Previous Next

عفو بین الملل خواهان لغو حکم اعدام سه جوان معترض در ایران شد

سازمان عفو بین‌الملل در فراخوانی خواهان اعتراض و اعمال فشار بر جمهوری اسلامی جهت لغو احکام اعدام سه جوان شرکت‌کننده در اعتراضات اخیر ایران شده است. سازمان حقوق بشر ایران شمار کشته‌شدگان اعتراضات را ۴۸۸ نفر اعلام کرد.سازمان عفو بین الملل در فراخوانی که روز ۶ بهمن ۱۴۰۱ منتشر کرد، خواهان اقدامی فوری همه کنشگران برای جلوگیری از اعدام عرشیا تکدستان، مهدی محمدی‌فرد و جواد روحی، سه تن از شرکت‌کنندگان در جنبش اعتراضی اخیر، شد.

عرشیا تکدستان ۱۸ساله و مهدی محمدی فرد ۱۹ ساله به اتهام “محاربه” و “افساد فی‌الارض” به دوبار اعدام محکوم و جواد روحی ۳۱ ساله علاوه بر این دو اتهام به دلیل اتهام «ارتداد» نیز به سه بار اعدام محکوم شده است.

سازمان عفو بین الملل در بیانیه خود می‌نویسد که اعتراف جواد روحی به سوزندان قرآن “حاصل شکنجه” بوده است.

در این بیانیه آمده است: «جوانان نام‌برده جهت “اعتراف‌گیری” مورد ناپدیدسازی قهری، انواع شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار گرفته‌اند، (رفتار و رویکردهایی از قبیل) حبس طولانی‌مدت در سلول‌های انفرادی، آویزان کردن، ضرب و شتم، شلاق، شوک الکتریکی، تهدید به مرگ با گذاشتن اسلحه به روی پیشانی و تجاوز یا سایر خشونت‌های جنسی از جمله گذاشتن یخ روی بیضه‌ها.»

در نتیجه این شکنجه‌ها، جواد روحی دچار پارگی کتف، عدم کنترل ادرار، عوارض گوارشی و اختلالات حرکتی و گفتاری و عرشیا تکدستان دچار شکستگی انگشت پا و مشکلات حافظه شده است.

بر اساس اطلاعات عفو بین‌المل، “بینی مهدی محمدی فرد به دلیل ضرب و شتم در زمان دستگیری شکست و او به دلیل تجاوز دچار جراحات مقعدی و خونریزی مقعدی شد.”

به گفته سازمان عفوبین الملل “این سه جوان از حق دسترسی به وکیل در دوران تحقیقات و حق انتخاب وکیل مستقل و مورد نظر خود در مرحله محاکمه محروم شدند. محاکمه هر یک از آن‌ها محدود به یک جلسه کمتر از یک ساعت بود. درخواست تجدیدنظر آن‌ها اکنون در دیوان عالی کشور تحت بررسی است.”

هر سه این معترضان جوان در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در شهر نوشهر و در ارتباط با اعتراضات سراسری دستگیر و در آذر ماه ۱۴۰۱ به دلیل اتهامات بالا به دو و سه بار اعدام محکوم شده اند.

سازمان حقوق بشر ایران: تعداد کشته‌های اعتراضات به ۴۸۸ نفر رسید

سازمان حقوق بشر ایران در جدیدترین گزارش خود تعداد کشته‌شدگان اعتراضات سراسری ایران را ۴۸۸ نفر اعلام کرد.

این سازمان حقوق بشری که مقر ان در اسلوی نروژ است، شامگاه جمعه ۷ بهمن ( ۲۷ ژانویه) اعلام کرد از شروع جنبش آزادی‌خواهی در ایران دست‌کم ۴۸۸ شهروند، از جمله ۶۴ کودک و ۳۹ زن، کشته شده‌اند.

این نهاد حقوق بشری افزود ۱۰۷ تن از بازداشت شدگان اعتراضات در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند.

به گفته سازمان حقوق بشر ایران بیشتر ین تعداد کشته‌ها اهالی استان‌های سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، تهران، کردستان و مازندران بوده‌اند.

توران میرهادی، از مدرسه‌ی فرهاد تا فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان

پرویز نیکنام

توران میرهادی معلمی پیشرو بود که زندگیاش را وقف آموزش کودکان ایران کرد. مدرسه‌ی فرهاد را ساخت که هیچکس نتوانست شبیه آن را بنا کند. شورای کتاب کودک را پایه گذاشت و خیل عظیمی را به همراهی واداشت. وقتی طرح تألیف فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان را شروع کرد، همان علاقه‌مندان شورای کتاب و کودک و گروهی دیگر همراهش شدند و کاری بزرگ در عرصه‌ی کودکان و نوجوانان را پیش بردند که در عرصه‌ی فرهنگی ایران یگانه است. در طول چهار دهه بیشتر از بیست جلد فرهنگ‌نامه منتشر کرده و با انتشار شش جلد دیگر، کارش تمام می‌شود. او چنان روحی در این کار دمیده که در نبودش نیز گروهی مشغول روزآمدکردن مجلدهای چاپشده و پایان کار فرهنگ‌نامه هستند.

مادر توران میرهادی، گرتا دیتریش، آلمانی بود و وقتی پدرش، فضلالله میرهادی، در سال ۱۲۹۵ به‌عنوان دانشجو به آلمان اعزام شد تا در رشته‌ی مهندسی مکانیک و راهوساختمان درس بخواند، با وی آشنا شد. گرتا مجسمهسازی بود که در دانشگاه مونیخ درس ‌می‌خواند. توران تعریف ‌می‌کند که چطور مادرش برای آنها شعرها، ترانه‌ها و قصه‌های آلمانی تعریف ‌می‌کرد، درعینحال که سفره‌ی فرهنگ ایرانی نیز در خانهشان پهن بود.

مادرش بعد از جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۹ بههمراه پدرش از طریق باکو به ایران آمد و در تهران در کنار خانواده‌ی پدری فضل‌الله در نزدیکی مسجد سپهسالار ساکن شد. توران چهارمین فرزند خانواده‌ی میرهادی بود که در چادری در شمال تهران به دنیا آمد و سه ماه دوران نوزادی را در این چادر گذراند. در آن زمان تهران آب لولهکشی نداشت و در تابستان‌های گرم، آب‌ها آلوده بود و بیماری‌های واگیردار شایع ‌می‌شد. بسیاری از کودکان به‌دلیل بیماری جان ‌می‌دادند. مادر توران برای محافظت از بچه‌ها و دورکردنشان از بیماری‌های احتمالی، آنها را به شمال شهر تهران برد و خانواده تابستان را در چادر گذراندند.

خودش در کتاب مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران ‌می‌گوید:

من در ییلاق و در چادر به دنیا آمدم. پدرم ‌می‌گفت: تو در باغی به دنیا آمدی که وسط خیابان پهلوی سابق (ولیعصر امروز) بود. محل تولد من باید جایی در حوالی باغ فردوس بوده باشد. در باغی که اجاره ‌می‌کردیم، معمولاً سه چادر ‌می‌زدیم… کف چادر هم گلیم یا قالی ‌می‌انداختند… آب از چشمه ‌می‌آمد. غذا روی اجاق‌های هیزمی در فضای باز پخته ‌می‌شد.

توران میرهادی از کودکی چند زبان یاد گرفت. مادرش معتقد بود که هر زبانی را که یاد بگیرید، دنیای جدیدی پیش روی شما باز خواهد شد. برای همین، خودش معلم آلمانی بچه‌هایش بود. برای زبان فرانسه معلم داشت و زبان انگلیسی را هم در مدرسه‌ی «نوربخش» یاد گرفت.

توران در سال ۱۳۱۷ به دبیرستان «نوربخش» رفت و در همان جا دیپلم گرفت. او می‌گوید: «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می‌گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.»

 

«اهل تعلیم‌وتربیت»

خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می‌خواندند و توران میرهادی هم فکر می‌کرد درنهایت باید پزشک بشود، نه باغبان. باغبانی را دوست نداشت و به زیست‌شناسی علاقه‌مند بود. برای همین هم در سال ۱۳۲۴ بعد از اتمام دوره‌ی دبیرستان در رشته‌ی علوم طبیعی دانشگاه تهران قبول شد.

در دوره‌ی دانشگاه، توران در کلاس‌های جبار باغچهبان، بنیانگذار اولین کودکستان و دبستان ناشنوایان در ایران، شرکت ‌می‌کرد و در آنجا روش آموزش الفبا را یاد گرفت. به‌صورت داوطلبانه در کلاس دکتر محمدباقر هوشیار حاضر شد که علوم تربیتی و اصول آموزش‌وپرورش درس ‌می‌داد.

توران میرهادی می‌گوید:

دکتر هوشیار و آقای جبار باغچهبان به من فهماندند که اهل تعلیم‌وتربیت هستم. الان هم همینطور است. بچه‌ها در دبیرستان همهچیز می‌خوانند ولی فرصت این که بفهمند «ماهی کدام آب‌اند» را پیدا نمی‌کنند. بنابراین، شما خیلی‌‌ها را پیدا ‌می‌‌کنید که در رشته‌ای تحصیل ‌می‌کنند که دوستش ندارند. ولی من این شانس را داشته‌ام که بفهمم ماهی آب تعلیم‌وتربیت هستم و بهتر است در این رشته تحصیل کنم.

توران میرهادی درباره‌ی انگیزه‌اش از تأسیس نهادهای آموزشی می‌گوید: «تنها هدفم این بود که ثابت کنم کودکان ایرانی از نظر توان ذهنی در سطح بالایی قرار دارند و با آموزش‌وپرورش درست می‌توانند به حداکثر شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود برسند.»

این دو معلم مسیر زندگی او را تغییر دادند و توران در این دوره دریافت که علاقهای به علوم طبیعی ندارد و روحیاتش با معلمی بیشتر جور در ‌می‌آید و بهتر است برود دنبال همین کار. به همین خاطر، دانشگاه تهران را رها کرد و در هفدهسالگی، در سال ۱۳۲۵، به فرانسه رفت که تازه جنگ جهانی دوم را پشت سر گذاشته بود. خانم میرهادی می‌گوید: «وقتی رسیدم فرانسه، علوم طبیعی را کنار گذاشتم و آمدم به حوزه‌ی روانشناسی تعلیم‌وتربیت.»

در دانشگاه سوربن روان‌شناسی و علوم تربیتی پیشدبستانی خواند و شاگرد «هنری والون» و «ژان پیاژه» شد که استادان برجسته‌ی روان‌شناسی و شناختشناسی کودک بودند.

توران میرهادی شاهد اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط متفقین بود و ‌می‌گوید:

وقتی برای تحصیل به فرانسه رفتم، این کشور بهتازگی از اشغال آلمان خارج شده بود. دیدن ویرانه‌های این کشور ذهن مرا بهشدت آشفته کرد. همیشه از خودم ‌می‌پرسیدم: «چرا جنگ؟ اینهمه خرابی را چهکسی به بار آورده است؟ هیتلر چگونه آمد و چهکسانی او را به‌عنوان رهبری پذیرفتند؟» مادرم آلمانی بود اما او هم هیچوقت تصور نمیکرد مردم آلمان به رهبری کسی به نام هیتلر، دنیا را به آتش بکشند.

یک سال از تحصیلش در فرانسه نگذشته بود که به او خبر دادند برادر جوانش، فرهاد که هفده سال بیشتر نداشت، در تصادف رانندگی جان باخته است. او با شنیدن خبر مرگ برادرش بسیار غمگین و افسرده شد. خودش ‌می‌گوید: «مرگ برادر تأثیر عمیقی بر روحم گذاشته بود و نمیدانستم چهکار کنم. مادرم به ما یاد داده بود که همیشه غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنیم. حرف مادر، من را دگرگون کرد و تصمیم گرفتم بعد از بازگشت به ایران کار مهمی انجام دهم.»

او در فرانسه ضمن درسخواندن به کارآموزی پرداخت و درس‌هایش را به کار عملی پیوند زد و در پروژه‌های بازسازی گروه‌های دانشجویی داوطلب شد. توران یک بار با هدف کمک، به بوسنی و یک بار نیز به کوه‌های تاترا چکسلواکی رفت و در بازسازی راه‌آهن آن منطقه کمک کرد. این سفرها و دیدن چهره‌ی جنگزده اروپا توران جوان را در راهی که در زمینه‌ی آموزش‌وپرورش کودکان در پیش گرفته بود، مصممتر کرد. نوشآفرین انصاری، یکی از دوستان توران، دراینباره ‌می‌گوید: «بزرگترین و اولین آرزوی توران میرهادی صلح و امنیت پایدار برای کودکان جهان بود.» همین آرزو بود که منجر به تولد کتابی شد به نام صلح را باید از کودکی آموخت.

 

بازگشت به ایران

توران در زمستان ۱۳۳۰، با پایان تحصیلاتش بنا بر قولی که به پدرش داده بود، به ایران بازگشت. خودش ‌می‌گوید: «بهمحض ورودم به ایران در سرم گفتم آیا ‌می‌شود این سیستم جبار آموزشی را تغییر داد؟ آیا ‌می‌شود کاری کرد؟»

توران در فروردین سال ۱۳۳۱ با جعفر وکیلی، یکی از افسران ارتش، ازدواج کرد. سرگرد وکیلی از افسران ارشد حزب توده بود و این امکان وجود داشت که او هر لحظه دستگیر شود. توران ‌می‌نویسد: «این مسئله از ابتدا برای من روشن بود و جعفر همهچیز را برای من توضیح داده بود و من با علم به این شرایط حاضر به ازدواج با جعفر شدم. عشق من به جعفر آنقدر عمیق بود که هیچچیز نمیتوانست مانع ازدواج من با او شود.»

شوهرش همراه با گروهی اعدام شد که مرتضی کیوان، روزنامهنگار و منتقد ادبی، نیز از جمله آنان بود و نکته‌ی عجیب اینکه توران میرهادی، همسر جعفر وکیلی، و پوری سلطانی، همسر مرتضی کیوان، منشأ خدمات گستردهای در زمینه‌ی کتاب و کتابخوانی در ایران شدند. پوری سلطانی از پایهگذاران کتابداری در ایران است.

حاصل این ازدواج پسری به نام پیروز بود که در ۵ اسفند ۱۳۳۲ به دنیا آمد ولی آقای وکیلی مدتی بعد، در سال ۱۳۳۳، اعدام شد. خانم میرهادی می‌گوید:

من خیلی اوقات این شعر از آراگون را با خود زمزمه می‌کنم که «اگر قرار بود دوباره زندگی کنی، آیا باز هم همین راه را می‌رفتی؟» بعد می‌گویم: «بله! باز هم همین راه را می‌رفتم.» من حتی یک لحظه در طول زندگی‌ام نسبت به این عشق و آنچه کردم پشیمان نبودم. نهتنها پشیمان نبودم بلکه همین زمان کوتاه همراه جعفر بودن را یک موهبت و یک شانس خیلی خیلی بزرگ می‌دانم.

خانم میرهادی بعد از انقلاب، نامه‌های همسرش را با نام نامه‌های زندان منتشر کرد. محتوای نامه‌ها رویدادهای داخل زندان و شرح مقاومت زندانیان است. در آخرین نامه، سرگرد وکیلی از همسرش ‌می‌خواهد که کار فرهنگی را ادامه دهد.

 

مدرسه‌ی فرهاد

توران میرهادی در سال‌های نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان «بهار» و تدریس زبان فرانسه در مدرسه‌ی «نوربخش» پرداخت. اما این کارها برای آنچه وی در ذهن داشت، راضیکننده نبود؛ او دنبال فرصتی بود تا بهقول خودش کار مهمتری انجام دهد.

توران تعریف ‌می‌کند: «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت: “توران تو حیفی با این کارهایت.” گفتم: “چرا؟ مگر من چهکار دارم می‌کنم؟” گفت: “تو رفته‌ای درس خوانده‌ای، تجربه پیدا کرده‌ای و آمده‌ای شدهای یک معلم ساده توی یک دبستان؟”»

او در سال ۱۳۳۴ با کمک پدر و مادرش کودکستانی تأسیس کرد؛ کودکستانی که به یاد برادر جوانش که در تصادف رانندگی از دست رفته، «فرهاد» نام ‌می‌گیرد. پدر توران مکان تأسیس این کودکستان را در اختیار او گذاشت. خود توران درباره‌ی یاری پدرش می‌گوید:

پدر گفت: «تو هنوز به سنی که بتوانی امتیاز کودکستان را بگیری، نرسیده‌ای. مادرت امتیاز را برایت می‌گیرد. من هم بهمدت یک سال خانه‌ی مسکونی قدیمی را در خیابان ژاله، بدون گرفتن اجاره در اختیار تو می‌گذارم. برایت ده میز و شصت صندلی کوچک در کارخانه می‌سازم. الاکلنگ و سرسره هم می‌دهم بسازند. بقیه‌ی کارها با خودت.»

توران میرهادی درباره‌ی انگیزه‌اش از تأسیس نهادهای آموزشی می‌گوید: «تنها هدفم این بود که ثابت کنم کودکان ایرانی از نظر توان ذهنی در سطح بالایی قرار دارند و با آموزش‌وپرورش درست می‌توانند به حداکثر شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود برسند.»

خانم میرهادی منتقد جدی آموزش‌وپرورش رسمی بود و چنین معتقد بود: «مقایسه‌ی دانش‌آموزان با یکدیگر، به‌وجودآوردن زمینه‌ی رقابت مداوم، ارزشیابی دائم از طریق نمره و تعیین جایزه برای هر کار، نسل جوان ما را به بند کشیده است.»

میرهادی در سال ۱۳۳۵ با محسن خمارلو، دبیر شیمی و دوست همسر سابقش، ازدواج کرد. خانم میرهادی درباره‌ی زندگی‌اش با محسن خمارلو می‌گوید: «تنها چیزی که می‌توانم درباره‌ی این ۲۵ سال زندگی بگویم، این است که حاضر نیستم یک لحظه از این زندگی را با چیز دیگری در این دنیا عوض کنم. ۲۵ سال عشقوعلاقه و تفاهم و همفکری و همکاری. هر لحظه‌اش برای من نعمت بود.»

زن و شوهر با کمک هم کارهای کودکستان را پیش بردند. استقبال از کودکستان باعث شد که توران دو سال بعد از تأسیس آن، در سال ۱۳۳۶، دبستان فرهاد را در کنار این کودکستان راه بیندازد.

توران میرهادی با کمک همسرش برنامه‌ی دقیقی را در مدرسه‌ی فرهاد اجرا کرد که با شیوه‌ی آموزش رسمی به‌کلی متفاوت بود. اداره‌ی دبستان فرهاد با مشارکت دانشآموز انجام ‌می‌شد. خانم میرهادی ‌می‌گوید:

در همهجا شکل سازمانی مدارس به‌صورت هرمی است که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن، ناظم، معلم‌ها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانش‌آموزان قرار دارند… در مدرسه‌ی فرهاد، ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشتند و این بچه‌ها بودند که درباره‌ی اداره‌ی مدرسه تصمیم‌گیری ‌می‌کردند. دانش‌آموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب می‌کردند. نماینده‌هایی که برای یک سال انتخاب می‌شدند، وظیفه‌ی قانونگذاری داشتند و دیگر نماینده‌ها نیز وظیفه‌ی اداره‌ی مدرسه را بر عهده داشتند.

بهگفته‌ی خانم میرهادی، بچه‌ها قوانین مدرسه را تنظیم می‌کردند و معلم‌ها تابع قوانینی شدند که بچه‌ها تنظیم کرده بودند و خودشان هم به‌عنوان شورای دانش‌آموزان، مجری این قوانین بودند.

خانم میرهادی ‌می‌گوید:

یکی از قوانینی که بچه‌ها وضع کرده بودند، این بود که هیچ معلمی حق نداشت دانش‌آموزی را از کلاس بیرون کند و حق تنبیه نیز نداشت. نمره، شرط و ملاک قبولی نبود و اگر دانش‌آموزی در یکی از درس‌ها ضعیف بود، وظیفه‌ی نماینده‌ها و دیگر دانش‌آموزان بود که ضعف او را برطرف کنند تا همگام با دیگر دانشآموزان در درس پیشرفت کند. نماینده‌ها مشخص می‌کردند چه تکالیفی به بچه‌ها داده شود تا باعث پیشرفت آنها شود. برنامه‌های گردش علمی با آنها بود و پس از این گردش، همه‌ی دانش‌آموزان با کمک هم یک کتاب درباره‌ی این سفر می‌نوشتند. وجود کتابخانه‌ی فعال به‌عنوان قلب مدرسه در روند آموزش نقش اساسی داشت.

طرح توران برای ساختن کتابخانه این بود که دانشآموزان یک کتاب در سال به‌عنوان هدیه به مدرسه بدهند و یک سال عضو کتابخانه شوند تا بتوانند از امکاناتش استفاده کنند.

روشی که در مدرسه‌ی فرهاد به کار گرفته شده بود، با آموزش رسمی متفاوت بود. در مدرسه‌ی فرهاد رقابتی در کار نبود. خانم میرهادی ‌می‌گوید:

در مدرسه‌ی فرهاد شاگردان با هم مقایسه نمی‌شدند. ‌می‌دانستیم هیچ دو انسانی با هم یکسان نیستند. استعداد و توانایی افراد متفاوت است. آهنگ رشد افراد با هم اختلاف دارد. خصوصیات خلقی و ذهنی افراد یکجور نیست. آهنگ رشد دانشآموزان با هم اختلاف دارد. شاگردان با هم کار ‌می‌کردند، به هم کمک ‌می‌کردند، گروه‌های کاری تشکیل ‌می‌دادند و کار را جمعی پیش ‌می‌بردند. معلمان با ظرافت و در گروه از شاگرد قویتر برای کمک به شاگرد ضعیفتر استفاده ‌می‌کردند. گروه‌های کاری تشکیل ‌می‌دادند و کار را پیش ‌می‌بردند. معلمان هر ماه پیشرفت دانشآموزان در دروس را از طریق پرسش ارزیابی ‌می‌کردند اما نه برای نمرهدادن، بلکه برای سنجش میزان درک و تسلط به مطلب کارشده و برنامه‌ریزی کارها، درس‌ها و تمرین‌ها برای ماه بعد.

خانم میرهادی منتقد جدی آموزش‌وپرورش رسمی بود و چنین معتقد بود: «مقایسه‌ی دانشآموزان با یکدیگر، بهوجودآوردن زمینه‌ی رقابت مداوم، ارزشیابی دائم از طریق نمره و تعیین جایزه برای هر کار، نسل جوان ما را به بند کشیده است.»

توران میرهادی ‌می‌گوید:

هیچوقت فراموش نمی‌کنم که یک روز بچه‌ها از من پرسیدند چهکسی قوانین کشور را می‌نویسد. گفتم مجلس شورای ملی. آنها خواستند تا در یکی از جلسات مجلس حضور پیدا کنند. من هم با دبیرخانه‌ی مجلس شورای ملی هماهنگ کردم و یک روز نماینده‌های دانش‌آموزان در جلسه‌ی شورای ملی حاضر شدند و جالب اینجا بود که ایرادات زیادی نیز به لوایح و تصمیمات آنها گرفتند که ما این اشکالات را به‌صورت مکتوب به دبیرخانه‌ی مجلس شورای ملی فرستادیم. تلاش ما این بود که به همه‌ی سؤالات دانش‌آموزان پاسخ بدهیم و ذهن کنجکاو آنها را بهسوی خلاقیت هدایت کنیم.

یکی از ویژگی‌های مدرسه‌ی فرهاد، باهمبودن دختران و پسران دانش‌آموز بود. خانم میرهادی حضور دانشآموزان دختر و پسر را ضروری ‌می‌دانست و ‌می‌گفت:

باهمبودن دختر و پسر را تا یازدهسالگی در دبستان از نکات ضروری تعلیم‌وتربیت امروزی ‌می‌دانم. پسرها در سنین دبستان بسیار صریح و صادق هستند و همین صراحت گاهی به‌شکل خشونت ظاهر می‌شود. دخترها آرام، تودار و مقید به ظاهر هستند. احساساتشان را همیشه نشان نمی‌دهند. اصرار دارند تکالیفشان را خوب انجام دهند و پیوسته مورد توجه بزرگترها قرار گیرند. پسرها بیشتر دوست دارند مطالب درس را بفهمند و درست بفهمند ولی خیلی در بند انجام تمرین و تکلیف نیستند. وقتی این دو گروه در کنار هم قرار می‌گیرند، تعادل بسیار مطلوبی برقرار می‌شود. این دو گروه در کار و آموزش تأثیر تربیتی بسیار سازنده‌ای بر یکدیگر دارند. دخترها ناچار می‌شوند صادق باشند و احساسات و عواطفشان را پنهان نکنند. پسرها با سؤال‌ها و نظرات و پیشنهادات خود کلاس را بهسمت جست‌وجوی علمی دقیق‌تر سوق می‌دهند، دخترها نظم و ترتیب در کار را ایجاد می‌کنند و جست‌وجو را به نتیجه می‌رسانند. با بودن دخترها و پسرها، مدرسه به یک محیط خانوادگی تبدیل می‌شود. درنتیجه، هیچگونه مرز تصنعی بین دختر و پسر به وجود نمی‌آید.

وقتی برادر هفده‌ساله‌اش در حادثه‌ی رانندگی جان باخت، وقتی شوهرش اعدام شد، وقتی پسر یازده‌ساله‌اش در سیل جان باخت و وقتی شوهر دومش بر اثر سرطان درگذشت، توران همچنان به فکر کودکان سرزمینش بود و نزدیک به چهار دهه بعد از مرگ شوهرش، فرهنگ‌نامه و شورای کتاب را سرپرستی کرد که حاصل آن، ۲۶ جلد فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوان است.

روش آموزشی و تربیتی خانم میرهادی در مدرسه‌ی فرهاد روزبه‌روز موردتوجه خانواده‌ها قرار می‌گرفت. او هم ترغیب شد مدرسه‌ی راهنمایی فرهاد را نیز در کنار کودکستان و دبستان در سال ۱۳۵۰ راهاندازی کند. در سال ۱۳۵۶ این مجموعه بیش از ۱۲۰۰ دانش‌آموز داشت ولی بعد از انقلاب، در سال ۱۳۵۸، مدرسه‌ی خصوصی فرهاد مصادره شد و آموزش‌وپرورش آن را به مدرسهی هاجر تبدیل کرد. سالها طول کشید تا خانم میرهادی بتواند بخشی از خسارت واردشده را از آموزش‌وپرورش بگیرد و صرف فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان کند.

 

شورای کتاب کودک

خانم میرهادی بعد از تأسیس کودکستان فرهاد در سال ۱۳۳۵ اولین نمایشگاه کتاب کودک در ایران را در دانشکده‌ی هنرهای زیبا برگزار کرد. در آن نمایشگاه متوجه شد که تعداد کتاب‌های کودک حتی بهاندازه‌ی تعداد انگشتان یک دست هم نیست. خودش ‌می‌گوید: «در این نمایشگاه متوجه شدیم که ده تا کتاب در زمینه‌ی کودکان نداریم و جایش را با گلستان و بوستان پر کردیم.»

بعد از آن نیز در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹ دو نمایشگاه کتاب کودک در مدرسه‌ی فرهاد بر پا کرد و متوجه شد که چه ضعف بزرگی در زمینه‌ی کتاب کودک وجود دارد. به همین خاطر، در سال ۱۳۴۱ «شورای کتاب کودک» را برای گسترش و توسعه‌ی ادبیات کودکان، بهکمک گروهی از همکارانش، پایهگذاری کرد. خانم میرهادی ‌می‌گوید:

این نمایشگاه‌ها باعث شد بدانیم در چه زمینه‌هایی برای کودکان کتاب نداریم. همین انگیزه، بسیاری از استادان ادبیات کودکان را به فکر انداخت و ما جلسات مختلفی را با حضور آنها در مدرسه برگزار می‌کردیم. سرانجام، دیماه سال ۱۳۴۱ هیئت پنجنفره‌ای متشکل از مرتضی ممیز، لیلی ایمن، عبدالرحیم احمدی شیرازی، ماهآفریده آدمیت و من، اساسنامه‌ی شورای کتاب کودک را تدوین و با همراهی چهل نفر، شورای کتاب کودک را تأسیس کردیم.

خانم میرهادی می‌گوید:

در شورای کتاب کودک کسانی‌ گرد هم آمده‌اند که سالیانی بسیار با بچه‌های این‌ سرزمین کار کرده‌اند، در مدرسه‌ها تدریس و مدیریت‌ کرده‌اند و کمابیش با نیازهای کودکان و نوجوانان‌ ایرانی آشنایی دارند. برای نمونه، من از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۵۸ به‌طور رسمی با بچه‌ها کار کرده‌ام و در خلال‌ این مدت همواره با آنها به‌شکل‌های گوناگون تربیتی و آموزشی سروکار داشته‌ام. شاید توجه به همین‌ نیازهای کودکان در دوره‌های گوناگون، کار با آنها و نبود کتابی مرجع برای آنان بود که ما را بر آن داشت تا از سال ۱۳۴۱ طی نشست‌هایی در زمینه‌ی پدیدآوردن‌ کتابی مرجع برای کودکان این مرزوبوم تصمیماتی‌ بگیریم. خیلی تلاش کردیم که مؤسساتی را علاقه‌مند کنیم تا چنین کاری انجام دهند و ناشرانی را تشویق‌ کنیم که در راه نشر چنین فرهنگ‌نامه‌ای سرمایه‌گذاری‌ کنند. تلاش کردیم تا با مراکز و مؤسساتی چون‌ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت‌وگو کنیم و آنها را تشویق نماییم که در این راه گام بردارند اما در عمل کاری از پیش نبردیم.

البته در دهه‌ی ۱۳۴۰ فرهنگ‌نامه‌ی نویسنده‌ی آمریکایی، برتا موریس پارکر، بهوسیله‌ی انتشارات فرانکلین چاپ و به فارسی منتشر شد اما این کار با عکس‌العمل شدید شورای کودک مواجه شد که معتقد بود کودک ایرانی باید فرهنگ‌نامه‌ای بخواند که ربطی به او و سرزمینش داشته باشد. به کودکان ایرانی چه ربطی دارد که در آلاباما چند رأس گاو وجود دارد؟ به نظر این شورا، این اطلاعات سبب ‌می‌‌شد کودک از خواندن فاصله بگیرد چون با آن ارتباط برقرار نمی‌‌کند.

خانم میرهادی در مدرسه‌ی فرهاد سعی کرد تا ایده‌ی خود را برای تألیف و تدوین فرهنگ‌نامه در ابعاد کوچک عملی کند. او از دانشآموزان خواست که در روزهای تعطیل نوروز درباره‌ی یک موضوع تحقیق کنند و درباره‌ی آن مقاله بنویسند. خودش نیز مثل دانشآموزان درباره‌ی موضوعاتی نظیر ترکمنصحرا به تحقیق و پژوهش پرداخت. این تحقیقات او را به این نتیجه رساند که ظرفیت برای تهیه و تدوین فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان تا چه اندازه زیاد است. از همین نقطه، کار را شروع کرد.

البته بهگفته‌ی خانم میرهادی، «ایده‌ی خام این فرهنگ‌نامه نخستین‌ بار در سال ۱۳۴۶ در سمینار ادبیات ملی کودکان مطرح شده بود و افرادی چون ایرج افشار، فریدون بدره‌ای و اسماعیل سعادت در آن سمینار بر تدوین فرهنگ‌نامه‌ای بومی برای کودک و نوجوان ایرانی تأکید کرده بودند.»

زمان زیادی گذشته بود و فکر نوشتن و تدوین فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان، توران میرهادی را رها نمیکرد.

در روزهای پرتنش انقلاب، همسرش، محسن خمارلو، بیمار شد. توران برای درمان تومور مغزی همسرش، او را برای مداوا به انگلستان برد اما بعد از چند عمل جراحی، پزشکان از بهبود وی قطع امید کردند و او شوهرش را به تهران برگرداند. محسن خمارلو در ۳۰ مرداد ۱۳۵۸ جان سپرد. همان موقع مدرسه‌ی فرهاد هم تعطیل و خانم میرهادی نیز به‌شکل اجباری بازنشسته شد.

محسن خمارلو پیش از مرگ، نامه‌ای برای همسرش نوشت و در آن از وی چنین خواسته بود: «[با] یکسوم دارایی من، کاری برای مردم این مملکت بکن.» بهگفته‌ی توران میرهادی، این سرآغاز فرهنگ‌نامه شد. این یکسوم دارایی رفت به شورای کتاب، برای شروع کار فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان.

او ‌می‌گوید که گمان ‌می‌کرد ‌می‌توان با ۲میلیون‏ و ۵۰۰هزار تومان سرمایه، فرهنگ‌نامه را طی سهچهار سال منتشر کرد.

اما اکنون بیشتر از چهار دهه گذشته و هنوز کار بر روی فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان ادامه دارد. بیست جلد از فرهنگ‌نامه منتشر شده و پیشبینی شده است با انتشار شش جلد دیگر کار فرهنگ‌نامه تمام شود.

این فرهنگ‌نامه برای کودکان و نوجوانان رده‌ی سنی ده تا شانزده سال تهیه شده است. در تهیه و تدوین این فرهنگ‌نامه حدود سیصد نفر مشارکت دارند. میرهادی در زمان انتشار این فرهنگ‌نامه با وزارت ارشاد بر سر برخی مدخل‌ها مشکل داشت و ناچار بود با سانسورچی‌های ارشاد بر سر آن بجنگد. یک بار وقتی جلد دوم فرهنگ‌نامه برای گرفتن مجوز به ارشاد فرستاده شده بود، ممیز ارشاد اصرار داشت که متن مقاله‌ی مربوط به اخوان ثالث از فرهنگ‌نامه حذف شود. توران میرهادی هم گفت: «اشکالی ندارد. اگر ‌می‌خواهید، بهجای مقاله چیزی چاپ نمیکنیم و آن بخش را سفید ‌می‌گذاریم.» با این حرکت، سانسورچی ارشاد ناچار شد از تصمیمش عقبنشینی کند.

خانم میرهادی تا آخرین روزهای زندگیاش از پله‌های ساختمان شورای کتاب با توان باقی‌مانده‌اش بالا ‌می‌رفت و تعلیم‌وتربیت را یک جست‌وجوی مداوم ‌می‌دانست. این تلاش ادامه داشت تا وقتی که در شهریور ۱۳۹۵ سکته‌ی مغزی او را به بیمارستان برد و چند ماه بعد، در هجدهم آبان همان سال، درگذشت.

توران میرهادی با وجود ضربات شدیدی که در سالهای زندگی به او وارد شد، دست از کارش نکشید. وقتی برادر هفدهسالهاش در حادثه‌ی رانندگی جان باخت، وقتی شوهرش اعدام شد، وقتی پسر یازدهسالهاش در سیل جان باخت و وقتی شوهر دومش بر اثر سرطان درگذشت، توران همچنان به فکر کودکان سرزمینش بود و نزدیک به چهار دهه بعد از مرگ شوهرش، فرهنگ‌نامه و شورای کتاب را سرپرستی کرد که حاصل آن، ۲۶ جلد فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوان است.

توران میرهادی چهار دوره داور جشنواره‌ی ‌هانس کریستین اندرسون بود. در تدوین و نوشتن کتاب‌های درسی دوره‌ی ابتدایی با سازمان کتاب‌های درسی و وزارت آموزش‌وپرورش همکاری داشت. درباره‌ی کودکان کتاب ‌می‌نوشت و در شهرهای مختلف، کلاس تربیت مربی برگزار ‌می‌کرد و در هر فرصتی ایده‌های خود را با صدای بلند فریاد ‌می‌زد. در مجله‌ی سپیده‌ی فردا با نام مستعار افسانه پیروز مقاله ‌می‌نوشت. وقتی از توران میرهادی پرسیدند چرا نام مستعار افسانه پیروز را برای خود انتخاب کرده است، گفت: «شاید چون زندگی و تلاش‌های زنان کشور ما ناشناخته بود و حالت افسانه‌ای داشت. احساس من این بود که زنان در همه‌ی دوره‌ها با همت تمام تلاش کرده‌اند و نهایتاً پیروزی را به دست آورده‌اند. تمام زنان ایرانی افسانه پیروز هستند. هم افسانه و هم پیروز.»


منابع:

مسعود میرعلایی (۱۳۹۶) گفت‌و‌گو با زمان: مجموعه‌ی گفت‌و‌گوهای توران میرهادی. تهران: انتشارات مؤسسهی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان.

سیمین ضرابی (۱۴۰۰) توران میرهادی: مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران. تهران: شرکت تهیه و نشر فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان.

زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی توران میرهادی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵.

مریم احمدی شیرازی (۱۳۹۶) توران میرهادی: مادر، همسر، مربی. تهران: شرکت تهیه و نشر فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان.

مریم احمدی شیرازی (۱۳۹۹) توران میرهادی: نقش خانواده در جامعه. تهران: شرکت تهیه و نشر فرهنگ‌نامه‌ی کودکان و نوجوانان.

آیا آلمان با تحویل تانک لئوپارد به اوکراین وارد جنگ می‌شود؟

برخی منتقدان می‌گویند آلمان با تحویل تانک‌های تهاجمی لئوپارد به اوکراین به یکی از طرف‌های جنگ تبدیل می‌شود. کارشناسان حقوق بین‌الملل معتقدند کمک و حتی همکاری نظامی با اوکراین برای دفاع از خود ناقض منشور سازمان ملل نیست.اوکراین از ماه‌ها پیش خواستار دریافت تانک‌های تهاجمی، به خصوص تانک‌های لئوپارد۲ آلمانی شده که از پیشرفته‌ترین تسلیحات سنگین جهان به شمار می‌رود.

آلمان که پس از آمریکا و بریتانیا بیشترین کمک‌های نظامی را در اختیار اوکراین گذاشته تا دو روز پیش به این درخواست پاسخ مثبت نداده بود و این موضوع همچنان در ابهام قرار داشت.

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان سرانجام روز چهارشنبه، ۲۵ ژانویه در سخنرانی خود در پارلمان فدرال (بوندس‌تاگ) اعلام کرد این کشور در مرحله نخست ۱۴ تانک لئوپارد در اختیار اوکراین قرار می‌دهد و برای تحویل این تانک‌ها از دیگر کشورهای اروپایی هم مجوز صادر می‌کند.

منتقدان ارسال تسلیحات سنگین، مانند تانک‌های تهاجمی به اوکراین هشدار می‌دهند که آلمان با این کار به یکی از طرف‌های جنگ تبدیل می‌شود اما کارشناسان حقوق بین‌الملل این ادعا را نادرست می‌دانند.

روسیه ناقض منشور سازمان ملل

بر پایه منشور سازمان ملل متحد کشورهای عضو موظف هستند از هر گونه تهدید و اقدام علیه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دیگر کشورها و عملکرد ناهمخوان با اهداف این نهاد خودداری کنند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

روسیه باتجاوز نظامی به خاک اوکراین که ۲۴ فوریه سال پیش آغاز شد این اصل سازمان ملل را نقض کرده است. مطابق منشور این سازمان اوکراین حق دارد در برابر تجاوز بیگانه از خود دفاع کند و این دفاع می‌تواند “فردی یا جمعی” باشد.

بر همین اساس دفاع نیروهای اوکراینی در برابر تهاجم نظامیان روسی به وضوح مشمول اصول مندرج در منشور سازمان ملل است.

به همین دلیل کشورهای دیگر نیز می‌توانند از اوکراین پشتیبانی نظامی کنند و این حمایت شامل ارسال تسلیحات و آموزش سربازان اوکراینی برای دفاع از خود نیز می‌شود.

حق “دفاع از خود جمعی”

مارکوس کاریفسکی، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه ارلانگن – نورنبرگ به کانال یک تلویزیون آلمان ARD می‌گوید حتی مشارکت نیروهای مسلح دوشادوش نیروهای اوکراینی می‌تواند از منظر حقوق بین‌الملل به عنوان “دفاع از خود جمعی” قابل توجیه باشد.

آلمان و دیگر کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تا کنون احتمال دخالت مستقیم نظامی خود در جنگ اوکراین را رد کرده‌اند زیرا اعتقاد دارند این اقدام می‌تواند بحران را تشدید کند.

به گفته کاریفسکی البته چنین اقدامی از نظر حقوق بین‌المللی مشروع خواهد بود زیرا هر تیری که روسیه در اوکراین شلیک می‌کند به معنای ادامه نقض موازین بین‌المللی است.

او تاکید کرد روسیه زمانی به رعایت حقوق بین‌الملل بازخواهد گشت که نیروهایش را تا پشت مرزهای خود عقب کشیده باشد.

به همین دلیل تا زمانی که تجاوز روسیه خاتمه نیافته باشد، آلمان با تحویل تانک‌های تهاجمی لئوپارد۲ به اوکراین به طور خودکار به یکی از طرف‌های جنگ تبدیل نمی‌شود.

مطابق کنوانسیون ژنو کشوری یکی از طرف‌های جنگ شناخته می‌شود که سربازانش به طور مستقیم و فعال در درگیری‌های نظامی مشارکت داشته باشند.

ماتیاس هردگن، از مدیران موسسه حقوق بین‌الملل دانشگاه بن می‌گوید یکی از پیش‌شرط‌های طرف جنگ تلقی شدن یک کشور حضور فعال و هماهنگ‌شده سربازان آن در درگیری‌های نظامی است و ارسال هر گونه تسلیحات و تجهیزات و حتی آموزش استفاده از آنها در این مسئله تغییری ایجاد نمی‌کند.

دو کارشناس یاد شده همچنین بر این اعتقادند که دامنه تعریف مفاهیمی مانند “طرف جنگ” یا “طرف مناقشه”، در هر حال بسیار محدود است.

گام برداشتن در مسیر تبلیغات مسکو

پروفسور کاریفسکی می‌گوید کسانی که این بحث‌ها را مطرح می‌کنند به نوعی در مسیر ماشین تبلیغات مسکو گام برمی‌دارند و به این توهم دامن می‌زنند که انگار مرحله‌ای وجود دارد که از آنجا به بعد روسیه مجاز خواهد بود به آلمان حمله کند.

هردگن یک گام فراتر رفته و تاکید می‌کند حتی اگر آلمان به یک طرف جنگ هم تبدیل شده باشد بازهم مطابق منشور سازمان ملل حمله نظامی روسیه به آن ممنوع است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

با این توضیح قرار گرفتن فرضی آلمان در موقعیت “طرف جنگ‌” هم مجوزی برای روسیه برای حمله به برلین نخواهد بود و در نهایت مشارکت‌کنندگان نظامی احتمالی آلمانی در جنگ اوکراین فقط می‌توانند در همان میدان‌های نبرد مورد حمله قرار گیرند.

استاد دانشگاه بن می‌گوید آلمان در یک شرایط دیگر نیز می‌تواند “طرف جنگ” باشد و آن زمانی است که این کشور به هر دلیل هدف حمله نظامی مستقیم ارتش روسیه قرار گیرد.

پس از موافقت دولت فدرال آلمان با تحویل تانک‌های تهاجمی به اوکراین، رئیس جمهوری این کشور ولودیمیر زلنسکی خواستار ارسال هواپیماهای جنگنده غربی هم شده است.

کارشناسان حقوق بین‌الملل اعتقاد دارند چنین کمک‌هایی نیز ناقض منشور سازمان ملل نخواهد بود و حتی مشارکت خلبانان غربی در درگیری‌ها هم می‌تواند به عنوان حق دفاع از خود اوکراین قابل توجیه باشد.

نمایندگان پارلمان آلمان خواهان قطع همکاری با مجلس ایران شدند

گروه دوستی پارلمانی آلمان و ایران در پارلمان آلمان خواهان پایان دادن به کار این گروه شد. از این خواست نمایندگان فراکسیون‌های مختلف حمایت کردند. در پارلمان ایالت نیدرساکسن هم قطعنامه‌ای در محکومیت جمهوری اسلامی تصویب شد. نمایندگان پارلمان آلمان خواهان پایان همکاری با نمایندگان مجلس ایران و انحلال “گروه دوستی پارلمانی ایران و آلمان” شدند. این خواستی است که از سوی جناح‌های مختلف در پارلمان آلمان حمایت شده است؛ از سه حزب حاضر در دولت ائتلافی یعنی سوسیال دمکرات‌ها، سبزها و لیبرال‌ها و همچنین نمایندگان فراکسیون‌های اپوزیسیون، از جمله حزب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی.

بیشتر بخوانید:افزایش فشار بر دولت آلمان برای افزودن نام سپاه به فهرست تروریستی اتحادیه اروپا

یوهانس ووگل، مدیر پارلمانی فراکسیون دمکرا‌ت‌ها آزاد (لیبرال‌ها) در این باره گفت: « مجلس ایران حامی رژیمی است که علیه مردم خود وحشیانه عمل می‌کند و برای تظاهرکنندگان حکم اعدام صادر می‌کند.» در دی ماه امسال نیز یی‌وان ری دیگر نماینده این حزب گفته بود زمانی که ۲۲۷ نماینده مجلس ایران خواستار اعدام زندانیان سیاسی می‌شوند، دیگر بین ما همکاری‌ وجود ندارد.

تورستن فرای، مدیر هماهنگ‌کننده گروه پارلمانی اتحاد احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی گفت که از این خواست “به عنوان یک سیگنال ضروری و واضح برای رژیم ملاها” حمایت می‌کند. او افزود با توجه به ارعابی که علیه مردم ایران وجود دارد، امکان تماس و تبادل بین پارلمانی عادی وجود ندارد.

بیشتر بخوانید:درخواست ۴۳ نماینده پارلمان آلمان برای تروریستی خواندن سپاه

این ایده در اصل از سوی هیئت رئیسه پارلمان طرح شده است. کار گروه پارلمانی آلمان و روسیه نیز قبلا به دلیل جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین به حالت تعلیق درآمد. به طور رسمی این تصمیم باید در “شورای بزرگان” پارلمان بررسی شود. شورایی شامل رئیس پارلمان، معاون او و ۲۳ نفر از با سابقه‌ترین نمایندگان.

در گروه دوستی پارلمانی آلمان-ایران افرادی از هر شش فراکسیون پارلمان فدرال حضور دارند.

قطعنامه سه گروه‌ پارلمانی ایالت نیدرساکسن در محکومیت جمهوری اسلامی

گروه‌های پارلمانی احزاب دمکرات مسیحی، سوسیال دمکرات و سبزها در جلسه علنی روز پنجشنبه شش بهمن (۲۶ ژانویه) مجلس ایالتی نیدرساکسن در قطعنامه‌ای اقدامات دولت در ایران علیه مردم خود را به شدت محکوم کردند.

در این قطعنامه از رهبری جمهوری اسلامی خواسته شده که فورا به “حکومت ترور علیه مردم خود” پایان دهد. گرانت هندریک تونه، رهبر گروه پارلمانی حزب سوسیال دمکرات وضعیت مردم ایران، به ویژه زنان را “ننگ تمام جهان” خواند. او به معترضان در ایران اطمینان داد که گروه پارلمانی حزبش در کنار آنهاست.

بیشتر بخوانید:لغو ناگهانی دیدار ویدیویی نمایندگان مجلس ایران و آلمان از سوی ایران

سباستین لشنر، رئیس گروه پارلمانی حزب دمکرات مسیحی نیز در بیانیه‌ای خواستار «آزادی فوری همه زندانیان و توقف فوری اعدام‌ها توسط رژیم ملاها» شد. لشنر گفت: «طبقه‌بندی سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی مدت‌هاست که باید انجام و تحریم‌های لازم اعمال می‌شد».

آغاز موج جدید اعتصابات در آلمان؛ تقاضای حقوق بیشتر

با اعتصاب پستچی‌ها و کارکنان اداره پست آلمان تحویل۴۵۰ هزار بسته پستی به تعویق افتاده است. کارکنان فرودگاه دوسلدورف نیز در حال اعتصابند که به لغو ۱۰۱ پرواز انجامیده است.سندیکای صنفی کارکنان بخش خدمات آلمان موسوم به وردی (Ver.di) خواستار ۱۵ درصد دستمزد بیشتر برای حدود ۱۶۰ هزار کارمند اداره پست و شرکت‌های زیرمجموعه‌ آن شده است. این سندیکا روز جمعه ۲۷ ژانویه مجددا خواستار اعتصابات هشداردهنده در اداره پست آلمان “دویچه پست” شد.

اعتصاب هشداردهنده معمولا به صورت محدود برگزار می‌شود و هشداری است به کارفرما مبنی بر آمادگی کارکنان که اگر به خواستشان توجه نشود اعتصاب بزرگتری را شروع خواهندن کرد.

دویچه وله فارسی در اینستاگرام دنبال کنید

روز گذشته حدود شش هزار کارمند اداره پست دست به اعتصاب هشدار‌دهنده زدند و در نتیجه ۴۵۰ هزار بسته پستی در سراسر آلمان به مشتریان انتقال نیافت. این مقدار حدودا هفت درصد از میانگین روزانه کل انتقالات پستی این اداره است.

مردم در شرایط کنونی هم که محدودیت‌های کرونایی رفع شده باز هم در اینترنت بیشتر از قبل سفارش می‌دهند. البته در قیاس با سال گذشته حجم ارسال بسته‌ها اما تا حدودی کمتر شده، زیرا عواقب همه‌گیری کرونا نیز کاهش یافته و مردم دوباره به خریدهای حضوری روی آوردند.

بیشتر بخوانید: اعتصاب ۲۰۰ هزار کارمند و کارگر صنایع فازی در آلمان

تجارت آنلاین اما هنوز پررونق است و اداره پست چشم‌انداز مثبتی برای فعالیت‌های خود دارد اما هزینه‌های انرژی در این میان باعث مشکلات این شرکت شده است.

کشاکش کارکنان پست با مدیریت شرکت بر سر افزایش ۱۵ درصدی دستمزدها هنوز ادامه دارد.

اعتصاب در فرودگاه دوسلدورف

در فرودگاه بین‌المللی دوسلدورف هم یک اعتصاب هشداردهنده در طول شب آغاز شد. بر اساس اطلاعات فرودگاه دوسلدورف ۱۰۱ پرواز از مجموع ۲۹۰ پرواز برنامه‌ریزی شده در صبح روز جمعه ۲۷ ژانویه لغو شده‌اند.

اطلاعات مربوط به این اعتصاب یک روز قبل به صورت آنلاین به اطلاع عموم رسیده بود. این اعتصاب از ساعت سه و ۳۰ دقیقه بامداد جمعه ۲۷ ژانویه آغاز شد و انتظار می‌رود تا بامداد شنبه ادامه یابد.

بیشتر بخوانید: بانک دولتی آلمان: کمبود نیروی متخصص به رفاه اجتماعی صدمه می‌زند

دلیل اعتصاب کارکنان فرودگاه به خطر افتادن حدود ۷۰۰ موقعیت شغلی است. سندیکای کارکنان خدمات، “وردی”، انتقاد کرده که طرف کارفرما از مذاکره در مورد “طرح اجتماعی برای بازخرید کارکنانی که بیکار می‌شوند” خودداری می‌کند.

اعتصاب کارکنان رسانه

اعتصابات سراغ رسانه هم آمد و دامن رادیو و تلویزیون محلی برلین و براندنبورگ (ار ب ب) را نیز گرفت.

اتحادیه های خبرنگاران DJV و Verdi خواستار اعتصاب هشداردهنده در این رسانه شدند. دلیل آن مذاکراتی است که میان اتحادیه خبرنگاران و مسئولان این رسانه در جریان است و تا کنون هیچ توافقی در آن حاصل نشده است و متولیان این رسانه هیچ پیشنهادی برای رسیدگی به درخواست‌های کارکنان ارائه نکرده‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

طبق درخواست اتحادیه‌های روزنامه‌نگاران کلیه کارکنان دائمی و آزاد این رسانه محلی روز جمعه ۲۷ ژانویه از ساعت چهار و نیم صبح تا ۲۲ و ۳۰ دقیقه شب کار خود را متوقف کردند.

کارمندان این رسانه گفتند روز جمعه محدودیت‌های قابل توجهی در برنامه‌های این رسانه ایجاد خواهد شد.

نخستین یادبود رسمی دگرباشان جنسی قربانی در دوران نازی‌ها

برای نخستین بار در مراسم سالروز گرامی‌داشت یاد قربانیان هولوکاست سرنوشت دگرباشان جنسی قربانی در مرکز توجه قرار گرفت. در مراسمی که در پارلمان فدرال آلمان برگزار شد یاد اقلیت‌های جنسی مورد آزار و تعقیب گرامی داشته شد.روز جمعه، ۲۷ ژانویه ۲۰۲۳ مراسم یادبود قربانیان دوران حکومت ناسیونال سوسیالیسم (نازی‌ها) در پارلمان فدرال آلمان (بوندس‌تاگ) گرامی داشته شد.

محور اصلی این مراسم برای نخستین بار گرامی‌داشت یاد اقلیت‌های جنسی بود که مانند دیگر اقلیت‌ها در دوران نازی‌ها قربانی تعقیب و آزار بودند و تبعیض در مورد آنها در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی همچنان ادامه داشته است.

امروز ۷۸ سال از سقوط حکومت نازی‌ها و ۲۷ سال از نام‌گذاری این روز در آلمان به عنوان روز یادبود قربانیان هولوکاست می‌گذرد.

تمرکز بر سرنوشت دگرباشان و اقلیت‌های جنسی در روز ۲۷ ژانویه از سال ۲۰۱۸ مطرح بود اما هیئت رئیسه وقت بوندس‌تاگ به ریاست ولفگانگ شویبله از حزب دموکرات مسیحی به درخواست‌ها در این زمینه روی خوش نشان نداد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بربل باس، رئیس کنونی پارلمان فدرال آلمان از حزب سوسیال دموکرات و سومین زنی که در این مسند قرار گرفته در مورد این موضوع رویکردی کاملا متفاوت دارد.

قربانیان دیروز و امروز

او پیش از این تاکید کرده بزرگداشت این گروه از قربانیان برای او مهم است زیرا اعتقاد دارد که آنها تا به امروز همچنان در معرض تبعیض و خصومت‌ورزی قرار دارند.

سون لمن، نخستین مامور ویژه امور دگرباشان در دولت فدرال، که در این موقعیت مسئولیت رسیدگی به امور اقلیت‌های جنسی را هم بر عهده دارد، می‌گوید بوندس‌تاگ باید خیلی پیشتر به آزار و اذیت این گروه در دوران نازی‌ها توجه نشان می‌داد.

به گزارش “تاگس‌شاو”، وب‌سایت کانال یک تلویزیون آلمان او می‌گوید شرم‌آور است که توجه به سرنوشت این گروه از اقلیت‌ها این همه طول کشیده است.

به گفته سون لمن دگرباشان جنسی تنها به این دلیل که همان گونه که “دوست داشتند دوست داشتند” حتی پس از سقوط حکومت نازی‌ها هم مورد آزار قرار می‌گفتند و از حقوق شهروندی محروم بوده‌اند.

ادامه تبعیض و آزار پس از جنگ

ماده ۱۷۵ قانون اساسی آلمان سال‌ها پس از جنگ هم همچنان به همان شیوه سخت‌گیرانه‌ای که در دوران نازی‌ها تغییر کرده بود علیه دگرباشان جنسی اعمال می‌شد.

ابتدای دهه ۱۹۵۰ سلسله دادگاه‌هایی در فرانکفورت علیه مردان همجنس‌گرا تشکیل شد و دادگاه قانون اساسی آلمان حتی در سال ۱۹۵۷ ماده ۱۷۵ را به شکلی که بود تائید کرد.

به نوشته “تاگس‌شاو” در برخی از این دادگاه‌ها قربانیان متهم مقابل همان قاضیان قرار می‌گرفتند که در دوران حکومت نازی‌ها علیه آنها حکم صادر کرده بودند.

پیش از وحدت دو آلمان وضعیت دگرباشان جنسی در آلمان شرقی اندکی بهتر بود اما نه خیلی. زنان همجنس‌گرایی که در دوران نازی‌ها تحت تعقیب قرار می‌گرفتند پس از خاتمه جنگ هم همچنان در سرتاسر آلمان به حاشیه رانده می‌شدند.

مارتین لوکه، تاریخ‌دان معتقد است برای جامعه اقلیت‌های جنسی سال ۱۹۴۵ “ساعت صفر” نبود که پس از آن دورانی تازه آغاز شود.

این استاد تاریخ می‌گوید قربانیان در فضای خصمانه پس از جنگ وادار به سکوت می‌شدند زیرا در آن دوره در هر حال صحبت درباره روابط جنسی ساده نبود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

آغاز مبارزه برای حقوقهمجنس‌گرایان در آلمان به نیمه دوم قرن نوزدهم بازمی‌گردد. با این حال تا سال‌ها پس از پایان جنگ دوم جهانی این موضوع هنوز تابو بود و پژوهشگران تاریخ هم کمتر به سرنوشت این اقلیت در دوران نازی‌ها پرداخته‌اند.

نخستین بنای یادبود در برلین

نخستین بنای یادبود قربانیان همجنس‌گرای رژیم ناسیونال سوسیالیسم در برلین سال ۲۰۰۸ بر پا شد. دسامبر سال ۲۰۱۶ هم کانون همجنس‌گرایان زن و مرد آلمان (LSVD) اعلام کرد که پس از مدت‌ها بحث و مذاکره، برای ایجاد بنای یادبود نخستین جنبش برابری‌طلبانه همجنس‌گرایان در خیابان ساحلی “ماگنوس هیرشفلد” برلین با شهرداری منطقه به توافق رسیده است.

در فاصله سال‌های ۱۹۳۲ تا ۱۹۴۵ در آلمان و کشورهایی که ارتش هیتلر اشغال کرده بود، ده‌ها هزار همجنس‌گرا تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند.

هزاران نفر از این قربانیان به اردوگاه‌های کار اجباری منتقل شدند و بر اساس آمار گوناگون بین چهار تا هشت هزار همجنس‌گرا در این اردوگاه‌ها جان باختند.

ظاهرا هیچ یک از همجنس‌گرایانی که از جنایت‌های دوران نازی‌ها جان به در برده‌اند دیگر زنده نیستند و پارلمان فدرال آلمان نتوانسته برای مراسم یادبود روز جمعه یکی از آنها را شناسایی و دعوت کند.

حمله خشونت‌‌بار نیروهای انتظامی به تظاهرکنندگان در زاهدان

ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده نشان می‌دهد که نیروهای انتظامی به شکلی گسترده به تظاهرکنندگان در زاهدان حمله و گروهی را دستگیر کرده‌اند. معترضین با شعارهایی علیه جمهوری اسلامی و خامنه‌ای به خیابان ‌آمدند.روز جمعه،هفتم بهمن، دوباره زاهدان صحنه تظاهرات ضد حکومتی پس از نماز جمعه در مسجد مکی بود. تصاویر و ویدیوهای زیادی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که فضای این شهر را نشان می‌دهد.

اکانت توئیتری حال وش که اخبار سیستان و بلوچستان را پوشش می‌دهد نوشته است نیروهای سرکوب در زاهدان معترضان را در اطراف مسجد مکی محاصره کرده‌اند و انتظامات مسجد با تشکیل زنجیره انسانی در حال محافظت از معترضان هستند. ویدیوهایی نیز از حمله گسترده این نیروها به مردم منتشر شده است.

معترضین با شعارهای “این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت” و “سفره ما خالیه، خامنه‌ای جانیه” به خیابان‌ها آمدند. گفته شده که بسیاری از معترضین به شکلی خشونت‌بار و در گوشه و کنار شهر بازداشت شده‌اند. از اولین جمعه خونین زاهدان در شهریورماه امسال مردم در این شهر و برخی دیگر از شهرهای سیستان و بلوچستان هر جمعه دست به تظاهرات بر ضد حکومت اسلامی می‌زنند.

یکی دیگر از شعارهای مردم در زاهدان نیز در مخالفت با وکالت دادن به شاهزاده رضا پهلوی بود. آنها بر پلاکادی نوشتند: وکالت من مدرن است نه فرد محور”.

در دیگر مناطق ایران نیز دستگیری‌ و سرکوب معترضان ادامه دارد. شبکه حقوق بشر کردستان نوشته است که از سرنوشت چهار شهروند اهل روستای چور مریوان به نام‌های سرکوت عبدی، سعدی غفاری، رزگار مصنفی و لقمان مصنفی که در دو هفته گذشته توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده‌اند، اطلاعی در دست نیست.

تشدید فشار بر زنان بی‌حجاب

با شروع اعتراضات در شهریور ماه امسال علیه حجاب اجباری و گسترش آن به سراسر ایران، به مدت کوتاهی بسیاری از زنان بدون پوشش مورد نظر جمهوری اسلامی در اماکن عمومی ظاهر شدند. اکنون با سرکوب اعتراضات، سختگیری بر زنان نیز افزایش یافته و قوه قضاییه دستورداده تا از دادن خدمات به زنان “بدحجاب” یا بی‌حجاب خودداری شود.

در راستای همین سرکوب روز گذشته لطف‌اله شیبانی فرماندار شیراز از پلمب یک درمانگاه دندانپزشکی ” به دلیل کشف حجاب پرسنل و مراجعان آن” خبر داد.

او همچنین با اشاره به “کمپین بدحجابی” در مترو شیراز گفت: «شهرداری‌ها که نهاد عمومی و غیردولتی هستند نیز در زمینه قانون حجاب، وضعیتی مشابه ادارات دولتی دارند و باید قوانین مطرح شده را رعایت کنند.»

آمریکا بلال سودانی از رهبران داعش در سومالی را کشت

وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد بلال سودانی از رهبران داعش در سومالی را در یک عملیات نظامی کشته است. او نقشی کلیدی در تقویت این گروه در آفریقا و شاخه آن در افغانستان موسوم به “شاخه خراسان” داشت.لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که ارتش ایالات متحده روز چهارشنبه پنج بهمن (۲۵ ژانویه) یک “عملیات تهاجمی در شمال سومالی” انجام داد که “به هلاکت تعدادی از اعضای داعش”، از جمله بلال سودانی، رهبر این گروه در این بخش از آفریقا منجر شد.

سودانی نقشی کلیدی در تقویت این گروه و تامین مالی عملیات داعش در نقاط دیگر جهان ازجمله در شاخه خراسان در افغانستان داشت.

یک مقام ارشد کاخ سفید به خبرنگاران گفت که این عملیات به دستور جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا انجام گرفت و قرار بود او دستگیر شود، اما در جریان درگیری سودانی همراه با ۱۰ تن دیگر از اعضای داعش کشته شدند.

بیشتر بخوانید:ارتش آمریکا: ده‌ها شبه‌نظامی تروریست در سومالی کشته شدند

به گفته کاخ سفید این عملیاتی در مجموعه غارهای کوهستانی در شمال سومالی بود که با یک “برنامه ریزی گسترده و دقیق” انجام شد و هیچ تلفاتی به نیروهای آمریکایی یا غیرنظامیان وارد نشد.

وزیر دفاع آمریکا از شرکای بین‌المللی این کشور برای حمایت از این عملیات قدر دانی کرد. آمریکا با جمع‌آوری اطلاعات طی ما‌ه‌ها این عملیات را طراحی کرده بود.

بلال سودانی در سال ۲۰۱۲ و قبل از پیوستن به داعشتوسط وزارت خزانه داری ایالات متحده برای نقشی که در گروه اسلام‌گرای افراطی الشباب داشت، تحریم شده بود. از جمله برای کمک به پیروان این گروه برای سفر به اردوگاه‌های آموزشی و تامین مالی برای افراط گرایان خارجی در سومالی.

نزدیک به یک سال پیش نیروهای نظامی آمریکا ابو ابراهیم هاشمی قرشی، رهبر پیشین داعش را در شمال غرب سوریه به هلاکت رساندند. سومالی با ۱۶ میلیون جمعیت از فقیرترین کشورهای شاخ آفریقاست وعملیات تروریسیتی اسلامگرایان الشباب که متحد داعش به شمار می‌رود تاکنون قربانیان زیادی از غیرنظامیان گرفته است. داعش در بسیاری از کشورهای آفریقایی جنایات سهمگینی آفریده و امنیت و ثبات بخش‌هایی از این قاره را به خطر انداخته است.

امضای توافق‌نامه همکاری‌ راهبردی میان فرانسه و عراق

فرانسه از امضای توافق‌نامه همکاری‌ راهبردی با عراق در پی سفر محمد شیاع السودانی به این کشور خبر داد. پیش از این فرانسه اعلام کرده بود، قصد دارد وابستگی عراق به ایران را کاهش دهد.دفتر ریاست جمهوری فرانسه از امضای توافق‌نامه همکاری‌‌های جامع استراتژیک با عراق خبر داد.

به گزارش رویترز، این توافق‌نامه که به‌ویژه حوزه‌های انرژی و حمل‌ونقل را دربرمی‌گیرد پنجشنبه ۲۶ ژانویه در دیدار امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق در پاریس امضا شده است.

کاخ الیزه طی بیانیه‌ای که در نخستین ساعات روز جمعه منتشر شد اعلام کرد، هدف از امضای این توافق‌نامه تقویت همکاری‌های دوجانبه در عرصه‌‌های فرهنگی، انرژی‌های تجدیدپذیر و مبارزه با فساد است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در این بیانیه آمده که مکرون و السودانی بر تعهد خود در تکمیل پروژه‌های زیرساختی با هدف استفاده از دانش فرانسه و ارائه تجربه و تخصص شرکت‌های این کشور به عراق تأکید کردند.

همچنین آمده که دو کشور با این اقدام، تعهد خود در اجرای پروژه‌های شرکت توتال در استفاده از انرژی خورشیدی و سرمایه‌گذاری در حوزه گازی را نشان داده‌اند.

فرانسه پیش از این اعلام کرده بود، قصد دارد وابستگی عراق به ایران را کاهش دهد.

رویترز در هفته جاری گزارش داد، قطر در حال گفت‌وگو برای به دست آوردن سهام ۳۰درصدی پروژه ۲۷ میلیارد دلاری شرکت “توتال انرژیز” فرانسه در عراق است. این تصمیم قطر با استقبال عراق مواجه شده که تلاش دارد مانع از خروج شرکت‌های انرژی غربی از این کشور شود.

زمانی که TotalEnergies در سال ۲۰۲۱ تفاهم‌نامه‌ای با بغداد در زمینه پروژه‌‌های ۲۵ ساله استفاده از انرژی خورشیدی، گاز، برق و آب در جنوب عراق امضا کرد امید به مهار خروج شرکت‌های غربی زیاد بود.

بیشتر بخوانید: توافق بزرگ عراق و آلمان برای همکاری در صنایع گاز و تولید انرژی

اما مروری بر رویدادهای سال‌های گذشته نشان می‌دهد که این امید چندان به‌جا نبوده است. شرکت‌هایی مانند “اکسان موبیل”، شل و “بی‌پی” عملیات خود در عراق را طی چند سال اخیر کاهش دا‌ده‌اند.

عبدالحمید: تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران وجود ندارد

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت مردم ایران موافق اعدام نیستند و از حکومت خواست از اعدام فاصله بگیرد. مولانا گرگیج نیز در شبکه‌های اجتماعی مراسم مذهبی برگزار کرد. از این روحانی خواسته شده بود فعالیت رسانه‌ای نکند.مراسم نماز جمعه اهل سنت در زاهدان به طور زنده در شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام پخش شد.

“ستاد انتظامات مسجد جامع مکی” صبح روز جمعه پیش از حضور مردم در اطلاعیه‌ای اعلام کرده بود که نماز جمعه ۷ بهمن، به دلیل ریزش برف و برودت هوا بر خلاف روال هفته‌های گذشته که در مصلی خوانده می‌شد، در محل مسجد مکی برگزار می‌شود.

یکی از نمازگزاران حاضر در مراسم به دویچه وله گفت برف سنگینی میادین و خیایان‌ها را سفید کرده بود و به همین دلیل زودتر به مسجد مکی رفت.

مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان در بخشی از سخنان خود گفت: «امروز اتحاد، همبستگی و انسجام ملت‌های ایران مثال زدنی است و یک خانواده بزرگ در جغرافیای ایران را تشکیل داده‌اند چه ایرانیانی که داخل و چه ایرانیانی که در خارجند به منزله اعضای خانواده هستند و این همبستگی ملی و وحدت تمامیت‌ارضی را تامین می‌کند.»

او تاکید کرد که مردم ایران خواهان عدالت و آزادی متعارف و مشروع هستند: «ایرانیانی که در انقلاب ۵۷ برای آزادی قیام کردند و متحد شدند، امروز نیز مردم همان فریاد عدالت را سر می‌دهند.»

عبئالحمید به وضعیت معیشت و زندگی خانواده‌های کم درآمد نیز پرداخت و گفت آنها قدرت خرید نان، گوشت، تخم مرغ و مواد اولیه خوراک را ندارند در حالی که “روی گنج نشسته‌اند”

امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه خاطرنشان کرد که مردم ایران خواستار آزادی بیان، قلم و تحصن و عدالت هستند تا بتوانند برای اداره کشور مدیران توانمندی را انتخاب کنند.

“وضعیت گرگیج همه ایرانیان را ناراحت می‌کند”

عبدالحمید در باره شرایط مولانا محمد حسین گرگیج، امام جمعه سابق آزادشهر در استان گلستان گفت: «برای مولانا گرگیج مشکل ایجاد کردند و او را ممنوع المنبر و ممنوع المحراب کردند و این خواسته عموم است که برای علما و اندیشمندان مشکلاتی بوجود نیارند و این مشکلات همه ایرانیان را ناراحت می کند.»

اینستاگرام “اهل سنت گلستان” صحبت‌های محمد حسین گرگیج، امام جمعه سابق آزاد شهر در استان گلستان را بطور زنده در شبکه‌های اجتماعی پخش کرد. گرگیج گفته است که او هدفی جز دعا کردن ندارد. این روحانی ۸۰ ساله بلوچ جایگاه ویژه ای میان بلوچ‌ها و ترکمن‌های استان گلستان دارد.

معترضان در گالیکش کفن پوشیدند

بر ا‌ساس گزارش رسانه‌های محلی، روز جمعه ٧ بهمن، شهروندان بلوچ و ترکمن برای حمایت از مولانا گرگیج در مقابل منزل او در گالیکش تجمع کردند. تصاویر منتشر شدە نشان می‌دهند کە شماری از مردم با پوشیدن کفن در این تجمع حاضر شدەاند. روی کفن‌ها نوشتە شدە است: “جانم فدای مولانا”.

در روزهای گذشتە و به دنبال احضار این روحانی سنی به دادگاه ويژه روحانيت، جمعی از فعالان بلوچ و ترکمن برای برپایی تجمع‌های فراخوان دادە بودند.
قبلا هم تجمعات اعتراضى در مقابل منزل شخصى مولوى گرگيج صورت گرفتە بود.

وضعیت روحانیان سنی

مولانا عبدالحمید در قست دیگر از سخنان خود در مسجد مکی به وضعیت روحانیان کردستان بعد از خیزش مردمی هم اشاره کرد و افزود: «برای علمای کردستان، ماموستا خضرنژاد، ماموستا حسینی و دیگر علمای اهل سنت کردستان، برای این ها مشکل ایجاد شده. این همه ملت را ناراحت کرده است.»

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: «ملت‌های ایران با اعدام موافق نیستند و همه ملت صاحبان این کشور هستند و خواسته ملت‌ها کنار گذاشتن اعدام است. چون با اعدام شمار زیادی سرپرست خانواده و جگرگوشه و یکی از افراد خانواده را از دست می دهند.»

بیشتر بخوانید: فراخوان مشترک فعالان بلوچ و ترکمن در حمایت از مولانا گرگیج

طبق گزارش رسانه‌های اجتماعی بعد از اقامه نماز جمعه در زاهدان نمازگزاران دوباره شعارهای ضدحکومتی سردادند.

روی یکی از پلاکاردها نوشته شده بود: “بلوچستان اگر گرمی، اگر سردی، ولی جای مزاران شیرمردی”.

در شهرهای دیگر بلوچستان از جمله راسک معترضان علیه بسیج و سپاه شعار دادند. به‌رغم برف سنگین در استان سیستان و بلوچستان تظاهرات معترضان در دیگر شهرهای بلوچ‌نشین ادامه داشته است.