ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

31. ترويج نگاه خرافهگري و انحرافي در مسائل ديني خاصه در حوزه مهدويت

پیش از این متداول بود که هر کس راجع به دیدن ولی عصر(عج) اظهار مطلبی میکرد بر مبنای سند مکتوب حضرت کذاب قلمداد میشد. متأسفانه در دولت نهم مرزهای بسیاری از مسائل اعتقادی حساس از جمله در مورد مهدویت در نوردیده شد. ترویج نگاه خرافهگری و طرح مسائل انحرافی مانند هاله نور، عنایات ویژه ولی عصر(عج) به دولت نهم و ... انتقاد علما و مراجع را نیز برانگیخت.

32. برهم ريختن ساختارهاي اجتماعي و به محاق بردن گروههاي مرجع

زمانی که ساختارهای اجتماعی که در ارتباط وثیق با هنجارهای غیررسمی عمومی قرار دارند در معرض تخریب و هجمه قرار میگیرند زمینه برای بیشتر تودهوار شدن آن جامعه فراهم میگردد. نقش گروههای مرجع در ایجاد این ساختارهای اجتماعی نیز انکار ناپذیر است.

برای مثال ایجاد محورهای اجماع ملی در ارتباط با چالشهای کلان پیش روی یک جامعه در مقیاس جهانی (برای مثال مسأله هستهای یا جنگ) و در زمانهای حساس یکی از کارویژههای این ساختارها است. در دولت نهم ساحت مراجع، دانشجویان، معلمان و هنرمندان و ... بیش از پیش در معرض توهین و تحقیر و برخورد قرار گرفت که نتیجتاً باعث دلسردی آنان و نیز جامعه از اثربخشی کنشها و تصمیمات آنها گردید.

33. به محاق بردن اخلاق سياسي

پس از دوران اصلاحات یکی از کلیدواژههایی که در عرصه سیاست رونق زیادی پیدا نمود، اخلاق سیاسی بود.

صرف نظر از اینکه بسیاری ورود اخلاق به سیاست را ناممکن دانسته یا ممکن در نظر و ناممکن در عمل بخوانند سیدمحمد خاتمی عملاً نشان داد که عملی ساختن این مسأله در نظام اسلامی- انقلابی که مبانی نظری خود را به طور قوی از مباحث دینی میگیرد ناممکن نیست. متأسفانه در دولت نهم و بر خلاف بسیاری از حرفها و نظرات، عملاً اخلاق سیاسی حداقل به عنوان یک پرنسیب کنش مدنی به بوته فراموشی و اضمحلال سپرده شد تا نظام اسلامی یکی از سختترین دورههای خود به لحاظ تطابق نظر و عمل را سپری سازد.

34.  نفاق كرداري به واسطه قدسي گفتاري و عرفي رفتاري

عطف به شماره قبل می توان عدم تطابق گفتار و رفتار دولت را در نفاق کرداری و نداشتن پرنسیپ تلقی کرد. دولت بیش از هر دولت دیگری قدسی گفت اما عرفی رفتار کرد بدون اینکه در نظر داشته باشد عرفی رفتار کردن الزامات خاصی دارد که صرفاً با حرف و شعار محقق نمیشود.

35.  طرح وعدههاي عديده و بيپشتوانه در داخل و اختصاص كمكهاي فراوان به كشورهاي خارجي از جيب ملت

موارد متعددی از وعدههای دولت نهم چه آنها که در زمان تبلیغات دور قبل مطرح گردید و چه آنهایی که در طول چهار سال ریاست جمهوری بیان شد بدون عملیاتی شدن صرفاً جهت تهییج مردم باقی مانده است.

نتیجه آنکه سطح توقع مردم از دولت به صورت خاصی افزایش یافت ولی عدم تحقق آنها بیش از پیش مردم را از حضور در صحنه دلسرد و رابطه دولت-ملت را سستتر میسازد. در کنار اینها باید به مبلغ قابل توجه کمکهای دولت نهم به کشورهای خارجی (بیش از 4 میلیارد دلار) اشاره کرد که باز به دلیل نداشتن اصول دیپلماسی نمیتوان به اثر بخش بودن آنها اطمینان داشت.

ضمن اینکه در کشوری که هنوز مردم خود با فقر و مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند اختصاص چنین کمکهایی شاید توجیه فنی و نیز اخلاقی نداشته باشد و پس از مطرح شدن در عرصه عمومی باعث بیاعتمادی عمومی و ناراحتی مردم را فراهم میآورد.

36. كاستن از شأن فرهنگي رياست جمهوري به واسطه استفاده از ادبيات مخصوص دولت نهمي در مواجهه با ديگران

یکی از اتفاقات عجیب در دولت نهم استفاده از ادبیات مخصوصی بود که از سوی ایشان به مردمی بودن تعبیر میشد در حالی که در بین مردم نیز چنین ادبیاتی رایج نبود.

برای نمونه آیا مردم در خطاب کردن دوستان یا حتی مخالفان خود به صورت پیوستهای از تعابیر ناشایست استفاده میکنند؟

عبور دادن یکی از وزرای کابینه از درون لوله آب به دلیل عملکرد نامناسب (اگر درست باشد!) یا بزغاله خواندن مخالفان و کمشعور خواندن ایشان، آن هم از تریبون و جایگاه رییس ملت فرهیخته و با نزاکت ایران امری قابل قبول و مردمی است؟

یا صرفاٌ مسیر را برای ساختارشکنی بیشتر فرهنگی و گسترش لمپنیزم در بالاترین سطح ممکن آن فراهم میآورد؟

 آیا تحقير هيأت دولت از جمله وزرا با ادبياتي سخيف و توهين به مخالفان با ادبياتي سخيفتر مردمی کردن حکومت است؟

37.  زمينهسازي براي ورود نظاميان به مسائل سياسي و دخالت آنها در اين حوزه بر خلاف نظرات صريح بنيان گذار انقلاب اسلامي

بسیاری از مسئولینی که در دولت نهم به مشاغل حساس سیاسی دست پیدا کردند سابقهای نظامی داشتند. این تمایل عجیب آقای احمدینژاد به استفاده از نظامیان در پستهای سیاسی و نیز ورود نظامیان به حوزههای اقتصادی در این دولت مکانیزمهای کلاسیک و طبیعی انجام امور به وسیلۀ فعالین خود آن حوزه را دچار اختلال جدی نمود که نهایتاً نارضایتیهای روزافزونی را برای لایههای متعدد فعال در هر حوزه ایجاد کرد. نتیجه این رویکرد آن شده است که امروز برخی از نظامیان بر خلاف نظر حضرت امام(ره) صراحتاً از تکلیف خود برای ورود در عرصه سیاسی و دخالت بسیج و ... در انتخابات دفاع میکنند.

38.  كاهش جايگاه و توهين به نخبگان

آن روزی كه رییس محترم جمهور در دفاع از دروغگویی وزیر کشور خود مدارك تحصيلي را ورقپاره خواند بسیاری از اهالی دانشگاه احساس تحقیر کردند چه آنکه ایشان خود را متعلق به این خانواده میدانست اما شاید به خاطر همین رویکرد بود که بخش عمده ای از این خانواده بزرگ در پاسخ غیر رسمی خود به دولت و رییس جمهور عملاً او را خارج از خود قرار داد.. افتخارات دولت نهم در برخورد با دانشگاه و نخبگان به همین جا ختم نمیگردد؛ بازنشسته کردن اساتيد منتقد به صورت فلهاي، عدم اعتماد به دانشگاهیان برای انتخاب رؤسای خود، طرح لزوم انجام انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاهها و نیز ضرورت هدایت دانشگاهیان از ضلالت توسط حامیان دولت نهم همگی زمینهساز تشدید بیاعتمادی دانشگاهیان و نخبگان به دولت و نیز حامیان آنها گردید.

39. ارائه تفسير حداقلي از اسلام سياسي و تبليغ بستهترين نوع ممكن از دايره خوديها در نظام اسلامي

در دولت نهم سنت "تکفیرگری سیاسی" به اوج خود رسید. گویی تمام دولتهای قبلی خائن به انقلاب بوده و ناشایست رفتار نمودهاند و تنها این دولت و حامیان او هستند که نگران انقلاب و آرمانهای آن هستند. بدینگونه بود که افتخار به ثمر رسیدن بسیاری پروژههای کلان ملی صرفاً به دلیل عملکرد دولت نهم مصادره به مطلوب شد و دولتهای قبل نافرمان و در تقابل با خواستهای مردم.

خارج خواندن و تلاش برای خارج ساختن سایرین از دایره نیروهای انقلاب با حرارتی وصف ناپذیر در این دولت صورت گرفت تا مدل عملی جدیدی از انحصارطلبی پس از انقلاب را به نمایش گذاشته باشد.

40.  از بین بردن بخش عمدهای از سرمايه اجتماعي

دولت نهم به واسطه حاكم كردن ديدگاههاي متصلبانه و از بالا به پايين خود در حوزه مسائل اجتماعی بخش عمدهای از سرمایه اجتماعی مردم خاصه در رده جوانان را زمینگیر و بدون استفاده قرار داد. برخوردهای انتظامی با جوانان بر خلاف شعارهای وعده داده شده و توجه گزینشی به لایهای از جوانان حامی دولت به نوعی قطبی کردن فضا در میان جوانان دامن زد.

مهمتر از این بیاعتمادی به جوانان برای کنشهای اجتماعی مطلوب خود از ثمرات این نگاه بسته قلمداد میشود.

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی