ارتباط با ما

دانشجو لینک ها

درباره آزادگی

شماره جدید آزادگی 

بایگانی


مقالات

سید ابراهیم نبوی

مسئله ملی و فدرالیسم

حقوق بشر و میثاق های آن

ملاحسنی

 

افسانه نوروزی را باید نجات داد

لیلا جعفری تهرانی 14 دسامبر 2003

حکم اعدام افسانه نوروزى را بايد کارى کنيم که لغو شود. به خاطر مخالفت اصولى و هميشگى مردم با اعدام، با قتل و کشتن، به خاطر نجات جان او. در عين حال و همزمان بايد در شرايط حاضر براى عقب راندن کل اين تهاجم ضد انسانى و ضد زن اسلامى که همراه با اعلام و اجراى اين حکم وحشيانه طرح ميشود، به مقابله بلند شويم. به اين که به او بارها و بارها يادآورى ميکنند که نه فقط اعدام خواهى شد، بلکه فراموش نکن که زنى! نيمه انسانى و باج اين تحقير را هم با ديه از تو خواهيم گرفت. اينکه زنى و از کجا معلوم که خودت با عدم رعايت پوششت باعث تحريک متجاوز نشده اى؟

به کل اين سيستم ضد انسانى، خشونت بار و تا مغز استخوان پوسيده و اسلامى و ضد زن بايد يکجا تعرض کرد. بايد کارى کرد که حکومت وادار به عقب نشينى و رسوا شود. اين کارزارى جهانى است که در جريان است. قاضى دادگاه از افسانه نوروزى براى تشريح صحنه حمله يکى از مقامات حفاظتى اطلاعات در کيش به او، ميخواهد که افسانه توضيح دهد چه لباسى در آن روز پوشيده است. افسانه در دادگاه توضيح ميدهد که از حمام بيرون آمده و يک لباس حوله اى به تن داشته است. در خود دادگاه به اين امر به عنوان زمينه سازى تحريک اين مقام حفاظتى سازمان اطلاعات برخورد ميشود.دقت لازم نيست تا ببينيد که فلسفه تفکر متحجر و کثيف اسلامى در توضيح اين واقعه نيز قبل از هر چيز از بى حقوقى زن از يکسو و چسباندن مارک وحشيگرى و خشونت طلبى مردان از سوى ديگر آغاز ميکند. در اين فلسفه بيمارگونه مذهبى زنان هميشه موجوداتى شيطانى و مردان هميشه حيوانات وحشى هستند که تار موى زنان آنها را دچار وسوسه هاى خشونت بار ميکند. انتظار ديگرى هم از دستگاه قضايى حکومت و کل نظام نبايد داشت. مگر قرار نبود کل فلسفه حجاب همين باشد. مگر در توضيح حجاب، ولو آزادانه ترين شکل آن اعلام نميکنند که زنان براى عدم تحريک مردان بايد خودشان را بپوشانند. مگر بارها نشان نداده اند که بدينوسيله و با استناد به احکام اسلامى، جواز تعرض به زن از قبل توسط اينها صادر شده است و نه فقط اين، بلکه اين زنان هستند که در اثر تعرض جنسى مردان، از پيش مجرمند! براى دستگاه قضايى حکومت اسلامى و همين يک قلم حجاب اجباريش احتياجى به دادگاه و بررسى جرم و وکيل مدافع و تشخيص و تبيين جرم نيست، مجرمين همه از قبل معلومند، مگر نه اينکه مارک شناسايى شان چادر و حجابى است که به سر دارند! اينها که در هر حال در اسلام، شيطان و عامل فسادند، عامل تحريک مردان هستند، پيکر شيطانيشان را بايد چادر پيچ کرد.

سئوال قاضى قرار نبوده و نيست که کمکى به روشن شده پرونده و تعيين کيفرخواست کند. همگيشان ميدانند که بر عکس نفس اين سئوال کيفر خواستى است عليه زن، تأکيدى است بر بى حقوقى افسانه نوروزى و ميليونها نفر زن در ايران. تأکيدى است بر همراهى و شراکت کل قوه قضايئه اين حکومت با مجرمين و متعرضين به زنان. نفس طرح اين سئوال يعنى تأکيد روشن و واضح بر حق تعرض و تجاوز جنسى به زنان به شرط عدم رعايت حجاب! آن هم حتى در چهارديوار خانه و حريم شخصى افراد!سئوال نحوه پوشش زن در کليه محاکماتى که کيس آن مربوط به بررسى تجاوز جنسى به زن است، سالهاست که در محاکمات قضايى حقوقى در سراسر دنيا به عنوان ابراز تمايل رسمى و آشکار دادگاه به مجرمين مردود و محکوم شده است. سالهاست که در دور افتاده ترين صحنه محاکمه مجرمى به جرم تجاوز جنسى در کشورهاى اروپايى دست آويز قرار دادن نوع پوشش زن براى توجيه اين عمل ضد انسانى، مطرود و محکوم اعلام شده است. تجاوز جنسى به اين بهانه خود در رديف جرم شناخته ميشود. سالهاست که حتى تجاوز در ازدواج جرم محسوب ميشود، نفس اعلام نه زن کافى است تا نشان دهد که تعرض به جسم زن، بر خلاف ميل و اراده او صورت گرفته است يا حتى قصد آن ميرفته است. در ايران بر عکس، فرض بر مجرم بودن زن است. قوانين بر اين اساس ساخته و پرداخته شده اند. اصل در اين سيستم قضايى بر برائت متجاوزين به زنان است. اگر با جامعه اى انسانى روبرو بوديم در قوانين جزايى آن تعدى و تجاوز به جسم و آسايش روحى انسان، خشونت عليه زن، جرائم "ناموسى" عليه زن بايد حتى جرائمى سنگينتر در قياس با تعدى به حقوق ملکى و اموال خصوصى و دولتى حتى ميبود. در ايران آنچه مبنا نيست حقوق انسانى آسايش جسمى و روحى مردم و بويژه زنان است. در ايران قوانين حاکم، سيستم قضايى و کل دستگاه دولت بر عليه مردم و حقوقشان طراحى شده است. اعدام و سنگسار و قصاص ضمانت اجرايى اين سيستم است. به جز اين سرپانگه داشته نميشود.

 

 

برگشت