ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

بخواهند.  مشکل آنجاستکه در صورتیکه کردهای عراق اولین کشور کردنشین را ایجاد کنند آنگاه به حمایت از کردهای سایرکشورها برمیخیزند آنگاه جنگی میان این کشورها بوقوع میپیوندند و چون کردها بصورت متمرکز در یک منطقه درون ایران، ترکیه و سوریه عمل میکنند و از خارج ( کشورهمسایه- عراق- با صدها کیلومتر مرز مشترک) حمایت میشوند نگهداشتن آنها غیر ممکن بنظر میرسد. دراینجا کشورها به مرحله تجزیه میرسند.

در ایجاد این مناقشه نقش یهودیان کرد که چند صد هزار نفر هستند بسیار بارز میباشد. بسیاری از آنها  هم اکنون از اسرائیل با ماموریتهای نظامی در چهره عیان و پنهان به بخش کرد نشین عراق آمده اند.حال اینکه چقدر کردها حق دارند و اینکه چقدر حق دارند عرب ها و ترک هائی را که بهر ترتیب اکنون سالهاست در آنجا ساکن شده اند بیرون بکنند مسئله ای بحث برانگیز است و شاید بتوان آنرا با بیرون کردن کردها از آنجا و یا راندن ایرانی الاصل ها از عراق به ایران توسط صدام مقایسه کرد. پاسخ باین سئوالات یا مشکلات امری نیست که باین سادگی از جائی بیرون بیاید زیرا چنین مسائلی  که ممکن است نهایتاً به جنگ و کشتارهائی وسیع بکشد بسیار حساس هستند. در شرق ایران نیز عده ای از بلوچ ها را به جدائی طلبی تحریک کرده اند که کارشان همراه با عملیات چریکی و کشتار است.

تا همین چندی پیش آذریهای آذربایجان را تحریک به جدائی کرده بودند. عربها را نیز صدام تحریک به جدائی کرده بود.

باید توجه کرد زمانیکه این اقوام برای چنین مسائلی تحریک شده و دست به عملیات یا فعالیتهای جدائی طلبانه میزنند  ورود نیروهای امنیتی یا نظامی به مناطق و درون آنها بسیار مشکل و در مواردی غیر ممکن است زیرا مبارزین آنها براحتی میتوانند خود را درون مردم مخفی کنند.

ولی غرب با این مشکلات ابداً روبرو نیست.

نگهداری و برنامه ریزی  برای چنین کشورهائی  باندازه ای  متفاوت و مشکل تر از کشورهای غربی است که ابداً قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. شاید اکنون که اروپا بنوعی وحدت رسیده  برای کسانی چنین تصور شود که میتواند الگوئی برای کشورهائی مانند ایران باشد، ولی چنین نیست، زیرا قرار نیست آنها زیر یک سقف زندگی کنند واین وحدت هرگاه شکسته بشود هر کدام کشور خود را دارند ولی شکست وحدت در کشوری مانند ایران یعنی متلاشی شدن کشور و بوجود آمدن چندین کشور جدید در جهان.سایر کشورهای شرقی نیز هنوز از این مشکلات رنج میبرند.  در افغانستان چنین مشکلی هست و بهمین دلیل جمع و جور کردن آنها ( پس از حمله آمریکا) کار آسانی نیست.

هندوستان کشوری است که تنوع در آن بیشتر از سایرین است و مسائل و مشکلات خاص دیگری دارد اما یکی از شانس هائی که دارد اینستکه باکشورهای زیادی هم مرز نیست بلکه بیشتر اطراف آنرا آب گرفته و مرز زمینی اش در شرق ، غرب و جنوب تقریباً کاملا تنها دریاهای وسیع میباشد. در غرب تنها  با پاکستان هم مرز است که با هم مشکلات زیادی دارند. همین چند دهه پیش بود که از هندوستان سه کشور هند، پاکستان و بنگلادش را ساختند.

روسیه اما پس از فروپاشی حکومت سوسیالیستی خود را از قید ملل دیگر جدا کرد، اینکه تا چه حد این عمل با بررسی و توجه باین نکته بوده که خود را از قید مشکلاتی که با سایر ملل بوجود میآید رها کند و خود را بصورت کشورهای غربی درآورد موضوعی است که پاسخش را نمیدانم ولی نهایت اینکه کشور گسترده ای بنام روسیه کنونی  دیگر چندان با مشکل مردمانی با سایر فرهنگها و ادیان و زبان و... درگیر نیست.شاید اکنون مقداری از مشکلات موجود در این دو دسته جوامع و تفاوت گسترده اشان با یکدیگر مشخص شده باشد،  و در نتیجه نگاه ساده انگارانه به مسایل و مقایسه یا در واقع کپی برداری از سیستم غرب  بکناری گذاشته بشود.نباید تصور کرد نتیجه ناچار توسعه و تکامل بشر به غرب ختم میشود چنین تصوری کاملاً غلط است. وظیفه متفکران و سیاسیون است تا مسیر درست و مناسب هر جامعه ای را در جهان بیابند.

وضعیت و تعریف ترم ها در زمان جنگ

وضعیت تمامی ترم ها که تنها تعدادی از آنها مطرح شد نه تنها در میان کشورهای آزاد و مستعمره متفاوت است بلکه آنچه که تا بحال در اینجا مورد بحث قرار گرفت تنها شامل زمان صلح بود و در زمان جنگ یا موقعیتهای اضطراری  دیگر عمل نمیکنند.

اگر تعریف واقعی یا نزدیک به یقین این ترم ها را تنها در کشورهای مستقل بپذیریم حتی در این کشورها نیز در زمان جنگ دیگر نمیتوان آنها را بهمان شکل دید و یا بکار گرفت.در میان رومیان که حکومت جمهوری برقرار بودهرگاه جنگی فرا میرسید شخصی را بعنوان دیکتاتور انتخاب میکردند و برای مدت جنگ اختیارات تصمیم گیری را باو میدادند تا بتواند با خیال راحت و بدون بحث و مجادله با دیگران هر آنچه را فکرمیکند صحیح است وهر برنامه ای دارد پیش ببرد.

هم اکنون نیز در جهان بدون اینکه کشورها اعلام رسمی بکنند عملاً چنین است و بطور مشخصدر آمریکا این اختیار یعنی دیکتاتور بودن را به رئیس جمهور قبلی "جورج بوش" و اکنون  به " باراک اوباما" داده اند و در آنجا نیز مقررات زمان جنگ انجام میشود هر چند آمریکاهزاران کیلومتر از منطقه جنگی بدور است.در منطقه بحرانی خاورمیانه که جنگهای بزرگ جهان در گیر میباشد قوانین  قوانینِ زمان جنگ است حال چه اعلام بشود و چه اعلام نشود. اما اگر در کشوری مانند ایران با شدت عمل نمیشود شاید بدلیل روحیه خاص این مردم است که بواسطه تاریخی طولانی و از سر گذراندن وقایع زیاد  بسرعت خود را با شرایط جدید هرچند هم سخت باشد تطبیق میدهند و آنرا سهل میگیرند.بنابراین در بررسی مسائل سیاسیِ و اجتماعی ( آزادی، برابری، دمکراسی و...)  در مناطق مختلف جهان این فاکتور مهم را حتماً باید درنظر داشت وگرنه تمامی تحلیل ها وازآن بدترعملکردها از ریشه غلط بوده و ضربه زننده است.

خلاصه و نتیجه کلام

- استقلال اصل و اساس هر جامعه و فرد بوده آن چیزی استکه تمامی مردم و جوامع باید برایش بیشترین تلاش را کرده  در صدر همه برنامه ها  قرار دهند.  سایر ترم ها زیر سایه این یکی قرار میگیرند.

- شرافت و وجه انسانی در استقلال است وبر تمام گوهرها برتری دارد.

- در جوامع انسانی تمام انسانها بهمدیگر نیاز دارند و هیچ کاری بدون همکاری وسیع جمعی مردمان پیش نمیرود. این همکاری و نیاز بهمدیگر با عدم استقلال متفاوت است.

- هیچ کشور و فرد غیر مستقلی، از آزادی و برابری واقعی برخوردار نیست.

- هیچ کشور یا فرد غیر مستقل و غیر آزاد نمیتواند هیچ برنامه ای مناسب خود  داشته باشد.

- دمکراسی ترمی بدون تعریف مشخص است که هر جامعه ای مستقل یا غیر مستقل میتواند ادعای آنرا داشته باشد، هر چند در اساس و در نزدیکترین وضعیت به تعاریف کلاسیک و افلاطونی  تنها میتواند در کشورها و جوامع مستقل وجود داشته باشد.

- هر  سیستم یا روشی را نمیتوان بعنوان  دمکراسی و آزادی دانست. زیرا حکومتگران اصلی و آنانیکه کشورها را مستعمره کرده و ملتها را استثمار میکنند سعی در سیستم سازی دارند که شامل اساسی ترین مسائل جوامع میشود. برای این سیستم سازی نیاز بفریب مردم و بازی با ترم ها میباشد.

- در تمامی کشورهای مستقل یا غیر مستقل و هر آنجا که ثروتمندانِ قدرتمند در صدر حکومت بوده و سیستم گذارند؛ آزادی، برابری، دمکراسی و سایر چنین ترم ها در جهت منافع آنهاست و مردمان تا حدی امکان حرکت سیاسی و اجتماعی دارند که به قدرت و ثروت آنها آسیبی وارد نشود.

- هر کشور و جامعه ای  ویژه گیهائی دارد که کپی برداری از آنها برای جوامع دیگر صحیح نیست.

- آزادی و برابری مطلق وجود ندارد.

 

قبلی

برگشت

بعدی