نمایشنامه “ویروس کرونا”؛ کارگردان: حزب کمونیست چین!



بلایی که حاکمان چین بر سر جهان آوردند
دستاوردهای چین از این سناریو چه بود؟

پیمان روشن‌ضمیر/بهارنیوز: دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت آمریکا با تصویب تعرفه‌های جدید واردات، بدترین ضربه اقتصادی را به چین وارد می‌کند. اگر همینطور پیش می‌رفت چین دچار سخت‌ترین شکست اقتصادی خود در رقابت با آمریکا می‌شد. چشم‌اندازهای اقتصادی که چین برای سالهای آینده پیش بینی کرده بود هیچکدام محقق نمی‌شد. چینی‌ها برای مقابله نقشه‌ای عجیب می‌کشند. باید کل جهان از ویروسی جدید بترسد و روش مقابله با آن ویروس کشورهای صنعتی بخصوص آمریکا را سال‌ها عقب بیاندازد و به همان نسبت این ویروس باید برای چین سود آوری داشته باشد.
چینی‌ها و حتی کل دانشمندان جهان نمی‌توانند ویروسی بسازند که قرار باشد از طریق بدن انسان‌ها تکثیر شود و همان ویروس از سیستم ایمنی اکثر انسان‌ها شکست نخورد چون سیستم ایمنی بدن انسان نمی‌تواند هیچ اژدهای بی شاخ و دمی از جنس آهن و فولاد و بمب شیمیایی تولید کند آنچه در بدن انسان تکثیر می‌شود شامل چربی و پروتین و ژن است که در نهایت با عوامل طبیعی به سادگی از بین می‌رود، بدن انسان هیچوقت هیچ اژدهایی را تکثیر و در هوا پخش نمی‌کند پس فقط کافیست چینی‌ها ویروسی در قواره ویروس آنفولانزا با کمی تفاوت بسازند اما یک چیز را رعایت کنند، این ویروس نباید فصلی باشد و به سادگی غیب شود، این ویروس باید سرعت انتشاری بسیار بیشتر از سایر ویروس‌ها داشته باشد، باقی جنگ را به اساتید جنگ رسانه‌ای میسپاریم آنها بلدند چگونه ضعف‌های این ویروس را با بمباران خبرهای وحشت زا جبران کنند. مهمترین پایه موفقیت این سناریو آن است که الگویی به جهان داده شود که کل جهان باور کند برای زنده ماندن باید راهی که چین رفت را طی کند! حتی اگر به قیمت سال‌ها عقب ماندگی در اقتصاد باشد. هیچ چیز مهم‌تر از جان انسان‌ها نیست باید تمام مردم دنیا باور کنند جانشان در خطر است و سیاست‌مدارها جرات نکنند در برابر ارزش جان مردم سرزمین‌شان حرفی از اقتصاد بزنند تمام حرکت کشورها باید متوقف شود و باید پس‌انداز ملت‌ها خرج مدیریت شرایط فوق اضطراری در کشورهایشان شود.

سناریو کلید می خورد
در چین کمونیست سناریویی نوشته می‌شود. سناریو در محرمانه‌ترین سطح تصویب و نگهداری می‌شود. تعداد کمی از سران چین از سناریو مطلع هستند. این سناریو قبل از کشف یا ساخت ویروس کرونا با هدف یک جنگ نابرابر اقتصادی با آمریکا و کشورهای پیشرفته اروپایی نوشته می‌شود. چین برای اجرای این سناریو مترصد فرصت مناسب است. سناریو بعد از کشف یک ویروس جدید درجهان با ایجاد تغییرات در این ویروس با هدف بالارفتن سرعت سرایت و افزایش زمان ماندگاری در محیط کلید می‌خورد.
باید چند نفر از پزشکان معتبر چین بی آنکه از سناریو مطلع باشند، موفق به کشف یک ویروس جدید شوند آنها دولت را قطعا در جریان قرار می‌دهند اما مسئولین به آنها می‌گویند صدایش را در نیاورند بالاخره یکی از پزشکان که شجاع‌تر و فداکارتر است خبر را به رسانه‌ها می‌دهد. دولت چین نشان می‌دهد از انتشار این خبرها مضطرب است و با منتشر کنندگان خبر برخورد می‌کند. دولت در ابتدا نشان می‌دهد غافلگیر و پریشان است اما به سرعت کنترل اوضاع را در دست می‌گیرد. اعلام می‌کند اوضاع در شهری که ویروس از آن آمده فوق بحرانی‌ست و فاجعه‌ای در حال وقوع است که تا به حال در جهان سابقه نداشته است. شهروندان باید از نمایش رفتار چین باور کنند که این همه گیری با همه گیرهای قبلی در شرق آسیا متفاوت است. چین در ووهان، شهری که ویروس از آن آمده یک شوی بی نظیر و خیره کننده را اجرا می‌کند که قبل از آن تنها در فیلم‌های هالیوودی و آخرالزمان دیده شده است. نمایشی که اجرا می‌شود باید آنقدر سینمایی و خیره کننده باشد که هر روز در صدر خبرهای جهان قرار بگیرد. مردم شهر ووهان باید شوکه شوند آنها باید در عجیب‌ترین وضعیت ممکن قرار بگیرند تا خودشان به عنوان شاهدینی در دل ماجرا با استفاده از شبکه‌های اجتماعی تبلیغ کننده سناریوی وحشت دولت چین در جهان باشند. منع کامل آمد و شد در تمام شبانه روز در شهر ووهان اعلام می‌شود. هیچکس حق ندارد از خانه خارج شود مگر با مجوز‌های بسیار سخت. در مقابل تمام مجتمع‌ها نگهبان گذشته می‌شود و همه ورود و خروج‌ها ثبت می‌شود. تمام بازارها و کسب و کارها تعطیل می‌شود. دولت از بودجه عمومی به تمام مردم شهر غذا و مایحتاج زندگی را می‌دهد مردم هیچ چیزی تولید نمی‌کنند و فقط مصرف‌کننده می‌شوند. مردانی با لباس‌هایی سر تا پا پوشیده به همراه ماشین‌های بزرگ مخصوص در شهر خالی از زندگی حرکت می‌کنند آنها کل کوچه و خیابان‌های شهر را مرتب ضدعفونی می‌کنند. صحنه‌های سینمایی‌ترسناک از سم پاشی ماشین‌های آب پاش در شب شهر طاعون زده، به زیبایی کارگردانی و فیلم برداری می‌شود. مردم دسته دسته می‌میرند و پنهانی سوزانده می‌شوند. دولت نشان می‌دهد که سعی در پنهانکاری و کم نشان دادن تعداد مردگان دارد. اوضاع آنقدر بحرانی‌ست که کل بیمارستان‌های شهر جوابگو نیست. پس فوری‌ترین پروژه ساخت بیمارستان در ووهان کلید می‌خورد و در ده روز بیمارستانی بسیار بزرگ و مجهز ساخته می‌شود تا فقط مبتلایان ویروس جدید را قرنطینه کند. خبر ساخت یکی از بزرگترین بیمارستان‌های جهان در ده روز خود بخش مهمی از نمایش است که توجه‌ها را بیشتر به سمت ووهان می‌برد. این ویروس آنقدر وحشتناک و کشنده است که تمام بیماران در بیمارستان زندانی می‌شوند بیماران که می‌دانند امید کمی به زنده ماندن آنهاست برای فرار از بیمارستان تلاش می‌کنند. فیلم تلاش ملتمسانه این بیماران که به آخر خط رسیده‌اند در شبکه‌ها پخش می‌شود و این باور را به مردم جهان می‌دهد که هر کس به این ویروس مبتلا شود کارش تمام است. پرستاران و پزشکان از بیماران دوری می‌کنند مگر زمانی که لباس‌های آدم فضایی‌ها را پوشیده باشند. مردم شهر که به ویروس مبتلا شده‌اند سعی می‌کنند از دست ماموران فرار کنند اما ماموران آنها را پیدا می‌کنند و کشان کشان به بیمارستان می‌برند. تصاویر هوایی نشان می‌دهد هیچ انسانی در شهر حرکت نمی‌کند. فیلم‌های مستندی در مورد اپیدمی قدیمی طاعون و وبا به سفارش مستقیم و غیر مستقیم دولت چین ساخته و در رسانه‌های مطرح جهان پخش می‌شود، مردم جهان باید به این باور برسند که بعد از صدها سال، جهان دوباره قرار است به روزهای همه‌گیری طاعون و وبا برگردد. پیام ماجرا این است: خطر آنقدر بزرگ است که ارزشش را دارد دولت‌ها درآمد چند سال خود را خرج چند ماه زنده نگهداشتن مردم شهر کنند بی آنکه مردم شهر هیج درآمدی داشته باشند. همزمان سایر شهرهای چین با قدرت تمام مشغول تولید و کار هستند اما نمایش ووهان به قدری خیر کننده و سینمایی است که جهان هیچ شهری به غیر از ووهان را نمی‌بیند. برای همه رسانه‌های دنیا چین این روزها یعنی فقط ووهان. الگوی چین یعنی الگوی ووهان. کسی نمی‌بیند که بیش از یک میلیارد دیگر از جمعیت چین چگونه شبانه روز مشغول کار و زندگی هستند و دولت اصلا نگران سلامت آنها نیست. چین در حالی که انبارهایش پر از ماسک و الکل است و خود را آماده صادرات ماسک به کل جهان کرده است به دروغ از کل جهان درخواست کمک می‌کند که برایش ماسک بفرستند. همزمان ویروس در جهان پخش می‌شود. چین از مقامات ایران بابت ارسال ماسک تشکر می‌کند. چین دلش نمیخواهد ایران و خیلی کشورهای دیگر با اقتصادهای ضعیف قربانی این سناریو شوند چون اصلا ایران هدف این سناریو نیست اما راهی وجود ندارد که به بعضی کشورها طوری خبر دهد تا دیگران خبر دار نشوند. پس ایران هم مثل باقی کشورها باور می‌کند راه نجات و زنده ماندن در اجرای نمایشی‌ست که در ووهان چین دیده است. افکار عمومی در جهان وحشت‌زده از دولت‌های خود می‌خواهند که نمایش ووهان را هرچه سریعتر در کشورشان اجرا کند. سیاست مدارهایی که تعلل می‌کنند بی‌رحمانه توسط رسانه‌ها و افکار عمومی نقد می‌شوند. کرونا اولین قربانی‌ها را در کشورها می‌گیرد و تمام رسانه‌ها نورافکن را بر روی همان مردگان می‌اندازند و تمام مردم جهان کرونا را با مشاهده افراد بدحال در بیمارستان می‌شناسند. افرادی که از راه لوله نفس می‌کشند. خبر افرادی که خوب می‌شوند و مرخص می‌شوند یا افرادی که کرونا وارد بدنشان شده اما حتی سرفه نمی‌کنند جذابیتی برای رسانه‌ها ندارد.
چین اعلام می‌کند با اجرای نمایش ووهان موفق شده جلوی پخش کرونا در کشورش را بگیرد حالا نوبت کشورهاست که همان نمایش را سختگیرانه‌تر اجرا کنند. کشورهای اروپایی تمام علم و هنر و ثروت خود را خرج اجرای این نمایش می‌کنند اما با کمال تعجب می‌بینند از توقف کرونا خبری نیست هرچه بیشتر زور می‌زنند کرونا در نقاط بیشتری از کشور پخش می‌شود. هیچ سیاست‌مداری جرات ندارد به این واقعیت اشاره کند که چگونه چین یک و نیم میلیاردی با قرنطینه فقط یک شهر توانست یک و نیم میلیارد باقی جمعیت خود را آزاد بگذارد اما ما نمی‌توانیم به چنین موفقیتی برسیم؟ سیاست‌مدارها‌ ترجیح می‌دهند گمانه‌زنی نکنند و خود را زیر سئوال نبرند. بعد از دو ماه قرنطینه آمارها کاهش پیدا می‌کند و تا قرنطینه برداشته می‌شود دوباره همه گیری بعدی شروع می‌شود.مدارس تعطیل می‌شود کسب و کارها تعطیل می‌شود کارخانه‌ها و مراکز اقتصادی نابود می‌شود اما کرونا ادامه دارد. نخست‌وزیر هند دستور می‌دهد کل مردم کشور در خانه‌ها بمانند و مامور پلیس با باتوم به جان مردم می‌افتند.
یک ماه بعد از این اقدام آمار کرونا در هند ده‌ها برابر می‌شود. هندی‌ها و پاکستانی‌ها که می‌بینند این کارها فایده ندارد بی‌خیال هرگونه قرنطینه و تعطیلی می‌شوند. بعد از چند ماه بی خیالی آمار فوتی‌ها در هند و پاکستان به شدت کاهش پیدا می‌کند اما اروپایی‌ها که جمعیت کمتر و پول بیشتری دارند بی خیال قرنطینه‌های متوالی نمی‌شوند و هر بار بعد از هر قرنطینه اوج گیری مجدد تعداد فوتی‌ها را تجربه می‌کنند.در اروپا تنها کشوری که کمترین فوتی را به نسبت جمعیت دارد سوئد است که از ابتدا تا امروز هیچگونه قرنطینه و تعطیلی را اجرا نکرد و اکثر مردم این کشور هرگز ماسک نزدند. در ماه‌های ابتدای که ذهن‌ها بیشتر درگیر نمایش ووهان بود افراد حتی جرات نمی‌کردند در صد متری در مراسم ارتحال درگذشتگان کرونا شرکت کنند، طبق پروتکل وزارت بهداشت ایران چهار مرد با لباس آدم فضایی، مُردگان را دفن می‌کنند و بر روی آنها آهک می‌ریزند! چینی‌ها ده برابر گران‌تر از همیشه مشغول صادرات ماسک به کل جهان می‌شوند. در جهانی که به علت خانه‌نشینی انسان‌ها تولید تمام کشورها به کمترین حد خود در تاریخ رسیده و با سرعت چند برابر مشغول تولید مایحتاج مردم جهان و صادرات آن به قیمتی بالاتر از همیشه به کشورها می‌شود. وحشت در ماه‌های اول آنقدر بالاست که کشورها، کشتی و هواپیمای حامل ماسک چین را حاضرند 50 برابر گران‌تر بخرند.
سناریو نویس چین به دنیایی که ساخته نگاه می‌کند و از خنده روده بر می‌شود خوشحال است که در جلوی چشم جهانیان کشورهای متمدن اروپایی اقدام به ماسک دزدی از یکدیگر می‌کنند. او از خود می‌پرسد دنیا را تا چند ماه می‌توان فریب داد؟ اگر این سناریو شش ماه هم کار کند ما به هدف خود رسیده‌ایم اما بالاخره بعد از شش ماه مردم از روی آمار کم فوتی‌ها در برابر تعداد صدها برابر درمان شدگان می‌فهمند که نیاز به این همه سختگیری برای زنده ماندن نیست اما با کمال تعجب می‌بیند که ماه هفتم هم تمام می‌شود و بشر بسیار ساده‌تر از آن است که فکرش را می‌کرد. او می‌بیند حالا بدن هایی که ماه‌های متمادی به ماسک و الکل عادت کرده‌اند ضعیف‌تر از همیشه در برابر ویروس ضعیف او حاضر می‌شوند. او وسوسه می‌شود به فریب خوردگان عالم نشان دهد که چینی‌ها دارند به آنها می‌خندند. می‌خواهد ببیند افرادی که بیش از هفت ماه است در معرض بمباران اخبار وحشت هستند و کل روش‌های زندگیشان را از‌ترس مرگی که هرگز قرار نیست به سراغشان بیاید تغییر داده‌اند بعد از مشاهده خنده ما چینی‌ها چکار می‌کنند؟ سناریونویس چین عاشق جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی است و حالا دارد بزرگترین پروژه تحقیقی کل زندگی‌ش را پیاده می‌کند، پس حیف است که از زوایای مختلف آن را تست نکند. پس دقیقا روزی که تمام جهان درگیر بحث قرنطینه شده‌اند خبرهایی از چین مخابره می‌شود که مردم ووهان را در حال استخر پارتی بدون ماسک نشان می‌دهد! مردم چین به جهانیان نشان می‌دهند که از کرونا نمی‌ترسند و دارند به ریش سایر کشورها می‌خندند! مغزها در جهان قفل شده است. مردم عکس‌ها را می‌بینند و فقط چینی‌ها را تحسین می‌کنند که موفق به شکست کرونا شده‌اند! مغزها آنقدر قفل شده است که کسی نمی‌بیند چینی‌ها انگشتشان را به سمت مخاطبین جهانی گرفته‌اند و دارند با صدای بلند به ساده لوحی سایر کشورها می‌خندند! فریب‌خوردگان عالم صدای چینی‌ها را نمی‌شنود که با خنده می‌گویند ما شما را فریب داده‌ایم! فریب‌خوردگان عالم در شبکه‌های اجتماعی به مردم کشور خودشان فحش می‌دهند که چرا به‌اندازه کافی پروتکل‌ها را رعایت نمی‌کنند.
هرکس سایرین را عامل ادامه وضع فعلی می‌داند. ‌ترس و وحشت در زیر هر مطلبی در شبکه‌های اجتماعی مشهود است. هرگاه از مردم می‌پرسید که موافق تعطیلی بیشتر کسب و کارها و بدبخت شدن بیشتر خودتان هستید اکثریت پاسخ مثبت می‌دهند. همه موافقند که بدبخت شوند چون ویروسی بسیار خطرناک‌تر از کرونا در مغزشان وارد شده است. در ایران، دلقکی در لباس پرستار، بلندگو به دست داخل پارک می‌رود و به مردمی که در فضای آزاد نشسته‌اند توهین می‌کند و حضور آنها در پارک را عامل ادامه کشتار می‌داند. بیماران روانی بدحال با پر کردن فیلم‌های گریه خود تبدیل به قهرمانان فضای مجازی می‌شوند. سناریونویس چین از دیدن انسان جدیدی که ساخته است به شوق می‌آیند. او پیشنهاد جدیدی دارد. او می‌خواهد انسان‌های فریب خورده را ببیند که در مکان‌های عمومی به صف شده‌اند و از راه مقعد تست کرونا می‌دهند. او صف‌های طولانی در فرودگاه‌ها را تصور می‌کند که افراد برای گرفتن مجوز ورود و خروج مجبورند شلوار کنده خم شوند و از کسی که چوبی را بابت تست در مقعد آنها فرو می‌کند تشکر کنند! پیشنهاد او در مرحله آزمایش رسانه‌ای می‌شود اما با مخالفت بعضی دیگران از سران حزب کمونیست رد می‌شود چون نمی‌خواهند بلای مشابه‌ای سر شهروندان چین در سفر به سایر کشورها بیاید.
کم کم افراد دیگری در جهان وقتی وحشت انسان‌ها را می‌بینند به فکر کسب درآمد از انسان آشفته حال جدید می‌افتند و بی‌آنکه از اصل ماجرا مطلع باشند برای کمک به ادامه سناریو اقدام می‌کنند. اولین‌شان شرکت‌های داروسازی هستند. بازار مکمل‌ها و داروهای بی فایده بدطور داغ می‌شود و قیمت‌ها به طرز عجیبی بالا می‌رود. حیف است از وحشت این بازار بزرگ جهانی کم شود. وحشت تبدیل به بازاریابی می‌شود که می‌تواند درآمد ده سال را یک ساله نصیب شرکت‌های داروسازی کند. باید به این بازاریاب کمک کرد و او را تغذیه کرد تا کارش را عالی انجام دهد. بخش قابل توجه‌ای از جامعه پزشکی مشغول وحشت‌سازی می‌شوند. پزشکانی که حقیقت را به مردم می‌گویند بایکوت می‌شوند. در یک لایو در ایران 15 پزشک پشت سر هم درلایو یک پزشک حاضر می‌شوند تا پزشک دیگری که می‌گوید کرونا کشنده نیست و به راحتی قابل درمان است را مسخره کنند و او را به بی‌سواد بنامند.
کاسبان کرونا تلاششان را می‌کنند تا مبادا مردمی که در نزدیکشان کرونایی‌های بسیاری دیده‌اند که مثل آب خوردن خوب شده‌اند از وحشتشان کم شود پس ویروس هر ماه یک بار مثل قورباغه جهش می‌کند تا بگویند این دیگه مثل آن قبلی که شما دیدید بی خطر نیست. این دیگر قرار است کودکان را هم بکشد. در حالی که در کل جهان ده کودک که ثابت شود فقط بخاطر کرونا فوت کرده‌اند وجود ندارد پزشکی در مشهد مصاحبه می‌کند و می‌گوید فقط در بیمارستان ما صد کودک در اثر کرونا فوت کرده‌اند! حالا زیاد نیاز نیست چینی‌ها برای ادامه دار شدن سناریو تلاش کنند. حالا که سفره‌ای از وحشت یک بیماری عجیب در جهان پخش شده کاسبان وحشت از سراسر جهان وارد میدان می‌شوند.

دستاوردهای چین از این سناریو چه بود؟
چینی‌ها چند برابر جمعیت زمین در این مدت ماسک فروخته‌اند. قیمت فروش ماسک در ماه‌های ابتدایی همه گیری کرونا 20 تا 50 برابر قیمتی بود که همیشه در جهان فروخته می‌شد. چینی‌ها همین الان هم بعد از نزدیک یک و نیم سال بزرگترین صادر کننده ماسک در جهان هستند و با سود بیش از صد درصد هر ماسک را می‌فروشند. در اوج بحران کرونا قیمت نفت به پایین‌ترین حد خود رسید. چین بزرگترین وارد کننده نفت در جهان است و با پیش خرید مقدار زیادی نفت بالاترین سود را از این معامله برد. تمام کشورهای اروپایی و آمریکا بارها قرنطینه سراسری را تجربه کرده‌اند و در هر دوران قرنطینه ده‌ها میلیون نفر از جمعیت‌شان نیاز به غذا و مایحتاج زندگی داشتند بی آنکه کشورشان تولیدی داشته باشد مردم را خانه نشین کرده‌اند و دولت‌های از صندوق ذخیره ارزی از کشور چین غذا و لوازم را می‌خریدند و به مردم خانه نشین خود می‌دادند درست است که کل مایحتاج از چین وارد نمی‌شد اما فروش چین در این مدت آنقدر بالا رفت که کل خط تولیدها در چین در بالاترین ظرفیت شبانه روز کار می‌کردند و با گران‌ترین قیمت محصولات را به جهانیان می‌فروختند. پس چین چند برابر جلو افتاد و کشورهای اروپایی و آمریکا در همین یک سال چند برابر عقب رفتند. سهام بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی اروپا و آمریکا در ماه‌های اول شیوع کرونا به شدت سقوط کرد و چین توانست آنچه می‌خواست را در این بازار جهانی به کمترین قیمت ممکن بخرد. چینی‌ها اولین واکسن کرونا را ساختند و به خیلی کشورها فروختند هرچند فروش واکسن اهمیت چندانی در برابر سایر دستاوردهای اقتصادی این سناریو برای چین ندارد.
از لحاظ اعتبار هم چین در بالاترین حد اعتبار و منزلت در جهان قرار گرفت. از نظر فریب‌خوردگان عالم که اکثریت انسان‌ها را تشکیل می‌دهند چینی‌ها تنها کشوری بودند که توانستند یک و نیم میلیارد جمعیت را از کرونا در امان نگهدارند کاری که کشورهای اروپایی با جمعیت 50 میلیونی نتوانستند انجام دهند! یک و نیم میلیارد جمعیت بدون‌ ترس کرونا زندگی می‌کنند و تمام کشورهای ده‌ها میلیونی تمام پروتکل‌های زندگی را از‌ترس کرونا تغییر داده‌اند. چقدر انسان ساده‌لوح است که چنین دروغ آشکاری را که با عدد و رقم جلوی چشمش است باور می‌کند. کرونا به ما یاد داد می‌توان با‌ترساندن انسان‌ها از خطر مرگ هر بلایی را بر سر انسان آورد. کرونا به ما یاد داد اکثریت بسیار بزرگی از انسان‌ها هیچ درکی از آمار و احتمالات حتی اگر دکترای ریاضی و آمار داشته باشند. کاری کن که انسان‌ها باور کنند در شرایطی برابر با شخصی مرده‌ای به او نمایش میدهی قرار دارند به انسان‌ها این باور را بده که تو هم به میزان فلان متوفی در معرض خطر مرگ هستی، زآن‌پس می‌توانی آن انسان را برده پروتکل‌های خود کنی و هرچقدر لازم است از او پول یا سواری بگیری. برای همین است که یک پزشک اگر بی وجدان باشد می‌تواند برای عملی که به راحتی با 5 میلیون تومان انجام می‌شود 50 میلیون تومان از خانواده بیمار طلب کند چون اگر در برابر پزشک نه بگویی با این سوال روبرو می‌شود که مگر صد میلیون تومان از جان عزیزت مهمتر است؟ حتی آن پزشک سکوت می‌کند و می‌گذارد دیگران این سوال نابجا را از تو بپرسند و تو ناچار می‌شوی هر قیمتی او می‌گوید بدهی..