ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

رضایت شما نسبت به قتل های زنجیره ای دانسته بود و به هیئت مشترک شما و رئیس جمهوری گفت ؛ « ما در موارد مشابهی به آقای خامنه ای گفتیم که از ترور استفاده کرده ایم و ایشان لبخند زد و در مورد دیگری سکوت کرد » . گرچه شما در برابر گزارش هیئت یاد شده ، گفتید : « این ها دلیل نمی شود » ، ولی آیا نسبت به اتهامات دیگران نیز ازهمین منطق استفاده می کنید یا در ایراد اتهام به مخالفان خود، از نظر شما اینگونه موارد دلیل می شود ؟!

ث ) در مورد متهم شدن روزنامه های اصلاح طلب از طرف شما به عنوان « پایگاه دشمن » که بدون ارائه ی دلیل در سال 79 تحقق یافت و توقیف موقت تعداد کثیری از نشریات ، مبتنی بر اظهار نظر شما ( که برخی از آن ها هنوز هم در توقیف موقت بسر می برند ) ، باید به اطلاع برسانم که جز « اقاریر آقای سیامک پورزند » هیچ دلیل دیگری برای ادعای شما در مجموعه ی دستگاه قضائی و اطلاعاتی کشور پیدا نشده است .

آیا رهبری نظام حق دارد که بدون دلیل معتبر و به صرف حدس و گمان ، کارکنان نشریات را به انواع اتهامات متهم کرده و سال ها از درآمد مشروع خویش محروم کند و در نهایت نیز « دلیلی از نوع اعترافات پورزند ، در خلوت بازداشتگاه » را که نه اعتبار شرعی دارد ونه اعتبار قانونی ، به عنوان مستند خویش به ملت ایران عرضه کند ؟!!

( این اعترافات، تداعی می کند اعترافات تحت شکنجه ی خانم سعید امامی و همکاران او یا اعترافات وبلاگ نویسان را که برای قوه ی قضائیه ی شما نیز قابل قبول نبوده است ).

  وقتی مقام رهبری که باید استحکام منطق و وقار رفتاری او به دیگران آرامش دهد ، و تشویش اذهان را برطرف کند ، برعکس رفتارکند و خود بدون سند و مدرک به تهمت زدن بپردازد و اذهان را مشوش کند و آرامش شغل و زندگی شهروندان را برهم زند ، چه اتفاقی جز آنچه امروز در ایران و در اتباط با جایگاه رهبری افتاده است را می توان انتظار داشت .

جناب آقای خامنه ای ، آیا جری شدن بیگانگان را ناشی از تضعیف جایگاه رهبری ( که ناشی از عملکرد شخص شماست ) و سایر مسئولیت های قانونی نمی دانید ؟

ج ) در انتخابات مجلس چهارم و پنجم  و ریاست جمهوری آقای هاشمی در دو دوره ، بی توجهی به قانون و رد صلاحیت های مکرر و غیر قانونی ، چه اثری جز روگردانی بیشتر مردم از انقلاب را درپی داشت . مگر این روند خسارت بار را مکررا نیازموده اید که هنوز هم بر تکرار آن ابرام می ورزید ؟

چ ) در انتخاب آقای خاتمی به ریاست جمهوری ، ابتدائا دریافتید که « ملت راهی دگر برگزیده است » .

کاش این فرصت را مغتنم شمرده و لا اقل به آقای خاتمی اعتماد می کردید و راه خدمتگزاری را برایش باز می کردید و به بحران آفرینان هشدار داده ویا آنان را ازقدرت برکنار می کردید تا این « فرصت طلایی جمهوری اسلامی برای بقاء » را این گونه راحت از دست نمی دادید .

  دوم خرداد 76 تمامی بیگانگان را مات کرد و آنان را وادار به تأمل و تدبیر کرد . تدبیری که اگر می خواست به « شکست جمهوری اسلامی » بیانجامد ، هیچ روشی جز « بحران آفرینی های مکرر و نا کارامد جلوه دادن اصلاحات درونی نظام » و رساندن مردم به گزینه های ؛ «

1.تغییر ساختارهای بنیادی نظام از طریق تغییر قانون اساسی

2. تغییر نظام جمهوری اسلامی از طریق رفراندوم » را درپیش نمی گرفت . کاری که شما و همراهان و همفکرانتان به آن مشغول شدید و حقیقتا در این کار ( مأیوس کردن اکثریت مردم از اصلاح درونی نظام ) موفق بوده اید .

  بستن دست و پای دو دولت آقای خاتمی و بستن دست و پای مجلس ششم با فعال تر کردن شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوه ی قضائیه و ایجاد نهاد های موازی اطلاعاتی که با هدایت و تأیید شما انجام گرفته است ، تنها بهره ای که رساند این بود که ؛ « در این کشور تنها یک نفر حکومت می کند و اگر او نخواهد ، نه رئیس جمهور ونه دولت و نه مجلس شورا ( دو قوه اصلی و انتخابی نظام ) هیچ اقدام مثبتی نمی توانند انجام دهند».

  شاید در نگاه اول ، این پیام سترگ ، برای شخص شما شیرین و دوست داشتنی جلوه کند ، ولی ملت ایران همیشه مثل حاکمانش نمی اندیشد . این پیام حاوی « بی خاصیت بودن قوای مقننه و مجریه در نظام جمهوری اسلامی » نیز بوده است . پیامی که شهد پیش گفته را درکام صاحبان قدرت به زهری کشنده تبدیل می کند و یاد آور « جام زهر » ی دیگر می شود .

ح ) در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 77 با تمام وجود به صحنه آمدید و لشکر شکست خورده ی جناح راست را سازمان دهی کردید تا تمامی مخالفان سیاست های شما ( جز 10 تا 12 ) نفر را رد صلاحیت کنند تا نظارت مؤثر بر عملکرد ، استیضاح یا عزل رهبری در مجلس خبرگان ناممکن گردد . اظهار نظر های مکرر و دفاع بی پایان شما از اقدامات غیر قانونی شورای نگهبان، از چشم بیدار ملت دور نمانده است .

خ ) وقایع 18 تیرماه 78 و لرزه ای که بر ارکان قدرت نشاند ، می توانست به تصحیح برخی روش ها بیانجامد ولی اقتدارگرایانی که مورد عنایت شما قرار دارند ، با جمع آوری نیروهای خاص ، راه سرکوب و ارعاب را در پیش گرفتند و شما به آن رضایت دادید . مجرمان وقایع فجیع کوی دانشگاه آزادانه به راه خود رفتند و وکیل دانشجویان مضروب و مجروح ، راهی زندان شد . اعتماد مردم به رهبری که در خصوص جنایات کوی گریه می کند و از مجازات مجرمان سخن می گوید و آخر الأمر در دستگاه قضائی تحت امر او تنها یک سرباز وطیفه به جرم « دزدیدن ماشین ریش تراشی » محکوم می شود ، تا چه اندازه سلب می شود و تا چه حدی باقی می ماند ؟

خود به آن پاسخ دهید . از طرفی ، دانشجویانی وجود دارند که از آن روز تاکنون در زندان بسر می برند .

  این وقایع در دانشگاه تبریز نیز تکرار شده بود و باز هم افرادی که مورد تعدی وتجاوز قرار گرفته بودند ، تحت تعقیب قضائی قرار گرفتند .

د ) زندانی کردن عبدالله نوری و سایر روزنامه نگاران زندانی همچون عمادالدین باقی و اکبر گنجی و بسیاری از فعالان سیاسی ملی و مذهبی و روحانیان مخالف سیاست ها ( که از دیگر افراد فعلا گرفتار زندان به آقایان ؛ ناصر زر افشان ،رضا علیجانی ، هدی صابر ، تقی رحمانی و عباس عبدی نیز اشاره می کنم ) روند بی اعتمادی به نهادهای مورد حمایت شما را به نهاد حامی آنان ( نهاد رهبری ) تسری داده است .

  کمتر کسی است که از مخالفت های شما با عفو مشروط آقای عبدالله نوری مطلع نباشد  و یا از دفاع بی چون و چرای شما از دادگاه ویژه ی روحانیت بی خبر باشد .

ذ ) انتخابات مجلس ششم و وقایع نفس گیر پس از آن ، تا جایی که سخن از کودتا به میان آمد و کمیته ی بحران تشکیل شد و بسیاری از دلسوزان ملک و ملت را از اصلاح نظام از طرق قانونی و مسالمت آمیز مأیوس کرد ، نیز نمونه ای از اتفاقات دوران مدیریت عالی شما بر کشور است . نتیجه ی ملموس آن ابطال بی دلیل و غیر قانونی 750 هزار رأی مردم تهران و نشاندن آقای حداد عادل بر کرسی آقای علیرضا رجایی بود . گویی گرفتن حقوق ماهیانه ی دیگری ونشستن بر جایگاهی که حق دیگری

 

 

قبلی

برگشت

بعدی