمایز از دیگران بوده است.

شاکی اصلی، رضا شمیریانی، در سال ۱۳۶۰ دستگیر شد و یکی از حدود ۱۵۰ زندانی (از مجموع ۵هزار زندانی) در بند زندان بوده است که از اعدام‌های سال ۱۳۶۷ جان سالم به در بردند. او به گفته خودش تا سال ۱۳۷۰ در زندان بود و هر روز شکنجه می‌شد.

بیشتر بخوانید: فرجام یک دادگاه تاریخی؛ حمید نوری به حبس ابد محکوم شد

به موازات این شکایت، یک کمپین بین‌المللی در جریان است که از مشارکت برنامه‌ریزی شده رئیسی در مجمع پناهندگان سازمان ملل انتقاد می‌کند و خواستار تعقیب کیفری وی است.

در این رابطه طوماری منتشر شده که در آن آمده است: «رئیسی یکی از عاملان اصلی کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ بود. حضور او در مجمع سازمان ملل در تضاد با ارزش‌های بنیادین سازمان ملل متحد است.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

تاکنون بیش از ۲۰۰ تن از شخصیت‌های برجسته، برندگان جایزه نوبل، قضات، وزیران سابق، نمایندگان مجلس و کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل این طومار را امضا کرده‌اند و خواستار پیگرد قانونی ابراهیم رئیسی شده‌اند.

حوثی‌های یمن مسئولیت حمله به نفتکش نروژی را بر عهده گرفتند

شورشیان حوثی یمن مسئولیت حمله به نفتکش نروژی “استریندا” را بر عهده گرفتند. ساعاتی پیش از آن، آمریکا از حمله موشکی حوثی‌ها به این تانکر خبر داده و اعلام کرده بود که این حمله ضمن به بار آوردن خسارت باعث آتش‌سوزی شد.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر در زمینه درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حوثی‌های یمن مسئولیت حمله به تانکر نروژی را به عهده گرفتند
شورشیان حوثی یمن که تحت حمایت جمهوری اسلامی قرار دارند، روز سه‌شنبه ۱۲ دسامبر (۲۱ آذرماه) مسئولیت حمله به نفتکش نروژی “استریندا” را بر عهده گرفتند.

یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح حوثی‌ها گفت، آن‌ها وقتی که خدمه این تانکر از پاسخ دادن به هشدارها خودداری کردند به این تانکر حمله کردند.

پیش از این آمریکا از حمله موشکی به این تانکر در سواحل یمن خبر داده بود. ظاهرا این کشتی هنگام عبور از تنگه میان دریای سرخ و خلیج عدن هدف حمله قرار گرفته است. این حمله به آتش‌سوزی و خسارت در کشتی منجر شد اما به گفته منابع آمریکایی، کسی کشته نشد.

یحیی سریع می‌‌گوید، حوثی‌ها در روزهای اخیر در حمایت از فلسطینی‌ها مانع عبور چند کشتی شدند.

به گفته او، حوثی‌ها تا زمانی که اسرائيل اجازه ورود غذا و کالاهای درمانی به نوار غزه را بدهد به مسدود کردن راه کشتی‌هایی که راهی این کشور هستند ادامه خواهند داد. نوار غزه تا صنعا که مقر قدرت حوثی‌هاست بیش از هزار مایل فاصله دارد.

ارتش اسرائيل: شمار سربازان کشته‌شده ما به ۱۰۵ نفر رسید
ارتش اسرائيل می‌گوید، یک سرباز ذخیره این کشور که ماه گذشته در نوار غزه مجروح شده بود دیروز، دوشنبه ۱۱ دسامبر، جان باخت.

در این خبر که از جمله در “تایمز آو اسرائيل” منتشر شده، آمده است که با درگذشت او شمار سربازان کشته‌شده اسرائيل در عملیات زمینی علیه حماس به ۱۰۵ نفر رسیده است.

ارتش اسرائیل می‌افزاید، سه سرباز دیگر، از جمله دو تن از نیروهای ذخیره از تیپ ۷ زرهی نیز روز گذشته در درگیری‌های جنوب غزه به شدت زخمی شدند.

چند فلسطینی در حمله‌ای پهپادی در کرانه باختری “کشته شدند”
طبق گزارش‌های رسانه‌های فلسطینی و عبری، در حمله هوایی اسرائيل به گروهی از تروریست‌های فلسطینی که در جریان عملیات نظامیان این کشور در شهر جنین در کرانه باختری رود اردن انجام شد، چند نفر کشته شدند.

“تایمز آو اسرائیل” نوشته که نیروهای اسرائيلی حین عملیات بازداشت در این منطقه مورد حمله قرار گرفتند. یک منبع امنیتی اسرائيلی به “والا نیوز” گفت، گروهی که به سوی واحدهای اسرائيلی مواد منفجره پرتاب کرده بودند، هدف حمله هوایی قرار گرفت.

هم “والا نیوز” و هم آژانس خبری فلسطینی “وفا” از کشته شدن چند مرد مسلح خبر داده‌اند. ویدئویی نیز منتشر شده که ظاهرا متعلق به این صحنه است و در آن دیده می‌شود که آمبولانس‌ها چند جسد و مجروح را منتقل می‌کنند.

این خبر هنوز از سوی منابع فلسطینی و درمانی یا ارتش اسرائيل تأیید نشده است.

بایدن اختلاف‌نظر دیرینه خود با نتانیاهو را تأیید کرد
رئیس‌جمهور آمریکا در مراسم عید حنوکا در کاخ سفید بر اختلاف نظر دیرینه خود با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل مهر تأیید گذاشت.

به گزارش خبرگزاری رویترز، جو بایدن در این مراسم در واشنگتن گفت، بر روی یک عکس قدیمی مشترکشان نوشته بود: «بی‌بی (نتانیاهو) من دوستت دارم ولی با همه نقطه‌نظرهای تو موافق نیستم.»

بایدن در میان دست‌زدن‌‌های پراکنده حاضران که عمدتا از یهودیان تشکیل می‌شد ادامه داد: «هنوز هم همین طور است.»

رئیس‌جمهور آمریکا گفت، تعهدش نسبت به “کشور مستقل یهودی” با وجود اختلافات با رهبری اسرائيل “خلل‌ناپذیر” است.

حملات تلافی‌جویانه اسرائيل که در پاسخ به حمله بزرگ حماس به این کشور انجام شد به گفته مقام‌های بهداشت و درمان، تا کنون بیش از ۱۸هزار کشته و حدود ۵۰هزار زخمی در نوار غزه بر جا گذاشته است.

این حملات موجی از انتقادها را در آمریکا از بابت حمایت بایدن از اسرائيل برانگیخته است.

گالانت: آخرین پایگاه‌های‌ حماس در شمال نوار غزه در شرف سقوط قرار دارند
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائيل می‌گوید، دو پایگاه گروه تروریستی حماس در شمال نوار غزه در محاصره واحدهای اسرائيلی قرار دارند.

گالانت به رسانه‌های اسرائيلی گفت، مراکز فرماندهی حماس در دو منطقه جبالیا و شجاعیه محاصره شده‌اند و در شُرف سقوط قرار دارند.

وزیر دفاع اسرائيل افزود: «گردان‌هایی که شکست‌ناپذیر به حساب می‌‌آمدند و سال‌ها خود را آماده جنگ با ما کرده بودند در آستانه انهدام قرار دارند.»

در روزهای اخیر صدها نیروی حماس تسلیم واحدهای اسرائيلی شدند.

بایدن بر حمایت آمریکا از اسرائيل تأکید کرد
رئيس‌جمهور آمریکا در مراسمی که به مناسبت فرا رسیدن عید حنوکا در کاخ سفید برپا شده بود بر حمایت کشورش از اسرائيل تأکید کرد.

جو بایدن گفت: «همان طور که پس از حمله هفتم اکتبر گفتم، تعهد من برای امنیت یهودیان تزلزل‌ناپذیر است.»

به گفته او، حمایت آمریکا از اسرائيل تا زمانی که این کشور از دست حماس خلاص شود ادامه خواهد یافت.

بنا به اعلام کاخ سفید، بایدن تأکید کرد که “تلاش‌های خستگی‌ناپذیر” آمریکا برای بازگشت گروگان‌ها ادامه خواهد یافت: «و من تا زمانیکه ما هر کدام از آن‌ها را به خانه برگردانیم از تلاش باز نمی‌ایستم.»

او همچنین گفت، در تلاش است تا “کمک‌های بشردوستانه بیش‌تری به غیرنظامیان بی‌گناه فلسطینی” برسد.

آمریکا: موشک‌های حوثی‌ها به تانکر نروژی اصابت کرد
آمریکا می‌گوید، موشک‌های پرتاب‌شده از سوی شورشیان حوثی یمن به یک نفتکش نروژی در سواحل یمن اصابت کرده است.

به گفته سنتکام، ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا این حمله موشکی که در شامگاه منتهی به سه‌شنبه ۱۲ دسامبر به وقت محلی انجام شد به تانکر نروژی “استریندا” که در حال گذر از تنگه میان دریای سرخ و خلیج عدن بود اصابت کرد و ضمن به بار آوردن خسارت باعث آتش‌سوزی شد.

سنتکام طی پیامی در شبکه اکس نوشت که این موشک‌ها از منطقه‌ای تحت کنترل شبه‌نظامیان حوثی تحت حمایت ایران در یمن پرتاب شده‌اند. پس از آن “استریندا” که با پرچم نروژ حرکت می‌کند درخواست کمک اضطراری کرد و کشتی جنگی “یو‌اس‌اس میسون” آمریکا به سرعت به کمک آن شتافت.

خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آمریکایی خبر داده که کسی کشته نشده است.

از شروع جنگ اسرائيل و حماس، شورشیان حوثی بارها به این کشور حمله پهپادی و موشکی کرده‌اند. حوثی‌ها روز شنبه تهدید کردند، در صورتی که کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه نرسد کشتی‌های راهی اسرائيل در دریای سرخ را هدف می‌گیرند.

اسرائيل روحیه جنگندگی حماس را “درهم‌ شکسته” می‌داند
ارتش اسرائيل و سازمان اطلاعات داخلی این کشور (شین بت) با توجه به تسلیم تعداد زیادی از نفرات حماس در نوار غزه روحیه جنگندگی این گروه تروریستی را ” درهم شکسته” تلقی می‌کنند.

هرتزی هالوی، رئيس ستاد کل ارتش اسرائيل در دیدار با رانن بار، رئيس شین بت در خان یونس، پایگاه حضور متمرکز حماس با تأکید بر خواست این کشور برای پیشروی هر چه سریع‌تر گفت: «ما فشاری بزرگ اعمال می‌کنیم. من فکر می‌کنم، این که آن‌ها دست‌ها را بالا برده و تسلیم می‌شوند نشان می‌دهد که روحیه جنگندگی‌شان درهم شکسته است. این موفقیت‌های ما را سرعت می‌دهد.»

آمریکا: حمله حوثی‌ها به نفتکش نروژی باعث آتش‌سوزی شد

آمریکا از حمله موشکی حوثی‌های یمن به یک تانکر نروژی در سواحل یمن خبر داد. ایالات متحده می‌گوید، موشک‌ها به نفتکش “استریندا” برخورد کرده و باعث آتش‌سوزی شده‌اند. کسی کشته نشده است.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر در زمینه درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

آمریکا: موشک‌های حوثی‌ها به تانکر نروژی اصابت کرد
آمریکا می‌گوید، موشک‌های پرتاب‌شده از سوی شورشیان حوثی یمن به یک نفتکش نروژی در سواحل یمن اصابت کرده است.

به گفته سنتکام، ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا این حمله موشکی که در شامگاه منتهی به سه‌شنبه ۱۲ دسامبر به وقت محلی انجام شد به تانکر نروژی “استریندا” که در حال گذر از تنگه میان دریای سرخ و خلیج عدن بود اصابت کرد و ضمن به بار آوردن خسارت باعث آتش‌سوزی شد.

سنتکام طی پیامی در شبکه اکس نوشت که این موشک‌ها از منطقه‌ای تحت کنترل شبه‌نظامیان حوثی تحت حمایت ایران در یمن پرتاب شده‌اند. پس از آن “استریندا” که با پرچم نروژ حرکت می‌کند درخواست کمک اضطراری کرد و کشتی جنگی “یو‌اس‌اس میسون” آمریکا به سرعت به کمک آن شتافت.

خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آمریکایی خبر داده که کسی کشته نشده است.

از شروع جنگ اسرائيل و حماس، شورشیان حوثی بارها به این کشور حمله پهپادی و موشکی کرده‌اند. حوثی‌ها روز شنبه تهدید کردند، در صورتی که کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه نرسد کشتی‌های راهی اسرائيل در دریای سرخ را هدف می‌گیرند.

اسرائيل روحیه جنگندگی حماس را “درهم‌ شکسته” می‌داند
ارتش اسرائيل و سازمان اطلاعات داخلی این کشور (شین بت) با توجه به تسلیم تعداد زیادی از نفرات حماس در نوار غزه روحیه جنگندگی این گروه تروریستی را ” درهم شکسته” تلقی می‌کنند.

هرتزی هالوی، رئيس ستاد کل ارتش اسرائيل در دیدار با رانن بار، رئيس شین بت در خان یونس، پایگاه حضور متمرکز حماس با تأکید بر خواست این کشور برای پیشروی هر چه سریع‌تر گفت: «ما فشاری بزرگ اعمال می‌کنیم. من فکر می‌کنم، این که آن‌ها دست‌ها را بالا برده و تسلیم می‌شوند نشان می‌دهد که روحیه جنگندگی‌شان درهم شکسته است. این موفقیت‌های ما را سرعت می‌دهد.»