Previous Next

پایان ناتمام برده‌داری

توبی گرین

بیش از بیست سال قبل در یکی از نخستین دیدارهایم از آفریقای غربی، به کوه‌های فوتا جالون در گینه‌ی کوناکْری رفتم. این سلسله کوه‌های زیبا آبشارها، صخره‌ها و نیز راه‌های خلوتی را در بر می‌گیرد که بر فراز فلات بلند از یک روستا به دیگری می‌روند. به بسیاری از سکونتگاه‌ها تنها پیاده می‌توان رفت. در دوران استعمار، برای آنکه پلیس استعماریِ فرانسه جامعه را در بند کار اجباری نکشد، بهتر بود که سکونتگاه در جایی دور از راه‌ها قرار داشته باشد. اما حتی در قرن‌ بعدی، در طول دوران ممنوعیت برده‌داری نیز، پنهان‌ماندن از دیده‌ها همچنان کاری عاقلانه بود.

در قرن نوزدهم، فوتا جالون جایگاه یکی از قوی‌ترین حکومت‌های غرب آفریقا بود؛ حکومتی دین‌سالار و اسلامی که در سال ۱۷۲۶ تأسیس شده بود. پایتخت فوتا جالون در تیمبو تحت حاکمیت المامی‌ها (فرماندهان) بود که تسلط سیاسی‌شان از گینه‌ی بیسائوی (Bissau) مدرن و سنگال در شمال، تا سیرالئون در جنوب و مالیِ مدرن در شرق، گسترش داشت. ثروت قلمرو فوتا نخست از حملات برده‌گیرانه به مردمان آنیمیستِ همسایه به دست آمده بود؛ یعنی جالونکه‌ها در شمال و قبیله‌های باگا و سوسو در غرب در سوی اقیانوس اطلس. اما از ابتدای قرن نوزدهم بهره‌وری حملات‌ برده‌گیرانه کاهش یافت زیرا کارزار بریتانیایی‌ها علیه برده‌داری بعد از سال ۱۸۰۷ آغاز شد. فری‌تاون در کشور همسایه، سیرالئون، به مرکزی برای ناوگروه‌های دریاداری سلطنتی بریتانیا در آفریقای غربی تبدیل شد. کار این ناوگروه‌ها پاسبانی در اقیانوس اطلس در جست‌وجوی کشتی‌های تجارتِ برده بود و بار آنها به فری‌تاون منتقل و «آزادسازی» می‌شد. هسته‌های جامعه‌های کریو در سیرالئون به همین ترتیب شکل گرفتند. اما این بدان معنا نبود که برده‌داری در آفریقای غربی با منع برده‌داری پایان یافت: در واقع، وجود کار اجباری افزایش یافت زیرا گستره‌ی جغرافیاییِ کارخانه‌ها برای تولید کالاهای مورد نیاز در تجارت جهانی افزایش یافت و کارخانه‌های بادام‌زمینی و روغن پالم در سراسر آفریقای غربی گسترش یافت.

یکی از مکان‌های اصلی این تحول، فوتا جالون بود. و یک روز صبح، وقتی به‌همراه راهنمای سفرم، عبدولای، راه می‌رفتم و روستای او را در یک مسیر باریک ترک کردیم و از تپه‌ای بالا رفتیم تا به سکونتگاهی دیگر برسیم، زمزمه‌کنان به من گفت: «اینها بردگان روستای من هستند.» از او پرسیدم که منظورش چیست. نیاکان این روستاییان برای نیاکان او کار می‌کردند: نیاکان او ثروتی به هم زده بودند و شاید به همین دلیل بود که یک قرن بعد یا حتی بیشتر، عبدولای بود که می‌توانست پول کافی فراهم کند و کشورش را ترک کند تا شانس خود را برای کارکردن در داکار در سنگال امتحان کند. معلوم بود که حکومت استعماری فرانسه در فوتا جالون روابط وابستگی و قدرت را در نقاط دوردست کوهستان از بین نبرده بود. خاطرات تاریخی به‌سختی محو می‌شوند: دو قرن بعد از منع برده‌داری، تأثیرات آن هنوز در بازآراییِ اقتصادها و روابط محلی آشکار بود.

یکی از مزایای فراوان تاریخ‌نگاری درباره‌ی غرب آفریقا این است که به شما اجازه می‌دهد معنای «پژوهش» را به شکل‌هایی از این دست گسترش دهید. از آنجا که در این قاره آرشیو‌های دولتی که عمرشان به چند قرن برسد اندک‌اند، تجربه و تعامل انسانی بخشی حیاتی از فهم تاریخ است. چیزهایی مانند داستان‌ها، موسیقی، هنر و غذاهای محلی، همگی بخشی مهم از سوابق تاریخی هستند. از آنجا که کووید-۱۹ بسیاری از ابعاد پنهان جوامع را فاش کرده است، فهم این مطلب از همیشه مهم‌تر است که چگونه تعاملات انسانی در جهان خارج از رایانه، نقشی حیاتی در شکل‌گیری فهم ما از خویشتن و جوامعمان دارند. گاه می‌بینم که در حال یادآوریِ لحظاتی از این قبیل در طول دورانی هستم که علم تاریخ می‌آموختم و سعی می‌کنم بفهمم که چگونه فرایند جهانی‌شدن، ظهور نوعی آگاهی تاریخی را تسهیل کرده که ممکن است هم‌اینک نیز به بخشی از میراث گذشته تبدیل شده باشد.

در مورد غرب آفریقا، دوران منع بردگی بخشی محوری از شکل‌گیری آگاهی تاریخی بوده است. این دورانی بود که تحولات انقلابی متون قدیمی را به نفع اهدافی جدید مصادره و انقلاب‌های درهم‌تنیده، آریستوکراسی‌های کرخت را سرنگون کردند و به‌طور هم‌زمان تاریخ در این منطقه بازنویسی شد. اغلب این جنبش‌ها ریشه در اصلاحاتی در الهیات اسلامی داشتند که در نیمه‌ی اول قرن نوزدهم، غرب آفریقا را از شمال نیجریه تا مالی و جنوب سنگال درنوردید. این جریان‌ها به پا خاستند تا قدرت حکومت‌های اشراف‌سالارانه‌ی فرسوده را به چالش کشند؛ حکومت‌هایی که اکثراً از تجارت برده ثروت اندوخته بودند. در شمال نیجریه، کشور-شهرهای هاوسا سقوط کردند و جای خود را به خلافت سوکوتو دادند که آن را شایهو عثمان دان فودیو (Shaihu Usman dan Fodio) بنیان گذاشت. در مالی، اتحادیه‌ی دین‌سالار جدیدی از ماسینا بر پا شد و در سِنِگامبیا حامیان این جنبشِ جدید سلسله‌ای از جنگ‌ها را به راه انداختند تا حاکمان سونینْکه را که آنیمیست بودند، سرنگون کنند. در فوتا جالون، قدرت المامی‌ها در تیمبو فزونی گرفت.

بعد از این جنبش‌ها، چنان‌که تاریخ‌نگاران مدرن نشان داده‌اند، متون مهم تاریخی که به آگاهی تاریخی عالمان اسلامی و قصه‌گویان دوره‌گرد شکل داده بود (تاریخ‌دانان شفاهی و خوانندگان مدیحه‌سرا)، بازبینی شد. برخی از تاریخ‌های مهم که در قرن‌های شانزدهم و هفدهم به عربی نوشته شده بودند، اصلاح شدند تا با تغییرات سیاسیِ جاری هماهنگ شوند، از جمله تاریخ الفَتّاش که پیرامون پادشاهی باستانی مالی نوشته شده بود و تاریخ کانو که به اعتلای کشور‌-شهر قدرتمند کانو در شمال نیجریه می‌پرداخت. در همین زمان، تاریخ‌های شفاهی بازاندیشی و بازآفرینی شدند: در سنگامبیا اسطوره‌ی کِلِفا سِین احیا شد تا شرایط سقوط اشراف‌سالاری‌های سونینْکه را توصیف کند.

فرایندهای بازاندیشی تاریخ معمولاً با دوران‌های تحول بزرگ اقتصادی و تاریخی همراه هستند، مانند دورانی که ما در حال حاضر در آن زندگی می‌کنیم. آنها آگاهی تاریخی تازه‌ای می‌آفرینند که باید مشتمل بر تجربه‌های تحول‌آفرین جمعیت‌های انسانی باشد. دوران منع برده‌داری یکی از چنین دوران‌هایی در غرب آفریقا بود و طی آن، قدرت نخبگان سابق فروریخت و مراکز سیاسی جدیدی بر پا شد. و با این حال، همین دوران شاهد گسترش فقر و کار اجباری و افزایش برده‌داری بود و راه را برای پیروزی قدرت‌های استعماری در پایان قرن نوزدهم هموار کرد.

پس در غرب آفریقا، در طول منع برده‌داری بحران اقتصادی، فقر گسترده‌ی بعدی و بازآفرینی تاریخی، هم‌زمان شدند. توجه به این دوران خیلی مهم است زیرا پس از همه‌گیری کرونا در حال ورود به دوران مشابهی است.

 در سال ۱۹۰۸، کَدبِری از سهم تقاضای خود در بازار سائوتومه و پرنسیپ دست برداشت و به‌جای آن، به ساحل‌طلا روی آورد و در آنجا تقاضای کاکائو را قوت داد. پیامد این تصمیم آن است که امروز نیز غنا یکی از بزرگ‌ترین تولید‌کنندگان کاکائو در جهان است.

یکی از شایع‌ترین غذاها در گامبیا دومودا نام دارد. این غذا از سس بادام‌زمینی درست می‌شود که با روغن پالم مخلوط شده و همراه با برنج و اغلب با مرغ یا ماهی خورده می‌شود. دومودا احتمالاً غذای اصلی سنتی گامبیا است که برای مهمانانِ مخصوص و در جشن‌ها تهیه می‌شود. با این حال، مانند بسیاری از «سنت‌ها» چندان قدیمی نیست. بادام‌زمینی که با آن دومودا تهیه می‌شود، تنها در قرن نوزدهم در سراسر سنگامبیا شایع شد؛ درست همانند کِنکِی (ذرت فراوری‌شده یا غذای کاساوا) که در غنا بسیار شایع است و هرچند در بعضی از مراکز تجاریِ کناره‌ی اقیانوس اطلس از قرن هفدهم تهیه می‌شد، تنها در قرن نوزدهم بود که شیوع وسیع‌تری یافت. در واقع، وقتی به‌دنبال نشانه‌هایی هستیم که چگونه تجارب تولید در قرن نوزدهم تحولات تاریخی غرب آفریقا را شکل دادند، بررسی غذاها می‌تواند شروع خوبی باشد.

بادام‌زمینی و ذرت مثال‌هایی از این تاریخ هستند. بادام‌زمینی که اصلاً دانه‌ای متعلق به دوران مزوآمریکا (آمریکای میانه) است، از طریق کشتی‌های پرتغالی در قرن شانزدهم در کنار دیگر غلاتِ اصلی آمریکایی مانند کاساوا و ذرت به آفریقا آورده شد. تاجران برده برای تغذیه‌ی بردگان آفریقایی در راهِ انتقالشان نیازمند محصولات غذایی‌ای بودند که از کشاورزان آفریقایی خریداری می‌شد و خواهان تضمین تأمین این نیاز بودند. اما کشاورزان آفریقایی به‌سرعت همین غلات را برای بازارهای محلی نیز آزمایش و تولید کردند. همچنان که کشاورزان به‌سرعت غلات را با شرایط غرب آفریقا وفق می‌دادند، در ساحل‌طلا نمونه‌های چشمگیر جدیدی از ذرت پرورش یافت و حتی از سال ۱۶۰۰، دوبار برداشت سالانه‌ی این محصول گزارش شده است.

گرچه تولید این غلات در مناطق ساحلی آغاز شده بود، مدت‌زمانی طول کشید تا در مناطق مختلف آفریقای غربی رواج یابند. تنها در قرن نوزدهم بود که کشت و مصرف این غذاها عمومی شد زیرا در این زمان بود که هم‌زمان با انقلاب صنعتی (که به اقتصادهای اروپایی و آمریکایی سرعت داده بود) و توقف تجارت برده در سواحل اقیانوس اطلس، بحران‌های اقتصادی اغلب آفریقا را تحت‌تأثیر خود قرار داد: آنچه نهایتاً پدیدار شد، «اقتصادهای غلات آماده‌ی فروش» بود و روابط تاریخیِ کار اجباری را به وجود آورد که خاطرات آن تا امروز نیز باقی است.

قرن نوزدهم چه خصوصیتی داشت که چنین تحولی را در تولیدات غذا در آفریقا رقم زد؟ کاهش تقاضای بردگان در غرب به‌هیچ‌وجه به‌معنای پایان برده‌داری نبود. برعکس، در قرن نوزدهم در نتیجه‌ی افزایش شکل دیگری از تقاضا از خارج، برده‌داری در آفریقای غربی گسترش یافت. منع تجارت برده در بخش شمال استوا در اقیانوس اطلس طی دهه‌ی اول قرن نوزدهم، اقتصادهای آفریقای غربی را متحول کرد. این یکی از عوامل اصلی سلسله بحران‌های اقتصادی و انقلاب‌های سیاسی بود که به سیاست آفریقای غربی شکل داد تا زمانی که استعمار رسمی در دهه‌ی ۱۸۸۰ حاکم شد و طبقه‌ی تازه‌ای از تاجرانِ کارآفرین در منطقه از دلتای نیجر تا اوویمبوندو (Ovimbundu) پیدا شدند و اشراف‌سالاران قبلی افول کردند.

ای. جی. هاپکینز، تاریخ‌نگار، در سال ۱۹۷۳ کاهش تقاضا برای بردگان و رشد کارخانه‌های تولید غلات مانند بادام‌زمینی و ذرت در قرن نوزدهم در آفریقا را «بحران وفق‌یابی» می‌خواند. هاپکینز استدلال می‌کند که قطع ناگهانی الگوهای عرضه‌ی کالاهای خارجی (شامل پارچه‌، خرمهره، تفنگ و الکل) و تقاضا (برای بردگان آفریقایی) برای نخبگان جامعه بحرانی اقتصادی به وجود آورد؛ یعنی کسانی که در دوران تجارت برده در اقیانوس اطلس قدرت خود را تحکیم کرده بودند. در قرن هجدهم این الگوها امکان شکل‌گیری کشورهایی قدرتمند را در پهنه‌ی غرب آفریقا به وجود آورده بود، از فوتا تورو (در شمال سنگال مدرن) و فوتا جالون (گینه‌ی کاناکری) در غرب، تا آسانته (غنا)، اویو (نیجریه) و داهومِی (بِنین) و شرق آن. اما این کشورها قدرت نظامی خود را مدیون وجود تقاضای اروپاییان برای برده بودند. بنابراین، وقتی تجارت برده در پهنای اقیانوس اطلس در اوایل قرن نوزدهم متوقف شد، بنیان‌های اقتصادیِ قدرت آنها نیز فروریخت.

کارمندان کارخانه‌ی کَدبِری از آنگولا و از همان مسیر سابق تجارت برده، فرستاده شده بودند. آنها در شرایطی زندگی می‌کردند که تفاوت اندکی با برده‌داری در ادوار گذشته داشت.

بنابراین، در دهه‌های اول قرن نوزدهم این بحران اقتصادی به بحران سیاسی نیز تبدیل شد. با توقف قرن‌ها تقاضای تاجران اروپایی برای بردگان، آنها بر واردات کالا تمرکز کردند و از آن جمله غلات آماده‌ی فروش بود. با این کار، مؤلفه‌های اقتصادهای مبتنی بر غلاتِ قابل‌فروش را که تا امروز به چشم‌انداز اقتصادیِ اکثر آفریقا شکل می‌دهد، تنظیم کردند: کشت قهوه در آنگولا و پنبه در موزامبیک برای صادرات آغاز شد و این روند ادامه یافت.

در طول قرن نوزدهم تولید بادام‌زمینی و ذرت که امروز از آن دومودا و کِنکِی تهیه می‌شود، و نیز غلاتی مانند پنبه و روغن پالم، افزایش یافت و این گسترش کشت غلات رابطه‌ای عمیق با افزایش وسیع برده‌داری در خودِ قاره داشت. گسترش کارخانه‌ها نیازمند افزایشی شدید در نیروی سازمان‌یافته‌ی کار بود و این روند از الگوهایی که در جهان نو به وجود آمده بود، پیروی می‌کرد. تقاضا برای این نیروی کار معمولاً از طریق گسترش برده‌داری برآورده می‌شد و به روابط کار از نوعی که در فوتا جالون دیده‌ایم، شکل می‌داد. این موضوع در نهایت در سال‌های اولیه‌ی قرن بیستم توجه عمومی را به خود جلب کرد؛ یعنی زمانی که شرکت کَدبِری دچار رسوایی شد. کَدبِری بیش از نیمی از کاکائوی خود را از جزایر سائوتومه و پرنسیپ (São Tomé and Príncipe) در خلیج گینه تهیه می‌کرد. در اینجا هنوز «کارگران قراردادی» نیروی کار را فراهم می‌کردند. این کارگران را پرتغالی‌ها از طریق مسیر سابق تجارت برده و از آنگولا وارد کرده بودند. آنها در شرایطی کار می‌کردند که تفاوت اندکی با برده‌داری در دوران پیشین داشت. در سال ۱۹۰۸، کَدبِری از سهم تقاضای خود در بازار سائوتومه و پرنسیپ دست برداشت و به‌جای آن، به ساحل‌طلا روی آورد و در آنجا تقاضای کاکائو را قوت داد. پیامد این تصمیم آن است که امروز نیز غنا یکی از بزرگ‌ترین تولید‌کنندگان کاکائو در جهان است.

بنابراین، تأثیرات بحران اقتصادی در آفریقا که در پی جنبش منع برده‌داری اتفاق افتاد، تا امروز نیز ادامه دارد. منع برده‌داری اقتصادهای آفریقایی را مجبور کرد که تغییر جهت دهند و به تولید غلاتِ آماده‌ی فروش روی آورند. این تغییر در دوران استعمار شدت گرفت و وابستگی آفریقا به بازارها و تقاضای خارجی را عمیق‌تر کرد و آن را نسبت به شوک‌های اقتصادی که در سال ۲۰۲۱ جهان را به خود دچار ساخته، آسیب‌پذیر کرد. اما هرچند انتقال به تولید غلاتِ آماده‌ی فروش شیوه‌های کار اجباری را در آفریقا قوت بخشید، این تغییر همچنین به شکل‌گیری طبقه‌ی کارآفرین جدیدی از تاجران و بازرگانان آفریقایی انجامید. تا پایان قرن نوزدهم این طبقه‌ی تازه در بیشتر سرزمین‌های ساحل غرب آفریقا بر زندگی شهری حاکم شد. بنابراین، برخی تاریخ‌نگاران ایده‌ی هاپکینز درباره‌ی «بحران وفق‌یابی» را زیر سؤال برده‌اند زیرا مسلماً (و مانند هر بحرانی) آنچه برای برخی بحران بود، برای دیگران فرصتی به حساب آمد.

در نخستین دهه‌های قرن بیست‌ویکم، کارخانه‌های بادام‌هندی و انبه رشد کردند و به کشاورزانِ خرد اجازه‌ی کسب درآمد‌های بیشتری را نسبت به بادام‌زمینی سنتی دادند.

کِنِت او. دایک (Kenneth O Dike)، تاریخ‌نگار نیجریه‌ای، در سال ۱۹۵۶ در پژوهش خود درباره‌ی تاجران ایگبو و تغییرات سیاسی در قرن نوزدهم، نشان داد که یکی از نتایج تمرکز اقتصاد بر غلاتِ آماده‌ی فروش، بازشدن عرصه‌ی اقتصادی برای بازرگانان سطح خرد و میانه بود. تجارت برده را حکومت‌هایی بزرگ کنترل می‌کردند که با جنگ اسیران زیادی می‌گرفتند و بنابراین، معمولاً تحت حاکمیت جنگجویان آریستوکرات خود بودند. اما تجارت روغن پالم که در اینجا حاکم شد، نیازی به سرمایه‌های بزرگ اولیه برای شروع کار نداشت و بنابراین، طبقه‌ای از کارآفرینان سطح میانه در مناطقی از ایگبو رشد کرد. مهارت تجاری و کاردانی این طبقه تا امروز نیز در نیجریه مشهور است.

به همین شکل در جنوب، در سرزمین‌های مرتفع آنگولا، شرایط مشابهی به نفع طبقه‌ی جدیدی از کارآفرینان هویدا شد. همان‌طور که جیل دیاز (Jill Dias)، تاریخ‌نگار، نشان داده است، رواج تجارت کالا به نفع بازرگانان سطح کوچک و میانه‌درآمدی بود که توانایی انتقال محصولات را در اطراف مناطق کوهستانی آنگولای مرکزی و ساحل جنوب داشتند و این مزیتی برای آنها بود. گرایش به کارآفرینی به ویژگی تجارت در اینجا تبدیل شد، همان‌طور که این روند در جنوب‌شرق نیجریه و بسیاری از نقاط دیگر آفریقا در همین زمان به وجود آمد.

در نهایت، منع برده‌داری روابط موجود تجارت و قدرت را بر هم زد، همان‌طور که بحران‌های اقتصادی همواره چنین کرده‌اند. همچون همه‌ی انقلاب‌ها، این تحول، برندگان و بازندگانی داشت و احتمالاً بازندگان بیش از برندگان بودند. کسانی که توانستند از شرایط تجاریِ جدید سود ببرند، طبقه‌ی کارآفرین جدیدی آفریدند که به‌زودی صنعت تازه‌ی چاپ و انتشار را پیشرفت دادند و با شکل‌گیری عصر استعمار، این صنعت در آکرا و لاگوس و دیگر شهرها رواج یافت. اما وقتی به‌تدریج نخبگان پراکنده‌ی سیاسی که پس از بحران هنوز در قدرت باقی مانده بودند جای خود را به استعمارگران دادند، نتیجه‌ی این تحولات برای بسیاری از دیگر مردم چیزی جز افزایش کار اجباری، جابه‌جایی اجباری و نهایتاً توان‌زدایی سیاسی نبود.

برای یافتن خاطرات این بحران‌های اقتصادیِ قرن نوزدهم و نتایج آنها به کاوشی چندان ژرف نیاز نیست. این واقعیت‌ها در تاریخچه‌های خانوادگی در بسیاری از بخش‌های آفریقای غربی به‌آسانی دیده می‌شوند. این تاریخچه‌ها معمولاً با داستانی درباره‌ی مهاجرت (یا انتقال اجباری) آغاز می‌شوند؛ و همین واقعیت‌ها را در تاریخ غذای دومودا و امثال آن نیز می‌توان یافت که در جشن‌های بزرگ پخته می‌شوند و تاریخ انتقال، تولید و تغییر را در خود پنهان دارند. حال که در طول سال کنونی روابط تجارت و قدرت زیروزِبَر شده‌اند و جشن‌های بزرگ احتمالاً به شکل خاطراتی دیرباز به نظر می‌آیند، اندیشیدن درباره‌ی آنها و داستان‌هایی که بازگو می‌کنند، یادآور پیچیدگی‌های این تاریخ پرطنین بحران‌هاست.

شیوه‌ی عملکرد نظام‌های تولید غلات را می‌توان از خلال واقعیت کنونی گامبیا به‌روشنی دید. نام این کشور از یک رودخانه گرفته شده اما اغلبِ جوامع روستایی آن در امتداد نهرها یا رود‌های تأمین‌کننده‌ی آب این رودخانه زندگی می‌کنند (که خود ممکن است به‌آسانی پنجاه تا صد متر پهنا داشته باشند). در امتداد این نهرها و انشعابات کوچکی که به همین نهرها می‌ریزند، ویرانه‌هایی از ساختمان‌های رنگ‌شده‌ی فرسوده را می‌توان دید که در کنار اسکله‌هایی کوچک بنا شده‌اند. اینها مکان بارگیری غلاتی مثل بادام‌زمینی بودند که با ارابه به اسکله آورده می‌شدند تا بارگیری شوند و از اینجا در قایق‌های باری به انبارهایی در پایتخت، بَنجول، منتقل شوند و سپس از آنجا به‌سوی دیگرِ اقیانوس فرستاده شوند.

وقتی درباره‌ی نیروی کار سؤال کردم، چهره‌ی عُمَر در هم رفت و به نظر غمگین می‌آمد.

در دوران استعمار، هرچند روستاها باید سهمیه‌های تولید مشخصی را تأمین می‌کردند اما سازمان‌دهی کار به عهده‌ی محل گذاشته شده بود. آلکالوس‌ها (رئیس‌ها) توزیع زمین را کنترل می‌کردند و بخش عمده‌ای از کارهای کشاورزی را کشاورزان غریبه انجام می‌دادند؛ مردان جوانی که اغلب از راه دور آمده بودند. آنها در برابرِ سهمی از محصول، زمین را اجاره می‌کردند و امیدوار بودند که پول پس‌انداز کنند تا مهریه‌ی همسر آینده‌شان را پرداخت کنند (که برخلاف سنت غربی، در غرب آفریقا داماد باید آن را بپردازد). بنابراین، با شروع دوران استعمار، نقل‌مکان و رابطه‌ی آن با هنجارهای زندگی اجتماعی از پیش بخشی از فرایند تولید شده بود، حتی پیش از آنکه پس‌لرزه‌های بحران‌های اقتصادی قرن نوزدهم به آنجا برسد.

در نخستین دهه‌های قرن بیست‌ویکم، کارخانه‌های بادام‌هندی و انبه رشد کردند و به کشاورزانِ خرد اجازه‌ی کسب درآمد‌های بیشتری را نسبت به بادام‌زمینی سنتی دادند. قبل از شروع بحران همه‌گیری کرونا، این امکان وجود داشت که انبه در باغی در جعبه گذاشته شود و چهار یا پنج روز بعد، در پاریس یا مادرید روی قفسه‌ی سوپرمارکت قرار بگیرد. چند سال پیش، در دیداری از کاسامانس (Casamance)، دوستی مرا به باغ انبه‌ی خود برد. روز کرختی‌آوری در پایان فصل خشک بود و درختان انبه هدیه‌ای جز انبه در اختیار ما می‌گذاشتند: سایه‌شان را. وقتی گرم‌ترین بخش روز گذشت، عمر میوه‌های دست‌چینِ رسیده را در جعبه گذاشت و اصرار کرد که آنها را برای خانواده‌ام به خانه ببرم. اما به‌گفته‌ی او، این کار سنت معمول آنها نبود. او به‌تازگی زمین‌های خانوادگی‌اش را از تولید بادام‌زمینی به باغ تولید انبه تبدیل کرده بود.

وقتی از میان روستا قدم‌زنان بازمی‌گشتیم، از او پرسیدم که چه مدت خانواده‌اش در کار تولید بادام‌زمینی بوده‌اند و آن وقت عمر بخشی از تاریخچه‌ی خانواده‌اش را برای من گفت؛ چطور آنها در بخش شمالی سنگال بودند و در قرن نوزدهم به جنوب مهاجرت کردند تا به اداره‌ی کارخانه‌های جدید بادام‌زمینی کمک کنند. با افتخار می‌گفت: «ما خانواده‌ی پرنفوذی بودیم! همه می‌دانستند ما که هستیم.»

وقتی منتظر اتوبوس بودیم که ما را به شهر نزدیک بعدی ببرد، با مردی پیر ملاقات کردیم که شروع به صحبت درباره‌ی تاریخ کرد. بله، خانواده‌ی عمر مشهور بودند. بعضی از آنان بازرگان بودند و برخی دیگر جنگجو. مردم در آن دهه‌ها باید برای زنده‌ماندن می‌جنگیدند و زندگی آسان نبود. بسیار سخت می‌شد برای ازدواج پول پس‌انداز کرد تا مهریه پرداخت شود.

آنگاه کنجکاوی تاریخ‌نگارانه بر من غلبه کرد و از آنها درباره‌ی کار اجباری پرسیدم. چهره‌ی عمر در هم رفت و به نظر غمگین می‌آمد. او گفت این چیزی است که مردم غرب درک نمی‌کردند زیرا هرگز فقر واقعی را تجربه نکرده بودند. اگر کسی بداند که فقر واقعی چیست، به هر ترتیبی از آن می‌گریزد. زیرا در آن روزها وقتی بحران شروع شد، به‌آسانی می‌شد کسانی را برای کار در کارخانه‌ها پیدا کرد. به‌گفته‌ی او، وقتی چیزی نداری، وقتی بحران اقتصادی هست، قدرتمندان بیش از هر زمانی سلطه پیدا می‌کنند زیرا آدم حاضر است هر کاری بکند تا دست‌کم غذایی برای خوردن داشته باشد.

 

برگردان: پویا موحد


توبی گرین استاد تاریخ و فرهنگِ پیشااستعماریِ آفریقا در کینگز کالج در لندن و نویسنده‌ی کتاب مشتی پر از صدف: آفریقای غربی از پیدایشتجارت بردهتا عصر انقلاب (۲۰۱۹) است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Toby Green, After slavery, Aeon, 30 March 2021.

تلاش آمریکا برای خرید نفت از ایران و ونزوئلا و تمسخر پوتین

رئیس جمهوری روسیه تلاش آمریکا برای خرید نفت از ایران و ونزوئلا را به تمسخر گرفت. او گفت که تحریم‌ها علیه این کشور بازارهای جهانی را بی‌ثبات می‌کند و روسیه “راهی برای انطباق” پیدا خواهد کرد.ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه روز پنجشنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) در یک نشست ویدیویی با اعضای هیات دولت خود گفت که مجازات‌های غرب علیه این کشور بازارهای جهانی انرژی و مواد غذایی را بی‌ثبات می‌کند و مدعی شد که روسیه قوی‌تر از گذشته از این بحران خارج خواهد شد.

کشورهای غربی به تجاوز روسیه به اوکراین با تحریم‌های گسترده واکنش نشان داده‌اند و می‌خواهند این تحریم‌ها را سنگین‌تر کنند. آمریکا واردات نفت و گاز روسیه را ممنوع کرده و از سایر کشورها خواسته‌ است به این مسیر بپیوندند. بریتانیا نیز گفته است که به واردات نفت از روسیه تا پایان سال جاری میلادی به طور پایان می‌دهد.

مسکو راهی برای انطباق پیدا می‌کند

پوتین این تحریم‌ها را کم اهمیت جلوه داده و گفته است که مسکو راهی برای “انطباق” پیدا خواهد کرد. به باور او این سیاست به آمریکا و اروپا آسیب می‌زند.

پوتین تاکید کرد که مسکو به صادرات نفت و گاز از جمله از طریق اوکراین در میانه درگیری نیز ادامه می‌دهد و “به تمام تعهدات خود در زمینه تامین انرژی احترام می گذارد.” او غرب را مسئول افزایش قیمت‌های انرژی دانست و سرزنش کرد و با اشاره به افزایش قیمت‌ها در اروپا گفت: “این تقصیر ما نیست. این نتیجه محاسبات اشتباه آنهاست. نیازی به سرزنش ما نیست.”

پوتین همچنین تلاش آمریکا برای بستن قرار‌دادهای نفتی با ایران و ونزوئلا را به تمسخر گرفت و گفت: آنها “حاضرند با ایران صلح کنند و فورا تمام اسناد را امضا کنند”.

رئیس جمهوری روسیه همچنین هشدار داد که تحریم‌های غرب می‌تواند قیمت مواد غذایی در جهان را افزایش دهد، زیرا روسیه یکی از تولیدکنندگان اصلی کود در جهان است.

او گفت: «اگر همچنان برای تامین مالی و تدارکات تحویل کالاهای ما (کود) مشکل ایجاد کنند، قیمت‌ها افزایش می‌یابد و این بر محصول نهایی یعنی محصولات غذایی تأثیر می‌گذارد».

خبرگزاری آناتولی روز پنج‌شنبه اعلام کرد که روسیه در اطلاعیه‌ای صادرات بیش از ۲۰۰ کالا از جمله خودرو و قطعات مخابراتی، وسایل پزشکی، الکترونیکی و کشاورزی را تا پایان سال‌جاری ممنوع اعلام کرده است.

بنا بر این اطلاعیه «صادرات تجهیزات حمل و نقل ریلی، کانتینرها، توربین‌ها و ماشین آلات ممنوع و صادرات مانیتور، پروژکتور، کنسول و پنل‌ها نیز متوقف شده است».

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

از روز ۲۴ فوریه و با حمله روسیه به اوکراین قیمت‌ گاز و نفت خام در بازارهای اروپا و جهان به سرعت بالا رفت و در برخی روزها رکورد شکست.

روسای کشورهای عضو اتحادیه اروپا که اکنون در ورسای گرد آمده‌اند گفته‌اند که از تحریم نفت و گاز روسیه پیروی نمی‌کنند زیرا تبعات سنگینی برای صنایع آنها دارد. آلمان و ایتالیا بیشترین وابستگی را به گاز روسیه دارند.

ظاهر آرام پوتین برای بی‌اهمیت نشان دادن تحریم‌ها

پوتین هنگام سخن گفتن درباره تنگناهایی که تحریم‌ها به وجود می‌آورند ظاهری آرام به خود گرفت و وعده داد: “از این دوره عبور خواهیم کرد” او خواستار تطبیق کشور با شرایط جدید شد و اذعان کرد که “روس‌ها ممکن است نگران توقف عرضه‌ (کالاها) باشند، اما چیزی وجود ندارد که کرملین نتواند حل کند”.

او گفت: “واضح است که در چنین مواقعی تقاضای مردم برای برخی کالاها همیشه افزایش می‌یابد، اما ما شک نداریم که در زمان مناسب این مشکلات را با آرامش حل خواهیم کرد و به تدریج مردم به روال عادی برمی‌گردند”.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

پوتین مدعی شد که بحران فعلی روسیه را قوی‌تر خواهد کرد و در نهایت همه اینها به “افزایش استقلال، خودمختاری و حاکمیت” روسیه منجر خواهد شد. او همچنین اطمینان داد که از حقوق سرمایه‌گذاران و همکاران خارجی که در روسیه می‌مانند و به کار خود ادامه می‌دهد محافظت خواهد شد.

سرویس اطلاعات آمریکا: تلفات روسیه باعث عقب‌‌گرد پوتین می‌شود

سازمان اطلاعات ملی آمریکا به این ارزیابی رسیده‌ که پوتین ممکن است در نتیجه مطلوب خود از جنگ با اوکراین تجدیدنظر کند. وزیران انرژی G7 از اوپک خواستند تولید نفت را افزایش دهد. مردم ماریوپل هم‌چنان در محاصره و مضیقه هستند.● سرویس اطلاعات ملی آمریکا: تلفات ارتش روسیه موجب عقب‌نشینی پوتین خواهد شد

تلفات سنگین ارتش روسیه امکان دارد پوتین را به عقب‌گرد از رویکردش در تهاجم به اوکراین وادار کند. این چیزی است که مدیر اطلاعات ملی امریکا در مقابل کمیته سنا بیان کرد.

خانم اوریل هینس با متهم کردن نظامیان روسی به نقض گسترده امنیت شهروندان عادی، خسارات انسانی وارده به ارتش روسیه را قابل توجه خواند و گفت: «سرویس‌های مخفی همه اقدامات روسیه را مستند کرده‌اند تا مسکو را پاسخگو کنند و هم‌زمان اولین نشانه‌ها از تغییر در رویکرد پوتین را مشاهده کرده‌اند.»

او افزود که سرویس‌های اطلاعاتی به این ارزیابی رسیده‌اند که پوتین ممکن است در نتیجه مطلوب خود از جنگ با اوکراین تجدیدنظر کند.

● دعوت از اوپک برای افزایش تولید نفت

وزیران انرژی هفت کشور صنعتی پیشرو (G7) در نشست خود از بزرگترین صادرکنندگان نفت دنیا خواستند تولید خود را افزایش دهند. در سند نهایی نشست گروه هفت آمده است: «از این کشورها خواسته می شود مسئولانه عمل کنند و افزایش عرضه گاز و نفت را در نظر بگیرند.»

جنگ در اوکراین باعث شده که بهای هر بشکه نفت به ۱۳۰ دلار و بالاترین رکورد از سال ۲۰۰۸ برسد.

● استمداد معاون نخست‌وزیر اوکراین برای کمک به ماریوپل

ایرنا ورشچوک، معاون نخست‌وزیر اوکراین در پیامی ویدئویی از جامعه جهانی برای کمک به شهر محاصره شده ماریوپل کمک خواست. خانم ورشچوک در این پیام با اشاره به محرومیت مردم از آب و غذا و دارو و تامین جانی می‌گوید: «به داد ماریوپل برسید. یک فاجعه انسانی در آنجا جریان دارد.»
او اضافه می‌کند که سکنه این شهر بندری از کریدورهای بشردوستانه موجود در شهرهای دیگر هم بی نصیب مانده‌اند. در دو روز گذشته، بیش از ۶۰هزار نفر از شهرهای سومی، تروستیانتس و کراسنوپیلیا به نقاط امن منتقل شده‌اند اما ساکنان ماریوپل همچنان زیر آتش درگیری‌ها قرار دارند.

● پوتین: تحریم ها استقلال روسیه را تقویت می‌کند

رئیس جمهور روسیه در نشستی با مقامات دولتی به فشار تحریم‌ها اذعان کرد اما هم‌زمان مدعی شد که این امر به تحکیم موقعیت این کشور می‌انجامد.

پوتین در باره تحریم‌های بی‌سابقه غرب گفت: «فشار تحریم همیشه روی روسیه بوده اما اکنون ویژگی پیچیده‌ای پیدا کرده و مشکلات خاصی به وجود خواهد آورد. اما ما به انها غلبه می‌کنیم»

خبرگزاری اینترفاکس از قول پوتین نوشت «ما از این دوران عبور می‌کنیم و اقتصاد با شرایط جدید سازگار خواهد شد. این در نهایت باعث مستقل‌تر شدن ما از بقیه جهان و تقویت خودمختاری و حاکمیت ما خواهد بود.»

● دفتر حقوق بشر سازمان ملل مرگ۵۴۹ غیرنظامی اوکراینی را تصدیق کرد

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، مدارک مربوط به جان باختن ۵۴۹ شهروند عادی اوکراینی در حملات روسیه را ارائه کرد. این مستندات هم‌چنین شامل اطلاعاتی در باره مصدومیت ۹۵۷غیرنظامی دیگر است.

میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل تاکید کرده که آمار واقعی به مراتب بیش‌‌تر از ارقام رسمی است زیرا حدت و شدت اوضاع امکان بررسی سریع خبرها را نمی‌دهد.

کمیساریای عالی تنها آمار کشتگان و مجروحانی را ارائه می‌دهد که خود به طور مستقل آن را تایید کرده باشد.

● هماهنگی دولت آلمان برای اسکان خصوصی ۳۰۰هزار جنگزده اوکراینی

وزارت کشور آلمان از توافق با چند کارگزار اقامتی از جمله Airbnb.org و #Unterkunft-Ukraine (اتحادی از چند سازمان و تشکل مدنی) برای کمک به اسکان پناهجویان اوکراینی خبر داد.

مارکوس ریشتر، وزیر مشاور در امور داخلی گفت: «ما موجی از همبستگی را تجربه می‌کنیم و جامعه مدنی بسیج شد تا ۳۰۰ هزار امکان رایگان و خصوصی در سراسر آلمان را تامین کند.»

وزارت کشور آلمان سامانه‌ای را گشوده که داوطلبان بتوانند با ثبت‌نام در آن، اتاق یا آپارتمان در اختیار پناهجویان قرار دهند.
Airbnb.org تجربه مشابهی برای تامین سرپناه جنگزدگان و پناهجویان سوری و افغان را دارد.

● دولت آلمان از سفر شرودر به مسکو اظهار بی‌اطلاعی کرد

خبرگزاری آلمان گزارش داد که اولاف شولتس و محافل دولتی برلین، در جریان ملاقات ادعایی صدراعظم اسبق این کشور با پوتین نیستند و هیچ اطلاعی از چنین سفری ندارند. پورتال خبری “پولیتیکو” پیش‌تر اعلام کرده که گرهارد شرودر به عنوان بخشی از تلاش‌های میانجی‌گرانه در ارتباط با جنگ در اوکراین، برای دیدار با پوتین به مسکو می‌رود.

● زلنسکی هفته آینده در پارلمان آلمان سخنرانی می‌کند
به گزارش هفته نامه “اشپیگل” و بنا بر توافق روسای شورای فدرال (بوندس‌رات) و مجلس فدرال (بوندستاگ)، رئیس جمهور اوکراین قرار است یک سخنرانی ویدئویی برای نمایندگان پارلمان ایراد کند.

تاریخ این سخنرانی احتمالا پنجشنبه ۱۷ مارس خواهد بود. اشپیگل می‌نویسد، ابتدا قرار بود زلنسکی در جلسه مجازی شورای فدرال شرکت داشته باشد.

رئیس جمهور اوکراین روز سه‌شنبه هشتم مارس نیز در پارلمان بریتانیا با نمایندگان سخن گفت و ضمن تاکید بر روحیه مقاومت مردم کشورش، خواهان حمایت‌های بیشتر غرب برای مقابله با تهاجم روسیه شد.

● پارلمان لیتوانی وضعیت فوق‌العاده را تشدید کرد

وضعیت اضطراری در لیتوانی که تنها چند ساعت پس از تهاجم روسیه به اوکراین برقرار شد، با تصویب پارلمان این کشور تا ۲۰ آوریل تمدید و تشدید شد. طبق این مصوبه، پلیس این اختیار را خواهد داشت تا در صورت مشاهده هرگونه اطلاعات نادرست، “پروپاگاندای جنگی” و “تحریک به نفرت” در رسانه‌ها، آنها را تا ۷۲ ساعت مسدود کند.

لیتوانی به عنوان یک جمهوری سابق شوروی و عضو کنونی اتحادیه اروپا، بیم دارد که هدف بعدی روسیه باشد.

● شرودر به ملاقات پوتین می‌رود

پایگاه خبری “پولیتکو” گزارش داده که صدراعظم اسبق آلمان، عصر پنجشنبه (دهم مارس) با پوتین در مسکو دیدار خواهد کرد. گرهارد شرودر که مناسبات حسنه‌ای با رئیس جمهور روسیه دارد و عضو هیات مدیره کنسرن گازپروم است، از زمان شروع جنگ اوکراین زیر فشار شدیدی بوده تا با کرملین مرزبندی کند.

پولتیکو می‌نویسد که این ملاقات، بخشی از تلاش‌های میانجی‌گرانه برای راه‌حلی در جنگ اوکراین است.

● روسیه خواستار بازگرداندن آثار هنری از دو موزه میلان شد

مقامات دو موزه در ایتالیا می‌گویند باید آثار هنری امانتی روسیه را بر گردانند. دومینیکو پیراینا، مدیر موزه Palazzo Reale در میلان گفت موزه هرمیتاژ سن‌پترزبورگ، نامه‌ای برای پس گرفتن چند اثر هنرمندان ایتالیایی، از جمله تابلویی از تیتیان (تیتزیانو وچلی)، نقاش مکتب ونیز برای انها فرستاده است.

پیراینا اعلام کرد: «… روزگار سخنی است. با خواندن نامه بسیار تلخکام شدم زیرا فرهنگ و هنر باید از جنگ در امان بمانند.»
گالری دیتالیا d’Italia نیز نامه‌های مشابهی از سه موزه روسیه برای برگرداندن ۲۳ اثر از مجموع ۲۰۰ اثر موجود در یک نمایشگاه دریافت کرده و در حال بررسی امر است.

● شولتس و مکرون از پوتین خواستار آتش‌بس فوری شدند

صدراعظم آلمان و رئیس جمهور فرانسه در تماس تلفنی با پوتین، بار دیگر از او خواستند در اوکراین آتش‌بس فوری برقرار کند. اشتفان هبشترایت، سخنگوی دولت آلمان گفت: «شولتس و مکرون مصرانه گفته‌اند که هر راه‌حلی برای بحران باید از طریق مذاکره بین کی‌یف و مسکو حاصل شود.»

طبق اعلام دفتر ریاست جمهوری فرانسه، هر سه مقام توافق کرده‌اند که در روزهای آینده در تماس نزدیک باقی بمانند. دیمتری پسکوف، سخنگوی کرملین هیچ توضیحی در باره این مکالمه سه جانبه نداده و تنها تایید کرده که موضوع گفت‌وگوی طرفین، اوکراین بوده است.

● نیمی از جمعیت کی‌یف شهر را ترک کرده‌اند

ویتالی کلیتچکو، شهردار کی‌یف طی سخنانی در تلویزیون اوکراین گفت: «بر اساس اطلاعات ما از هر دو ساکن کی‌یف، یک نفر فرار کرده است.« این قهرمان سابق بوکس جهان یادآور شد که پیش از جنگ ۵/ ۳ میلیون نفر در کی‌یف و اطراف آن زندگی می‌کردند و اینک دستکم دو میلیون نفر از شهر گریخته‌اند.

شهردار کی‌یف اضافه کرد که با تشدید نظارت بر هر خیابان، هر ساختمان و هر مکان عمومی، شهر به یک “قلعه” مبدل شده است.

● روسیه تهدید کرد اموال شرکت‌های تحریم‌کننده را ضبط می‌کند

کمپانی‌های غربی که در واکنش به جنگ اوکراین، روسیه را ترک می‌کنند، با خطرمصادره و ضبط تاسیسات و مراکز خود روبرو خواهند بود. دیمیتری مدودوف، معاون شورای امنیت روسیه، با اعلام این خبر گفت: «این شرکت‌ها عملا علیه سرنوشت زیرمجموعه‌های خود اقدام کرده‌اند.»

مدودف تهدید کرد که مسکو در حال تصمیم‌گیری برای ورشکسته خواندن این شرکت‌ها و ملی کردن اموال آنهاست.» او در توجیه چنین گامی عنوان کرد که باید برای سرمایه‌گذاران وحشت‌زده و به حال خود رها شده فکری کرد و تخصیص اموال مصادره شده برای به راه انداختن کسب و کار جدید “رویکردی منصفانه و منطقی است.”

● لاوروف: زایشگاه ماریوپل خالی و تحت تصرف راست‌گرایان بود

وزیر خارجه روسیه گزارش‌های مربوط به حمله به اهداف غیرنظامی در اوکراین را رد کرد. او در خلال حضور در آنتالیا برای مذاکره با همتای اوکراینی خود، بمباران بیمارستان ماریوپل را رد نکرد اما افزود که این مکان از بیماران و پرستاران تخلیه شده بود و نیروهای دست راستی اوکراین از آن به عنوان پایگاه استفاده می‌کردند.

با وجود مدعای لاوروف، تصاویر زیادی از غیرنظامیان مجروح در جریان حمله به این بیمارستان وجود دارد. مقامات ماریوپل گفته‌اند سه نفر از جمله یک کودک در جریان حمله کشته شدند.

اتحادیه اروپا این حمله را “جنایت جنگی هولناک” خوانده است

● بهای سوخت در آلمان تصاعدی است
مصرف‌کنندگان آلمانی با نگرانی سیر پرشتاب قیمت سوخت را دنبال می‌کنند. هر لیتر بنزین دیزل تنها طی یک روز ۸/ ۱۱ سنت افزایش یافت و هر لیتر بنزین برای اولین بار از مرز دو یورو عبور کرد. از زمان شروع جنگ اوکراین، قیمت سوخت به صورت چشمگیری بالا رفته است. قبل از حمله روسیه، هر لیتر بنزین سوپر ۷۵/ ۱ یورو و هر لیتر گازوییل ۶۶/ ۱ یورو.

● نزدیک ۱۰۰هزار اوکراینی به آلمان پناه آورده‌اند

وزارت کشور آلمان با استناد به آمار پلیس فدرال از ثبت نام و شناسایی ۹۵هزار و ۹۱۳ جنگزده اوکراینی خبر داد.سخنگوی این وزارت‌خانه در عین حال اعلام کرد که چون هیچ کنترل مرزی ثابتی وجود ندارد، ممکن است شمار آوارگانی که به اشکال گوناگون وارد آلمان شده‌اند، از این رقم، به مراتب بیشتر باشد.

” نظم جدید اتحادیه اروپا” موضوع نشست کشورهای عضو در کاخ ورسای

نشست سران ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در کاخ ورسای تحت الشعاع جنگ اوکراین آغاز به کار کرده است. محور بحث‌های این نشست حول اقدامات علیه روسیه، تحریم‌ها، کمک‌های اقتصادی به اوکراین و حرکت به سوی ایجاد ارتش اتحادیه اروپاست.کاخ ورسای در غرب پاریس در طول تاریخ بارها صحنه سیاست جهانی و نمایش قدرت در سرنوشت جنگ و صلح قاره اروپا بوده است. اکنون سران دولت‌های عضو اتحادیه اروپا بار دیگر در این کاخ گردهم آمده‌اند، آنهم در بحبوحه جنگی هولناک در این قاره.

امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه و میزبان نشست کشورهای عضو اتحادیه اروپا یکی از اهداف این اتحادیه را “ایجاد نظمی نوین” اعلام کرده است؛ تا سال ۲۰۳۰ باید اروپایی ایجاد شود که “نقش رهبری را در سطح جهانی به عنوان یک نیروی مبتکر و نوآور ایفا کند”. مکرون می‌خواهد اتحادیه اروپا نه تنها با یک ارتش تبدیل به یک “اتحادیه نظامی” شود، که ستونی مستقل از آمریکا در ناتو باشد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

در این چشم‌انداز ۲۷ کشور اتحادیه اروپا همچنین باید از طریق سرمایه گذاری‌های عظیم در مبارزه با تغییرات آب و هوایی، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و دور شدن از سوخت‌های فسیلی و تحول دیجیتالی در صف اول قرار گیرند.

گسترش تحریم‌ها اما نه در حوزه نفت و گاز

این نشست روز پنج‌شنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) شروع شد و تا فردا ادامه دارد. برنامه نشست به شدت تحت تاثیر جنگ روسیه علیه اوکراین و مدیریت بحران در بالاترین سطوح در سراسر جهان است.

در ورسای قرار است درباره گسترش تحریم‌ها علیه رژیم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، تصمیم گیری شود. بیش از ۵۰۰ نفر در فهرست افراد “نامطلوب” قرار دارند که دارایی‌های آنها در اروپا مصادره می‌شود. تحریم بانکی به بلاروس نیز کشیده می‌شود و تجهیزات حمل و نقل ممکن است دیگر به این کشور صادر نشود.

اما کشورهای اتحادیه اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه توسط آمریکا پیروی نخواهند کرد. به گفته مارک روته، نخست وزیر هلند، نمی توان وقفه کاملی را که در صنایع به وجود می‌آید، تحمل کرد. همانطور که اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز تاکید کرده است، صنایع این کشورها به سوخت نیاز دارد.

زبان مشترک با پکن

صدراعظم آلمان و رئیس جمهوری فرانسه در حال حاضر نقش اصلی را در مدیریت بحران ایفا می‌کنند و همچنان بر دیپلماسی تکیه دارند. این دو به نمایندگی از اتحادیه اروپا در حال مذاکره با طرف‌های ذینفع هستند. آنها دور روز پیش با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین گفت‌وگو کردند تا بتوانند با او به زبان مشترکی برای حل بحران اوکراین برسند. بخصوص که شی وضعیت اوکراین را “نگران کننده” خوانده و خواستار “حداکثر خویشتنداری” شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

وزرای خارجه این سه کشور باید گفت‌وگوهای مستقیم بین مسکو و کی‌یف را تسهیل کنند. امیدها برای اولین قدم به سوی صلح به دیدار سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه و همتای اوکراینی وی دیمیترو کولبا بسته شده بود. ولی این دیدار به نتیجه نرسید.

به همین دلیل نیز سران اتحادیه اروپا با وجود هدف قرار دادن تحریم‌های اقتصادی شدیدتر علیه روسیه، اکنون می‌خواهند برای دستیابی به یک راه‌حل دیپلماتیک تلاش بیشتری کنند. آنها نیز مانند ناتو مداخله نظامی مستقیم توسط کشورهای اتحادیه اروپا را منتفی می‌دانند.

این که تا چه اندازه در این نشست چشم‌انداز ورود اوکراین به اتحادیه اروپا موضوع بحث باشد نیز روشن نیست.

خسرو خوبان؛ تاریخ یک انقلاب

رضا دانشور در رمان “خسرو خوبان” به تاریخ ما برمی‌گردد. به کشوری با پیشینه کهن که در سال ١٣٧٥ “انقلابی هولناک” را پشت سر گذاشت، و “خسرو خوبان” تاریخ همین انقلاب است که ریشه در گذشته‌های دور دارد.”پیروزی انقلاب همچون معجزه‌ای نامنتظر، طومار زندگی دقیانوسی را که به چشم نسل‌ها بی‌مرگ می‌نمود، به سرعتی باورنکردنی درهم پیچیده بود و از آن پس حوادث نوظهوری که به سرعت سیل فرامی‌رسیدند با همه غرابتشان، بدیهی و ممکن تلقی می‌شدند”. انقلاب که آمد، “آهنگ زندگی با نواخت چرخش تب‌آلود خون در رگ‌ها شتاب سرسام‌آوری گرفته بود”.

داستان در خواب و بیداری، در آگاهی و نا‌آگاهی می‌گذرد و ضمیر آشکار و پنهان آدمی را درمی‌نوردد، هم‌چنان‌که انقلاب سال ٥٧ کابوسی بود در خواب و بیداری، کابوسی که ترس و دلهره را در تمامی گوشه‌های هستی با خویش به همراه داشت. “شور حادثه‌‌ای که در خیابان تاریخ مملکت می‌گذشت چون شطی به خانه‌ها سرازیر می‌شد”. و همین شور است که در خیابان به کابوس بدل می‌گردد، کابوسی ریشه‌دار که ریشه در تاریخ کشور دارد، ریشه در زندانی از اسطوره و فرهنگ و مذهب.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

“خسرو خوبان” استفراغ تاریخ است، استفراغ انسان تاریخی تا ببیند در طول سال‌ها چه خورده که هنوز هضم‌ناشده، معده‌اش را می‌آزارد. “خسرو خوبان” فریاد انسان ایرانی‌ست در برهوت، گنگ و محو که شنیده نمی‌شود. روح را می‌خراشد و جان می‌آزارد. رضا دانشور در “خسرو خوبان” از افسانه‌ها و تمثیل‌های این سرزمین وام می‌گیرد تا بتواند داستانی پدید آورد، برازنده امروز این کشور.

“کهندژ” روستایی‌ست افسانه‌ای در کوه البرز که انگار قریه در نوک قله قرار دارد، بی‌آن‌که دامنه آن معلوم باشد، تنها و متروک، با آدمیانی که نشان از شاهنامه دارند، ولی صاحب امامزاده و پیامبر هستند. روستایی دو تکه؛ کهندژ بالا و کهندژ پایین.

هرچه هست در “کهندژ” ریشه دارد، روستایی که هنوز ناشناخته مانده و سرانجام ناشناخته به زیر بهمن مدفون می‌شود، روستایی که پیش از انقلاب کشف شده بود، ولی آوار بهمن در پس از انقلاب این کشف را نه تنها راه به جایی نبرد، بلکه متوقف کرد. موضوع از آنجا آغاز می‌شود که؛ گروهی وابسته به “انجمن اسلامی پژوهش اسناد” پس از انقلاب در جریان بررسی پرونده‌های ساواک به سلسله گزارش‌های مشکوکی از روستایی به نام “کهندژ” برمی‌خورد که تا روز انقلاب ادامه داشته است. آخرین گزارش حکایت از این دارد که قافله‌ای از دیوانگان، روسپیان و جادوگران به قریه مزبور آمده‌اند و این حرکت مشکوک شاید به خاطر گنج‌های ناشناخته‌در روستا باشد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در پیگرد گزارش مذکور و تحقیقاتی که به عمل می‌آید، گزارش دیگری از کارمندی شاغل در اداره ثبت اسناد و املاک جالب‌تر است. او مدعی می‌شود که پسرش سپاهی‌دانش “کهندژ” بوده و در همانجا مفقودالاثر شده است. موج انقلاب ادامه تحقیقات را مسکوت می‌گذارد. پس از انقلاب، حکومت جدید گروهی بسیجی را جهت تحقیق به این منطقه گسیل می‌دارد. این گروه چیزی نمی‌یابد و اثری از “کهندژ” به چشم نمی‌خورد. در بازگشت اما در برف‌های ارتفاعات البرز به لکه خونی برمی‌خورد که پس از حفاری، جسدی کشف می‌شود که آنجا مدفون بود. جسد به سردخانه منتقل می‌شود.

در طی جنگ ایران و عراق، در زمانی که جنازه کشته‌شدگان جنگ ارزشی بسیار داشت، دستی از جنازه‌ای در اختیار زنی قرار می‌گیرد که می‌بایست دست شوهر کشته‌‌شده‌اش در جبهه جنگ باشد. آقای راستین، کارمند سابق اداره ثبت اسناد و املاک با دیدن این دست، مدعی است که این دست به پسرش بهرام تعلق دارد که در “کهندژ” سپاهی‌دانش بوده و مفقودالاثر شده است. و حال دادگاه باید به شکایت این دو رسیدگی کند. دادگاه اما تمایلی به رسیدگی پرونده ندارد، زیرا شهادت داده می‌شود که آقای راستین دیوانه است و حرف‌هایش نمی‌تواند سند باشد. در این میان منشی دادگاه که قبلاً کتابفروش بوده و آقای راستین را می‌شناخت بنا به تمایلی شخصی، موضوع را تعقیب می‌کند. اسناد و مدارکی می‌یابد و از آنها جزوه‌ای منتشر می‌کند که توسط اداره سانسور جمع‌آوری می‌شود و خود او به هشتاد ضربه شلاق محکوم می‌شود.

شخصیت‌های داستان هر کس روایت خویش از واقعیت را بیان می‌کند، در نتیجه داستان بر نقل‌های شخصیت‌های آن استوار است و شکل می‌گیرد. و این خود شگردی‌ست که نویسنده از طریق آن، بُعد افسانه‌ای بودن داستان را کاهش می‌دهد.

نطفه بهرام راستین در زابل بسته می‌شود، در دریاچه هامون، از توتن‌رانی زابلی و یا آقای راستین؟ و این سری است که ریشه در تاریخ سراسر توهم ما دارد. همسر آقای راستین بعد از واژگون شدن توتن، در آب سقوط می‌کند و همان روز (همان لحظه؟) باردار می‌شود. یک می‌فروش یونانی به نام اسکندر واقعیت موضوع را می‌داند، ولی ترجیح می‌دهد، لب به سخن باز نکند. تاریخ ما در هامون، در سیستان ناشناخته است، مبهم است. بهرام راستین همانی است که بعدها به خسرو خوبان مشهور می‌شود.

بهرام راستین را تشابهی با سه منجی‌آیین زرتشتی‌؛ هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانت است. آنان می‌خواستند شهری آسمانی را بر روی زمین بنا کنند. با استناد به اوستا سه رهایی‌بخش آیین زرتشت هر کدام در پایانه هزاره‌ای که جهان را ظلم و ستم فراگرفته، برای رهایی مردم ظهور می‌کنند. در پایان هر هزاره از سه هزاره‌عمر جهان، دوشیزه‌ای برای آب‌تنی به دریاچه کیانسه یا کیانسیه که همان هامون باشد، می‌رود و در آن‌جا از تخمه زرتشت بارمی‌گیرد. نطفه‌ی زرتشت می‌بایست در کسی بسته ‌شود تا منجی موعود را باردار گردد. در خسرو خوبان خون آن پیامبر سرانجام در رگان دین و آیینی دیگر جاری گشت که به انقلاب سال ۵۷ انجامید. ریشه‌ی انقلاب در خسرو خوبان به “کهندژ” بازمی‌گردد که هنوز روستایی‌ست ناشناخته برای ما در کوه البرز.

داستان، حکایت بهرام است؛ تولد و مرگ او. گاه به افسانه و گاه به واقعیت، روایت در روایت، که گاه با تکیه بر حوادث روز، بیان می‌شوند. دانشور از افسانه و اسطوره و تاریخ کمک می‌گیرد تا زندگی بهرام را بنویسد. جنگ بهرام را با زندگی به جنگ ایران و عراق پیوند می‌زند، از حادثه پانزده خرداد، جنبش چریکی، حوادث انقلاب تا حکومت خمینی استفاده می‌کند، جنگ واقعی در جبهه‌های جنگ را با جنگ در روستای “کهندژ” می‌پیوندد، و سرانجام بی‌آن‌که به نتیجه‌ای برسد، چشم ما را بر حوادثی می‌گشاید تا ذهن من خواننده، خود به کاوش در ادامه داستان و یا بیرون از آن بپردازد.

به راستی، جنگ اصلی کدام است؟ باید ریشه را در تاریخ نامکشوف خود بجوئیم و یا میدان گسترده‌ای از سئوال‌های گوناگون که چرایی و چگونگی انقلاب سال ٥٧ برای ما فراهم آورد؟ دانشور با مهارت ما را میراث‌خوار بهرام با مارگیر می‌کند و حالا این ما هستیم که باید تکلیف خویش را با مارگیر روشن گردانیم. و اما این مارگیر کیست که بر زندگی ما چنگ انداخته و تصویری شیطانی دارد. او می‌تواند خود خمینی باشد؟ و یا کسی که خمینی خود را نماینده او می‌دانست؟ این مهم نیست، مهم اما این است که او را بشناسیم. و در بازگشت ذهن خویش به “کهندژ” او را از یاد نبریم که انگار ناخواسته به جزئی از هستی ما بدل شده است.

در سخن از “خسرو خوبان” این را نیز باید گفت که؛ زبان غنی کتاب با فرم نوشتاری آن همخوانی دارد. استفاده دانشور از ادبیات کلاسیک ایران، از افسانه و تاریخ و تمثیل و استعاره و حتی طنز، به‌جا و خوب و عالی‌ست. دانشور با این ابزار می‌خواهد خواننده به “کهندژ” رهنمون شود تا چشم خویش بر درون خویش بگشائیم.

“خسرو خوبان” داستان انقلاب است، مردم سراسیمه‌ای که به خیابان‌ها ریختند تا “فروپاشی طاغوت را در سماوات تاریخ” پی ریزند، بی ‌آن‌که بدانند، “هیچ رؤیایی دستم را نمی‌گیرد”. و حال، در پسِ این انقلاب، باید هم‌چون خسرو خوبان “تمام شب را زیر باران” راه برویم و “هر عابر شتابان را پدر” بپنداریم و در پی او برویم.

دانشور نه به شخصیت‌ها، به موقعیت‌ها نظر دارد. در واقع از شخصیت‌ها برای شناختِ موقعیت‌ها استفاده می‌کند. در “خسرو خوبان” بهرام راستین و دیگر شخصیت‌ها بهانه‌ای هستند تا واقعیت و چگونگی رسیدن انسان ایرانی به انقلاب سال ۵۷ مورد توجه قرار گیرد. در این موقعیت ما بنیان‌های فکری خود را بازمی‌شناسیم.

خسرو خوبان انقلاب سال ۵۷ را با جهان اسطوره‌‌ای ایران کهن پیوند می‌زند. نویسنده در این راستا به نقد فرهنگی می‌پردازد که در ما نهادینه شده است.

رضا دانشور در “خسرو خوبان” می‌کوشد آشفتگی‌های ذهن خویش را از آنچه بر او و ما گذشته، سامان بخشد. جفت‌گزینی برای شخصیت‌های این رمان آگاهانه است و به تکرار حادثه در تاریخ و تفکر اجتماعی ما برمی‌گردد. تاریخ در این رمان جفت خویش را که اسطوره باشد، در کنار خود دارد. مادر گیتی در آیین زرتشتی در کنار مادر بهرام راستین می‌نشیند تا خسروی خوبان زاده شود و ببالد. اسکندر و مارگیر و حتی راوی با نویسنده به ضرورت منطقِ داستان جفت می‌شوند. دوبینی‌ها به هم جفت می‌شوند تا جنگ خیر و شرّ، تاریخ و اسطوره، ظاهر و باطن، ذهن و عین و سرانجام دوپاره‌گی ذهن و زبان و فکر انسانِ ایرانی را نشان دهند.

خسرو خوبان تاریخِ هستی انسانِ ایرانی‌ست، تاریخی که هم‌چون آینه، در برابر ما قرار گرفته تا ببینیم و بیندیشیم. خسرو خوبان صدای فریاد ماست در برهوتِ تاریخ. گذشته‌ ما در برابر حال قرار گرفته تا در آن بنگریم، تکرار را دریابیم که گاه لباس تاریخ بر تن دارد و گاه افسانه و اسطوره.

“خسرو خوبان” از جمله آثاری است که نشان می‌دهد نویسنده آن سال‌های سال از فاصله‌ای لازم به فرهنگ و رفتار و به طور کلی هستی تاریخی ما نقادانه نگریسته است و کتاب حاصل همین کوشش اوست.

تاریخ‌سازی دختر ووشو کار ایرانی در مسابقات آسیایی

دختر ووشو کار ایرانی موفق شد برای نخستین بار در تاریخ این رشته، در مسابقات آسیایی دو مدال نقره کسب کند.فاطمه آبادیان، دختر ووشو کار ایرانی که تحت مربیگری بتول‌السادات رفیعی‌پور در بخش تالو بانوان در چارچوب مسابقات ووشو سنتی آسیا شرکت کرد، موفق شد دو مدال نقره کسب کند. در این مسابقات ۲۵۳ ووشو کار از ۲۱ کشور حضور داشتند و آبادیان موفق شد در دو بخش فرم‌های نن دائو و نن چوان در رده دوم قرار بگیرد و با کسب این دو مدال نقره تاریخ‌سازی کند.

نمایندگان ایران در این مسابقات ۲ مدال طلا، ۵ نقره و ۶ مدال برنز کسب کردند.

برای اولین بار در آلمان آمار روزانه مبتلایان به کرونا به ۲۶۵ هزار نفر رسید

بر اساس گزارش موسسه رابرت کخ آلمان برای اولین بار از شروع پاندمی بیش از ۲۶۵ هزار مورد ابتلا به ویروس کرونا در یک روز ثبت شده است. مقامات بهداشتی آلمان میزان ابتلا در شبانه روز گذشته نیز افزایش چشمگیری داشته است.صبح پنج‌شنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) موسسه روبرت کخ آلمان اعلام کرد که شمار مبتلایان به کرونا در این کشور به بیش‌ترین تعداد خود از زمان آغاز پاندمی رسیده است. بر اساس این گزارش آمار ابتلا جدید در یک روز در آلمان ۲۶۵ هزار و ۷۵۲ مورد عنوان شده است. این در حالی است که تعداد مبتلایان به ویروس در هفته گذشته ۴۰ هزار مورد کمتر بوده است.

منحنی این افزایش به وضوح بر روی وب سایت موسسه رابرت کخ قابل مشاهده است و میزان شیوع هفتگی در این آمار افزایش چشمگیری را در چند روز گذشته نشان می‌دهد.

کارشناسان معتقدند میزان واقعی مبتلایان به ویروس کرونا از این تعداد نیز بالاتر است و بسیاری از موارد ابتلا ثبت و گزارش نشده‌اند. یکی از علت‌های این مساله ظرفیت پایین سیستم بهداشت و عدم توانایی در ردیابی برخی از مبتلایان عنوان می‌شود.

در اطلاعات ثبت شده جدید موسسه روبرت کخ ذر آلمان ۲۵۹ مورد مرگ بر اثر کرونا تنها در ۲۴ ساعت گذشته دیده می‌شود،‌ در حالی که میزان مرگ و میر در هفت روز قبل از آن ۲۶۷ مورد بوده است.

تا کنون بیش از ۱۲۵ هزار نفر در آلمان به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داده‌اند.

از شروع همه‌گیری بیش از ۱۶ میلیون مورد ابتلا به کرونا در آلمان به ثبت رسیده است. جمعیت این کشور حدود ۸۲ میلیون نفر است.

کناره‌گیری جوکوویچ از دو رویداد مهم تنیس به دلیل واکسینه نشدن

نواک جوکوویچ، ستاره تنیس مطرح صربستانی که پیش از این گفته بود از حق “آزادی انتخاب”اش برای نزدن واکسن کرونا استفاده کرده است، مسابقات ایندین ولز و میامی را نیز از دست داد.مرد شماره یک سابق تنیس جهان که چندی قبل به دلیل واکسینه نبودن، از کشور استرالیا اخراج شد حالا در آستانه از دست دادن دو رقابت مهم دیگر است.

نواک جوکوویچ اوایل سال جاری میلادی، برای حضور در مسابقات تنیس آزاد استرالیا به این کشور رفته بود اما پس از برگزاری چندین جلسه دادگاه در نهایت به دلیل واکسینه نبودن، بعد از ابطال ویزایش از این کشور اخراج شد. او اما پس از این مسابقات در دوبی به رقابتهای تنیس بازگشت اما شکست او در مرحله یک چهارم نهایی مسابقات برابر ژیری وزلی که حذف او را در پی داشت، باعث شد تا دنیل مدودف با قهرمانی در این دوره و رسیدن به امتیاز ۸۶۱۵، عنوان مرد شماره یک تنیس جهان را از آن خود کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

برنده ۲۰ گرند اسلم اما حالا دو رویداد مهم دیگر جهانی را در حالی از دست می‌دهد که در این مدت بارها تاکید کرده مشکلی برای از دست دادن تورنمنت‌ها ندارد چرا که همچنان بر اعتقادش در خصوص حق انتخاب زدن یا نزدن واکسن کرونا پایبند است.

جوکوویچ در همین راستا، در اینستاگرام خود نوشته است که برای شرکت در مسابقات پیش رو در انتظار تغییر مقررات بوده است اما عدم تحقق این مهم، به انصراف او منجر شده است: «می‌دانستم که با توجه به شرایط ورود به ایالات متحده، بعید است بتوانم به آنجا سفر کنم اما از آنجایی که مقررات بین‌المللی کرونا همیشه در حال اصلاح است، می‌خواستم منتظر بمانم و ببینم آیا چیزی تغییر می‌کند یا خیر. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا تأئید کرد که مقررات تغییر نمی‌کند و این بدان معناست که من در ایالات متحده بازی نخواهم کرد.»

با توجه به کناره‌گیری او از این رقابت‌ها، حالا گریگور دیمیتروف جای او را در این مسابقات خواهد گرفت.

روسیه، آمریکا یا تندروهای ایران برجام را “گروگان” گرفته‌اند؟

گروهی از جمهوریخواهان آمریکا خواستار توقف مذاکرات برجام شدند. روسیه توافق را مشروط به مسئله تحریم‌ها علیه خود کرده است. اروپایی‌ها می‌گویند بدون روسیه هم می‌شود به توافق رسید، اما جناحی در ایران آمریکا را مانع می‌داند.گروهی از سناتورهای جمهوریخواه آمریکا روز چهارشنبه ۱۸ اسفند (۱۰ مارس) از جو بایدن خواستند مذاکرات با ایران بر سر توافق هسته‌ای را کنار بگذارد و تاکید کردند که انجام این توافق به معنای دادن “امتیازی بزرگ” به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در بحبوحه تهاجم نظامی به اوکراین است.

سناتور تد کروز از ایالت تگزاس در یک کنفرانس خبری در این رابطه به رسانه‌ها گفت که این توافق اگر در این زمان اعلام شود، یک “پیروزی بزرگ برای ولادیمیر پوتین خواهد بود”. به گفته او پوتین میلیاردها دلار از معاملات نفت و گاز، از توافقات هسته‌ای و از معاملات تسلیحاتی به دست خواهد آورد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

سناتور جیم ریش، از ایالت آیداهو ایران و روسیه را “دو تن از بدترین دشمنان” آمریکا در کره زمین توصیف کرد و خواستار خروج این کشور از توافقی شد که “روسیه و ایران در حال مذاکره بر سر آن هستند”.

جمهوری خواهان از زمان اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، مخالف این توافق بوده‌اند. اکنون و با توجه به جنگ اوکراین هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان در مورد بازگشت به برجام ابراز نگرانی کرده‌اند. سناتور باب منندز، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا در روز سه‌شنبه ۱۷ اسفند گفت که او همچنین نگران است که روسیه از یک توافق جدید از نظر مالی منتفع شود.

اما ویکتوریا نولند، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی در مقابل کمیته تاکید کرد که بیش از این نمی‌توان منتظر ماند و گفت: «آخرین چیزی که ما در کنار جنگ خونین پوتین به آن نیاز داریم، ایران مجهز به سلاح هسته‌ای است» او افزود نرسیدن به توافقی با ایران می‌تواند به معنای این باشد که این کشور «در عرض چند هفته یا چند ماه به سلاح‌های هسته‌ای دست یابد».

مقام‌های اروپایی درخواست‌ مسکو را درجا رد کردند

در واپسین روزهایی که تصور می‌شد مذاکرات هسته‌ای در وین می‌تواند به نتیجه برسد و سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده بودند که بر سر یک بیانیه مشترک در مورد حل مسائل باقی‌مانده به توافق رسیده‌اند، روسیه با شرطی جدید وارد شد.

سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه روز شنبه ۱۴ اسفند خواستار ”تضمین کتبی” از سوی آمریکا شد تا تحریم‌ها علیه روسیه بر سر اوکراین، به هیچ‌وجه بر روابط مسکو با تهران در چهارچوب توافق موسوم به برجام اثر منفی نگذارد. تضمینی کتبی مبنی بر این که تحریم‌های آمریکا به هیچ‌وجه به “حق” روسیه برای “تجارت، همکاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری و همکاری نظامی-فنی آزاد و کامل” این کشور با ایران “آسیبی نزند.”

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به گزارش وال استریت ژورنال میخائیل اولیانوف، مذاکره کننده ارشد روسیه نسخه‌ای به روز شده از درخواست‌های گسترده‌تر روسیه را به اتحادیه اروپا نیز ارائه کرده است. اما یک مقام ارشد غربی گفته است که این تقاضا “درجا” از سوی اروپایی‌ها رد شده و آنها گفته‌اند که این درخواست‌ها “این ربطی به برجام ندارد.” پاسخی مشابه با واکنش آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا که شروط همتای روسی‌اش را ”بی‌ربط” خواند. او صراحتا گفت که مسئله تحریم‌ها علیه روسیه و برجام موضوع‌های ”جداگانه‌ای” هستند و ”هیچ ارتباطی میان آنها وجود ندارد”.

بدون روسیه هم می‌توان به توافق رسید

وال استریت ژورنال به نقل از مقام‌های غربی نوشته است که بدون روسیه هم می‌توان به توافق رسید، اگرچه کار مشکل‌تر و زمان‌برتر می‌شود. آنها گفته‌اند “یافتن راه‌حل‌های خلاقانه ممکن است، اما مستلزم بازگشایی جعبه ی برجام است، کاری که هیچ‌کس نمی‌خواهد انجام دهد و زمان می‌برد”.

ایران اما موضع صریحی نگرفته است. در واکنش‌های اولیه، حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران گفت: «ضمن ایستادگی در حفظ و رعایت خطوط قرمز، اجازه نمی‌دهیم هیچ عامل خارجی منافع ملی را در مذاکرات وین تحت تأثیر قرار دهد». سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران ضمن “سازنده” خواندن نقش روسیه در مذاکرات وین، تاکید کرد «ایران بر اساس رفتار ایالات متحده تصمیم می‌گیرد نه بر اساس پیام‌های غیر شفاف».

پرتاب یک ماهواره با دو پیام

ایران هم‌زمان (سه‌شنبه ۱۶ اسفند) دومین ماهواره خود با نام نور-۲ را به مدار پرتاب کرد و گفت این ماهواره‌ای “سنجشی و شناسایی” است. اقدامی که با واکنش آمریکا روبرو شد. آمریکا و اروپا هردو برنامه موکشی ایران را یک تهدید می‌دانند.

امروز پایگاه نور نیوز، وابسته به شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی از این ماهواره به عنوان “دومین ماهواره نظامی” ایران نام برد و نوشت این اقدام دو پیام دارد: «ایران در زمینه توانمندی‌های دفاعی و فضایی و سیاست‌های منطقه‌ای خود حاضر به هیچ‌گونه مذاکره‌ای نیست. دوم؛ تاکید بر این واقعیت که هرگونه مذاکره و توافق احتمالی نمی‌تواند عاملی محدودکننده در پیگیری برنامه‌های دفاعی، موشکی و فضایی ایران باشد».

نور نیوز این را «واجد این پیام مهم به برخی جناح‌های سیاسی در داخل نیز» قلمداد کرده است، این که «بدانند رویکردهای گذشته اساسا به دلیل تحلیل غلط از معادلات نظام بین‌الملل کشور را در مسیری اشتباهی قرار داده بود.»

این خبرگزاری همچنین می‌گوید که ترمز در مذاکرات وین «به دلیل تعلل آمریکا در اتخاذ تصمیم سیاسی پیرامون موضوعات باقی‌مانده که در محدوده خطوط قرمز ایران است» و «مقامات و رسانه‌های غربی مدام ایران را به دروغ، مانع حصول توافق معرفی می‌کنند، درخواست روسیه نیز به عامل جدیدی برای بهانه‌جویی آمریکا تبدیل شده است».

سرنوشت برجام اکنون لا به لای “خطوط قرمز” ایران از جمله گرفتن تضمین از آمریکا که دوباره زیر برجام نزند و برداشتن همه تحریم‌ها، شروط مسکو و مانورهای جناح‌های تندرو ایران گیر کرده است. وضعیتی که نور نیوز می‌گوید برخی آنرا «گروکشی مسکو و مانعی بر سر توافق در وین» می‌دانند «و برخی نیز آن را دلیلی بر جدیت روسیه در مذاکرات وین و تضمینی برای انتفاع ایران از توافق احتمالی تعبیر» کرده‌اند.

داریوش مهرجویی درباره ویدئوی منتشر شده: به من اطلاعات نادرست داده بودند

مهرجویی که چندی پیش با انتشار ویدئویی به عدم صدور پروانه نمایش فیلمش اعتراض کرده بود در ویدئویی که اخیرا منتشر کرده گفته است که سوتفاهمی در مورد اکران فیلم آخرش پیش آمده بود که برطرف شده است و فیلم اکران خواهد شد.داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس سینمای ایران که چندی پیش با انتشار ویدئویی به عدم صدور پروانه نمایش فیلمش اعتراض کرده بود در ویدئویی که اخیرا منتشر کرده گفته است:‌ «یک سوتفاهمی بود که خوشبختانه برطرف شد و به من اشتباهی اطلاعات نادرست داده بودند.»

مهرجویی در ابتدای این ویدئو که امروز پنج‌شنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) منتشر کرده از تمام کسانی که در این چند روز از او حمایت کرده و پشتیبان او بوده‌اند تشکر کرده است و عنوان کرده که امیدوار است فیلم “لامینور” در روز عید فطر اکران شود.

کارگردان “گاو” و “هامون” روز دوشنبه ۱۶ اسفند (۷ مارس) با انتشار ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی به شدت نسبت به تصمیم وزارت ارشاد برای بازبینی جدیدترین فیلم خود، ”لامینور” و حذف آن از اکران نوروزی اعتراض کرده بود.

او در این ویدئو که به طور گسترده‌ای توسط کاربران در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد، گفته بود: «من معترضم. این پروانه نمایش فیلم من است که وزارت ارشاد آن را صادر کرده است. شما به من پروانه نمایش دادید؛ چرا زیر قول خودتان می‌زنید؟»

داریوش مهرجویی اعلام کرده بود که در اعتراض به عدم ارائه پروانه نمایش به همراه دستیارانش در وزارت ارشاد تحصن خواهد کرد.