ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 حقوق بشر

دانشجو

 

مورد بعضی مسائل (چه مسائل جاری یا مرور خاطرات گذشته) و گیر کردن در بین اگرهایی که جوابی برای آنها نداریم نتیجه تکیه بر ذهن استدلالی است. و در مقابل ذهن استدلالی میتوان مواقعی هم به دل مراجعه کرد و از اگرها خارج شد.

·                    اتفاقات روزمره را به خیر بگیرید. مثلا اگر چند لحظه دیرتر به ایستگاه رسیدید و اتوبوس را از دست دادید. از این قضیه زیاد ناراحت نشوید. شاید قراره بوده آن اتوبوس تصادف کنه یا بین راه خراب بشه. شاید قرار بوده شما منتظر بمانید تا دوستی را ملاقات کنید یا اینکه خبری بشنوید و...

·                    خوشبختی: در حال زندگی کردن- غیبت نکردن- تمرکز روی چیزهای خوب- داشتن افکار بزرگ و....

ضمیر ناخودآگاه گاها پاسخها را در خواب میدهد. (یکی از دوستان خاطره ای را بیان کرد به این صورت که ایشان به دنبال پیدا کردن کتابی بودن. سایتها و کتابخانه های مختلفی را زیر و رو کردن ولی نتوانستن آن کتاب را پیدا کنند. –ضمیر ناخودآگاه درگیر پیدا کردن کتاب- تا اینکه یک شب در خواب می بینند که در ادامه اسم آن کتاب یک حرفS  وجود دارد. همان موقع بیدار می شوند و اسم کتاب را دوباره سرچ می کنند و آنرا پیدا می کنند.)

·                    اگر در شروع کار نمی توانید افکار منفی شریکتان را کنترل کنید و یا تاثیری بگذارید افکارتون را بهش نگید. (مثلا شما قراره کاری انجام دهید ولی همسرتان در مورد آن کار و غیر قابل اجرا بودن آن یا معایب و مشکلات آن نکاتی را خواهد گفت که روی ذهنیت شما اثر منفی خواهد داشت. بهتر است تا موقعی که نمی توانید از تاثیرات افکار منفی آن روی ضمیر ناخود آگاهتان جلوگیری کنید افکارتون را بهش نگید.)

اصول و برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه

1-                 خود هوشیاری یا خود بیداری: در این مرحله باید مراقب باشید که الان چی می گید- چی میشنوید- چه بویی احساس می کنید و ....

در حقیقت یا بعنوان مثال ندیدن صحنه بد- ندیدن فیلم ید یا بطور کلی فیلتر کردن سیگنالهای ورودی.

انسان هوشیار مانند انسان روزه داری است که باید مواظب روزش باشه.

گرفتن روزه فکری به این صورته: حق گفتن هر حرفی را نداری- حق شنیدن هر حرفی را نداری- حق فکر کردن به هر چیزی را نداری و در عوض موسیقیهای شاد میشنوی- فیلمهای شاد می بینی- چیزهال نرم و لطیف لمس میکنی- و چیزهای خوشبو را می بویی.

 

پایان جلسه دوم

تمرینات

1-                 ورزش کردن یا حداقل نیم ساعت پیاده روی برای کسانی که تا الان ورزش نمی کردن و در مراحل بعد بیشتر کردن زمان یا دویدن نرم.

2-                 سه وعده تنفس دیافراگمی در روز  هر مرحله 10 بار به صورت زیر

2 ثانیه زمان دم با بینی

6 ثانیه حبس نفس (در حقیقت 3 برابر عدد اول)

4 ثانیه بازدم ( 2 برابر عدد اول)

3-                 انجام 4 کار ساده که مدتهاست میخواهید آنها را انجام دهید و نتوانسته اید.

4-                 تصور افکار منفی : در این مرحله چشمانتان را بسته و یک مربع در ذهنتان بکشید. شما در گوشه سمت راست پایین روی یک صندلی ایستاده اید (میتونه رنگ صندلیتون سبز باشه ). اون فکر منفی بصورت یه لایه هوای با رنگ سفید و محو داره از زیر صندلی شما عبور می کنه. سعی کنید لبخند بزنید. لبخند بزنید به اون فکر. حالا جاتون را عوض کنید و در گوشه بالا سمت چپ بایستید و به محل قبلی نگاه کنید. چیزی می بینید. اون فکر آزار دهنده دیده نخواهد شد.

5-                 موقع خواب یه کاغذ وقلم بالای سرتون بگذارید. وقتی که افکار منفی یا خاطرات تلخ گذشته میان سراغتون آنها را بنویسد. هر چی که هست. از زندگی- کار- همسر- خانواده. و بعد بخوابید صبح که از خواب بیدار شدید اون کاغذ را پاره کنید و دور بریزید.

ادامه دارد، منتظر مطالب جلسه سوم باشید.

 

حکمیت بین قربانی و مجرم، یک روش ناکارآمد و منسوخ است

زهرا باقری شاد

آمنه شش سال است که جایی را نمی بیند ؛ نه تصویر چروک و ترک خورده صورتش را در آینه و نه روزهایی را که می روند و به  سال های دیگر عمر او پیوند می خورند .

او حتی بارش قطره های باران بهاری بر سر و روی شهروندانی را نمی بیند که با شتاب از کنار  روزنامه هایی می گذرند که عکس صورت و چشم های آسیب دیده آمنه در آنها منتشر شده. آمنه هیچ چیز نمی بیند. و شاید حق داشته باشد خیلی چیزهای دیگر را هم نبیند. خیلی چیزهای دیگر مثل تلاش فراوان افراد و نهادهای فعال در زمینه حقوق بشر برای گرفتن رضایت از آمنه و  بخشش مجید.

 او شش سال با نابینایی خود با محروم شدن از لذت های فراوان دیدن ، به تنهایی کنار آمده و حالا شاید حق داشته باشد در مقابل درخواست های مکرر مبنی بر بخشیدن فردی که او را به این روز انداخته کوتاه نیاید و تنها به خواسته خود زل بزند آن هم با چشم هایی که بسیار پیش از اینها نابینا شده اند و حالا درست وقتی همه آنها را می بینند که کار از کار گذشته . سهم آمنه چیزی نیست جز نابینایی مطلق که همچنان ادامه دارد . سهم آمنه از اینهمه دیدن شدن از اینهمه ایمیل هایی که درباره ماجرای او

 

 

قبلی

برگشت

بعدی