حضور جنگ و ادبیات جنگ در ایران دهه‌ها پس از آغاز “دفاع مقدس”

با فرارسیدن ۲۹ شهریور به ۴۲مین سالگرد جنگ هشت ساله ایران و عراق می‌رسیم؛ جنگی که علاوه بر ویرانی، مفهوم “ادبیات دفاع مقدس” را هم وارد فرهنگ ایران کرد. اسد سیف، منتقد ادبی، نگاهی دارد به کارکرد این مفهوم در ایران امروز.پیشینه تاریخی

گفتن از جنگ پیشینه‌ای دیرین در تاریخ دارد. از زمانی که انسان‌ها نزاع با هم را آغاز کردند، روایت از نزاع هم آغاز شد. این موضوع را می‌توان، از زمان اختراع خط به بعد، بر سنگ‌نبشته‌ها پی‌گرفت. در عصر کتابت، آن‌چه از ادبیات در این عرصه به جا مانده، ایلیاد و ادیسه از شناخته‌ترین‌ها هستند.

در عصر حاضر دیگر در ستایش جنگ اثری منتشر نمی‌شود. در عصر کهن روایت‌های حماسی قهرمانان و ماجراها و درگیری‌های تن به تن آنان و سرانجام غلبه بر دشمن، محتوای این آثار را تشکیل می‌داد.

از قرن نوزدهم به بعد، و سپس به ویژه در پی جنگ جهانی دوم، شاخه‌ای از ادبیات با عنوان “ادبیات جنگ” جای ویژه‌ای را در تاریخ ادبیات به خود اختصاص داد. اگر در آغاز آشفتگی‌های انسان در پی خونریزی‌ها و خرابی‌ها موضوع بودند، بعدها آشفتگی‌های روان انسان موضوع شد.

اگر بخواهیم تأثیر جنگ را بر ادبیات یک کشور بازیابیم، گاه یک اثر ادبی کفایت می‌کند: “جنگ و صلح” تولستوی، “در غرب خبری نیست” اثر اریش ماریا رمارک، “طبل حلبی” گونتر گراس، “یعقوب کذاب” اثر یورک بکر، “عقاید یک دلقک” اثر هانریش بُل و “سلاخ‌خانه شماره پنج” اثر کورت ونه‌گات از جمله آثاری هستند در این راستا که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

زشتی جنگ و فلاکت حاصل از آن را می‌توان در لابه‌لای این آثار بازیافت. نویسندگان این آثار خود به شکلی با جنگ در رابطه بوده‌اند، در آن شرکت داشته‌اند و یا ناظر آن بوده‌اند. آنان اثر خویش را پس از فروکش کردن آتش جنگ، در آرامش پس از توفان، نوشته‌اند؛ با این امید که جنگ تکرار نگردد.

در برابر چنین نگاهی از جنگ، جنگ‌های وطن‌پرستانه، دفاع از انقلاب و میهن را هم داریم که هم‌چون ادبیات “ضدجنگ” در اتحاد شوروی سابق، در واقع به شکلی تبلیغ جنگ است در هیئت دفاع از “وطن سوسیالیستی”.

ادبیات جنگ ایران نیز عمدتا چنین است؛ ادبیات “دفاع مقدس” نوشته شده است تا به جنگی بپردازد که “برکت” بود و بر مردم “تحمیل” شده بود؛ جنگ حق علیه باطل.

نبرد خیر علیه شر

ادبیات مقاومت، به شکلی ادبیات کین و نفرت نیز هست؛ ادبیاتی که باید طرف مقابل را دشمن بدارد و صفاتی غیرانسانی در رفتار آنان کشف کند. شر را در آنان بازیابد، خطرات آن را عمده و بزرگ کند تا با تکیه بر این داده‌ها، نیروهای خودی که باید خوب و برحق باشند، در برابر نیروهای بد صف‌آرایی کنند. ادبیات جنگ در واقع نوعی از ادبیات مقاومت است که در همین راستا خلق می‌شود.

ادبیات جنگ سراسر خشونت است. توجیه کشتن‌ها و امید به مقاومت. ادبیات جنگ بر مرگ و نیستی بنا می‌گردد، اگرچه می‌توان با بُن‌مایه جنگ، ادبیات ضدجنگ نیز آفرید و به راه صلح گام گذاشت.

ادبیات جنگ با تکیه بر ایدئولوژی می‌کوشد جنگ را امری قلمداد کند که بر نیروهای خیر تحمیل شده است. می‌کوشد جنگ برای صلح را شعار خویش گرداند. آن‌جا که ایدئولوژی حق باشد، دشمن ناحق است؛ پس مرگ او نیز لازم می‌آید. ادبیات مقاومت و یا جنگ می‌کوشد خود را وجدان بیدار و مدافع حقوق انسان‌ها بنمایاند. از این روی خود را “ادبیات انقلابی” نیز نام می‌گذارد.

ادبیات جنگ با امید می‌آمیزد. اگر مرگ نیز گریبان‌گیر قهرمانان آن گردد، مرگ در راه وطن است و نوعی افتخارآفرینی. در این‌جا فردیت فدای جمع می‌شود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

فرهنگ جنگ و ادبیات حاصل از آن، در تاریخ انسان‌ها کم‌وبیش مشابه‌اند. همیشه با تبلیغ آغاز می‌شود. یورش هدف است، پس از پیروزی یغما فرامی‌رسد. مرگ‌ها در پیروزی و فریادهای شادی فراموش می‌شوند. حداکثر این‌که بنای یادبودی و یا ثبت خاطره­ای و تمام.

تبلیغ جنگ

ادبیات جنگ را ادبیات علیه جنگ تحمیلی می‌نامند تا در پناه آن خشونت و ترغیب به جنگ توجیه گردد. ادبیات جنگ و ادبیات مقاومت فرزندان دوقلوی یک بینش هستند.

محورهای بنیادین داستان‌های جنگ در ایران، آن‌ها که توسط نویسندگان پیرامون حکومت و یا به سفارش آنان نوشته شده‌اند، عبارتند از: دفاع از اسلام و ارزش‌های آن، ستایش مقاومت و پایداری و سرانجام “شهادت‌طلبی”.

در این داستان‌ها نویسندگان کوشیده‌اند مردم را تهیج کنند، نظر دلسوزانه و جانبدارانه مردم را به جنگ و سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم جلب کنند، روحیه پایداری را در آن‌ها بدمند و بر توده‌ها بباورانند که «جنگ یک نعمت است» و باید به دفاع از ارزش‌های انقلاب و اسلام به پا خاست.

تقریباً تمامی آثاری که توسط حوزه هنری و ستاد تبلیغات جنگ منتشر شده، در همین راستاست. در این آثار بازتاب جنگ بر زندگی مردم یا جنگ به عنوان کشتار و یا مرگ در جنگ، به عنوان پایان زندگی دیده نمی‌شود. انتقاد از جنگ در این داستان‌ها جایی ندارد. با این‌همه بوده‌اند نویسندگانی انگشت‌شمار چون محسن مخملباف از این گروه که در رمان “باغ بلور” به واقعیت‌های عریان جنگ توجه داشته‌اند.

در طی هشت سال جنگ حدود صد رمان و بیش از دوهزار داستان کوتاه در رابطه با جنگ از “اسلامی‌نویسان” منتشر شد. انتشار ادبیات جنگ و یا ادبیات مقاومت با پایان جنگ متوقف نشد و هم‌چنان منتشر می‌شود.

هم‌اکنون بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ ناشر در حوزه دفاع مقدس فعالیت دارند. این ناشران سالانه هشت‌هزار عنوان کتاب در رابطه با دفاع مقدس منتشر می‌کنند تا از این طریق به “ترویج فرهنگ شهادت بین نسل جوان در قالب گفتمان‌سازی… با شیوه‌های نوین” پرداخته شود.

یکی از هدف‌ها، تشویق دانشجویان است به این‌که پایان‌نامه‌های تحصیلی خود را “برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت” به این موضوع که “تضمین‌کننده آینده جامعه است” اختصاص دهند (سرتیپ نبی سهرابی، جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، به نقل از خبرنگار مهر). زیر نظر این بنیاد هم‌چنین ۲۴ موزه “دفاع مقدس” نیز در سطح کشور فعال است که قرار است گسترش یابد.

در این راستا هر سال در استان‌های ایران نمایشگاه کتاب “دفاع مقدس” برگزار می‌شود و پیرامون این نمایشگاه‌ها در سمینارهایی راه‌های گسترش توجه مردم به “افتخارات” آن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

هر نظامی که برای بقای خویش محتاج دشمن باشد، جنگ را هم “مقدس” کرده و برای تبلیغ و تهییج مردم به ادبیات “دفاع مقدس” نیز نیاز پیدا خواهد کرد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.