ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

ترین و بکرترین منطقه ی اقتصادی، و دارنده  عظیم ترین ارتش جهان کنونی، درجمهوری خلق چین، که  پیشروترین اقتصاد جهان را در آینده نزدیک خواهد داشت، با  پشتیبانی دولت دست نشانده ی خویش درپاکستان، دولت متحجر طالبان را در آن کشور بر سرکار آورده بود. بی تردید تولید انحصاری مواد مخدر در افغانستان و ترانزیت گسترده ی آن به با ختر زمین، ازطریق مرزهای امن خاور میانه و نزدیک، و تهدید جمهوری خلق چین، روسیه وهندوستان،  کشورهای تشکیل دهنده ی نیرومند ترین رقیب بالقوه ی ایالات متحد در خاور زمین، و نیز تهدید اتحاد جماهیرشوروی پیشین، انگیزه های مهم آن کشور برای حضور مستمر در خاک افغانستان بوده است. حضور تمام عیار و آشکار ایالات متحد وهم پیمانان اش درعراق، تا کنون به بهای  کشتار افزون بر700 هزارنفرازمردم، ویرانی شهرها وروستاها وبی خانمانی میلیون ها نفر از مردم آن کشور، در برابر کشته شدن افزون بر2 هزار سرباز امریکایی {با نسبت 35 به1 - که همین نیز برای برآوردن فریاد دولتمردان وخویشاوندان سربازان مقتول امریکایی بس بوده است} و هزینه ی میلیاردها دلارامریکاو ثروت مردم عراق برای تحمیل جنگ بر مردم ستم دیده ی عراق تمام شده است.

آیا ایالات متحد وهم پیمانان اش به راستی برای تامین حقوق بشر و دمکراسی  و به هدف مبارزه با تروریسم درعراق به آن کشورهجوم بردند؟ بی تردید پاسخ منفی است. اگر کسانی درمیان نخبگان اپوزیسیون نظام  حاکم  برایران که درسخنرانی ها یشان دولت  ایالات متحد را دولتی دمکرات می شناسا نند وهمزمان به آن کشورمی گویند که ازیورش به خاک ایران منصرف شود، به کارنامه ی امریکا درعراق و پی آمد های هجوم اش به آن جا بنگرند - و اگردرگفتارو رفتارخویش نیز صادق با شند- بی درنگ به تنا قض موجود درآ ن پی خواهند برد. چگونه است که ایشا ن ازایالات متحد می خواهند که به میهن عزیزما هجوم نبرد، اما مداخله ی خونین آن کشور را درعراق وافغانستان مصداق دمکراسی واقدام دمکراتیکی که ازکشوری دمکرات سر برزده است می دانند. شاید هم معتقدند عامل این گونه اقدام ها کشور دمکراتیکی است که  رواست گه گاه اقدامی غیر دمکراتیک  و خانمان براندازنیزانجام دهد.

 به هرحال، آیا سخن این آقایان مصداق آشکاراین مثل معروف فارسی نیست که می گوید:" مرگ خوب است، اما برای همسایه." ازاین نقد بنیا د ین درباره ی ماهیت واقعی  توسعه - طلبانه ی ایالات متحد، به برخی ازسران گروه های منادی اتحاد نیروهای اپوزیسیون  نظام  که بگذریم ، توجه به چند نکته ی دیگردرباره ی روابط  نیروهای ائتلاف و عراق نیز،لازم به نظر می آید:

دو رخداد، به گونه ای کمابیش همزمان درنظام های قانونگذاری واشنگتن و بغداد  پیشآمد: یکی تصویب قانون اعطای انحصاراستخراج سی و پنج ساله ی نفت سان دومین کشور دارنده ی ذخایرنفت درجهان که می تواند نقش استراتژیک  درتامین نفت مورد نیازدربخش عمده ای از کشورهای بزرگ صنعتی  جهان ایفا کند و هم اکنون ارتش های قریب به اتفاق دولتهای نماینده این شرکتها {هفت خواهران} در کشور اشغال نطامی شده ی عراق حضوردارند. خب،  به راحتی می توان چنین قراردادی را با قراردادهای استعماری تحمیل شده بر کشورمان پیش ازجنبش ملی شدن صنعت نفت، به رهبری دکترمحمد مصدق، ازجمله قراردادهای دوره ی سلطنت پادشاهان قاجارازسویی و قرارداد ننگین گس- گلشاییان، پس از جنبش ملی ازسوی دیگر، مقایسه کرد.

رخداد دوم تصویب قانون پایه گذاری جمهوری فدرال عراق درکنگره ی  کشوری دیگر به نام ایالات متحد امریکا که خود را نماد دمکراسی می داند درواشنگتن بود. این آش آن قدر شوربود که حتی اعتراض نخبگا ن کشور تحت اشغا ل  نیروهای ائتلاف  را نیزبرانگیخت. این طرح جمهوری عراق را به  سه قسمت خودمختار: شیعه نشین، سنی نشین و کرد نشین تقسیم می کند. این طرح به بهانه حل معضلات قومی و درگیری های خونین فرقه ای در کشورعراق اندیشیده شده است، اما چنین به نظرمی رسد که با انجام این اقدام ، و درپی آیند آن  تضعیف و تقسیم قوا در کشورعراق، هم وظا یف نیرو های ائتلاف سبک تر از رو در رویی آن ها با یک کشور توانمند ترو ثروتمندتر وهم مهارآن سه بخش خود مختار برایشان آسان ترخواهدبود. به هرحال، پذیرش حق تعیین سرنوشت برای کشورهای مستقل شرط نخست برقراری دمکراسی درآن هاست؛ شرطی که امریکا و متحدانش آنرا از پیش نقض کرده اند.

به گمان من دیگر دلایل هجوم  نیروهای ائتلاف به خاک عراق، تقویت نفوذ منطقه ای غرب و موقعیت استراتژیک آن دردفاع ازمتحد منطقه ای خود اسراییل درمقابل کشورهای عربی وجمهوری اسلامی، تهدید بالفعل ایران ازمرزهای غربی اش درعراق، چید ن قطعه ای دیگر از پازل تشکیل دهنده ی مسیرایالات متحد به سوی کشورهای خاورزمین، از جمله کشورهایی که امروز پیمان شانگهای را تشکیل داده اند و همواره می توانسته اند، ازطریق اتحاد استراتژیک  با یکد یگررقیب بالفعل و نیرومند آن کشوردرخاورزمین با شند، وسپس کشانیدن ناوگان های نیروی دریایی امریکا به بهانه ی تهدیدعراق واسراییل، متحدان کنونی آن کشورازخاک ایران بوده است. 

به هرحال، هرتعریفی که ازهدف های ایالات متحد برای حضورتمام عیارومستقیم  آ ن درمنطقه ارائه دهیم، یک حقیقت آشکارا درمد نظر قرار می گیرد: امریکا تنها یک هد ف استراتژیک را از این تحرک ها پی می گیرد و آن  نیزاستقرارسلطه و سیطره ی  ماند گارآن کشور و حفظ منافع حیاتی آن درعرصه های سیاسی،اقتصادی-اجتماعی و... است که زیرلوای د مکراسی نوع امریکا یی و" مبارزه با تروریسم " نمود  پیدا می کند و تنها  ممکن است  به گونه ای کوتاه مدت و اتفاقی با بخشی ازمنافع و حقوق تضییع شده ی مردم ایران  تقارن پیدا کند،اما تردیدی نیست که بنا به آن چه برشمردم به محض این که با منافع حیاتی غرب وبیش ازهمه امریکا اصطکاکی پدید آید، پی گرفتن منا فع خود را در اولویت قرارمی دهند و تا دستیابی کامل به آن ها پا پس نمی کشند.

اکنون،" دو نیروی دشمنخوی پیگیر دررفتارناهمسازخویش" ، به موازات یکدیگر در روند بغرنج تر ساختن وضعیت منطقه ی استراتژیک خاورمیانه و نزد یک  به پیش می تازند، بدون این که یکی ازآن  دو بخواهد یا بتواند تعدیلی در خواسته های افراط  گرایان- ی خویش پدید آورد. یکی خواستار تداوم غنی سازی اورانیوم  به هرقیمت است و دو دیگر خواهان تعلیق آن و همین خواسته ها خط قرمز هر دو است وآن چه مایه ی کاستی پرستیژملی و بین- المللی یکی است، در روند برتری مواضع یگری درهردوسطح عمل می کند.

خب، ازهم اکنون پیداست که دراین ماراتن میان یک نیروی برتربین المللی که داعیه دارقدرقدرتی  در مقیاس جهانی است  ونیرویی که از آغاز موجودیت خود با اندک نشیب  و فرازی پیوسته د ستخوش کاستی پا یگاه اجتماعی خویش بوده، وبه موازات این تنزل، پیشینه های بین المللی آن درهمه ی پهنه ها ی حیا ت اجتماعی کاستی پذیرفته است، کدام یک بازنده خواهد بود. آن چه مسلم است این نبرد برنده ای قطعی  نخواهد داشت، زیرا دشواری هایی  ازهم اکنون درعراق وافغانستان پیش روی امریکا و متحدانش قرا رگرفته است که امکا ن گسترش میدان های نبرد به ایران  را به آن ها نمی دهد، اما گزینه ی آنان در جنگ با ایران نیز، نه گسترش این میدانها، بلکه  ازکارانداختن  همزمان هزاران مرکز فرماندهی و ستاد استراتژیک در خاک کشور ماست که فرصت هرگونه اقدام واکنشی  را  از فرماندهان نظامی آن خواهد گرفت و درچنین مورد ها یی بی تردید زیا ن جبران ناپذیری را به اقتصاد و نیروی انسانی کشورمان تحمیل خواهد کرد.                                          

آن چه هم اکنون امریکا ومتحدان اش ازآن بیم دارند، بی تردید امکان وارد شدن ایران به مسابقه ی لگام گسیخته ی هسته ای با آ ن ها  نیست که زمانی  ممکن بود چنین حقیقتی درباره ی اتحاد جماهیرشوروی  با هزاران کلاهک هسته ای اش صد ق کند؛  آن چه د ر ا ین جا برای آن ها اهمیت دارد، امکان دستیابی ایران به کم ترین میزان تسلیحات هسته ای است که امکان حمله را، حتی درسطح محدود، به اهدا فی درخاک امریکا  و متحدان  آ ندرهر نقطه از جها ن به ایران بدهد. ازاین رو، من براین با ورم که هم امریکا ومتحدان اش وهم جمهوری اسلامی به

قبلی

برگشت

بعدی