ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 224

حقوق بشر

دانشجو

 

مصدق خود وکیل مبرزی بود و به مستدل ترین نحوی اتهامات آنروز آزموده و امروزاینها را رد کرد و و به زبان روشن گفت نه آقایان جرم من اینها نیست, علیه من کودتا کردید چون میخواستم یک نفر در این کشور تصمیم نگیرد بلکه اکثریت تصمیم بگیرد و نفت را ملی کردم که همین اکثریت نحوه اداره آن را تعیین کند.

ممکن است محاکمه کننده گان مصدق بگویند چرا از مصدق شخصیت مقدس ساخته اید ،آیا ما حق نقد سیاست های او را نداریم؟

چرا، گذشته چراغ راه آینده است و آنکس که میخواهد مردم را از تاریخ گذشته جدا کند به ملت خیانت میکنند. اما نگاه مابه تاریخ بسیار بیشتر از آنکه به گذشته مربوط باشد ، به آینده مربوط است . معیارهایی که ما به کمک آنها گذشته را ارزیابی میکنیم و معیارهایی که مااز ارزیابی تاریخمان به دست می آوریم وآنها را به عنوان ارزش تبلیغ میکنیم ، میراثی است که برای آینده باقی میگذاریم.  

مصدق مرده و استخوانهایش خاک شده است، وقتی تاریخ صعود و سقوط او را بررسی میکنیم نه آنچه راکه در گذشته دفن شد بلکه آنچه را که از او برای آینده گان به ارث ماند بررسی میکنیم و با این ارزیابی به نوبه خود برمعیارها ، ارزش ها ، فرهنگ و سیاست نسل های آتی تاثیر میگذاریم.

میراث مصدق چه بود؟ پیر مرد تا آخر عمر گریست و ملت همراه او گریست. اما صدایش دردادگاه هنگام قرائت آخرین دفاعیه در گوش مردم ماند که خدا را شکر میکرد که ” سرنوشت تیره و تار” او و ” این محاکمه وسیله ای شد که در افکار عمومی این مساله مهم طرح شود که در رژیم مشروطه و دموکراسی عزل و نصب رئیس دولت به اراده یک نفراست یا به اراده اکثریت ملت.” این میراث تاریخ صعود و سقوط مصدق است.

کودتا نه مصدق بلکه اراده اکثریت ملت را به خاک و خون کشید.و اراده اکثریت همچنان زیر تیغ جمهوری اسلامی به خاک و خون کشیده میشود.

http://news.gooya.com/2003/08/17/images/1708-k-26c.jpg

 

همه حق دارند با هر معیاری که میخواهند تاریخ صعود و سقوط مصدق رانقد کنند و هر ارزشی را که مایلند تبلیغ کنند، اما آنهاکه با توسل به به حقه بازی های دادگاه نظامی به محاکمه مجدد مصدق پرداخته و ادعاهای تیمسار آزموده را کلمه به کلمه تکرار میکنند، میراث مصدق – احترام به حق اکثریت مردم برای حکومت کردن بر خود – را دفن میکنند و برای کودتا وزیر پا له کردن اراده اکثریت توجیه تراشی میکنند. اینها اگر صدهزار بارهم استبداد اسلامی را محکوم کنند ، زمینه سازان استبداد هستند ودر کمپانی بزرگ استبداد که غول پیکر ترین موسسه تاریخ ایران است شریک آقای خامنه ای محسوب میشوند، حتی اگر در زمان قدرت گیری استبداد اسلامی چشم به جهان باز نکرده بودند. همچنانکه مصدق سالها پیش از ظهور جمهوری اسلامی چشم از جهان فرو بست ، اما یادش و میراثش انکار این استبداد فراگیر است.

میراث کودتا استبداد است و مستبدین میراث خوار یکدیگر هستند. چه کسانی از میراث استبدادی شاه بهترین بهره برداری را کردند و برگرده مردم سوار شدند به جز همین روحانیون حاکم؟ و همین امروز چه کسانی از میراث استبداد اسلامی بیشترین بهره برداری را میکنند به جز اعضای ” بیت” شاه سابق، ، ماموران اطلاعاتی و حتی شکنجه گران و قمه کشان استبداد قبلی.

 میراث مصدق عبارت است ازوفاداری به دمکراسی و حق خدشه ناپذیر مردم برای اداره حکومت ، سیاست ، اقتصاد و دارایی های خود، چه این مردم پیشرفته باشند چه عقب مانده؛ میراث مصدق وفاداری به آزادی ها و حقوق طبیعی مردم است ، حقوقی که بابهانه هایی از قبیل “مداخله و نفوذ بیگانه” ، “خطر تجزیه”،”خرابکاری”، ” توطئه براندازی”و از این قبیل خدشه بردار نیستند.

آنهایی که این میراث را دفن میکنند هزار رنگ به خود میگیرند و هر روز به هزار زبان درمدح آزادی و دمکراسی آواز میدهند، اماسرانجام به همان توجیهی متوسل میشوند که همه استبدادهای تاریخ در سراسر جهان به آن روی آورده اند.

چنانکه توجیه کننده گان کودتا امروز از همه رنگ هستند، سلطنت طلب بنیادگرا، سلطنت طلب مشروطه خواه، جمهوری خواه مدافع سازش با کودتا ، اصلاح طلب نادم .. اما ته استدلالهایشان را که بکاوید ، شمایل آقای خامنه ای ظاهر میشود، راستی چه فرق است

بین آنها که میگویند آزادی بی قید و شرط، توده ای ها و عوامل شوروی را تقویت میکرد و کشور را در معرض خطر تجزیه قرار میداد( و دروغ میگویند) و آقای خامنه ای که خانه دانشجورا به خاک و خون میکشد و در خیابانها حکومت نظامی برقرار میکند و بهانه اش هم این است که آزادی عوامل آمریکا و انگلیس و اسرائیل را تقویت میکند( و دروغ میگوید).

چه فرقی هست بین آنکه مردم ایران در زمان مصدق را آنقدر ناقص العقل و ناتوان میداند که کودتا و استبداد فردی را برای این مردم نجات بخش و نعمت بشمار میاورد و آقای خامنه ای که مردم ایران را آنقدر ناقص العقل میداند که دیکتاتوری خودش را برای مردم نعمت بشمار میاورد؟

چه فرقی هست بین استدلال طرفداران رژیم اسلامی که استقلال راوسیله ای میدانند برای سرکوب مردم ومیگویند به کار ما دخالت نکنید تا بتوانیم راحت مردم را به بند و زنجیر بکشیم و استدلال انها که ازجنگ سرد، از نفوذ خارجی و حتی از بازار یابی و تکنولوژی هم وسیله ای ساختند برای توجیه کودتا علیه اراده اکثریت . بلی ، نگاه ما به تاریخ نشان میدهد که آینده را چگونه میخواهیم بسازیم. و بهمین جهت وقتی به ارزیابی تاریخ دست میزنیم بلافاصله در سرنوشت نسل های آینده نقش بازی میکنیم و مسئولیت به عهده میگیریم.

بنابر این و به خاطر این مسئولیتی که بر عهده داریم ، باردیگر که وکلای زرنگ کودتا مارا مورد خطاب قرار دادند و برایمان مقاله نوشتند و سخنرانی کردند ، یا مارا به سمینار و بحث پالتاکی فراخواندند که برایمان توضیح بدهند همه موضوع ۲۸ مرداد این بود که توده ای ها و شوروی جری شده بودند یا سیاست نفتی مصدق اشکال داشت، پاسخ ما این است:

« نه آقایان و خانمهای عزیز، موضوع کلودیا نبود، موضوع کودتا بود». به فرض که مصدق نادان بود وناتوان و ملت ایران از او نادان تر و ناتوان تر، شما چرا کودتا کردید، آیا میخواستید برای این ملت نادان قیم دانا و دایه مهربانتر از مادر بتراشید؟

و آنوقت ادعا میکنید با فلسفه ولایت فقیه مخالفید؟!

به فرض که “ناتوانی مصدق در اعمال اتوریته!”،

” عوامل بیگانه پرست!” و ” براندازان!” را تقویت میکرد شما چرا کودتا کردید؟

آیامیخواستید با بستن احزاب و تعطیل آزادیها و مشت آهنین این گله نادان را بچرانید؟

و شما ادعا میکنید با سیاست ولایت فقیه مخالفید؟!

در سالگرد ۲۸ مرداد ما کودتا را محکوم میکنیم تا جمهوری اسلامی را محکوم کرده باشیم ، تا همه استبدادهای گذشته و حال و آینده، در ایران و همه جهان را محکوم کنیم و ارزشهای دموکراسی و آزادی و حق حاکمیت مردم برسرنوشت خودشان را پاس بداریم و به کمک آنها چراغی فرا راه آینده بگیریم.

 

 

قبلی

برگشت

بعدی