ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

بشر" و حتی هوادار مصدق معرفی میکنند. اما علی رغم تغییرات مکرر در اصول عقاید و خواست ها، شاید آنها بهترین ترین نمونه برای آن باشند که شعارها و برنامه های اعلام شده از طرف یک جریان سیاسی به تنهائی برای قضاوت در مورد آن کافی نیست. رهبری این سازمان که برای جان اعضا خود ارزشی قائل نیست، بعید است برای حقوق که هیچ، برای جان مردم ارزشی قائل باشد.

2 – طرح طرفداران بازگشت به دیکتاتوری گذشته اگرچه این طیف خود را مدافع حقوق بشر، مشروطه و دموکراسی معرفی میکند، اما از آنجائی که در کنار آن از رژیم دیکتاتوری گذشته به عنوان دوران طلائی یاد میکند و کوشش دارد تجاوزات آن رژیم به حقوق انسانی و شهروندی، تعطیل مشروطیت به مدت 50 سال و شرکت و همراهی با قدرت های جهانی در کودتای 28 مرداد را توجیه کند، نمیتوان دفاعش از حقوق مردم را جدی دانست. این طیف نیز استفاده از هر فرصت و امکانی را برای مطرح نمودن خود به عنوان آلترناتیو رژیم جمهوری اسلامی مجاز میداند. روش های پوپولیستی طیف مزبور که همواره کوشش دارد احزاب و روشنفکران جامعه را دور بزند نیز تضاد در حرف و عمل آنان را نمایان تر میسازد. در اندیشه ها و سیاست های این طیف تفاوت های اساسی با دوران دیکتاتوری گذشته مشاهده نمیشود. آنها اعتراضات گسترده مردم در سال 57 را نتیجه 25 سال حکومت خودکامه گذشته نمیدانند بلکه آن را نتیجه توطئه و خیانت گروههای اپوزیسیون قلمداد میکنند.

3 – طرح هواداران ادامه جمهوری اسلامی طیف اصلاح طلبان جمهوری اسلامی در مجموع نه فقط از پذیرش ضرورت حاکمیت ملی و جدائی دین از حکومت به عناوین مختلف طفره میرود، بلکه هنوز جنایات جمهوری اسامی علیه مردم از آغاز تا انتخابات 88 را نیز به روشنی محکوم ننموده است.

اصلاح طلبان که خود را مدافع آزادی و دموکراسی معرفی میکنند، معتقد به حفظ نظام جمهوری اسلامی و صرفا انجام اصلاحاتی در آنند. این سیاست نه تنها تا کنون دستاوردی برای مردم نداشته بلکه بسیاری از طرفداران خود ایشان و مردم را نیز گرفتار حصر، زندان، شکنجه و قتل نموده است. آقای محمد خاتمی پس از 8 سال ریاست جمهوری اذعان کرد که نقشی جز "تدارکاتچی" نداشته است. در سال 88 هنوز عده ای تصور میکردند که اگر مردم در انتخابات شرکت وسیع داشته باشند، علی خامنه ای در نتیجه انتخابات دست نخواهد برد. اما دیدیم که شرکت وسیع مردم در دادن رای نیز کارساز نبود.

تجربه دوران پس از آقای خاتمی علاوه بر این نشان داد که حتی اگر اصلاح طلبان جمهوری اسلامی بتوانند به علت ضعف، مسئولان نظام را به منظور حفظ آن به عقب نشینی هائی وادارند، عقب نشینی های مزبور دوامی ندارد و به محض رفع بحرانها، اقتدارگرایان میتوانند با استفاده از قوانین منافی حقوق مردم در قانون اساسی، بار دیگر وضعیت را به شرائطی بدتر از پیش برگردانند. پیش برد هرگونه اصلاحات بدون وجود زمینه و شرائط حداقل برای آن ممکن نیست. در جائی که رای یک فرد بالاتر از رای تمامی مردم کشور است، فساد و باندهای مافیائی در بیت و سپاه بر دارائی های ملت حاکمند، حقوق و آزادی های مردم بطور گسترده و فاحش پایمال میشود و به گفته برخی از اصلاح طلبان، از عقلانیت خبری نیست، زمینه ای برای اصلاحات وجود ندارد.

پس از 34 سال تجربه جمهوری اسلامی دیگر نمیتوان گفت که "فکر خوب بوده ولی بد پیاده شده است". امید بستن به عقلانیت در جائی که وجود ندارد، تکرار اشتباهات گذشته است. تکریم دیکتاتور به امید آنکه روزی ما را هم به بازی بگیرد، تنها دیکتاتور را در تجاوز به حقوق و آزادی های مردم جسورتر میسازد. مهمترین شرط پیشبرد اصلاحات جلب پشتیبانی مردم است و این پشتیبانی زمانی بدست می آید که مردم حاملین آن را واقع بین بدانند.

4 - راه نهضت مشروطه و نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق اوج مبارزات مردم ایران برای دستیابی به حقوق سیاسی و اجتماعی خود نهضت مشروطه و ادامه آن، نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق بوده است. پس از شکست نهضت ملی در 28 مرداد، مشروطه بار دیگر تعطیل و حق حاکمیت و حقوق و آزادی های مردم زیر پا گذاشته شد. هنگامی که دیکتاتوری گذشته در خطر سقوط قرار گرفت، دکتر شاپور بختیار از رهبران نهضت ملی قبول مسئولیت نمود و نخست وزیر شد. او به عنوان ادامه دهنده راه مصدق کوشش داشت در این مقام از دستاوردهای مشروطه حراست کند. با شکست او و استقرار نظام جمهوری اسلامی مهدی بازرگان به نخست وزیری رسید. او نیز به عنوان فردی با سابقه نهضت ملی علیرغم آنکه با روحانیون تشنه قدرت در یک صف قرار گرفت، همچنان در پی حفظ عدالت و اعتدال و خواهان "جمهوری دموکراتیک" بجای "جمهوری اسلامی" بود.

از اشتباهات بزرگ مردم در سال 57 این تصور بود که میتوانند حقوق و آزادی های خود را با کمک و حتی رهبری نیروهای مخالف آزادی بدست آورند. امروز پس از جند دهه شکست و سرخوردگی باید پذیرفت که تضمین حقوق و آزادیها با هر سیاست و برنامه ای قابل حصول نیست. تنها اصول فکری و سیاست های مناسب آن است که ما را به اهدافمان میرساند. همانطور که وقتی میخواهیم به مقصدی برسیم باید از راههائی برویم که ما را به آن مقصد میرساند و نه از راههائی که ما را از آن دور میسازد. بهترین راه برای تحقق حاکمیت ملت نیز ادامه نهضت مشروطه و نهضت ملی ایران است. کوشش در استقرار حاکمیت ملت و تضمین حقوق و آزادی های کلیه آحاد مردم (و نه یک فرد یا گروه خاص)، به کمک طرح هائی که در آزمایش مردود شده اند، میسر نیست.

بدون تردید طرفداران گوناگون دیکتاتوری، بویژه آنها که سال ها دستشان در تجاوز به مال و حقوق مردم باز بوده است، در مقابل هر کوششی برای پایان دادن به حقوق ویژه و امتیازات فردی یا جمعی اشان، مقاومت مینمایند. اما شهروندانی که نتایج فقدان حقوق و آزادی ها را میدانند، همچنان برای حق حاکمیت ملت و تضمین حقوق و آزادی ها تلاش خواهند نمود.

اتحاد مصدقی ها بنا بر آنچه که رفت ادامه راه نهضت ملی یعنی پافشاری بر ضرورت حاکمیت ملت و تضمین حقوق و آزادی ها به عنوان عامل مهمی در حرکت بسوی زندگی بهتر، رفاه و امنیت نقش دارد. امروز هم سو و موثرتر نمودن تلاشها در این زمینه بیش از پیش ضروری است.

شیوه مبارزه مصدقی ها از آغاز تلاش سیاسی بدور از خشونت بوده است، این طیف از نظر سیاسی و عملی تجانس لازم برای اتحادی با هدف تحقق حاکمیت ملت و تضمین حقوق و آزادی های را دارا میباشد. چنین اتحادی جمع اضداد نیست بلکه پاسخ به یک نیاز است. اتحاد مصدقی ها میتواند قدم اول بسوی اتحاد بزرگتر همه دموکرات های ایران برای تحقق آزادی و دموکراسی و جدائی دین از حکومت باشد.

قبلی

ببرگشت

بعدی