ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

بهروز جاوید تهرانی :

 من شهادت می دهم که ...

 ظرف کمتر ازپنج هفته ما دومبارز ارزشمند را درزندانهای مخوف اوین  و رجائی شهر ( گوهردشت) از دست دادیم.  چهل روز پیش اکبر محمدی  ، دانشجوی مبارز بعد ازسالها زندان و پس از 9 روز اعتصاب غذا، جان پاک خود را به  پای آزادی  مام  وطن از قید تحجر واستبداد  فدا کرد.

چند روز پیش هم  ولی الله  فیض مهدوی که در اعتراض به  ابتدائی ترین  حقوق  خود، یعنی ملاقات با وکلایش که از وی دریغ گشته ، و همگی معتقد بودند که  ولی الله هرگز از حق دادرسی در دادگاهی عادلانه بهره مند نگشته بود ، در  زندان رجائی شهر ( گوهردشت) به اعتصاب غذا دست زد. البته دستیابی به ملاقات با وکیل مدافع ، تنها خواسته وی نبود.  بلکه  همچنین  تقاضا  داشت تا به  زندان اوین منتقل شود و لغو حکم اعدامش،  که  در بی دادگاه انقلاب حکومت مطلقه و بدون حضور وکلایش صادر شده و سپس به ابد تبدیل شده بود ، به  وی ابلاغ گردد. هیچ کدام ازاین خواسته ها عملی نشد و او نیز ، چون اکبر محمدی پس از 9 روز اعتصاب غذا ، که چهار روزش به اعتصاب خشک تبدیل گشته بود ، به علت ایست قلبی به بهداری زندان وسپس به گفته مسئولان زندان، به بیمارستانی درخارج از زندان( البته به گفته مسئولین قوه قضائیه به بیمارستان شریعتی)  اعزام شد. و در آنجا به گفته کارکنان حراست زندان با مرگ مغزی مواجه گشت..من قصد ندارم براساس فرضیات ، قوه قضائیه  و سازمان زندانها را به قتل یا عدم رسیدگی پزشکی کافی متهم  نمایم .

 در زندان به سر میبرم و مدارک و شواهد لازم را برای صدور چنین قضاوتی در دست ندارم . ولی  ادعاهای مسئولین سازمان زندانها ، دال بر "خود کشی" وی در من شک نزدیک به یقینی را بوجود آورده که حداقل ، ایشان، خود معتقد به گناهکاری شان هستند و با بیان و اصرار بر ادعای دروغ  سعی در پوشاندن واقعیت دارند.

نکته دیگر اینکه مدیر کل روابط عمومی سازمان زندانها (سلیمانی) ادعا نموده  که  ولی الله فیض مهدوی درحمام بند خود را حلق آوبز نمود. و او اصلا دراعتصاب غذا نبوده است.

من شهادت می دهم که ولی الله فیض مهدوی از روز شنبه 4/6/1385 خورشیدی دست به اعتصاب غذا زده وخبر خودکشی وی ازسوی قوه قضائیه کذب محض است. 

موضوع اعتصاب وی درهمان تاریخ  درتمام سایتها و رسانه های آزاد اعلام رسمی شده  بود و زندان نیز ازاین اعتصاب  و خواسته های وی اطلاع کامل داشت.  روز بعد از مرگ ولی الله  فیض  مهدوی هیئتی از مقامات بلند پایه زندان به همراه  دوربین  فیلمبرداری  به داخل بند محل نگهداری  ما آمده  و ابتدا با تشویق به آزادی  و سپس با تهدید به تبعید به بند قاتلین  و زندانیان شرور از ما خواستند تا شهادت دروغ  داده وعنوان کنیم که  ولی الله ، هرگز دراعتصاب غذا نبوده  و خود را  در حمام  بند حلق آویز کرده است. 

البته هیچ  یک از ما حاضر به  چنین عملی نشده  و جواب مسئولین را تنها با سوال های خود  دادیم : چگونه کسی که امیدوارانه دست به اعتصاب غذا برای تحمیل خواسته هایش به مدیریت زندان زده است ، خود را حلق آویز می کند؟  و چگونه است که کسی که در اثر خفگی جان داده است را میتوان احیاء کرده و در بیمارستان بستری نمود؟  یا اینکه حکومتی  که همیشه درحال محکوم کردن جنایات زندان گوانتانامو می باشد ، مرگ دو زندانی سیاسی را در فاصله ای کمتر از یکماه توجیح می کند؟

شاید زندانیان سیاسی حق مردن براثر اعتصاب غذا را هم ندارند؟

و باید ، بقول زندانبانان "مثل سگ" جان بکنند!

ما میدانیم که وحشت رژیم ازاین است که مبادا پافشاری ولی الله فیض مهدوی و اکبرمحمدی، به الگوئی برای جوانان ودانشجویان درپیگیری مطالبات وحقوقشان تبدیل گردد.  آنها می خواهند این حقیقت را مانند حقایق بیشمار دیگر وارونه جلوه  دهند و به زعم خود آن را درافکار عمومی لوث کنند!

دیگر اینکه بارها رژیم درروزنامه های خود سعی کرد ولی الله فیض مهدوی را عامل بمب گذار در دادگاه انقلاب  معرفی  نماید ،  درصورتیکه سال گذشته درشب عاشورا حجت زمانی را به همین اتهام اعدام کرده بود.  بالاخره کدامیک از ایشان بمب گذار دادگاه انقلاب بوده است: ولی الله فیض مهدوی یا حجت زمانی؟!

 البته از حکومتی که صدها نفر را تنها به علت تشابه اسمی اعدام کرده است و "شهرام و بهرام" حالی اش نیست، انتظاری جز این نیست. اما ولی الله فیض مهدوی در مرز ایران وعراق دستگیر شد درحالی  که حتی مسلح  نبود  و اتهام وی تنها رابطه و هواداری از سازمان مجاهدین خلق بوده  و وی  با همین اتهام، قریب به شش سال را درزندانهای مخوف رژیم سپری  کرد.

متاسفانه اینها تنها سوالات ما نیست ، بلکه برای ما جالب است که  بدانیم  چرا  رژیم جنایتکار آخوندی که   نتوانست  مرگ اکبر محمدی را بخاطر اعتصاب غذا  انکار کند ،  به خود اجازه داد که  به  آسانی  تهمت خودکشی را به  فیض مهدوی بزند؟  البته این سوأل ما متوجه مدعیان نیروهای حامی حقوق بشر و زندانیان سیاسی است.  آیا جز عدم حمایتهای تبلیغاتی کافی از ولی الله فیض مهدوی  و اعتصاب غذای او می توان دلیل دیگری را بر شمرد؟

  

 درپایان شهادت میدهم که هرگز از دوست و برادر آزادیخواه  خود کلامی به  دروغ نشنیدم! هیچ گاه رفتار زننده ای  از وی  ندیدم ! جز صفا و یکرنگی و حق طلبی در او نیافتم!  بدانید که پدر وی ازرده های بالای نیروی هوایی ارتش و نظام بود و اگر ولی الله می خواست به  راحتی می توانست جزء  آقازاده ها ی این حکومت باشد.   اما خوی  یک رزمنده حق طلب و عدالتخواه  هرگز به وی اجازه سقوط به چنین درجه ای از بی شرافتی نداد، و دقیقا به همین علت مرگش از او یک قهرمان و اسطوره ساخت.

 بارها در روزنامه های  فرمایشی رژیم  دیدم که  به وی  لقب  منافق داده  بودند درصورتیکه  شهادت می دهم  منافق این دروغ گویان وانسان ستیزان  بی آبرو حکومت جمهوری اسلامی هستند وبازهم شهادت می دهم که تنها بمبی که توسط ولی الله فیض مهدوی منفجر شد ، بمبی بود که صدای آن را تمام مردم عالم شنیدند و چاشنی آن بمب چیزی نبود جزاعتصاب غذا دراعتراض به بی عدالتی ها یی که درحق وی وملتش روا داشته بودند .

روحش شاد باد!

بهروز جاوید تهرانی

 زندان رجائی شهر /20/6/1385

 

 

قبلی

برگشت

بعدی