ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 222

حقوق بشر

دانشجو

 

"امروز چيزی به نام دادگستری در ايران نداريم"

مصاحبه کامبيز حسينی با عبدالکريم لاهيجی:

شنبه 21 ارديبهشت 1392

دکتر عبدالکريم لاهيجی، متولد ۱۳۱۹، از باسابقه ترين وکلای حقوق بشر ايران و همچنين نائب رئيس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر در شهر پاريس، در مصاحبه تفصيلی با کامبيز حسينی برای پادکست هفتگی کمپين بين المللی حقوق بشر به نام «درساعت پنج عصر»، از فعاليت های خود در قبل از انقلاب به عنوان وکيل بسياری از فعالان سياسی که برخی از آنها بعد از انقلاب سال ۵۷ موقعيت وپست های سياسی مهمی نيز داشتند سخن گفته است. او همچنين مقايسه ای بين وضعيت دفاع از حقوق زندانيان در زمان شاه و پس از انقلاب ارائه می کند.

دکترلاهيجی در خصوص ارزيابی شخصی از فعاليت هايش می گويد که از کارنامه بيش از ۵۰ سال کار حرفه ای خود راضی است:«هر چه در توانم بود کردم و در اکثريت قريب به اتفاق موارد از کسانی دفاع کردم که به لحاظ سياسی،عقيدتی، فلسفی با عقايد و نظرات و ايدلوژی آنها هرگز موافقتی نداشتم.» اين وکيل باسابقه از رابطه دوستی و همکاری اش با شيرين عبادی گفته و همچنين فعاليت احمدشهيد گزارشگرويژه سازمان ملل را مثبت ارزيابی می کند: « با توجه به اينکه احمد شهيد نتوانسته به ايران برود و گزارش هايش را بر اساس تلاش ها و کوشش های خودش انجام داده، چه در ارتباط با سازمان های حقوق بشر و چه در ارتباط با ايرانی های که در گوشه و کنار اروپا بودند، نشسته و ساعت ها وقت گذاشته و گفته ها و شهادت های آنها را استناد کرده است. بنابراين به طور نسبی احمد شهيد به عقيده من به عنوان گزارشگر ويژه کارش مثبت بوده است.»

متن کامل اين مصاحبه در زير آمده است:

کامبيز حسينی: آقای لاهيجی خيلی تشکر می کنم که به برنامه اين هفته “در ساعت ۵ عصر” تشريف آورديد. از خودتان بگويد آقای لاهيجی برای نسلی که کمتر شايد با شما آشناست. چند سالتان است؟ از کی کار وکالت را شروع کرديد؟ کجا مدرسه و دانشگاه رفتيد؟ اهل کجا هستيد در ايران؟

عبدالکريم لاهيجی: من اهل تهران هستم. البته فاميل من لاهيجی است به خاطر اينکه پدرم متولد لاهيجان است و فاميلی پدری من هميشه در لاهيجان بودند اما خود من متولد تهران هستم. تمام تحصيلاتم در ايران بوده، از دبيرستان دارالفنون ديپلم پايان تحصيلات متوسطه ام را گرفتم و ۷ سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصيل کردم و از سال ۱۳۴۳ يعنی درست فکر می کنم ۵۰ سال پيش، کم و بيش نزديک به ۵۰ سال پيش، در کانون وکلای تهران کارآموزی کردم و يکسال بعد پروانه وکالت گرفتم و مشغول وکالت بودم و الان ۳۱ سال است که در فرانسه هستم. نزديک به ده ماه زندگی مخفی در سال ۶۰ در ايران داشتم به لحاظ اينکه تحت تعقيب خيلی شديدی بودم و متاسفانه فهميدم که ماندنم در ايران ممکن است به قيمت جانم تمام شود، همان طور که گفتم الان درست ۳۱ سال است که به فرانسه آمدم و در فرانسه به کارهای حقوق بشری ادامه دادم.

چرا تحت تعقيب بوديد در سال ۶۰ جناب لاهيجی؟

در حوزه حقوق بشری با توجه به اينکه من مسول “جمعيت دفاع از آزادی و حقوق بشر” بودم که در سال ۱۳۵۶ در ايران تاسيس شده بود و فعاليت های حقوق بشريم را هم بعد از انقلاب ادامه داده بودم. در اعتراض به کارهای دادگاه انقلاب و اعدام های که متاسفانه فوری صورت می گرفت و در ارتباط با بقيه موارد نقض حقوق بشر و تهديد کردن آزادی ها و بهرحال کليه موضوعاتی که اگر يادتان باشد در سال های ۵۸،۵۹ متاسفانه روز به روز بيشتر و بيشتر در ارتباط با وضعيت حقوق بشر و موارد نقض حقوق بشر گسترده تر می شد. علاوه بر آن من دو پرونده وکالتی در دادگاه انقلاب داشتم، در يک مورد خوشبختانه توانستم قرار بازداشت موکلم که از فداييان خلق بود، آقای عماد شييبانی را تبديل به قرار کفيل کنم و او از زندان در سال ۵۸ آزاد شد اما در مورد ديگر محمد رضا سعادتی که از کادر رهبری سازمان مجاهدين بود او متاسفانه در زندان ماند. در سال ۵۹ محاکمه و در دادگاه انقلاب محکوم به ده سال حبس شد ولی در سال ۶۰ که من مخفی بودم متاسفانه اعدام شد. و با توجه به اينکه آن زمان هم مثل الان اين طور تلقی می شد که وکيل زندانی سياسی يک نوع به اصلاح همکاری و اشتراک عقيده يا اشتراک ايدلوژی يا وابستگی سياسی با موکل دارد که به هيج وجه پايه و اساس نداشت چنانکه که الان در مورد همکاران من نسرين ستوده، عبدالفتاح سلطانی، سيف زاده و دادخواه و ديگران ندارد. بنابراين به صرف اينکه من وکيل يک عضو و کادر رهبری سازمان مجاهدين بودم متاسفانه اين هم باز يک اتهام اضافی بود که به من زدند و برای همين هم در خرداد ۶۰ به خانه من ريختند و خوشبختانه من نبودم و بعد از آن هم روز به روز وضعيت سخت تر شد و می توانم بگويم که از هر جهت من و خانواده ام را زير فشار گذاشتند و تمام اموالم را توقيف کردند و بالاخره همان طور که گفتم در آخر سال من ناگزير شدم که از ايران خارج شوم.

آقای لاهيجی غير از افرادی که از سازمان مجاهدين مطرح کرديد، من می دانم که شما وکالت افراد معروفی را قبل از انقلاب مثل آيت الله طالقانی و افراد ديگر داشتيد. وکالت چه جور آدم های را قبل از انقلاب داشتيد که بعد از انقلاب آدم های مهمی در نظام شدند؟

ببينيد سال های که من وکيل دادگستری بودم متاسفانه وکلای دادگستری نمی توانستند در دادگاه های نظامی دفاع بکنند چون همه پرونده ها می رفت به دادگاه نظامی، تا می رسيم به شهريور سال ۵۷ که آن زمان در اثر مذاکراتی که بين “جمعيت دفاع از آزادی و حقوق بشر”، “جمعيت حقوقدانان” و کانون وکلا از يک طرف و وزير دادگستری و دادرسی ارتش، منظورم (دولت شريف امامی) صورت گرفت، از آن به بعد موافقت شد که وکلای دادگستری بتوانند در دادگاه های نظامی هم دفاع کنند و من اولين وکيل دادگستری بودم که پس از ۲۸ مرداد در دادگاه های نظامی دفاع کردم تا دو سه روز قبل از انقلاب واقع قضيه اين است که چون تنها وکيلی بودم که اين کار را می کردم غالب موکلان را اصلا نمی شناختم. يعنی همين قدر که اسم من را در دادرسی ارتش به زندانيانی که… چون می دانيد تظاهرات زياد بود و مرتب دستگير می شدند، از گروه های گوناگون اجتماعی هم بودند، دانشجو بودند، روحانی، بازاری، کاسب… بنابراين نمی دانم من می گويم تا دو روز قبل از انقلاب هم در دادرسی ارتش مشغول محاکمه بودم. اما آنچه مربوط به آقای طالقانی می شود؛ آقای طالقانی وقتی در سال ۵۶ پرونده اش به دادگاه تجديد نظر نظامی رفت، آقای صدر حاج سيد جوادی که همين چند هفته پيش فوت کردند، من و آقای حسن نزيه را به عنوان وکلای خودشان معرفی کردند، منتها گفتم چون ما نمی توانستيم قانونا در

 

قبلی

برگشت

بعدی