ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 224

حقوق بشر

دانشجو

 

ئیل"  در اصل خدای " باب ئیلی ها"  بوده که سایرین از آنها وام گرفته اند. در نتیجه کلمه اسماعیل از دو بخش اسمع + ئیل میباشد. معنی سمع نیز شنیدن است. پس رویهم میشود " ئیل می شنود"  و بزبان امروزی ایرانی می شود " خدا می شنود" و یا  " خدا شنواست". این ترجمه ای است بر این کلمه که مستر هاکس کرده و شاید هم در اصل چنین نوشته شده و در اساس معنی کلمه در جمله همان است که ترجمه شده است ولی در عربی کنونی " اسمع "  فعل امر است و در نتیجه " اسمع ئیل " بمعنی  "  بشنو خدا" و یا  " خدا بشنو" میباشد یعنی به خدا میگوید گوش بده و حرف های من را بشنو.  این شکل صحبت کردن  یا خواهش از خدا برای شنیدن حرفهای گوینده است و یا امر به خدا که حرف های او را گوش بدهد و انجام بدهد. در نتیجه غلط است زیرا آن معنی مورد نظر  یعنی " خدا شنواست" را نمی دهد. اما اسمع در زبان عربی کنونی فعل امر است و سمع فعل امر نیست یعنی سمع الله  امر به خدا نیست که بشنو بلکه بمعنی خدا می شنود است در نتیجه با توجه به معنی اسمع ئیل که خدا می شوند است باید نتیجه گرفت که اسمع در زبان عبری ( شاخه ای از زبان عربی) فعل امر نبوده است. پس بدون هیچ شک و تردیدی قسمت دوم کلمه یعنی " ئیل " مشخص و ثابت است و برای بسیاری دیگر اسامی ی ترکیبی  نیز بهمین معنی بکار رفته است.

   بنابرعقیده یکی از دانشمندان مسلمان که چند قرن پیش در این خصوص تحقیق کرده کلمه " ئیل "  دریک پروسه زمانی به " ال"  و بعد " اله"  و بعد " الله "  تبدیل شد.  اما شاید نیازی هم به گذر زمانی طولانی برای چنین تبدیلی نبوده و ممکن است در همان زمان ها این کلمات با چنین تفاوتهائی  در بیان کلمات اقوام مختلف وجود داشته؛ همچنانکه در همین عصر حاضر نیز زمانیکه کلمه ای در جائی ایجاد میشود وقتی به سایر کشورها و یا حتی سایر زبانها در همان کشور میرود به گونه های مختلفی تلفظ میشود.

مردمان منطقه به این معتقد شده بودند که خدائی ( ئیل ) وجود دارد که شنواست؛ همین است که در طی یک پروسه زمانی به اشکال مختلف در زبانهای مختلف در آمد و در نهایت در اسلام به " سمع الله " تبدیل شد. در قرآن: 

لقد سمع الله قول الذین قالو ان الله ... 181 م آل عمران 3 ؛

قد سمع الله قول التی تجاد لک ... 1 م المجادله 58 .

همچنین: سمع الله لمن حمدة.

سموئیل – مسموع از خدا

شموئیل – شنیده شده از خدا

اسمع ئیل مسموع از خدا

دیده شد که اسمع و سمع  عبری همان اسمع و سمع عربی است و ئیل نیز همان ال یا الله یا خدا است پس سمع ئیل که بمعنی خدا شنواست  بعد ها تبدیل به سمع ال یا سمع الله شد.

 در کتاب دستور اللغه ( کتاب الخلاص) تالیف بدیع الزمان ابوعبدالله حسین ابن ابراهیم بن احمد  معروف به ادیب نطنزی ( 499 ؟ ق) تصحیح و تحقیق دکتر سید علی اردلان جوان، به نشر( انتشارات آستان قدس رضوی) چاپ اول 1385؛  در مقدمه کتاب چند نمونه از صرف لغات آمده که در مواردی به نزدیک 100 گونه میرسد.

این تغییرات در نتیجه اضافه کردن بعضی حروف و یا اعراب ایجاد میشود. این تغییرات نه تنها زمان را شامل میشود بلکه مذکر و مونث و نیز حاضر و غایب و جمع و فرد ووو را در بر میگیرد.

مثلاً کلمه فتح: فتح – یفتح – فتحا – مفتوح – لتفح – لتفحا – لیفتحوا – لیفتحا -  فاتحات – افتح – افتحن – لاتفتح  ووو

پس تغییر اسمع به سمع برمیگردد به صرف آن بر مبنای نکات دستوری  که نهایت بدینصورت در آمده است.

در دائرة المعارف قرآن کریم، موسسه بوستان کتاب، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، جلد سوم 1385 ، در خصوص اسماعیل چنین آمده است:

" اسماعیل:فرزند بزرگ ابراهیم نیای عرب حجاز و جد اعلای پیامبر خاتم از پیامبران الهی و ملقب به ذبیح الله.اسماعیل واژه ای غیر عربی و معرب (( اشماعیل)) در سریانی است و از همین راه به عربی وارد شده و اصل آن واژه عبری (( یشمَع)) { به معنای یَسمَع} و (( ایل)) {به معنای الله} بوده و براساس لغت مصریان ((اسماعیل)) خوانده شده است. در سبب این نامگذاری گفته اند: ابراهیم هنگام درخواست فرزند از خدا دو کلمه اشمع و ایل به معنای (( خدایا دعایم را اجابت کن)) را بکار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به همان جمله نامید. مطیع خدا یا هدیه الهی نیز معانی دیگری است که برای آن گفته اند؛ ولی این دو معنا دور از حقیقت دانسته شده است. بر پایه نقل تورات فرشته ای به هاجر گفت: به زودی دارای پسر می شوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید. نکته: نوشته فوق ریشه این کلمه را سریانی و بصورت " اشمع " دانسته که اعراب ( یهودیان اولیه و مخصوصا ً ابراهیم و خاندانش عرب بیابانگرد بودند) آن را قرض گرفته اند. پس این نیز مکمل و یا تائید صحبت قبلی من در باره تغییر کلمات در زبان ها و گویش هاست یعنی این کلمه سُریانی وقتی به قبایل مختلف عرب رسید هر کدام آن را به نوعی تلفظ کردند. همین دائرة المعارف قرآن در چند سطر بعد نوشته: واژه اسماعیل 12 بار در قرآن آمده و...  سپس دو آیه از سوره های مریم وانبیاء از قرآن بعنوان نمونه آورده که در آنها این نام را بصورت " اسمعیل " نوشته است.

در فرهنگنامه موضوعی قرآن کریم، به اهتمام دکتر احمد خاتمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم 1384، جلداول 12 آیه آورده که در تمامی آنها بصورت " اسماعیل" نوشته شده و از جمله دو آیه ای که در کتاب دیگر آمده و بصورت " اسمعیل " نوشته شده است.

در قرآن جدید موسوم به چاپ ملک فهد،  اِسمعِیل نوشته شده است.

در قرآن با تصحیح هفت تن از علما حوزه علمیه قم به سرمایه کتابفروشی محمد علی علمی چاپ افست 1337 در سوره انبیا آیه 85 اسمعیل نوشته شده است. فرهنگنامه موضوعی قرآن مجید، تدوین کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات الهدی چاپ دوم 1369 ، بصورت اسماعیل آمده است.

یک توضیح: در میان قرآن ها بعضی تفاوتهای اندک هست مثلا  بر اساس فرهنگنامه موضوعی قرآن مجید، اسماعیل باید در سوره آل عمران آیه 84 باشد، این امر در خصوص قرآن چاپ ملک فهد صدق میکند هرچند بصورت اسمعیل و نه اسماعیل است ولی در خصوص قرآن با تصحیح هفت تن از علما صدق نمیکند و در آن قرآن این آیه 78 است. البته این نکته فقط به همین یک آیه و نیز ترتیب آیه ها در این سوره ختم نمیشود بلکه بیشتر است و از جمله در مورد آیه های سوره بقره نیز چنین تفاوتی وجود دارد مثلاً  آیه راجع به اسمعیل در قرآن ملک فهد آیه 125 است ولی در هفت تن علما 128 میباشد.

سوره مجادله آیه 1قد سمع الله قول التی تجاد لک فی زوجها وتشتکی الی الله و الله یسمع تحاورکما ان الله سمیع بصیر.تحقیق شنید خدا سخن آن زنی که مجادله کرد با تو در زوجش و شکایت میبرد بخدا و خدا می شنید گفتگوی شما را بدرستیکه خدا  شنوای  بینا است.

توجه: دراین آیه سمع 3 گونه صرف شده است.

در فرهنگ های لغات نیز به تنوع اسماعیل ( دهخدا) و یا اسمعیل نوشته شده است.البته یکی از مشکلات نیز رسم الخط بوده که به اشکال مختلف نوشته شده است.

بحثی دیگر از زاویه ای دیگر در تغییر کلمه اسمع ئیل به سمع الله.

   در عهد عتیق سفر پیدایش همه جا صحبت از اسمع ئیل و یا سمع ئیل است. مثلاً باب 16 آیه 11 و باب 17 آیه 20 ولی بعد از اسفار پنجگانه و کتابهای یوشع، داوران و روت، کتاب سموئیل نبی آغاز میشود که قاعدتا ً از نظر زمانی بسیار دور از آن دیگران است.

اما معانی اسمع ئیل و سموئیل هر دو یکی است و بمعنی مسموع از خدا یا خدا میشنود میباشد. البته چنین بنظر میرسد که سموئیل باید سموع ئیل باشد.هر چند بعضی از محققان در توالی این کتابها شک دارند و بسیاری معتقدند که سفر پیدایش که اولین کتاب در عهد عتیق میباشد بعد ازهمه  آنهای دیگر نوشته شده ولی بهر صورت این دو نام که در اصل یکی و با یک معنی میباشند از دو زاویه قابل توجه است.

1 – این دو نام در یک دوره زمانی طولانی ایجاد شده اند و در نتیجه با تغییر در زبان مردم اینها نیز تغییر یافته اند. 2 – این دو نام همزمان در دو نقطه با همین معنی بکار میرفته است بدین معنی که دو قوم یا
 

قبلی

برگشت

بعدی