تهران بی‌پناه؛ آوارگی میلیونی در سایه جنگ و بی‌کفایتی

با آغاز حملات اسرائیل، بسیاری از ساکنان تهران شروع به ترک پایتخت کردند. این روند پس از فراخوان نتانیاهو و به‌ویژه ترامپ به ترک تهران، شدت گرفت. تهران پناهگاه ندارد. ناظران توصیه‌های حکومت را نشانگر بی‌کفایتی می‌دانند.از بامداد جمعه ۲۳ خرداد (۱۳ ژوئن)، زمانی که نخستین موشک‌های اسرائیلی آسمان تهران را شکافتند و از جمله شمار زیادی از فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند، پایتخت ایران دیگر همان شهر سابق نبود. فضای اضطراب و دود و ویرانی، ساکنان تهران را در برابر انتخابی بنیادین قرار داد: ماندن و بی‌پناهی، یا رفتن و آوارگی.

ترک بی‌سابقه پایتخت

در این میان، برخی رسانه‌ها خبر از خروج میلیونی ساکنان تهران از پایتخت می‌دهند. صف طویل خودروها و ترافیک شدید در خروجی‌های متنهی به اتوبان‌ها هم این امر را تأیید می‌کند. طبق گزارش “آرنانیوز” در روز سه‌شنبه ۲۷ خرداد (۱۷ ژوئن)، تنها در چند روز نخست پس از حمله، بیش از دو میلیون نفر از ساکنان تهران این کلان‌شهر را ترک کرده‌اند.

یک مقام ارشد وابسته به نهادهای شهری که نخواسته نامش فاش شود، در گفت‌وگو با این رسانه، روند خروج از تهران را “بی‌سابقه” خوانده و تأکید کرده است که مردم به دلیل نگرانی و اضطراب، در واکنش به فراخوان‌های علنی مقام‌های اسرائیلی برای ترک پایتخت، راه فرار در پیش گرفته‌اند.

طبق گزارش‌ها، مسیرهای خروجی تهران از روز ۲۵ خرداد با ترافیکی سنگین مواجه شده و مقصد عمده مردم، استان‌های شمالی و غربی ایران، از مازندران و گلستان گرفته تا زنجان و آذربایجان شرقی، بوده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در عین حال، آوارگی تنها به داخل کشور محدود نمانده است. هم‌زمان با بستن حریم هوایی ایران، صدها مسافر ایرانی نیز، بخصوص در پایتخت‌های کشورهای خارجی، از جمله در دبی، استانبول و دوحه بلاتکلیف مانده‌اند.

سایت “رویداد۲۴” در گزارشی میدانی، با ارائه تصویر کوچکی از این وضعیت، نوشته است: «میان زمین و آسمان، بلاتکلیف و نگران، بسیاری از ایرانیان در فرودگاه‌ها و شهر‌های جهان سرگردان شده‌اند.»

پناهگاه‌هایی از جنس شعار

در شرایط جنگی، غیاب زیرساخت‌های دفاعی و عدم آمادگی نهادهای مسئول در ایران برای محافظت از غیرنظامیان، بیش از پیش نمایان شده است. حکومتی که ۴۶ سال است اسرائیل‌ستیزی و آمریکاستیزی را سرلوحه سیاست‌های خود قرار داده، حتی برای حفاظت از جان شهروندانش در شرایط قابل پیش‌بینی جنگی، به فکر ساختن پناهگاه نبوده است.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در واکنش به نبود پناهگاه‌ها، اعلام کرده است که مردم می‌توانند از مساجد، مدارس و متروها، به عنوان پناهگاه استفاده کنند. این در حالی است که بسیاری از مدارس تهران، در سطحی چه بسا پایین‌تر از منازل مسکونی، فرسوده‌اند و مساجد نیز فاقد هرگونه تجهیزات ایمنی یا دفاعی هستند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، نیز از امکان استفاده مردم از “مترو” و “پارکینگ‌های طبقاتی وزارتخانه‌ها و ساختمان‌های بلند” به عنوان پناهگاه خبر داده، اما در عین حال تصریح کرده است: «متاسفانه در تهران و دیگر شهرها به صورت کامل پناهگاهی نداریم.»

سایت “دیده‌بان ایران” دیروز دوشنبه در گزارش تحلیلی با عنوان “مسجد و مدرسه پناهگاه‌اند یا شوخی با جان مردم؟”، به انتقاد از سیاست‌های غیرکارشناسانه مسئولان پرداخت و از جمله نوشت: «تهران هیچ پناهگاهی ندارد این یک واقعیت است نه شایعه.»

نویسنده در این گزارش تأکید می‌کند: «مدارس ناایمنی که تا همین دیروز مسئولان درباره خطر ریزش سقف برخی از آنها سخنرانی می‌کردند و هشدار می‌دادند، در شرایط بحرانی کنونی قرار است جان مردم را نجات دهند؟ چطور نام مساجد را به عنوان پناهگاه برده می‌شود در حالی که فاقد هرگونه تجهیزات دفاعی یا ایمنی هستند.»

دیده‌بان ایران سپس هشدار داده است: «دولت باید بداند که کشور در جنگی تمام‌عیار است و موشک نه زبان شعار را می‌فهمد، نه حمایت از اصلاح‌طلب و اصولگرا می‌شناسد. موشک، موشک است و مساجد و مدارس را مانند خانه‌ها ویران می‌کند.»

در چنین شرایطی، چهره‌ها و نهادهای حکومتی ایران با تمسخر، از هجوم شهروندان اسرائیل به پناهگاه‌های زیرزمینی در هنگام شلیک موشک‌های جمهوری اسلامی، یاد می‌کنند، بی‌اعتنا به این که ساخت پناهگاه‌های استاندارد از سوی دولت‌ها، بخصوص در مناطق بحرانی، نشانگر پاسخگو بودن و اهمیت دادن آنها به جان شهروندان خویش است.

خشم و بی‌اعتمادی

در شبکه‌های اجتماعی نیز صداهای اعتراض بلند شده‌اند. توماج صالحی، رپر معترض و زندانی سیاسی سابق، در پستی در شبکه “اکس” نوشت: «کلمه‌ “ایران” رو ‌به زبون نیارید وقتی که برای حسن نصرالله شهر ساختید و برای مردم تهران یه پناهگاه هم نه.»

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح، نیز در همین شبکه اجتماعی از غم‌انگیز بودن ترک مجدد خانه‌اش، این‌بار “برای فرار از جنگ” خبر داد و از جمله نوشت: «این‌بار رها کردن سخت‌تر است. برای جنگ است. به امید دیدار دوباره. می‌دانم میلیون‌ها هم‌وطن‌مان برای فرار از جنگ، کشته‌شدن، وحشت و ترس، خانه‌هایشان را رها می‌کنند و به دلیل نبودنِ پناهگاه در شهرهایشان، به سایر شهرها پناه می‌برند. بیایید پناهِ هم باشیم.»

در کنار خشم عمومی، بی‌اعتمادی روزافزون به دستگاه حکومتی نیز خود را نشان می‌دهد. سخنگوی دولت در نشست خبری روز ۲۶ خرداد خود بار دیگر از مردم خواست به پیامک‌های تخلیه شهرها توجه نکنند و افزود که کاهش سرعت اینترنت نیز “موقتی و هدفمند” برای مقابله با حملات سایبری است.

اینک یک روز پس از این سخنان، خبرگزاری فارس، از “حملهٔ سایبری به زیرساخت‌های بانک سپه” و “اختلال در خدمات غیرحضوری این بانک” خبر داده است. این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران، همچنین اعلام کرده است که “به دلیل پشتیانی بانک سپه از برخی جایگاه‌های سوخت ممکن است در ساعات آینده اختلالاتی در برخی پمپ بنزین‌ها ایجاد شود”. فارس البته پیش‌بینی کرده که این “مشکل” ظرف چند ساعت آینده برطرف شود.

وعده‌های توخالی به مردمی رهاشده

در حالی که منابع رسمی فراخوان به آرامش می‌دهند، واقعیت در خیابان‌ها چیز دیگری می‌گوید: صف‌های طولانی پمپ بنزین‌ها، ازدحام در فروشگاه‌های مواد غذایی و نگرانی فزاینده از آینده.

هم‌زمان، خبرگزاری‌ها از ورود میلیونی مردم بخصوص به شهرهای شمالی و شمال شرقی خبر داده‌اند.

در این میان در مازندران، معاون اقتصادی استانداری، مدعی شده است که “برای اقامت حدود ۱۰ میلیون نفر کالاهای اساسی تدارک دیده شده” است؛ ادعایی که بسیاری آن را غیرواقع‌بینانه و از جنس شعارهای همیشگی حکومت می‌دانند.

در شرایطی که حملات اسرائیل ادامه دارد، مردم بی‌اعتماد به نهادهای رسمی، سرنوشت خود را به دست خویش گرفته‌اند. بدون اطلاع‌رسانی شفاف، بدون برنامه‌ریزی برای حفاظت از غیرنظامیان، و بدون حتی یک پناهگاه امن برای کودکان هراسان، تهران این روزها پایتختی است بی‌پناه با ساکنانی که یا رفته‌اند یا آماده رفتن‌اند.

آنچه امروز در تهران می‌گذرد، از نگاه بسیاری از تحلیلگران، نه فقط نشانگر کلان‌شهری در آستانه یک فاجعه انسانی، بلکه همچنین آینه‌ای تمام‌نماست از بی‌کفایتی، بی‌توجهی و فقدان دوراندیشی سیاسی یک دستگاه متوهم حکومتی که خود را برای هیچ بحرانی آماده نکرده است؛ نه در زیرزمین‌ها، نه در دل مردم.