Previous Next

اذعان پادشاه به شکست مدل سوئدی در مقابله با کرونا



پادشاه سوئد اعلام کرد کشورش در مقابله با همه گیری شکست خورده است. سرانجام این کشور هم از تعطیلی کسب و کار‌های غیر ضروری خبر داد و استفاده از ماسک را توصیه کرد.

به گزارش تلویزیون فرانس ۲۴، سوئد برای نخستین بار از زمان شیوع همه گیری، استفاده از ماسک را توصیه کرد.

پادشاه سوئد اعلام کرد کشورش در مقابله با همه گیری شکست خورده است. در نهایت این کشور هم از تعطیلی کسب و کار‌های غیر ضروری خبر داد و استفاده از ماسک را توصیه کرد.

در مقابل آمار سنگین قربانیان موج دوم همه گیری کرونا، سوئد راهبرد خود را به طور کامل تغییر داد.

استفان لوون نخست وزیر سوئد در این باره گفت دولت در مورد جشن‌های پایان سال و هرآنچه که می‌تواند عامل شیوع کووید ۱۹ باشد نگران است. در نتیجه ما تدابیر و محدودیت‌های جدیدی برای سراسر کشور اعمال می‌کنیم.

برای نخستین بار از زمان آغاز همه گیری، دولت سوئد استفاده از ماسک را توصیه کرد. لوون گفت آژانس عمومی بهداشت استفاده از ماسک را در حمل و نقل عمومی در برخی ساعات توصیه می‌کند.

تا جمعه این هفته سوئد از معدود کشور‌های جهان بود که استفاده از ماسک را توصیه نمی‌کرد. مقامات بهداشتی سوئد معتقدند مزایای استفاده از ماسک تایید نشده است و حتی ممکن است با دادن احساس امنیت کاذب اثرات نامطلوبی داشته باشد.

اگرچه شمار قربانیان کووید ۱۹ به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت در سوئد در مقایسه با سایر کشور‌های اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه که قرنطینه کردند پایین است، اما در مقایسه با سایر کشور‌های شمالی ده برابر بیشتر است.

پادشاه سوئد سرانجام پنجشنبه سکوت را شکست. کارل گوستاف شانزدهم گفت من فکر می‌کنم ما شکست خورده ایم. افراد زیادی مرده اند و این وحشتناک است.

در حال حاضر استفاده از ماسک تنها یک توصیه است و هنوز اجباری نشده است. دولت هم قصد ندارد کشور را قرنطینه کند.

چرا دو سرکنسولگری آمریکا در روسیه تعطیل می شوند؟

مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد روسیه در لیست دشمنان کشور وی قرار دارد.

به گزارش اسپوتنیک، پمپئو در مصاحبه با برنامه رادیویی مارک لوین گفت: “مردم مدام از من می پرسند که دشمن ما کیست و پاسخ این است: طرف های زیادی هستند که می خواهند سبک زندگی ما ، جمهوری ما و اصول اساسی دموکراتیک را تضعیف کنند. روسیه قطعاً در این لیست است.”

به طور معمول ، مقامات رسمی آمریکا از روسیه به عنوان یک مخالف یاد می کنند اما نه یک دشمن. خود پمپئو اوایل این هفته روسیه را “چالشی واقعی” برای ایالات متحده خوانده بود.

در همین حال اعلام شد که آمریکا تصمیم دارد سرکنسولگری آمریکا در ولادی وستوک را تعطیل کرده و کار سرکنسولگری این کشور در یکاترینبورگ، یک شهر دیگر روسیه را متوقف کند.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکااعلام کرد مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا تصمیم به تعطیلی سرکنسولگری آمریکا در ولادیوستوک و تعلیق فعالیت هیئت دیپلماتیک این کشور در یکاترینبورگ روسیه گرفته است.

به گزارش خبرگزاری تاس از واشنگتن، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه گفت این تصمیم به منظور بهینه سازی فعالیت هیئت دیپماتیک آمریکا در روسیه اتخاذ شده و اقدامات بیشتری فعلا در خصوص سرکنسولگری روسیه در آمریکا برنامه ریزی نشده است.

حمایت آخوند دعشی نماینده خامنه‌ای از ترور مخالفان رژیم



امام جمعه مشهد با اشاره به انتقادهای مطرح شده‌ درباره روح‌الله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز، گفت نیروهای امنیتی «مگر نمی‌توانستند در همان‌جایی که او را دستگیر کردند، با یک ترور کور او را از بین ببرند؟»

به گزارش رادیو فردا، احمد علم‌الهدی که روح‌الله زم را با نام «نیما زم» خطاب قرار می‌داد، توضیح نداد که آیا در موارد دیگری ماموران امنیتی اقدام به «ترور کور» مخالفان حکومت کرده‌اند ولی ضمن دفاع از اعدام آقای زم، انتقادات کشورهای اروپایی در این زمینه را رد کرد و این کشورها را «جانوران درنده» خواند.

در ماه‌های گذشته برخی رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران و مقام‌های قضایی از نام «نیما» به جای «روح‌الله» استفاده کرده‌اند که این موضوع مورد اعتراض خانواده روح‌الله زم قرار گرفت.

امام جمعه مشهد همچنین با دفاع از ربودن آقای زم، این اقدام را نشانه «اقتدار و قدرت» حکومت ایران توصیف کرد.

رو شدن شیادبازی قضائیه خامنه‌ای توسط پدر روح‌الله زم

پدر روح‌الله زم، از اینکه قوه قضائیه در اطلاعیه رسمی پس از اعدام او، نام فرزندش را از روح‌الله را به «نیما» تغییر داد، انتقاد کرد.

حجت‌الاسلام محمدعلی زم، در پُستی که امروز سه‌شنبه ۲۵ آذر در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، تاکید کرده است که همه مراحل رسیدگی به پروندهٔ قضایی فرزندش «با ذكر نام اصلی متهم، يعنی روح‌الله انجام گرفته» ولی در اولین اطلاعیه رسمی قوه قضاییه درباره اعدام روح‌الله زم، نام او «به نیما تغییر داده شده است».

پدر روح الله زم در نامه خود به رئیس قوه قضائیه نوشته است: در همهٔ سالیان، دوست و آشنا، هویت وی را با این نام شناخته‌ و صدا زده‌اند! جناب رييسی! ‏‎اكنون برای ما این پرسش مطرح شده است که چگونه در نخستین اطلاعیه صادرهٔ رسمی قوه قضاییه پس از اعدام وی، مستند به چه قانون و یا اراده فراقانونی، نام روح‌الله به «نیما» تغییر داده شده است؟ ‏‎به‌نظر می‌رسد حتی اگر قوهٔ قضاییه به استناد دلایل قانونی و مصالح فراقانونی! قدرت و اختیارِ گرفتن «جان» کسی را داشته باشد، مجاز به گرفتن و پاك‌كردن «نام» او نیست! ‏‎نظر به اینکه جنابعالی با بارها و بارها جناب عالی بر رعایت ضوابط و مقررات و قانون خصوصاً توسط همکاران خود تأکید داشته‌اید، لطفاً بررسی و اعلام فرمایند که به چه منظور سیاسی و یا قانونی و يا … نام فرزند خانوادهٔ این فقیر از واژه‌ای که ۲۳ مرتبه همسان ۲۳ سال دوره رسالت(بعثت و هجرت) حضرت پیامبراكرم (ص) در قرآن کریم ذکر گردیده است(و لا تیأسوا من روح‌الله/ سوره یوسف: آیه ۸۷) تغییر بیابد!؟ اگرچه تأکید بر حفظ اين نام، دليل بر استخفاف ديگر نام‌ها و از جمله «نيما» نیست.

رادیو بین المللی: رژیم ایران قصد دارد جوانی را اعدام کند



جمهوری اسلامی قصد دارد جوانی را که در ۱۶ سالگی دستگیر و شکنجه کرد، اعدام کند

به گزارش رادیو فرانسه، سازمان عفو بین‌الملل از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست تصمیم اعدام جوانی را که در ۱۶ سالگی دستگیر و تحت شکنجه مجبور به “اعتراف” شده، فورا لغو کنند.

بر اساس گزارش عفو بین الملل، رژیم ایران در حال برنامه‌ریزی برای اجرای حکم اعدام جوان ۳۰ ساله‌ای به نام محمد حسن رضایی است که در زمان وقوع جرم انتسابی ۱۶ سال سن داشته و با استناد به اعترافات گرفته شده تحت شکنجه محکوم به اعدام شده است.

معاون دفتر خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین‌الملل در واکنش به این خبر گفت: «پس از گذراندن بیش از یک دهه در صف اعدام، محمد حسن رضایی روز پنجشنبه به سلول انفرادی در زندان لاکان رشت منتقل شد و به خانواده وی اعلام شد که او “یک هفته دیگر” اعدام خواهد شد. مقام‌های ایران دیگر باره حمله‌ای منزجرکننده به حقوق کودک به راه انداخته‌اند و عدالت کیفری نوجوان را به سخره‌ی کامل گرفته‌اند.

به گفته این مقام حقوق بشری، اعمال مجازات اعدام علیه شخصی که در زمان وقوع جرم کودک بوده نقض جدی قوانین بین المللی حقوق بشری است که استفاده از مجازات اعدام را برای جرایمی که توسط کودکان ارتکاب یافته مطلقا ممنوع کرده است. اصرار حکومت ایران به اجرای حکم اعدام محمد حسن رضایی با وجود دادرسی به شدت ناعادلانه و عدم تحقیق در مورد شکایات او مبنی بر شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها این بی‌عدالتی را مضاعف می‌کند.

روزنامه داخلی: فاجعه ۷ خودکشی نوجوانان در ۶ روز!



اما خودکشی دانش‌آموز ۱۲ ساله در منطقه سعادت‌آباد فجیع‌ترین خودکشی این روزهاست. ۲۲ آذر ماه این حادثه تلخ رقم خورد. پسر نوجوان قبل از مرگش، دوربین فیلمبرداری را روشن کرده و در مقابل دوربین انگیزه خود از این مرگ را بیان می‌کند. «از زندگی خسته شدم و دیگر نمی‌توانم به زندگی ادامه دهم.

خودکشی‌های نوجوانان در پایان دهه ۹۰ همه را در شوک و بهت فرو برده است. آمار بالای خودکشی‌ها و روش‌های تکان‌دهنده این مرگ‌های خودخواسته یک فاجعه را نشان می‌دهد. اطلاعات سالنامه آماری مرکز آمار ایران که مربوط به سال‌های ۷۵ تا ۹۱ است نشان از کمترین میزان اقدام به خودکشی نوجوانان را داشت.

به گزارش شهروند، نوجوانان ۵‌درصد از آمار ۱۷‌هزار و ۵۶ خودکشی در کشور را به خود اختصاص داده بودند که مصرف دارو شایع‌ترین روش خودکشی این گروه سنی کوچک بود، اما اپیدمی خودکشی‌های تکان‌دهنده نوجوانان شاید پس از مرگ محمد مهدی ۱۲ ساله در‌سال ۹۰ شکل گرفت. پسر نوجوانی که به تقلید از سریال پنج کیلومتر تا بهشت خود را تسلیم حلقه‌دار کرد تا روحش به پرواز درآید.

پس از محمد مهدی بود که اسامی دیگر نوجوانان در لیست سیاه مرگ‌های فجیع خودخواسته ثبت شد. یکی به تقلید از بازیگر یک سریال دست به خودکشی می‌زد و دیگری به تقلید از یک مراسم اعدام خیابانی. سیاهه مرگ این نوجوانان هرروز قطور‌تر می‌شد. دیگر از آمار‌های کوچک خودکشی‌های نوجوانان در دهه‌های گذشته خبری نبود.

آمار خودکشی‌های نوجوانان هرسال ۵‌درصد افزایش پیدا کرد، اما پایان این دهه لیست مرگ‌های خودخواسته نوجوانان بیشتر از هر زمان دیگری خودنمایی می‌کند. هنوز از آمار‌های رسمی خبری نیست. اما ۲۷ نوجوان از ابتدای مهرماه تن به مرگ داده‌اند. تنها در ۶ روز گذشته ۷ دختر و پسر ۱۲ تا ۱۷ ساله خودکشی کرده‌اند. انتخاب روش‌های این نوجوانان که زندگی را در انتها دیده‌اند، اما ماجرا را تلخ‌تر می‌کند.

جزییات مرگ‌های خود خواسته

۳ دختر و ۴ پسر نوجوانی که در این ۶ روز گذشته خود را تسلیم مرگ کرده‌اند هرکدام یک زندگی بودند یک نفس، اما قطع‌شان کردند تا نباشند. با تصمیم وحشتناک‌شان داغ بزرگی گذاشتند. همه این قربانیان کوچک، مرگ را به زندگی ترجیح داده‌اند.
سیما میان طناب دار

سیما آخرین قربانی لیست سیاه ۲۰ آذر ماه تا ۲۶ آذر ماه است. دختر ۱۷ ساله رامهرمزی چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۳۹۹ خودش را دار زده است.

۲۰ ثانیه تلخ

۲۵ آذر ماه، اما یک فیلم تلخ از خودکشی نوجوان ۱۴ ساله دست‌به‌دست شد. تصاویر این فیلم ۲۰ ثانیه‌ای نشان می‌داد پسر دانش‌آموز پس از درآوردن کاپشن خود از بالای یک برج به پایین می‌پرد و جانش را از دست می‌دهد.

خودکشی در آبادان

۲۴ آذر ماه، اما مرگ خودخواسته دیگری در آبادان رقم خورد. پسر نوجوان دیگری در روستای ابوشانک با حلق‌آویز کردن خودش به زندگی‌اش پایان داد.

پایان یک نفس با مومو

بازی مومو باز هم در این روز‌ها قربانی گرفت. ۲۲ آذر ماه پسر ۱۶ ساله در غرب تهران تحت‌تأثیر این بازی به زندگی خود پایان داد.

آتش اختلافات

زهرا اسماعیلی دختر ۱۶ ساله اهل روستای «باوان مرگور» ارومیه نیز روز شنبه ۲۲ آذر ماه خود را به دلیل آنچه «اختلاف خانوادگی» گفته‌اند، به آتش کشید.

مرگ دردناک با چکاندن ماشه

اما خودکشی دانش‌آموز ۱۲ ساله در منطقه سعادت‌آباد فجیع‌ترین خودکشی این روزهاست. ۲۲ آذر ماه این حادثه تلخ رقم خورد. پسر نوجوان قبل از مرگش، دوربین فیلمبرداری را روشن کرده و در مقابل دوربین انگیزه خود از این مرگ را بیان می‌کند. «از زندگی خسته شدم و دیگر نمی‌توانم به زندگی ادامه دهم. حتی دست‌نوشته‌ای با این مضمون نیز از خود به جای می‌گذارد. در پایان این فیلم ۱۲ دقیقه‌ای پسر نوجوان اسلحه کلت کمری را برداشته و به سرش شلیک می‌کند. پدر و مادر این پسر به تازگی از هم جدا شده بودند. این درحالی است که هنوز مشخص نیست این دانش‌آموز اسلحه را از کجا تهیه کرده است.

سوختن یک زندگی

روناک عزیزوند هم در لیست قربانیان این ۶ روز سیاه خودکشی‌ها است. روناک عزیزوند هم دختر ۱۴ ساله اهل روستای «کانی رش» ارومیه ۲۰ آذر ۹۹ خودسوزی کرد. گفته می‌شود او به دلیل اختلاف با همسرش مرگ آتشین را انتخاب کرده است.

ایران؛ هشدار درباره ترک ‌تحصیل گسترده دانش‌آموزان



ترک‌تحصیل دختران بیش از پسران

از ابتدای آذر امسال چند تن از مدیران آموزش و پرورش استان‌ها از آمار بالای ترک‌تحصیل یا بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان در استان‌های خود خبر داده و وضعیت آموزشی کودکان و نوجوانان را تحت‌تأثیر شرایط کرونا نگران‌کننده توصیف کرده‌اند. آمار بازماندگی از تحصیل طبق آمار رسمی در برخی مناطق چند برابر شده است. یکی از آنها استان خراسان رضوی است که مسئولانش می‌گویند: با رشد ۳ برابری آمار کودکانی مواجه شده‌اند که به مدرسه نمی‌روند

مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان هم یازدهم آذر در این‌باره توضیح داد که ۴هزارو۵۱۰دانش‌آموز کرمانی در مقطع اول متوسطه ترک‌تحصیل کرده‌اند و ۳هزارو۶۷۷نفر از ۶۵هزار کودک ۷ ساله برای ثبت‌نام در مقطع اول ابتدایی برای ثبت‌نام مراجعه نداشته‌اند. همچنین کوروش مودت، مدیرکل آموزش و پرورش استان خوزستان بیست و ششم آذر گفته که ۴هزارو۵۰۰ دانش‌آموز در خوزستان ترک‌تحصیل کرده‌اند که بیشترین آمار متعلق به دختران است.

از چندین علت برای بازماندگی یا ترک‌تحصیل دانش‌آموزان نام برده می‌شود که مشکلات اقتصادی، تعصبات فرهنگی و دسترسی نداشتن به مدرسه از مهم‌ترین آنها هستند. مواردی که مسئولان آموزش و پرورش و کارشناسان آموزشی دائم به آن اشاره می‌کنند و روی آن تأکید دارند.رضوان حکیم زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این‌باره به همشهری گفت: برخی از دانش‌آموزان به‌دلیل مشکلات اقتصادی درگیر کار هستند. در بسیاری از موارد به‌دلیل مسائل فرهنگی و تعصبات خانوادگی در برخی مناطق به‌ویژه مناطق مرزی مانع ادامه تحصیل دختران می‌شوند.

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که در اغلب استان‌های کشور ترک‌تحصیل و بازماندگی از مدرسه در دختران بیش از پسران است به‌خصوص در دوره متوسطه دوم این آمار تفاوت معناداری پیدا می‌کند.

فقر درحاشیه تهران؛ تن فروشی در 10سالگی

روزنامه ایران نوشت: گندم‌های طلایی در کنار جاده‌ای فرعی که سطح پر دست انداز آن چیزی میان آسفالت و خاکی است، تکان تکان می‌خورند و بالای آن‌ها ابری تشکیل شده است. همه چیز در آن سوی گندم‌زار کوچک در هاله‌ای از غبار به چشم می‌آید. مردی سوار بر کمباین در میان گندم‌ها حرکت می‌کند و دروی محصول، ابر کوچکی را در نزدیکی شهری با زندگی‌های غبارآلود ایجاد کرده است. کمی جلوتر از آن، جاده به سمت خاکی شدن می‌پیچد و تا جایی پیش می‌رود که تا چشم کار می‌کند، خاک است و خاک و دخمه‌های آجری.

همین حوالی تهران، چند سال پیش مددکارها در کارگاهی را کوبیدند، مردی از کارگاه چوب‌بری بیرون آمد و گفت هیچ کس اینجا نیست، اما کمی بعد از آن 4 دختربچه کمتر از ۱۰ سال با گریه و چهر‌ه‌هایی مستأصل به دو فرار کردند، بیرون آمدند و به مددکارها پناه بردند. آن طرف‌تر هم باغی است که پای دنیا دخترکی ۷ ساله را به خاطر تجاوز سرایدار به او به دادگاه باز کرد و پرونده‌اش را به دیوان عالی کشور رساند.

دختری که از ۴ تا ۶ سالگی به طور مستمر در همین باغ، به جسم نحیف و روح لطیفش تعرض می‌شده است. همین حوالی دختری زندگی می‌کند که پدرش افغان و مادر معتادش ایرانی است. ۱۰ ساله است اما شناسنامه ندارد. چند وقت پیش مادر او برای دریافت مواد تلاش می‌کرد تا کودکش را به مردی اجاره دهد، مردی که کارش همین و در محله‌های فقیرنشین معروف است. رویا هم حتی پیش از آنکه به سن بلوغ برسد به همین ترتیب، تجربه تجاوز را از سر می‌گذراند.

اینجــــا، فقر و اوضــــاع نابسامان اقتصادی، کارهای سخت انجام دادن و تجربه خشونت‌های جنسی و جسمی خاطره‌ای مشترک میان بچه‌هایی است که بعضی افغان هستند، بعضی ایرانی و بعضی‌ها نیز یکی از والدین‌شان ایرانی و دیگری افغان است. مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران به تازگی با اعلام نتایج یک پژوهش درباره ۴۰۰ کودک کار گفته است:«ثابت می‌کنیم که به ۹۰ درصد کودکان کار تجاوز می‌شود.»

تجاوز میان زباله‌ها
بالاتر از این منطقه، شهرکی از توابع جنوب تهران، در کنار کوره‌های آجرپزی بیغوله‌هایی ساخته شده و چند خانوار آنجا کنار هم زندگی می‌کنند. دختربچه‌های لاغراندام با پیراهن‌هایی بلند در میان خاک‌ها روزگار می‌گذرانند و به صاحب کوره «ارباب» می‌گویند. هوای عصر پاییز در این بیابان سرد است و آتشی روشن کرده‌اند. خاطره، دخترک 7 ساله آجرهای کوچکی برمی دارد، روی منبع آتش پرت می‌کند تا آن را خاموش کند، با مهارت دست هایش را برای نشان دادن نحوه کارش تکان می‌دهد و می‌گوید:«ما هم آجر می‌زدیم. آجرها را برمی داشتیم اینجوری اینجوری، خانه به خانه کنار هم می‌چیدیم. سخت بود. سنگین بودند.» رکود ساختمانی دامن کودکان کار در کوره‌های آجرپزی را نیز گرفته است و کسب و کار دیگری در این جغرافیای بیابانی رونق گرفته است.

یکی از اعضای جمعیت امام علی می‌گوید:«قبلاً بچه‌ها در کوره‌ها یا واحدهای صنعتی کار می‌کردند، اما مثل تمام بخش‌های اقتصاد، این کار هم به رکود خورد. الان بچه‌ها زباله‌گردی می‌کنند و پول در می‌آورند.» حالا کوره‌ها به گاراژی از ضایعات که حکم پول را برای کودکی بچه‌ها دارد، تبدیل شده‌اند. بچه‌ها زباله‌ها را به کوره‌های متروک می‌آورند، آن‌ها را دپو و تفکیک می‌کنند و به پیمان کارهای بازیافت شهرداری می‌فروشند. الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران چند وقت پیش گفته بود:«سوءاستفاده جنسی بزرگ‌ترین آسیب برای بچه‌های زباله‌گرد است.»

اینجا، یکی از محله‌های حاشیه است که از دردِ فقر، همه نوع آسیبی در آن جریان دارد. هر بار که خبری از قتل، تجاوز، کودک آزاری و… منتشر می‌شود، موجی از درد را همراه خود می‌کشاند، چند وقت بعد فراموش می‌شود تا کار به حادثه بعدی برسد. اما در سکونتگاه‌های فقیرنشین درد روایت هر روزه آن هاست. بچه‌هایی که در میان خانواده‌هایی معتاد، کار می‌کنند و گاه نیز در کودکی بعد از تجربه‌های تجاوز کارشان به اعتیاد جنسی و تن‌فروشی می‌رسد.

کار میان اسید و سوزن صنعتی
رعنا، دختر 19 ساله‌ای است که از نخستین سال‌های نوجوانی خود کار کرده است. نه دستفروشی، نه گل‌فروشی و نه پاک کردن شیشه‌های ماشین‌ها سر چهارراه، او روزهای 11 تا 15 سالگی‌اش را در کارگاه قطعه‌سازی خودرو گذرانده است. حالا سیمای او نه دختر جوان 19 ساله، که زنی استخوان ترکانده با نگاهی رنج دیده است. او در این شهرک زندگی کرده، روستایی که تا چند وقت پیش حاشیه بوده و حالا بدون هیچ زیرساخت و تأسیساتی، به شهر تبدیل شده است. رعنا با حواس‌پرتی از روی زمان و سال‌ها می‌گذرد و کارش را چنین روایت می‌کند:«در یک کارخانه خیلی بزرگ کار می‌کردم. سوله 700 متری بود. طاقچه و باکس ماشین می‌زدیم. برای همه جور ماشین‌هایی هم بود، پرشیا، 206 و… خیلی سخت بود و خطر داشت. یکبار داشتم طاقچه‌ها را منگنه می‌زدم، دو تا انگشتم سوزن خورد و چسبید به‌هم.

دو ساعت فقط گریه می‌کردم. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. دست یکی از همکارهایمان هم قطع شد. از آنجا بیرونم کردند، پولم را درست ندادند.» او بعد از آن سرِ کاری رفته که اسمش را «آبکاری» می‌گذارد:«این چیزهای فلزی را که از آن لیوان و ظرف آویزان می‌کنند، آبکاری می‌کردیم.

در اسید می‌گذاشتیم که زنگ زدگی‌اش برود. خیلی وقت‌ها اسید می‌پاشید و صورتم را می‌سوزاند. خیلی سخت بود. شب‌ها هم که خانه می‌رفتم، نمی‌توانستم بخوابم.آدم است دیگر، می‌ترسد.» ترس او نه از زندگی فقیرانه در محله موادفروش‌ها، بلکه از پدرش بوده است. پدری معتاد که به دخترهایش دست درازی و تعرض می‌کرد.

تن فروشی در 10 سالگی، برای 5 هزار تومان
رعنا حالا در خانه علم جمعیت امام علی زندگی می‌کند و کارهای ساختمان را انجام می‌دهد، او می‌گوید:«الان خواهرم مشکلی دارد که نمی‌توانم بگذارم خانه بماند، بزرگ‌ترین خواسته‌ام این است که او را پیش خودم بیاورم.» دو تا از خواهرهایش در بهزیستی زندگی می‌کنند اما خواهر 13 ساله دیگرش را از بهزیستی بیرون کرده‌اند. او ابا دارد از مشکل خواهرش بگوید، اما روایت مددکاران از فاطمه که در8 سالگی تجربه تجاوز صاحبِ کارگاهی چوب‌بری را از سر گذرانده، روشن است.

مسعود، یکی از مددکاران این خانواده چنین روایت می‌کند:«پدر خانواده حتی قرص تقویتی می‌خورد که شب‌ها به بچه‌هایش تعرض کند. بچه‌ها از او می‌ترسیدند و به آدم‌های دیگر راحت اعتماد کردند. فاطمه در 8 سالگی برای مدتی هر روز به بهانه بستنی و… به کارگاه چوب بری کشیده می‌شد و آنجا مورد تجاوز قرار می‌گرفت. کار به جایی رسید که او به این وضعیت عادت کرد. 10 سالش بیشتر نبود اما حتی بلال فروش و کله‌پز محل نیز به او دست درازی کرده بودند و با دریافت‌های 2 هزار تومانی و 5 هزار تومانی، این کار هر روزش شده بود.» مسعود درباره وضعیتی که به آن اعتیاد جنسی می‌گویند، ادامه می‌دهد:«کار به جایی رسید که خودش آمد پیش ما و گفت از این وضعیت خسته شدم، از خودم بدم می‌آید.

او را بهزیستی بردیم، اما آنجا هم به خاطر مشکلات روان شناختی زیادی که برایش پیش آمده بود، اذیت می‌کرد و بعد از دو ماه خودشان او را به خانه برگرداندند. یکی از وقت‌هایی که پدرشان می‌خواست بچه‌ها را اذیت کند، دخترها با آجر به سر او زدند. ما با پلیس تماس گرفتیم، گفتند ساعت 12 شب حکم ورود به منزل نداریم و مجبور شدیم با کمپ‌های ترک اعتیاد تماس بگیریم.» بعد از آن، دو ماه طول می‌کشد تا مددکارها بتوانند به کمک وکیل، با جرم پرداخت نکردن نفقه و کودک آزاری که خود پدر به آن اعتراف کرده بود، حدود دو سال مرد معتاد را به زندان بیندازند. مددکار این خانواده می‌گوید: «حالا نیز دوران حبسش تمام و آزاد شده است. اما در این مدت، مادر خانواده هم دیگر از همه چیز عبور کرد و آنقدر وضعیت شان با فقر همراه بود که خانه را به پاتوقی برای کارهای خودش تبدیل کرد.»

چهره فاطمه با وجود قامت کوتاهش، شباهتی به دخترکان نوجوان ندارد، کم حرف است و در نگاهش تشویش زنان رنج کشیده و میانسال می‌گذرد. زندگی در محله ای فقیرنشین، تنها کودکی و نوجوانی را از او دریغ نکرده است؛ درد روایت هر روز بچه‌هایی است که روزها و شب هایشان را با فاصله نیم ساعتی از پایتخت در محله‌های فراموش شده می‌گذرانند و در هیاهوهای رسانه‌ای نیز جایی ندارند. زندگی در اوضاع بد اقتصادی کار را به جایی رسانده است که معضلات اجتماعی به روندعادی زندگی بچه‌ها تبدیل شده است. پسربچه‌ای ۷ ساله می‌گوید:«اینجا پسر بزرگ‌ها با ما کاری می‌کنند که ما همان‌ کارها را با دخترهای کوچک‌تر می‌کنیم.»

روایتی تکان‌دهنده از کودکان زباله‌گرد افغاانی در کرج

خبرگزاری هرانا -چند دقیقه‌ای که در محل بازیافت زباله می‌ایستی، سینه‌ات به خس خس می‌افتد. آنقدر زنبور و پشه و مگس توی هوا هست که اگرچند لحظه‌ای غافل شوی، وارد دهانت می‌شود. ساعت ۸ صبح، کمی بالاتر از میدان والفجر کرج درست در مرکز شهر، در یکی از مراکز بازیافت زباله هستیم. نرگس صحرانورد، فعال حقوق کودکان همراهی‌مان می‌کند. مهم‌ترین دغدغه این روزهای او، رسیدگی به وضعیت بهداشتی و سلامت این کودکان است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایران، ۷۰ مرد که ۳۰ نفرشان زیر ۱۸ سال سن دارند، همین جا زباله‌هایی را که جمع کرده‌اند به پیمانکار تحویل می‌دهند و مزد می‌گیرند. گفته‌اند ساعت ۸ صبح اینجا باشیم تا بچه‌ها را که با گاری دستی‌های‌شان از کاسبی اول صبح برمی‌گردند، ببینیم. اینجا فقط محل کارشان نیست که محل زندگی‌شان هم هست. در میان زباله‌ها برای خودشان آلونک‌هایی ساخته‌اند و زندگی می‌کنند.

صبغت‌الله ۱۲ و عبدالله ۱۷ ساله را مقابل سوله‌شان می‌بینم. چند دقیقه‌ای است از کاسبی برگشته‌اند و می‌خواهند چایی بنوشند و دوباره راهی شوند. هر دو مثل اغلب ساکنان اینجا اهل هرات افغانستانند.

صبغت‌الله ساعت ۵ صبح از خواب بلند شده و رفته کاسبی: «قاچاقی آمدیم ایران. روزی ۳۰-۲۰ هزار تومان مزد می‌گیرم اما مزدمان را به خودمان نمی‌دهند، می‌فرستند برای خانواده.»

سوله‌شان را نشانم می‌دهد؛ یک اتاق خیلی کوچک با ابتدایی‌ترین وسایل زندگی بدون در و پیکر.

– صبغت‌الله زمستان‌ها اینجا چطور زندگی می‌کنید؟

– زندگی می‌کنیم دیگه. آتیش روشن می‌کنیم. چیکار کنیم دیگه؟

– دستشویی کجا می‌روید؟

– همین جا لای خاک‌ها.

– سرویس بهداشتی ندارید؟

– نه.

– پدر و مادرتان می‌دانند زباله‌گردی می‌کنید؟

– آره می‌دونند آشغال جمع می‌کنیم.

یک سوله سیمانی را که کمی با ما فاصله دارد، نشانم می‌دهد: «اونجا برای خودمون حموم درست کردیم.» هیچ آب لوله‌کشی در مرکز وجود ندارد. بچه‌ها و بزرگ‌ترها از آن طرف میدان والفجر و از تانکر گوسفندفروشی با دبه برای خورد و خوراک و مختصری شست‌وشو آب می‌آورند.

عبدالله می‌گوید: «شهرداری پول می‌دهد ما اینجا زندگی کنیم. لباس هم داده. ببین!» راست می‌گوید. همه بچه‌ها یک لباس فرم نارنجی و سیاه بر تن دارند. پشت لباس نوشته شده مجری طرح تفکیک از مبدأ.

نرگس صحرانورد همین‌طور که ما را همراهی می‌کند، از بچه‌ها درباره وضعیت سلامتی‌شان هم می‌پرسد. سؤالاتی مثل اینکه «دکتر رفتی؟»، «دندونت چطوره؟»، «وقت دکترت رو از دست ندی؟»، «وقت گرفتن دوباره سخته؟»، «واکسنت رو زدی؟»

نرگس می‌گوید: «بچه‌ها همه‌شان مریضند، بیشترشان سوء تغذیه دارند. دائم گلودرد، دندان‌درد، دل‌درد و سوء تغذیه. ۷ ماه است می‌آیم و می‌برمشان دکتر. تو بگو کسی اینجا با بوی زباله و کنار این همه آشغال زندگی کند، سالم هم باقی می‌ماند؟»

عبدالله می‌پرد توی حرف‌هایمان و خطاب به نرگس می‌گوید: «تازه موش‌ها هم هستند. یادته زیر اون سوله مرده بودند؟ هفت هشت تا بودند، خیلی بوی بدی می‌دادند. آوردیم‌شون بیرون. شب‌ها حمله می‌کنند.»

موش‌ها یکی از تهدیدهای اصلی زندگی بچه‌ها هستند. آن طورکه نرگس هم برایم تعریف می‌کند زیر یکی از آلونک‌ها مرده بودند و بوی تعفنشان همه جا را برداشته بود و بچه‌ها همه با هم دل‌درد گرفته بودند. چند روزی هست موش‌ها را از زیر سوله‌ها درآورده‌اند.

ربان ۱۰ ساله با آن جثه و قامت کوتاهش از راه می‌رسد. ساعت ۸ و نیم صبح است. بچه‌ها نشانش می‌دهند و می‌گویند لبش را موش گاز گرفته. یک بار هم سگ بازویش را. وقتی گاری‌اش را هل می‌دهد، می‌بینی چطور زیر سنگینی بار خم شده؛ با آن صورت بچگانه معصومش. بالای لبش جای یک زخم کوچک هست.

– ربان، موش گازت گرفت؟ کی؟ شب بود یا روز؟

– شب خوابیده بودم دیدم یک چیزی گازم گرفت. واکسن زدم.

– کجا واکسن زدی؟

– حصارک.

– سگ چی؟

– شانه‌ام رو گاز گرفت.

با کمک نرگس، واکسن هاری هم زده است. ربان و برادرش فرهاد را پدرش آورد به ایران و بعد برگشت افغانستان. فرهاد ۱۶ ساله حالا همه پشت و پناه ربان است. ربان ۵ برادر دیگر هم دارد که در افغانستان زندگی می‌کنند.

نرگس صحرانورد می‌گوید: «این بچه‌ها واقعا بی‌پناهند. این بچه‌ها را همه جور خطری تهدید می‌کند؛ هر چیزی که فکرش را بکنی از بیماری و تجاوز گرفته تا خطر مرگ. مگر می‌شود مسئولان شهر کرج ندانند که در این سوله‌ها و مراکز چه می‌گذرد؟

گزارش تکاندهنده از تجاوز به کودکان کار

مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که در سه ماهی که طرح حمایت از کودکان بدسرپرست اجرایی شد،٤٤٠٠ نفر کودک و بزرگسال از ٢٢ منطقه تهران جذب شده‌اند. او گفت: “از این تعداد٤٠٠ نفر کودک هستند. متاسفانه از ٤٠٠ تایی که مددکاران بهزیستی با آنها صحبت کرده‌اند، به نزدیک به ٩٠ درصدشان تعرض شده است.”

رضا قدیمی در گفت و گوی کوتاهی با «شهروند» در پاسخ به این سئوال که اخیرا آماری از تجاوز به کودکان کار اعلام کرده‌اید که پیش از این گفته نشده بود. این‌که ٩٠‌درصد از کودکان کار مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند، آیا این عدد را براساس مطالعه و تحقیق ویژه‌ای اعلام کردید؟ جامعه آماری‌تان چه بوده؟ گفت:

بله تحقیق شده. در طول اقداماتی که انجام شد، با این مسأله مواجه شدیم که تعداد بچه‌های زیر ١٥‌سال سر چهارراه‌ها روز‌به‌روز رو به افزایش است. وضع بسیار اسفباری است، برای این کودکان که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سختی می‌کشند. متاسفانه از ٤٠٠تایی که مددکاران بهزیستی با آنها صحبت کرده‌اند، به نزدیک ٩٠درصدشان تعرض شده است.

تجاوز به دختران معلول در پرورشگاه

پرورشگاه قرار بوده پناهگاهی باشد برای کودکانی که خانواده آن‌ها را نپذیرفته یا خود به پای خود از آزار نزدیکان گریخته‌اند تا در فضایی امن بزرگ شوند اما بزرگ شدن پایان تلخی زندگی همه آنها نیست.

به گزارش مهر، ث. دختر ۳۰ ساله‌ای است که همچون آتنا و بنیتا در دم یا طی چند ساعت تشنگی و گرسنگی به آغوش مرگ نرفته است. او چند سالی است که در یکی از مراکز نگهداری از معلولان عقب مانده ذهنی وابسته به سازمان بهزیستی زندگی می‌کند. او در یک خانواده بدسرپرست و آسیب‌دیده به دنیا آمده و بزرگ شده‌است اما زندگی در این مرکز که چند سال متوالی به عنوان بهترین مرکز بهزیستی معرفی شده هم نتوانسته آرامش و دوری از آزار و اذیت را برای او فراهم کند.

یکی از مددکاران این مرکز که نخواسته نامش فاش شود از آزار و اذیت جنسی یکی از نیروهای تاسیساتی این مرکز به این دختر آن هم به دفعات متعدد پرده برداشته است اما به گفته این مددکار، پس از احراز این موضوع برای مدیر مرکز، هیچ اقدامی برای دفاع از این دختر انجام نشده و حتی قرار است برای حل و فصل ماجرا او به مرکز دیگری منتقل شود.

این مددکار در ادامه صحبت‌هایش تاکید می‌کند که ث. به تنهایی قربانی اهداف شوم این تاسیساتی نبوده و پیش از این، دو دختر دیگر نیز طعمه هوسرانی این فرد شده بودند و پس از اطلاع مدیر مرکز از ماجرا به مراکز دیگری منتقل شده‌اند.

این کارمند تاسیساتی با قرداد حجمی یا شرکتی برای این مرکز کار می‌کرده و پس از روشن شدن ماجرای تعرض او به یکی از مددجویان، با ورود به‌موقع و برخورد جدی بازرسی سازمان بهزیستی از کار بیکار می‌شود اما با این ادعای مدیر مرکز که نیروی تاسیساتی دیگری در اختیار ندارد بار دیگر به کار فراخوانده شده است.

نکته تلخ داستان اما اینجاست که فرد متعرض خود نیز پدر یک کودک عقب‌مانده ذهنی است. براساس قانون این دختر باید برای انجام مراحل قضایی و مجازات این مرد به پزشکی قانونی معرفی شود، کاری که مدیر این مرکز از آن خودداری می‌کند.

مددکار این مرکز ادامه می‌دهد:‌ مدیر این مرکز که به تازگی ارتقا یافته و برای جلوگیری از بدنامی مرکزش می‌خواهد موضوع را در خفا حل و فصل کند دختر را برای معاینه به جای پزشکی قانونی به مطب یکی از متخصصان بیماری‌های زنان فرستاد، با این حال این متخصص نیز اعلام کرده که برای اثبات تعرض، این دختر باید به پزشکی قانونی برود، موضوعی که مدیر این مرکز همچنان علاقه‌ای به اجرای آن ندارد.

حتی او برای این که صورت مساله را پاک کند از روانشناس مرکز خواسته است تا گواهی صادر کند که براساس آن این دختر به دلیل داشتن عقب ماندگی ذهنی توهم داشته و صحبت‌هایش واقعی نیست؛ پیشنهادی که روانشناس مرکز از انجام آن خودداری کرده است. این در حالی است که به گفته این مددکار ث. تنها ۲۰ درصد معلولیت ذهنی دارد و به راحتی می‌تواند یک زندگی را با حمایت‌های دور اداره کند و صحبت‌های او خلاف واقع نیست.

«تنبیه بدنی نه! اذیت!»
بازرسی سازمان بهزیستی به محض اینکه از ماجرا مطلع شده از مسئولان مرکز خواسته که هرچه سریع‌تر گزارش پزشکی قانونی را ارسال کنند، با این حال مدیر مرکز همچنان از این کار جلوگیری می‌کند و مصمم است صورت مساله را پاک کند.

اگرچه سازمان بهزیستی با جدیت تمام انواع مراقبت‌های لازم را در دستور کار دارد اما متأسفانه اخبار مشابهی از مراکز دیگر هم به گوش می‌رسد. در یکی از مراکز نگهداری معلولان ذهنی که دختران ۳۰ تا ۳۵ ساله هم در بینشان هست، علیرغم تذکرات مکرر سازمان بهزیستی، دختر جوانی که می‌گوید خانواده ندارد و مجهول‌الهویه است و چون جایی برای رفتن ندارد اینجا مانده، اعتراف می کند که یکی از مسئولان مرکز و دو نفر از پرسنل آن‌ها را «اذیت» می‌کنند. در پاسخ به این پرسش که «چطور اذیتی» تنها می‌گوید: «وسایلی که خیرین برای ما می‌آورند به ما نمی‌دهند. بعد برای اینکه آن‌ها را بگیریم شرط‌هایی برای ما می‌گذارند.»

وقتی از او می‌پرسم بچه‌ها شرط‌ها را اغلب قبول می‌کنند یا نه می‌گوید: دختران معلول ذهنی و جسمی، مثل هر آدم دیگری نیازهایی دارند. طبیعی است که خیلی از پیشنهادها را سریع قبول کنند.

کسانی که به نحوی از این مرکز بیرون آمده‌اند هم روایت مشابهی دارند. ش. کودک ۱۲ ساله‌ای که به فروش مواد مخدر مشغول است، ‌در پاسخ به اینکه چرا در مراکز نگهداری نمی‌ماند می‌گوید: «اذیت می‌کنند.» و وقتی از او می‌پرسی: «یعنی چه‌جور اذیتی؟ تنبیه بدنی؟» پاسخ می‌دهد: «تنبیه بدنی نه. اذیت…»

یکی هم زیاد است
مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست و رئیس کنونی مؤسسه خیریه فرهاد که در زمینه زنان بی‌سرپرست مبتلا به سرطان فعالیت می‌کند در پاسخ به اینکه این اتفاقات چه اندازه صحت دارد و به چه میزان رخ می‌دهد می‌گوید: فرض کنید مثلا هزار مرکز داریم و در هر مرکزی ۲۰نفر ممکن است همکاری کنند. اگر خدای نکرده یک درصد از این ۲۰ هزار نفر مشکل داشته باشند چون جامعه آماری ما بالاست به تعداد زیادی می‌رسیم.

نبی‌الله عشقی ثانی تأکید می‌کند: البته این استدلال که ۱۰ هزار بچه را نگه می‌داریم و دو تا بچه ما این طور شده پذیرفتنی نیست. یکی هم زیاد است. یک مرکز نمی تواند بگوید مواظب ۶۰ نفر بودم و یکی از دستم رفت چون نسبت به همه مسئولیت دارد.

وی تصریح می‌کند: البته باید پیشینه این افراد را هم در نظر بگیریم. من بچه ای را داشتم که توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار می گرفت و ناپدری با او رابطه مکرر داشته و عمو و دیگران هم از او سوء استفاده می‌کردند. چنین فردی فرق می کند با کسی که در یک خانواده سالم اجتماعی زندگی می کند.

عشقی می‌گوید: البته باید از تلاش‌های شبانه‌روزی کارکنان خانه‌های کودکان و نوجوانان که یکی از مشکل‌ترین مسئولیت‌های مراقبتی و تربیتی ما را بر عهده دارند، سپاسگزاری کرد. سخت‌ترین کار در بهزیستی اداره کردن مراکز مراقبت است و سخت ترین کار مراقبت از بچه هایی است که خانواده ای ندارند. این اتفاقات می افتد و مسئولان هم شرعا هم قانونا مکلفند همه دقت ها را به عمل بیاورند، بچه ها را آموزش بدهند، به مربیان و کارکنان هم آموزش بدهند و به طور مستمر و پیوسته باید مراقب آنها باشند.

مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست درباره مراقبت‌های لازم برای پیشگیری از اتفاقاتی همچون تعرض به ث. می‌گوید: بسیاری از آزارهای جنسی در جامعه ما متاسفانه ابتدا از بستگان شروع شده است. حال مرکزی داریم برای بچه‌هایی که از نظر ذهنی و جسمی دچار معلولیت هستند. برای مثال فردی را داریم که ضریب هوشی معادل کودک هفت ساله را دارد.

چنین فردی که شرایط جسمی دختر بالغ را دارد اصلا تشخیص نمی دهد و تصورش بازی است. اما طرف دیگر ممکن است بخواهد سوء استفاده کند.

عشقی تصریح می‌کند: مسلما در مرحله اول انتخاب کارکنان کنترل ها باید مستمرا اتفاق بیفتد و نظارت بر عملکرد کارکنان باید سالانه و حتی ۶ ماه یک بار باشد. باید منظم کلاس های آموزشی گذاشته شود و این مراقبت کردن چیزی نیست که یک بار انجام بدهید و تمام بشود.

وی در تأیید این اتفاق می‌گوید: مطالعات نشان می دهد آسیب‌ها اغلب توسط افرادی همچون نگهبان، باغبان، خدمه، تمیزکار و مسئول تأسیسات رخ می‌دهد. افرادی که خودشان هم از تحصیلات پایین تری برخوردار هستند و خودشان هم ارتباطات منظم اجتماعی ندارد و بالاخره تمایلات ممکن است آن‌ها را تشجیع کند یا شرایط مساعدی پیش بیاید که به سمت یکی از این بچه ها گرایش پیدا کند و خدای ناکرده اتفاقات بدی بیفتد.

خانه بخت دختران پرورشگاهی سیاه است
آزار و اذیت داخل مرکز پایان تلخی‌های زندگی این دختران نیست. م. که اکنون چند سال است از مرکز بیرون آمده می‌گوید: وقتی از مرکز بیرون آمدیم، برای چند نفرمان خانه گرفتند تا بعد که ازدواج کردیم به خانه و زندگی خودمان برویم. مدتها گذشت و سرانجام مجبور شدیم باور کنیم که کسی با شرایط ما با ما ازدواج نمی‌کند. هر ۵ نفری که با هم بودیم روابط دوستانه‌ای داشتیم، ‌اما موفق به ازدواج نشدیم.

ادعای م. در فعالیت‌های پژوهشی هم تأیید شده است. در یک پژوهش سه ساله روی دخترانی که از مراکز بیرون آمده‌اند همه دخترانی که در پرورشگاه بزرگ شده بودند و بعد ازدواج کرده بودند ازدواجشان به طلاق منتهی شد و آن‌ها که بچه‌دار شده بودند شرایطشان سخت‌تر هم می‌شد.

در بخشی از گفتگوهای نقل شده در این پژوهش آمده که یکی از دلایل نگاه منفی این دختران به مردان بوده است: اغلب دختران با توجه به آنکه از مراکز بیرون نمی‌آمدند با مردی مراوده نداشتند. مرد را موجود بی‌رحمی مثل پدرشان که آن‌ها را رها کرده می‌دیدند و اگر هم او را به یاد نداشتند تنها مردی که می‌دیدند پیرمرد بداخلاق و زمختی بود که باغچه‌ها را آب می‌داد. به همین دلیل از مردان بیزار بودند و بعد از ازدواج هم روش برخورد با شوهر را نمی‌دانستند.

مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست در این باره می‌گوید: کسانی که در این مراکز زندگی می‌کنند به دلایل مختلف شرایط متفاوتی داشته‌اند. یکی یک سال اینجا بوده و دیگری ۲۰ سال. از سوی دیگر مربی‌ها ۲۴ ساعته عوض می‌شوند و هرکدام ویژگی خودشان را دارند و این تفاوت ویژگی های این افراد هم روی این بچه ها اثر می گذارد.

عشقی تأکید می‌کند: بعضی از بچه ها قبل از اینکه وارد بهزیستی شوند توسط مادر پدر و بستگان شکنجه شده‌اند یا حداقل تربیت خوبی نشده اند. وقتی ۱۵ نفر با شرایط بسیار متفاوت و ویژگی های آسیب پذیری کنار همدیگر زندگی می کنند خواه ناخواه روی هم اثرهای منفی می گذراند همچنان که اثر مثبت هم می گذارند.

وی درباره شریط ازدواج آن‌ها نیز توضیح می‌دهد: الان یکی از چالش های بزرگ جامعه ما چیست؟ متاسفانه ازدواج بسیار پایین است تعداد بسیار زیادی دختر داریم که سن ازدواج را پشت سر گذاشته اند عدد میلیونی است و به ۳۰ سال رسیده‌اند و هنوز با خانواده زندگی می کنند. وقتی دختری می‌خواهد ازدواج کند خانواده‌ای وجود دارد که از نظر اقتصادی، آموزش آداب اجتماعی و از دیگر ابعاد به عنوان حامی دختر خودش را نشان می دهد. اما در مراکز، این چگونه اتفاق می افتد؟ البته مدیران مرکز و مددکاران اجتماعی مداخله می‌کنند و قواعد و اصول را یادآوری می کنند ولی یادمان باشد هیچ روان شناس و کارکرد دیگر اداری نقش مادر را نمی تواند اجرا کند.

عشقی تصریح می‌کند: سؤال دیگری که پیش می آید این است که چه کسانی با این بچه ها ازدواج می کنند؟ مسلماً خیلی از آقایان به دلایل مختلف ممکن است تمایلی به ازدواج با یک دختر خانمی که در خانه کودکان زندگی کرده اند نداشته باشند اگر چه این دختران سالم و با محبت و زیبا هستند و اگرچه آداب را می دانند و تحت حمایت هستند.

وی ادامه می‌دهد: سرانجام آنکه پس از ازدواج هم اغلب دختران در برهه‌های مختلف از مشاوره و حمایت مادر و خانواده خود برخوردارند. با همه این‌ها تعداد طلاق هایمان فوق العاده زیاد است. آمار رسمی بالای ۲۵ درصد است و بسیاری از جدایی ها در دو سه سال اول رخ می‌دهد. پس اول باید واقعیت های موجود در جامعه را ببینیم بعد حق داریم از خانه کودکان و نوجوانان و کسی که در آنجا زندگی می کند چه میزان انتظار داشته باشیم که بتوانند زندگی خوب و پایداری داشته باشند.

به جرأت می‌توان اکثریت قریب به اتفاق کارکنان مراکز وابسته به بهزیستی، از مدیران و مددکاران گرفته تا نیروهای اداری و خدماتی را از زمره کسانی دانست که عمر خود را برای خدمت به بی‌پناه‌ترین مردمان این سرزمین گذرانده‌اند. کسانی که به جای شغل ساده و ثابت پشت میز با ارباب رجوع شیک و اتوکشیده، کار سخت و پرمسئولیت نگهداری از کسانی را برگزیده‌اند که حتی خانواده‌شان نیز از نگهداری آن‌ها شانه خالی کرده‌است. علیرغم این همه گاه رخدادهای کم‌شماری همچون سرگذشت ث. این کارنامه‌ درخشان را لکه‌دار می‌کند و از این روست که اهمیت کنترل،‌ بازرسی، دقت در فرایند انتخاب کارکنان و آموزش و مراقبت مستمر آنان دوچندان می‌شود.

نگرانی شدید رژیم ملاها از قطعنامه‌ شدید‌اللحن پارلمان اروپا



دستیار ویژه رییس مجلس ولایت در امور بین‌الملل در واکنش به قطعنامه‌ شدید‌اللحن پارلمان اروپا از امکان ایجاد اجماع بین المللی علیه جمهوری اسلامی در زمينه حمايت از حقوق بشر در ایران به شدت ابراز نگرانی کرد.

به گزارش ایسنا، حسین امیرعبداللهیان در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: ‏⁧«‏قطعنامه غیر دوستانه ⁧پارلمان اروپا⁩ خوش‌رقصی برای بایدن و نقض حقوق ۸۰ میلیون ایرانی است. عاملین قتل صدها کودک بیماری خاص به دلیل تحریم و میزبان تروریست‌های منافق، حق ندارند از حقوق بشر بگویند و خواهان آزادی جاسوسان و قاتل دوتابعیتی ترور دانشمند ایرانی باشند. اروپا به منافع خود بیاندیشد.»

این در حالیست که یک روز بعد از تصویب قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پارلمان اروپا نیز روز پنج‌شنبه ۲۷ آذرماه قطعنامه شدید‌اللحنی علیه حکومت جبار خامنه‌ای در همین زمینه تصویب کرد.

پیش تر “کانون مدافعان حقوق بشر ایران” با ارسال نامه به پارلمان اروپا این نهاد را فراخواند در آستانه مذاکرات اروپا با جمهوری اسلامی “از خواست و اراده مردم ایران حمایت کند”.

این نامه اعضای پارلمان اروپا را فرامی‌خواند: «از حکومت جمهوری اسلامی بخواهید به سرکوب بیرحمانه نهادهای مردمی مستقل و اجتماعات مسالمت‌آمیز مردم و اعدام معترضان و مخالفانش پایان دهد.

قطعنامه پارلمان اروپا که با ۶۱۴ رای موافق در برابر ۱۲ رای مخالف و ۶۳ رای ممتنع به تصویب رسید موارد متعددی از «نقض فاحش» حقوق بشر در ایران نظیر بازداشت‌های خودسرانه، ارعاب مردم و مخالفان، اعدام‌ها و نقض حقوق اقلیت‌ها را نام می‌برد و از جمهوری اسلامی می‌خواهد فورا این اقدامات را متوقف کرده و به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه دهد به ایران سفر کند.

به گزارش رادیو آزادی، در این قطعنامه به بازگرداندن خانم نسرین ستوده وکیل مدافع و فعال حقوق بشر به زندان اوین در حالی که مبتلا به کرونا است، اشاره شده و می‌گوید بازداشت خودسرانه، محکومیت و زندانی کردن این فعال حقوق بشر را به شدت محکوم کرده و از جمهوری اسلامی می‌خواهیم فورا و بدون هیچ ‌شرطی وی را آزاد کند تا مورد مداوا قرار بگیرد.

قطعنامه پارلمان اروپا همچنین به اعدام روح‌الله زم سردبیر سابق آمدنیوز و نوید افکاری کشتی‌گیر ایرانی اشاره کرده و از کشورهای اروپایی خواسته است تا محافظت بیشتری از اتباع ایرانی خارج‌نشین در مقابل تهدیدات و ارعاب وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی انجام دهند.

این قطعنامه همچنین از جمهوری اسلامی می‌خواهد فورا حکم اعدام احمد رضا جلالی، پژوهشگر ایرانی- سوئدی را که متهم به جاسوسی شده است لغو کند.

جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی نطقی در پارلمان اروپا گفته است تمام کسانی که در نقض حقوق بشر در ایران دست داشته‌اند، خصوصا در خشونتهای آبان ۹۸، باید مورد مواخذه قرار بگیرند.

خطر اعدام قریب الوقوع دستکم ۵ زندانی در زندان زاهدان

خبرگزاری هرانا – مصطفی نیلی وکیل دادگستری می‌گوید، طی تماسی به خانواده یکی از موکلینش، خبر انتقال پنج زندانی محکوم به اعدام به سلول انفرادی جهت اجرای حکم داده شده است. او ضمن ابراز نگرانی در خصوص سلب فرصت اعاده دادرسی موکلینش که با اتهاماتی چون “بغی و عضویت در گروه های مخالف نظام” به اعدام محکوم شده‌اند می‌گوید “اگر موکلین بنده بین این زندانیان باشند، با مطالعه پرونده ایراداتی در خصوص احکام صادر شده برای آنان وجود دارد که می تواند باعث نقض حکم اعدام شود”. همچنین سیدمحمدرضا فقیهی دیگر وکیل دادگستری از احتمال اینکه دو تن از موکلانش به نام های الیاس قلم‌درزهی و حسن دهواری بین این افراد باشند ابراز نگرانی کرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از امتداد، دستکم ۵ زندانی محکوم به اعدام در زندان زاهدان در خطر قریب‌الوقوع‌ اجرای حکم قرار دارند.

مصطفی نیلی وکیل دادگستری در این خصوص گفت: “در زندان زاهدان حداقل ۱۰ نفر به اتهام بغی و عضویت در گروه‌هایی که گفته می‌شود مخالف جمهوری اسلامی هستند، به اعدام محکوم شده‌اند. از بین آنها، چهار تن جزو موکلین من هستند که با اعلام وکالت و مطالعه پرونده شان در یک ماه اخیر، در حال تدوین لایحه اعاده دادرسی برای آنها هستم”.

وی افزود: “احکام اعدام این افراد پیشتر در دیوان عالی کشور تایید شده بود و تاکنون اعاده دادرسی نکرده بودند”.

نیلی تصریح کرد: “شب گذشته در تماسی که با خانواده یکی از موکلانم گرفته شده، خبردادند که پنج تن از این محکومین را برای اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل کرده اند. با پیگیری‌هایی که از طریق تلفن در راستای تماس با زندان زاهدان داشتم گفته شد که تلفن های آنجا به خاطر مشکل مخابراتی قطع هستند، به دلیل تعطیل بودن این ایام نیز نتوانستم با مرجع دیگری تماس بگیرم. بنابراین نتوانستم صحت این خبر را از مبادی رسمی جویا شوم”.

این وکیل دادگستری ادامه داد: “اگر خدای ناکرده خبری که به خانواده یکی از موکلانم داده‌اند، درست باشد، مشخص نیست آیا در میان این پنج نفری که به سلول انفرادی منتقل شده اند، موکلان بنده نیز حضور دارند یا خیر، لذا با توجه به اینکه حکم اعدام، مجازاتی برگشت ناپذیر است از مسئولان ارشد قوه قضائیه تقاضا دارم که جلوی اجرای این احکام گرفته شود. با مطالعه پرونده ایراداتی در خصوص احکام صادر شده برای این افراد وجود دارد که می تواند باعث نقض حکم این افراد شود”.

وی افزود: “نگرانم که اگر موکلینم جزو افراد مذکور باشند، فرصت اعاده دادرسی و احقاق حق از آنها سلب شود”.

هنچنین سیدمحمدرضا فقیهی وکیل دادگستری به خبرگزاری انصاف نیوز گفت: “الیاس قلم‌درزهی و حسن دهواری دو تن از موکلان من از آن پنج نفر محکوم به اعدام هستند”.

وی افزود: “ما هیج از اینکه قرار نیست یا قرار است حکم اجرا شود خبری نداریم، با توجه به اینکه حدود قریب به چند هفته قبل وقتی آنجا بودیم کارمندان اجرای احکام عنوان کردند بنا بر اجرای حکم است. این استرس و فشار را بر روی ما و خانواده و موکلانم افزایش داده است. منتهی به مراتب تماس خانواده با عزیزانشان امکان‌پذیر نبوده و تلاش‌هایی که ما برای گفتگو با مسئولین داشتیم تاکنون به نتیجه نرسیده است”.

فقیهی با بیان اینکه ومیدواریم حداقل یک بار دیگر این پرونده در بستر اعاده دادرسی نزد دیوان عالی کشور مورد بازبینی قرار بگیرد تا امکان اثبات بی گناهی آن‌ها در مقوله بغی که به آن‌ها نسبت داده شده، فراهم شود، افزود: “اتهامی که در داسرای انقلاب زاهدان به الیاس قلم‌درزهی و حسن دهواری زده شد، ابتدا محاربه از طریق کشیدن سلاح بر ضد حکومت اسلامی و عضویت در گروه‌های غیر قانونی بود که در جریان دادرسی و دادگاه انقلاب زاهدان اتهام محاربه به اتهام بغی تغییر پیدا کرد و حکم اعدامی که صادر شد بر مبنای اتهام جدید بغی بود که این حکم در دیوان عالی کشور هم این معنا مورد موافقت قرار گرفت و فرجام خواهی زندانیان و وکلا رد و رای صادره تایید شد”.

از سوی دیگر کمپین فعالین بلوچ نیز از اعدام قریب الوقوع ۳ زندانی با جرائم مربوط به مواد مخدر در زندان زاهدان خبر داده و اسامی دو تن از این افراد را “بهنام ریگی”، “شعیب ریگی” عنوان کرده است.

بر اساس این گزارش با خانواده این سه زندانی بلوچ از زندان مرکزی زاهدان تماس گرفته شده و صبح امروز ۲۸ آذر ماه ملاقات آخر خانواده ها با زندانیان صورت گرفته است.

یک روزنامه نگار دیگر بازداشت و روانه زندان اوین شد

خبرگزاری هرانا – سید طبیب تقی زاده، روزنامه‌نگار روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه در پی احضار به واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان اوین منتقل شد. بازداشت آقای تقی زاده در حالی است که وی در سال ۹۷ توسط دادگاه انقلاب تهران به ۲ سال حبس تعلیقی و ۵ سال محرومیت های اجتماعی محکوم شده بود. اما تابستان امسال این حکم با اعتراض دادستان تهران مواجه شده و پس از تشکیل دادگاه تجدیدنظر بدون اطلاع آقای تقی زاده محکومیت او به ۱ سال حبس تعزیری تغییر داده شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۳۹۹، سید طبیب تقی‌زاده، روزنامه‌نگار در پی احضار به واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان اوین منتقل شد.

بازداشت آقای تقی زاده در حالی است که وی در سال ۹۷ توسط دادگاه انقلاب تهران به ۲ سال حبس تعلیقی و ۵ سال محرومیت های اجتماعی محکوم شده بود. اما تابستان امسال این حکم با اعتراض دادستان تهران مواجه شده و پس از تشکیل دادگاه تجدیدنظر بدون اطلاع آقای تقی زاده محکومیت او به ۱ سال حبس تعزیری تغییر داده شده است.
یک منبع مطلع از وضعیت وی در این خصوص به هرانا گفت: “آقای تقی زاده اواخر تیرماه امسال از طریق سامانه الکترونیکی ابلاغ به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران فراخوانده شد. اما به دلیل آنکه چند سال از صدور حکم بدوی گذشته بود قاعدتا سامانه را چک نمی‌کرد و از این موضوع مطلع نشد. اخیرا از شعبه ۱ اجرای احکام با خانواده او تماس گرفتند که چرا او برای تحمل مدت محکومیت خود را معرفی نمی‌کند و تازه در این مرحله بود که سامانه را بررسی کرد و متوجه شد که شهریورماه امسال برای تحمل مدت محکومیت فراخوانده شده و باید ۱ سال را در زندان بگذراند. روز چهارشنبه برای پیگیری همین مساله به دادسرای اوین مراجعه کرده و در همانجا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.”

آقای تقی زاده در سال ۹۴ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی پس از ۳۶ روز و پس از سکته قلبی در بازداشتگاه با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

او اردیبهشت‌ماه ۹۷ توسط شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی شهمیرزادی از بابت اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با رسانه های معاند نظام به ۲ سال حبس که به مدت ۵ سال به حال تعلیق در آمده بود محکوم شد. این محکومیت مردادماه همان سال با افزایش مواجه شد. وی به مدت ۵ سال از فعالیت رسانه‌ای حرفه‌ای، به مدت ۳ سال از عضویت در احزاب و جریان‌های سیاسی، برای ۳ سال از فعالیت در فضای مجازی و مدت ۳ سال از خروج از کشور محروم شد.
دادگاه در خصوص مصادیق اتهام این روزنامه نگار به بازتاب اخبار وبسایت “بازتاب امروز” در رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور استناد کرده است.

سید طبیب تقی‌زاده، روزنامه نگار و از اعضای هیئت تحریریه سایت “بازتاب امروز” است. این وبسایت در اسفندماه ۱۳۹۰ فیتلر و نهایتا تعطیل شد.

نقض برجام؛ واکنش فرانسه به تاسیسات زیرزمینی فردو



وزارت امور خارجه فرانسه امروز با صدور بیانیه‌ای نسبت به نقض تعهدات برجامی از سوی رژیم ایران ابراز نگرانی کرد و خواهان پایبندی فوری تهران به توافق هسته ای برجام شد

سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه در این باره گفت: پیامدهای نقض تعهدات برجامی بسیار جدی بوده و مزایای این توافق نامه از نظر منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را به خطر می‌اندازد.

وی افزود: همانطور که سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) تأکید کرده‌اند رژیم ایران باید فورا به پایبندی کامل به تمام مفاد برجام بازگردد و از انجام هرگونه اقدامی که ثبات و پایداری این توافق را به خطر می‌اندازد، خودداری کند.

این در حالیست که یک خبرگزاری غربی امروز در گزارشی با استناد به تصاویر ماهواره ای که دریافت کرده، از آغاز به کار ساخت تأسیسات هسته ای زیرزمینی در فردو خبر داد.

به گزارش یورونیوز، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی تازه اعلام کرد که رژیم ایران در بحبوحه تنش‌ها در ایالات متحده کار ساخت تاسیسات هسته‌ای زیر زمینی در فردو را آغاز کرده است.

در این گزارش که با استناد به تصاویر ماهواره‌ای ثبت شده در روز جمعه ۱۷ دسامبر تهیه شده آمده است: برغم آنکه ماهیت ساخت و سازهای جدید هنوز کاملا مشخص نیست اما هرگونه فعالیت هسته‌ای در سایت فردو نگرانی جدید را برای دولت ترامپ در روزهای پایانی ریاستش بر کاخ سفید به همراه خواهد داشت.

آسوشیتدپرس بیش از یک ماه پیش نیز در گزارشی اعلام کرده بود که رژیم ایران کار ساخت تاسیسات زیرزمینی در سایت هسته ای نطنز را آغاز کرده است.

برخی تحلیلگران اقدام تازه در فردو را گام چهارم رژیم ایران در عدول از تعهداتش در برجام می دانند که نفس را در سینه ناظران بین المللی حبس خواهد کرد.

یکی از مقامات رژیم ایران پیش تر گفته بود که گام چهارم گازدهی به بیش از هزار سانتریفیوژ در فردو است و ممکن است با آغاز این گام سر و صداهایی ایجاد کنند و از حساسیت آنها نسبت به فردو باخبریم.

واکنش رژیم ایران به درخواست آژانس اتمی

جمهوری اسلامی در واکنش به اظهارات مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی که گفته بود: به توافق جدیدی برای احیای برجام نیاز است، اعلام کرد که این توافق دوباره مذاکره نخواهد شد و در صورت احیای آن، نیازی به سند جداگانه نخواهد بود.

کاظم غریب آبادی نماینده رژیم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت که جمهوری اسلامی حاضر نیست برجام را به مذاکره مجدد بگذارد.

وی در یک پیام توئیتری ساعاتی پس از اظهارات مدیرکل آ‌ژانس بین‌المللی انرژی اتمی نوشت: در صورت احیای آن، ضرورتی برای یک سند، توافق یا تفاهم جدید در رابطه با نقش آژانس نیز وجود ندارد. نیازی نیست که وضعیت را پیچیده‌تر کنیم….

این در حالیست که مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفته: احیای برجام در دوران ریاست جمهوری بعدی آمریکا مستلزم یک توافق جدید خواهد بود که در آن مشخص شود، چطور نقض‌های صورت گرفته توسط رژیم ایران به‌ عقب برگردانده خواهد شد.

وی گفت: نمی‌توانم تصور کنم که آنها به‌همین سادگی بگویند: ما به پله اول باز می‌گردیم، چون آن پله اول دیگر وجود ندارد… (هم‌اکنون) مواد (اتمی)، . . فعالیت و سانتریفوژهای بیشتری وجود دارد و موارد بیشتری هم (از سوی رژیم ایران) اعلام شده است. این سؤالی است که آنها باید در سطح سیاسی دربارهٔ آن تصمیم بگیرند.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش تر در مصاحبه ای به رئیس ‌جمهور منتخب آمریکا توصیه کرده بود که به سوی مذاکره با رژیم ایران با توجه به شرایط جدید حرکت کند.

رافائل گروسی به در مصاحبه با شبکه آمریکايی سی بی اس در پاسخ به این پرسش که خواسته شما از دولت جو بایدن چیست، اظهار داشت: گفتگو با ما ضروری خواهد بود. از زمانی که ابتدا برجام امضا شد و سپس به اجرا در آمد تاکنون خیلی چیزها تغییر کرده است. شرایط و زمینه‌ها تغییر کرده است.

وی در ادامه افزود: بنابراین سیاست گذاران در واشنگتن می بایست خود را با این بستر و شرایط جدید منطبق کنند.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: همه امضاکنندگان توافق هسته‌ای، از جمله رژیم ایران، با توجه به تغییراتی که در وضعیت جهان و منطقه روی داده و با در نظر گرفتن تبعات آنچه در ارتباط با برجام روی داده، مذاکرات جدیدی را مد نظر قرار دهند.

در همین رابطه اعضای اروپایی عضو برجام روز چهارشنبه از رژیم ایران خواستند که به صورت کامل به تعهدات برجامی خود بازگردد.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش تر با ابراز نگرانی درباره تشدید تنش‌ها پس از هلاکت فخری‌زاده، در اظهاراتی گفته بود که رژیم ایران نباید تصمیم خود را برای افزایش غنی‌سازی اورانیوم اجرایی کند.

به گزارش ایسنا، رافائل گروسی در اولین اظهار نظر خود پس از هلاکت فخری زاده در گفتگو با شبکه اسکای نیوز نسبت به افزایش تنش‌ها پس از این حادثه هشدار داد.

گروسی با بیان اینکه رژیم یران نباید تهدیدات خود برای افزایش غنی سازی و اخراج بازرسان آژانس را اجرایی کند، گفت: اگر این اقدامات عملی شود، انحراف بیشتر از تعهداتی محسوب می‌شود که تهران در زمان پیوستن به توافق (هسته‌ای) پذیرفته است.

وی ادامه داد: نمی‌توانم تصور کنم که چه کسی در چنین شرایطی پیروز خواهد شد. اگر محدودیتی برای بازرسان آژانس در نتیجه این یا هر وضعیت دیگری اتفاق بیفتد، کار آن‌ها با مشکل مواجه می‌شود.

پیش تر معاون وزیر خارجه روسیه نیز از رژیم ایران خواسته بود در خصوص برنامه هسته‌ای خود مسئولیت‌پذیری بیشتری نشان دهد و در بحران مرتبط با توافق برجام به دام زیاده‌خواهی‌ها نیافتد.

در همین حال محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در رابطه با تصمیمات هسته ای اخیر مجلس ولایت در گفتگو با خبرگزاری برنا گفت: تندروها دارند برگ برنده نظام را پس از سقوط ترامپ در آمریکا با سیاست غلط خود به کاغذ پاره تبدیل می کنند.

فیلم زیر: سردبیر روزنامه وال‌استریت ژورنال درباره مشکلات پیش‌روی بایدن برای بازگشت به برجام در مصاحبه‌ای گفت: فقط در ظاهر به نظر می‌رسد که بازگشت به برجام ساده باشد، اما در حقیقت اصلا اینطور نیست! (با ترجمه فارسی)

ریاست جمهوری بایدن و خطای محاسبه جمهوری اسلامی

برگرفته از رادیو فردا: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و قطعی شدن قریب‌الوقوع شروع به کار جو بایدن در کاخ سفید بعد از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۲۱ باعث شده فصل جدیدی در رویارویی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا شکل بگیرد.

علاوه بر خوشبینی‌های حسن روحانی و جواد ظریف، روزنامه جوان ارگان رسانه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز چهار شرط برای موفقیت در مذاکره با دولت بایدن اعلام کرد که البته اگر اراده برای تحقق این شروط جدی بوده و جنبه شعاری نداشته باشد، خروجی جز مذاکره برای مذاکره نخواهد داشت.

این شروط عبارت هستند از «رعایت حقوق کلی کشور»، «عدم عقب‌نشینی نظام از مواضع کلی»، «دریافت ضمانت اجرایی»، «تأثیر مثبت نتایج مذاکره بر پیشبرد توان دفاعی کشور» و «تأثیر ملموس توافق بر زندگی مردم».

برخی از اصولگرایان نیز در موضع‌گیری‌های جداگانه از برتری جریان سیاسی متبوع خود بر اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها در مذاکره و گفت‌وگو داد سخن داده‌اند.

اما رصد کردن تحولات در دو هفته گذشته نشان می‌دهد تغییرات فقط در سطح اظهارات نبوده، بلکه در عمل نیز اتفاقاتی رخ داده که می‌تواند نشانگر محاسبات جدید جمهوری اسلامی و خروج از لاک دفاعی در ماه‌های گذشته باشد.

بر خلاف توقف فعالیت‌های ایذایی در هفته‌های گذشته در عراق علیه سفارت آمریکا، مجدداً در روزهای اخیر چندین راکت به سفارت آمریکا پرتاب شد که تلفات جانی نداشت. گروه‌های شبه‌نظامی همسو و هماهنگ با جمهوری اسلامی متهم به انجام حملات یادشده هستند. اما اقدام تحریک‌برانگیز دیگر که واکنش شدید تروئیکای اروپا (دولت‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان) را به همراه داشت، تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به نسل پیشرفته سانتریفوژهای «آی آر ۲ ام» بود که رسماً توسط کاظم غریب‌آبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان‌ ملل و سازمان‌های بین‌المللی در وین اعلام شد.

این نسل جدید سانریفوژها که در یک زنجیره ۱۷۴تایی در نظنز نصب شده و آماده تولید در سطح صنعتی شدند دارای ظرفیت تولید پنج سو در سال، یعنی پنج برابر توان سانتریفوژهای آی آر ۱ هستند که سرعت و حجم غنی‌سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته‌ای را به شکلی ملموس افزایش می‌دهد.

تروئیکای اروپا با موضع گیری انتقادی شدید این اقدام را گامی مهم در نقض برجام و برخوردی غیرسازنده دانسته و خواهان رعایت کامل تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، نیز فاش کرد که برای برخورد با افزایش حجم سوخت هسته‌ای ایران قصد حمله نظامی به مراکز هسته‌ای حکومت را داشته که بعد از نظر مخالف مشاورانش منصرف شده بود.

در این شرایط به نظر می‌رسد مقامات جمهوری اسلامی و بخصوص هسته سخت قدرت تصور می‌کند با کاهش بیشتر تعهدات برجامی و نزدیک‌تر شدن به سطح فعالیت‌های هسته‌ای ماقبل برجام، می‌تواند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش داده و اهرم فشار مؤثری در مهار فشار آمریکا داشته باشد. افزایش سطح فعالیت‌های هسته‌ای می‌تواند به معنای بده و بستان بر سر آنها در مذاکرات محتمل با هدف حفظ وضعیت موجود باشد.

ولی آنچه از دید مقامات نظام مغفول مانده، ریسک بالای ارزیابی‌هایی است که همه جوانب موضوع را در نظر نگرفته‌اند. پیرامون مهار برنامه هسته‌ای و توسعه‌طلبی منطقه‌ای جمهوری اسلامی بین هر دو حزب سیاسی آمریکا و بخش‌های مختلف هیئت حاکمه قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا اشتراک نظر وجود دارد.

تحریک اسرائیل و عربستان سعودی نیز به نوبه خود حساسیت‌های غرب را افزایش می‌دهد. دولت اسرائیل در سال گذشته رویکرد بازدارنده خود پیرامون جمهوری اسلامی را به سمت درگیری مستقیم تغییر داده و برخورد تهاجمی را برگزیده است. در این چارچوب اسرائیل آمادگی برای حمله به تأسیسات اتمی ایران را با چراغ سبز دولت آمریکا دارد و در سطح منطقه نیز توانسته با برخی از کشورهای عربی ائتلافی علیه توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد.

شماری از رسانه‌های اسرائیلی گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند که دلیل اصلی سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه، و الیوت آبرامز، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل و امیرنشین‌های خلیج فارس هماهنگی برای انجام یک رشته از «عملیات مخفی» علیه مراکز هسته‌ای در ایران بوده است. دونالد ترامپ در هفته‌های باقی‌مانده از ریاست‌جمهوری‌اش بی‌تمایل نیست که برخوردی نظامی و غافلگیرکننده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.

اتکا به گسترش کمی و کیفی فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند متغیر تغییردهنده بازی شود و فضا را به مسیر متفاوتی ببرد. همسو شدن اروپا و آمریکا در دولت آینده آمریکا و ترمیم شکاف پیش‌آمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ امکان فعال شدن مکانیزم ماشه را به صورت نسبی در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. هر گونه خطای محاسباتی می‌تواند شرایط را برای جمهوری اسلامی از زاویه فشار خارجی در دوره پسا ترامپ بدتر کند.

سه دولت اروپایی ضمن مخالفت با خروج از برجام در سالیان اخیر به سمت تعامل انتقادی حرکت کرده و با شیب ملایم فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دادند. صبر و تحمل آنها در برابر نادیده گرفتن محدودیت‌های مورد نظر از سوی جمهوری اسلامی نامحدود نیست و به سرعت می‌تواند بازگشت به برجام و فعال کردن آن را ببندد بویژه که هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارند.

البته جمهوری اسلامی هنوز به سمت گام‌های بزرگ چون فعال‌سازی مجدد غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی حرکت نکرده و خطوط قرمز دولت اسرائیل را در عمل رعایت کرده است، اما اتخاذ تصمیمات پرخطر برای کاهش امتیازات نهایی که باید افزون بر برجام داده شود، می‌تواند نتیجه معکوس به بار آورده و دولت بایدن را به سمت استفاده از اهرم فشار موجود و تشدید سخت‌گیری‌ها برای بهتر کردن شرایط مذاکره سوق دهد.

در چنین صورتی دیگر بازگشت مشروطه به برجام مطرح نبوده و ممکن است با همراهی اروپایی‌ها برجام کاملاً منتفی شده و هدف گفت‌وگوها انعقاد قراردادی جدید شود. بخشی از سیاستی که دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد و واکنشی که تروئیکای اروپا خواهد داشت به تصمیمات مقامات تهران بستگی دارد که به لحاظ تاریخی درک درستی از شرایط و زمان مناسب توافق نداشته و نرمش و سرسختی نابهنگام آنها باعث خسران‌های بزرگ در سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب شده است.