ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  شماره جدید

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

  از طرفی نیز جمهوری اسلامی با تلاش و اقدام برای ترور مخالفان سر شناس خود در خارج از کشور ، یاری رساندن به برخی گروه های پیکارجو ی مسلمان در جوامع مختلف ، با عنوان « نهضت های آزادیبخش » و اتهامات جدی و همراه با برخی قرائن مبنی بر دخالت ایران در بعضی اقدامات تروریستی از قبیل « رستوران میکونوس » و ... و دخالت در اوضاع داخلی افغانستان و لبنان و ارسال سلاح همراه کاروان های حج به عربستان سعودی ، عملا چهره ای مهاجم از خود به حکومت های منطقه و جهانیان نشان می داد .

  این رویکرد ها ، عملا به تشنج در روابط بین المللی و سیاست خارجی کشور می انجامید و خسارت های جبران ناپذیر مادی ومعنوی را برای کشور درپی داشت .

  در رویکرد آقای خاتمی از مقوله ای به عنوان « تشنج زدایی از سیاست خارجی » سخن به میان آمد که اقدامات اولیه ی عملی ایشان با واکنش مثبت جهانیان و بخصوص حکومت های منطقه رو برو شد . نتایج پربار اقتصادی و سیاسی این روش تا آنجا بود که اکنون در مقام نظر ، رویکرد اصلاح طلبانه ی ایشان به اصلی تغییر ناپذیر در سیاست خارجی تبدیل شده است .

5- اکنون آن بذرهای کاشته شده در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در طول 25 سال گذشته به بار نشسته است .

رقیبان خارجی ، در منطقه ی خاور میانه و در سطح بین المللی، پشتوانه ی مردمی جمهوری اسلامی را به عنوان مانعی بزرگ برای زیاده خواهی های خویش ، به یاری عملکردهای نادرست حاکمیت ، از سر راه خود برداشته اند و از تفرقه ی ای که بین ملت و حاکمیت پدید آمده ، به نفع سیاست های خویش بهره می برند .

دیر زمانی است که در مذاکرات رویا رو با اروپا ، حکومت ایران در موضع ضعف قرار دارد و مجبور به دادن امتیاز شده است و هرروزه عقب نشینی می کند ولی باز هم شما این حقیقت را به ملت نمی گویید و همچنان در تبلیغات داخلی ، به تهدید و تحقیر لفظی رقیبان بین المللی می پردازید تا کسی از شکست سیاست های غیر علمی شما در سیاست خارجی باخبر نشود و بتوانید به روش گذشته بر ملت حکومت کنید .

این موضع ضعف ، خود را در بسیاری موارد و از جمله اختلافات منطقه ای در مورد جزایر سه گانه در جنوب و سهم ایران از دریای خزر نیز نشان داده است .

  در مذاکرات مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر نیز ، بارها و بر خلاف موازین حقوقی ، مجبور به تجدید نظر در قرار داد با روسیه شده اید .

6- از همه مهمتر این است که ، موجودیت حکومت با خطر مواجه شده است . در تمام 25 سال گذشته ، ایران تا این حد در موضع ضعف نبوده است که حکومت امریکا با صراحت از « تغییر حکومت در ایران » دم بزند .

آیا نقش خود را درپدید آمدن این وضعیت کم تر از دیگران می دانید ؟

 آیا در نیمه ی دوم سال 76 نیز چنین جسارتی در موضع گیری دولت مردان آمریکایی وجود داشت ؟

از خود بپرسید که فاصله ی بین « پذیرش خطا در مورد رفتارهای گذشته و بخصوص در مورد کودتای 28 مرداد ، توسط وزیر خارجه ی امریکا در دولت کلینتون ، تا تصریح به لزوم تغییر حاکمیت در ایران در دولت بوش را چگونه و با چه سرمایه ی عملی طی کرده اید ؟ » .

چه اتفاقی در این میان افتاده است که این تغییر رفتار را شاهدیم ؟

  لحن نیروهای سیاسی نیز تند تر شده و برخی از آنان در درون کشور ، سخن از ضرورت رفراندوم در مورد نظام به میان آورده اند و یا از لزوم تغییر ساختار قدرت در قانون اساسی سخن می گویند و ظاهرا خطر این پیشنهاد ها را به جان خریده اند . البته عدد آنان نیز چندان کم نیست که زندان های جمهوری اسلامی توان پذیرایی از ایشان را داشته باشند .

  پیشرفت مطالبات سیاسی را می توان در تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری نزدیک به خودتان نیز مشاهده کنید . حتی یکی از کاندیداهای راست گرای ریاست جمهوری ، از ضرورت انطباق ولایت فقیه با تسلط احزاب و لزوم ایجاد فرصت و امکان برای اجرای برنامه های حزبی سخن گفته است .

  جناب آقای خامنه ای ، اگر با اصرار غیر اصولی ، برخی از یاران شما ، تلاقی احتمالی خاتمی وکلینتون در سازمان ملل ، که فرصتی طبیعی برای آغاز رفع تنش بین ایران و امریکا بود را با رفتاری تحمیلی و غیر اخلاقی تعویض نمی کردند ، امروز همان دوستان شما مجبور نبودند که از حضور احتمالی امریکا در مذاکرات هسته ای ذوق زده شوند و در مقابل با استنکاف امریکا مواجه شوند ، یا در مراسم تشییع و تدفین پاپ ، علیرغم تلاش ژاک شیراک برای تلاقی بوش و خاتمی ، با بی اعتنایی طرف آمریکایی مواجه شوند .

7- اکنون نیز « کوره راهی برای ماندن جمهوری اسلامی » باقی مانده است که شما را به پیمودن آن دعوت می کنم .

  من متکی بر منطق « گرچه دانی که نشنوند ، بگوی // هرچه دانی زخیر خواهی و پند ... » و بدون نیت توهین و اسائه ی ادب ، تصور خود و برخی همفکران خود را از روشی معقول برای ماندن جمهوری اسلامی ّ به اطلاع می رسانم ، گرچه امیدی به توجه شما ندارم . بنا بر این طرح ، لازم است که رهبری ، اقدامات زیر را شخصا انجام دهند ؛

الف ) اعلام عفو عمومی در مورد تمامی سوابق سیاسی و امنیتی ایرانیان داخل و خارج و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و اینترنتی و تضمین امنیت آنان که درخارج از کشور هستند برای بازگشت به ایران .

ب ) جدا کردن اعتبار و موجودیت نظام از اعتبار افرادی چون اعضای شورای نگهبان و مسئولان متخلّف یا ناتوان قوه ی قضائیه و برخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در اسرع وقت و اختصاص عادلانه ی عضویت شورای نگهبان  به گرایش های مختلف علمی و سیاسی ( به نحوی که گرایش های مختلف فقه سنتی و پویا و نیروهای علمی و حقوقدانان برجسته ی نزدیک به اصلاح طلبان و محافظه کاران که خود از آن ها به « دو بال نظام » تعبیر کردید لا اقل با عدد مساوی در آن حضور داشته باشند ) و سپردن قوه ی قضائیه به افرادی غیر وابسته به گرایش های سیاسی یا با اشتهار به اعتدال در گفتار و کردار ، می تواند بخشی از اعتماد از دست رفته ی مردم به حاکمیت را بازگرداند . بدیهی است که تداوم رویکرد پیشنهادی و تلاش علمی و عادلانه ی افراد جدید ، می تواند اعتماد عمومی را برگرداند .

پ ) اعلام کتبی تضمین اجرای برنامه های رئیس جمهور منتخب. البته ، باید نامزد های ریاست جمهوری نیز برنامه های خود را به صورت شفاف و عملی ارائه کنند . آنان باید مجاز باشند که حتی نسبت به تغییرات در قانون اساسی ، طرح مشخص خود را به مردم ارائه دهند و در صورت انتخاب به ریاست جمهوری ، تعهد کتبی رهبری مبتنی بر پذیرش آن طرح بوده و در گزینش شورای بازنگری قانون اساسی ، اکثریت افراد آن شورا از حقوق دانان با سابقه ی کشور و موافق با نظر ریاست جمهوری انتخاب شوند .

ت ) گرچه مسأله ی رد صلاحیت ها با همان روش غیر منطقی و غیر قانونی گذشته سپری شد ولی  برای تأمین بخشی از اعتبار ازدست رفته ، با دعوت رسمی از نهادهای بین المللی ، نظارت

 

 

قبلی

برگشت

بعدی