ارتباط با ما

اشتراک لینک ها

درباره آزادگی

شماره جدید آزادگی 

بایگانی


 

مقالات

 
 

جنگ ، نفت ، و قدرت

                                                                          پژمان پيرستاني

بسياري از تحليلگران امريكايي و اروپايي جنگ را جنگ براي نفت ناميدند .

از جمله مثالهايي براي درستي اين تحليل شرح حال و كار مهمترين عناصر تصميم گيرنده در كابينه آقاي بوش است . از چني معاون رئيس جمهور كه در جنگ بوش پدر ، وزير دفاع امريكاه بود و سالها رياست يكي از بزرگترين مجتمع هاي جهاني نفت ، كنسرن پترولوژيستييك ها ليبورتن را به عهده داشت تا خانم رايس و آقاي رامسفلد وزير دفاع امريكا از مهمترين سياست گزاران مجتمع هاي جهاني نفتي هستند .

اما جنگ براي كنترل كامل خليج فارس و كشورهاي نفتي با اين هدف صورت نمي گيرد كه امريكا صاحب نفت عراق شود ، بلكه هدف اصلي كنترل سياسي ، اقتصادي ، استراتژيك كل منطقه و جهان است . حمله نظامي امريكا به عراق از هر زاويه كه نگريسته شود ، نهايتا به ضرر مردم منطقه است . مردم عراق كه در محاصره اقتصادي بيشترين ضربه ها را تحمل كردند و در شرايط بد اقتصاذي بسر مي برند . در اين حمله بيشترين قرباني را خواهند پرداخت . نيروهايي تروريستي و ارتجاعي منطقه توجيه جديدي براي عمليات ضد انساني خود خواهند يافت و حضور امريكا در عراق براي مردم منطقه دموكراسي و رفاه ببار نخواهد آورد و وابستگي كشورهاي منطقه به سياست امريكاه افزون خواهد شد

مثال : افغانستان نبايد فراموش شود كه امروزه كرزاي و نيروهاي ارتجاعي افغانستان در تدارك قانون اساسي اسلامي و متكي به شرع هستند تا بار ديگر آنچه را كه گويا مردم افغانستان به كمك نيروهاي نظامي امريكا و متحدانش از در بيرون كرده بودند از پنجره دوباره وارد كنند و آقاي كرازي دست نشانده امريكا ، پاكستان ي هاي زنداني همكار طالبان و القاعده را كه توسط نيروهاي وحدت شمال دستگير شده بودند آزاد ميكند .

دمكراسي كه امريكا براي عراق تدارك ديده است ، نيز چنين است . در آخر نشست اپوزيسيون عراق در ژانويه 2003 در واشنگتن ، امريكا با برنامه اپوزيسيون عراق توافق نكرد تا راسا كرزاي ديگري براي عراق بيابد و دست نشانده خود را بر مردم عراق ، البته براي مدت طولاني گذار ، تحميل كند . دمكراسي مورد ادعاي آقايان بوش ، چني و رامسفلد فقط با حضور و دخالت مستقيم امريكا و حكومتي دست نشانده عملي است . و شايان ذكر است كه عراق  حدود 11 درصد ذخيره نفت جهان را در اختيار دارد . بغداد پس از عربستان سعودي با ( 25%) دومين دارنده ذخيره نفتي در سطح جهان است . رويهم 65% از ذخيره منابع نفتي مطمئن جهان در خليج فارس قرار دارد . از اين رو غرب نمي تواند نسبت به اين منطقه بي تفاوت باشد . نفت عراق در بازار بين المللي برااي امريكا چنان اهميتي ندارد كه چنين جنگي را آغاز كند . مسئكه بر سر كنترل راه دريايي خليج فارس و بازار نفت جهاني است . مسئله بر سر عراق . ايران ، عربستان سعودي و شبه كشورهاي شيخ نشين با درآمد نفتي سرشار و در نتيجه قدرت مالي قابل توجه است .

( در نظم نوين جهاني ) كه امريكا تنها سركرده آن است ، مي بايست در اين منطقه از قدرتمندان سلب قدرت شود ، اما نه به نفع آزادي و دموكراسي ، بلكه به نفع هژمونيسم سياسي ، اقتصادي امريكا در خدمت تدارك امپراتوري جهاني موهومي كه ميخواهد سرتاسر جهان قرن بيست ويكم را در كنترل روزانه خود گيرد . حمله امريكا به عراق در اين شرايط فقر به ديكتاتوري سياه صدام پايان نمي بخشد . بلكه با اين اقدام بسياري از دستاوردهاي جامعه بين المللي نيز دچار حسران خواهد شد . آينده نزديك منطقه خاور ميانه به دقت قابل پيش بيني نيست . در اين ميان ايران در بند رژيمي ضد انساني كماكان گرفتار است و با همه قرارگاه ژئوپستيكي بسيار مهم اش به دليل حاكم ثضعيف شده و بحران زده ، قادر به اريفا نقش مهمي نيست . وقايع يك سال و نيم اخير جهان و منطقه  بايد براي ما اپوزيسيون آزاديخواه ايران زنگ خطري باشد . اگر اپوزيسيون آزاديخواه قادر نباشد راه حل وضع امروز جامعه را كه فقط راه حلي دموكراتيك و با تكيه به مردم و جنبش اعتراضي ريشه دار جامعه مي باشد ، عرصه كند ، در نظم نوين جهاني براي جامعه ما نيز تعيين تكليف خواهد شد .                                                                                

 
 

 

h