Previous Next

بازداشت یک خبرنگار افشاگر دیگر توسط نیروهای امنیتی



یک خبرنگار اهل استان بوشهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان منتقل شد. بازداشت وی با شکایت استانداری و معاون عمرانی استاندار صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تابناک، روز چهارشنبه ۲۷ اسفندماه ۹۹، یک شهروند اهل استان بوشهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان منتقل شد.

بر اساس این گزارش، هویت وی امیر دهباشی، خبرنگار و اهل استان بوشهر عنوان شده است.

در این گزارش آمده است، این خبرنگار انتقاداتی را درباره یکی از طرح های عمرانی مطرح کرده بود که در پی شکایت “استانداری” و “ستوده، معاون عمرانی استاندار”، روز چهارشنبه ۲۷ اسفندماه بازداشت و به زندان منتقل شد.

یک روزنامه نگار افشاگر به ۱۳ ماه حبس محکوم شد
پنجشنبه، 30 بهمن ماه 1399 = 18-02 2021

خبرگزاری هرانا – یاشار سلطانی، روزنامه نگار و مدیرمسئول سایت معماری نیوز با شکایت محمدباقر قالیباف به دلیل انتشار مطالبی در صفحه شخصی خود به تحمل ۱۳ ماه و یک روز حبس محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبر آنلاین، علی اصغر قهرمانی وکیل محمدباقر قالیباف درباره نتیجه شکایت موکلش از یاشار سلطانی به دلیل نشر اکاذیب گفت: “جلسه رسیدگی دادگاه در آذرماه امسال تشکیل و دو طرف دفاعیات خود را ارائه دادند”.

وی ادامه داد: “با توجه به دو فقره شکوائیه تقدیمی اینجانب، مندرجات پرونده، کیفرخواست صادره از دادسرای فرهنگ و رسانه تهران، پرینت مطالب منتشر شده توسط یاشار سلطانی در فضای مجازی و دفاعیات غیر موثر او و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده، دادگاه بدوی وقوع بزه و انتساب آن به متهم را محرز و مسلم تشخیص داده است”.

اواخر مردادماه سال جاری خبرگزاری های داخلی عنوان کردند که مجلس از مصطفی میرسلیم نماینده تهران و سه تن دیگر به نام‌های یاشار سلطانی، صدرا محقق و وحید اشتری، به دلیل اظهاراتشان درباره «رشوه ۶۵ میلیارد تومانی» شهرداری تهران به نمایندگان مجلس دهم برای رد طرح تحقیق و تفحص از شهرداری شکایت کرده است.

این شهروند در ۸ بهمن‌ماه سال ۹۸، در پرونده ای دیگر که آن نیز با شکایت محمدباقر قالیباف گشوده شده بود، از بابت اتهام “تشویش اذهان عمومی” توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۵ سال حبس تعزیری و محرومیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شد.

جانشین چنگیز ​سال جهش فقروفلاکت را قابل ‌قبول دانست!



در آخرین ساعات شومی که در سال۱۳۹۹ به سر می‌بردیم، هنوز ویروس کرونا مشغول جان گرفتن از هموطنانمان بود. هنوز در صف روغن و مرغ ایستاده بودیم. هنوز پدرانی خجالت‌زده در چهار گوشه کشور سر در گریبان بودند. هنوز زندانیان سیاسی در فشار و زندان بدوشی از این شهر به آن شهر بودند… و هنوز رنج و فقر و نابسامانی از سر و کولمان بالا می‌رفت که صدای غرش توپ های آغازگر سال۱۴۰۰ به گوش رسید. پس از آن جانشین چنگیز در تداوم به خاک و خون کشیدن نیشابورهای زمان ما، کارنامه ناتمامش را به رخ کشید. گفت: در سال۹۹، جهش تولید (؟!) تا حد قابل قبولی تحقق یافته است. البته باید گفت جهش تولید آری اما تولید هر چه بیشتر بیکاری و فقر و فلاکت!

سال ۱۳۹۹ که خامنه‌ای فرمان جهش تولیدش را داد با امواج بلا خیز بیکاری پا به پای ویروس کرونا، بر جان و مال مردم افتاد. از همان شروعش با افزایش نرخ بیکاری توأم گشت و طبق پیش‌بینی مرکز پژوهش‌های مجلس خودشان، رقم ۶میلیون بیکار را در پیش چشم داشت. اما گزارشگران بازار کار نقداً کاهش ۱.۵ میلیون نفری را به تصویر کشیدند و ثابت شد سالی که نحوست دارد از بهارش پیداست. همان مرکز پژوهشی هم اعلام کرد بیش از ۶۰درصد از شاغلان فعال در مشاغل گوناگون تحت حمایت و پوشش هیچ بیمه‌ای نیستند و وقتی بیکار می‌شوند تحت هیچ حمایت و پوششی قرار نگرفته‌اند. به هرحال هنوز مشخص نشده است که رقم واقعی بیکاران چقدر است.

رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی با اشاره به بحران های اقتصادی گفته بود: در سال۱۳۹۹ بیش از یک میلیون نفر در کشور شغل خود را از دست دادند….پیش از آن خبرگزاری تسنیم، با اعلام آمار بیکاری حدود ۶میلیون نفری در ایران بر اثر بحران کرونا، در گزارشی اعلام کرده بود که بخشی از این افراد بیمه نداشتند و در بخش خدمات به‌صورت غیررسمی در حال فعالیت بودند. به‌ هرحال هر چند میلیون نفری که در ایران بیکار هستند یک چیز مشخص است که میلیون‌ها تن از افراد خانواده این بیکار‌شدگان، بدون امکانات مالی و پشتیبانی در چه شرایط طاقت‌فرسایی به سر می‌برند.

آمار تکاندهنده از فقر و فساد در ایران
یکشنبه، 3 اسفند ماه 1399 = 21-02 2021

یک اقتصاددان داخلی به روند رشد هولناک فقر در جامعه ایران پرداخته و گفته است: اندازه شاخص فلاکت که در سال ۹۶ حدود ۱۹.۸ درصد بود، در سال ۹۸ به ۴۵ درصد رسید و برآورد میشود این شاخص در پایان امسال به ۷۰ درصد برسد! (فیلم زیر)

فرشاد مومنی همچنین حکوت خامنه ای را یکی از فاسدترین حکومت ها در جهان امروز دانسته که به گفته وی در سال های گذشته روند فاسد شدن مقام های دولتی سرعت بیشتری یافته است. وی در این باره گفت: رتبه پاکدامنی ایران در سال ۹۶ حدود ۱۳۰ بود، این شاخص امسال به ۱۴۹ رسیده است!

فیلم؛ با آرزوی نابودی حکومتی که ایرانیان را داغدار کرد



شماری از خانواده های قربانیان حکومت ایران با وجود تداوم فشارهای امنیتی، اقدام به برگزاری مراسم ویژه نوروز و گستردن سفره هفت سین در کنار قبر اعضای خانواده‌شان کرده‌اند. ویدیویی از بهیه نامجو، مادر نوید افکاری منتشر شده است که با تصویری از فرزندش، در کنار قبر او که بر سر آن سفره هفت‌ سین گسترده شده، ایستاده است.

در این ویدئو همچنین فرنگیس مظلوم، مادر سهیل عربی می‌گوید به همراه کشور رضایی، مادر آرشام رضایی، قصد داشتند سفره‌ هفت‌ سین در کنار زندان پهن کردند ولی متاسفانه نگذاشتند آنجا بنشینیم.

وی می گوید: در محلی دورتر سفره هفت‌ سین را به یاد فرزندان زندانی‌شان پهن کرده‌اند، وی آرزو کرده است که سال آینده، “سال آزادی” برای ایرانیان باشد.

منبع حکومتی: نسل z و آینده تیره و تار جمهوری اسلامی!



نشریه «صبح صادق»، ارگان معاونت سیاسی سپاه پاسداران در مطلبی تحت عنوان «نسل z و آینده ایران!» به بررسی ویژگی و خصلت متولدین دهه ۸۰ و ۹۰ پرداخت و نوشت: حکمرانی بر این نسل به راحتی نسل‌های قبل نخواهد بود؛ چرا که این نسل بر خلاف نسل‌های قبل از خود، عمدتا طبعی معترض نسبت به وضع موجود دارند.

این منبع حکومتی نوشت: امروزه در کشورهای توسعه یافته مطالعه و شناخت نسل جوان و نوجوان (متولدان اواسط دهه 90 میلادی تا 2015) جامعه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که نسل جوان و نوجوان هر جامعه‌ای شکل‌دهنده آینده آن جامعه هستند، لذا امروزه اندیشکده‌های گوناگونی در سطح جهان مشغول واکاوی ابعاد پیدا و پنهان این بازه سنی‌ـ که از آن با عنوان «نسلZ » یاد می‌شود‌ـ هستند و هر روز مقالات جدیدی در این زمینه منتشر می‌کنند.

امروزه هر چند در کشور ما توجهی به نقش نسل z در شکل‌دهی آینده سیاست داخلی و خارجی کشورمان نمی‌شود؛ اما بررسی برخی از کنش‌های شاخص این نسل به ویژه در فضای مجازی به خوبی نشان می‌دهد حکمرانی بر این نسل به راحتی نسل‌های قبل نخواهد بود؛ چرا که این نسل بر خلاف نسل‌های قبل از خود عمدتاً طبعی معترض نسب به وضع موجود دارند؛ به گونه‌ای که حتی برخی جامعه‌شناسان آنها را نسل پلورالیست می‌خوانند!

متأسفانه بی‌توجهی به این نسل، زمینه را برای تبدیل شدن بخشی از این نسل به یک تهدید جدی علیه آینده نظامات فرهنگی و حتی سیاسی کشور فراهم کرده است؛ چرا که سرعت بالای تحولات تکنولوژیک فاصله بین نسلی را هر روز بیش از پیش افزایش می‌دهد و به تبع آن هم درک مسئولان از نسل جدید کمتر و کمتر می‌شود، از همین رو با افزایش نقش سیاسی و اجتماعی نسل z شاهد افزایش تقابل آنها با نسل‌های قدیمی‌تر خواهیم بود؛ چرا که نسل z مشکلات خود را ناشی از تصمیمات نسل‌های پیشین می‌داند، لذا به سرعت در مسیر اخذ تصمیمات جدید حرکت می‌کند که این مسئله می‌تواند به خوبی مورد سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد.

باید پذیرفت که امروزه بخش قابل توجهی از جوانان و نوجوانان کشورمان در فضای مجازی ساخته و پرداخته آمریکا و دیگر کشورهای غربی که ماهیتاً مخالف انقلاب اسلامی هستند، حضور دارند؛ لذا عملاً بخش قابل توجهی از فضای تربیتی نسل z ایرانی در دست دشمن است و باید از هم اکنون تدبیری برای رفع و مقابله با تهدید پیش‌رو داشت!

فیلم زمین ‌خوردن های امروز جو بایدن؛ واکنش کاخ سفید



کاخ ‌سفید در واکنش به زمین ‌خوردن‌های مکرر رییس ‌جمهور آمریکا اعلام کرد: حال بایدن خوب است و نیازی به مراقبت پزشکی ندارد.

پس از اینکه جو بایدن ریس جمهور آمریکا امروز جمعه چندین بار حین بالارفتن از پله‌های هواپیما زمین خورد (فیلم زیر)، کاخ ‌سفید در بیانیه ای اعلام کرد: حال بایدن خوب است و نیازی به مراقبت پزشکی ندارد.

مدیر ارتباطات کاخ سفید در بیانیه ای در خصوص این رویداد اعلام کرد: رییس جمهور آسیب جدی ندیده و حال وی خوب است. چیزی جز گام برداشتن اشتباه روی نداده است.

گفتنی است که بایدن امروز هنگام ورود به هواپیمای ریاست‌ جمهوری چندین بار پایش از روی پله‌های لغزید و همین موضوع سوژه شبکه‌های اجتماعی شد.

ویژه برنامه سال نو -نوروز ۱۴۰۰ در کنار هم…

شنبه۳۰ اسفند، از ساعت ۹ الی ۱۱.۳۰ صبح(به وقت اروپای مرکزی) محل اجرای برنامه ۱. زووم https://zoom.us/j/8057930858?pwd=RXFFUDBSUVVzcitNR1cxbFAwckpEQT09 ۲.یوتیوب https://www.youtube.com/channel/UCcEgwhyDjX8eJAgN0KgEoMw ۳.اپلیکیشن کانون (پخش مستقیم از تلویزیون) https://play.google.com/store/apps/details?id=com.app.humanrightiniran کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

درباره “توصیه‌های سیاسی (نگهدار) به آقای رضا پهلوی”



عبدالستار دوشوکی

نقدی به توهین و توصیه اصلاح طلبانه فرخ نگهدار به شاهزاده رضا پهلوی

جناب آقای فرخ نگهدار در مقاله ای تحت عنوان “۴ توصیه سیاسی به آقای رضا پهلوی” علاوه بر مذمت و محکومیت طرح “نه به جمهوری اسلامی” خطاب به شاهزاده رضا پهلوی توصیه کرده اند که برای اثبات صداقت خویش در باورمندی به جمهوریت به جمع “اصلاح طلبان” حکومتی بپیوندند و با محکوم کردن آمریکا و “تحریم های ظالمانه” بر علیه آمریکا, اسرائیل و عربستان سعودی موضع گرفته و در کنار “مردم ایران” (بخوان جمهوری اسلامی) قرار بگیرند.

شیخ اجل حکیم سعدی در باب دوم گلستان قرنها پیش نوشته بود: “آهنی را که موریانه بخورد / نتوان برد از او به صیقل زنگ. با سیه دل چه سود گفتن وعظ/ نرود میخ آهنین در سنگ”. بعقیده نگارنده جمله آخر این شعر حکیمانه بسیار گویا و زیبا است. زیرا سعدی در همان باب می فرمایند: “دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن”. آقای نگهدار در پایان مقاله خسته کننده و طولانی و توهین آمیز خویش چنین نتیجه گیری کرده اند: “راه نجات کشور ترویج گفتگو میان حکومت و مخالفان، و میان حکومت و ایالات متحده آمریکا است. گشودن راه برای سازمان گری این دو گفتگو مهم ترین وظیفه ملی و مردمی است. و اتحاد جمهوری خواهان ایران، به استناد اصول فکری، و به استناد سوابق، پیگیرترین نیرو در دعوت همگان به حمایت از این دو نوع گفتگو است”.

آقای فرخ نگهدار که خود ایشان نیز همانند نگارنده در مملکت پادشاهی و دموکراتیک بریتانیا زندگی می کند و از مواهب آن برخوردار است در نخستین توصیه چهارگانه خود خطاب به شاهزاده رضا پهلوی می نویسد: “برتری جمهوریت (را) به هواداران توصیه کنید”. باید گفت عجبا ! واقعا که نرود میخ آهنین به سنگ! شاهزاده رضا پهلوی در سخنان اخیر خود علاوه بر پذیرفتن و ترجیح جمهوریت چندین بار تاکید کرده بودند که بعنوان یک انسان آزاده و دمکرات تحکم را نه بر خود و خانواده خویش می پذیرند و نه آن را به دیگران تحمیل یا “توصیه” می کنند. حال آقای نگهدار به شاهزاده توصیه می کند که این “تحکم” را در مورد طرفداران خود به کار گیرد. باز هم باید گفت عجبا ! واقعا که نرود میخ آهنین به سنگ!

توصیه دوم ایشان به شاهزاده این است: “با مخالفان سیاسی به گفتگوی علنی بنشینید”. تا آنجایی که نگارنده در طی قریب به دو دهه گذشته شناختی که از دور و از نزدیک با شاهزاده دارم این است که ایشان بیشتر وقت خویش را صرف گفتگو با جمهوریخواهان و مخالفان سیاسی خود کرده اند. بخاطر دارم بیش از ١٦ سال پیش در طرح رفراندوم مرحوم کامبیز روستا و دیگر جمهوری خواهان به این امر اذعان داشتند که در عمل شاهزاده رضا پهلوی ثابت کرده است که تمایل فراوانی برای همکاری با مخالفان سیاسی خود جهت نجات کشور و سرنگونی جمهوری اسلامی دارد. به همین دلیل مورد فحاشی و دروغپراکنی های سلطنت طلب های کاسه داغ تر از آش از یک سو و از سوی دیگر از طرف بظاهر جمهوریخواهان طرفدار جمهوری اسلامی قرار می گرفتند. البته شگرد سربازان گمنام جمهوری اسلامی بر هیچ کسی پوشیده نیست که عده ای را جهت تخریب شاهزاده رضا پهلوی اجیر و بسیج کرده بود تا با لباس سلطنت طلبی به دیگران فحاشی کنند و از جانب دیگر, “مامورین و معذورین” بظاهر جمهوری خواه این فحاشی ها را برجسته و خاطر نشان می کردند و می کنند تا مبادا بین “طرفداران مشروطه پارلمانی” و جمهوریخواهان دمکرات و “برانداز” هیچگونه همکاری و همگرایی صورت بگیرد. زیرا جمهوری اسلامی به خوبی می داند که “شاهزاده “بزرگترین سرمایه ملی در بین اپوزیسیون” بعنوان حلقه وصل برای براندازی نظام است. شاهزاده رضا پهلوی نیز به کرات بارها افراد فحاش را محکوم کرده است ـ بارها و بارها !. اما باز باید به کرات بارها تکرار کرد که نرود میخ آهنین به سنگ!

آقای نگهدار در توصیه سوم خویش تحت عنوان ” هواداران را به پرهیز از فحاشی و دروغ دعوت کنید” به نادرستی و با توسل به افترا پراکنی پا را از گلیم ادب و انصاف و راستگویی فراتر نهاده و با طرح اتهامات بسیار سخیف و باورنکردنی مدعی می شود: “توسل به آلات جنسی در فعالیت سیاسی، دروغ پراکنی بی شرمانه، وعده کشتار خونین مخالفان و منتقدان، همه و همه کثافاتی بوده است که زیر تصویر رضا پهلوی در سال های اخیر فضای مجازی را متعفن ساخته است و این رهبر فرزانه نه هیچ گاه این حامیان سینه چاک را اندرز به تغییر رفتار داده است و نه خود از این اوباش اعلام برائت کرده است.

بعقیده من این پاراگراف توهین آمیز و صددرصد نادرست و عامدانه و جاعلانه آقای نگهدار (که ارزش جواب دادن ندارد) نشان می دهد که سخنان شاهزاده و همچنین طرح “نه به جمهوری اسلامی” آب را به دو جای جداگانه ریخته اند. اول آنجایی که باید بسوزد. دوم در لانه مورچگان. یا وگرنه همین مقاله آقای نگهدار نشان می دهد که شوربختانه خود ایشان در زمره “فحاشان” هستند که در عمل اجازه ندهند هیچگونه همسویی و همکاری بین شاهزاده و طرفداران “جمهوریت” صورت بگیرد.

ایشان در توصیه چهارم خود مبنی بر “ایران و آمریکا را دعوت به گفتگو کنید، با تحریم اقتصادی مخالفت کنید”, از شاهزاده رضا پهلوی دعوت کرده اند که عملن به طیف “اصلاح طلبان” حکومتی بپیوندند. این درخواست مضحک نشان می دهد که علاه بر ریختن آب در “آن دو جا” که در پاراگراف بالا اشاره کردم, جای سومی هم وجود دارد که آب به آنجا نیز ریخته شده است و آن تنور بی رونق انتخابات ریاست جمهوری است که با هیزم اصلاح طلبان حکومتی روشن شده است. آقای نگهدار با پریشانی و نگرانی فراوان می نویسد: “کمتر از ۳ ماه به انتخابات مانده .. . . . و این در حالی است که در تمام ۲۴ ساعت شبانه روز توپخانه های رسانه ای ثروتمند، موضوع رضا پهلوی و ضعف و قوت «نه به جمهوری اسلامی» را برای شهروندان تشریح می کنند”.

چهار سال پیش زمانی که آقای نگهدار و دوستان اصلاح طلب او از جمله دکتر عطاالله مهاجرانی و جناب مسعود بهنود و دیگران به اشتیاق رای دادن به حسن روحانی ساعت ها در صف طولانی انتظار در کوچه پس کوچه های کنسولگری جمهوری اسلامی در کنزینگتون لندن (محل رای گیری) منتظر ماندند؛ در مقاله بنام “شکست مفتضحانه اپوزیسیون” نه تنها از اپوزیسیون بی عمل انتقاد کردم, بلکه آب در لانه اصلاح طلبان عوامفریب و اصولگرایان از جمله کیهان شریعتمداری ریختم. آن مقاله بنده نوشدارویی بود تلخ, اما بعد از مرگ سهراب! اما اکنون بسیار خرسندم که ماه ها قبل از انتخابات کاذب؛ شاهزاده با سخنان “وحدت آفرین” بعنوان “حلقه وصل ملی” نه تنها بهانه را از دست آن دسته از جمهوریخواهان ء دو به هم زن” ء طرفدار رژیم گرفته و آنها را خلع سلاح کرده, بلکه به همراه صدها هموطن طرح “نه به جمهوری اسلامی” را امضاء کرده اند و با این کار خویش آب را به سه جاه ریخته اند: ١ ـ آنجایی که بسوزد. ٢ ـ در لانه مورچگان. ۳ ـ در تنور بی رمق انتخابات ریاست جمهوری. به این می گویند با دو تیر سه نشان زدن. در نتیجه تعجب آور نیست که عده ای چنین هراس زده و آشفته خاطر شده اند تا رژیم سفاک و نیم مـُرده ای را که حتی زن ء سکته شده و مـُرده را به دار می آویزد تا مبادا نقض و کوتاهی در قانون شریعت و قصاص بوجود آید, سرپا ًنگهدار”ند.

درباره “چهار توصیه سیاسی (نگهدار) به آقای رضا پهلوی”



عبدالستار دوشوکی

نقدی به توهین و توصیه اصلاح طلبانه فرخ نگهدار به شاهزاده رضا پهلوی

جناب آقای فرخ نگهدار در مقاله ای تحت عنوان ” ۴ توصیه سیاسی به آقای رضا پهلوی” علاوه بر مذمت و محکومیت طرح “نه به جمهوری اسلامی” خطاب به شاهزاده رضا پهلوی توصیه کرده اند که برای اثبات صداقت خویش در باورمندی به جمهوریت به جمع “اصلاح طلبان” حکومتی بپیوندند و با محکوم کردن آمریکا و “تحریم های ظالمانه” بر علیه آمریکا, اسرائیل و عربستان سعودی موضع گرفته و در کنار “مردم ایران” (بخوان جمهوری اسلامی) قرار بگیرند.

شیخ اجل حکیم سعدی در باب دوم گلستان قرنها پیش نوشته بود: “آهنی را که موریانه بخورد / نتوان برد از او به صیقل زنگ. با سیه دل چه سود گفتن وعظ/ نرود میخ آهنین در سنگ”. بعقیده نگارنده جمله آخر این شعر حکیمانه بسیار گویا و زیبا است. زیرا سعدی در همان باب می فرمایند: “دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن”. آقای نگهدار در پایان مقاله خسته کننده و طولانی و توهین آمیز خویش چنین نتیجه گیری کرده اند: “راه نجات کشور ترویج گفتگو میان حکومت و مخالفان، و میان حکومت و ایالات متحده آمریکا است. گشودن راه برای سازمان گری این دو گفتگو مهم ترین وظیفه ملی و مردمی است. و اتحاد جمهوری خواهان ایران، به استناد اصول فکری، و به استناد سوابق، پیگیرترین نیرو در دعوت همگان به حمایت از این دو نوع گفتگو است”.

آقای فرخ نگهدار که خود ایشان نیز همانند نگارنده در مملکت پادشاهی و دموکراتیک بریتانیا زندگی می کند و از مواهب آن برخوردار است در نخستین توصیه چهارگانه خود خطاب به شاهزاده رضا پهلوی می نویسد: “برتری جمهوریت (را) به هواداران توصیه کنید”. باید گفت عجبا ! واقعا که نرود میخ آهنین به سنگ! شاهزاده رضا پهلوی در سخنان اخیر خود علاوه بر پذیرفتن و ترجیح جمهوریت چندین بار تاکید کرده بودند که بعنوان یک انسان آزاده و دمکرات تحکم را نه بر خود و خانواده خویش می پذیرند و نه آن را به دیگران تحمیل یا “توصیه” می کنند. حال آقای نگهدار به شاهزاده توصیه می کند که این “تحکم” را در مورد طرفداران خود به کار گیرد. باز هم باید گفت عجبا ! واقعا که نرود میخ آهنین به سنگ!

توصیه دوم ایشان به شاهزاده این است: “با مخالفان سیاسی به گفتگوی علنی بنشینید”. تا آنجایی که نگارنده در طی قریب به دو دهه گذشته شناختی که از دور و از نزدیک با شاهزاده دارم این است که ایشان بیشتر وقت خویش را صرف گفتگو با جمهوریخواهان و مخالفان سیاسی خود کرده اند. بخاطر دارم بیش از ١٦ سال پیش در طرح رفراندوم مرحوم کامبیز روستا و دیگر جمهوری خواهان به این امر اذعان داشتند که در عمل شاهزاده رضا پهلوی ثابت کرده است که تمایل فراوانی برای همکاری با مخالفان سیاسی خود جهت نجات کشور و سرنگونی جمهوری اسلامی دارد. به همین دلیل مورد فحاشی و دروغپراکنی های سلطنت طلب های کاسه داغ تر از آش از یک سو و از سوی دیگر از طرف بظاهر جمهوریخواهان طرفدار جمهوری اسلامی قرار می گرفتند. البته شگرد سربازان گمنام جمهوری اسلامی بر هیچ کسی پوشیده نیست که عده ای را جهت تخریب شاهزاده رضا پهلوی اجیر و بسیج کرده بود تا با لباس سلطنت طلبی به دیگران فحاشی کنند و از جانب دیگر, “مامورین و معذورین” بظاهر جمهوری خواه این فحاشی ها را برجسته و خاطر نشان می کردند و می کنند تا مبادا بین “طرفداران مشروطه پارلمانی” و جمهوریخواهان دمکرات و “برانداز” هیچگونه همکاری و همگرایی صورت بگیرد. زیرا جمهوری اسلامی به خوبی می داند که “شاهزاده “بزرگترین سرمایه ملی در بین اپوزیسیون” بعنوان حلقه وصل برای براندازی نظام است. شاهزاده رضا پهلوی نیز به کرات بارها افراد فحاش را محکوم کرده است ـ بارها و بارها !. اما باز باید به کرات بارها تکرار کرد که نرود میخ آهنین به سنگ!

آقای نگهدار در توصیه سوم خویش تحت عنوان ” هواداران را به پرهیز از فحاشی و دروغ دعوت کنید” به نادرستی و با توسل به افترا پراکنی پا را از گلیم ادب و انصاف و راستگویی فراتر نهاده و با طرح اتهامات بسیار سخیف و باورنکردنی مدعی می شود: “توسل به آلات جنسی در فعالیت سیاسی، دروغ پراکنی بی شرمانه، وعده کشتار خونین مخالفان و منتقدان، همه و همه کثافاتی بوده است که زیر تصویر رضا پهلوی در سال های اخیر فضای مجازی را متعفن ساخته است و این رهبر فرزانه نه هیچ گاه این حامیان سینه چاک را اندرز به تغییر رفتار داده است و نه خود از این اوباش اعلام برائت کرده است.

بعقیده من این پاراگراف توهین آمیز و صددرصد نادرست و عامدانه و جاعلانه آقای نگهدار (که ارزش جواب دادن ندارد) نشان می دهد که سخنان شاهزاده و همچنین طرح “نه به جمهوری اسلامی” آب را به دو جای جداگانه ریخته اند. اول آنجایی که باید بسوزد. دوم در لانه مورچگان. یا وگرنه همین مقاله آقای نگهدار نشان می دهد که شوربختانه خود ایشان در زمره “فحاشان” هستند که در عمل اجازه ندهند هیچگونه همسویی و همکاری بین شاهزاده و طرفداران “جمهوریت” صورت بگیرد.

ایشان در توصیه چهارم خود مبنی بر “ایران و آمریکا را دعوت به گفتگو کنید، با تحریم اقتصادی مخالفت کنید”, از شاهزاده رضا پهلوی دعوت کرده اند که عملن به طیف “اصلاح طلبان” حکومتی بپیوندند. این درخواست مضحک نشان می دهد که علاه بر ریختن آب در “آن دو جا” که در پاراگراف بالا اشاره کردم, جای سومی هم وجود دارد که آب به آنجا نیز ریخته شده است و آن تنور بی رونق انتخابات ریاست جمهوری است که با هیزم اصلاح طلبان حکومتی روشن شده است. آقای نگهدار با پریشانی و نگرانی فراوان می نویسد: “کمتر از ۳ ماه به انتخابات مانده .. . . . و این در حالی است که در تمام ۲۴ ساعت شبانه روز توپخانه های رسانه ای ثروتمند، موضوع رضا پهلوی و ضعف و قوت «نه به جمهوری اسلامی» را برای شهروندان تشریح می کنند”.

چهار سال پیش زمانی که آقای نگهدار و دوستان اصلاح طلب او از جمله دکتر عطاالله مهاجرانی و جناب مسعود بهنود و دیگران به اشتیاق رای دادن به حسن روحانی ساعت ها در صف طولانی انتظار در کوچه پس کوچه های کنسولگری جمهوری اسلامی در کنزینگتون لندن (محل رای گیری) منتظر ماندند؛ در مقاله بنام “شکست مفتضحانه اپوزیسیون” نه تنها از اپوزیسیون بی عمل انتقاد کردم, بلکه آب در لانه اصلاح طلبان عوامفریب و اصولگرایان از جمله کیهان شریعتمداری ریختم. آن مقاله بنده نوشدارویی بود تلخ, اما بعد از مرگ سهراب! اما اکنون بسیار خرسندم که ماه ها قبل از انتخابات کاذب؛ شاهزاده با سخنان “وحدت آفرین” بعنوان “حلقه وصل ملی” نه تنها بهانه را از دست آن دسته از جمهوریخواهان ء دو به هم زن” ء طرفدار رژیم گرفته و آنها را خلع سلاح کرده, بلکه به همراه صدها هموطن طرح “نه به جمهوری اسلامی” را امضاء کرده اند و با این کار خویش آب را به سه جاه ریخته اند: ١ ـ آنجایی که بسوزد. ٢ ـ در لانه مورچگان. ۳ ـ در تنور بی رمق انتخابات ریاست جمهوری. به این می گویند با دو تیر سه نشان زدن. در نتیجه تعجب آور نیست که عده ای چنین هراس زده و آشفته خاطر شده اند تا رژیم سفاک و نیم مـُرده ای را که حتی زن ء سکته شده و مـُرده را به دار می آویزد تا مبادا نقض و کوتاهی در قانون شریعت و قصاص بوجود آید, سرپا ًنگهدار”ند.

پنجره بایدن با رژیم ایران شروع به بسته شدن کرده است



سخنگوی سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی گفته: تست رآکتور بازطراحی‌شده اراک اوایل سال ۱۴۰۰ انجام خواهد شد. بر اساس مفاد برجام، رژیم ایران پذیرفته بود که رآکتور آب سنگین اراک را خاموش کند.

جمهوری اسلامی از آذرماه امسال که مجلس ولایت در مصوبه‌ای دولت روحانی را مکلف کرد در صورت عدم رفع تحریم‌ها اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند، به برنامه هسته‌ای خود سرعت داده است.

در همین حال قالیباف، رئیس مجلس ولایت گفته: قانونی که برای افزایش فعالیت‌های هسته‎‌ای و کاهش نظارت‌ها و محدودیت‌ها تصویب شده در واقع یک ابزار برای چانه زنی است.

قالیباف گفت: این قانون به رفع تحریم‌ها کمک بیشتری می‌کند و برای ما تولید قدرت خواهد کرد و فرصت‌هایی به مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی می‌دهد.

این در حالیست که روزنانمه واشنگتن پست امروز نوشت: پنجره بایدن با رژیم ایران شروع به بسته شدن کرده است.

این منبع نوشت: تحریم‌های همه‌ جانبه دوران ترامپ سرجایشان هستند و همزمان رژیم ایران به غنی‌سازی اورانیوم در سطحی فراتر از سطح تأیید شده در توافق اتمی ادامه می‌دهد. همچنین حملات اخیر بویژه از سوی حوثی های یمن مذاکرات را بسا پیچیده‌تر می کند.

واشنگتن پست افزود: به نظر می رسد زمان برای یک گشایش محتوایی با رژیم ایران در حال تمام شدن است.

هیچ بازگشتی به عصر قبل از ترامپ در کار نیست

“مارک اپیسکوپوس*”، نویسنده و تحلیلگر “پایگاه خبری-تحلیلی نشنال اینترست”، در گزارشی به ماهیت سخنرانی اخیر “جو بایدن” در وزارت خارجه آمریکا و اقدام او در تشریح سیاست خارجی دولتش پرداخته و تاکید کرده که بر خلاف تصور رایج، دیدگاه بایدن در مورد سیاست خارجی، منعطف نبوده و او نیز تا حدی قائل به رویه‌های تهاجمی است.

وی نوشت: “جو بایدن”، سیاست داخلی و همچنین سیاست خارجی را، همچون میادین نبرد، و در قالب یک نزاع ایدئولوژیک می‌بیند. امری که با شعار‌های ابتدایی او مبنی بر عادی سازیِ سیاست داخلی و خارجی آمریکا، پس از خرابکاری‌های گسترده “دونالد ترامپ” در دوره چهارساله حضورش در قدرت، کاملا در تضاد است.

برخی مخالفان بایدن نظیر “مایک پمپئو” وزیر خارجه دولت ترامپ، بایدن را متهم می‌کنند که بار دیگر سیاست خارجی آمریکا را به دوران “باراک اوباما” بازگردانده است. پمپئو در این رابطه می‌گوید: “من فکر نمی‌کنم مردم آمریکا بتوانند یک دوره هشت ساله دیگر از سیاست خارجی دولت باراک اوباما را تحمل کنند”.

با این همه، نگاهی عمیق‌تر به رویکرد‌های بایدن در عرصه سیاست خارجی و همچنین بسیاری از سخنان وی در این رابطه، یک حقیقت متفاوت را عیان می‌سازد. بایدن عمیقا دیدگاه‌های رادیکال در مورد ماهیت سیاست خارجی، حاکمیت ملی، و جایگاه آمریکا در نظام بین الملل را به شیوه‌ای جدید، تقویت می‌کند.

بایدن در جریان سخنرانی خود در وزارت خارجه آمریکا گفت: “دیگر هیچ مرز روشنی میان سیاست داخلی و خارجی وجود ندارد. هر دویِ این حوزه ها، در چهارچوب یک نبرد ایدئولوژیک، علیه دشمنان آمریکا متحد هستند و باید همچون مکمل یکدیگر رفتار کنند”.

در این چهارچوب، همانطور که دولت بایدن از پیشبرد قوانین مترقی در داخل جامعه آمریکا سخن می‌گوید، وزارت خارجه آمریکا نیز باید بر دیگر حکومت‌ های جهان فشار آورد و آن‌ها را وادار به پذیرش قوانین مترقی کند. در همین راستا، دولت آمریکا موظف است تا بار دیگر دستورکار‌هایی نظیر مقابله با اقتدارگرایی و پیشبرد دموکراسی در جهان را نیز پرقدرت‌تر از همیشه دنبال کند.

بایدن تا حدی در رویه‌ها و سخنان خود مخصوصا در جریان سخنرانی اخیرش در وزارت خارجه آمریکا، از بی میلی دولت اوباما جهت تغییر جهان و همچنین در نظرگرفتن محدودیت‌های جهانی برای قدرت آمریکا، فاصله می‌گیرد. در عوض، وی به نوعی از آمریکا و سیاست‌های آن سخن می‌گوید که انگار کشورش را در میدان نبرد خیر و شر، درست و غلط، و یا ایدئولوژی‌های متعارض می‌بیند.

اینکه این رویکرد چه پیامد‌هایی را برای آمریکا خواهد داشت، در سال‌های آینده خود را نشان می‌دهد با این حال، یک نکته روشن است: “بایدن کاملا از بازگرداندن آمریکا به “شرایط عادی” (عصر قبل از ترامپ) فاصله گرفته و سعی می‌کند تا مناظرات جدیدی را در مورد ماهیت و اهداف اصلی سیاست خارجی آمریکا، به راه اندازد”.

آخوندهای نابکار خواهند رفت و ایران و نوروز خواهند ماند



شکوه میرزادگی

نوروز بیش از هر مذهبی با ما راه آمده است

براساس گفته های تاریخی، و به ويژه با توجه به سنگ نوشته هایی که از دوران های مختلف تاریخ به جای مانده است، می دانیم که نوروز هزاران سال با ایرانیان راه آمده است. در این مدت بلند، ایرانیان چندین مذهب و مرام عوض کرده اند، به زبان های مختلف سخن گفته اند، صدها حکومت نیک و بد داشته اند، اشغالگرانی خاک شان را تصرف و یا زیر و رو کرده اند؛ اما نوروز همچنان زیبا، و پر انرژی و امروزین بر تارک فرهنگ ما نشسته است.

در چهل و دوسال گذشته شاهد بوده ایم که بسیاری از هموطنان باورمند به اسلام، یا کلا بی مذهب شده اند و یا از آنجا که نیاز به واسطه ای برای ارتباط با «خدای خودشان» را داشته اند، مذهب شان را عوض کرده و مذهبی را که با عقل و دانش امروزشان بیشتر می خواند انتخاب کرده اند.

بیشتر این افراد بدون آن که حتی مورد پرسش قرار گیرند که: «چرا بی مذهب شدی و یا چرا به فلان مذهب گرویده ای» دلایل خودشان را از بی مذهبی و یا انتخاب مذهبی دیگر به راحتی بیان می کنند.

اما در 42 سال گذشته فکر نمی کنم هیچ کدام از ما با افرادی روبرو شده باشیم که فرهنگ ایرانی یا عناصر مهم آن را دور انداخته باشند. افرادی که فرضا بگویند: «ما حاضر نیستیم دیگر نوروز را جشن بگیریم» یا «ما دیگر نوروز را قبول نداریم». یا چهارشنبه سوری و سیزده به در را دوست نداریم، یا از مهرگان و سده و یلدا فرار می کنیم.

حتی آن هایی که مذهب شان را عوض کرده اند، و به مذاهبی گرویده اند، که بیشتر پیروانش در کشورهایی با فرهنگی کاملا متفاوت از فرهنگ ایرانی ما زندگی می کنند، باز همه ی رسم های فرهنگ ایرانی خودشان را حفظ کرده اند.

البته این فقط خاص فرهنگ ما نیست، ما در آمریکا میلیون ها هندی، چینی، ایتالیایی، ایرلندی و دیگر ملیت هایی را می بینیم که چندین نسل از مهاجرت شان و احتمالا از تغییر مذهب شان گذشته است اما همچنان بخش هایی از فرهنگ سرزمین نیاکانی خود را حفظ کرده اند. سهل است اگر کسی یا کسانی بخواهند آن ها را وادار به ترک فرهنگ شان کنند، به شدت مقاومت می کنند. کما این که ما می بینیم میلیون ها انسان در ایران (بی مذهب و با داشتن مذاهب مختلف) قرن هاست بیشترین بخش های فرهنگ خود را حفظ کرده اند و اکنون نیز به شدت رویاروی حکومت مذهبی ایستاده اند و حاضر نیستند تا جشن ها و اعیادشان را که مورد خشم حکومت است از یاد ببرند؛ سهل است، هر ساله خود را به آب و آتش می زنند تا فرضا آتش چهارشنبه سوری را روشن نگاهدارند، و یا «سیزده به در»شان را در دشت و صحرا بگذرانند. و با وجود مشکلاتی اقتصادی سعی می کنند که سفره هفت سینی زیبا داشته باشند و مراسم شب عیدشان به خوبی برگزار شود.

نه تنها آن ها که در ایران اند، و نه تنها من و شمایی که کودکی و نوجوانی و حتی بخشی از جوانی خود را با نوروزهای ایرانی سپری کرده ایم، این گونه عاشق نوروز و مراسم مختلف آن هستیم؛ بلکه بچه هایی که حتی در چهار پنج سالگی ایران را ترک گفتند، و در کشورهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورها بزرگ شده اند، و احتمالا مذهبی غیر از اسلام دارند وقتی برای نوروز به دیدن پدر و مادرها یا پدربزرگ و مادربزرگ هایشان می روند، در را که برویشان باز می کنند با هیجان می گویند: بوی عید می آید … آه عطر عید!

و این همان عطری ست که هیچ حکومتی و هیچ مذهبی قادر نبوده و نیست آن را از ما بگیرد.

البته این مهم را باید در نظر داشته باشیم که فرهنگ هایی توانسته اند از دوران های دور تا به امروز ماندگار باشند و همچنان مورد علاقه همگان باشند که خردمدار، شادمان، و انسانمدار باشند و توانایی به روز شدن و همگام شدن با تمدن های بشری را داشته باشند. وگرنه فرهنگ های کهنه و واپسگرایی که هنوز «قربانی کردن انسان یا حیوان» را ارج می نهند، و یا هنور «برده داری» را می پذیرند، و یا « شکنجه های روحی و جسمی» را قابل قبول می دانند، قرن های قرن است که مرده اند و اگر نشانه هایی از آن ها را می بینیم تنها به همت حافظینی مذهبی و با ترس از چماق و شلاق و اعدام ویا جهنمی ساختگی در حال نفس کشیدن های آخر خود هستند.

سال نوی 1400 خورشیدی ـ مارچ 2021