Previous Next

پاپ: غرق شدن مهاجران دفن کرامت انسانی است

پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان در جریان بازدید از شهر مارسی فرانسه گفت که “دریای مدیترانه به گورستان تبدیل شده است”. او عدم کمک‌رسانی به پناهجوان را “افراط در بی تفاوتی” و این رفتار را نیز”غیرقابل قبول” خواند.پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان در سفر خود به فرانسه و بازدید از شهر بندری مارسی در جنوب این کشور ضعف در عملیات بشردوستانه و نارسایی‌های فعلی پیرامون کمک به پناهجویانی که با قایق از طریق دریای مدیترانه قصد ورود به اروپا را دارند به شدت مورد انتقاد قرار داد.دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پاپ فرانسیس با اشاره به موارد فراوان در زمینه غرق شدن پناهجویان در دریای مدیترانه در مسیر حرکت آنها به سوی اروپا، صریحا وقوع این تراژدی‌ها را محکوم کرد.

رهبر کاتولیک‌های جهان گفت: «ما بر سر دوراهی تمدن قرار داریم. از یک طرف برادری و از طرف دیگر نیز بی‌تفاوتی وجود دارد. این مسئله، دریای مدیترانه را آغشته به خون کرده است.»

بیشتر بخوانید: پاپ از کشورهای اروپایی خواست پناهجویان کشتی‌های نجات را بپذیرند

او ادامه داد: «ما نباید به خودمان اجازه دهیم کشتی‌های غرق‌شده برایمان فقط حالت سرخط اخبار را داشته باشند و به مرگ‌ها انسان‌ها در دریا فقط به‌ عنوان آمار نگاه کنیم.»

پاپ فرانسیس همچنین تصریح کرد: «دریای مدیترانه به قبرستان بزرگی تبدیل شده است که بسیاری از مردم در آن از حق داشتن قبر نیز محروم هستند. در دریای مدیترانه کرامت انسانی دفن شده است.»

نجات از غرق شدن به عنوان “وظیفه تمدن”

پاپ با اشاره به اینکه “قاچاق انسان، شکنجه، غرق شدن و افراط در بی‌تفاوتی” دیگر نباید پذیرفته شود، خواستار شد: «کسانی که بر روی امواج دریا در معرض خطر غرق شدن هستند، باید نجات یابند. این وظیفه بشریت و نیز یک وظیفه تمدنی است.»

بیشتر بخوانید: فاجعه غرق شدن قایق پناهجویان در ایتالیا؛ سه نفر بازداشت شدند

پاپ که سخنان خود را در مراسم بزرگداشت غرق‌شدگان در دریای مدیترانه بیان می‌کرد خاطرنشان شد: «مهمان‌نوازی در یهودیت، اسلام و مسیحیت ریشه‌دار است. مؤمنان باید نمونه‌ای باشند برای کمک کردن و پذیرش یکدیگر.»

ورود بیش از ۱۰ هزار پناهجو به جزیره لامپدوسا در ماه جاری

در طول ماه سپتامبر سال جاری تاکنون بیش از ۱۰ هزار پناهجو با قایق در دریای مدیترانه وارد جزیره لامپدوسا در ایتالیا شده‌اند. در مسیر آنها از سواحل آفریقا به مقصد اروپا حوادث مرگبار بارها و بارها رخ داده‌است.

پاپ در این‌باره اشاره کرد: « وضعیت در لامپدوسا بسیار ناراحت‌کننده است. فقدان انسانیت نیز در آنجا وحشتناک است.»

بیشتر بخوانید: بازدید رئیس کمیسیون اروپا از کمپ پناهجویان در لامپدوسا

بر اساس گزارش‌‌ها، بسیاری از قایق‌هایی که برای کسب درآمد پناهجویان را از کشورهای آفریقایی به لامپدوسا می‌آورند، از مبدا لیبی و تونس هستند. مهاجران در این مسیر نیز در موارد زیادی غرق شده‌‌اند.

ادامه فشار بر خانواده‌های دادخواه و فعالان مدنی

خانواده جواد حیدری، از کشته‌شدگان اعتراضات سال گذشته، مورد ضرب و شتم شدید نیروهای امنیتی ایران قرار گرفتند. حکم اخراج قطعی محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران از آموزش و پرورش و پلمب دو واحد صنفی در همدان.فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری از کشته‌شدگان اعتراضات سال گذشته در ایران، روایتی تکان‌دهنده از حمله نیروهای امنیتی و فشارها به خانواده برای جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد ارائه داد.

او در اسپیسی که از سوی حساب ۱۵۰۰ تصویر در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) برگزار شد، در مورد “لشکرکشی نیروهای امنیتی” به روستای رحمت‌آباد و حمله نیروهای امنیتی و شلیک گاز اشک‌آور به خانه‌شان گفت: «برادرم را زدند و بردند و گروگان گرفتند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

او همچنین خطاب به نیروهای امنیتی پرسید: «چطور به بچه دو ساله گاز اشک‌آور می‌زنید؟»

خانم حیدری از ضرب و شتم بازداشت‌شدگان با باتوم و شوکر در بازداشتگاه‌های امنیتی خبر داد و گفت: «خانواده‌ها چون تهدید می‌شوند جرئت حرف زدن ندارند.»

بیشتر بخوانید: سازمان‌ حقوق‌ بشر‌ ایران: شلیک به چشم زنان “هدفمند” بوده است

امروز شنبه ۲۳ سپتامبر (اول مهرماه) تصاویری از حمله نیروهای امنیتی به منزل این خانواده در روستای رحمت‌آباد قزوین و نیز تصاویری از صورت خونین پسر دیگر خانواده منتشر شد.

فاطمه حیدری که پیش از این از انتقال مادرش به بیمارستان در پی حمله نیروهای امنیتی خبر داده بود، در آخرین پست خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته: «مادرم دقایقی پیش مرخص شد. خانه از محاصره‌ مامورها درآمده ولی همچنان مامورها اطراف خانه حضور دارند.»

جواد حیدری ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی پارک ملت قزوین، خیابان حکم‌آباد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعد از چند ساعت به دلیل شدت جراحات و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت.

بیشتر بخوانید: سالگرد مهسا ژینا امینی

حکم اخراج قطعی محمد حبیبی از آموزش و پرورش

محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران برای بار سوم با حکم بازخرید و اخراج برای همیشه امکان حضور در شغل معلمی را از دست داد.

به گزارش “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران”، این فعال صنفی معلمان که در سال های ۹۹ و ۱۴۰۰ نیز از آموزش و پروش اخراج شده بود، با حکم دیوان عدالت اداری به صورت موقت به سر کار باز گشت. اما با حکم جدید هیات تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش و تایید این حکم از سوی دیوان عدالت اداری، این سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران به طور قطعی از آموزش و پرورش اخراج شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت دستکم ۹ فعال صنفی و کارگری در یورش به خانه محمد حبیبی

در حکم هیات تخلفات اداری، اتهامات محمد حبیبی که دارای ۲۱ سال سابقه کاری بوده است، شرکت و راه اندازی تجمعات صنفی و عضویت در کانون صنفی معلمان ذکر شده است.

شهروند ترکیه‌ای محبوس در ایران، بدون رسیدگی پزشکی

حاتم اوزدمیر، شهروند تبعه کشور ترکیه و زندانی محبوس در زندان ارومیه، به‌رغم وضعیت نامساعد جسمانی، از رسیدگی پزشکی مناسب و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.

به گزارش “شبکه حقوق بشر کردستان”، حاتم اوزدمیر، شهروند کُرد تبعه ترکیه شامگاه ۱۱ تیر ۱۳۹۸ همراه یک گروه از اعضای حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) در مناطق مرزی چالدران در کمین نیروهای قرارگاه “حمزه سیدالشهدا” سپاه پاسداران ارومیه گرفتار شدند.

در جریان تیراندازی و توپ‌باران این منطقه خاتم اوزدمیر به دلیل اصابت گلوله خمپاره بیهوش و پس از بازداشت به بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در ارومیه منتقل و در تاریخ ۲۸ مرداد با پایان دوران بازجویی از به زندان مرکزی این شهر منتقل شد.

دو واحد صنفی همدان به دلیل استفاده از “علائم شیطان‌پرستی” پلمب شدند

مرکز اطلاعات فرماندهی انتظامی استان همدان اعلام کرد، در راستای اجرای طرح نظارت بر واحدهای صنفی پوشاک در استان همدان، با تعدادی از واحدهای صنفی پوشاک که اقدام به عرضه البسه “با طرح‌های نامتعارف و خلاف شئون اسلامی و ایرانی” می‌کردند برخورد شد و این واحدهای صنفی پلمب و صفحات فروش آنها بعد از پاکسازی حذف شدند.

به گزارش خبرگزاری برنا، در این طرح نظارتی البسه نامتعارف با “نمادهای شیطان پرستی” و خلاف شئونات اسلامی با حکم قضایی جمع‌آوری شد.

پیوند موفق قلب خوک به انسان؛ دومین تلاش پزشکان آمریکایی

پزشکان آمریکایی در دومین تلاش خود موفق به پیوند قلب خوک به انسان شدند. حال بیمار مساعد است. سال گذشته فردی برای اولین بار قلب حیوانی با سازگاری ژنتیکی دریافت کرد، اما چند ماه بعد جان سپرد.جراحان آمریکایی در ایالت مریلند دومین پیوند قلب خوک در جهان را بر روی یک مرد انجام دادند. پزشکان گفته بودند که لارنس فاوست، کهنه سرباز ۵۸ ساله تفنگدار دریایی در معرض خطر مرگ بر اثر نارسایی قلبی قرار دارد، اما پیوند قلب سنتی به دلیل سایر مشکلات سلامتی نمی‌توانسته در مورد او عملی شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به گفته پزشکان، این عمل روز چهارشنبه ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) انجام شده است. اکنون بیمار می‌تواند روی صندلی بنشیند.

بیشتر بخوانید: برای نخستین بار در دنیای پزشکی: پیوند قلب خوک به انسان

همین تیم جراحان مرکز پزشکی دانشگاه مریلند سال گذشته یک قلب خوک را در بیمار دیگری به نام دیوید بنِت قرار داده بودند که ژن‌های آن همسان‌سازی شده بود. این اولین عمل در نوع خود در جهان بود و کارشناسان از آن به عنوان یک رویداد مهم پزشکی یاد کردند. با این حال، بنت دو ماه بعد درگذشت.

هفته‌های بسیار سرنوشت‌ساز آینده

به احتمال، هفته‌های آینده نتایج این پیوند بیشتر مشخص خواهد شد. پزشکان واکنش اولیه قلب پیوندیافته به اندام را نشانه‌ای دلگرم‌کننده می‌دانند. جراح بارتلی گریفیث که این عمل را انجام داده است به آسوشیتدپرس گفت: «می‌دانید، من هر بار باید سرم را تکان دهم و می‌پرسم: چگونه ممکن است که با کسی صحبت می‌کنم که قلب خوک دارد؟» او و همکارانش احساس می‌کنند در جایگاه ممتازی قرار گرفته‌اند، هرچند که فشار زیادی بر روی خود احساس می‌کنند.

بیشتر بخوانید: خنده؛ بهترین دارو برای جلوگیری از بیماری قلبی

خوکی که قلب آن را پیوند زدند، پیش از عمل تغییرات ژنتیکی در آن صورت گرفته بود. متخصصان ژنی را که قند خاصی تولید می‌کند را حذف کردند. در غیر این صورت این امر باعث ایجاد یک واکنش ایمنی قوی در بیمار می‌شد و این به این معنی می‌بود که بدن او عضو تازه را نمی‌پذیرد. آنها همچنین ژن دیگری را که باعث رشد بیش از حد بافت می‌شود را خاموش کردند.

اندام‌های حیوانات نجات‌بخش جان انسان‌ها در آینده

ده‌ها سال است که پزشکان در تلاش‌اند از اعضای حیوانات برای پیوندهای نجات‌بخش برای انسان استفاده کنند. تلاش‌های قبلی شکست خورد، در وهله نخست به این دلیل که بدن بیمار به سرعت اندام حیوان را پس می‌زده است. در سال ۱۹۸۴، یک نوزاد به مدت ۲۱ روز با قلب یک میمون زندگی کرد، اما پس از آن چنین آزمایش‌هایی به طور گسترده متوقف شد.

بیشتر بخوانید: مصرف همزمان سیگار و حشیش و خطر افسردگی و اضطراب

هم‌اکنون کمبود شدید اعضای اهداشده وجود دارد. سال گذشته تنها بیش از ۴۱۰۰ پیوند قلب در ایالات متحده انجام شد که یک رکورد بالا بود. در عین حال، تامین اندام‌های اهدایی به قدری کمیاب است که معمولاً تنها بیمارانی که شانس بیشتری برای زنده ماندن دارند، پذیرفته می‌شوند.

ایتالیا: پناهجویان رد شده باید برای جلوگیری از بازداشت ۵ هزار یورو بپردازند

بر اساس تصمیم دولت ایتالیا، پناهجویان رد شده باید برای جلوگیری از بازداشت برای اخراج از کشور ۵ هزار یورو ودیعه بپردازند. از ابتدای سال جاری میلادی ۱۳۰ هزار پناهجو وارد ایتالیا شده‌اند.در پی گسترش میزان مهاجرت غیرقانونی به ایتالیا، دولت این کشور تدابیر سختگیرانه‌ای برای مقابله با این روند اتخاذ کرده است.

بر اساس تصمیم دولت ایتالیا، از این پس پناهجویانی که برای ورود به خاک ایتالیا کنترل‌های مرزی را دور زده‌اند، از یک کشور “امن” می‌آیند و تقاضای پناهندگی آنها در این کشور رد شده است، باید برای جلوگیری از بازداشتشان به منظور اخراج از ایتالیا مبلغ ۴ هزار و ۹۳۸ یورو به عنوان ودیعه بپردازند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در حکم منتشر شده دولت ایتالیا در این زمینه، پرداخت الزامی این مبلغ از سوی پناهجویان رد شده برای “پوشش هزینه‌های مربوط به اسکان و زندگی برای یک فرد پناهجو به مدت یک ماه و همچنین هزینه‌های بازگشت این فرد به کشورش در صورت رد نهایی درخواست پناهندگی”، در نظر گرفته شده است.

همچنین اعلام شده است که ودیعه مذکور در صورت “ناپدید شدن غیر موجه” فرد پناهجوی رد شده، دیگر به این فرد بازپرداخت نخواهد شد.

بیشتر بخوانید: آلمان: تعلیق پذیرش داوطلبانه پناهجو از ایتالیا ادامه می‌یابد

اتخاد تدابیر جدید دولت راست‌گرای ایتالیا با واکنش‌‌های فراوانی روبرو شده است. به ویژه سیاستمداران جناح چپ به شدت از این اقدام دولت جورجیا ملونی، نخست‌وزیر، ایتالیا انتقاد کرده‌اند. مخالفان، دولت ایتالیا را به شکست در سیاست مهاجرتی خود متهم کرد‌ه‌اند.

ورود ۱۳۰ هزار پناهجو به ایتالیا از ابتدای سال ۲۰۲۳

بر اساس گزارش‌‌ها، از ابتدای سال جاری میلادی حدود ۱۳۰ هزار پناهجو وارد خاک ایتالیا شده‌اند.

بیشتر بخوانید: ایتالیا خواهان مسدود کردن مسیر ورود پناهجویان از مدیترانه شد

گفته می‌شود فقط از دوشنبه هفته گذشته تاکنون، بیش از ۱۵ هزار پناهجوی جدید در ایتالیا ثبت شده‌اند. شمار زیادی از آنها از مبدا سواحل شمال آفریقا در دریای مدیترانه و با قایق وارد جزیره ایتالیایی لامپدوسا که واقع در ۱۴۵ کیلومتری شمال تونس است، شده‌‌اند.

دولت ایتالیا به این خاطر “وضعیت اضطراری” را در کشور اعلام کرده است. آنتونیو تاجانی، وزیر امور خارجه این کشور هشدار داد که “این وضعیت ممکن است در چند ماه آینده بدتر نیز شود.”

بیشتر بخوانید: ازدحام پناهجویان و اعلام وضعیت اضطراری در لامپدوسای ایتالیا

این سیاستمدار گفت: «اروپا به تنهایی قادر به مقابله با چنین مشکل بزرگی نیست. این مشکل نه تنها شامل تقریباً تمام قاره آفریقا می‌شود، بلکه همچنین ورود پناهجویان از طریق مسیر بالکان را نیز در برمی‌گیرد.

ابراهیم پورداود؛ نخستین مترجم فارسی اوستا

پرویز نیکنام

این بنده را از خردسالی، بدون مشوق، میلی به دانستن اوضاع ایران قدیم افتاد. به‌تدریج، این ذوق چنان در وی رگ‌وریشه گرفت که مطالعه‌ی کتب راجع به ایران باستان را به مطالعه‌ی کتب دیگر برتری داد. به‌خصوص در میان این کتب، مسائل راجع به مزدیسنا، یعنی دین زرتشتی، بیش از همه توجه او را به خود کشید. سالیان دراز در تفرج این گلزار پر شکوفه و بهار گذشت و همیشه آرزوی آن داشت که گلی به‌رسم ارمغان به ایران فرستد و از گلزار مزدیسنا به روی هموطنان روزنهای گشاید و آنان را به شنیدن سرودهای مقدس اوستا و نیایش‌های نیاکان پارسا خرم سازد…

نگارنده همیشه در گوش داشت که زرتشتیان ایران نیز در میان هم‌وطنان خود به درست‌کاری و بی‌آزاری و بردباری مشهورند. مطالعه‌ی کتب مزدیسنا و مشاهده‌ی اعمال پارسیان [هند] مرا بر آن داشت که به تفسیر اوستا، کتاب دینی ایرانیان، بپردازم تا ازاین‌رو به تکلیف وجدانی و وظیفه‌ی وطن‌پرستی خود رفتار کنم و عموم هموطنان را از این آیین کهن، که امروز هم موافق تمدن و مقتضیات این دوره است، آگاه گردانم. در ماه خرداد ۱۳۰۵ شمسی تفسیر گاتها را، که قدیمترین قسمت اوستا و از سرودهای خود پیغمبر است، به انجام رسانیدم.

ابراهیم پورداود در دیباچه‌ی جلد دوم یشتها توضیح می‌دهد که چه شد او شروع به تفسیر و ترجمه‌ی اوستا کرد. او در اولین سفرش به هند دو سال و نیم در آن دیار بود و در آنجا بخشی از مزدیسنا و اوستا را برای اولین‌بار به زبان فارسی برگرداند.

دکتر بهرام فره‌وشی، استاد دانشگاه تهران و شاگرد پورداود، در مقدمه‌ی ویسپَرَد می‌نویسد:

آنگاه که استاد دست به کار ترجمه و تفسیر اوستا زد، ایرانیان جز نامی از اوستا نشنیده بودند و از کیش و آیین و تمدن دیرین نیاکان خود بیخبر بودند. در همان اوقات، هنوز از روی جهل و تعصب، پیروان ارجمند دین کهن را می‌آزردند و جوانان ایرانی از زرتشت و دین زرتشتی جز کلمات گبر و مجوس چیزی نمی‌دانستند.

به عقیده‌ی دکتر فره‌وشی:

پورداود با تفسیر اوستای خود و کتابهای دیگری که طی چهل سال در این زمینه تألیف کرد، علیرغم متعصبان بیمایه، پردهای را که بر افتخارات گذشته‌ی ما کشیده شده بود برکنار کرد و گذشته‌ی پرشکوه ایران کهن و دین و آیین و تمدن آن را برای دوستداران دانش آشکار ساخت.

دکتر محمد معین، صاحب فرهنگ معین و دیگر شاگرد پورداود، در یادنامه‌ای که به مناسبت شصت‌سالگی استادش منتشر کرد می‌نویسد: «[پورداود] کهن‌ترین و مهم‌ترین یادگار کتبی نیاکان آریایی خویش را از زبان دیرین به پارسی نوین درآورد و بدین‌وسیله نام خویش را در تاریخ و ادب ایران جاوید گذارد.»

پورداود ۲۳ سال بعد از انتشار یادنامه زنده بود و به تحقیقاتش درباره‌ی اوستا و زرتشت ادامه می‌داد. او بعد از گشت‌وگذار فراوان در اروپا و تلاش‌های آزادی‌خواهانه، در آلمان مستقر شده بود و در آنجا با شرق‌شناسان سرشناسی در ارتباط بود و با آنها مراوده داشت. مارکوارت آلمانی، متخصص زرتشت و مترجم گات‌ها؛ ادوارد براون، ایران‌شناس بریتانیایی؛ اسکار مان آلمانی، استاد زبان فارسی و کردی؛ ‌هارتمن، خاورشناس و استاد زبان سریانی؛ شدر، متخصص ادبیات ایران به‌ویژه شاهنامه؛ هل، خاورشناس و متخصص ادبیات عربی؛ میتووخ، عربی‌دان؛ ولف، نویسنده‌ی فهرست شاهنامه؛ و مینورسکی، خاورشناس روسی ازجمله‌ی آنها بوده‌اند.

او سال‌ها در فرانسه و آلمان زندگی کرده و درس خوانده بود و زبان فرانسه و آلمانی را به‌خوبی می‌دانست و، به گفته‌ی دکتر معین، به این دو زبان «کاملاً بصیر و صاحب‌نظر و با زبان‌های انگلیسی و عربی نیز رفع نیاز می‌کند و به هر چهار زبان سخن می‌راند و از زبان‌های کهن، به‌ویژه در زبان اوستایی، متخصص و نام‌بُردار است.»

بهرام گور آنکلساریا، از دانشمندان پارسی هند و اوستاشناس معروف، در مقدمه‌ی یشتها درباره‌ی پورداود می‌نویسد: «[او] ادبیات مقدس و معارف زرتشتی را در آلمان و فرانسه بیاموخت و بدان درجه‌ی شایستگی رسید که توانست ترجمه‌ای از سرودهای پیامبر ایران که به زبان کهن اوستایی تقریر شده به زبان نوین ایران (پارسی) به جهان ارزانی دارد.»

پورداود پیش از آنکه در سال ۱۳۰۴ برای اولین‌بار به دعوت پارسیان به هند سفر کند در کتاب‌های مستشرقین خوانده بود که:

پارسیان هند نماینده‌ی خصلت‌های ستوده و اخلاق پاک ایرانیان باستاناند، اما پس از دیدن آنان، که در هنگام دست‌یافتن عرب بر ایران مهاجرت اختیار نمودند، بر وی یقین شد که هوای ناخوش هند که بیشتر مردم آن سامان را سست نموده نتوانسته به قوت آیین اوستا غلبه کند و نیروی اراده و عزم و کوشش را از پیروانی که گوش به دستور پیغمبر ایران دارند سلب نماید و کسانی را که باید بنا به تعلیم اوستا زندگانی را میدان کارزار خوبی و بدی بشمرند و در بهبودی خود کوشا و در برانداختن دیو دیوزی و نادانی تخشا (کوشا) باشند به گوشهگیری محکوم کند و قضاوقدر شوم را بر آنان چیره سازد. نه اینکه فقط نگارنده از پارسیان خاطره‌های خوب دارد، بلکه هرکه از کشتی به بندر بمبئی فرود آید خواهد دانست که قوم پارسی در آن سرزمین از یک سرچشمه‌ی دیگری زنده و خرم است.

در سفر به هند پورداود می‌گوید دینشاه ایرانی، دانشمندی از پارسیان که مقدمه‌ی مفصل گات‌ها تألیف پورداود را به انگلیسی ترجمه کرده، چنان «اسباب آسایش مرا فرا آوردند، به‌طوری‌که توانستم از پرتو مساعی ایشان با حسی جمع و خاطری آسوده یک دوره تحصیلات مزدیسنا را در اینجا طی نمایم و به اندازه‌ی قوه‌ی خویش معلوماتی از آیین کهن بیندوزم».

او در هند با استادان نامداری در آن کشور هم‌نشین بود که یا جزو پارسیان بودند یا متخصص اوستا و زرتشت.

در همین زمان او به دیدن مراسم مذهبی مزدیسنا، که به نام «یزشن» معروف است و حضور در آن برای غیرزرتشتی‌ها ممنوع است، می‌رود. تا آن زمان، در فاصله‌ی شصت سال، تنها سه خاورشناس (هوگ آلمانی، منانت فرانسوی و جکسن آمریکایی) توانسته بودند در این مراسم شرکت کنند که پورداود چهارمین نفر بود.

خودش می‌نویسد:

آنچه در سال‌های دراز در کتب خوانده و مشتاق دیدن بودم بالاخره در مرکز روحانیت مزدیسنان مشاهده نمودم. کلیه‌ی آداب و رسومات مذهبی کنونی از عهد ساسانیان و بسا پیش‌تر از آن زمان باقی مانده است، به‌خصوص از شنیدن سرود اوستا که رازونیاز پیغمبر ایران، زرتشت، است با خدای یگانه‌ی خویش، اهورامزدا، بسیار شادمان شدم. در مدت یک ساعت که تشریفات طول کشید عهدهای سرافراز ایران از کورش بزرگ تا به روزگار سیاه یزدگرد سوم یک‌یک از خاطرم گذشت.

منظومه‌ی «یزدگرد شهریار» ازجمله آثار منظوم پورداود است که درباره‌ی کشته‌شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، است. این منظومه ۱۹۷ بیت دارد که به مناسبت جشنواره‌ی هزاره‌ی فرودسی در سال ۱۳۱۳ سروده شده است.

 

دیدار دوباره‌ی پارسیان هند

الکتریک و گاز و تلگراف بی‌سیم حتی چندین کشتی جنگی در دریای خزر و خلیج فارس و انواع‌واقسام کارخانه و صنایع همه لازم است، ولی مدرسه لازم‌تر است.

او بعد از اولین سفرش به هند که دو سال و نیم طول کشید، دوباره به آلمان بازگشت و مطالعه و تحقیقاتش را ادامه داد. در اوایل سال ۱۳۱۱ رابیندرانات تاگور، شاعر و فیلسوف هندی، به‌همراه دینشاه ایرانی به دعوت دولت به ایران آمدند و از دولت ایران خواستند که استادی را برای تدریس فرهنگ ایران به دانشگاه ویسو بهاراتی معرفی کند. نظر دولتْ پورداود بود که آن زمان در اروپا به سر می‌برد و او این دعوت را پذیرفت و آذر همان سال به هند رفت و تا اسفند سال ۱۳۱۲ در این دانشگاه به تدریس «شئون فرهنگ و تمدن ایران باستان» پرداخت.

پورداود در هند علاوه بر تدریس در دانشگاه، در سخنرانی‌هایش از پارسیان دعوت می‌کرد تا آنها را «به زیارت میهن مقدس و سکونت در آن وادارد».

در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گوید:

آری، بجاست که آتش مهر ایران جاودان زبانه کشد. وطن قدیم شما قابل محبت است، وطنی که وخشور زرتشت را در آغوش خویش پرورید و از پرتو وی آیین یکتاپرستی به جهانیان بخشید… ایران وطنی است که هنوز آتش غیرت و مردانگی آن خاموش نشده است، فقط از حوادث روزگارْ خاکستر تیره‌ی ذلت روی سرخ‌فام آن پوشیده. هروقت که باد مساعدی وزید و گرد از روی آن برخاست، دگرباره زبانه کشیده، حرارت دیرینه‌ی خویش بروز خواهد داد، هیجان ملی در آغاز مشروطه‌ی ایران بهترین دلیل زنده‌بودن آن آتش است.

پورداود بعد از حدود یک سال و نیم تدریس و تحقیق، هند را در حالی ترک کرد و به اروپا برگشت که حالا به‌عنوان استادی برجسته در زمینه‌ی ایران باستان مشهور بود و دیگر کسی از او به‌عنوان شاعر یاد نمی‌کرد، که از کودکی و نوجوانی به این عنوان شناخته می‌شد.

 

روزگار کودکی و جوانی ابراهیم

ابراهیم پورداود در روز جمعه ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ در شهر رشت متولد شد. پدرش مکتب‌خانه‌ای برای تربیت فرزندانش دایر کره بود و میرزا محمدعلی را استخدام کرده بود که به فرزندانش علوم دینی و قرآن بیاموزد. خودش می‌گوید:

در زادبوم خود، رشت، در مکتب اندکی خواندن و نوشتن آموختم… در آن روزگاران هنوز در رشت مدارس جدید وجود نداشت. پدرم که از بازرگانان و ملاکین بود میل داشت که من و برادرانم چیزی بیاموزیم. ناگزیر مرا به مدرسه‌ی «حاجی حسن» فرستاد. سالها در آنجا صرف و نحو خواندم.

پورداود از کودکی شعر می‌گفت و خودش می‌گوید:

[آن زمان] کلمات چندی به‌هم‌پیوسته و وزن و قافیه مخصوصی به آنها داده، می‌پنداشتم شعر است. رفته‌رفته مرثیه می‌ساختم. در آن زمان نوحه‌سرایی رواج داشت. مرثیهخوانها در ماه‌های سوگواری احتیاج به مراثی جدید داشتند. مراثی من مشتریانی پیدا کرد. گروه سینهزنان با مراثی من به سر و سینه می‌زدند. نگفته خود پیداست که چگونه به خود می‌بالیدم وقتی‌که کلمات خود را از گلوی صدها ماتم‌زده می‌شنیدم.

اردیبهشت ۱۲۸۴، وقتی بیست‌ساله بود، همراه برادرش، سلیمان، به تهران آمد تا طب قدیم بیاموزد و خودش می‌گوید:

به اختیار خود، طب برگزیدم و در محضر دانشمند میرزا محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه حاضر می‌شدم… قانون ابنسینا و شرح اسباب و شرح نفیسی آموختم و ضمناً غوغای مشروطه‌ی ایران را درک کردم و چندی جزو جوانان مشروطه‌طلب سری جنباندم… گاهی به خواهش دوستان، غزل‌های این‌وآن را استقبال می‌کردم و به معشوقه‌ی ندیده و نشناخته سخت عشق می‌ورزیدم، به‌طوری‌که غالباً در اشعارْ کار عشق به دیوانگی می‌کشید و فریاد درد فراق و ناله‌ی اشتیاقم از کهکشان هم می‌گذشت.

طب قدیم در آن دوره در «زالوانداختن، مسهل‌خورانیدن، حجامت‌کردن، رگ‌گشودن و تنقیه‌کردن» خلاصه می‌شد و این دانش که پایه‌ی علمی درستی نداشت روح کنجکاو ابراهیم جوان را ارضا نمی‌کرد. او که همواره آرزوی سفر به خارج را در سر داشت از «مدرسه‌ی فقه دل‌گرفته و از طب قدیم ناامید» بود، هم‌زمان در مدرسه‌ی فرانسوی آلیانس تهران مقدمات زبان فرانسه می‌خواند.

پورداود علاقه‌ی زیادی به ایران باستان داشت و تا جایی که می‌توانست از لغات فارسی استفاده می‌کرد و واژه‌ی «میهن» را مقدس و محترم می‌شمرد. تلاش برخی از ملی‌گرایان برای تغییر خط فارسی به لاتین به تقلید از ترکیه را نکوهش می‌کرد 

پدرش مخالف سفر به خارج بود، اما او دیگر حاضر نبود منتظر پیغام‌های پدرش بماند که می‌گفت «هنوز زود است»، بالاخره تصمیم خودش را گرفت و بدون اجازه‌ی پدر در سال ۱۲۸۷ ازطریق کرمانشاه و بغداد به بیروت رفت. ابراهیم در بیروت به تحصیل زبان فرانسه مشغول شد و همان زمان نام «پورداود» را برای خود انتخاب کرد، درحالیکه برادرانش نام «داودزاده» را بر خود نهاده بودند.

 

آزادی‌خواهی به شیوه‌ی مشروطه

پورداود در بیروت با محمدعلی جمالزاده، نویسنده، و دکتر مهدی ملک‌زاده، نویسنده‌ی کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت، آشنا شد. جمالزاده درباره‌ی آشنایی‌اش می‌نویسد:

پورداود در بیروت از جوانان شیکپوش به شمار می‌آمد و فضل و کمالش به‌خصوص در فارسی و عربی از ما جوانان ایرانی بیشتر بود. از کسانش از رشت پول بیشتری مرتباً به او می‌رسید و، ازاین‌رو، در مهماننوازی از دوستان دست‌وبالش بازتر بود و همیشه با خوش‌رویی زیادی از هم‌وطنان جوان خود پذیرایی می‌کرد.

او آن زمان دامنه‌ی شعری خود را بیشتر کرده بود و در میان «دانشجویان به‌عنوان شاعری ملی و آزادی‌خواه» شناخته می‌شد. وقتی خبر شکست مشروطه‌خواهان با حمله‌ی محمدعلی‌شاه به مجلس و کشتن ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیرخان شیرازی، مدیر صور اسرافیل، به بیروت رسید، پورداود در سروده‌ای فریاد کرد:

شام غم باز نمودار شد افسوس، افسوس / دلم از ظلمت آن تار شد افسوس، افسوس…

مادر پیر وطن از غم فرزندانش / زار و دل‌گیر و عزادار شد افسوس، افسوس…

پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت به‌قصد دیدار خانواده به ایران برگشت و پس از چند هفته در سال ۱۲۸۹ به فرانسه رفت و در پاریس در رشته‌ی حقوق در دانشگاه ثبت‌نام کرد و از محضر استادان نامی چون «شارل ژید» و «پلانیول» استفاده می‌کرد. در این دوران با علامه محمد عبدالوهاب قزوینی، مشهور به علامه قزوینی، آشنا شد و دوستی آنها تا پایان عمر علامه قزوینی ادامه یافت.

در همین زمان به‌همراه تعدادی از ایرانیان تظاهراتی علیه زورگویی دولت روسیه در پاریس تشکیل داد و به یاری دوستانش انجمنی ادبی تأسیس کرد. وقتی پورداود در فرانسه حقوق می‌خواند ادوارد براون، ایران‌شناس بریتانیایی، درباره‌ی او می‌نویسد: «وی جوانی است در حدود ۲۵ساله. فرانسه را در بیروت آموخته و اکنون حقوق را در پاریس می‌خواند؛ در آنجا وی به تأسیس “انجمن دانش و ادب ایرانیان پاریس” کمک و جدا از آن حمایت می‌کند.»

با شروع جنگ جهانی اول، پورداود با هم‌فکرانش فرصت را غنیمت شمرده و سعی کردند تا اعتراض خود را به اشغال ایران به‌وسیله‌ی روسیه و انگلیس نشان دهند. او به‌همراه علامه قزوینی، اشراف‌زاده تبریزی و مهدی ملک‌زاده روزنامه‌ای به نام ایرانشهر تأسیس کردند. ایرانشهر در سال ۱۲۸۳ در چهار صفحه ماهانه منتشر می‌شد که سه صفحه‌ی آن به فارسی و یک صفحه‌ی آن به زبان فرانسه بود. چهارمین شماره‌ی نامه‌ی ایرانشهر در هنگامه‌ی جنگ جهانگیر اول تعطیل شد.

در اولین سرمقاله‌ی ایرانشهر می‌نویسد:

ایرانشهر به‌معنی مملکت ایران است… این نام عزیز باید نزد هر زاییده‌ی خاک ایران محبوب و مقدس باشد، پایدار و افتخارآمیز باقی بماند، همان‌طور که افتخارها و پیروزی‌های درخشان ایران قدیم به یاد می‌آورد اوضاع غمین‌روزهای اندوهگین خواری و پستی امروز را نیز شمولیت دارد. این است که ما می‌خواهیم… هممیهنان عزیز را مصمم سازیم که دشمنان فولادپنجه‌ی خود را نگذاریم بیشتر از این در مملکت ما حکمرانی کنند.

مدتی بعد در سال ۱۲۹۴ او بعد از چهار سال و اندی فرانسه و تحصیل حقوق را رها کرد و برای مبارزه با حضور انگلیس و روسیه به بغداد آمد و روزنامه‌ی رستاخیز را بنیاد نهاد، اما مدت کوتاهی بعد ترک‌ها مانع از انتشار روزنامه شدند.

این نشریه ۲۵ شماره منتشر کرد و به‌علت «سانسور» شدید افسران دولت عثمانی، که بغداد هم جزو قلمرو آنها بود، تعطیل شد و به گفته‌ی پورداود: «ترک‌ها هم دیگر به من اجازه‌ی انتشار رستاخیز ندادند، چه نخواستم از اتحاد اسلامی که دام تزویری بیش نبود طرف‌داری کرده باشم.»

محمدعلی جمالزاده در خاطرات خود می‌نویسد:

در سال ۱۹۱۵ میلادی ازسوی کمیته‌ی ملّیون که مقر آن در برلین بود به من مأموریت داده شد که در بغداد به پورداود ملحق شوم. در بغداد ازجمله کارهایمان یکی هم علمکردن روزنامه‌ی رستاخیز بود. سهم پورداود در این کار بیشتر از سهم دیگران بود… در آن گرمایی که مار پوست می‌انداخت، عرق می‌ریخت و مقاله می‌نوشت و به چاپخانه می‌برد و نمونه‌ها را اصلاح می‌کرد و صدها کارهای دیگری که با شوروشوق فراوانی انجام می‌داد.

پورداود در رستاخیز سرمقاله‌هایی آتشین می‌نوشت و همگان را دعوت به اتحاد علیه «بیداد انگلیسیان و ستم روس‌ها» می‌کرد و در سرمقاله‌ی شماره‌ی نخستین نوشته بود: «برخیزید! برخیزید! بشتابید! تا خانه‌ی خود را از دشمن نپرداخته‌اید، از پای ننشینید.»

اما این تلاش‌ها هم بی‌ثمر بود و او ناچار شد بعد از مدتی به کرمانشاه بگریزد و بعد از نزدیک‌شدن قوای روس به این شهر او راه استانبول را در پیش گرفت و مدتی به‌خاطر جلوگیری از خروجش در این شهر ماند تا اینکه توانست ازطریق کشورهای بالکان راهی برلین شود. او می‌خواست به سوئیس برود، اما آلمان‌ها اجازه‌ی خروج نمی‌دادند و او در آلمان ماندگار شد.

 

پژوهش درباره‌ی ایران باستان

در اواخر عمر کسانی با فرستادن نامه به آدرس خانه‌اش او را به مرگ تهدید کردند که اگر از گفتن درباره‌ی قابلیت زبان پارسی در مقابل زبان‌های خارجی و حذف زبان تازی از برنامه‌ی مدارس و دانشگاه‌ها دست بر نداری، تو را خواهیم کشت.

او در آلمان دوباره به تحصیل حقوق پرداخت، اما دلش جای دیگری بود. هم‌زمان درباره‌ی ایران باستان مطالعه می‌کرد و به گفته‌ی دکتر محمد معین: «[او] اگرچه هم از جوانی غوغایی از دل خود می‌شنید که او را به‌سوی گذشته‌ی میهن، ایران بزرگ، دعوت می‌کرد، ولی این صدا ضعیف بود و هنوز گوش یک جوان پرشور و شاعر احساساتی کلمات آن را درست نمی‌توانست تهجی کند.»

در این ایام سید حسن تقی‌زاده، سیاست‌مدار مشروطه‌خواه، ایرانیان میهن‌پرست ساکن فرنگ را دعوت کرد تا در برلین گرد هم آیند و به نوشته‌ی کتاب زمان و زندگی استاد پورداود: «برای مبارزه با روس و انگلیس و نجات ایران به کوشش برخیزند.»

پورداود هم این دعوت را پذیرفت و با تقی‌زاده در روزنامه‌ی کاوه که او راه انداخته بود همکاری داشت. او هم‌زمان با شرق‌شناسان بزرگ آلمانی آشنا شد و این آشنایی باعث شد تا پورداود از عالم شعر و شاعری فاصله بگیرد و به تحقیق در ایران باستان مشغول شود.

پورداود می‌گوید:

باری در آلمان ماندنی شدم. زبان آن دیار را آموختم و باز چند سالی در دانشکده‌ی برلن حقوق خواندم، اما نمی‌دانستم که این تحصیل به چه کارم خواهد آمد. در دل حس می‌کردم که عشق و علاقهام تحصیلی است که به ایران باستان مربوط باشد… روزی دیدم به چند زبان اروپایی آشنا هستم و به کتبی که درباره‌ی ایران باستان نوشته شده دسترسی دارم و می‌توانم از استادان بزرگ خاورشناس بهره‌ور شوم. بساط حقوق را برچیده و منحصراً ایران را موضوع تحصیل و مطالعه قرار دادم.

در شهریور سال ۱۲۹۹ در آلمان ازدواج کرد و در تیرماه سال ۱۳۰۱ یگانه فرزندش، پوراندخت، متولد شد. او در این زمان دیگر تمام‌وقت به شناخت تاریخ ایران باستان مشغول بود و بعد از آن عمرش را در این راه نهاد و جز مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف در این زمینه کار دیگری نکرد.

در سال ۱۳۰۳ با همسر و فرزندش به ایران آمد و مدتی در ایران ماند و در مهر سال ۱۳۰۴ به دعوت پارسیان هند به آن کشور سفر کرد و در آنجا بخشی از تفسیر اوستا را منتشر کرد و دو سال و نیم در آنجا ماند. او دوباره در سال ۱۳۱۱ به دعوت دانشگاه ویسو بهاراتی به شانتی‌نیکتان هند رفت و در این دانشگاه به تدریس پرداخت و پس از دو سال اقامت دوباره به آلمان بازگشت.

 

شاعری با واژه‌های کهن

دکتر معین می‌نویسد:

پورداود در میان مسلمانان و پارسیان هند و خاورشناسان اروپا بیش از ایران به شاعری شهرت یافته است. دایرة‌المعارف بریتانیا او را در ردیف گویندگان درجه‌اول ایران معاصر قرار داده و ادوارد براون در کتاب مطبوعات و شعر ایران نو وی را در زمره‌ی گویندگان ایران جدید یاد کرده است و می‌نویسد که او به‌ویژه در استعمال واژه‌های کهن پارسی در اشعار خویش چیره‌دست است.

اشعارش در کتاب پوراندختنامه جمع شده است که به نام دخترش است. بخش عمده‌ی اشعارش مربوط به دوره‌ی جنگ جهانی اول است که برخی از آنها در روزنامه‌ی رستاخیز و برخی نیز در اروپا با نام مستعار «گل» منتشر شده است.

خودش می‌گوید که بعدها بخشی از اشعار دوره‌ی جنگ را دور ریخت و «پیشامدهای ناگوار زندگی و بالارفتن سن و تحصیل طبایع آدمی را تغییر می‌دهد».

پورداود می‌گوید:

در بسیاری از تذکره‌ها که در اروپا و هند و ترکیه و ایران نوشته شده، بنده هم جزو سخن‌سرایان این دوره به شمار آمدهام. باوجوداین، خود بنده در دیباچه‌ی پوراندختنامه نوشتهام: «چنین دیوان در مملکتی که صدها فردوسی و خیام داشته، قطره‌ی ناچیزی است در مقابل دریای مواج ایران ادبی.» هنوز هم به این عقیده‌ی هجده سال پیش خود باقی هستم که حقیقت خوب نیست هریک از ما که به‌حسب اتفاق سوادی پیدا کردیم ضمناً شاعر نیز باشیم.

او بخشی اشعار دوره‌ی جوانی‌اش در رشت، تهران و بیروت را از بین برد و خودش می‌گوید:

[اشعاری که در رشت گفته بودم] بیشتر در ماتم و سوگواری بود. نخواستم از قرائت آنها در این دیوان کسی شکسته شود… اگر در دنیا از چشمه‌ی چشم مردم اشک سرد و از تنور دلش آه گرم بیرون‌کشیدن هنر است، ارزانی روضهخوانها باد. اشعار تهران حاکی از عشق مفرط سراینده بوده است، حقیقتی نداشت… اشعار بیروت که گاهگاه از پیشروان مشروطه و آزادی‌خواهان غیور و مجاهدین صحبت داشت… خودبه‌خود باطل شد.

قصیده‌ی معروفی از پورداود زبانزد علاقه‌مندان است که حاکی از احساسات میهن‌پرستانه‌ی اوست:

یکی گیتی یکی یزدان پرستد / یکی پیدا یکی پنهان پرستد

یکی بودا و آن دیگر برهمن / دگر زان موسی چوپان پرستد

یکی از روی دستور اوستا / فروغ و خاور رخشان پرستد

یکی ذات مسیح ناصری را / بسان حضرت سبحان پرستد

گروهی پیرو وخشور تازی / حدیث و سنت و قرآن پرستد

فقیه آزمند از حرص و شهوت / گهی حور و گهی غلمان پرستد

خروشد عارف اندر وحدت ذات / وجوب و جوهر و امکان پرستد

….

اگر پرسی ز کیش پورداود / جوان پارسی ایران پرستد

یکی از قطعات مشهور پورداود «اشم و هو، یتا اهو» نام دارد که به گفته‌ی دکتر معین در آموزشگاه‌های زرتشتیان ایران و هند به‌عنوان سرود رسمی در مدرسه خوانده می‌شود.

بامداد شد، بانگ زد خروس / از سرای شه، برزدند کوس

چرخ شست نک، روی آبنوس / موبدا! تو هم خیز و روی شو

خوان «اشم و هو» گو «یتا اهو» / گو «یتا اهو» خوان «اشم و هو»

خیز موبدا! آتشی برفروز / پرده‌ی سیه، زین زبانه سوز

کیش باستان زنده دان هنوز / ز ایزدی فروغ برمتاب رو

خوان «اشم و هو» گو «یتا اهو» / گو «یتا اهو» خوان «اشم و هو»

رو متاب از این، گنج شایگان / سر مپیچ از این، پند باستان

راستی شنو، راستی بخوان / راستی بجو، راستی بگو

خوان «اشم و هو» گو «یتا اهو» / گو «یتا اهو» خوان «اشم و هو»

 

نگارش پورداود در اوستا

پورداود وقتی به ایران باستان علاقه‌مند شد، به گفته‌ی دکتر محمد معین: «از مرحله‌ی شاعری گذشته و پا به دایره‌ی تحقیق نهاد و چون گمشده‌ی خود را در تتبع موضوع‌های مربوط به ایران باستان یافت، بقیه‌ی عمر را در آن مصروف کرد.»

پورداود که نزدیک به پنجاه سال از عمر خود را صرف ایران باستان و ادبیات مزدیسنا کرده است می‌نویسد:

برخی از ما می‌پندارند نویسنده کسی است که موضوعی را با آب‌وتاب تمام به قلم آورده، در هر جمله شعری به کار برد و آیه بگنجاند، الفاظ مترادف فارسی و عربی را به هم پیوندد، در جملهبندی قافیهبندی کند، بالاخره عبارات آراسته و زینت‌شده بیرون ریزد، یعنی سحر قلم را به جایی رساند که از هیچ چندین صفحه را پر کند، البته بنده نویسندهای به این معنی نیستم. اگر نه، چیز بسیار می‌نوشتم، فقط تفسیر اوستای نگارنده در نه جلد بیش از ۲۵۰۰ صفحه است. نه در این مجلدات و نه در تألیفات دیگر خود، در هیچ مورد به آرایش‌دادن جملات نپرداختم. گذشته از اینکه موضوع‌های بنده پیرایشبردار نیست.

پورداود تأکید می‌کند:

آرزویم شناساندن ایران باستان است به فرزندان کنونی این سرزمین. ازاین‌رو، مهر و علاقه نسبت به این مرزوبوم برانگیختن و به یاد پارینه به آبادانی این دیار کوشیدن. آنچه تا کنون در مجلدات تفسیر اوستا و در تألیفات دیگر بنده درباره‌ی فرهنگ ایران باستان آمده و مقالاتی که در بسیاری از مجله‌ها از بنده انتشار یافته، خواه در زمینه‌ی تاریخ و لغت و خواه در دین باستان و اخلاق و خواه در آداب و رسوم دیرین، جمله‌ی اینها به همین ملاحظه نوشته شده است.

علامه قزوینی بعد از خواندن جلد اول یشتها در اول فروردین سال ۱۳۰۸ نامه‌ای به پورداود می‌نویسد:

اولین فکری که از یک دوره مطالعه‌ی این کتاب عارض انسان می‌شود این است که خوشبختانه ازاین‌به‌بعد عموم ایرانیان می‌توانند مستقیماً بدون استعانت از کتب مستشرقین اروپایی کتابی را که قرن‌های بیشمار تا ظهور اسلام در سرتاسر ایران یگانه کتاب آباواجداد همه‌ی ایرانیان حالیه به شمار می‌رفت و، علاوه بر این، با توریه و انجیل و مهاباراتا یکی از قدیمی‌ترین کتب مدونه‌ی نوع بشر است که از ازمنه‌ی بسیار قدیم به یادگار مانده و به دست مردم امروزی رسیده است. این کتاب اوستا را امروز به همین زبان فارسی معمول حالیه مطالعه کنند. از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حکم و دستورالعمل‌های زندگی و فلسفه‌ی عالی و معتقدات دینی و روایات تاریخی و قصص اساطیری نیاکان قدیم خود و برادران زرتشتی حالیه‌ی خود کما هو حقه اطلاع به هم رسانند و درنتیجه این قوم نجیب یادگار عنصر خالص ایران را بهتر بشناسند.

سادگی متن در ترجمه‌ی اوستا بسیار مورد توجه است و پورداود می‌گوید:

در طی یشتها به عبارت ساده‌ی آنها نباید نگریست، آن الفاظ را فقط باید وسیله‌ی فهم معانی قرار داد. این سادگی کلام که در یشتها ملاحظه می‌شود تخصیص به اوستا ندارد و در کلیه‌ی کتب قدیم سادگی بیان و جملات کوتاه و تکرار آنها مشاهده می‌شود. عباراتی که امروز به نظر ما ساده می‌آید در عهد قدیم دارای فصاحت و بلاغت و کنایه و استعاره بوده که ما بهواسطه‌ی انقلاب زمان موافق ذوق خود نمی‌یابیم، چنانکه ساختمان و پوشاک و کلیه‌ی زندگانی عهد قدیم را ساده و دور از سلیقه‌ی کنونی می‌بینیم.

او با چنین دیدگاهی معتقد است: «[در] کلام قدما، قطع نظر از معانی، یک لذتی است در سادگی که حتی‌الامکان باید آنها را به همان ترکیب اصلی نگه داشت و آرایش‌های جدید را به سادگی قدیم آمیخت و بلکه تصرفات‌کردن در آنها را باید نسبت به علم و معرفت خیانت دانست.»

پورداود پس از حدود ۳هزار سال کتاب اوستا را ترجمه و به زبان فارسی درآورد و امیدوار بود با این کار گنجینه‌ی اوستا به روی همه باز شود.

پورداود در ترجمه و تألیف اوستا و یشتها از حدود ششصد کتاب و مأخذ استفاده کرده که تنها در یشتها جلد اول از ۱۳۶ مأخذ انگلیسی، فرانسه و آلمانی بهره برده است که در میان آنها تنها بیست جلد فارسی و عربی و بقیه کتاب‌های پهلوی و تألیف ایران‌شناسان اروپایی و هندی بوده است.

پورداود وقتی تألیف و ترجمه‌ی یشتها را شروع کرد متوجه شد که

در زبان فارسی هنوز کتابی راجع به مزدیسنا که از روی اساس علمی نوشته شده باشد نداریم. در کمال شرمساری باید اقرار کنیم که اصلاً کتابی که قابلذکر باشد در این زمینه به زبان فارسی موجود نیست. به‌ناچار بایستی این کتاب طوری نوشته شود که خوانندگان تا به یک اندازه قانع شده یک فکر مجمل ولی روشن از مزدیسنا به هم رسانند و به فواید اخلاقی و تاریخی و لغوی آن برخورند.

دکتر معین سبک کار استاد پورداود را تحقیقی با «سادگی بسیار» معرفی می‌کند که با استفاده از جملات کوتاه و کلمات پارسی متن را کامل و روشن ارائه می‌دهد و در صورت لزوم نیز از به‌کاربردن کلمات تازی پرهیز ندارد.

 

بازگشت به ایران

پورداود پس از ۲۹ سال مسافرت سرانجام در بهمن سال ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به سِمت استاد به آموزش اوستا و فرهنگ ایران باستان مشغول شد و در سال ۱۳۱۷ عضو پیوسته‌ی فرهنگستان ایران شد.

پورداود علاوه بر تدریس در دانشگاه، مقالات خود را به‌صورت سخنرانی در سالن دانشکده‌های ادبیات، دانش‌سرای عالی، دانشکده‌ی حقوق، دبیرستان‌های انوشیروان دادگر و فیروزبهرام ارائه می‌کرد.

او در اسفند سال ۱۳۲۳ عضو هیئت اعزامی ‌فرهنگی ایران به هند بود که در آن سفر علی‌اصغر حکمت و رشید یاسمی با او همراه بودند.

او سال‌ها عضو فرهنگستان ایران بود و مدافع فرهنگ و ادبیات ایران باستان. او در دیباچه‌ی خرمشاه در سال ۱۳۰۵ بر لزوم آموزش و معارف تأکید می‌کند و می‌نویسد:

بی‌شک از پرتو همین معارف است که ایران ما روی نجات خواهد دید… چندی پیش از این گمان می‌کردند که با داشتن قشون معظمی ایران از این پستی بلند خواهد شد. اینک آن را داریم و می‌بینیم که باز همانیم که بودیم. مقصودم این نیست که لشکر لازم نیست؛ البته آسایش و امنیتی که امروز در ایران ماست از پرتو آن است، ولی با داشتن آن به چیز دیگر محتاجیم. ممکن است هم روزی از خیابان‌های چرکین تهران با اتومبیل Mercedes بگذریم و در وقت لزوم از تهران تا اصفهان با آئرپلان یونکرس (Yunkers) حرکت کنیم و با دوستان خود به‌توسط تلفن سیمنس (Simens) صحبت بداریم، ولی باز وحشی باشیم و… آیا شعور آن مسافری که از انزلی تا بندر بوشهر در مدت سه روز می‌رود زیادتر خواهد شد از شعور کسی که همین راه را در مدت سه ماه با شتر خویش می‌پیماید؟ الکتریک و گاز و تلگراف بیسیم حتی چندین کشتی جنگی در دریای خزر و خلیج فارس و انواع‌واقسام کارخانه و صنایع همه لازم است، ولی مدرسه لازمتر است.

پورداود در سال ۱۳۴۱ به عضویت شورای فرهنگی سلطنتی منصوب شد. او در خرداد ۱۳۴۴ در حالی به عضویت آکادمی جهانی هنر و دانش برگزیده شد که تا آن زمان کسی از ایران عضو این آکادمی نبود. او در ۱۸ فروردین ۱۳۴۵ از دولت هند جایزه‌ی تاگور را دریافت کرد که پیش از او به چند چهره ازجمله توین‌بی، مورخ مشهور بریتانیایی، داده شده بود. او در سال ۱۳۴۶ به پاس خدمات انسان‌دوستانه‌اش از دربار واتیکان نشان علمی شوالیه‌ی «سن سیلوستر» را دریافت کرد.

پورداود در ۶ مهر ۱۳۲۴ «انجمن ایران‌شناسی» را بنیاد نهاد و نشریه‌ی انجمن ایران‌شناسی نیز زیرنظر وی و شاگردانش منتشر شد. او شاگردان بسیاری تربیت کرد که از میان آنها می‌توان به محمد معین، محمد مقدم، ساسان سپنتا، احسان یارشاطر، منوچهر ستوده، بهرام فره‌وشی و ایرج افشار اشاره کرد.

پورداود علاقه‌ی زیادی به ایران باستان داشت و تا جایی که می‌توانست از لغات فارسی استفاده می‌کرد و واژه‌ی «میهن» را مقدس و محترم می‌شمرد. تلاش برخی از ملیگرایان برای تغییر خط فارسی به لاتین به تقلید از ترکیه را نکوهش می‌کرد و می‌گفت: «بی‌شک از برگزیدن الفبای لاتین لطمه‌ی بزرگی به زبان و ملیت خود خواهیم زد. هیچ وطن‌پرستی به چنین سودای مضری تن نخواهد داد.»

او با آموزش زبان عربی در مدارس مخالف بود و می‌گفت تدریس عربی کمکی به دانش‌آموزان نمی‌کند و برای آموزش عربی باید مراکز جداگانه‌ای درست شود و متقاضیان در آنجا آموزش ببینند. همین نگاهش مخالفانی داشت که تفکرش را در ستیز با اسلام می‌دانستند. در اواخر عمر کسانی با فرستادن نامه به آدرس خانهاش او را به مرگ تهدید کردند که اگر از گفتن درباره‌ی قابلیت زبان پارسی در مقابل زبان‌های خارجی و حذف زبان تازی از برنامه‌ی مدارس و دانشگاه‌ها دست بر نداری، تو را خواهیم کشت.

با دریافت این نامه‌ها او بسیار نگران شده و کمتر بدون همراه جایی می‌رفت و به نوشته‌ی علی‌اصغر مصطفوی که هفت سال آخر عمر پورداود همواره با او بود: «بامداد روز یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۴۷ هنگامی‌که همسر استاد از دیربیدارشدن وی به تردید افتاده بود، به کتابخانه مراجعه کرد، او را روی هم نیم‌تخت خود، آرام و دیدهفروبسته، خاموش یافت.»

پورداود در محل نخستین مدرسه‌اش در رشت که در آنجا خواندن و نوشتن آموخته بود به خاک سپرده شد.

پورداود پس از حدود ۳هزار سال کتاب اوستا را ترجمه و به زبان فارسی درآورد و امیدوار بود با این کار گنجینه‌ی اوستا به روی همه باز شود. در مقدمه‌ی گزارش گات‌ها می‌نویسد:

رنج‌بردن سالیان به امید یافتن گنج و پاداش نبود. یگانه پاداش پرارزنده از برای نگارنده این خواهد بود که فرزندان این سرزمین خاموش، روزگار روشن و درخشان نیاکان نامدار خود را دریابند و به یاد آبادی کاشانه دیرین پدران خود به آبادی خاک ویران کنونی خود کوشند و به‌ویژه از تعصب که مایه‌ی پریشانی و بدبختی است روی گردانند.


منابع:

محمد معین (۱۳۲۵) یادنامه‌ی پورداود (به مناسبت شصتمین سال تولد وی). تهران: مهرگان.

علیاصغر مصطفوی (۱۳۷۲) زمان و زندگی استاد پورداود. تهران: نشر ندا.

ابراهیم پورداود (۱۳۹۱) ویسپَرَد. تهران: انتشارات اساطیر.

کولبر نیوز: ۸۵ کولبر در ظرف ۶ ماه کشته و زخمی شدند

رسانه “کولبر نیوز” در ارائه آمار‌ سالانه خود گفته است که در شش ماه نخست سال ۱۴۰۲ دستکم ۸۵ کولبر کشته یا زخمی شدەاند. در این میان ۱۳ کولبر جان‌ باختەاند و ۷۲ نفر هم زخمی شدەاند.رسانه “کولبر نیوز” کە بەطور تخصصی اخبار مربوط به کولبران و کاسبکاران را پوشش می‌دهد روز جمعه ۳۱ شهریور (۲۲ سپتامبر) گزارش داده است که در شش ماە نخست سال ١۴٠۲ در مجموع ۸۵ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جاده‌ای استان‌های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه کشته یا زخمی شدند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

طبق داده‌های کولبر نیوز این افراد بر اثر عواملی هم‌چون “تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی رژیم، بهمن و سرمازدگی، رفتن روی مین، سقوط از کوه و ارتفاع” کشته و زخمی شده‌اند.

بیشتر بخوانید: مرگ، نقص عضو و مصدومیت کولبران و وعده‌هایی که عملی نشدند

در مجموع کشته‌شدگان و زخمی‌ها معادل ۱۵ درصد این افراد کشته و ۷۲ درصد نیز زخمی شده‌اند.

این رسانه در جزئیات گزارش خود آورده است که از مجموع ٨۵ کولبری که کشته و زخمی شده‌اند ٧٧ مورد معادل (%۹۱) با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی صورت گرفته است.

کولبر نیوز اسامی کشته‌شدگان و مجروحان را نیز ثبت کرده و این اسامی را به صورت روزشمار و تفکیک شهر و استان منتشر کرده است.

بیشتر بخوانید: نماینده مجلس از کشته و زخمی شدن ۱۶۶ کولبر در یک سال خبر داد

کولبر به افرادی گفته می‌شود که برای کسب درآمد، به حمل اجناسی، بین دو طرف خط مرزی مبادرت می‌ورزند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

بیشتر کولبرها در استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام هستند. گاها آنها مورد هدف شلیک نیروهای مرزبانی قرار می‌گیرند. همچنین خطراتی از قبیل سرمازدگی و سقوط آنها را تهدید می‌کند.

آغاز سال تحصیلی در سایه گرانی و سرکوب معلمان و دانش‌آموزان

در ۹ ماه گذشته ۴۳ معلم و ۱۱۰ دانش‌آموز در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند؛ برای بسیاری از معلمان و دانش‌آموزان احکام زندان و شلاق صادر شد. معلمان بوشهری در پیامی گفتند انگیزه‌ای برای تبریک سال نوی تحصیلی ندارند.همزمان با بازگشایی مدارس در ایران گزارش‌های پرشماری درباره سرکوب معلمان و دانش‌آموزان و همچنین کمبود امکانات تحصیلی منتشر شده است.

از جمله آنها، سازمان حقوق بشری “هه‌نگاو” روز جمعه ۳۱ شهریور (۲۲ سپتامبر) با فرارسیدن سال نو تحصیلی گزارش مفصلی از شمار معلمان و دانش‌آموزان بازداشت‌شده ارائه کرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بر اساس این گزارش، از ابتدای سال جاری میلادی یعنی در مدت کم‌تر از ۹ ماه، دست‌کم ۱۱۰ کودک و دانش‌آموز و همچنین ۴۳ معلم در شهرهای مختلف ایران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و ۱۷ معلم و ۵ دانش‌آموز نیز به حبس و شلاق محکوم شده‌اند.

این نهاد حقوق بشری اطلاع داده است که هویت بازداشت‌شدگان محرز شده و این افراد توسط نیروهای اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه در شهرهای مختلف ایران بازداشت شده‌اند.

بیشتر بخوانید: بیانیه مشترک فعالان صنفی ۱۲ دانشگاه‌ کشور: ما بازمی‌گردیم

طبق این گزارش از مجموع ۱۱۰ کودک و نوجوانی که بازداشت شده‌اند ۴۷ مورد شهروندان کُرد و ۴۷ مورد نیز شهروندان بلوچ بوده‌اند که بیش از ۸۵٪ بازداشتی‌های مربوط به کودکان و نوجوانان را در سطح ایران تشکیل می‌دهد.

بر اساس این آمار ۱۶ کودک و نوجوان هم در دیگر نقاط ایران بازداشت شده‌‌اند و کرج با ۶ بازداشتی بیشترین تعداد دستگیری‌ها را دارد.

در میان بازداشتی‌ها ۱۶ نفر دختر و ۹۴ نفر پسر بوده‌ که همگی آنان زیر ۱٨ سال و کودک محسوب می‌شوند. همچنین ۱۲ نفر از بازداشتی‌های از اعضای خانواده‌های دادخواه بوده‌اند که دست‌کم یکی از این افراد خانواده خود را در جریان خیزش سراسری “زن، زندگی، آزادی” از دست داده‌اند.

۴۷ معلم در ظرف ۹ ماه گذشته بازداشت شدند

بر اساس این تحقیق دست‌کم ۴۷ آموزگار و دبیر و آموزش و پرورش در اعتراضات شهرهای مختلف بازداشت شده‌اند که ۲۶ نفر از آنها معادل ۵۵ درصد معلمان کُرد شاغل در مدارس شهرهای مختلف کُردستان بوده‌اند.

از مجموع ۴۷ معلم بازداشتی۶ نفر زن و ۴۱ نفر نیز مرد بوده‌اند. با استناد به آمار هه‌نگاو، در این بازه زمانی دست‌‌کم ۱۷ معلم توسط دستگاه قضایی جمعا به ۶۱ سال و ۱۱ ماه و ۱۷ روز حبس و همچنین دو نفر از آنها علاوه بر حبس به ۷۴ و ۷۰ ضربه شلاق محکوم شده‌اند.

معلمان: انگیزه‌ای جهت تبریک سال نوی تحصیلی نداریم

کانون صنفی معلمان استان بوشهر روز شنبه اول مهر (۲۳ سپتامبر) در بیانیه‌ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی نوشته است که کشور “در سال ۱۴۰۱ شرایطی طوفانی” داشته و معلمان با صدای بلند خطر طوفان را به مسئولین اعلام کردند اما گوشی برای شنیدن نبوده و “در بر همان پاشنه همیشگی چرخید”.

در این بیانیه ضمن اشاره به سرکوب و فشار بر معلمان گفته می‌شود که اخراج و زندانی کردن محمود ملاکی یکی از معلمان در استان بوشهر، بازداشت و‌ پرونده‌سازی برای فعالین صنفی عضو کانون صنفی معلمان استان بوشهر و بیش از ۱۰۰ مورد تشکیل پرونده و صدور حکم در هیات رسیدگی به تخلفات اداری، نمونه‌ای کوچک از این فشارهای امنیتی بوده است.

در بیانیه معلمان ضمن اشاره به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان بویژه دختران در مدارس مختلف کشور گفته می‌شود که کودکان ایرانی در مدارس احساس امنیت نمی‌کنند.

بیشتر بخوانید: در سال تحصیلی گذشته در ایران نزدیک به یک میلیون نفر از تحصیل بازماندند

در بخش دیگری از بیانیه معلمان با برشمردن مشکلات زیاد و لاینحل مدارس گفته شده است که معلمان “هیچ انگیزه‌ای جهت تبریک سال نو تحصیلی ندارند.”

بازگشایی مدارس با طعم فقر و گرانی

در رسانه‌های داخل کشور نیز گزارش‌های متعددی درباره مشکلات و کمبودها در مدارس بویژه تاثیر تورم در ناتوانی خانواده‌ها برای تامین لوازم و امکانات ضروری مربوط به بازگشایی مدارس منتشر شده است.

روزنامه “جهان‌صنعت” در گزارشی تحت عنوان “مدرسه با چاشنی فقر” تبعات گرانی هزینه‌های دانش‌آموزان را هم‌زمان با آغاز سال تحصیلی جدید بررسی کرده است.

در این گزارش به این موضوع اشاره شده است که دیگر بازگشایی مدارس مثل گذشته برای دانش‌آموزان همراه با “شادی زاید‌الوصف” نیست.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در بخشی از گزارش آمده که چند سالی است که این شادی از خاطر بسیاری از کودکان پر کشیده است. هر چه خانوارها به زیر خط فقر و نداری سقوط می‌کنند، تجربه طعم خوش مدرسه رفتن به عذابی جانکاه بدل می‌شود که کودکان را اغلب مجبور به دست‌فروشی و کار کردن برای اداره هزینه‌های تحصیلی می‌کند.

“جهان صنعت” تاکید کرده که امسال نیز در آستانه بازگشایی مدارس خانواده‌های بسیاری زانوی غم بغل گرفته‌اند و نمی‌دانند با هزینه‌های گزاف تحصیل فرزندان خود چه کنند.

گفتنی است در یکی از جدیدترین آمارهای دولتی در خصوص کودکان بازمانده از تحصیل در ایران، اواخر مردادماه گذشته معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی شمار بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی را ۱۶۰ هزار دانش‌آموز اعلام کرد.

بر اساس آمارها، بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵، ۱۶۱ هزار و ۸۶۷ نفر بودند اما این رقم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به ۲۱۰ هزار و ۲۲۱ نفر افزایش پیدا کرد.

این‌همه در حالی است که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مستقل، آمارهای واقعی مربوط به کمبودها و آسیب‌های اجتماعی در ایران را بسیار فراتر از آمارهای دولتی می‌دانند.

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ۷۰ درصد کسانی که مجبور به ترک تحصیل شده‌اند مربوط به دهک‌های درآمدی یک تا پنج، یعنی پایین‌ترین دهک‌ها هستند.

آنگونه که رسانه‌ها در ایران گزارش داده‌اند، استان‌های “سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان‌غربی “دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل‌اند”.

آغاز سال تحصیلی در سایه کمبودها و سرکوب معلمان و دانش‌آموزان

در ۹ ماه گذشته ۴۳ معلم و ۱۱۰ دانش‌آموز در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند؛ برای بسیاری از معلمان و دانش‌آموزان احکام زندان و شلاق صادر شد. معلمان بوشهری در پیامی گفتند انگیزه‌ای برای تبریک سال نوی تحصیلی ندارند.همزمان با بازگشایی مدارس در ایران گزارش‌های پرشماری درباره سرکوب معلمان و دانش‌آموزان و همچنین کمبود امکانات تحصیلی منتشر شده است.

از جمله آنها، سازمان حقوق بشری “هه‌نگاو” روز جمعه ۳۱ شهریور (۲۲ سپتامبر) با فرارسیدن سال نو تحصیلی گزارش مفصلی از شمار معلمان و دانش‌آموزان بازداشت‌شده ارائه کرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بر اساس این گزارش، از ابتدای سال جاری میلادی یعنی در مدت کم‌تر از ۹ ماه، دست‌کم ۱۱۰ کودک و دانش‌آموز و همچنین ۴۳ معلم در شهرهای مختلف ایران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و ۱۷ معلم و ۵ دانش‌آموز نیز به حبس و شلاق محکوم شده‌اند.

این نهاد حقوق بشری اطلاع داده است که هویت بازداشت‌شدگان محرز شده و این افراد توسط نیروهای اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه در شهرهای مختلف ایران بازداشت شده‌اند.

بیشتر بخوانید: بیانیه مشترک فعالان صنفی ۱۲ دانشگاه‌ کشور: ما بازمی‌گردیم

طبق این گزارش از مجموع ۱۱۰ کودک و نوجوانی که بازداشت شده‌اند ۴۷ مورد شهروندان کُرد و ۴۷ مورد نیز شهروندان بلوچ بوده‌اند که بیش از ۸۵٪ بازداشتی‌های مربوط به کودکان و نوجوانان را در سطح ایران تشکیل می‌دهد.

بر اساس این آمار ۱۶ کودک و نوجوان هم در دیگر نقاط ایران بازداشت شده‌‌اند و کرج با ۶ بازداشتی بیشترین تعداد دستگیری‌ها را دارد.

در میان بازداشتی‌ها ۱۶ نفر دختر و ۹۴ نفر پسر بوده‌ که همگی آنان زیر ۱٨ سال و کودک محسوب می‌شوند. همچنین ۱۲ نفر از بازداشتی‌های از اعضای خانواده‌های دادخواه بوده‌اند که دست‌کم یکی از این افراد خانواده خود را در جریان خیزش سراسری “زن، زندگی، آزادی” از دست داده‌اند.

۴۷ معلم در ظرف ۹ ماه گذشته بازداشت شدند

بر اساس این تحقیق دست‌کم ۴۷ آموزگار و دبیر و آموزش و پرورش در اعتراضات شهرهای مختلف بازداشت شده‌اند که ۲۶ نفر از آنها معادل ۵۵ درصد معلمان کُرد شاغل در مدارس شهرهای مختلف کُردستان بوده‌اند.

از مجموع ۴۷ معلم بازداشتی۶ نفر زن و ۴۱ نفر نیز مرد بوده‌اند. با استناد به آمار هه‌نگاو، در این بازه زمانی دست‌‌کم ۱۷ معلم توسط دستگاه قضایی جمعا به ۶۱ سال و ۱۱ ماه و ۱۷ روز حبس و همچنین دو نفر از آنها علاوه بر حبس به ۷۴ و ۷۰ ضربه شلاق محکوم شده‌اند.

معلمان: انگیزه‌ای جهت تبریک سال نوی تحصیلی نداریم

کانون صنفی معلمان استان بوشهر روز شنبه اول مهر (۲۳ سپتامبر) در بیانیه‌ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی نوشته است که کشور “در سال ۱۴۰۱ شرایطی طوفانی” داشته و معلمان با صدای بلند خطر طوفان را به مسئولین اعلام کردند اما گوشی برای شنیدن نبوده و “در بر همان پاشنه همیشگی چرخید”.

در این بیانیه ضمن اشاره به سرکوب و فشار بر معلمان گفته می‌شود که اخراج و زندانی کردن محمود ملاکی یکی از معلمان در استان بوشهر، بازداشت و‌ پرونده‌سازی برای فعالین صنفی عضو کانون صنفی معلمان استان بوشهر و بیش از ۱۰۰ مورد تشکیل پرونده و صدور حکم در هیات رسیدگی به تخلفات اداری، نمونه‌ای کوچک از این فشارهای امنیتی بوده است.

در بیانیه معلمان ضمن اشاره به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان بویژه دختران در مدارس مختلف کشور گفته می‌شود که کودکان ایرانی در مدارس احساس امنیت نمی‌کنند.

بیشتر بخوانید: در سال تحصیلی گذشته در ایران نزدیک به یک میلیون نفر از تحصیل بازماندند

در بخش دیگری از بیانیه معلمان با برشمردن مشکلات زیاد و لاینحل مدارس گفته شده است که معلمان “هیچ انگیزه‌ای جهت تبریک سال نو تحصیلی ندارند.”

بازگشایی مدارس با طعم فقر و گرانی

در رسانه‌های داخل کشور نیز گزارش‌های متعددی درباره مشکلات و کمبودها در مدارس بویژه تاثیر تورم در ناتوانی خانواده‌ها برای تامین لوازم و امکانات ضروری مربوط به بازگشایی مدارس منتشر شده است.

روزنامه “جهان‌صنعت” در گزارشی تحت عنوان “مدرسه با چاشنی فقر” تبعات گرانی هزینه‌های دانش‌آموزان را هم‌زمان با آغاز سال تحصیلی جدید بررسی کرده است.

در این گزارش به این موضوع اشاره شده است که دیگر بازگشایی مدارس مثل گذشته برای دانش‌آموزان همراه با “شادی زاید‌الوصف” نیست.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در بخشی از گزارش آمده که چند سالی است که این شادی از خاطر بسیاری از کودکان پر کشیده است. هر چه خانوارها به زیر خط فقر و نداری سقوط می‌کنند، تجربه طعم خوش مدرسه رفتن به عذابی جانکاه بدل می‌شود که کودکان را اغلب مجبور به دست‌فروشی و کار کردن برای اداره هزینه‌های تحصیلی می‌کند.

“جهان صنعت” تاکید کرده که امسال نیز در آستانه بازگشایی مدارس خانواده‌های بسیاری زانوی غم بغل گرفته‌اند و نمی‌دانند با هزینه‌های گزاف تحصیل فرزندان خود چه کنند.

گفتنی است در یکی از جدیدترین آمارهای دولتی در خصوص کودکان بازمانده از تحصیل در ایران، اواخر مردادماه گذشته معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی شمار بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی را ۱۶۰ هزار دانش‌آموز اعلام کرد.

بر اساس آمارها، بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵، ۱۶۱ هزار و ۸۶۷ نفر بودند اما این رقم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به ۲۱۰ هزار و ۲۲۱ نفر افزایش پیدا کرد.

این‌همه در حالی است که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مستقل، آمارهای واقعی مربوط به کمبودها و آسیب‌های اجتماعی در ایران را بسیار فراتر از آمارهای دولتی می‌دانند.

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ۷۰ درصد کسانی که مجبور به ترک تحصیل شده‌اند مربوط به دهک‌های درآمدی یک تا پنج، یعنی پایین‌ترین دهک‌ها هستند.

آنگونه که رسانه‌ها در ایران گزارش داده‌اند، استان‌های “سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان‌غربی “دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل‌اند”.

باب منندز، سناتور سرشناس آمریکایی به “اخذ رشوه‌” متهم شد

باب منندز، سناتور دموکرات آمریکایی و همسرش از سوی دادستانی فدرال ایالات متحده به “اخذ رشوه” متهم شدند. به گفته دادستانی آمریکا، بازرسان معادل ۱۰۰ هزار دلار شمش طلا و ۴۸۰ هزار دلار پول نقد مخفی‌شده در منزل منندز یافتند.باب منندز،‌ سناتور بانفوذ در سنای ایالات متحده آمریکا از ایالت نیوجرسی و نیز همسرش، نادین منندز، روز جمعه ۲۲ سپتامبر (۳۱ شهریور) از سوی دادستان‌های فدرال در این کشور به “اخذ رشوه” متهم شدند.

در این زمینه گفته می‌شود که این سناتور صاحب‌نام و همسرش به ویژه از دولت مصر رشوه دریافت کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: سناتور منندز: با احیای برجام چه چیزی را می‌خواهیم نجات دهیم؟

بر اساس کیفرخواست دادستان‌های منهتن در نیویورک،‌ اتهام رشوه‌خواری این دو فرد بابت سوءاستفاده از قدرت نفوذ منندز به عنوان سناتور نیوجرسی برای “حمایت و کمک در کسب ثروت برای بازرگانان و نیز منفعت‌رسانی به دولت مصر” بوده است.

محتوای دادنامه دادستانی آمریکا علیه باب منندز همچنین حاکی از آن است که “منندز با استفاده از نفوذ، قدرت و نیز نقض وظایف رسمی خود، شرایطی را به نفع دولت مصر فراهم کرده است.”

سه بازرگانی که در این پرونده به پرداخت رشوه به منندز متهم شده‌اند نیز باید برای رسیدگی به این اتهام‌ها در دادگاه حضور یابند.

طبق گزارش‌ها، این سناتور دموکرات همچنین متهم شده که “اطلاعات حساس دولت آمریکا را در اختیار دیگران قرار داده است.”

بیشتر بخوانید: مخالفت دومین سناتور پرنفوذ دموکرات با توافق هسته‌ای ایران

دادستان‌های فدرال ایالات متحده آمریکا اعلام کرده‌اند که بازرسان چندین شمش طلا به ارزش تقریبی ۱۰۰ هزار دلار و نیز ۴۸۰ هزار دلار پول نقد پنهان‌شده در منزل منندز پیدا و ضبط کرده‌اند.

بر اساس کیفرخواست، پول نقد مذکور “در چندین پاکت که داخل ژاکت‌هایی با نام منندز و در کمد او آویزان بودند”، پیدا شده است.

رد اتهامات از سوی باب و نادین منندز

باب منندز و همسرش اتهامات علیه خود را رد کرده‌اند. این سناتور ۶۹ ساله در این مورد می‌گوید: «این یک کمپین زشت علیه شخص من است. سال‌هاست که نیروهای پشت پرده بارها و بارها تلاش کرده‌اند که صدای من را خاموش کنند و نیز قبر سیاسی‌ام را بکنند.»

وکیل نادین منندز نیز گفته است که موکلش این اتهام‌ها را رد می‌کند. نادین و باب منندز در سال ۲۰۲۰ با هم ازدواج کردند.

بیشتر بخوانید: واکنش‌ها به ارائه کیفرخواست علیه دونالد ترامپ

باب منندز، سناتور ارشد دموکرات، فرزند یک زوج مهاجر کوبایی است. او در سال ۱۹۸۶ به عنوان شهردار شهر یونیون سیتی در ایالت نیوجرسی، انتخاب شد.

او پس از عضویت در سنای ایالتی و بعد از آن نیز ۱۴ سال فعالیت سیاسی به عنوان عضو مجلس نمایندگان، از سال ۲۰۰۶ تاکنون صاحب کرسی در سنای ایالات متحده است.

در طول سال‌های اخیر همچنین یک پرونده اتهامی دیگری نیز علیه باب منندز در جریان بود. اما این پرونده در سال ۲۰۱۷ به علت عدم دستیابی هیئت منصفه به نتیجه برای اعلام نظر، بسته شد.

محتوای این پرونده، منندز را به “دریافت هدایای فراوان از سوی یک چشم‌پزشک در فلوریدا در ازای اعمال فشار به مقام‌های دولتی”، متهم کرده بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

گفته می‌شود محتوای کیفرخواست فعلی ربطی به پرونده قضایی پییشن علیه باب منندز ندارد.

مقام‌های آمریکایی تاکید می‌کنند که منندز و همسرش از حق رسیدگی عادلانه قضایی به موارد اتهامی‌شان برخوردار هستند. اثبات این اتهام‌ها می‌تواند به برکناری منندز از سنا و همچنین صدور حکم سال‌ها زندان برای این سیاستمدار شناخته‌شده آمریکایی بینجامد.

بیگانه‌ستیزی در ترکیه؛ آتش‌بیاران معرکه و چالش اردوغان

کمتر از شش ماه به برگزاری انتخابات شهرداری‌ها در ترکیه باقی مانده است. دولت رجب طیب اردوغان ظاهرا در کنار مبارزه با تورم، با چالش گسترش بیگانه‌هراسی و نژادپرستی نیز مواجه است. یادداشتی از دانیال بابایانی از ترکیه.علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه، روز چهارشنبه ۲۹ شهریور (۲۰ سپتامبر) گفت که ۲۷ مظنون در عملیات‌های هم‌زمان در ۱۴ استان این کشور که متهم به انتشار “سخنان نفرت‌پراکنانه و نژادپرستانه» در شبکه‌های اجتماعی هستند، دستگیر شده‌اند.

او توضیح داد که بازداشت‌شدگان آشکارا مردم را تحریک به نفرت و خصومت می‌کرده‌اند.

این وزیر ترکیه در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت که عملیات علیه محافل نژادپرستی که می‌خواهند جو ترکیه را با ارائه اطلاعات نادرست به هرج و مرج بکشانند، ادامه دارد.

یلماز تونچ، وزیر دادگستری ترکیه نیز با اعلام اینکه تحقیقات درباره بیگانه‌هراسی آغاز شده است، گفت:‌«ما قطعا بیگانه‌هراسی را تحمل نخواهیم کرد. دادستانی ما تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده است. در کشور ما خارجی‌ها زندگی می‌کنند و در میان خارجی‌هایی که در کشور ما زندگی می‌کنند احتمال دارد افرادی نیز مرتکب جرم شوند. همانطور که شهروندان ما ممکن است مرتکب جرم شوند و باید با انتشار برخی تصاویر و اخبار جعلی مقابله کرد.»

مخالفان این بازداشت‌ها استدلال می‌کنند که اقدامات انجام‌شده غیرقابل قبول و نقض اصل آزادی بیان است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اخیراً در ترکیه شکایات در مورد حملات نژادپرستانه با هدف قرار دادن خارجی‌ها و گردشگران عرب در شهرهای مختلف این کشور افزایش یافت. حتی کار به جایی رسید که چندین تابلو به زبان عربی از سر در فروشگاه‌ها حذف شد.

بیشترین حملات در سال‌های اخیر به سوی شهروندان سوریه‌ای بوده است که به دلایل بشردوستانه، دولت ترکیه به آن‌ها اجازه اسکان داده است.

اخیرا نیز پس از حمله یک شهروند ترکیه‌ای به یک گردشگر عرب اهل کویت در شهر ترابزون، رسوایی جدیدی در جامعه ترکیه به وجود آمد که موجی از خشم کاربران عرب کشورهای حوزه خلیج فارس را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

گزارش‌های منتشرشده نشان می‌دهد، بسیاری از عرب‌ها و پناهجویان ساکن ترکیه اخیرا با چالش‌ها و مشکلات مرتبط با نژادپرستی روبه‌رو شده‌اند، زیرا از نظر برخی شهروندان این کشور، مهاجران غیرقانونی و پناهجویانی که با نیروی کار ارزان‌در بازارهای این کشور مشغول‌اند، از عوامل عمده افزایش بیکاری و تورم در کشور هستند.

بیشتر بخوانید: تورم در ترکیه؛ بزرگ‌ترین مشکل دولت اردوغان

معضل پناهجویان و خارجی‌ها در ترکیه روز‌ به روز تشدید شده و بر نگرش شهروندان نسبت‌به این گروه اجتماعی تاثیر می‌گذارد.

پس از پیروزی اردوغان در انتخابات مارس ۲۰۲۳، سخنان نژادپرستانه و بیگانه‌ستیزانه از سوی احزاب مخالف دولت اوج بیشتری گرفت و حتی به رسانه‌های نزدیک به این احزاب نیز سرایت کرد.

احزاب سیاسی، آتش‌بیاران معرکه بیگانه‌هراسی

اکنون نگرش ضد پناهجویان در ترکیه به تبلیغات نژادپرستانه علیه همه عرب‌ها تبدیل شده و اگر این وضعیت ادامه یابد، ممکن است ترکیه سرمایه‌گذاران کشورهای حوزه خلیج فارس را از دست بدهد؛ سرمایه‌گذارانی که اردوغان سال‌ها با زحمت زیاد توانسته بود آن‌ها را متقاعد به سرمایه‌گذاری در کشور کند.

صداهای نژادپرستانه علیه حضور پناهجویان در ترکیه با آغاز دور دوم انتخابات اخیر ریاست جمهوری بلند شد، زیرا مخالفان تا حد زیادی به ارعاب و هشدار به خارجی‌ها به ویژه پناهجویان پرداختند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در زمان انتخابات ریاست جمهوری، کمال قلیچداراوغلو، نامزد اپوزیسیون و رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق‌ها، متعهد شد که در صورت رسیدن به ریاست جمهوری، ظرف یک سال آوارگان سوری را اخراج خواهد کرد.

سیاستمداران مخالف دولت به مناطقی رفتند که مغازه‌های سوری در استان‌‌های جنوبی وجود دارد تا از آنچه به عنوان تسلط فرهنگ عرب توصیف می‌کردند انتقاد کنند و از فروشندگان سوری خواستند از اصطلاحات ترکی و نه عربی استفاده کنند.

در بین احزاب مخالف، حزب “ظفر” که یک حزب راست افراطی است، همواره در سخنان خود بیگانه‌ستیزی و عرب‌ستیزی را رواج می‌دهد. در میان بازداشت‌شدگانی که وزیر کشور ترکیه اخیرا اعلام کرده بود نیز یک عضو هیأت مؤسسان حزب ظفر به نام “ارای ارتورک” به چشم می‌خورد.

همچنین “اردی‌جان یلدیز” یکی از بازداشت‌شدگان است که نامزد پارلمانی شهر اردهان از حزب ظفر در انتخابات ۱۴ مه امسال بود.

امید اوزداغ، رهبر این حزب، همواره به شهروندان ترکیه در مورد افزایش شمار خارجی‌ها در کشور هشدار می‌دهد و حتی در برخی موارد خارجی‌ها را “تهدیدی برای امنیت ملی کشور” عنوان می‌کند. اوزداغ از جمله کسانی بود که به بازداشت افرادی که به نژادپرستی متهم شده بودند، اعتراض کرد.

در همین زمینه یاسین آکتای، مشاور سابق رئیس حزب عدالت و توسعه و ستون‌نویس روزنامه‌”ینی شفق” نسبت به افزایش نگران‌کننده پدیده “نژادپرستی زشت” در ترکیه و پیامدهای منفی آن برای جامعه هشدار داد.

آکتای بدون اشاره به نام احزاب و افرادی که در ترکیه به نژادپرستی دامن می‌زنند نوشت: «تصور نکنید کشوری که برای سوری‌ها ناامن می‌شود، برای شهروندانش امن‌تر و راحت‌تر خواهد بود. نفرت فاشیستی و نژادپرستی شنیع تا زمانی که صاحبش را نکشد، همه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.»

واکنش اردوغان: اجازه گسترش نژادپرستی را نمی‌دهیم

رئیس‌جمهور اردوغان روز پنج‌شنبه ۲۳ شهریور (۱۴ سپتامبر) وعده داد که به “شارلاتان‌های” سازمان‌دهی‌شده در شبکه‌های اجتماعی که نژادپرستی را در ترکیه گسترش می‌دهند، “با قاطعیت” پاسخ خواهد داد.

او این افراد را دارای “ذهنیت فاشیستی” دانست و اضافه کرد که آن‌ها اشخاص را بر اساس پناهنده‌بودن و یا وابستگی‌های مذهبی آماج حملات خود قرار می‌دهند.

اردوغان گفت: «ما هرگز نمی‌پذیریم فردی به خاطر خارجی بودن یا صحبت کردن به زبان دیگری یا به دلیل داشتن حجاب یا ریش یا هر چیز دیگری آسیب ببیند و هر فردی که در توهین به کسی دست داشته باشد مجازات خواهد شد. هر فردی که در ترکیه زندگی می‌کند، چه ترک و چه خارجی، حق دارد در آرامش زندگی کند و نظر خود را بیان کند.»

این اولین بار نیست که رئیس جمهور ترکیه در مواجهه با تشدید نژادپرستی علیه خارجی‌ها در کشورش قاطعانه اظهار نظر می‌کند. اردوغان در سخنرانی قبلی خود گفته بود که نمی‌تواند اجازه دهد نژادپرستی و بیگانه‌هراسی که به گفته او در تاریخ، فرهنگ و اعتقادات ترکیه جایی ندارد، در این کشور گسترش یابد.

اگرچه به نظر می‌رسد بیگانه‌هراسی و نژادپرستی در ترکیه در حال گسترش است، با این حال، تاکنون هیچ مطالعه علمی و پژوهشی در مورد وجود یا فقدان نژادپرستی در جامعه ترکیه انجام نشده است.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.