Previous Next

ولایتی: موضع روسیه در باره جزایر سه‌گانه از سادگی است

در ادامه واکنش‌های محتاطانه مقامات جمهوری اسلامی، مشاور عالی علی خامنه‌ای به “دوستان روس” توصیه کرد که “سادگی” نکنند. علی‌اکبر ولایتی نوشت روسیه مثل چین گمان کرده که می‌تواند رابطه اقتصادی خوبی با امارات داشته باشد.مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی در یادداشتی با تاکید بر حق حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی‌، تنب بزرگ و تنب کوچک، حمایت روسیه از موضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را ناشی از “سادگی” دانست و نوشت: «روسیه به همان چاله‌ای افتاد که چندی پیش چین به درون آن افتاد.»

علی‌اکبر ولایتی در توضیح این برداشت عنوان کرد: «یعنی گمان می‌کنند با تایید چنین ادعای نامربوطی روابط اقتصادی خوبی در آینده با امارات خواهند داشت.»

وزیر خارجه اسبق ایران خویشتندارانه افزود که “سادگی‌هایی بعضا از روس‌ها دیده شده، علی‌الخصوص در نقاطی از منطقه که آشنایی و شناخت عمیقی بین روسیه و آن کشورها وجود ندارد.”

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به موازات این یادداشت که شامگاه چهارشنبه ۲۱ تیر در رسانه‌های ایرانی منتشر شد، وزیر خارجه دولت سیزدهم نیز در توییتی نوشت: «بر سر استقلال و حاکمیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.»

پیام مختصر حسین امیرعبداللهیان که نامی از روسیه در آن نیست، در شبکه‌های اجتماعی با موجی از اعتراض و تعجب و تمسخر کاربران مواجه شد. شمار زیادی خطاب به وزیر خارجه دولت رئیسی نوشتند اگر تعارف در کار نبود اسم “طرف” برده می‌شد. برخی هم کنایه زده‌اند که ایرانی‌ها اصولا تعارفی هستند. سارا معصومی، روزنامه‌نگار پرسیده است: «چه مصلحتی عدم درج نام روسیه در این توییت را توجیه می‌کند؟»

علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت رئیسی نیز توییت مشابهی زده و نوشت: «بر سر منافع ملی و خاک کشور با احدی تعارف نداریم.»

احسان بداغی، روزنامه‌نگار با هشتگ “دیپلماسی غیرت” نوشت: «سخنگوی دولت حتی جرات ندارد در اعتراض خود به زیر سوال بردن تمامیت ارضی کشور اسم روسیه را بیاورد.»

کلی‌گویی‌ مقامات ارشد جمهوری اسلامی در حالی بیان شده‌ است که رسانه‌های داخلی احضار سفیر مسکو در تهران به وزارت خارجه را “اخطار به روسیه” نامیده‌اند. وزارت خارجه ایران در این احضار خواهان تصحیح موضع روسیه در باره جزایر سه‌گانه شد.

ایران و امارات متحده عربی سال‌هاست که بر سر برخی مسائل ارضی به ویژه مالکیت جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در آب‌های خلیج فارس اختلاف‌نظر دارند.

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در نخستین واکنش، بیانیه مشترک روسیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را “مردود” دانسته و گفته بود: «این جزایر تعلق ابدی به ایران داشته و صدور اینگونه بیانیه‌ها با روابط دوستانه ایران و همسایگان مغایرت دارد.»

این ادبیات نیز با واکنش تند کاربران شبکه‌های اجتماعی همراه بود که یادآور شدند به جای واژه “مردود” ضرورت داشت از کلمه “محکوم” استفاده شود.

فراخوان ویژه لایو اسپیس توییتر کمیته دفاع از حقوق زنان در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۲۳

حدود نیمی از پناهندگان اوکراینی “می‌خواهند در آلمان بمانند”

طبق یک پژوهش، حدود یک‌میلیون نفر پس از حمله روسیه به اوکراین به آلمان پناه آورده‌ و حدود نیمی از آنها می‌خواهند مدتی طولانی در آلمان بمانند. نرخ اشتغال آن‌ها به دلیل آموزش زبان و ارزشیابی مدارک تحصیلی نازل اعلام شده است.تقریبا نیمی از بیش از یک میلیون نفری که از اوکراین به آلمان گریخته‌اند، مایل‌اند در درازمدت در آلمان بمانند. بر اساس پژوهش نهاد “پناهندگان اوکراین در آلمان”، ۴۴درصد از افراد پرسش‌شده گفته‌اند که می‌خواهند حداقل برای چند سال دیگر یا شاید برای همیشه در این کشور بمانند. این میزان پنج درصد بیشتر از نتیجه نظرسنجی اواخر تابستان ۲۰۲۲ است.

پژوهشی در مقیاس بزرگ

از میان کسانی که نمی‌خواهند برای همیشه بمانند، ۳۸درصد قصد دارند پس از پایان جنگ در اوکراین به کشورشان برگردند. حدود ۳۰درصد دیگر می‌خواهند با آلمان ارتباط نزدیک داشته باشند و دست‌کم مدتی را در اینجا زندگی کنند. موقعیت خانوادگی و همپیوندی اجتماعی نقش عمده‌ای در قصد ماندن داشته است. کسانی که در اوکراین شریک زندگی دارند به ندرت قصد ماندن دارند.

بیشتر بخوانید: آلمان: محدودیتی برای پذیرش پناهندگان اوکراینی وجود ندارد

این پژوهش در چارچوب پروژه‌ای تحقیقاتی از سوی انستیتوی بازار کار و تحقیقات اشتغال وابسته به اداره فدرال مهاجرت و پناهندگان و انستیتوی پژوهش‌های اقتصادی آلمان انجام شده است. برای نظرسنجی مربوط به این پژوهش با ۷هزار پناهنده اوکراینی مصاحبه شده است. طبق قانون فعلی، حق اقامت برای آوارگان جنگی اوکراین تا مارس ۲۰۲۴ معتبر است.

شمار اندکی شاغل هستند

بر اساس این مطالعه، ۱۸درصد از پناهندگان در ابتدای سال شاغل بودند که این آمار اندکی بیش از آمار ۱۷درصدی مربوط به اواخر تابستان ۲۰۲۲ است. با این حال، بیش از دو سوم پناهجویان اوکراینی که تا اوایل سال ۲۰۲۳ بیکار بودند، گفته‌اند که قصد دارند به زودی یا ظرف یک سال آینده شروع به کار کنند.

پژوهشگران با اشاره به سطح نازل فعلی اشتغال این افراد از مشارکت بالای آن‌ها در دوره‌های آموزش زبان و دوره همپیوندی سخن گفته‌اند که امکان اشتغال را بهبود می‌بخشد. یولیا کوسیاکووا، پژوهشگر انستیتوی تحقیقات بازار کار و حرفه، گفت که شرکت در دوره‌های آموزشی، دسترسی افراد به بازار کار را محدود می‌سازد.

بیشتر بخوانید: موج عظیم پناهجویی؛ چالش بزرگ دولت آلمان

حدود ۷۵درصد پرسش‌شوندگان دوره زبان آلمانی را گذرانده‌اند یا در حال حاضر در آن شرکت می‌کنند. ۵۸درصد از کودکان سه تا شش ساله آن‌ها نیز در مهدکودک به سر می‌برند. علاوه بر روند طولانی ارزشیابی مدارک تحصیلی، مشکل نگهداری از کودکان هم از موانع اصلی اشتغال به کار آن‌هاست.

پیشرفت در فراگیری زبان آلمانی

تا اوایل سال ۲۰۲۳ پیشرفت قابل توجهی در یادگیری زبان آلمانی حاصل شده است. سه‌چهارم پناهندگان در آن زمان در یک یا چند دوره آموزش زبان آلمانی شرکت کرده بودند. تنها شمار اندکی از پناهجویان (۸درصد) گفته‌اند که در سطح “بسیار خوب” یا “خوب” به زبان آلمانی تسلط دارند.

حدود ۲۷ درصد، یعنی یک‌چهارم در مورد دانش زبان خود گفته‌اند: «بد نیست.» که این آمار نسبت به نظرسنجی قبلی افزایش دوبرابری نشان می‌دهد. هم‌زمان، نسبت پناهندگان اوکراینی که می‌گویند آلمانی “نمی‌دانند” به نصف کاهش یافته و به ۱۸درصد رسیده است.

جورج اورول؛ شرایط تب‌آلودی که کتاب ۱۹۸۴ در آن نوشته شد

هرمز دیّار

در برابر دردْ هیچکس نمی‌تواند قهرمان باشد، هیچکس. (اورول، ۱۹۸۴)

 

امروزه تعابیری مانند «برادر بزرگ»، «دوگانه‌باوری» و «زبان نوین» در گفتمان سیاسی جا باز کرده است، تا آنجا که به قول جین ستین، استاد دانشگاه وست‌مینستر، «برادران بزرگ دیگر شوخی نیستند، بلکه با تبختر در جهان می‌خرامند». از طرف دیگر، «اتاق ۱۰۱» شکنجه‌گاه قهرمان ۱۹۸۴، به لطف ابتکار اورول به هر جایی اطلاق می‌شود که سکونت در آن تحمل‌ناپذیر است و از همین رو برخی هتل‌های دنیا اتاقی با این شماره ندارند. در وصف همین اتاق هولناک است که اورول از زبان یکی از شکنجه‌شدگان می‌نویسد: «کس دیگری هست که بخواهید لو بدهم؟ فقط اسمش را بگویید تا هرچه لازم دارید درموردش اعتراف کنم… من زن و سه تا بچه دارم… می‌توانید همه‌شان را بگیرید و جلوی خودم سر ببرید… اما اتاق ۱۰۱ نه!»[1]

امروزه همه می‌دانند که آدم‌ها آنقدر در برابر درد ناتوان‌اند که هرکس ممکن است مانند وینستون اسمیت، قهرمان کتاب ۱۹۸۴، زیر شکنجه بگوید که «دو به علاوه‌ی دو می‌شود پنج». صفت «اورولی» نیز اکنون به مدد نظام‌های تمامیت‌خواه در ادبیات سیاسی بهقدر کافی جا افتاده و عموماً به فضاهایی اطلاق می‌شود که نظامی سرکوبگر و تمامیت‌خواه بر آن حکم می‌راند. بیراه نیست اگر بگوییم که بسیاری از مردم جهان کماکان در فضایی اورولی نفس می‌کشند.

معمولاً کتاب‌خوان‌ها کتاب را می‌بلعند، اما این بار ۱۹۸۴ است که ظاهراً ما را فرو بلعیده است. این است که در ژوئیه‌ی ۲۰۲۰ یکی از کاربران فارسی‌زبان توییتر نوشت: «…لعنتی! داریم وسط کتاب‌های جورج اورول زندگی می‌کنیم…»

 

اما این کتاب اثرگذار در چه حال‌وهوایی نوشته شد؟

مطابق شرح مبسوط رابرت مک‌کرام در گاردین، شرایطی که ۱۹۸۴ در آن نوشته شد روایتی تلخ و حزن‌آلود را شکل می‌دهد و شرح این روایت کمکمان می‌کند تا دریابیم که چرا ویران‌شهر اورول این‌قدر مه‌آلود و تیره‌وتار است. خود اورول یک بار گفت‌: «اگر تا این حد مریض نبودم، فضای ۱۹۸۴ این‌قدر غم‌انگیز نبود.»

چنانکه مک‌کرام می‌نویسد، ۱۹۸۴ در زمانی به روی کاغذ آمد که نویسنده‌ی انگلیسی با بیماری سلِ پیشرفته دست‌وپنجه نرم می‌کرد و تکوتنها در نقطه‌ای دورافتاده و غم‌آلود از اسکاتلند گرفتار دیوهای وهم‌آلود خیالش بود. به باور برخی از منتقدان، ایده‌ی ۱۹۸۴ ــ یا به سخن دیگر، آخرین مرد اروپا (The Last Man in Europe) ــ نخستین بار در هنگام جنگ‌های داخلی اسپانیا در ذهن اورول شکل گرفت. دیوید آرونوویچ، نویسنده و خبرنگار بریتانیایی، می‌نویسد:

اورول برای مبارزه با فاشیسمِ فرانکویی به اسپانیا رفته بود، ولی خود را با نوع دیگری از تمامیت‌خواهی مواجه یافت. نیروهای کمونیست طرفدار استالین به مبارزه با پی.‌اُ.یو.ام[2] برخاسته بودند و آنها را تروتسکیست‌های خائن می‌نامیدند.

او از همانجا دریافت که نظام‌های تمامیت‌خواه همواره به دشمن نیاز دارند. در دوره‌ی استالین این دشمن کذایی تروتسکی بود، همانکه اورول در ۱۹۸۴ گولدشتاین می‌نامدش، همان «خائن منحرف» و «دشمن مردم» که هر روز چهره‌اش بر صفحه‌ی سخنگو ظاهر می‌شد تا اعضای حزب طی مراسمی دودقیقه‌ای به او ابراز نفرت کنند.

بااینحال، خود اورول می‌گفت آنچه تا اندازه‌ای او را به نگارش ۱۹۸۴ برانگیخته، نشست سران متفقین در کنفرانس تهران (۱۹۴۴) بوده است. ایزاک دویچر، یکی از همکاران آبزرور، حکایت می‌کرد که اورول «باور داشت که استالین، روزولت و چرچیل در تهران نقشه کشیده‌اند که دنیا را تقسیم کنند». بر این مبنا، آنچه را که اورول در بخش دوم کتاب تحتعنوان تقسیم جهان در میان سه ابرقدرت اوراسیا، اوشنیا و ایستاسیا شرح می‌دهد[3] می‌توان برگرفته از کنفرانس تهران دانست. در واقع، جیمز برنهام، جامعه‌شناس آمریکایی، بود که ابتدا ایده‌ی تقسیم جهان میان سه ابرقدرت را در ذهن اورول برانگیخت. اورول در آن روزها به‌عنوان مرورنویس نقدی بر کتاب انقلاب مدیریتی برنهام نوشت و دو نکته‌ی مهم را از این کتاب اقتباس کرد: «جهانی که سه ابرقدرت بر آن حکم می‌رانند» و این ایده که «زمامداران آینده نه دموکرات‌ها و سیاست‌مداران مردم‌فریب بلکه مدیران و بوروکرات‌ها خواهند بود».

بااینحال، عوامل دیگری نیز در شرایط نگارش کتاب دخیل بود. در اواخر مارس ۱۹۴۵، وقتی اورول برای آبزرور به مأموریت رفته بود، باخبر شد که همسرش آیلین در یک عمل جراحیِ معمولی زیر بیهوشی از دنیا رفته است. افکار و اشعار آیلین بر نوشته‌های همسرش تأثیر بسزایی داشت و برخی بر این باورند که اورول عنوان ۱۹۸۴ را از قطعهشعری از آیلین با نام پایان قرن، ۱۹۸۴ برداشته است.[4]

به هر روی، مرگ آیلین ضربه‌ی سهمگینی بود و همان‌‌گونه که ادموند هوسرل، فیلسوف شهیر آلمانی، پس از شنیدن خبر مرگ فرزندش در جنگ جهانی با پُرنویسی بر افسردگی ادواری‌اش فائق می‌آمد، اورول نیز بهطرز بی‌رحمانه‌ای می‌نوشت تا در برابر سیل اندوه کمرشکن مرگ همسرش از پا در نیاید. از باب نمونه، فقط در ۱۹۴۵، ۱۱۰هزار کلمه برای نشریات مختلف نگاشت که شامل پانزده مرورنویسی برای آبزرور می‌شد.

۱۹۸۴ در زمانی به روی کاغذ آمد که نویسنده‌ی انگلیسی با بیماری سلِ پیشرفته دست‌وپنجه نرم می‌کرد و تک‌وتنها در نقطه‌ای دورافتاده و غم‌آلود از اسکاتلند گرفتار دیوهای وهم‌آلود خیالش بود.

در ۱۹۴۶ دیوید آستِر، سردبیر آبزرور، به کمکش آمد. اورول از ۱۹۴۲ به بعد برای آبزرور و دیوید آستر کار کرده بود. ابتدا برای آن نشریه مرورنویسی می‌کرد و بعدها در همان‌جا به خبرنگاری پرداخت. آستر «صراحت بی‌چونوچرا، صداقت و نزاکت» اورول را می‌ستود و در دهه‌ی ۱۹۴۰ حامی‌اش بود. آستر با دیدن پریشان‌حالیِ اورول به یاری‌اش شتافت و عمارت آباواجدادی‌اش در جزیره‌ی دورافتاده‌ی جورا (Jura) در اسکاتلند را در اختیار اورول گذاشت تا او بتواند یکی از درخشان‌ترین رمان‌های سده‌ی بیستم را در آنجا بنگارد.

در مه ۱۹۴۶، درحالیکه اورول سرگرم جمع‌کردن تکه‌های زندگیِ متلاشی‌شده‌اش بود، در قطار نشست تا سفر طول‌ودراز و مشقت‌بارش را به جورا آغاز کند. او به دوست نامدارش، آرتور کستلر،[5] درباره‌ی این سفر نوشت: «تقریباً مثل این بود که کشتی را بار بزنی و راهیِ قطب شمال شوی.»

اقدام مخاطره‌آمیزی بود. اورول مریض‌احوال بود و زمستان ۱۹۴۷-۱۹۴۶ یکی از سهمگین‌ترین زمستان‌های سده‌ی بیستم به شمار می‌آمد. اورول مدت‌ها بود که از درد سینه رنج می‌برد. بااینحال، موقعیتِ پیش‌آمده فرصتی بود تا مدتی خود را از زیر بار روزنامه‌نگاریِ طاقت‌فرسا در لندن برهاند. همان روزها به یکی از دوستانش گفته بود: «زیر فشار روزنامه‌نگاری کم‌کم دارم مثل پرتقالی می‌شوم که حسابی آبش را گرفته باشند.»

شگفتا که بخشی از گرفتاری‌های اورول از توفیقِ مزرعه‌ی حیوانات سرچشمه می‌گرفت. پس از سال‌ها غفلت و بی‌تفاوتی، حالا چشم دنیا به نبوغ او باز شده بود. اورول به کستلر گلایه می‌کرد که: «از من می‌خواهند سخنرانی کنم، جزوات سفارشی بنویسم و به فلان و بهمان انجمن بپیوندم… نمی‌دانی چقدر دلم لک زده برایاینکه از همه‌ی این گرفتاری‌ها دور شوم و دوباره فراغتی برای فکرکردن داشته باشم.»

بیماری و نوشتن، مثل دو سنگ آسیاب، او را در میان گرفته بودند. اورول، کمی پیشتر، در جستار چرا می‌نویسم نوشته بود: «نوشتن کتاب مبارزه‌ای هولناک و فرساینده است، مثل دوره‌ای طولانی از یک بیماری رنج‌آور.»

به هر روی، او سرانجام به عمارت بارن‌هیل در جزیره‌ی جورا قدم نهاد. بارن‌هیل بر فرازِ مسیری پرپستی‌وبلندی قرار داشت و مشرف به دریا بود، خانه‌ای نه‌چندان بزرگ با چهار اتاقخواب کوچک در اشکوبه‌ی بالا و مطبخی بزرگ در اشکوبه‌ی زیرین. زندگی در بارن‌هیل ساده بود. خبری از برق نبود. اورول از کپسول گاز مایع برای پخت‌وپز و گرم‌کردن آب استفاده می‌کرد. فانوس پارافین‌سوز هم شب‌ها نور می‌افشاند. وقتی‌که غروب‌ فرا می‌رسید، اورول از زغال‌سنگ هم استفاده می‌کرد. هنوز هم آتش‌به‌آتش سیگار می‌کشید، با توتون‌های سیاهِ شَگ در کاغذ‌های رول‌شده و دست‌پیچ. سیگار هیچگاه از لبش نمی‌افتاد، حتی در وقت تایپ‌کردن، درست مثل اولین روزهایی که در مدرسه بهخاطر نافرمانی از قوانین بنا کرد به دودکردن. به هر شکل، از مجموعه‌ی اینها هوایی دم‌کرده‌ اتاق را آکنده می‌ساخت که گرچه خوشایند اما ناسالم بود. شاید تحتتأثیر همین روزهای سرد و سخت بارن‌هیل بود که اورول کتابش را با چنین عبارتی گشود: «یکی از روزهای بسیار سرد ماه آوریل بود و ساعت‌ها با نواختن سیزده ضربه ساعت یک را اعلام می‌کردند.» همان شرایط آب‌وهوایی‌ای که طبق توصیف او آدمی مجبور بود «برای فرار از باد سرد موذی سر در گریبان» فرو بَرد.

در همین احوال رادیویی که باتری می‌خورْد تنها وسیله‌ای بود که او را به جهان بیرون وصل می‌کرد.

اورول آدم بی‌آلایشی بود و با یک تخت مسافرتی، میز، دو صندلی و چند تابه و قابلمه به عمارت بارن‌هیل وارد شده بود. او خوش داشت که در چنین شرایطی کار کند.

هنوز هم اهالی جورا او را همچون شبحی در مه، یا مردی لاغر و بارانی‌پوش، به یاد می‌آورند. آنها اورول را با نام اصلی‌اش، اریک بلر، می‌شناختند: مردی بلندبالا، رنجور، با چهره‌ای گرفته که دغدغه‌اش این بود که چطور با تنهایی‌اش سر کند، البته فقط تا وقتیکه ریچارد، پسرخوانده‌ی اورول، پرستارش و آوریل، خواهر اورول، از راه رسیدند و اوضاع عمارت بارن‌هیل سروسامانی گرفت و اورول توانست کار نگارش کتاب را آغاز کند.

در پایان مه ۱۹۴۷ در نامه‌ای به ناشرش، فِرد واربورگ، نوشت: «به گمانم تقریباً یک‌سوم پیش‌نویس اولیه‌ی کتاب را نوشته‌ام…» و در ژوئیه، در برابر بی‌صبریِ ناشر، پیش‌بینی کرد که تا اکتبر پیش‌نویس اولیه را به اتمام خواهد رساند. البته او افزود که به شش ماه دیگر نیاز دارد تا متن را برای انتشار صیقل دهد.

در این هفته‌ها او به‌طرز جنون‌آسایی کار می‌کرد. کسانی که در بارن‌هیل به دیدنش رفته بودند هنوز صدای تلق‌تلق دکمه‌های ماشین‌تحریرش را به یاد دارند که از اتاق‌خوابش در اشکوبه‌ی فوقانی به گوش می‌رسید. سپس، در نوامبر التهاب ریه‌ها امانش را برید و به کستلر نوشت که «سخت بیمار است و بستری». درست پیش از کریسمس، طی نامه‌ای به همکارانش در آبزرور خبر دستاولی داد که مدت‌ها از شنیدنش هراس داشت: پزشکان تشخیص داده بودند که او سل دارد! در سال ۱۹۴۷ درمانی برای سل وجود نداشت. پزشک‌ها نهایتاً هوای تازه و رژیم غذاییِ منظم را تجویز می‌کردند. بااینحال، در همان ایام دارویی جدید به نام «استرپتومایسین» کشف شده بود که هنوز مراحل آزمایشیِ خود را طی می‌کرد. آستر به هر زحمت و قیمتی که بود دارو را از آمریکا تهیه کرد. به باور ریچارد، پسرخوانده‌ی اورول، مقدار زیادی از این دارو به پدرش تزریق شده بود و عوارض وحشتناکی به بار آورد: زخم گلو، تاول دهان، ریزش مو، پوست‌‌پوستشدن بدن و متلاشی‌شدن انگشتان و افتادن ناخن‌های پا.[6]

خود اورول می‌گفت آنچه تا اندازه‌ای او را به نگارش ۱۹۸۴ برانگیخته، نشست سران متفقین در کنفرانس تهران (۱۹۴۴) بوده است. ایزاک دویچر، یکی از همکاران آبزرور، حکایت می‌کرد که اورول «باور داشت که استالین، روزولت و چرچیل در تهران نقشه کشیده‌اند که دنیا را تقسیم کنند».

بهروشنی پیداست که اورول با مشاهده‌ی تن نحیف و رنجورش در این روزها بدن شکنجه‌شده‌ی وینستون اسمیت در ۱۹۸۴ را در خیال خود آفریده است. در بخش نهایی ۱۹۸۴ وینستون را پس از شکنجه‌های سخت و طولانی برهنه می‌کنند تا در آینه قامت خمیده و پیکر استخوانی خود را ببیند. در واقع، اورول در اینجای کتاب دارد حال‌ِ زارِ خودش را پس از استفاده از آنتی‌بیوتیک جدید بازمی‌گوید: «… موهایش تا حدی ریخته بود… در بعضی نقاط از زیر کثیفی، سرخیِ زخم‌ها دیده می‌شد و… نزدیک قوزک پایش پوسته‌پوسته و متورم بود.»

عبارات بعدی جای تردید باقی نمی‌گذارد که اورول دارد خودش را وصف می‌کند: «می‌شد گفت این بدن متعلق به آدمی حدوداً شصتساله بود که از بیماری بدخیمی رنج می‌برد[7]

با وجود این، سه ماه بعد، در مارس ۱۹۴۸، علائم سل ناپدید شد و اورول به ناشرش نوشت: «حالا دیگر تمام شده. ظاهراً دارو اثر خودش را نشان داده. البته مثل این می‌ماند که بهخاطر خلاص‌شدن از شر موش‌ها کشتی را غرق کنی! ولی اگر مؤثر باشد، ارزشش را دارد.»

شاید در همین دوران جان‌فرسای بستری‌بودن در بیمارستان و تزریق رنج‌آور آنتی‌بیوتیک به داخل ریه‌هایش بود که ایده‌ی اتاق‌های شکنجه و بازجویی در «وزارت عشق» را در ذهن پروراند. تعابیری که اورول در توصیف این اتاق‌ها به کار می‌گیرد ــ «تخت مسافرتی»، «مردی با روپوش سفید و سرنگی در دست»، «صفحه‌ی مدرج»، «خواب مصنوعی»، «تزریق به بازو» و «لباس‌هایی که بهجای زیپ بند دارند» ــ جای تردید باقی نمی‌گذارد که او در وصف «وزارت عشق» و اتاق‌های شکنجه‌اش از بیمارستان و دردهای مهلکی که در آنجا کشیده الهام گرفته است. شگفتا که در همین ــ به‌اصطلاح ــ وزارت عشق است که اُبراین، بازجو-شکنجه‌گر و نماینده‌ی حزب، در ابتدای گفت‌وگویی که برخی آن را با قطعه‌ی «مفتش اعظم» در برادران کارامازوف مقایسه کرده‌اند به وینستون اسمیت می‌گوید: «منظور ما فقط این نیست که از شما اعتراف بگیریم یا شما را مجازات کنیم… دلیلش معالجه‌ی توست… .»[8]

بههرحال، اورول کم‌کم داشت از بیمارستان مرخص می‌شد که نامه‌ای از ناشر به دستش رسید که در حکم کوبیدن میخی دیگر بر تابوتش بود. واربورگ به نویسنده‌ی نابغه‌اش نوشت که سعی کند تا آخر سال یا حتی‌الامکان پیش از آن کتاب را تحویل دهد.

درست در زمانی که اورول باید در بارن‌هیل دوره‌ی نقاهتش را می‌گذراند، ناچار سرگرم تجدیدنظر در پیش‌نویس کتابش شد. در اوایل اکتبر همان سال به دوستش آستر نوشت: «آنقدر به نوشتن در تخت‌خواب خو گرفته‌ام که این حالت را ترجیح می‌دهم. البته تایپ‌کردن در این وضعیت دشوار است. دارم با آخرین مراحل این کتابِ خونبار مبارزه می‌کنم، کتابی که به وضعیت احتمالیِ جهان، در صورت قطعی‌نبودنِ جنگ اتمی، می‌پردازد.»

این یکی از ارجاعاتِ بسیار نادرِ اورول به موضوع کتابش بود. او، همانند خیلی از نویسنده‌ها، خوش نداشت که درمورد محتوای کتابی صحبت کند که نوشتنش هنوز به آخر نرسیده بود.

او درباره‌ی نام کتاب هم مردد بود که اسمش را بگذارد «۱۹۸۴» یا «آخرین مرد اروپا».

اکنون کار وارد مرحله‌ی بغرنجی شده بود: نبردی نابرابر و یأس‌آور با زمان؛ وخامت بیماریِ اورول، دست‌نوشته‌ای «به‌غایت بد» که باید از نو تایپ می‌شد، و دسامبر، موعدی که شتابان از راه می‌رسید. در اواسط نوامبر او نای راه‌رفتن نداشت. بازهم به تختخواب بازگشت تا «کار وحشتناکِ» تایپ با «ماشین‌تحریر فرسوده‌اش» را از سر گیرد. خودش ناچار بود که نسخه‌ی ماشین‌شده را با پیش‌نویس مقابله و از نو تایپ کند. درحالیکه ساندویچ‌های دست‌ساز خواهر وفادارش آوریل، ظرف قهوه، چای تیره و حرارت چراغ پارافین‌سوز احاطه‌اش کرده بود و تندباد بر درودیوار بارن‌هیل می‌کوبید، اورول بیمار، شبانه‌روز به نبرد بی‌امان برای پایان‌دادن به کتاب سرگرم بود. سرانجام در ۳۰ نوامبر کتاب را زمین گذاشت. همان روزها به نماینده‌اش نوشت: «واقعاً ارزش اینهمه هیاهو را نداشت. از بس چند ماه آزگار صاف نشسته‌ام دیگر نفله شده‌ام… .»

در اواسط دسامبر ۱۹۴۸ طبق قرار قبلیْ نسخه‌ی ماشین‌شده‌ی آخرین رمان اورول به لندن رسید. واربورگ درجا ارزش کتاب را دریافت و گفت: «این یکی از هراس‌انگیزترین کتاب‌هایی است که تابهحال خوانده‌ام!» و در دفتر یادداشت انتشاراتش نوشت: «اگر نتوانیم ۱۵ تا ۲۰هزار نسخه بفروشیم، باید تیرباران شویم!»[9]

آن موقع اورول جزیره‌ی جورا را ترک گفته و در درمانگاه مسلولین در کاستولدز بستری شده بود. حالِ او روز‌به‌روز بدتر می‌شد. اما در لندن آستر تصمیم گرفت که شرحی مختصر در معرفی ۱۹۸۴ منتشر کند. اورول که با سل دست‌وپنجه نرم می‌کرد در نامه‌ای طنزآمیز به آستر نوشت: «معرفی‌نامه‌ی خوبی است، اما هیچ بعید نیست که ناچار شوید آن را به آگهی ترحیم تغییر دهید!»

سرانجام کتاب ۱۹۸۴ در ۸ ژوئن ۱۹۴۹ منتشر شد و عموماً آن را شاهکار دانستند. حتی چرچیل، که قهرمان ۱۹۸۴ هم‌نامش بود،[10] به پزشکش گفت که کتاب را دو بار خوانده است. اما حال اورول دائم بدتر می‌شد. در ۲۱ دسامبر همان سال یکی از دوستانش نوشت: «آنقدر گوشت بدنش آب شده که پرستارها جایی برای تزریق پیدا نمی‌کنند.»

بازهم یاد وینستون اسمیت می‌افتیم که اورول در وصف حالِ نابسامان‌ او می‌نویسد: «ران‌ها آنچنان آب شده بودند که کاسه‌ی زانوها بزرگ به نظر می‌رسیدند.»

صبح روز ۲۱ ژانویه‌ی ۱۹۵۰ آوریل بلر و برادرزاده‌اش، ریچارد شش‌ساله، پای رادیو نشسته بودند که خبر درگذشت جورج را از بی‌بی‌سی[11] شنیدند. ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه‌ی بامداد همان روز اورول در اتاقش در بیمارستان یونیورسیتی کالج از دنیا رفته بود، تنها هفت ماه پس از انتشار شاهکارش ۱۹۸۴ و فقط ۴۶ سال پس از تولدش. ۱۹۸۴ سرانجام او را از پا در آورده بود. جورج اورول و قهرمانش، وینستون اسمیت، همزمان با هم زجر می‌کشیدند و نحیف‌تر می‌شدند. اما وینستون جان به در بُرد و در کتاب‌ باقی ماند تا ما از طریق او آینده را ببینیم و اورول جان داد تا شاید در ابدیت به جست‌وجوی پایان‌ناپذیر خود ادامه دهد و همچنان کابوس‌های ما را بازتعریف کند.

منابع:

بیشازهمه مقاله‌ی پربار و خواندنی رابرت مک‌کرام:

رابرت مک‌کرام (۲۰۰۹) «شاهکاری که جورج اورول را از پا درآورد»، گاردین.

دی جی تیلور (۲۰۰۰) «واپسین روزهای اورول»، گاردین.

دورین لینسکی (۲۰۱۹) «اورول چگونه ۱۹۸۴ را نوشت؟»، گاردین.

جین ستین (۲۰۱۸) «نظام‌های سرکوبگر همیشه نیاز به دشمن دارند»، بی‌بی‌سی فارسی.

دیوید آرونوویچ (۲۰۱۳) «۱۹۸۴؛ راه جورج اورول به سوی پادآرمانشهر»، بی‌بی‌سی فارسی.

Thomas E. Rick (2017) Churchill and Orwell, The Fight for Freedom. New York: Penguin Press.

جورج اورول (۱۳۹۰) «چرا می‌نویسم»، بخارا، ترجمه‌ی عزت‌الله فولادوند، ش۸۱.

جورج اورول (۱۳۸۷) ۱۹۸۴. ترجمه‌ی حمیدرضا بلوچ، تهران: انتشارات گهبد.


[1] برخی معتقدند که اورول اتاق ۱۰۱ را از اتاق کار ملال‌آورش در ساختمان بی‌بی‌سی الهام گرفته است، مکانی که آن را ترکیبی از یک مدرسه‌ی شبانه‌روزیِ دخترانه و دارالمجانین می‌دانست.

[2] POUM کوته‌نوشته‌ی Partido Obrero de Unificación Marxista (حزب کارگر اتحادیه‌ی مارکسیستی) یکی از احزاب کمونیستی اسپانیا است که در سال ۱۹۳۵ متأثر از اندیشه‌های تروتسکی و علیه تفکر استالینیستی شکل گرفت.

[3] اورول در این بخش از کتاب ۱۹۸۴ می‌نویسد: «ابتدا روسیه با جذب اروپا و آمریکا با جذب امپراتوری بریتانیا، دو قدرت بزرگ و مؤثر اوراسیا و اوشنیا را شکل دادند. سومین ابرقدرت، ایستاسیا پس از یک دهه جنگ‌های نامنظم همچون نیرویی متمایز پدیدار شد.»

[4] بااینحال، سرچشمه‌ی انتخابِ عنوان ۱۹۸۴ هنوز روشن نیست و بر سر آن اختلافنظر وجود دارد. از جمله، گفته می‌شود که ناشر آمریکایی کتاب ادعا کرده است که عنوان کتاب از جا‌به‌جاکردن دو عدد چهار و هشت در عددِ سالِ اتمام نگارش کتاب (۱۹۴۸) به دست آمده است. و نیز گفته می‌شود که خود اورول درمورد عنوان «آخرین مرد اروپا» مردد بود و فِرد واربورگ، ناشر کتاب، بود که پیشنهاد داد عنوان پول‌ساز‌تر ۱۹۸۴ را برگزینند.

[5] آرتور کستلر، نویسنده‌ی کتاب ظلمت در نیمروز، پیشتر در اسپانیا مدتی زندانی فاشیست‌ها بود و در اثر همنشینی با او بود که مخالفت اورول با نظام‌های تمامیت‌خواه شدت گرفت.

[6] یادآور این بخش از کتاب که اُبراین، پس از شکنجه‌های جان‌فرسا، به وینستون اسمیت می‌گوید: «نگاه کن در چه وضعی هستی!… چرک میان انگشت‌های پایت را ببین! زخم چندش‌آور پایت را ببین!»

[7] تأکید از نگارنده‌ی مقاله است.

[8] تأکید از نگارنده‌ی مقاله است.

[9] تنها در همان سال فقط در انگلستان ۲۵هزار نسخه از کتاب به فروش رسید. در آمریکا فروش کتاب کمتر از این نبود. درنتیجه، اورول به مردی ثروتمند و مشهور تبدیل شد که ارزش دارایی‌اش در آخرین ماه زندگی، زمانی که دستمزد هفتگی یک کارگر کمتر از ۱۰ پوند بود، ۱۲هزار پوند برآورد می‌شد.

[10] تشابه اسمی وینستون اسمیت با وینستون چرچیل، شخص تاریخ‌نگار را وسوسه می‌کند که نام قهرمان ۱۹۸۴ را برگرفته از نام سیاستمدار کهنه‌کار انگلیسی بداند. بااینحال، همان‌طور که توماس ریکز در کتاب ارزشمند خود، چرچیل و اورول، نبرد برای آزادی، می‌نویسد، شخصیت وینستون اسمیت بیش از آنکه با چرچیل همخوانی داشته باشد گویای شخصیتِ خود اورول بود. مسیرهای شغلی چرچیل و اورول هیچگاه همدیگر را قطع نکردند، با وجود این، هر دوی آنها کار یکدیگر را دورادور تحسین می‌کردند.

[11] اورول در خلال جنگ جهانی دوم دو سال با رادیو بی‌بی‌سی همکاری می‌کرد. امروزه مجسمه‌ی برنزی او در برابر ساختمان بی‌بی‌سی خودنمایی می‌کند.

ر. اعتمادی نویسنده کتاب “تویست داغم کن” با جهان وداع کرد

ر. اعتمادی، روزنامه‌نویس، نویسنده و راوی داستان‌های عاشقانه سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ روز گذشته ۲۰ تیر ۱۴۰۲ در خانه خود در تهران و در سن ۹۰سالگی چشم از جهان بست.رجبعلی اعتمادی، معروف به ر. اعتمادی، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ رمان‌های عامه‌پسند و عاشقانه روز سه‌شنبه، ۲۰ تیر ۱۴۰۲ در سن ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.

مهدی رحیمی، ناشر کتاب‌های او با تایید این خبر به خبرگزاری ایسنا گفت: «او ساعت یک‌ونیم شب گذشته در منزلش از دنیا رفت. مدتی بود که در بستر بیماری بود.»

ر. اعتمادی موسس و سردبیر “مجله جوان”، از نشریات موسسه اطلاعات بود، از پرفروش‌ترین مجلات آن دوران که تیراژش به ۴۰۰ هزار نسخه رسیده بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نخستین رمان او “تویست داغم کن” نام داشت. این رمان جنجالی با تیراژ ۵ هزار نسخه از نظر او در آن دوران “یک جهش تازه” محسوب می‌شد‌، زیرا از “اعتراض عمومی جوانان نسبت به جامعه، حکومت و سنت‌های از بین رفته در عصر صنعتی” سخن می‌گفت.

ر. اعتمادی درباره این کتاب گفته است: «تویست داغم کن فشارهای سنتی خانواده و آموزش و پرورش را به چالش کشیده بود.»

دومین کتاب جنجالی او “ساکن محله غم” نام داشت که در سال ۱۳۴۳ توقیف شد.

با آن که ر. اعتمادی از سال‌های پس از انقلاب تا دهه ۷۰ ممنوع القلم بود، اما کپی‌های غیرمجاز کتاب‌هایش از پرفروش‌ترین کتاب‌های دستفروشان میدان انقلاب بود.

از آثار به‌جامانده او می‌توان به “دختر خوشگل دانشکده من”، “گور پریا”، “برای که آواز بخوانم”، “خوب من”، “دیروز من دیروز تو”، “شاهین خبرنگار حوادث”، “شاهین در دام جاسوسان”، “شب ایرانی”، “کفش‌های غمگین عشق”، “شوک پاریسی”،‌ “یک لحظه روی پل”، “باربی”، “چشم‌ها”، “آخرین ایستگاه شب” و “بازی عشق” اشاره کرد.

مهدی رحیمی، ناشر کتاب‌های ر. اعتمادی به ایسنا گفته که مراسم تشییع پیکر او قرار است پنج‌شنبه ۲۲ تیرماه در بهشت زهرای تهران برگزار شود. مراسم یادبود این نویسنده نیز شنبه ۲۴ تیرماه در باشگاه راه‌آهن شهرک اکباتان برگزار خواهد شد.

السودانی: عراق بدهی خرید گاز از ایران را با نفت می‌پردازد

دولت عراق با ایران در مورد تهاتر گاز با نفت به توافق رسید. عراق بدهی‌های خود به ایران را به یک حساب بانکی واریز کرده که طبق تحریم‌های آمریکا این پول تنها می‌تواند برای اهداف بشردوستانه غذایی و دارویی به ایران پرداخت شود.عراق قرار است بدهی خود بابت واردات گاز ایران را با ارائه نفت خام یا نفت سیاه به این کشور بپردازد تا مانع از تحریم‌های آمریکا شود.

محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق شامگاه سه‌شنبه ۱۱ ژوئن (۲۰ تیرماه) گفت که بغداد و تهران پس از مذاکرات چند روزه توافق‌نامه‌ای را برای “واردات گاز ایران برای سوخت نیروگاه‌های عراق در ازای نفت خام عراق” امضا کردند.

در پی کاهش ناگهانی و شدید ارسال گاز ایران به عراق، شمار زیادی از نیروگاه‌های برق این کشور از کار افتادند.

در بیانیه دفتر نخست‌وزیری آمده است که این توافق با هدف رسیدگی به بحران تامین گاز برای نیروگاه‌ها و در عین حال رسیدگی به مسائل پرداخت و عوارض ناشی از تحریم های آمریکا بوده است.

بیشتر بخوانید: آمریکا آزادسازی ۳ میلیارد دلار پول بلوکه‌شده ایران را تائید کرد

عراق برای تامین یک‌سوم انرژی مورد نیاز خود به گاز ایران متکی است، اما در نتیجه تحریم‌های آمریکا علیه ایران قادر به پرداخت مستقیم هزینه گاز ایران نیست به نحوی که این کشور مجبور می‌شود به سازوکار پیچیده‌ای برای انتقال وجوه به ایران متوسل شود.

طبق این سازوکار، پرداخت‌ها باید در یک حساب بانکی نگهداری شوند و پس از تایید واشنگتن، این مبالغ می‌توانند توسط تهران برای تامین مالی واردات غذا و دارو استفاده شوند. این روش باعث شد که عراق با معوقات سنگینی مواجه شود.

در حالی که مقامات عراق گفته بودند بدهی‌های خود به ایران را پرداخت کرده‌اند، اما از آنجا که ایران نتوانسته بود این پول را دریافت کند، از میزان صادرات گاز به عراق به میزان ۵۰درصد کاست. گفته می‌شود، بدهی عراق به ایران حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیارد دلار است.

بیشتر بخوانید: افزایش میزان مهاجرت نیروی کار ایرانی به عراق

به گزارش میدل‌ایست نیوز، نخست‌وزیر عراق گفت که کشورش همه بدهی‌های خود را پرداخت کرده و در حساب شرکت‌های ایرانی قرار داده است.

او گفت که صادرات گاز ایران به دلیل تحریم‌های آمریکا متوقف شده و تا بیش از ۵۰درصد کاهش یافته که این مساله بر تامین برق تاثیر گذاشته است.

السودانی افزود که بحران برق پس از بی‌نیازی عراق از گاز وارداتی طی دو یا سه سال پایان می‌یابد.

نخست‌وزیر عراق با بیان اینکه تولید برق به دلیل اقدامات دولت به ۲۶ هزار مگاوات رسیده است، گفت که راه‌حل‌های میان‌مدت، بحران برق و واردات گاز را پایان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: توافق توتال انرژی و عراق بر سر پروژه ۱۰ میلیارد دلاری برای بهبود شبکه برق

او ضمن اشاره به این‌ که شرکت‌های اماراتی کار در ۳ میدان را آغاز کرده‌اند و شرکت‌های چینی در حال آغاز هستند، افزود: «ما در حال پایان اتصال برق با اردن هستیم و قراردادهایی برای اتصال با شورای همکاری خلیج فارس امضا کرده‌ایم.»

چند روز پیش این کشور قراردادی را با کنسرن عظیم “توتال اینرجیز” امضا کرد که شامل عملیات بهره‌برداری گاز از میادین گازی جنوب بصره است.

توافق میان جمهوری عراق و جمهوری اسلامی ایران برای تهاتر گاز برای نیروگاه‌های برق عراق با نفت خام و نفت سیاه عراق روز سه‌شنبه ۱۱ ژوئیه (۲۰ تیرماه) در بغداد امضا شد.

بر اساس بیانیه دفتر نخست وزیری عراق، این توافق از سوی احسان العوادی، مدیر دفتر نخست‌وزیر عراق و محمد کاظم آل صادق، سفیر جمهوری اسلامی در بغداد امضا شد.

مقررات معافیت تحریم از سوی آمریکا

چندی پیش در یک نشست خبری از متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا سئوال شده بود، با توجه به ادعای رسانه‌های دولتی عراق، مبنی بر این که تمامی بدهی این کشور به ایران بابت واردات گازی پرداخت شده (حدودا مبلغ ۱۱ تریلیون دینار عراقی)، آمریکا چطور برای پرداخت این مبلغ به ایران چراغ سبز نشان داده و آیا میان آمریکا و ایران مذاکراتی درباره این موضوع انجام شده است؟

میلر در پاسخ گفته بود: «در سیاست ما نسبت به ایران یا عراق تغییری ایجاد نشده است. دولت بایدن به اجرای تحریم‌های آمریکا علیه ایران ادامه می‌دهد.»

میلر اضافه کرده بود که آمریکا از سال ۲۰۱۸ برخی معافیت‌ها را با مشورت کنگره در نظر گرفت که به عراق اجازه می‌دهد مبلغ واردات برق از ایران را پرداخت کند.

بیشتر بخوانید: بدهی عراق به ایران “برای مبادلات بشردوستانه استفاده می‌شود”

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اما تأکید کرده بود که مطابق قوانین آمریکا، “این مبالغ فقط می‌توانند برای تبادلات بشردوستانه” و “دیگر امور غیرقابل تحریم” مورد استفاده قرار بگیرند. این پول فقط به طرف ثالث تایید شده می‌رسد و “مستقیما به ایران انتقال داده نمی‌شود”. او افزوده بود که در این صورت آمریکا به صورت موردی موارد استفاده از این پول‌ها را بررسی می‌کند.

خامنه‌ای غرب و لیبرال‌ دموکراسی را “دروغگو و کذاب” نامید

علی خامنه‌ای در سخنانی ضمن تاکید بر ضرورت افزایش فعالیت‌های تبلیغی توسط طلاب گفت که تبلیغات باید در اولویت قرار گیرد. او غرب را به دشمنی با آزادی‌خواهی و استفاده از علومی مثل روانشناسی برای تبدیل دروغ به واقعیت متهم کرد.رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۲۱ تیرماه در دیدار با شماری از طلاب و مبلغان با بیان اینکه “حفظ نظام و در واقع حفظ ایمان مردم، اوجب واجبات است”، نتیجه گرفت: «عقل حکم می‌کند در مقابل شمشیرهای خون‌ریز تبلیغات دشمنان، تبلیغ را اولویت اول بدانیم.»

علی خامنه‌ای افزود که پس از تشکیل جمهوری اسلامی، اولویت تبلیغ توسط طلاب “مضاعف” شده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

او همچنین خواستار ایجاد “یک کانون عظیم حوزوی برای گسترش کمی و ارتقای کیفی و علمی تبلیغات دینی” شد.

خامنه‌ای در حالی خواستار بسط فعالیت‌های تبلیغی طلاب در جمهوری اسلامی شده که هرساله سهم بزرگی از بودجه کشور به آن دسته از نهادهای حکومتی اختصاص می‌یابد که سیاست‌ها و الگوهای جمهوری اسلامی را داخل و حتی خارج از این کشور تبلیغ می‌کنند.

از جمله گزارش‌ها در این زمینه می‌توان به گزارش پایگاه داده‌های باز ایران در دی‌ماه سال گذشته اشاره کرد که در آن نوشته شده بود، در بودجه سال ۱۴۰۲ مجموع بودجه ۲۵ نهاد مذهبی- تبلیغی حدود ۷۰ درصد نسبت به سال ۱۴۰۱ افزایش یافته است.

رهبر جمهوری اسلامی کشورهای غربی را به استفاده از امکاناتی در تبلیغات با هدف “باورپذیر کردن پیام” متهم کرد: «غربی‌ها با استفاده از علوم مختلف از جمله روانشناسی، پیام‌های صد در صد دروغ را به‌عنوان حرف درست، در ذهن مخاطبان جا می‌اندازند.»

خامنه‌ای در حالی چنین ادعایی را مطرح کرده که بسیاری از مقام‌ها و رسانه‌های حکومتی در جمهوری اسلامی، بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی اتهام‌های مختلفی را به مخالفان، معترضان، زندانیان سیاسی و جان‌باختگان اعتراضات در ایران نسبت می‌دهند و تقریبا تمامی این اتهام‌ها از سوی این افراد تکذیب می‌شوند.

او “صداهای مختلف در فضای مجازی و تکثر رسانه‌ای” را “آشفته‌بازار” نامید و تاکید کرد که “پشت صحنه فعالیت‌های جاری در فضای مجازی و غیر مجازی” باید شناسایی شود.

خامنه‌ای در حالی بار دیگر علیه فضای مجازی سخن گفته که بسیاری از شبکه‌های اجتماعی و وبسایت‌های خبری در ایران، فیلتر هستند و طبق بسیاری از گزارش‌ها، جمهوری اسلامی یکی از بزرگترین سرکوبگران فضای مجازی به شمار می‌رود.

مردم “بی‌پناه و بیچاره” اوکراین

رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنانش، مردم اوکراین را “بی‌پناه و بیچاره” نامید و گفت: «مردم اوکراین باید کشته شوند چرا که منافع کمپانی‌های تولید و فروش تسلیحاتی غرب، در ادامه جنگ در اوکراین نهفته است.»

خامنه‌ای اما اشاره نکرد که بر اساس بسیاری از گزارش‌ها، جمهوری اسلامی به حمایت از روسیه در جنگ علیه اوکراین، به‌ویژه از طریق ارائه پهپاد متهم شده است.

بیشتر بخوانید: اوکراین: پهپادهای ایرانی حاوی قطعات تولید متحدان اوکراین است

او همچنین اشاره‌ای به کشورهای غربی که بارها خواستار پایان جنگ در اوکراین شده‌اند و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین که بارها از حکومت ایران خواسته تا به حمایت نظامی‌اش از روسیه پایان دهد نکرد.

ناگفته نماند که کشورهای عضو ناتو روز سه‌شنبه ۲۰ تیرماه در بیانیه‌ای بار دیگر از تهران خواستند تا حمایت نظامی از روسیه را متوقف کند. تنها ساعاتی پیش از این نشست، روسیه در حملاتی با استفاده از پهپادهای ایرانی، کی‌یف و چندین شهر دیگر اوکراین را هدف قرار داد.

اتهام‌های خامنه‌ای علیه غرب و لیبرال‌دموکراسی

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه سخنانش، جبهه مقابل نظام اسلامی را که به گفته او “خود را لیبرال‌دموکراسی می‌نامد”، جبهه‌ای “دروغگو و کذاب” نامید.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او گفت: «جبهه مقابل ملت ایران، ضد آزادی‌خواهی و آزاداندیشی و مخالف هر نوع دموکراسی غیر وابسته به مستکبران است و ایستادگی و مبارزه ملت ایران و نظام اسلامی با این جبهه مبارزه‌ای تمدنی و جهانی است.»

خامنه‌ای در حالی غرب را به دشمنی با آزاداندیشی و آزادی‌خواهی متهم کرده که جمهوری اسلامی، به عنوان مثال همچنان بزرگترین زندان برای روزنامه‌نگاران در جهان به شمار می‌رود و بسیاری از مخالفان و حتی منتقدان سیاسی این حکومت با سال‌ها حبس و انواع فشارهای امنیتی روبرو می‌شوند.

به طور مشخص، از زمان خیزش سراسری “زن، زندگی، آزادی” در ایران، هزاران معترض در شهرهای مختلف این کشور بازداشت و زندانی شده‌اند. بسیاری از معترضان بر اثر سکوب نیروهای امنیتی آسیب‌های جدی دیده و صدها نفر نیز جان باخته‌اند.

پارلمان اتحادیه اروپا قانون حفظ و احیای طبیعت را تصویب کرد

اتحادیه اروپا می‌خواهد در راستای حفاظت و احیای طبیعت تلاش کند. پارلمان استراسبورگ با اکثریتی نازل پس از یک مشاجره طولانی قانونی در این زمینه تصویب کرد. محافظه‌کاران، راست‌گرایان و لیبرال‌ها مخالف تصویب این قانون بودند.پارلمان اتحادیه اروپا به‌ رغم مخالفت گسترده نمایندگان محافظه‌کار، راست‌گرا و لیبرال، به قانون احیای طبیعت رأی مثبت داد. روبرتا متسولا، رئیس پارلمان اتحادیه اروپا نتایج رأی‌گیری و تصویب قانون را اعلام کرد.

پیشنهاد فراکسیون‌‌های راست برای رد این اقدام، در رأی‌گیری روز چهارشنبه ۱۲ ژوئیه (۲۱ تیرماه) در پارلمان استراسبورگ با یک اکثریت نازل رد شد. سپس اکثریتی به همان اندازه نازل به قانون گسترده حفاظت از طبیعت رای دادند. با این حال، این قانون هنوز نهایی نشده است.

بیشتر بخوانید: صندوق جهانی طبیعت: دوسوم حیات وحش در نیم قرن اخیر نابود شد

طبق برنامه‌های کمیسیون اتحادیه اروپا، تا سال ۲۰۳۰ باید در دست‌کم ۲۰درصد از مناطق خشکی و دریایی این اتحادیه اقدامات احیای طبیعت صورت گیرد. به طور مشخص، این احیای طبیعت از جمله شامل احیای جنگل‌ها، ایجاد فضای سبز در شهرها و احیای تالاب‌هایی است که زهکشی و خشکانده شده‌اند.

مخالفت محافظه‌کاران، راست‌گرایان و لیبرال‌ها، موافقت کنسرن‌ها

فراکسیون دموکرات‌‌مسیحی‌های اروپا به رهبری مانفرد وبر، از حزب سوسیال‌مسیحی آلمان، از مخالفان سرسخت و بنیادی تصویب قانون بازسازی طبیعت بودند. این محافظه‌کاران از نگرانی اتحادیه‌های بزرگ کشاورزان حمایت می‌کنند که معتقدند، مقررات در این زمینه می‌تواند فعالیت کشاورزان را به شدت محدود سازد.

گروه پارلمانی راستگرایان ناسیونالیست که حزب راست “آلترناتیو برای آلمان” (AfD) عضو آن است، و همچنین دیگر محافظه‌کاران و برخی لیبرال‌ها، پیش از رای‌گیری علیه این قانون در پارلمان صحبت کرده بودند.

در مقابل، شرکت‌های بزرگ متعددی مانند “آیکیا” و “H&M” و نیز کنسرن‌های غذایی مانند “یونی‌لِور” و “نستله” از قانون موسوم به احیای طبیعت حمایت کردند. علاوه بر این، سازمان‌های حفاظت از محیط زیست و مصرف‌کنندگان، دانشمندان و برخی سازمان‌های کشاورزان موافقت خود را با تصویب قانون اعلام کردند.

بیشتر بخوانید: برنده جایزه ناشران آلمان: می‌توان دوباره طبیعت را احیا کرد

درخواست فراکسیون‌های راست برای رد این قانون با ۳۲۴ رای مخالف، ۳۱۲ رای موافق و ۱۲ رای ممتنع شکست خورد. در فراکسیون پارلمان محافظه‌کاران به رهبری مانفرد وبر ۱۵ مخالف وجود داشت که آنها نیز رای منفی دادند. آن‌ها به طور عمده ایرلندی و چک هستند. اگر فقط شش نفر از آنها رای مثبت می‌دادند، این قانون در مجلس شکست می‌خورد. نمایندگان دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی آلمان به اتفاق آرا به توقف این قانون رای دادند.

در نهایت اعضای پارلمان اروپا در پی برخی تغییرات در پیش‌نویس اولیه ارائه شده از سوی کمیسیون اروپا، رأی‌گیری کردند که به دنبال آن این قانون با ۳۳۶ رای موافق، ۳۰۰ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع با اکثریتی نازل به تصویب رسید. پارلمان اکنون می‌تواند با کشورهای عضو در مورد شکل نهایی این قانون وارد مذاکره شود.

تری راینتکه، رئیس مشترک فراکسیون سبزها در پارلمان اروپا گفت: «این یک موفقیت بزرگ برای طبیعت و آب و هوا است. کمپین اطلاعات نادرست و موضع بلوکه کردن از سوی مانفرد وبر و راست افراطی کارساز نبود.»

بیشتر بخوانید: کاهش چشمگیر آثار حیات در رودهای آلمان

سوسیال دموکرات‌ها نیز از تصویب قانون راضی بودند. دلارا بورکهارت، سخنگوی سیاست زیست‌محیطی فراکسیون سوسیال‌دموکرات گفت: «ما از تلاش‌های محافظه‌کاران برای بلوکه کردن این قانون جلوگیری کردیم. استراتژی مانفرد وبر با اتکا بر کمپین اطلاعات نادرست و سیاست‌کاری در همراهی با راست افراطی، شکست خورده است.»

با این حال فراکسیون محافظه‌کاران تلاش‌های خود برای بلوکه کردن قانون را به‌رغم شکست آن، یک موفقیت نسبی خواند. به گفته این فراکسیون، موافقان قانون مجبور به تعدیل مفاد آن شدند، به طوری که در مذاکرات عادی امکان‌پذیر نبوده است.

کشف سلاح و مهمات و دستگیری شکارچیان در کوه هوای لامرد

خبرگزاری فارس

نیروهای یگان حفاظت محیط زیست لامرد در منطقه کوه هوای این شهرستان موفق به دستگیری 2 نفر از شکارچیان متخلف و کشف و ضبط سلاح و مهمات در این منطقه شدند.21 تیر
کشف سلاح و مهمات و دستگیری شکارچیان در کوه هوای لامردبه گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، رئیس اداره محیط زیست لامرد در این باره اظهار داشت: ماموران محیط زیست در عملیات گشت زنی به یک گروه شکارچی برخورد کردند که بعد از تعقیب و گریز موفق به دستگیری ۲ نفر از آنها شدند.

حمزه برومندفر افزود: از این ۲ نفر تعداد ۳ عدد فشنگ برنو و ۳عدد فشنگ چهارپاره و یک فشنگ سوزنی کشف و ضبط شد و تحقیقات در خصوص نفرات دیگر و سلاح ها در حال انجام است.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان لامرد خواستار تجهیز بیشتر محیط بانان به بسیم و تجهیزات حفاظتی شد.

خسارت سالانه گرد و خاک به کشور ۵۸ هزار میلیارد تومان است

خبرگزاری مهر

دبیر ستاد مدیریت پدیده گرد و غبار گفت: سالانه ۵۸ هزار و ۳۳۰ میلیارد تومان سالانه از گرد و خاک خسارت می‌بینیم که این میزان مربوط به شش استان است.21تیر

 خسارت سالانه گرد و خاک به کشور ۵۸ هزار میلیارد تومان است

به گزارش خبرگزاری مهر، علی محمد طهماسبی بیرگانی در نشست روز جهانی مقابله با توفان‌های ماسه و گرد و خاک با شعار «هشدار گرد و خاک برای همه» اظهار کرد: نامگذاری این روز به این دلیل است که سال گذشته در بهار تأثیرات گرد و غباری منطقه در ایران بسیار شدید شد بنابراین نشست‌ها و کمیسیون‌های بسیاری تشکیل شد و تفاهم‌نامه‌های دو جانبه با کشورهای همسایه منعقد و اجلاس همکاری‌های دوجانبه برای آینده‌ای بهتر نیز برگزار شد که در نتیجه بیانیه تهران و صندوق مشترک منطقه‌ای مقابله با گرد و غبار، کارگروه منطقه‌ای، راه‌اندازی کنوانسیون مقابله با گرد و خاک ایجاد شد.

وی افزود: مجمع عمومی سازمان ملل جلسه‌ای تشکیل داد و برگزاری کنفرانس بین‌المللی مقابله با گرد و خاک پیشنهاد شد و این کنفرانس را در نیمه دوم شهریورماه با دعوت ۵۴ کشور و ۱۹ نهاد بین‌المللی برگزار خواهیم کرد.

مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اکید کرد: کشور ما از جهات گوناگون درگیر تأثیرات گرد و خاک است و حدود ۲۷۰ کانون فعال با شدت بالا به تفکیک ۲۱ کشور مشخص شده است. اقدامات زیر منطقه‌ای برای کانون‌های داخلی گرد و غبار در حال انجام است.

وی افزود: اقدامات بسیار مناسبی در خصوص آثار و خسارات گرد و خاک انجام شده و نشریه‌های بسیاری درباره این موضوع منتشر شده است. ما بیشتر به دنبال این هستیم که درباره تبعات گرد و خاک هشدار دهیم چراکه آثار زیادی بر زراعت دارد و کانون‌های داخلی گرد و غبار سالانه ۱۲۷۰ میلیارد تومان به کشاورزی آسیب وارد می‌کنند، به‌ویژه بر زنبورداری زیان زیادی زد. ‌