Previous Next

مسمومیت‌های سریالی؛ بیانیه نواندیشان دینی، اعتراضات دانشجویی

جمعی از نواندیشان دینی تعلل حکومت در مقابله با مسمومیت‌های زنجیره‌ای را دلیلی بر “دست داشتن حکومت یا سود بردن پاره‌ای از آتش‌به‌اختیارها از وحشت‌آفرینی‌ها” دانستند. وضعیت یک دانش‌آموز در دیواندره “وخیم” گزارش شده است.جمعی از نواندیشان دینی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کردند در مسموم‌سازی زنجیره‌ای دانش‌آموزان مدارس دخترانه “انگشت اتهام به سوی حکومت است.” در بیانیه‌ای که به امضای ۱۵ نفر از جمله صدیقه وسمقی، حسن یوسفی اشکوری، محمدجواد اکبرین، میثم بادامچی، رضا علیجانی، سروش دباغ و یاسر میردامادی رسیده است، احتمال دست داشتن نیروهای “لباس‌شخصی”، “خودسر” و “آتش‌به اختیار” در این حملات مطرح و گفته شده: «این عده از مصونیت آهنین برخوردارند به طوری که پس از سال‌ها هنوز عاملان اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای دستگیر نشده‌اند.»

امضاکنندگان این بیانیه با اشاره به “واکنش‌های تند، تعلل و سکوت مسئولان، پاسخ‌های تناقض‌آمیز و توجیه‌های غریب (از قبیل تانکر حامل سم و احتمال نوعی بیماری روانی جمعی آن هم استثنائا فقط میان دختران دانش‌آموز)” این پرسش را مطرح کرده‌اند: «نظامی که به آسانی و با سرعت و قاطعیت می‌تواند به خاطر آتش زدن یک سطل آشغال حکم محاربه و اعدام صادر کند، در برابر این وحشت‌افکنی آشکار چرا تعلل می‌کند؟»

وزارت کشور ایران روز سه‌شنبه با اعلام دستگیری “تعدادی از افراد دخیل” در حمله با گاز سمی به مدارس مدعی شد سه نفر از بازداشت‌شدگان جزو معترضان ماه‌های اخیر بوده‌اند. پیش از آن در همان روز مجید میراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور گفته بود که “برخی موارد هم که جنبه غیرمعاندانه داشته ارشاد شده‌اند.”

نواندیشان دینی در بیانیه خود که روز سه‌شنبه (۱۶ اسفند) منتشر شد، مسئولیت رسیدگی به این حملات را “وظیفه فوری حاکمیت سیاسی” خوانده و نوشتند: «به هیچ آیه و افسونی نمی‌شود این جنایت‌ها را توجیه کرد.»

آنها بیانیه خود را اینگونه به پایان بردند که “راه حل بنیادی عبور از استبداد کنونی نه فقط رفع ناکارآمدی‌های مدیریتی که پایان بخشیدن به حکومتی ایدئولوژیک به نام دین، و برقراری حکومتی فرادینی (سکولار) است که در آن همه‌ی ایرانیان از حقوق مساوی برخوردار باشند.”

کاخ سفید: چشم جهان به ایران دوخته شده

کارین ژان‌پی‌یر، سخنگوی کاخ سفید، گزارش‌ها در مورد مسمومیت سریالی دختران دانش‌آموز و همچنین گزارش سی‌ان‌ان در مورد شبکه‌ای از شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌های مخفی در ایران را “نگران‌کننده” خوانده و گفت کاخ سفید از طرح شماری از سناتورهای آمریکایی برای بررسی این مراکز مخفی و شکنجه و سرکوب معترضان توسط کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل استقبال می‌کند.

او روز سه‌شنبه (۷ مارس/۱۶ اسفند) در یک نشست خبری گفت: «متأسفانه رژیم ایران سابقه طولانی به‌کارگیری چنین اقداماتی برای سرکوب مخالفان و اعمال کنترل دارد.»

سخنگوی کاخ سفید با اشاره به کشته‌شدن صدها معترض ایرانی به دست عوامل حکومتی در ایران گفت این افراد و خانواده‌هایشان “سزاوار عدالت” هستند. پییر گفت: «جهان چشم به ایران دوخته است. نقض حقوق بشر توسط دولت این کشور نباید بدون عواقب بماند.»

پی‌یر دو روز پیش نیز مسمومیت سریالی دختران دانش‌آموز در ایران را امری “غیروجدانی” خوانده و گفته بود: «زنان و دختران در همه جا از حق بنیادین برای تحصیلات برخوردارند و ادامه مسمومیت دختران دانش آموز در سراسر ایران با اخلاق منافات دارد. باید یک تحقیق معتبر و مستقل انجام گرفته و مسئولین این عمل پاسخگو باشند.»

وضعیت “وخیم” یک دانش‌آموز در دیواندره

بنا بر اخبار منتشره در شبکه‌های اجتماعی وضعیت جسمی اسرا عباس‌نژاد، دختر دانش‌آموز در دیواندره “وخیم” بوده و او همچنان در بیمارستان بستری است. اداره آموزش و پرورش کردستان و همچنین “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران” روز گذشته خبر درگذشت این دانش‌آموز را تکذیب کردند.

اسرا عباس‌نژاد، دانش‌آموز دبیرستان “پروین اعتصامی” شهر دیواندره است. این دبیرستان در روزهای اخیر هدف حمله با گاز سمی قرار گرفت که در نتیجه آن شماری از دانش‌آموزان به بیمارستان منتقل شدند.

بیانیه‌های اعتراضی دانشجویان نسبت به مسمومیت‌های زنجیره‌ای

جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر روز سه‌شنبه (۱۶ اسفند) در بیانیه‌ای مسمومیت‌های سریالی در مدارس را محکوم کرده و هشدار دادند: «این بار هم حکومت قصد دارد با اعمال سرکوب­‌های سنگین و بایکوت خبری، فضای خفقان را بر جامعه حکم‌فرما کند؛ در حالی که جان و سلامت کودکان مسئله­‌ای نیست که خانواده­‌ها، معلمان و سایر اقشار مختلف در برابر آن سکوت کنند و بر رنج چهل و چند ساله خود ادامه دهند.»

بخوانید: تجمع در چندین شهر ایران علیه مسمومیت سریالی دانش‌آموزان

این دانشجویان در بیانیه خود با اشاره به اینکه حکومت جمهوری اسلامی پس از گذشت نزدیک به چهارماه هنوز “کوچکترین پاسخی به مردم نداده است” نوشتند: «آن زمان که نعش عزیزان‌مان بر دار استبداد، خون بر دلمان می‌کرد حتی گمان نمی‌بردیم روزی برای بقایش هر چند کوتاه سلامت کودکانی را دست‌آویز کند که خنده‌هایشان فضای غم زده را از عشق و امید پر می‌کرد به جای نوای پرطنین زندگی فریاد برآرد: دیگر نمیتوانم نفس بکشم.»

شماری از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس نیز روز سه‌شنبه در اعتراض به حمله با گاز سمی به مدارس و مراکز آموزشی با انتشار بیانیه‌ای این حملات را “از سر ناتوانی” حکومت در “خاموش کردن شعله آزادی در قلب زنان” توصیف کرده و گفتند: «همانی که در خیابان به گلوله می‌بندد و در زندان تجاوز و شکنجه و اعدام می‌کند پشت این حمله‌های تروریستی به دانش‌آموزان است.»

این دانشجویان “همبستگی جمعی و اعتراض در خیابان، دانشگاه و مدرسه” را راه مقابله با “این تروریسم حکومتی” دانسته و هشدار دادند: «اگر امروز جلوی این حملات تروریستی نایستیم به ساحت‌ها و فضاهای دیگر جامعه نیز کشیده خواهد شد و هیچ‌کس و هیچ‌جا ایمن نخواهد بود و فردای ایران را از امروز نیز تیره‌تر خواهد کرد.»

آنها ضمن ابراز حمایت از دانش‌آموزان در بیانیه خود تأکید کردند: «برون‌رفت از این وحشت جز به دست مردم ممکن نمی‌شود.»

گروهی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی نیز روز سه‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای مسمومیت سریالی دانش‌آموزان و دانشجویان را شدیدا محکوم کرده و حق آموزش را از حقوق بنیادین برشمردند. در این بیانیه آمده: «حتی زمانی که فعالین حقوق زنان در دوران مشروطه، در برابر قداره کشان متحجری که مخالف تاسیس مدارس دخترانه و آموزش به زنان بودند، ایستادگی می‌کردند، هیچ گاه تصور نمی‌کردند که صد سال بعد، این زنانی که در امتداد مبارزات نسل‌های پیشین حیات پیدا کرده‌اند، به جای اینکه پشت میزهای مدرسه باشند، هر روز در بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، به خاطر مسمویت‌هایی زنجیره‌ای، در هراس زندگی کنند.»

این دانشجویان با اشاره به ممنوعیت حق تحصیل، اخراج و تعلیق از دانشگاه و صدور احکام قضایی علیه دانشجویان در ماه‌های گذشته تأکید کردند که جنبش دانشجویی همچنان بر خواسته‌های خود پافشاری کرده و خواهان “توقف مسمومیت‌های زنجیره‌ای” و “شناسایی هرچه زودتر عاملین و آمرین حمله به مدارس و خوابگاه‌های دانشجویی” است.

دانشجویان دانشگاه علامه همچنین در بیانیه خود خواستند تا “تمامی احکام تعلیقی دانشجویان در کمیته‌های انضباطی و ممنوع‌الورود‌ بودن آنها که منجر به محرومیت از حق تحصیل ایشان شده است” لغو شود.

گرامیداشت ۸ مارس به مناسبت روز جهانی زن

انقلاب مهسا؛ پادزهر شرنگ کشنده جمهوری اسلامی

روز جهانی زن این بار برای زنان و مردم ایران معنایی ویژه دارد. هشت مارس امسال در شرایطی فرارسید که حدود ۶ ماه از آغاز خیزش خیره‌کننده “زن زندگی آزادی” می‌گذرد. شهلا شفیق، نویسنده و فعال حقوق زنان، نگاهی دارد به این ویژگی.امسال در ايران، روز جهانی زن، هشت مارس، در روند جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” فرا رسید؛ جنبشی که در آن واحد بيانگر تداوم و گسست است و اساسا همين کيفيت بدان معنای انقلابی می‌بخشد، حتی اگر سرنگونی حکومت در چشم‌انداز نزديک تحقق نيابد. کدام تداوم و کدام گسست و با چه تبعات اجتماعی و سياسی؟

برای پاسخگویی به اين پرسش می‌بايد خيزش “زن، زندگی، آزادی” را در متن تحولات اجتماعی و تاريخی ايران مشاهده کنيم. با نگاه از اين زاويه چه می‌بينيم؟

در نمای نزديک، با نگاهی به دو دهه گذشته، از يکسو، ربط و رابطه‌ای کاملا قابل مشاهده ميان اين جنبش انقلابی و مبارزه پيش‌رونده زنان بر ضد حجاب اجباری می‌بينيم، و از سوی ديگر می‌بينيم که در متن اين جنبش انقلابی اعتراضات اجتماعی متنوعی که شاهد بالاگرفتن‌اش بوده‌ايم پيوند می‌خورند. اتفاقی که پيش از آن رخ نداده بود.

به طور مثال، در دی‌ماه ۹۶ دو رويداد مبارزاتی تاثيرگذار اتفاق افتاد: يکی، اعتراض نمايشی ويدا موحد که در خيابان انقلاب تهران بی هيچ حجاب، شال سفيدی را همچون پرچم به اهتزاز درآورد؛ اقدامی که به کمپين “دختران خيابان انقلاب” برای اعتراض عليه حجاب اجباری منجر شد. و ديگری، خيزش مردمی گسترده در ده‌ها شهر ايران که به سرعت شعارهای سياسی بر ضد سيستم حاکم و در راس آن ولی فقيه را طنين‌انداز کرد.

اما اين مبارزات به هم پيوند نخورد، همچنان که اين امر برای اعتراضات متنوع ديگری هم رخ نداد که در اين سال‌ها بارها و بارها در نقاط مختلف کشور به پا خاستند و سرکوب شدند، به عقب رانده شدند. عاقبت اما “انقلاب مهسا” اين پيوند را حول شعار “زن، زندگی، آزادی” ميسر کرد. چرا و چگونه؟

آيا نمی‌توان دليل شاخص را در اين واقعيت يافت که کشته شدن مهسای جوان (ژینا) در بازداشت گشت ارشاد، نمايش تکان‌دهنده‌ای از گستردگی و عمق سرکوب شهروندان و بی‌حقوقی مطلق آنان پيش چشم می.‌نهاد؟ آری چنين بود. و در همان حال، اين دريافت، واقعيت ديگری را همچون سيلی به گوش همگان می‌کوفت؛ اينکه حجاب اجباری پرچم ايدئولوژيک سيستمی است که در آن کنترل زنان و فقدان آزادی آنان پايه‌ريز اختناق و بی‌حقوقی شهروندان است.

اينچنين، شعار “زن، زندگی، آزادی” بيانگر خواست‌های سرکوب‌شده آحاد جامعه ايران از زن و مرد شد؛ خواست‌هایی که ترانه “برای” شروین حاجی‌پور را به سرود اين انقلاب بدل کرد.

و در همين نقطه است که گسستی که انقلاب “زن، زندگی، آزادی”، در عين تداوم مبارزات گذشته، بدان رهنمون می‌شود، به عيان پديدار می‌گردد. اين را با نگاه از نمای دور بهتر می‌توانيم مشاهده کنيم؛ در نگاهی با فاصله به انقلاب‌های ديروز و امروز. چه می‌بينيم؟

مشاهده نخست اينکه، پيروزمندان انقلاب پنجاه و هفت، خمينيست‌ها، به‌واقع همتايان دشمنان انقلاب مشروطه، يعنی مدافعان مشروعه‌اند. اگر انقلابيون مشروطه‌خواه سودای برقراری مجلسی را در سر داشتند که با پيش آوردن حق ملت، به استبداد سلطان پايان بخشد، اسلاميسم فاتح در انقلاب پنجاه و هفت، ملت را به امت تحت فرمان ولايت فقيه استحاله کرد و آرزوی مشروعه‌خواهان در استقرار شريعت را برآورده ساخت.

مشاهده دوم اما اين است که پيروزمندان انقلاب پنجاه و هفت، سد بزرگی برابر تحقق رويای تباه‌شان يافتند: مقاومت زنان، که از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی در سرپيچی از اجبار حجاب رخ نمود.

به ياد بياوريم شعاری را که زنان معترض به سخنان خمينی درباره ضرورت حجاب برای زنان شاغل، در سال پنجاه و هفت، در روز جهانی زنان در خيابان‌های تهران فرياد زدند: «آزادی، نه شرقی، نه غربی، جهانی‌ست» و در برابر تهاجم و تمسخر حزب‌الهی‌ها پا کوبيدند: «يا مرگ يا آزادی».

دريغ که اکثريت قريب به اتفاق انقلابيون غيراسلاميست، از گروه‌های چپ تا ملی‌گرايان اين اعتراض‌ها را بر ضد منافع انقلاب و اولويت‌های آن يافتند و در پس و پشت شعارهای زنان رد پای طرفداران بختيار و مدافعان شاه را جست‌وجو کردند.

امروز اما، جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” که با اعتراض به حجاب اجباری آغاز شد، مورد وفاق اکثريت ملت ايران است. چرا که با گوشت و پوست خود دريافته‌اند که اجبار حجاب نه تنها جواز کنترل زنان و سرکوب آزادی آنان را به دست حاکمان داده، بلکه ابزار موثری برای استقرار و تداوم سلطه بی‌چون و چرای ولی فقيه بر مردم، در اختيار آنان گذارده است.

از برقراری گشت سرکوبگر ارشاد تا مغزشویی اسلاميستی در مدارس و رسانه‌های حکومتی همه و همه تحت عنوان “فرهنگ حجاب” مشروع گشته است. بيش از چهار دهه است که اين برنامه‌ها با صرف بودجه‌های هنگفت از ثروت ملی و بسيج ماموران بی‌شمار اجرا می‌شود.

آيا شکست فاحش اين برنامه و استراژی نيست که اينک، در متن انقلاب “زن، زندگی، آزادی” به اقدام جنايت‌بار حمله شيميایی به مدارس و خوابگاه‌ها انجاميده؟

بی‌شک چنين است. و اين‌همه بازگوی حقانيت معنایی شعار متحدکننده “زن، زندگی، آزادی” است؛ شعاری که پايه‌های ايدئولوژيک نظام حاکم را هدف می‌گيرد، مرگ‌انديشی ذاتی‌اش را به چالش می‌طلبد و با فرياد کردن “آزادی” خواست بنيادی لحظه کنونی را که همانا رهایی از يوغ جمهوری اسلامی است، بی‌کم و کاست بيان می‌کند.

در همان حال، ويژگی تاريخ‌ساز اين لحظه در آن است که نه جنبشی مرحله‌ای، بلکه رخدادی هستيانه است که جامعه را به دگرگونی حيات‌بخش اجتماعی و فرهنگی و سياسی فرامی‌خواند. در اين معنا، انقلاب مهسا براستی پادزهر شرنگ مسمومی است که جمهوری اسلامی در رگ‌های ايران جاری کرده است.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

شمشیر ما عشق است؛ تازه‌ترين اثر پيرامون زن، زندگی، آزادی

امروز در روز جهانی زن، كتاب ” شمشير ما عشق است” اثر گيلدا صاحبی پزشک، نويسنده و گزارشگر مطرح ايرانی، توسط انتشاراتی سرشناس “اس فيشر” در فرانكفورت از چاپ درآمد. اسكندر آبادی با نويسنده اين كتاب گفتگو كرده است.در راستای بازتابانيدن خيزش اخير مردم ايران و روشنگری درباره بزهكاری‌های رژيم، پزشک و روزنامه نگار مطرح ايرانی گيلدا صاحبی كتابی به خوانندگان آلمانی‌زبان عرضه كرده كه فهرست بلندی از پايداری مردم در برابر خودكامگی‌های جمهوری اسلامی را دربر دارد.

خانم صاحبی كه تا كنون مقاله‌های بسياری در رسانه های پرتيراژ آلمان به چاپ رسانده در اين اثر مشخصا اعدام‌های اخير جوانان و نوجوانان معترض، كشتار تظاهركنندگان در خيابان‌ها، ارعاب خانواده‌های معترضان برای پنهان ساختن شكنجه‌های فرزندان نوجوان‌شان در زندان‌ها و بی‌پروايی زنان در انجام نافرمانی‌های مدنی را برشمرده و افزون بر ثبت تاريخچه اعتراض‌های مردم عليه حجاب اجباری و ديگر ستم‌هايی كه از سوی نظام ايران بر مردم رفته، با نسرين ستوده كنشگر حقوق بشر گفتگو كرده و از بی‌پروايی و بی‌باكی دختران و زنان و مردانی گفته كه هركدام به نوبه در پيشبرد دموكراسی‌خواهی در جنبش اخير نقش برجسته‌ای داشته‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

گيلدا صاحبی بر آن است كه با ثبت ماندگار رويدادهای اخير از كشتن ۵۰۰ تظاهركننده و اعدام‌های جوانان و نوجوانان گرفته تا تجاوز جنسی در زندان‌ها، بيش از ۲۰ هزار دستگيری و ديگر بزهكاری‌های رژيم، مانع شود كه گزارش‌های شتابزده و زودگذر در رسانه‌‌ها و شبكه‌های اجتماعی به فراموشی سپرده شوند. او با اين كتاب برگ ديگری به تاريخ جنبش برابرخواهی زنان افزوده است.

اسكندر آبادی با نويسنده اين كتاب گفتگو كرده است.

اسکندر آبادی: مخاطب شما در درجه نخست كيست و خوش داريد چه كسانی حتما كتاب شما را بخوانند؟

گيلدا صاحبی: كسانی كه به حقوق بشر به ايران، به فمينيسم و جنبش زنان علاقه و دغدغه دگرگونی در جامعه بشری را داشته باشند و اينكه چگونه می‌توان گامی در راه بهترسازی جهان برداشت. بهتر است بگويم اين كتاب را برای همگان نوشته‌ام.

يک‌جا در پايان كتاب آمده: “اين كتاب در گرماگرم روندی نوشته شده كه نه از پايان آن آگاهيم و نه از سرانجام آن. در دسامبر ۲۰۲۲ كه به نوشتن آغاز كردم با خود می‌گفتم عجب بی‌پروايی ای! به خصوص كه ايرانيان خوب می‌دانند انقلاب‌ها اغلب از چاله به چاه می‌افتند”. در جای ديگری اما می‌نويسيد: «نظام، ديگر ميدان را به مردم باخته و مشروعيتش را از دست داده است. زر و زور و نفوذ ديگر در برابر آنچه مردم به خاطرش می‌جنگند شانسی ندارند: زن، زندگی، آزادی.» اكنون كه از خيزش و اعتراض دستكم در خيابان‌های ايران كاسته شده، كدام عبارت درست است؟

هر دو عبارت درست است چون هنوز ابهامات كم نيستند. ما نمی‌دانيم اين انقلاب به كجا می‌انجامد و تا چه اندازه بايد مردمی تحت اين نظام رنج بكشند و حتا كشته شوند. از سوی ديگر اين نظام شكست خورده و بردی در برابر آنچه مردم برای آن تلاش و نبرد ميكنند ندارد. البته ما نمی‌دانيم پس از سقوط اين رژيم چه آينده‌ای در راه است ولی هرچه هست رژيم شكست خورده است.

در كتاب مقايسه‌ای كرده‌ايد ميان آنهايی كه برای آخوندها تفاهم نشان می‌دهند با كسانی كه برای پوتين تفاهم دارند و گفته‌ايد اينها تنها می‌خواهند بزهكاری‌های رژيم را توجيه كنند و از زهر آن بكاهند. اما مستقيما از سياستمداران نامی نبرده‌ايد كه در اينجا هم كارهای خوبی را به نظام ايران نسبت می‌دهند. منظور شما از اين تفاهم‌داران چه كسانی هستند و چه راهی برای جلوگيری از كار ايشان پيشنهاد می‌كنيد؟

من با كسی تسويه حساب نمی‌كنم. فقط می‌خواهم اين مسائل را روشن كنم. كسی كه خشونت رژيم را توجيه می‌كند و نسبی جلوه می‌دهد به كسانی می‌ماند كه كارهای پوتين را توجيه می‌کنند و ناتو را مقصر اصلی جنگ می‌دانند. در مورد ايران هم اين نسبی‌كاری‌ها هست و من كوشيده‌ام آن‌ها را آشكار كنم. به نظر من پادزهر جلوگيری از اين نسبی‌کاری‌ها همين روشنگری است. وقتی از كار و هدف تبليغات سر درآوريد، تأثيرش را خنثی كرده‌ايد.

شما به عنوان یک پزشك بر روی برخی از زخم‌ها انگشت گذاشته‌ايد. يكی را نمونه می‌آورم: «مأموران رژيم به بسياری از تظاهركنندگان شليک و ايشان را نابينا كرده‌اند و جز اين اخيرا خودکشی‌های بسيار مشكوكی گزارش شده است. همانطور كه نوشته‌ايد، بدون دست اندركاران شاخه درمان و بهداشت كسی از وضعيت ناگوار زندان‌ها، خيابان‌ها و بيمارستان‌های ايران آگاهی پيدا نمی‌كرد و تازه به اين ترتيب هم تنها بخش كوچكی از خشونت رژيم آشكار شده است.» اكنون جز روشنگری كه شما با نوشته‌های خود كرده‌ايد، ديگر چه كاری می‌توان عليه اين بزهكاری‌ها انجام داد؟

همانطور كه پزشكان و دست اندركاران درمان و بهداشت هم در آلمان تأكيد كرده‌اند، ما پيش و بيش از هرچيز به همبستگی جهانی نياز داريم.

بايد همواره آشكار ساخت كه رژيم ايران چگونه و تا چه اندازه انسان‌ها را می‌آزارد. هم اكنون قدرتمداران ايران پزشكان را زير ضرب قرار داده‌اند يعنی كسانی كه شغل‌شان كمک به انسان‌ها است. بايد روشنگری درباره اين مطلب را در سطح جهانی موضوع روز و رسانه‌ای كرد.

مگر می‌شود جلو كار پزشكان را گرفت يا اينكه مردم بيگناه از رفتن به بيمارستان‌ها بيم داشته باشند؟

خيزش اخير ايران از اعتراض به حجاب اجباری سرچشمه گرفت. اين تنها دليل نبود ولی زنان و مردان بسياری به خيابان‌ها ريختند تا به حجاب اجباری اعتراض كنند. اما شما در كتاب‌تان دو نمونه پشتيبانی از حجاب را آورده‌ايد. يكی آنجا كه از “خاله مينا” گفته‌ايد و ديگر جايی كه می‌نويسيد: «يكی از بی‌باكترين صداهای فمينيستی متعلق به فاطمه سپهری است. او در شهريور ۱۴۰۱ دستگير شد و در حالی كه نه فقط روسری بلكه چادر به سر داشت، برای اين جنگيد كه دختران جوان آزادی و اختيار پوشش خود را داشته باشند». بحث روسری در آلمان هم یک موضوع سياسی است. حالا موضع شما در اين ميان چسست؟

من بر اين باورم كه بايد فرق گذاشت. در رابطه با ايران بايد حجاب را در بافت و شرايط تاريخی و سياسی اين كشور بررسی و داوری كرد نه با عينک ايدئولوژيك.

خيلی ساده. حجاب در ايران یک اجبار است، يعنی زن آزادی انتخاب ندارد. اين يعنی روسری نماد ستم و حق‌كشی عليه زنان است. پس روسری در ايران را نمی‌شود با روسری در اروپا مقايسه كرد. با اين حال از ياد نبريم زنانی هم هستند كه به عنوان مسلمانان باورمند، داوطلبانه حجاب دارند. اما در ميان آن‌ها هم می‌توانند زنانی باشند كه عليه حجاب اجباری مبارزه كنند.

آمریکا در شورای حکام؛ “توجه جدی” به نقض تعهدات پادمانی ایران

آمریکا در بیانیه‌ای در نشست شورای حکام تأکید کرد هیچ کشوری در جهان از اورانیوم غنی‌شده تا ۶۰ درصد برای اهدافی که ایران مدعی آن است، استفاده نمی‌کند. نماینده آمریکا گفت ایران باید اقدامات تحریک‌آمیز هسته‌ای را متوقف کند.آمریکا روز سه‌شنبه ۷ مارس (۱۶ اسفند) در بیانیه خود در نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواستار آن شد تا نقض تعهدات پادمانی ایران از سوی شورای حکام با جدیت مورد توجه قرار گیرد.

لارا هولگیت، نماینده آمریکا در سازمان‌های بین‌المللی مستقر در وین، با اشاره به گزارش رافائل گروسی مدیرکل آژانس، گفت: «این گزارش روشن می‌کند که ایران به توسعه برنامه‌های هسته‌ای خود بسیار فراتر از محدودیت‌های تعیین‌شده در برجام، از جمله با نصب سانتریفوژهای پیشرفته جدید و انباشت مداوم اورانیوم غنی‌شده در سطح بالا، ادامه می‌دهد.»

به اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

او با اشاره به اینکه “ادامه تولید اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی هیچ هدف صلح‌آمیز معتبری ندارد” اضافه کرد: «هیچ کشور دیگری در جهان امروز از اورانیوم غنی شده تا ۶۰ درصد برای اهدافی که ایران مدعی آن است، استفاده نمی‌کند.»

بخوانید: آژانس: غنی‌سازی در ایران نزدیک به سطح بمب هسته‌ای است

هولگیت این فعالیت را “عمیقا نگران‌کننده و برخلاف رفتار دیگر کشورهای جهان” توصیف کرده و گفت ایران باید فورا این فعالیت‌ها را متوقف کند.

سفیر آمریکا با اشاره به ‌افزایش فعالیت‌های هسته‌ای و آغاز چندین عملیات جدید در سایت فردو از ماه نوامبر سال گذشته، تأکید کرد جمهوری اسلامی “باید اقدامات تحریک‌آمیز هسته‌ای و همچنین پیگیری مداوم تحرکاتی که خطرات جدی گسترش سلاح‌های هسته‌ای را به همراه دارد، متوقف کند.”

آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای بهمن‌ماه امسال گزارش داده بود که ایران در دستگاه‌های تأسیسات فردو تغییراتی را اعمال کرده که می‌تواند اورانیوم را به درجه خلوص ۶۰ درصد برساند. انتشار این گزارش واکنش فرانسه، آمریکا، بریتانیا و آلمان را به همراه داشت که در بیانیه‌ای مشترک این اقدام جمهوری اسلامی را نقض آشکار تعهدات ایران در مقابل پیمان “ان‌پی‌تی” و برجام دانسته بودند. این چهار کشور در بیانیه خود گفته بودند که اقدامات ایران را “بر مبنای بی‌طرفی و گزارش‌های عینی از سوی آژانس” قضاوت می‌کنند و “نه قصد و نیت ایران از انجام آنها”.

وعده تهران برای شفاف‌سازی؛ “از وعده تا عمل”

لارا هولگیت روز سه‌شنبه در نشست شورای حکام تأکید کرد که جمهوری اسلامی با طرح خواسته‌های “غیرممکن و غیرواقعی” امیدها برای بازگشت سریع به اجرای کامل برجام را از میان برد.

او با قدردانی از فعالیت‌های مدیرکل آژانس و تیم او گفت ایالات متحده با “نگرانی جدی” اظهارات گروسی را متذکر می‌شود که اقدامات جمهوری اسلامی در راستای کاهش همکاری‌ها با آژانس، “پیامدهای زیان‌باری بر توانایی آژانس در ارائه تضمین نسبت به صلح‌آمیز بودن ماهیت برنامه هسته‌ای ایران داشته‌ است.”

بخوانید: ایران می‌تواند “طی ۱۲ روز” مواد لازم برای ساخت بمب اتمی را تولید کند

سفیر آمریکا همچنین تغییرات اعلام‌نشده در تأسیسات زیرزمینی فردو را نقض تعهدات پادمانی ایران خوانده و از شورای حکام خواست تا این موضوع را با جدیت مورد توجه قرار دهد. هولگیت خواستار روشن شدن موضوع غنی‌سازی اورانیوم با غنای بیش از ۸۰ درصد در فردو شده و گفت تهران باید “فورا” این مسئله را شفا‌ف‌سازی کند. او تأکید کرد: «اقدامات ایران چه عمدی، چه سهوی، به تشدید تنش‌ها و جابه‌جایی مرزهای جدید منجر خواهد شد.»

برخی منابع خبری چندی پیش خبر کشف اورانیوم نزدیک به ۸۴ درصد غنی شده را در تاسیسات فردو، که فقط چند درصد با اورانیوم غنی‌شده برای کاربرد نظامی فاصله دارد، منتشر کرده بودند. آژانس هفته گذشته این موضوع را تائید کرد.

هولگیت با اشاره به بیانیه مشترک جمهوری اسلامی و آژانس که در پی سفر اخیر گروسی به تهران منتشر شد و همچنین گزارش گروسی در نشست شورای حکام گفت اگر جمهوری اسلامی “طبق تصمیمی که به مدیرکل آژانس ابلاغ کرده، دست به برخی اقدامات برای شفاف‌سازی بزند، یک نشانه دلگرم‌کننده است.” او اضافه کرد: «البته باید دید که آیا این مراحل در عمل اجرا می‌شوند یا خیر.»

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ۱۳ اسفند بر سر بازرسی‌ها و نظارت‌های بیشتر از فعالیت‌های هسته‌ای ایران به توافق رسیدند. با این حال بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران پس از بازگشت گروسی از تهران برخی صحبت‌های او از جمله در مورد نصب دوربین‌های نظارتی آژانس و توافق برای دسترسی‌های بیشتر به افراد و برخی مکان‌ها را تکذیب کرد.

زندان‌های مخفی در ایران؛ استقبال کاخ سفید از طرح سناتورها

پس از انتشار گزارش “سی‌ا‌ن‌ان” در مورد شکنجه‌گاه‌های مخفی در ایران کمیته روابط خارجی سنای آمریکا خواستار بررسی این موضوع توسط کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل شده است. جان کربی اعلام کرد کاخ سفید از این درخواست استقبال می‌کند.کاخ سفید از طرح سناتورهای آمریکایی برای بررسی شکنجه معترضان در ایران توسط گروه حقیقت‌یاب سازمان ملل استقبال کرد. جان کربی‌، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، روز سه‌شنبه (هفتم مارس/ ۱۶ اسفند) با اشاره به گزارشی که چندی پیش شبکه خبری سی‌ان‌ان در همین رابطه تهیه کرده بود، گفت این گزارش و همچنین “سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات مسالمت‌آمیز نشان می‌دهد که رهبری ایران در اصل از مردم خود می‌ترسد.”

شبکه سی‌ان‌ان فوریه امسال در گزارشی تحقیقی فاش ساخت که جمهوری اسلامی با استفاده از شبکه‌ای از زندان‌های مخفی، معترضان را سرکوب و آنان را برای گرفتن اعتراف اجباری شکنجه می‌کند.

در این گزارش که در آن با چند شاهد عینی و بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری صحبت شده، آمده بود که بسیاری از این زندان‌ها در ساختمان‌های دولتی مانند پایگاه‌های نظامی و پایگاه‌های متعلق به سپاه پاسداران مستقر شده‌اند و برخی دیگر در ساختمان‌های خالی و حتی زیرزمین برخی مساجد قرار داشته‌اند. سی‌ان‌ان با استناد به شهادت چندین وکیل ایرانی و شاهدان عینی گفته بود که استفاده از این شکنجه‌گاه‌های مخفی در جریان سرکوب اعتراضات در “مقیاسی بی‌سابقه” صورت گرفته است.

کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به ریاست سناتور باب مندز پنجم مارس با انتشار توییتی با اشاره به این گزارش سی‌ان‌ان، کشف زندان‌های مخفی را “جدید‌ترین نمونه از ظلم رژیم ایران” خوانده و نوشت: «جامعه بین‌الملل باید تهران [جمهوری اسلامی] را به دلیل شکنجه شهروندانش پاسخگو کند.»

این کمیته در ادامه خواستار آن شد تا این موضوع توسط کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل در مورد سرکوب معترضان در ایران مورد بررسی قرار گیرد.

بخوانید: موضوع سرکوب معترضان ایران در نشست شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل

همچنین میشل تیلور، نماینده دائم آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل، گزارش سی‌ان‌ان در مورد سرکوب و شکنجه معترضان را “نگران‌کننده” خوانده و روز سه‌شنبه (هفتم مارس) در توییتی نوشت: «کشف زندان‌های شکنجه مخفی عمیقا ناراحت‌کننده است. ما باید تهران را در برابر این اقدامات شنیع پاسخگو کنیم.»

کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل ماه نوامبر سال گذشته با دستور شورای حقوق بشر این نهاد به منظور رسیدگی به نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات سراسری تشکیل شد.

این کمیته اخیرا با انتشار یک فراخوان از همه افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها دعوت کرد تا اطلاعات، مدارک و گزارش‌های خود در رابطه با سرکوب اعتراضات سراسری در ایران پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد را به این شورا ارائه کنند.

“انفجار نورد استریم احتمالا کار یک گروه طرفدار اوکراین بوده است”

منابع اطلاعاتی آمریکا به نیویورک تایمز گفته‌اند که به احتمال بسیار یک گروه طرفدار اوکراین در پس تخریب خطوط لوله گاز نورداستریم در دریای بالتیک بوده است. اما اطلاعاتی در مورد نقش زلنسکی در این اقدام خرابکارانه وجود ندارد.بر اساس یک گزارش رسانه‌ای، دولت آمریکا فرض را بر این دارد که یک گروه طرفدار اوکراین در پس تخریب خطوط لوله گاز نورد استریم در دریای بالتیک در ماه سپتامبر گذشته بوده است. روزنامه “نیویورک تایمز” روز سه‌شنبه ۷ مارس به نقل از چند مقام ناشناس دولت آمریکا گزارش داد که اطلاعات سازمان‌های مخفی نشان‌دهنده این موضوع است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، با این حال، هیچ مدرکی مبنی بر دست داشتن ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین یا افراد نزدیک به او در این اقدام خرابکارانه وجود ندارد.

اوکراین در واکنش به گزارش نیویورک تایمز هرگونه نقشی در انفجار خطوط لوله‌های نورد استریم را رد کرده است. به گفته میخائیلو پودلیاک، سخنگوی دولت اوکراین، دولت این کشور نقشی در انفجار خطوط یادشده نداشته و اطلاعی هم در باره گروه‌ه یا گروه‌ایی که این کار را کرده‌اند ندارد.به گزارش “نیویورک تایمز”، مقامات دولت آمریکا اذعان کرده‌اند که بسیاری از نکات هنوز نامشخص است، از جمله اینکه چه کسی دقیقاً تخریب‌ها را انجام داده است، چه کسی دستور آنها را داده و چه کسی این عملیات را تامین مالی کرده است.

بیشتر بخوانید: چهارمین مورد نشت گاز در خط لوله انتقال گاز روسیه به اروپا

با این حال، نشانه‌هایی وجود دارد که آنها از مخالفان ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه هستند. این افراد به احتمال شهروندان اوکراینی یا روسی هستند. اتباع بریتانیایی یا آمریکایی درگیر این رویداد نبوده‌اند.

در ماه سپتامبر ۲۰۲۲، انفجار در مناطق اقتصادی سوئد و دانمارک در اعماق دریای بالتیک باعث نشتی در خطوط لوله نورد استریم-۱ و نورد استریم-۲ شد که برای انتقال گاز روسیه به آلمان ساخته شده بودند. خطوط لوله در زمان انفجارها فعال نبودند اما حاوی گاز بوده‌اند. مقامات سوئد می‌گویند، یک خرابکاری پشت این حادثه است و بقایای مواد منفجره کشف شده است.

گمانه‌زنی‌های زیادی مبنی بر اینکه چه کسی پشت این خرابکاری بوده است وجود دارد. خود روسیه از جمله مظنونان بود، اگرچه مشخص نبود که چرا دولت در مسکو باید خطوط لوله صادرات گاز طبیعی روسیه به اروپا را منفجر کند.

سناریوهای مختلف

دولت روسیه هرگونه مسئولیت را رد کرده و انگشت اتهام را به سوی واشنگتن نشانه رفته است. دولت آمریکا با ساخت نورد استریم-۲ مخالفت کرده بود و این پروژه را به عنوان اهرم ژئوپلیتیکی کرملین علیه اروپا می‌دانست.

در این میان یک تحقیق مشترک شبکه اول تلویزیون آلمان با نشریه دی سایت حاکی از این است که دوائر تحقیقاتی آلمان توانسته‌اند مراحل و نحوه اجرای انفجار خطوط لوله نورد استریم را شبیه‌سازی کنند. آنها به در چارچوب این شبیه‌سازی به این نتیجه رسیده‌اند که گروهی که انفجار را انجام داده مرکب از ۵ نفر بوده است و فرماندهی آنها روز ۶ سپتامبر ۲۰۲۲ از شهر روستک آلمان ماموریت خود را در دریا آغاز کرده است. این گزارش در باره ملیت عوامل یادشده اطلاعی به دست نمی‌دهد.

بیشتر بخوانید: سوئد انفجار عمدی در خطوط لوله نورد استریم را تائید کرد

در اوایل ماه فوریه سال جاری، سیمور هرش، گزارشگر سرشناس تحقیقاتی آمریکایی، گزارشی منتشر کرد که در آن گفته می‌شود ایالات متحده خطوط لوله را منفجر کرده است. این گزارش سروصدای زیادی به پا کرد.

هرش گفته بود، در ماه ژوئن ۲۰۲۲، غواصان نیروی دریایی آمریکا با کمک نروژ در یک عملیات مخفی به دستور کاخ سفید و برنامه‌ریزی سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا، مواد منفجره را روی خطوط لوله گاز کار گذاشتند و سپس مواد منفجره را در ماه سپتامبر از راه دور منفجر کردند.

در پی آن دولت آمریکا قاطعانه این ادعا را رد کرد. آدرین واتسون، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «این ادعا کاملا نادرست و ساخته ذهنی است.»

منابع مستقل راستی‌آزمایی فکت‌ها اما به ناهماهنگی‌هایی در گزارش سیمور هرش اشاره کردند. این روزنامه‌نگار گزارش خود را نه در یک رسانه معتبر، بلکه در وبلاگ خود منتشر کرد. این خبرنگار ۸۵ ساله در گزارش خود تنها به یک منبع ناشناس استناد می‌کند.

وزارت کشور مسمومیت در مدارس را به معترضان نسبت داد

وزارت کشور جمهوری اسلامی می‌گوید، برخی افرادی که در مسمویت‌های سریالی دست داشتند، با اعتراضات سراسری ماه‌های گذشته مرتبط بوده‌اند. مولانا عبدالحمید عوامل مسمومیت‌های سریالی را از درون سیستم معرفی کرد.وزارت کشور جمهوری اسلامی با صدور سومین بیانیه درباره مسمومیت سریالی دانش‌آموزان در مدارس، اعلام کرد تعدادی از افراد دخیل در این حوادث در شش استان شناسایی و دستگیر شده‌اند.

پیش از این معاون امنیتی وزیر کشور خبر از دستگیری چند نفر در پنج استان ایران داده و گفته بود، “برخی موارد هم که جنبه غیرمعاندانه داشته ارشاد شده‌اند.”

در سومین بیانیه وزارت کشور به شناسایی و دستگیری افرادی در شش استان خوزستان، آذربایجان غربی، فارس، کرمانشاه، خراسان و البرز اشاره شده که به “تهیه مواد تحریک‌کننده و انتشار آن در بین دانش‌آموزان اقدام کرده بودند.”

بر اساس این بیانیه گفته شده، “سه نفر از یکی از تیم‌های چهار نفره‌ای که دستگیر شدند، دارای سوء‌سابقه از جمله فعالیت در اغتشاشات اخیر هستند و ارتباط آنان با رسانه های معاند خارجی که نقش برجسته‌ای در جنگ ترکیبی اخیر داشته‌اند، محرز شده است.”

مقامات و رسانه‌های حکومتی از اعتراضات سراسری مردم ایران با عنوان “اغتشاشات” یاد می‌کنند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

وزارت کشور و نهادهای حکومتی در ایران تنها سه ماه بعد از شروع موج مسمومیت در مدارس و پس از آن که موجی از نگرانی و هراس بخش عمده جامعه ایران را دربرگرفت به این مسئله وارد شده‌اند و حالا، یعنی یک روز بعد از سخنرانی علی خامنه‌ای در باره “ضرورت برخورد با عوامل جنایت” از شماری بازداشت در استان‌های مختلف خبر می‌دهند، بازداشت‌هایی که بلافاصله با معترضان در ارتباط قرار داده شده‌اند.

در ادامه بیانیه سوم وزارت کشور در توضیح یکی از این حملات آورده شده است: «یکی از اعضای این تیم با انتقال مواد تحریک کننده از طریق فرزند خود به داخل مدرسه و انتشار آن در بین دانش‌آموزان، پس از بروز بدحالی تعدادی، بلافاصله به تهیه فیلم از آنان در داخل مدرسه و بیمارستان اقدام کرده و صحنه بدحالی دانش آموزان را برای رسانه‌های معاند ارسال می‌کند تا در راستای سناریوی ایجاد هراس و دلهره در دانش آموزان و به تعطیلی کشاندن مدارس بهره‌برداری شود.»

دیگر مقامات رسمی حکومت نیز از پیش از این بیانیه که در آن به روشنی گفته شده است، افراد دستگیر شده به ارتباط با “عوامل خارجی” متهم هستند، موضعی مشابه داشتند.

هم‌زمان با انتشار بیانیه وزارت کشور، سخنگوی فراجا هم از جزئیات شناسایی و دستگیری پنج نفر از عوامل مسمومیت دانش‌آموزان در لارستان خبر داد.

‌سردار سعید منتظرالمهدی هویت افراد دستگیر شده را دو مرد ۵۰ و ۲۲ ساله و سه زن اعلام کرده و گفته است: «این افراد به صورت تیمی اقدامات خود را انجام می‌دادند و طی روزهای اخیر با پرتاب گاز نیتروژن به داخل هفت مدرسه در شهرستان لارستان باعث بد حالی ۵۳ نفر از دانش‌آموز شده بودند.»

از آغاز حملات به مدارس شهرهای مختلف در ایران و عدم پاسخگویی روشن مسئولان جمهوری اسلامی و در مقابل ابراز نگرانی بسیاری از نهادهای بین‌المللی و مقامات غربی ، بسیاری از مقامات رسمی عامل این موضوع را “دشمن” اعلام کرده بودند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

از سوی دیگر با ادامه حملات گازی به مدارس شهرهای مختلف ایران، در تازه‌ترین گزارش‌ها، خبر مراجعه ۸۰ دانش‌آموز دیگر به بیمارستان‌های خوزستان در پی مسمومیت‌های روز سه شنبه ۱۶ اسفند منتشر شده است.

بیش از ۵۰ انجمن علوم پزشکی ایران ابراز نگرانی کردند

درحالی که مسمومیت‌های سریالی ادامه دارد و خانواده‌ها دست به اعتراضات مختلف دست کم در ۲۰ شهر ایران زده‌اند، جمعی از انجمن‌های علمی داخل ایران نیز درباره خطرات جسمی و روانی مسمومیت‌های اخیر دانش‌آموزان بیانیه‌ای صادر کردند.

بیش از ۵۰ انجمن مختلف علوم پزشکی که امضاکننده این بیانیه هستند با محکوم کردن این حملات، اقداماتی را برای جلوگیری از تکرار این مسئله پیشنهاد کرده‌اند.

در یکی از این پیشنهادات از وزارت بهداشت خواسته شده تا از همه ظرفیت‌های تخصصی و فوق تخصصی برای تعیین علت طبی بروز این علائم و نشانه‌ها و اطلاع رسانی شفاف استفاده کند.

همچنین در این بیانیه از خطر برخورد قهری و خشونت‌آمیز با خانواده‌های آسیب‌دیدگان که ممکن است به شرایط بوجود آمده معترض باشند، اشاره شده است.

مولانا عبدالحمید: عوامل مسمومیت های سریالی از درون سیستم هستند

از سوی دیگر در ادامه اعلام نگرانی مسئولان و مقامات مختلف در این‌باره، مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در توئیتی حاکمیت را به دست داشتن در مسمومیت‌های سریالی متهم کرد و با درخواست تعطیلی مدارس نوشت: «تامین امنیت دانش‌آموزان و مدارس وظیفه حاکمیت است. با توجه به ناتوانی حاکمیت در انجام این وظیفه و اولویت سلامتی و امنیت دانش‌آموزان و معلمان و دغدغه عمومی در رابطه با جنایت مسمومیت که احتمالا عوامل آن از درون سیستم هستند، تا روشن‌شدن وضعیت، مدارس را تعطیل کنند.»

۹۷۹ ایرانی در فهرست اخراج از شمال آلمان

تنها در ایالت شلسویگ-هولشتاین آلمان ۱۲هزار تبعه خارجی که تقاضای پناهندگی‌اشان رد شده موظف به خروج از کشور شده‌اند. ۹۷۹ نفر از این عده ایرانی‌اند. بریتانیا در حال سخت‌کردن قوانین پناهندگی است.در ایالت شمالی شلسویگ-هولشتاین آلمان، در پایان سال گذشته ۱۲هزار ۳۹۷ تبعه خارجی که درخواست پناهندگی آن‌ها رد شده است، باید کشور را ترک کنند. این بخشی از پاسخ است که دولت فدرال آلمان به یک پرسش کوچک فراکسیون پارلمانی حزب چپ داده و در اختیار خبرگزاری آلمان قرار گرفته است.

بر اساس این پاسخ دولت آلمان، اکثر کسانی که باید به کشورشان مسترد شوند، تابعیت عراق را دارند که شمار آن‌ها در پایان سال گذشه ۲۶۴۰ نفر بوده است. پس از به ترتیب افغانستان با ۱۶۲۴ نفر، ارمنستان با ۱۳۴۰ نفر، روسیه با ۱۰۲۹ نفر و ایران با ۹۷۹ نفر قرار دارند.

با این حال، از میان ۱۲هزار و ۳۹۷ پناهجوی رد شده، به ۱۰هزار و ۷۳۰نفر آن‌ها به دلیل غیرممکن بودن خروج از کشور، از جمله به دلایل بشردوستانه، اجازه موقت “تحمل” اعطا شده است. بالغ بر ۱۶۶۷ نفر باید خاک آلمان را به فوریت ترک کنند.

اما طبق پاسخ دولت فدرال، در ایالت اشلسویگ-هولشتاین، در سال ۲۰۲۲ تنها ۳۸۵ حکم اخراج اجرا شده است و ۱۵۴ نفر دیگر داوطلبانه کشور را ترک کرده‌اند.

به گفته دولت فدرال، حدود دو سوم احکام اخراج پناهجویان از آلمان با شکست مواجه می‌شود.

بیشتر بخوانید: دو برابر شدن تقاضای پناهجویی و انتقاد به سیاست مهاجرتی آلمان

بر اساس یک پاسخ دولت آلمان به سوال فراکسیون دو حزب دموکرات و سوسیال مسیحی در بوندستاگ، در سال گذشته ۱۲هزار و ۹۴۵ مورد حکم اخراج از تمام ایالت‌ها اجرا شده است و در مورد ۲۳هزار و ۳۳۷ نفر حکم اخراج نمی‌توانسته اجرا شود. علت اخراج‌های ناموفق، از جمله لغو پروازها یا غیبت افراد مورد نظر در روز خروج از کشور بوده است.

قوانین جدید پناهندگی بریتانیا، مرزهای حقوق بین‌الملل را شکسته است

دولت بریتانیا با طرح تشدید قوانین پناهندگی، می‌خواهد محدودیت‌های حقوق بین‌الملل را زیر پا بگذارد.

سوئلا براورمن، وزیر کشور بریتانیا، در آستانه ارائه طرح جدید دولت به مجلس عوام در روز سه‌شنبه ۷ مارس، در مصاحبه با روزنامه تلگراف گفت: «ما محدودیت‌های حقوق بین‌المللی را برای حل این بحران جابجا کرده‌ایم.»

بیشتر بخوانید: تشدید قوانین پناهندگی در آمریکا و افزایش پناهجویان در اروپا

به طور مشخص، تقریباً تمام مهاجرانی که به طور غیرقانونی وارد بریتانیا خواهند شد، باید در محل‌هایی مانند پایگاه‌های نظامی یا خوابگاه‌های دانشجویی نگهداری شوند و سپس به رواندا یا کشورهای دیگر اخراج شوند. حق درخواست پناهندگی باید از آنها گرفته شود.

مسیر قانونی تقریبا وجود ندارد

ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا در مقاله‌ای به عنوان نویسنده مهمان در نشریه “سان” نوشت: «دیگر بس است». او می‌گوید: «این قانون سیگنال آشکاری ارسال می‌کند که هر کس که به طور غیرقانونی به این کشور بیاید، به دوردست‌ها منتقل می‌شود.»

در واقع هم، برای افرادی که می‌خواهند به بریتانیا فرار کنند، جز موارد بسیار استثنایی، تقریبا مسیر قانونی برای ورود وجود ندارد.

روزنامه “تایمز” به نقل از منابع دولتی نوشت، دولت باید انتظار داشته باشد که این طرح می‌تواند به دادگاه کشانده شود.

درخواست پناهندگی و زندگی در رواندا

بریتانیا پیش از این با رواندا پیمانی منعقد کرده و برای آن ۱۴۰ میلیون پوند (برابر با حدود ۱۵۶ میلیون یورو) به این کشور پرداخت کرده است.

بر اساس این پیمان، پناهجویانی که از بریتانیا به رواندا انتقال داده می‌شوند می‌توانند در آنجا درخواست پناهندگی بدهند و در صورت قبولی، در آنجا زندگی کنند. بازگشت به بریتانیا پیش‌بینی نشده است.

بیشتر بخوانید: دانمارک می‌خواهد متقاضیان پناهندگی را به رواندا بفرستد

از زمان مداخله دیوان عالی اروپا برای حقوق بشر، هنوز هیچ پرواز اخراج از بریتانیا به رواندا انجام نشده است.

نقض تعهدات مندرج در کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل

از سوی مخالفان و فعالان حقوق بشر انتقادهای شدیدی به این طرح وارد شده است. شورای پناهندگان بریتانیا می‌گوید، دولت بریتانیا به تعهدات خود تحت کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل برای اعطای دادرسی عادلانه به مردم بدون توجه به مسیر ورود آنها به کشور، خیانت می‌کند.

کیر استارمر، رهبر حزب کارگر با ابراز تردید گفته است، معلوم نیست که این طرح‌ها اصولا مبنای قانونی داشته باشند.

«سپتی‌سمی عمومی ناشی از جراحات» علت اصلی مرگ پلنگ واریان بود

مدیر کل حفاظت محیط زیست البرز گفت: پلنگ آسیب دیده ی واریان به دلیل وخامت وضعیت جسمانی تلف شد.

 

به گزارش اینتیتر به نقل از حکیم مهر، «مجید درگی» اظهار داشت: پلنگ زخمی یافت شده نر و کاملا بالغ می باشد و برای تشخیص علت تلف شدن آن، کالبد گشایی و نمونه برداری لازم و آزمایشات تشخیصی در حال انجام است که به محض دریافت نتایج مربوطه، اطلاع رسانی خواهد شد.

وی به جراحات متعدد در نقاط مختلف بدن حیوان اشاره کرد و افزود: برخی از این جراحات قدیمی و مربوط به هفته های اخیر است که عفونت شدیدی کرده و تا حد میاز پیش رفته است .

درگی تصریح کرد: گسترش عفونت ناشی از جراحات وارده به قدری بود که انتشار بوی عفونت کار را برای همکاران کالبد گشا دشوار کرده بود لذا در تشخیص اولیه، عفونت شدید (سپتی سمی عمومی) ناشی از جراحات وارده می تواند علت اصلی مرگ حیوان باشد.

درگی در ادامه افزود: با توجه به سوابق ابتلای بیماری هاری در حیات وحش استان (یک قلاده پلنگ و یک توله خرس در سال ۱۴۰۰) موضوع وجود بیماری هاری نیز محتمل است لذا نمونه برداری لازم در این خصوص انجام و به مراکز تشخیص کشوری ارسال گردیده است و در خصوص علت جراحات، بیشترین عامل درگیری بین گونه ایست که با توجه به پایان فصل جفت گیری و قلمروطلبی پلنگ های نر، امری طبیعی است.

وی با بیان اینکه درگیری با سگهای بلاصاحب پراکنده در اطراف زیستگاههای حیات وحش نیز مسئله مهمی است افزود: این امر هرساله تعدادی از حیات وحش ارزشمند و کمیاب را ازبین برده و انواع بیماری های واگیر را به حیات وحش منتقل می کند.

درگی در پایان از تمام کسانی که از ابتدای اطلاع رسانی تا انتقال حیوان آسیب دیده و همچنین همکاران محترم دامپزشک که در فرآیند کالبد گشایی و تشخیص علت مرگ، این اداره کل را همراهی کردند تشکر و قدردانی کرد.