ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

2 – نامه خامنه ای به دبیر کل سازمان ملل در باره پذیرش قطعنامه، در 17 ژوئیه 1988 (26 تیر 1367) تسلیم او شد. بدین قرار، محسن رضائی دروغی بس بزرگ می گوید: فاصله صدور قطعنامه تا قبول آن سوی ایران، یک سال است. در این یک سال است که عراق مناطق از دست داده را بازپس گرفت و قسمتهائی از خاک ایران را نیز به تصرف درآورد. طرفه این که رژیم روز سرکشیدن جام زهر توسط خمینی را، روز جشن تصرف دولت توسط حزب بعث قرار داد.

3 -  در 17 ژوئیه 1988 (26 تیر 1367)،  صدام بمناسبت بیست و پنجمین سالگرد به قدرت رسیدن حزب بعث، نطقی ایراد کرد و قطعنامه 598 را برای باردوم پذیرفت. الا اینکه برای آتش بس 5 شرط معین کرد: 1 – عقب نشینی کامل به مرزهای شناخته شده و 2 – مبادله اسیران و 3 – احترام به سیستم سیاسی هر کشور و 4 – همکاری برای حفظ امنیت خلیج فارس برای استفاده از شط العرب برای صدور نفت خود از خلیج فارس.

4 – در 20 ژوئیه 1988 (29 تیر 1367) طارق عزیز برقراری آتش بس را موکول به گفتگوی مستقیم دو کشور کرد.

5 – این راست است که مردم ایران به جبهه ها هجوم بردند برای این که از وطن خویش دفاع کنند. آنها قوای عراق را عقب نشاندند. باوجود این،  بنا بر اظهار ولایتی، «وزیر» خارجه وقت، 2400 کیلومتر از خاک ایران در تصرف عراق بود که از آن، 100 کیلومتر مربع بعد از صدور قطعنامه 598 تصرف شده بود.

6 – صدام زیر فشار شورای امنیت پذیرفت گفتگوهای مستقیم میان دو کشور بعد از برقراری آتش بس انجام بگیرد. روزی بعد، در 7 اوت 1988 (15 مرداد 1367 ) ولایتی با پیشنهاد عراق موافقت کرد.

7 – در 10 مرداد 1367  جنگ عملا  پایان یافت. و دبیر کل سازمان ملل متحد ساعت 3 صبح 20 اوت 1988 (29 مرداد 1367 ) را روز برقراری آتش بس اعلام کرد.

     رضائی در باره سال اول جنگ نیز دروغ می گوید. او مدعی است این سال، سال شکست بوده است. اما در همین سال است که به قول هیأت 8 نفری کنفرانس اسلامی که سران 8 کشور بودند،  کار ارتش ایران نه یک حماسه که یک معجزه بود. زیرا از ماه دوم، قوای عراق زمین گیر شدند و ابتکار عملیات بدست ارتش ایران افتاد و در ششمین ماه جنگ، پیشنهاد هیأت نمایندگی کنفرانس کشورهای غیر متعهد به ایران داده شد. آنها قرار بود در 24 خرداد پاسخ موافق صدام را به این پیشنهاد به تهران آورند. بنا بر این، اگر کودتای خرداد 60 انجام نگرفته بود و به جای آن، جنگ پایان پذیرفته بود، ایران یک پیروزی بدست آورده بود و یک نسل ایرانی نفله نشده بود و به قول حاکمان مستبد، 1000 میلیارد دلار زیان به کشور وارد نشده بود و...

حامدالجبوری: جرج براون، وزیر خارجه وقت انگلستان و بختیار و اویسی   ،صدام را به حمله به ایران برانگیختند:

◄ در 25 ژوئن 2008 (5 تیر 1387) حامد الجبوری، وزير امور رياست جمهوري و امور خارجي و فرهنگ عراق در زمان احمد حسن البکر و صدام حسين، در تلویزیون الجزیره گفته است:

● جرج براون وزير امور خارجه وقت انگليس و شاهپور بختيار نخست وزير سابق ايران که در پاريس اقامت داشت و ژنرال نصيري (ارتشبد اویسی ) در جلسه اي با صدام وي را به حمله به ايران تشويق کرده اند.

● پيش از آغاز جنگ، روابط بين عراق و ايران پرتنش بود ، در بغداد از احتمال وقوع درگيريهاي نظامي محدود به ويژه در مناطق مرزي مورد اختلاف بين عراق و ايران بحث بود.

● من در بخشي از ديدارهاي صدام حسين با جرج براون وزير امور خارجه وقت انگليس و شاهپور بختيار نخست وزير سابق ايران که در پاريس اقامت داشت و يک ژنرال ايراني مقيم پاريس که گمان مي کنم ژنرال نصيري (اویسی) بود حضور داشتم.

● در اين جلسات همه کساني که با صدام ملاقات مي کردند تاکيد داشتند که ايران در آستانه فروپاشي است و ارتش اين کشور متلاشي شده و نيروي هوايي اين کشور به علت اعدام افسرانش زمين گير شده است.

   همه آنها به گونه اي صحبت مي کردند که گويا عمليات نظامي در ايران صرفا تفريح است و همين مسئله صدام را به اغاز جنگ با ايران تشويق مي کرد.

● الجبوري در پاسخ به اين سئوال که آيا صدام مي دانست اين جنگ هشت سال طول خواهد کشيد گفت : من در اوايل جنگ از زبان عزت ابراهيم الدوري که شخص دوم عراق پس از صدام بود شنيدم که مي گفت اگر اين جنگ شش ماه هم طول بکشد ما ادامه مي دهيم.

   اطلاعات گمراه کننده اي که به مقامات عراقي رسيده بود چنين تصوري ايجاد کرده بود که اين جنگ بسيار زود به پايان خواهد رسيد.

● وي در ادامه با اشاره به کمک اطلاعاتي امريکا و کمک مالي عربستان به عراق در زمان جنگ با ايران و دو بار سفر دونالد رامسفلد به بغداد براي ديدار با صدام گفت : من در ديدار رامسفلد با صدام حضور نداشتم و چيزي از محتويات آن نمي دانم ؛ اما امريکا اطلاعات بسيار حساسي را که از طريق ماهواره و هواپيماهاي آواکس به دست آورده بود در اختيار رهبران عراق قرار مي داد ، اين اطلاعات به وزارت امور خارجه مي رسيد و ما آن را در اختيار رئيس جمهور قرار مي داديم.

◄   یادآور می شود که رژیم صدام به بختیار و اویسی رادیو داده بود و هر دو، روزانه، تبلیغ می کردند. بختیار با استفاده از این برنامه، به متصدیان کودتای نوژه، دستور العمل می داد. نصیری در تهران اعدام شد و این اویسی بود که به پاریس رفت و از کسانی شد که رژیم صدام را به حمله به ایران بر می انگیختند.

انقلا اسلامی: بدین سان،

1- قول حامد الجبوری تصدیق قول آلن کلارک است. آلن کلارک در حکومت  خانم تاچر وزیر دفاع انگلستان بود و در دادگاه ایران گیت انگلیسی گفت: جنگ ایران و عراق  در سود انگلستان و غرب بود اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم. جورج براون، وزیر خارجه اسبق انگلستان می باید همان کس باشد که در روزهای پیش از نخست وزیر شدن بختیار، به ایران رفت و در مراجعت گفت: ترتیب نخست وزیر شدن بختیار را دادم.

2 – با توجه به این واقعیت که عامل متلاشی شدن ارتش ایران بختیار و اویسی (کودتای نوژه) بودند و هدف از آن کودتا از هم پاشاندن شیرازه ارتش بود و نیز با توجه به ایران امر که به بهانه کودتای نوژه، بهشتی، در غیاب رئیس جمهوری، پیشنهاد انحلال ارتش را به شورای انقلاب داده بود و بنی صدر با آگاهی از آن، بلادرنگ به تهران آمد و مانع از این خیانت شد و با توجه به این امر که خمینی گفت: اطلاعات ارتش در باره نقشه عراق برای حمله به ایران دروغ است و تحت حمایت او، ری شهری و امثال محسن رضائی و رهبران حزب جمهوری اسلامی به جان ارتش افتادند، آشکار است که انگلستان و امریکا در رژیم ایران نیز عوامل خود را برای اینکه جنگ ایجاد شود، داشته اند. آشکار تر اینست که از طریق همین عوامل جنگ را به مدت 8 سال طولانی کردند.

3 – قول الجبوری سند محرمانه دیگری را تصدیق می کند که نامه محرمانه ژنرال الکساندرهیگ، وزیر خارجه امریکا در حکومت ریگان به ریگان است. در این نامه، هیگ می گوید در سفرش به خاورمیانه، سران کشورهای عربستان و اردن و مصر به او گفته اند حمله عراق به ایران با حمایت امریکا انجام شده است آیا حکومت او به این حمایت ادامه می دهد یا خیر؟

4 – قول حامد الجبوری تصدیق سخن بنی صدر در باره عوامل ایجاد و ادامه جنگ و نقشهایی است که خائنان به ایران در ایجاد و ادامه جنگ بازی کرده اند.     چه کسی می تواند بگوید خیانتی بزرگ تر از خیانت ایجاد اسباب تلاشی ارتش و برانگیختن قوای مسلح بیگانه به حمله به وطن خود، وجود دارد؟

 

قبلی

برگشت

بعدی