ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

زنان ایران در رده سوم خودکشی در جهان! 

مهناز خزائی

به نظر میرسید  25  نوامبر روز جهانی مبارزه علیه زورگوئی بر زنان نمیتواند در وضعیت زورگوئی علیه زنان ایران تاثیرمستقیمی داشته باشد.گر چه بنا بر آمارهای ارائه شده در ایران زن آزاری  پی آمدهای مختلفی ازجمله  قتل وخودکشی هزاران زن  رادرپی دارد؛ اما با این وجود تغییر قوانین ضد زن ؛ تفهیم مردان و بخشی از زنان عقب مانده جهت مبارزه علیه زورگوئی بر زنان درشرایط فعلی نتایج تقریبا سطحی را دربر خواهد داشت .

چرا که ایران در زمینه زن آزاری در ردیف کشورهای بسیار واپس مانده ای قراردارد  که هنوزتقریبا" آداب و رسوم انسانی میان مردان وزنان  بطور رسمی ومتمدن وجود ندارد.از این گذشته چگونه میتوان  علیه زورگوئی بر زنان؛ جامعه مدنی را آگاه نمود وقتی که  حتی در برنامه های تلویزیون و رادیوئی رژیم اسلامی برطبل مردسالاری کوفته و زنان را زیر دست مردان به نمایش میگذارند؟ علاوه بر آن یعنی  ترویج فرهنگ زورگوئی بر زنان ؛ فرهنگ ریشه ای مرد سالاری؛ فقر و بیکاری از مواردی هستند که به زن آزاری در ایران دامن میزنند.از این جهت دست بالا بردن علیه زورگوئی بر زنان نیازمند تنها یک روز مشخص نیست.

علیه زورگوئی بر زنان میباید هر روز و هر ساعت  دست ها را بالا برد و اقلیت معتقد به برابری حقوق زنان این وظیفه را بر دوش دارند. برای اینکه عمق زورگوئی بر زنان ایرانی را بیشتر بشناسیم ؛ کافیست بدانیم   امروزه درایران گسترش زورگوئی تا بدانجا رسیده که  برخی از زنان برای نجات  از وضعیت اسف انگیزشان دست به انتحار میزنند. دامنه این انتحارات تا بدآنجانست  که اکنون ایران را  در رده سوم کشورهای  رکورد دار خودکشی در جهانی قرار داده است.شاید برای بعضی از خوانندگان فکر کنند خودکشی زنان ارتباطی به زورگوئی علیه آنان  ندارد.اما با مراجعه به دلائل خودکشی زنان ایرانی متوجه این حقیقت خواهیم شد که تصمیم به خودکشی اکثریت زنان نتیجه مستقیم زورگوئی برآنان است.

زنان ایرانی  اکنون  درحوزه های  اجتماعی ؛ اقتصادی و خانوادگی بیشتر از پیش تحت فشار زورگویان حکومتی و مردان ضد زن قرار دارند. قصد من این نیست که  تنوع و روشهای متفاوت و متداول  زورگوئی بر زنان ایرانی را مورد بررسی قراردهم؛ زیرا  کمتر کسی میتواند این واقعیت  که در رژیم جمهوری اسلامی سخت ترین فشارهای روانی ؛ جسمی و اقتصادی و اجتماع  بر زنان ایرانی  روا میشود را کتمان نماید.من مایل هستم اشاره ای بنمایم بر  آنچه که کمتر به آن پرداخته شده؛ یعنی آن   فشاری که بر تحتاتی ترین قشراجتماعی و فرهنگی ایران یعنی زنان  بنماینم. قوانین جاری از بالا بر آنها فشار وارد میکنند . ولایت فقیه فرمانده و حاکم و مدافع  این سیستم است.اوست که  همه این  فشارها را بر زنان وارد میآورد .اوست که فشارها را تا آنجا به زنان وارد مینماید که ا برخی از آنان  برای فرار از جهنم ولایت فقیم   خودکشی میکنند.حال چگونه میتوان دل خوش کنان به استقبال روز 25 نوامبررفت و بدان افتخار کرد که زنان ایران در این روز  علیه زورگوئی  زنان اقداماتی انجام میدهند و شاید با تجمع در این شهر و آن شهر؛ سیراب از مبارزه ای میشوند که تنها با مرگ بر این و مرگ بر آن و نهایتا پخش توماری علیه مرد سالاری فریاد مشترکی را به نمایش میگذارند.

 بر اساس  تحقیقات انجام‌شده توسط سازمانهای جهانی حقوق بشر، بطور کلی زنان بیش از سه برابر مردان اقدام به  خود کشی  می‌کنند.در سال جاری  در ایران از هر 100هزار نفر 6 نفریعنی جمعا 4200  نفر با اقدام به خودکشی جان خود را از دست داده اند.این آمار در مقایسه با آمار سال 80 که جمعا سه هزارخودکشی موفق داشته ؛ نشان از گسترش تقریبا 50درصدی دارد. ازاین تعداد  65 درصد  مرد و 35 درصد  زن بوده اند.از سوی دیگر این واقعیت که از تعداد کسانی که اقدام به خودکشی مینمایند تنها 30% اقدام موفق و بقیه نا موفق میباشند را نمیتوان نادیده گرفت.  تعداد خودکشی "موفق"  زنان تقریبا یک سوم خودکشی "موفق" مردان میباشند؛ اما بر اساس همین آمارها  تعداد زنانی که اقدام به خود کشی نموده اند سه برابر مردانی بوده که اقدام به خود کشی کرده اند!  با این حساب میتوان براحتی محاسبه نمود که   70 درصد کل کسانی که اقدام به خود کشی نموده اند زن بوده و تعداد کل کسانی که اقدام به خودکشی نموده اند تقریبا 15000 نفر بوده اند. یعنی در سال جاری تقریبا 10000 نفر زن  اقدام به خودکشی نموده اند. بر اساس آمار منتشره 50 درصد یعنی چیزی حدود 5000 نفر از این زنان با استفاده از روش خود  سوزی اقدام به خودکشی نموده اند. نگاهی به این آمارها نشانگر یک واقعیت کتمان ناپذیر است که زورگوئی بر زنان را در پس آن بوضوح خواهیم دید.

اگر نتوانیم بطور مطلق دلائل گسترش  خودکشی میان  زنان را در کشورهای مختلف جهان مورد بررسی قراردهیم؛ اما میتوانیم با اتکا به آمارهای ارائه شده توسط ارگانهای رژیم اسلامی پرده از سیاست های زن ستیزانه این رژیم برداشته  و فرهنگ اسلامی جاری در ایران را افشاء نمائیم. بدون مراجعه به آمارها و ارقام منتشر شده در ایران؛ بسیار روشن است  در کشوری  که رتبه سوم جهانی را در  خودکشی  به خود اختصاص داده است؛خود به خود  این سئوال مطرح میشود که چه دلائلی میتوانند موجب این پیآمدها باشند؟

پاسخ این سئوال را دفتر "ریاست جمهوری اسلامی" نا خودآگاه در گزارشی داده است. در این گزارش آمده است که درتمامی استانهای ایران ، اختلافات خانوادگی مهم‌ترین عامل خودکشی زنان بوده و تاکید شده  که گرچه اقدام به خود کشی زنان سه برابر مردان میباشد؛ اما با این وجود مردان سه برابر زنان موفق به خودکشی میشوند.

اختلافات خانوادگی از کجا سرچشمه میگیرند.

آن زنی که قادر نیست بدون اجازه همسر خود در خارج از خانه کارکند و یا به مسافرت برود و یا زنی احساس فرزند بودن در مقابل شوهر خود دارد؛ یا آن زنانی که به اجبار شوهر داده میشوند بدون اینکه نظرشان را پرسیده باشند و در خوشبینانه ترین شکل حقی ندارند قبل از ازدواج شوهر وهمسر آینده خود را از نزدیک شناسائی کنند؛ و  یا آن زمانی که در اولین صحبت های خواستگاری چون کالائی نرخ گذاری میشوند؛  و هزاران نکات ریز ودرشت دیگری میتوانند موجب بروز اختلافات میان زن و شوهر باشند.آیا زنان میباید چشم بر همه این هزاران مورد اختلاف ببندند و همه چیز را آنطور که از طریق قانون نعیین شده اند به رسمیت بشناسند.آنها نه در خانه قدرتی دارند و نه هیچ حقی برای تغییر قوانینی جاری مملکتی میتوانند داشته باشند.از این جهت است که آنان نمیتواند بدون اختلافات خانوادگی به زندگی زناشوئی ادامه دهد.

گرچه فشار بر زنان در سراسر دنیا وجود دارد اما   چگونه است که تنها در ایران اختلافات خانوادگی با این چنان شدتی است که پاره ای از آنان  نهایتا اقدام به خودکشی مینمایند؟

چگونه است که تنها  زنان ایرانی میبایستی قربانی اختلافات خانوادگی باشند. روانپزشکان ایرانی معتقدند اغلب دختران  بین خانواده و محیطی که در آن زندگی میکنند دچار تضاد می شوند.فرهنگ  مردسالاری درخانه دختران و زنان جوان را آنچنان محدود مینماید که آنان قادر نیستند خود را آنگونه که هستند و  کاری راکه قادر به انجامش هستند؛ انجام داده  و خود را به نمایش بگذارند. آنان میبایستی زیر سیتره مردانی قرار گیرند که از نظر اجتماعی و فهمی در درجات بسیار پست تری از آنان قرار دارند. هرکجا که میزان فشار مردان بر زنان بیشتر است در آنجا ابعاد خودکشی دامنه بزرگتری داشته و   از  شیوه های  فاجعه انگیزتری استفاده شده است.

در این زمینه میتوان به تحقیقات  کارشناسان دانشکده پزشکی و پژوهشگران بخش روانپزشکی دانشگاههای مختلف در ایران مراجعه نمود و  بر صحت وسعت ابعاد این فاجعه در بین زنان و دختران جوان  نواحی عقب مانده تر فرهنگی ؛ واقف گردید.

 

قبلی

برگشت

بعدی