ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

بایگانی


نیشگونه

ملا حسنی

شماره جدید آزادگی 

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

 

اصطلاحاتي که در اين موضوعات به آنها مي پردازيم. ممکن است يکبار خلق مردم يا قويت ملت مليت تلقي شود. در اينجا مجبوريم در آن مفهوم عام ومفهومي که مخاطب در نظر دارد بکار ببريم. اشاره دوم که بسيار مهم وحساس است اين است که در در بحث قوميت هر پژوهشگري قبل از ورود به اين بحث در اين مسئله ذهن وذهنيت خود را تا حدودي از افکار وانديشه هاي يکسو نگر پاک کند. اين را به اين دليل مي گويم چون معتقدم و از نظر روانشناسي هم روي اين مساله تاکيد مي شود که پاک کردن ذهن وذهنيت بطور کلي از برخي رسوبات ممکن نيست. اما به هر حال به خاطر اينکه بتوانيم واقع بينانه به اين موضوع بپردازيم لازم است ذهن خودمان را از مطلق گرايي ويکسويه نگري پاک کنيم. وباور داشته باشيم بين دو منطقه سياه وسفيد واقعا منطقه وسيع و خاکستري رنگي وجود دارد که وسعت آن مي تواند شامل تمام مجهولات و نا انديشه اي جهان شود اما اشاره سوم اينکه مسئله قوميت در ارتباط تنگاتنگ وبلکه مستقيمي است با موضوعاتي مانند وحدت ويکپارچگي ملي هويت وامنيت ملي و... وز اينجا است که حساسيت موضوع دو چندان مي شود مسلما بحث قوميت در جامعه اي مثل ايران بحث تازه اي نيست خود اين موضوع همانطور  که اشاره رفت موضوعي است که امروزه جهان معاصر درگير آن است. واز اين مباحث به طور جدي استقبال مي شود در ايران هم اين موضوع به طور جدي واز  نهضت مشروطيت به آن پرداخته شده است.و اين يک واقعيتي است يعني جامعه ايران- جامعه اي متنوع- متعدد و متکثر است. اطلاق عنوانهايي مانند "کثير المله-کثير القوم" به همين  دليل است و تاريخ هم گواه اين مسئله است.منتها در بحث قوميتها  که ارتباط با وحدت ملي و هويت ملي دارد لازم مي دانم که اشاره کنم که اصولا هويت ملي بايد به اين ترتيب تعريف شود که هويت ملي يک سير تحولي دارد و در هر مرحله و مقطعي بايد بازسازي و بازترکيب شود. عناصر هويت ملي متشکل از عناصر ثابت و عناصر متغيري است که البته در سير تحول مفهوم هويت ملي حتي ممکن است آن عناصر ثابت نيز تغيير کنند. منتها در"ما نحن فيه" هويت ملي جامعه ايران اين نيست که ما الان داريم. تصور مي کنيم. يا اين نيست که بعضا در بعضي کتابهاي رسمي هم مطرح مي شود.و هويت ملي هويتي است که شامل هويت قوميتها و فرهنگهاي مختلف است که حداقل در اين قلمرو سياسي يعني ايران با هم ساليان دراز زندگي کرده اند.برخلاف تصور گروهي از کساني که انديشه هاي بنيادگرايي  در اين زمينه دارند و خيلي راديکال به اين مسئله مي پردازند. واقعا ذهن باستان گرايي دارند.فکر مي کنند وقتي از هويت ملي بحث مي شود و منظور همان هويت فارسي و نژاد آرياييست که تمام فرهنگها و هويتها بايد در اين هويت ذوب شوند.

برخي از محققين و جامعه شناسان ايراني  که کتابها و مقالات آنها بسيار مطرح است اعتقاد دارند که حتي قبل از اسلام چيزي به عنوان هويت آريايي خالص نداريم. يعني هويت فارسي وآريايي هم  مزيج و اختلاتي است از تمدنهاي مختلف و به قول آنها ملغمه ايست  از تمدنهاي مختلف بنا براين هويت ملي هويتي است که اگر چه در طول تاريخ اين سرزمين بازسازي شده  و بايد به اين واقعيت اعتراف کرد.در بحث ملي گرايي شايد ضرورت دارد که ابه هويت و فرهنگ مسلط بيشتر توجه شود؟هويتهاي ديگر آيا بايد در حاشيه هويت مرکزي و حاکم باشند؟ ما به اين اصل معتقديم که در ايران هويت ملي ملموسي قابل تعريف نيست.و به تبع آن نمي شود که امنيت ملي را نيز تعريف کرد.در نمونه و الگوهاي غربي ما شاهد هر دو نوع روند ملي گرايي هستيم.دو الگو به عنوان الگوي فرانسوي انگليسي مطرح است که به اصل امتزاج معتقدند.يعني اينکه ملت ها و فرهنگها با هم متحد و آميخته مي شوند و مليت را به وجود مي آورند.الگوي ديگر الگوي آمريکايي است.از اين الگو به الگوي "پيوندي" تعبير مي شود.يعني در روند ملي گرايي فرهنگها ،اقوام،گروههاي مليتي با هم نوعي پيوند برقرار مي کنند و "ملت آمريکا " را شکل مي دهند.خيلي ها معتقدند که اين الگو موفقترين الگو براي دموکراسي است چرا  که الگوي پيوندي،به حق اختلاط اعتراف مي کند و يعني هر گروه قومي و زباني با توجه به ويژگيها و خصوصيات خود وارد اين پيوند آگاهانه مي شود و باهم در اين ملي گرايي با حفظ هويت خاص خود، مفهومي را به نام "مليت آمريکايي" تشکيل مي دهند. در ايران خصيصه بنيادين اين سرزمين تنوع قومي است.از ميان کشورهاي جهان حدود 180 کشور از تنوع قوميتي برخوردارند.در ايران اين خصيصه اصيل تر است.حال با توجه به الگويي که در موارد الگوهاي جهاني ذکر مي شود سوالي به ذهن خواهد آمد و آن اين است که آيا چه الگو و مدلي براي روند حل مشکل قوميتهاي ايران مناسب است؟

ما معتقديم که هويتهاي فرهنگي خود با تنوعات فرهنگي وزباني و مذهبي اي که دارندمليت يا هويتي ايراني را شکل

 مي دهند که نبايد در اين الگو آنها راوادار به اين همگرايي کردو به حقوق آنها احترام گذاشت.در ايران با اين شرايط يک الگو ي محلي و نوظهور لازم است.در آخر به اين مطلب هم اشاره اي بکنم که "قوميتها " مانند شمشير دو لبه اي هستند که هم ميتوانند فرصت باشند و هم تهديد. بنا بر اين تشکيل و برگزاري چنين سمينارهايي و پرداختن به مسائلي مشابه اين کار ،با روشهاي علمي مي تواند اين تهديدها را تبديل به فرصتهاي بسيار خوبي در راه حل اين معضل ملي کند و راه را براي پيشرفت و توسعه سياسي، فرهنگي،اجتماعي اين مرزوبوم هموارتر سازد.

دکتر غني لو

بحث را با چند سوال شروع مي کنم اين که آيا اساسا قوميت چيست؟ ماهيت و چيستي قوميت؟ و بحث بعدي چرايي پرداختن به اين مساله هست.

مصداقي در جامعه ما براي آن وجود دارد گر چه جواب اين سوال بديهي مي نمايد ولي قطعا سوالاتي در سطح جامعه هست. البنه يکي از نعمتهاي تفاوت همين است امروزه اگر فرد ديگري در اين جمع حاضر مي شد بحث ما پر چالش تر و به تبع آن از نکات بهتر و برجسته تري برخوردار شود. طبعا افرادي هم با چنين ديدگاههايي که اصولا وجود هويت به وسيله قوميت را در ايران انکار ميکنند وجود دارند و بحث اين هست که آيا اين به ايران منحصر مي شود يا در سطح بين المللي است و نکته ديگر اين که راه حل مواجهه با مسايل قومي چگونه است و چگونه بايد ياشد. علما مي گويند پديده ها با تضادشان شناخته مي شوند قوميت را معمولا در کنار مليت تراداليسم يا قبيله گرايي و برخي مواقع مترادف با ملي گرايي و بعضا بحث اقليت هم مطرح مي شود اما عمدتا شايد بخواهيم آن را مقاغيسه کنيم . بر روي طيفي از تراداليسم و قبيله گرايي ، عشيره گرايي تا ناسيوناليسم وملت گرايي را که تعريف بکنيم شايد بتواند تعريف درستي باشد و بتواند بين سه پديده، تعريف درستي را به دست بدهد. در بحث عشيره گرايي معمولا يک ارتباط ذاتي غير داوطلبانه و اجتماعي حاکم است اين ارتباط ذاتي يا اشتراک ذاتي، يا اشتراک قومي است يا عشيره اي است و يا مبتني بر تبار مشترک است و يا حتي مبتني بر مذهب مشترک است يا نژاد مشترک است و هيچ عنصر الحاقگري و الحاق داوطلبانه و حضور داوطلبانه در آن اجتماع به چشم نمي آيد. در مقابل اين در ناسيوناليسم و ملي گرايي و يا کلا در هويت ملي که يک هويت کاملا جامعوي در مقابل هويت اجتماعي است آگاهانه و انتخابگرانه هست و اين به هيچ وجه ذاتي نمي تواند باشد.(ethnosity) يا قوميت اگر چه از نظر ريشه واژه "ethnos" و"nation" در لاتين شايد از نظر بار معنايي يكسان باشند منتها تفاوتي كه در آن وجود دارد:از يك طرف در كنار هم بودن به خاطر وجود اشتراكات ذاتي و از طرف ديگر به عنوان يك پديده ي مدرن كه هويت مبتني بر خودآگاهي جمعي استدر حقيقت

 

 

قبلی

برگشت

بعدی