ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 222

حقوق بشر

دانشجو

 

روحيه…. البته خوشبختانه اميد خودش را همچنان حفظ کرده بود که نسل های آينده بهرحال ايران را به چنين مرحله ای خواهند رساند. ولی می خواهم بگويم که او هم که نسل قبل از ما بود متاسفانه تمام تلاش و کوشش هايش تا وقتی زنده بود در اين مسير نه فقط به جای نرسيد که همان جور که در قسمت نخست صحبتم گفتم خودش را در وضعيتی ديد که متاسفانه با آمدن جمهوری اسلامی در بسياری از زمينه ها وضع به مراتب بدتر از گذشته شده است.

جناب لاهيجی شما و آقای حاج سيد جوادی هر دو وکالت زندانيان سياسی را داشتيد، مثلا شما وکيل آقای فروهر يا آيت الله طالقانی و ايشان وکيل آيت الله منتظری و آقای خامنه ای بود که بعدا رييس جمهور و رهبر شد. چقدر آن زمان در دفاع از اين افراد شما آزادی داشتيد؟ مثلا می توانستيد پرونده هايشان را بخوانيد و يا اگر نقضی در روند دادرسی بود با رسانه ها صحبت کنيد و يا اصلا می گذاشتند چاپ کنيد اگر نقضی بود يا اجحافی می شد؟

ببينيد همان طور که گفتم اين قسمت مربوط به دفاع از آقايانی که ذکر کرديد، چون چند مورد هم خود من وکيل تعدادی از روحانيون بودم، اينها در چارچوب يک قانونی بود به نام (قانون امنيت اجتماعی). اين قانون امنيت اجتماعی در هر شهری يک کميسيون امنيت اجتماعی داشت با شرکت رييس شهربانی، فرماندار و رييس دادگستری آن شهر و رييس ساواک. و اينها کسانی را که به قول خودشان موجب اخلال نظم می شدند، حکم می دادند و اينها را تبعيد می کردند و حکم هم بلافاصله اجرا می شد ولی شخص تبعيد شده می توانست نسبت به اين حکم تقاضای تجديد نظر کند و تجديد نظرش ديگر نمی رفت به دادسرای ارتش، می رفت به دادگاه های دادگستری. و ما چند وکيل بوديم که از اين پرونده ها دفاع می کرديم. آقای صدر بيشتر، چون آقای صدر بيشتر با خانواده های مذهبی و روحانيون در تماس بود. بنابراين مواردی که ذکر کرديد اسنادش اينجا در جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران است. در مقطعه يعنی پس از حمله به مدرسه فيضيه، بعد از انتشار مقاله توهين آميز نسبت به خمينی بيشتر از ۵۰ نفر از روحانيون را تبعيد کردند و از جمله آقای خامنه ای. آقای خامنه ای را به زاهدان تبعيد کردند و بقيه رو به شهرهای کم و بيش دور دست، يزد و جاهای ديگر که حالا همه يادم نيست. همان طور که عرض کردم نسبت به اين احکام درخواست تجديد نظر می شد و می رفت به دادگاه دادگستری و ما در آنجا به تمام معنا آزاد بوديم. دادگاه های دادگستری بود بنابراين ما دفاع مان را می کرديم و در بسياری از موارد هم اگر حکم را نقض نمی کردند لااقل تخفيف می دادند مثلا اگر برای دو سال تبعيد می کردند می شد ۶ ماه. به هيچ وجه فشاری از اين حيث روی ما نبود. ولی اينکه ما می توانستيم مصاحبه کنيم يا نکنيم اين تابع وضعيت آزادی مطبوعات و آزادی بيان آن زمان ايران بود. مسلم در سال۵۷ بعضی روزنامه ها به ويژه روزنامه کيهان نسبت به اين مسائل حساسيت نشان می دادند، با خود من بارها و بارها مصاحبه شد و البته گفتم حمله هم به ما می شد ولی در سال های پيش از آن روزنامه ها چون زير فشار و سانسور بودند کمتر به سراغ ما می آمدند برای مصاحبه. و رسانه های بين اللملی به اين صورت الان که نبود، البته در سال ۵۶،۵۷ بعضی وقت ها بی بی سی فارسی با من در ايران مصاحبه می کرد.

جناب لاهيجی شما در خيلی از کنفرانس ها شرکت می کنيد مثلا وقتی تشريف می بريد به سازمان ملل يا کنفرانس های که از طرف سازمان ملل گذاشته می شود يا جاهای ديگر.. و مقامات جمهوری اسلامی هم می آيند معمولا آنجا، همان ها که بعضی هايشان وکلای مثل شما مدافع حقوق شان بوديد يک روزِی. هيچ وقت شده که برخوردی با شما بکنند، صحبت با شما بکنند؟

در دوره آقای خاتمی، يک ترکيب هيات نمايندگی جمهوری اسلامی در کميسيون حقوق بشر آنموقع که حالا شده شورای حقوق بشر بود که آنها بله. چون يکی، دو تايشان حقوقدان بودند و من دورادور آنها را می شناختم و آنها بهتر من را می شناختند. البته يادم است يک موردی، خانم جميله کديور، که الان فکر می کنم ايشان هم در انگليس باشد، ايشان هم با وجود اينکه وکيل مجلس بود جز هيات نمايندگی هم بود که اينها می آمدند و اظهار احترام می کردند و سلام می کردند. اينها تنها موارد بود. اما الان به خصوص در سه، چهار سال اخير و پس از وقايع انتخابات رياست جمهوری می دانيد که يک عنصر شناخته شده ای مثل محمد جواد لاريجانی است که او را اصلا از مسيری می برند که به هيچ وجه با ان جی او ها (سازمان های غير دولتی) و سازمان های حقوق بشر رودرو نشود و ما هم به آن صورت همچين اشتياقی نداريم که اين رودروی صورت بگيرد چون اصلا موردی ندارد. حتی فکر نمی کنم که او استقبال کند که بيايد با ما صحبت کند و گفتگويی داشته باشد. بنابراين نه. اما گفتم در زمان رياست جمهوری خاتمی هم هيات نمانيدگی جمهوری اسلامی ترکيبش عوض شده بود و يک عده آدم های بودند که يا حقوقدان بودند يا وزات خارجه ايی بودند و هم نوع برخورد و رفتارشان به هيچ وجه قابل مقايسه با الان نبود و از هر جهت واقعا احترام آميز بود.

يکی از مخاطبان اين برنامه آرش وفا از شما پرسيده است که کلا راضی هستيد از کارنامه جهل ساله تان؟ از اينکه از مخالفان حکومت پهلوی دفاع کرديد و بعد از مخالفان جمهوری اسلامی دفاع کرديد و از اينکه داد دفاع از حقوق بشر در مملکتی می زنيد که عدد قابل توجهی از مردم از حقوق ابتدايی شان محروم هستند. آيا راضی هستيد از کارنامه تان جناب لاهيجی؟
من از کارنامه ام از اين نظر راضی هستم که هر چه در توانم بود کردم و در اکثريت قريب به اتفاق موارد از کسانی دفاع کردم که به لحاظ سياسی،عقيدتی، فلسفی با عقايد و نظرات و ايدلوژی آنها هرگز موافقتی نداشتم. ولی از آنها هم دفاع کردم يعنی به عنوان حقوقدان از آنها هم دفاع کردم به لحاظ اينکه آنها را بی گناه می دانستم که مرتکب هيچ عمل خلافی نشدند و فقط در ارتباط با عقايد و فعاليت های سياسی شان و آن هم فعاليت های سياسی مسالمت آميز دستگير شدند و با توجه به اينکه آنها را بی گناه می دانستم از آنها دفاع کردم ولی باز تاکيد می کنم که بخصوص که هيچ گونه اشتراک عقيده سياسی، فلسفی و مذهبی با آنها نداشتم بنابراين از اين نظر هم فکر می کنم يک رضايت خاطری برايم هست هر چند که متاسفانه کارنامه حقوق بشر در ايران به قدری از هر جهت سياه است و به قدری هم حجم کار روز به روز زيادتر و زيادتر می شود که نمی توانم بگويم رضايت خاطر کامل دارم. از اين نظر که در حد توانم توانستم انجام وظيفه کنم راضی هستم ولی از نظر اينکه نتيجه کار چی شده، آيا وضعيت حقوق بشر در ايران بهتر شده است؟ با توجه به اينکه پاسخ منفی است و بنابراين از اين نظر که اين وضعيت برای مردم ايران به وجود آمده است هرگز رضايت ندارم.

 

 

قبلی

برگشت

بعدی