ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

 

 

حقوق بشر

دانشجو

ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر

هر کس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، با تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزي، آزاد باشد.

جمهوری اسلامی ناقض دائمی حقوق بشر در ایران بوده و با هرگونه اندیشه و بیانی که منتقد و یا مخالف رژیم باشد به بدترین شکل برخورد می کند .اخیراً با دستگیری آقای پیمان فتاحی بنیانگذار جمعیت فرهنگی و معنوی آل یاسین مخالفت خود را با آزادی بیان و اندیشه به نمایش گذاشته است .

آزادگی برای  با وضعیت کنونی و اندیشه جمعیت آل یاسین با سرکار خانم یلدا نورشاهی سخنگوی خارج از کشور ایشان به گفتگو پرداخته و بشرح زیر تهیه و تنظیم گردیده است .

گفتگو با  خانم یلدا نورشاهی سخنگوی جمعیت آل یاسین در خارج از کشور

 1. گفتگو در مورد معرفی سخنگو                                           2. گفتگو در مورد وضعیت جمعیت

 3. گفتگو در مورد واکنش در خصوص مخالفین                           4. گفتگو در مورد دیدگاه شما نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر    

 5. گفتگو در مورد اقوام و ملل ایرانی                                       6. گفتگو در مورد نام ایلیا
 
7. گفتگو در مورد خدا با من است 1                                        8. گفتگو در مورد خدا با من است 2 

 9. گفتگو در مورد وضعیت آقای فتاحی در زندان                         10. گفتگو در مورد دیدگاه جمعیت آل یاسین به دین و مذهب  

 11. گفتگو در مورد تحصن و اعتصاب غذای همکاران شما            12. گفتگوهای پایانی

 برای ارسال نظرات و پیشنهادات خود لطفا با ایمیل  shafaei@azadegy.de  تماس حاصل نمائید.

آزادگی

    در زیر گفتگو با خانم یلدا نورشاهی سخنگوی جعیت آل یاسین در خارج از کشور تنظیم گردیده است

 

- از شما خواهش میکنم خودتان را معرفی کنید و در مورد موقعیت خود در جمعیت ال یاسین کمی توضیح بدهید.

- بنده نورشاهی هستم سخنگوی جمعیت ال یاسین در خارج از کشور . قبلا همکاری هایی را با نشریات داخل و خارج از این مجموعه داشته ام . مدتی یکی از سردبیران نشریه لغو مجوز شده به نام هنرهای زیستن بودم .تا زمان حضورم درایران مسئول نهایی سازی کتب جمعیت ال یاسین، عضو شورای مرکزی بخش تحقیقات این مجموعه وعضو انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بودم.

 

- جمعیت ال یاسین از چه زمان فعالیت خود را شروع کرده و چگونه شکل گرفته  است؟

-این جمعیت یک جمعیت فرهنگی –معنوی است که از حدود 13-12 سال پیش عمده فعالیتهای خود را در محورهای فرهنگی، تحقیقاتی و پژوهشی شروع کرده است. مسئولین بخشهای مختلف این مجموعه از شاگردان استاد ایلیا (آقای پیمان فتاحی) هستند.این مجموعه در واقع یک مجموعه ان.جی.ا است و طبق آخرین آمار اعلام شده از طرف شورای مرکزی این جمعیت حدود دویست هزار نفر عضو دارد.

در طی این سالها ما بیش از ده نشریه داشته ایم نشریاتی مانندهنرزندگی متعالی، حرکت دهندگان، علوم باطنی، علم موفقیت، هنرهای زیستن که این پنج نشریه با دلیلهایی مبهم و واهی که اکثرا در قانون کشور تبیین صریح و شفافی ندارند، توقیف یا لغو مجوز شده اند و نشریات دیگر مانند اخبار کودکانه، تفکر متعالی و ...در بخش انجمن ها ما انجمنهای شناخته شده ای داشتیم مثل انجمن حرفه ای محققان و متفکران، گروه پژوهشی مدیریت حرفه ای که در طی سالها به آموزش دادن روشهای مختلف تفکر، مدیریت و دادن مشاوره و برگزاری انواع سمینارها و کارگاه های آموزشی و...برای مدیران سطوح مختلف در ایران دربخشهای مختلف صنعتی مثل صنایع پتروشیمی، خودروسازی، بانکها و ...اشتغال داشته است، انجمن نویسندگان و مدرسین یاسین، انجمن جبهه طبیعت که بزرگترین تشکل زیست محیطی خاور میانه است و انجمنهای دیگر.همچنین ما چندین نشر داشته ایم نشرهایی مثل نشر تعالیم حق، یاهو و تعالیم حق و البته نشرهای دیگر وچند موسسه فرهنگی .

 

- جمعیت شما چرا به نام ال یاسین خوانده می شود؟

-بخشهای مختلف این جمعیت- همانطور که بعضی را نام بردم- در ایران هر کدام نام خود را داشتند. موقع دستگیری استاد ایلیا در سال 86  بعد از شنیدن اخبار شکنجه های استادایلیا د ربند 209 این نام را به عنوان نام کل مجموعه معرفی کردیم. در سالهای گذشته علیرغم درخوست ثبت این جمعیت از طرف مسئولین این مجموعه، کار به نتیجه نرسید واجازه ثبت به ما داده نشد و طبعا هر بخش نام مجزای خود را حفظ کرد. بعدها باخبر شدم این نام، سالها قبل انتخاب شده بوده است زمانی که بنده اصلا با این جمع آشنا نشده بودم.

از نام این جمعیت برداشتهای زیاد و متفاوتی را میتوان داشت که بسته به نوع تلفظ و نوشتن معنی ظاهرا متفاوتی را خواهد داشت و این خودش میتواند تا حد زیادی نوع نگرش این مجموعه را نشان دهد. شما میتوانید به چند نوع آن را بخوانید ولی همه آنها در واقع، نام یک مجموعه است. گاه ظاهری مذهبی دارد(آل یاسین) گاه به اسامی پیامبران نامبرده شده در کتاب مقدس برمیگردد(ال یاسین) و گاه برداشتهای دیگر.  ولی آنچه به نظرم  الان مهمتر است عملکرد و معنای وجودی و مبنای فعالیتی این جمعیت است. الان  اینکه این جمع بر چه مبنایی شکل گرفته ، چه اهدافی دارد وبرای رسیدن به اهدافش چه کرده است وبرنامه های آینده اش چیست از اینکه چرا این به عنوان نامش انتخاب شده است به مراتب برای شناخت گویا تر است. شاید در فرصتی دیگر به بحث ریشه یابی اسم آن هم بپردازیم.

 

- تعداد دویست هزار نفر که گفتید آیا بر طبق اسامی ثبت شده است یا بر طبق تخمین از روی کسانی که در جلسات شما شرکت میکردند؟آیا لیستی از اعضای این مجموعه وجود دارد؟

-تمامی جلسات ما از طریق دعوت از اعضای ثبت نام شده برگزار میشده پس اسامی هم همه ثبت شده و معلوم است . لیست نام اعضا پیش بعضی اعضای شورای مرکزی است که به صورت مستقیم حوزه فعالیتشان به مدارک ثبت نام اعضای مجموعه مرتبط است.پس از شدت گرفتن فشارها و نبودن امکان برگزاری جلسات  و بسته شدن بعضی دفاتر ما در ایران، ما اعضای جدید زیادی داشته ایم که به ما ملحق شده اند و از آن پس گاه تعداد، به شکل تخمینی بیان میشود.

 

- سیستم مدیریتی و سلسله مراتب در این مجموعه چه بوده است و هزینه های این مجموعه از کجا تهیه میشود؟

-  این مجموعه در واقع یک مجموعه" N.G.O. " است و مانند تمام سازمان های غیروابسته به دولت مخارجش توسط حمایتهای داوطلبانه اعضایش تهیه میشود. بخشهای مختلف این مجموعه ثبت رسمی شده اند و شخص ثبت کننده که صاحب امتیاز اصلی است همراه با چند نفر دیگر که از بین شایسته ترین افراد برمبنای تخصص، تجربه و...در آن بخش از کار بودند تشکیل یک شورای مرکزی را میدادند .یک نفر به عنوان مسئول اصلی یا مدیر عامل(پس از کسب بیشترین آرا و درنظر گرفتن مولفه های انتخاب شایسته ترین) و بقیه با شرح وظایف معلوم در شورای مرکزی (هیئت مدیره) حضور داشتند.تصمیمات اصلی در شورای مرکزی گرفته شده و بعد با کمک همکاران اجرایی میشد.در شورای عمومی همیشه پیشنهادات، انتقادات خلاق و نظرات همگی ثبت شده و در شورای مرکزی از بهترین آنها که گاه تلفیقی از چند دیدگاه بود مورد استفاده قرار میگرفت.

هر قسمت ا ز کار بخشهای گوناگونی مانند ارتباط عمومی، بایگانی، حسابداری و ....خود را داشت. درمورد کل جمعیت هم به همین ترتیب است. یک شورای مرکزی داریم که تشکیل شده از نماینده های بخشهای مختلف نشرها، نشریات ، انجمن ها و ...است.

 

آیا جمعیت آل یاسین رسماً به این نام ثبت شده است؟

در قسمت قبل توضیح دادم که اجازه ثبت د رایران به ما داده نشد و دلیلش هم همان مسائلی بود که بعدها تبدیل به فشارهای خشونت آمیز علیه اعضای جمعیت ما شد و ریشه آن در ضدیت با استاد ایلیا؛ راهبرد کننده مجموعه ما بود ولی بعدها در خارج ازایران این جمعیت ثبت رسمی شد.

 

 

-این فشارها بر جمعیت ال یاسین از چه زمانی شروع شد؟لطفا د رمورد چگونگی این فشارها از طرف دولت ایران توضیح بدهید.

- فشارها براین مجموعه ازحدود سال 84 شکل علنی به خود گرفت. زمانی که به ما اجازه شرکت در نمایشگاه ها را به بهانه های مختلف نمی دادندبعد کتب ما را از بازار کتاب جمع کردند و کتابفروشها توسط افراد مشکوکی تهدید میشدند که اگر کتابهای این مجموعه را باز اینجا ببنیم مغازه شما را می بندیم. بعد به کتابهای جدید ما یا کتابهایی که باید تجدید چاپ میشد مجوز داده نمیشد. پروانه کار نشرهای ما تمدیدنمی شد.اول یک نشریه و بعد در سال 84 سه نشریه دیگر مارا در مدت خیلی کوتاهی بستند.بعد احضارهای غیر رسمی اعضای ما شروع شد که محور تمام سئوالاتشان درمورد استاد ایلیا و زندگی شخصی اش بود.بعد هم دستگیری ها شروع شد.در خرداد 1386 هم که خود استاد ایلیا را با وضع بسیار بدی دستگیر کردند وبعد زندان و شکنجه های شدید جسمی و روانی و بعد از 6تقریبا  ماه انفرادی در شرایطی مانند حصر خانگی قرار گرفتند تا دستگیری دوم و شکنجه های شدید جسمی و روانی .د راین بین اکثر دفاتر مراکز ما را می بستند و ما را تشویق به خودکشی حقوقی میکردند تا خودمان مجوزهایی را که سالها برای به دست آوردن و فعال کردنش زحمت کشیده بودیم را با انصراف خودمان پس بدهیم.بعد دوستان ما را از محل کارهایشان در ادارات دولتی و نیمه دولتی اخراج کردند.

در خانه های اعضای ما دستگاه های شنود و دوربین کار گذاشته شد و این اعضا به شدت در محل اقات خود امنیتشان را از دست دادند و بعضی حتی به همین دلیل مدت های طولانی به خانه های خود نمی رفتند چرا که چشم و گوش نامحرم در حریم خصوصی آنها بود!  قرارد های مراکز آموزشی ما را با موسسات و ادارات کنسل کردند ، بعد نشریه پنجم مارا بستند ، جلسات مار ا متوقف کردند و حتی خبر داریم که مامورین امنیتی دایره مذاهب وزارت اطلاعات به آخرین جلسه تفکر دوستان ما در فرهنگ سرای ملل در فروردین 1388هجوم بردند و به خاطر شدت تهاجم، افراد مسن حاضر د رجلسه نیاز به مراقبت پزشکی پیدا کردند و سخنران را هم با خود بردند! سایتها و وبلاگ های  ما را فیلتریا حتی هک کردندو همراه با این فشارها، پروژه تخریب وجهه اجتماعی جمعیت را با زدن برچسب هایی مثل فرقه شروع کردند.

برگزاری جلساتی به نام" جلسات توجیه"، یکی دیگر از کارهای دایره مذاهب وزارت اطلاعات بود که به قصد را ه اندازی تیم شاکیان خصوصی برای اعضای جمعیت ترتیب داده شده بود تا به کمک تهدید یا تطمیع شاید بتوانند ضد استاد ایلیا شاکی سازی کنند.در این جلسات کار شستشوی مغزی را انجام میدادند.به عنوان نمونه میتوانم به فیلم اعترافات مدیر مسئول نشریه حرکت دهندگان اشاره کنم که شرح این جلسات را توضیح می دهد و میگوید که چطور وادارش کردند که ضد استاد ایلیا و خانواده اش دروغ پراکنی و درنهایت هم شکایت کند که به گفته خود ایشون خیلی هم از این بابت متاسف بودند که چرا فریب دایره مذاهب وزارت اطلاعات را خوردند و توضیح می دهند که کار این نهاد همه برپایه دروغ بوده است. یا مهندس محسن نمکیان که شما میتوانید با ایشان هم مستقیماً صحبت کنید تا خودشان با جزئیات این را توضیح دهند. شرح بعضی از این این جلسات به نام متونی با نام واقع نویسی شستشوی مغزی که گاه هم در جلسات احضار بوده در سطح اینترنت منتشر شده است.اخیرا هم که از زندانی های زندان که ایشان را دیده اندخواسته شده ضد ایشان حرف بزنند و حکم های خودرا سبک تر کنند!.

 

-ممنونم فکر میکنم با این توضیحات دیگر در این مورد جای ابهامی نمانده باشد.سئوال بعدی من در این مورد است که ما به عنوان فعالین حقوق بشر میدانیم که مصاحبه های وزارت اطلاعات تحت چه فشارهایی انجام میشود یا چه هدفی را دنبال میکند. اخیرا بحثی پیش آمده است درمورد دونفر از اعضای قدیمی جمعیت ال یاسین("ک.ف" و "ب.ن" یا بهزاد نیلوفری) که گویا برعلیه آقای فتاحی قرار گرفته اند و برعلیه ایشان حرف میزنند در همین زمان بیانیه ای از طرف اعضای جمعیت صادرشده و این دونفر را محکوم کرده اند که تطمیع شده اند یا مزدور وزارت اطلاعات می باشند و یا اینکه ...  لطفا در این مورد کمی توضیح دهید که تا جه حد این حرفها صحت دارد و چرا جمعیت شما این نوع واکنش را نشان داده است که این حرفها را درمورد این افراد بزند؟

شاید آنها الان نوع دیگری فکر میکنند.

- اینکه کسانی مانند بهزاد نیلوفری بر علیه استاد ایلیا حرف میزند درست است و واقعیت دارد و فیلمهایش هم موجود است و این هم درست است که او قبلا دربین اعضای ما بوده است. بگذارید کمی با جزئیات دراین مورد حرف بزنم تا ابهام موجود برطرف شود.

اینکه بهزاد نیلوفری برای ستاد امربه معروف و نهی از منکر کار میکرده واقعیتی است که خیلی از اعضای جمعیت از آن باخبر بوده اند. ما میدانستیم که ایشان مدرک تحصیلی اش کاردانی است و کار پژوهشی تحقیقاتی هم انجام نداده است .این را هم به دلیل همکاری  او در بخشهای تحقیقاتی متوجه شدیم که او توانایی این کار را ندارد.

مامورین دایره مذاهب قبلا اعلام کرده بودند که دراین جمعیت، همکارانی دارند و این برای ما، نه ترسی داشت و نه اشکالی  چون ما منعی برای حضور افراد به خاطر تبعیضات شغلی در کارها نداشتیم تا جایی که قوانین حاکم بر کار و حقوق دیگران را رعایت کنند. از طرفی باید گفت کسی که از خود و کارهایش مطمئن است چرا باید بترسد و از این نوع افراد دوری کند؟ بعدها درنهایت تعجب دیدیم او با یک عنوان جعلی مهندس و به عنوان پژوهشگر فرقه ها(با سالها سابقه) د ربرنامه تلویزیونی "این شبها"  از کانال یک صدا وسیما معرفی شد و مستقیم وغیر مستقیم جلوی دوربین به ارشاد مردم مشغول شد و به بدگویی از جمعیت و استاد ایلیا پرداخت. او با استفاده از متن یک کتاب به نام فرقه ها درمیان ما نوشته خانم سینگر (بانوی ضد فرقه) که همه را در نهایت زیر پا گذاشتن حقوق صاحب اثر به خود نسبت داده بود سعی میکرد در این برنامه جمعیت ما را یک فرقه معرفی کند و برچسب یک جمع منحرف را بر یک جمعیت فرهنگی بچسباند تا زمینه سازی گامهای بعدی را برای دایره مذاهب کرده باشد.این کار اگر موفق از آب درمیامد می توانست به سادگی بدون اینکه کسی کنجکاوی کند یا حمایتی نشان دهد با آسان ترین روش، زمینه  ترور شخصیت  استاد ایلیا و این جمعیت را فراهم کرده باشد و د رکنارش با همان تیر، هدفهای دیگری را هم زده باشد اهدافی مثل جلب توجه مردم ، کدگذاری ذهنی که ما مراقب و نگران وضعیت شما و خانواده هایتان هستیم پس بدانید این ماییم که قابل اعتمادیم نه غیرما ، این جمع هایی که ما معرفی میکنیم خطرناک هستند و هر چه برسرشان بیاید حقشان است و اگر روزی سنگین ترین حکم هارا به اینها بدهیم  جای هیچ حمایتی برای آنها  نیست چه دربین مردم چه رسانه ها و چه مراکز حقوق بشری که اینها همه از اهداف پنهان آنها بود. این همان چیزی بود که در سال 86 مسئولین دایره مذاهب به استاد ایلیا،  به عنوان تهدید گفته بودند که ما تو را به هرقیمت بی آبرو و بی اعتبار میکنیم و کار بهزاد نیلوفری بخشی از برنامه اجرایی همان تهدیدها بود.

هر کسی حق این را دارد که تغییر عقیده بدهد ولی ما با حرکت برپایه دروغ و تحریف و جعل مساله داریم وقتی که شخصی با اتکا به دروغ ها سعی می کند حق دیگران را زیر پا بگذارد و مثالش همان تلاش برای چسباندن برچسب فرقه بود یا دروغهایی که کسی مانند این شخص در رسانه ملی آشکارا  بیان می کرد و هتک حرمت می کرد و به جای قاضی محکوم می کرد و حکم می داد و اهانت میکرد. ما به صراحت گفته ایم که یک فرقه نیستیم و این را قبلا هم دربیانیه سال 78  هم به وضوح اعلام کرده ایم. پس اینکه کسی با ما همفکر باشد یا نباشد به خودش مربوط است و هیچگاه در پی این نبوده ایم که دیگران را وادار کنیم که  کاملا مثل ما فکر کنند و با این دیدگاه که خاص فرقه هاست کاملا مخالفیم. ما فقط جایی واکنش نشان داده ایم که عده ای دست به انتشار اخبار دروغ  زده اند و حقوق مارا زیر پا گذاشته اند کاری که ازدید قانون ایران هم جرم است و در تعجبیم که  چرا مجریان قانون در جایی که باید شکسته شدن قانون را نادیده می گیرند! به نظر ما حرف حق باید بیان شود .ما اگر درجایی اشاره به واقعیتهایی در مورد افرادی مانند این شخص کرده ایم تماما بر مبنای واقعیات بوده و این را حق خود می دانیم که  از حقوق خود در برابر کسانی که قصد خراب کردن وجهه اجتماعی ما را دارند دفاع کنیم و به جای متوسل شدن به دروغ (کاری که آنها میکنند) با بیان واقعیت های مستند دروغگو و متجاوز به حقوق دیگران را معرفی کنیم. این کار نامش دفاع از حق است حتی اگر رسانه ها یا نهادی مثل دایره مذاهب یا....پشت موضوع باشند. بی واکنش نوعی همکاری با  کسی است که به حق دیگران تجاوز میکند.

 

- با توجه به این که شما یک جمعیت فرهنگی و معنوی می باشید آیا باید این گونه با مخالفین خود برخورد داشته باشید. کاری که از لحاظ احزاب و جریان های در قدرت هم زیر سئوال است؟

-گمان نمیکنم درهیچ جای دنیا دفاع کردن از حق، در برابر تحریف ها و تغییر جهت های انحرافی، زیر سئوال رفته باشد. چرا ما باید در جایی که کسانی، با  تکیه به تحریفها سعی در وارونه نشان دادن واقعیت ها و کشاندن اذهان به جهت های انحرافی دارند سکوت کنیم ؟ مخالفت اگر باپایه دلایل درست باشد و مبنی بر ادله محکم باشد جای اعتراضی ندارد.حتی گاهی ممکن است دلیلی هم ظاهرا نباشد که باز جای اعتراضی نیست ولی وقتی آلوده به روحیه تحریف گرایی و دروغگویی می شود دیگر خطرناک است چرا که این روحیه را  در جامعه ترویج میکند و بعدها همان جامعه ممکن است دچار انواع آسیب های اجتماعی شود و متوجه نباشد ریشه اش از کجاها نشات گرفته است.  سئوال این است که چرا باید در برابر تحریفگر بی واکنش باشیم ؟ مجرم را شناختن و شناساندن از ملزومات داشتن یک جامعه سالم است و این چیزی نیست که به عنوان یک واکنش، زیرسئوال رفته باشد. به نظرشما  اگر ما نسبت به چنین اشخاصی سکوت کنیم میتوانیم باز هم بگوییم که ما جمعی معناگرا و حق گرا هستیم ولی به تحریف ها بی تفاوتیم؟ راه پیشگیری از بیماری و شیوع آن، امکان پذیر نیست مگر با شناخت و شناساندن هر چه کامل تر ابعاد آن بیماری که از روی وضعیت مبتلایان به آن امکان پذیر میشود، اینگونه است که موقع احتمال شیوع یک بیماری خطرناک میتوان افراد سالم را از خطرات این بیماری آگاه کرد و راه حفظ سلامتی را به آنها نشان داد .

 درجایی که کسی یا کسانی حقوق معنوی و مادی دیگران را زیر پا میگذارند دفاع ازحق و بیان حق نباید چیز غیر قابل انتظاری باشد.شما خودتان از مدافعین حقوق بشر هستید و نقض کنندگان حقوق زنان، اقلیتهای دینی، دانشجویان و ... را محکوم میکنید و در بیانیه های مختلف آن را منتشر میکنید تا مردم بیشتری در جریان این بی عدالتی ها و حقوق پامال شده افراد قرار بگیرند. یعنی  شما با نشان دادن و بیان اخبار و گزارشهای گوناگون از حق دفاع میکنید و رسالتتان هم هم به تصویر کشیدن ظلم نقض کننده های حقوق نوع بشر است.ما هم در جهت دفاع از خود و حقوق از بین رفته  فراوان خود، ضروری میدانیم که این حرکت های ضد انسانی که بر پایه دروغ ، تحریف و جعل است و متاسفانه در سه چهار سال اخیر در ایران شدت گرفته است را به دیگران نشان دهیم تا مرز بین حق و باطل معلوم شود.اگر کسانی هستند که تحت تاثیر تطمیع یا تهدید حاضر شده اند که ارزشهای انسانی را فراموش کنند وبا تکیه به دروغ بخواهند که حق بیشتری از دیگران ضایع کنند چرا ما نباید با تکیه به واقعیت های مستند و تحلیلهای درست بدون آنکه به دروغ یا جعل و تحریف آلوده شویم از خود دفاع کنیم؟ ما یک جمعی فرهنگی هستیم و سعی میکنیم به معنای چیزها بسیار بیشتر از ظاهر آنها اهمیت بدهیم و با به تحلیل کشاندن موضوعات به درون آنها پی ببریم و از این طریق کار فرهنگ سازی سالم را انجام دهیم.

 

- جمعیت ال یاسین به عنوان یک جمع دویست هزار نفره آیا در مورد معضلات اجتماعی مانند فقر، فحشا، رانتخواری و ..تا کنون کارهایی کرده است؟ یا درکل چه واکنشی داشته است ؟

-یک جمعیت فرهنگی طبیعتا بیش از هر چیز روی بعد فرهنگی مباحث کار میکند و به ریشه یابی مسائل می پردازد.این نوع معضلات را می توان مانند بیماری های مختلف دانست که در پیکرده یک جامعه به وجود آمده اند.ما  به جای درمان عوارض گوناگون این بیماری ها،  با شناخت درست و حتی المقدور کامل ابعاد مختلف ریشه های این بیماری ها سعی در مقابله با آنها کرده ایم.و با درمان ریشه ای خواه ناخواه عوارض بیماری هم از بین می رود این نوع معضلات هم ازدید این جمعیت نمادهای مسائل عمیق تر درونی و معنایی است.

اگر امروز فقر جامعه مار ا تهدید میکند باید دید ریشه آن کجاست و ابعاد و زویای آن را به خوبی شناخت تا در مرحله بعدی این شناخت کامل(تا حد امکان)، به عمل درست منجر شود  ودرمان حاصل شود.این اصل کاری است که این جمعیت کرده است .

اگر منظور شما از این سئوال برنامه های پیشنهادی جمعیت ما باشد تا مانند احزاب سیاسی برنامه مدت دار و وعده هایی بدهیم یا گزارش بدهیم چه کرده ایم،  باید بگویم ما یک جمع سیاسی نبودیم ولی به عنوان جمعی فرهنگی معنوی نتیجه سعی خودر ا در قالب کارهای تحقیقاتی وسیع که نتایجش به شکل کتاب، مقاله، سخنرانی و ...بوده را دراختیار دیگران قرار داده ایم تا به کمک مردم همان جامعه به حل ریشه ای بپردازیم و به مواردی که اشاره کردید به شکل خیلی گسترده و عمیق پرداخته ایم و نتیجه بعضی کارهای ما نیز تائید کننده این ادعاست.کار ما کار فرهنگ سازی سالم بوده است و بالا بردن سطح آگاهی.

 مفهومی از تعلیمات استاد ایلیا با یاد می آورم که تاکید روی یک بیداری همه جانبه ذهنی، قلبی -روانی و روحی دارد یک بیداری همه جانبه است یک بیداری متعالی .د راثر این نوع بیداری است که انسان معنی  و ریشه اصلی مسائل پیرامونش را کم کم پیدا میکند و به درمان آن میپردازد.ما امروز به واسطه تعالیم استاد ایلیا به این نتیجه رسیده ایم که انسان امروز نیاز به این دارد که در پی کشف کیستی خود باشد یعنی هویت گمشده خود را بازیابی کند .باید معنی و تعریف خود را با تمام وجود درک کند تا به وضوح ببیند که چرا امروز به فقر، فحشا یا ...گرفتار شده و با درک جایگاه اصلی خود میتواند از جایگاهی که مال او نیست فاصله بگیرد. الان تعریف اکثر مردم از خود این است که موجوداتی هستند که به سادگی به فقر، اعتیاد یا موارد دیگر دچار میشوند و چاره ای نیست زندگی مشکلاتی دارد و ما قادر به حل آنها نیستیم پس در هر جهت که دیگران بروند ما هم باید برویم!  حال اگر  تعریف این دسته ازافراد که گرفتار شرطی شدگی ها و بقیه موارد این چنینی شده اند تغییر کند نتیجه بیرونی نیز تغییر خواهد کرد. ما به این نیاز داریم که ارزشها و ضد ارزشهای خود را باری دیگر بازیابی کنیم .

مغز و قلب انسان امروز مانند یک ابرکامپیوتر است که پر شده از ویروسهای نرم افزاری و اشکالات سخت افزاری، سرعت آن به شدت پایین آمده و برنامه هایش هنگام اجرا به خاطر انواع ویروسها درست اجرا نمی شود ویا از کار افتاده و به همین دلیل دیگر کمتر به عنوان کامپیوتر کار میکند . این کامپیوتر شاید دیگر یک وسیله تزئینی شده که گوشه ای افتاده است و کارایی چندانی ندارد و محکوم به پذیرش تمام شرایط محیط است ! ولی اگر آنتی ویروس خود را مثلا با کمک یادگیری روشهای تفکر فعال کند میتواند دوباره به درمان خود بپردازد و از این کامپیوتر فوق پیشرفته بهره مند شود.این کاری است که ما به کمک آموزشهای تفکر یا آموزشهای دیگر سعی کرده ایم انجام دهیم .    

   

- جمعیت ال یاسین تا کنون در زمینه حقوق بشر چه فعالیتی کرده است؟ و آیا اصلا فعالیتهای شما در حیطه حقوق بشر فقط مربوط زمان بعد از دستگیری آقای پیمان فتاحی است یا قبل از آن هم فعالیتی دراین زمینه داشته اید؟

-همان طور که گفتم این مجموعه یک جمعیت فرهنگی – معنوی است نه صرفا و به طور خاص یک جمع حقوق بشری. ما بنا به هدف اصلی خود که مبنی است بر بالا بردن سطح آگاهی عمومی ، بازگشت به هویت راستین انسانی  و آموزشهای مختلفی که باعث بالا رفتن سطح هوشیاری و آگاهی در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی یا به طور خاص خرد وکلان میشود برای کارهای بخشهای مختلف برنامه ریزی کرده ایم.

کار ما فرهنگی بوده پس در حیطه حقوق بشر تاکید ما روی درک مفهوم و معنای حق بوده و فقط آن را مختص به نوع بشر نمیدانیم بلکه حتی طبیعت هم دارای ارزش است که حق آن محسوب میشود و ما به واسطه بشر بودن خود نمی توانیم به خود اجازه دهیم تا طبیعت را از بین ببریم یا به عبارتی حقوق آن را نادیده بگیریم.

یکی از قصدهای ما بنا به دیدگاه معناگرای این جمعیت، بیشتر روی شفاف کردن معنی حق، شناخت حقوق خود به عنوان یک عضو از خانواده، جامعه و جهان بوده و هست و بعد اینکه چطور با دیگران تعاملات سالم داشته باشیم تا نه حقی از ما ضایع شود نه حق کسی را زیر پا بگذاریم ولی از آنجایی که به یک باره به صورت کاملا ناعادلانه و ظالمانه دستاوردهای ما که حقوق ثبت شده ما بود مثل مجوز کتابها و نشریات و... زیر پا گذاشته شد اول سعی کردیم بدون هرنوع پیشداوری با خوش بینی احتمال را بر وجود اشتباه یا سوتفاهم بگذاریم ولی بعد که استاد ایلیا (آقای پیمان فتاحی را دستگیر کردند و اعضای ما را نهادی بانام دایره مذاهب، گرفتار احضارهای غیر قانونی، شکنجه ها و دستگیری ها کرد، ما در جهت دفاع از حقوق پامال شده خود کم کم طی حدود 2 سال نجواهای گله مندانه درجهت داد خواهی و بازگردان حقوق ضایع شده خود که تقریبا بی جواب ماند چاره ای نداشتیم جز یک تغییر موضع وآن شروع فعالیت حقوق بشری بود. کانون های حمایتی حقوق بشری ما با ورود به مرحله بحران برای مسئول اصلی راهبرد مجموعه استادایلیا ودیگر اعضای در بند اسارت این مجموعه شکل گرفت و فعالتیش را با این قالب شروع کرد.

 

- یعنی شما تا قبل از دستگیری آقای فتاحی در امر حقوق بشر تلاشی و یا اقدامی نکردید؟

-اگر شما کار حقوق بشری را محدود به مبارزه علنی در قالب دادن بیانیه ها، اعتراض های مستقیم  به نهادهای امنیتی یا... بدانید خیر ما بیاینه حقوق بشری برای اعدام ها و ...توسط نشرها و نشریات و موسسات فرهنگی خود ندادیم . حتی وقتی اولین نشریه ما را ناعادلانه بستند سریعا فعالیت هایی در قالب اعتراضات علنی شروع نکردیم. ما اول سعی کردیم ریشه این واکنش ها را پیدا کنیم و حتی با وجود اطمینان کامل از اینکه هیچ کار خلاف قانونی نکرده ایم  اول فرض را بر این گذاشتیم که ممکن است ما جایی اشتباهی کرده باشیم .یعنی اول به محاسبه و بازبینی وضعیت خود پرداختیم نه محکوم کردن دیگران و چون هیچ اشکالی که بتواند باعث چنین برخوردهایی شود را پیدا نکردیم شروع به حل مساله از زاویه وجود سو تفاهمات  احتمالی کردیم . سعی کردیم  این سو تفاهمات فرضی را بشناسیم ولی باز هم چیزی پیدا نکردیم . وقتی آن هم کارساز نشد و به ما ثابت شد که اشکال از جای دیگر است، پس این بار با عزم جزم وارد این میدان شدیم تا از حق پایمال شده خود دفاع کنیم . اما این که گفتم دلیل نمی شود که ما قبلا روی کارهای فرهنگی و ریشه ای  این حیطه کار نکرده باشیم.د رطی این سالها  کررا به مباحث کلیدی این حیطه، در قالب کارهای تحقیقاتی پرداخته ایم و موضوعاتی مانند ادیان، زنان، قوم های مختلف با نگاه به بعد حقوق آنها را در کارهای تحقیقاتی خود داشته ایم  و تلاش کرده ایم که ریشه بسیاری از بی عدالتی امروزرا شناسایی کنیم تا به دیگران و خودمان کمک موثری کرده باشیم.و وقتی بیماری تشخیص داده شود درمان آن به مراتب راحت تر است.  

 

-میشود بگویید مثلا شما برای حقوق زنان در سالهای گذشته چه کرده اید؟

-کاری که ما کرده ایم این بود که با ترتیب دادن کارهای تحقیقاتی گسترده در مبحث زنان، به بررسی مسائل ومشکلات زنان در اعصار مختلف پرداختیم و در هرزمان بر مبنای مستندات موجود، ریشه های اشکلات امروز زنان را تا حد توان خود با بهره گیری از مشورت کارشناسان این حیطه، اساتید دانشگاه ها، دانشجویان، خود زنان در مشاغل و موقعیت های مختلف شناسایی کرده و نقشه مسیری را که زنان تا کنون رفته اند برایشان ترسیم کردیم.اشکالاتش را ریشه یابی کردیم؛ چه اشکالاتی که به واسطه خود زنان پیش آمده بود چه اشکلاتی که توسط مردان به وجود آمده بود، همینطور عوامل تاثیر گذار برآن، درهر عصر را بررسی کردیم، قانونها قبلی در تمدن های قبلی را همراه با درنظر گرفتن قانون گذاران بررسی کردیم و بعد کل موارد را، که فقط به گوشه کوچکی ازآن اشاره کردم- مورد تحلیل قرار دادیم و راهکارهای پیشنهادی خودر ا بیان کردیم.

در طی سالها نتیجه کار خود را به شکل مقالات، کتب، سخنرانی ها و همایشها در اختیار دیگران گذاشته ایم.

این یعنی یک کار فرهنگی در مبحث زنان. زنان تا خود را نشناسند نمیتوانند کار خیلی متفاوتی با آنچه امروز هست را انجام دهند مگر اول بدانندکه هستند چه پیشینه ای داشته اند و چرا گرفتار مسائل شده اند و آن دلایل را به خوبی تحلیل کنند تا بگویند به کجا باید بروند و جه باید بکنند.تا ندانیم چه اتفاقی افتاده چطور میتوانیم بگوییم چه باید کرد؟ اگر مایل بودید بهتر میدانم برای جزئیات بیشتر مقوله زنان با محققین مبحث زنان ما صحبت کنید.

 

-منظور من همکاری با جنبش های زنان است و یا اینکه خودتان با این توانائی انسانی چه تلاشی برای برابری زن در جامعه انجام داده اید، نه این که کار تحقیقی شما چگونه بوده است.

- آنچه گفتم را طبعا با توانایی انسانی انجام داده ایم. متوجه منظور شما از تاکید روی توانایی انسانی برای برابری زن درجامعه نشدم.اگر منظورتان داشتن فعالیت متمرکز برای بازگردان حقوق زنان است باید بگویم بله! "نهضت زنان ال یاسین"  یکی از کانون های ماست که به طور خاص دراین مقوله فعالیت میکند. تاکنون متون زیادی در این زمینه داشته، بیانیه هایی صادر کرده ، فیلم سازی کرده و کارهای دیگر و میدانم که تعاملات خوبی هم با دیگر فعالان جنبش زنان دارد .این کانون هم مانند کانون های دیگر بخشهای مختلفی دارد که بهتر میدانم د رمورد جزئیاتش با فعالین خود این بخش صحبت کنید تا د رجریان جزئیات بیشتری در مورد کارها و برنامه های این کانون قرار بگیرید.

 

- از آن جائیکه ایران از اقوام و ملل مختلف تشکیل شده دیدگاه جمعیت شما در خصوص ستم و مشکلاتی که برای اینان شده چیست ؟

-در این جمع طبق تعلیمات استاد ایلیا تاکید ما روی نقاط پیونده دهنده بین افراد، جوامع، قوم ها و ....بوده است و با هرچه باعث تفرقه میشود موافق نبوده ایم و این را در کارهایمان نیز منعکس کرده ایم.ما  در بین بیش از 58 تئوری بنیادی که از استاد داریم، نظریه هایی هم درخصوص ازدواج تمدن ها و فرهنگ ها یا پیوند ادیان از استاد داشته ایم که توسط شاگردان ایشان در حال بررسی و تحلیل است و در نوع خود بی نظیر هستند. همانطورکه میدانید بسیاری ازدوستان ما جزو اقلیتهای دینی یا از اقوام مختلف هستند و این اصلا ربطی به کارها ندارد. یعنی نه تنها باعث جدایی ها نمی شود بلکه حتی از دیدگاه های هم کمک میگیریم تا بتوانیم یک به دیدگاه واحد گسترده تری برسیم چرا که همه از نوع بشریم. به بدن یک انسان دقت کنید .چشم دارد، گوش دارد، دست دارد، قلب و مغز دارد که همه این ها با هم تفاوت عمده دارند ولی د رکنار هم یک پیکر سالم انسانی را به وجود آورده اند. درک  انسان بودن دور ازتفاوتها از مهمترین کارهایی است که بشر میتواند برای حل ریشه ای این مساله د رنظر بگیرد و این چیزی است که ما بر مبنای راهبرد ستاد ایلیا روی آن کار کرده ایم.

ما روی آدم بودن و اصل وجود انسان که در همه یکسان است  تاکید داریم و این چیزی  دور از هر نوع تبعیض قومی، جنسیتی و ...است.همه اقوام باید از حقوق خود به عنوان یک انسان بهره مند شوند و کسی بر کسی مزیت ندارد مگر بنا به شایستگی و شعور.

 ما معتقدیم که ریشه این نوع افکار انحرافی که تاکید بر تفاوت ها و فاصله ها دارد در این است که ما هنوز معنی واقعی خودمان به عنوان یک انسان را آنطور که شایسته است درک نکرده ایم .برای همین است که استاد ایلیا من کیستم را کلیدی ترین سئوال زندگی هر کس میداند اگر انسان به جای پاسخ دادن به هزاران مساله و مشکل خود بتواند به این یک سئوال پاسخ دهد مانند آن است که آن حجم از مسائل خود را حل کرده است، چون این هزاران مساله به دلیل عدم درک آن یک مساله به وجود آمده است. اما برای حل مسائل این حیطه هم مانند دیگر حیطه ها باید متوجه بود که اصلاحات یک شبه حاصل نمیشوند همان طور که یک شبه به وجود نیامده اند بهترین کاری که میتوان کرد این است که پس از بالابردن فهم روی این موضوع، با برنامه معلوم، شفاف و منعطف روند اصلاحات این برخوردهای ناعادلانه را شروع کنیم.اگر بر این روند یک نظارت دائم باشد میتوان امیدوار بود که به مرور زمان کاملا مساله خواهد شد.

 

 

 

-دیدگاه جمعیت آل یاسین در مورد ایرانی بودن و ایرانیت چیست؟

-در جواب سئوال قبلی اشاره کردم که چه نوع دیدگاهی داریم. ما سعی مان براین بوده که پیونده دهنده باشیم پس خود راضمن علاقه زیادی که وطن و سرزمین مادری خود داشته ایم و داریم محدود به این بخش از کره زمین و مردمانش نمیکنیم بعضی جوامع دیگردر بعضی زاویه ها  از ما پیش رفته تر هستند یا برعکس ولی این تفاوت ها ما را به این سمت نکشانده که فقط منحصرا به یک ملیت توجه خاص داشته باشیم به عبارتی دیدگاه ما یک دیدگاه فراملی است .

 

-آیا شما در این جمعیت کمیته های اجرائی هم دارید؟

- دامنه فعالیت های این جمعیت بسیار گسترده است.به بعضی قسمتهای آن در ضمن صحبتم اشاره کردم. اگر منظور شما به طور خاص  کانون های تشکیل شده حقوق بشری ما باشد جواب مثبت است. ما در زمان فعلی چند کانون فعال در زمینه حقوق بشر داریم .که در حیطه های مختلف فعالیت میکنند.بخش هایی مانند کانون حقوق بشر ال یاسین،کانون نهضت زنان ال یاسین، انجمن دفاع از اقلیتهای مذهبی و جنبشهای معنوی و هیئت دانشجویان ال یاسین.

ساختار فعالیت این کانون ها مانند مواردی است که قبلا گفتم و در صورت تمایل بهتر می دانم اگر سئوالات جزئی تری دارید با سخنگوها یا نماینده های این بخشها مستقیما صحبت کنید.

 

- شما در گفته هایتان و در نوشته های دیگراعضای جمعیت آل یاسین شنیدیم و خواندیم که آقای فتاحی را استاد ایلیا می نامند.دلیل اینکه به ایشان استاد میگویند جیست و معنی "ایلیا" چیست ؟

- جمع ما یک جمع یک معناگراست. اگر جایی به کلمه استاد اشاره میکنیم باید اول دید معنای آن چیست؟ بعد دید یک استاد چه خصوصیات یا نشانه هایی باید داشته باشد تا استاد نامیده شود؟ و بعد این مولفه ها را درمورد شرایط یا شخص مورد صحبت بررسی کرد که آیا با توجه به معنا ، نشانه ها و محصولات آیا میتوان چیزی یا اسمی  را به کسی نسبت داد؟

در لغت نامه دهخدا از واژه "استاد "به معنی  ماهر و بامهارت یاد شده است . وقتی کسی را ماهر مینامیم که اول ازهمه در فنی یا مبحثی یا حیطه ای به حدی رسیده باشد که به خوبی آن رادرک کرده باشد دوم با کمک آن به خوبی و با مهارت از آن درزندگی خود استفاده کند و به حل مسائل آن زمینه  بپردازد و سوم آن را به خوبی به دیگران هم آموزش بدهد.

به عنوان مثال، ما استاد ایلیا را استاد تفکر می نامیم چون درک ایشان در مبحث تفکر در حد عالی است و این فقط یک ادعا نیست و مستندات تائید شده اش هم موجود است (تعلیمات ایشان درآثارشان ، سخنرانی هایشان و ... که هر کدام هزاران شاهد دارد) پس با این نشانه ها میگوییم ایشان این حیطه را در سطح عالی میشناسند و درک کرده اند، بارها و بارها شاهد بوده ایم که ایشان به طور اعجاب آوری مسائل را از طریق تفکر حل میکنند. حتما میدانید که  ایشان ابداع کننده روشهای تفکر به شیوه نوین در قالب روشهای سی و شش گانه تفکر هستند. و بعد به عنوان شاگردانشان دیده ایم که ایشان به خوبی این مبحث رابه دیگران آموزش میدهد تاجایی که شاگردان ایشان مباحث تفکر و مدیریت را به مدیران ارشد ایران در سطوح مختلف آموزش میدادند .اینها از دسته دلایلی است که ایشان را استاد مینامیم.اگر غیر از این به ایشان بگوییم، میتوان گفت حق را با این همه نشانه هایش  زیر پا گذاشته ایم!  این فقط مربوط به بخش آموزشهای تفکربود که مثال زدم نه همه آنچه شایسته است درمورد ایشان گفته شود.

"ایلیا" یکی از نامهای حضرت علی است که به ایشان با وجود اینکه نامشان علی بود ایلیا می گفتند. ریشه این اسم عبری است و نام یکی از پیامبران در کتاب مقدس است. ایلیا یکی از اسامی  حضرت مسیح هم هست .معنی " ایلیا" یعنی " خدا با من است". خود شان میگویند شناسنامه ام را به نام پیمان فتاحی گرفته اند ولی ایلیا نامی است خود را با آن می شناسم.

 

- با این حساب هر کسی میتواند بگوید نامش ایلیا ست و این نام به طور خاص مربوط با ایشان نیست.

- درست است نام ها انحصاری نیستند ولی هر کسی هر چه را شاید بتواند بگوید ولی وقتی حقیقت دارد که نشانه های آن را نیز داشته باشد. هر کسی که نشانه ها و محصولات زندگی اش تائید کننده این مفهوم باشد شایسته این نام است ولی در حالت عادی با درنظر نگرفتن بعد معنایی ، نام خیلی ها ممکن است ایلیا باشد و هست ولی  نشانه های معنایش را ندارند.

 

- شما به چه چیز میگویید نشانه ها که در آقای فتاحی هست ودر دیگران نیست؟ یعنی ایشان چون بدون مدرک دانشگاهی این همه آدم را دور خود جمع کرده است نشانه این است که خدا با اوست؟

- اول بایدخیلی محکم تاکید کنم که ایشان هیچ قصدی نداشته که طرفدارانی را دور خودشان جمع کنند و این را به صراحت هم گفته ند  ولی اگر در تاریکی منبع نوری باشد کاملا طبیعی است که جویندگان نور دور آن جمع میشوند. وقتی ما احاطه شده ایم با حجمی انبوه از مسائل بی جواب و به کسی بر میخوریم که برای آنها جواب دارد طبیعی است که به  سمتش میرویم. بسیارند کسانی که در ایران با تبلیغات فراوان و مخارج زیاد، با یا بدون قصد جمع کردن افراد آموزشهایی را ارائه میدهد. کار هر که آموزش دهنده باشد با ارزش است ولی  د رمقام مقایسه و در مباحثی که مورد نیاز ما به خصوص قشر جوان جامعه ما هستند طبیعتا کسانی که به ایشان برخورده اند متوجه تفاوت های اساسی بین دیدگاه ایشان نسبت به دیگران شده اند. اینکه ایشان کاملترین حرف را در مقایسه با دیگران می زنند  یک ادعا نیست بلکه یک  واقعیت اثبات شده  برای ما د رطی این سالهاست و هر لحظه هم قابل اثبات است. ما حتی در سالهای قبل وقتی به ما ایراد گرفتند که چرا به سمت ایشان رفته اید، طی نامه ای که از طرف دوستان در نشریه حرکت دهندگان نوشته شد و برای مسئولین کشورهم ارسال شد از مسئولین خواستیم که اگر فرد بهتری را  میشناسند که این مباحث را بهتر و کامل تر میداند معرفی کنید تا ما خودمان به سراغش برویم و از او خواهش کنیم آنچه می داند را به ما هم آموزش بدهد ولی مسئولین  یا کسانی که اعتراض میکردند هم کسی را به ما معرفی نکردند.ما  شاهد بوده ایم و از دانایی استاد ایلیا بهره ها برده ایم .

 درمورد اینکه  نشانه های موجود در ایشان چیست که می گوییم خدا با اوست  باید بگویم وقتی خدا با کسی هست، آن شخص توانایی هایی دارد که از سطح میانگین توان دیگران بالاتر است چرا که از طرف منبع توانایی ، دانایی و قدرت حمایت میشود. اینکه کسی مدرک دانشگاهی نداشته باشد ولی حدود 40 اثر و 200 پروژه تحقیقاتی و دست کم 58 تئوری  بنیادی را مطرح کرده باشد که مانند یک راه حل برای حل کردن طیفی از مسائل راهکشا باشد کار هر کسی نیست.  بعد اینکه کسی که خدا با اوست یعنی خدا با زندگی او آمیخته، پس زندگیش پر از یاد خداست،سعی می کند دیگرا ن را نیز به سمت خداوند دعوت کند، خدمتگرار خداست و این خدمتگزاری را با خدمت به خلق خدا نشان می دهد، خدا در تمام ابعاد زندگیش به چشم میخورد و نیتجه کار و زندگیش نیز خدا است.ایشان در طی این سالها عمده  تلاششان برای  آشنا کردن مردم با خدای زنده خدای حی و حاضر بوده،خدا حرفشان  بوده، اندیشه شان این بوده،عملکرد و ودستاوردهایشان بوده ، محور تعلیماتشان نیز همین بوده که به تجربه به ما ثابت شده که ارتباط با ایشان زندگی ما را به سمت عشق به خداوند برده است و این بزرگترین و مادر تعالیم دیگر است. کسی که نیتجه زندگی و فعالتیش  با محوریت خدا بوده و با تمام فشارهای شدید موجود هنوز هم همان است که بوده و همان میگوید که گفته، کسی است که خدا با اوست.

 

- اگر خدا با ایشان است چرا ایشان نیاز به حمایت این اعضا دارد و خودش در زندان است؟

-اولا ایشان هیچ نیازی به ما ندارد و این ماییم که به ایشان و تعلیماتشان به معنی واقعی کلمه نیاز داریم و برای همین است که تلاش میکنیم تا از استاد خود بگوییم و برای آزادی اش تلاش کنیم. این تلاش، نیاز خود ما ست نه نیاز ایشان. دوم اینکه خدا حمایتش را از هر طریق که بخواهد نشان میدهد شما از کجا میدانید که این اتفاقات حمایت خداوند نیست؟

دشمنان ایشان میخواستند ایشان را بی آبرو کنند و به گفته خودشان بی اعتبارشان کنند .در این 13-12 سال ما کارمان را بدون تبلیغات جنجالی پیش بردیم و هیچ هیاهویی راه نینداختیم که برایمان تبلیغ باشد ولی این دشمنان خودشان همه فشارها را به برکت تبدیل کردند ! عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! آنها از انتشار تفکرات و دیدگاه های ایشان هراس داشتند ولی امروز آدم های خیلی خیلی بیشتری ایشان را میشناسند و با عملکرد دشمنان ایشان هم آشنا تر شده اند! پس باید دید خدا چطور چه کس را یاری کرده . سوم هم اینکه اگر شما نگاهی به زندگی بزرگانی که در طول تاریخ از خدا میگفتند وعاشق خدای خود بودند بیندازید می بینید که این اتفاق قبلا هم افتاده  و فقط حدیث افراد بوده که باید  در طول زندگی اشان آشکار میشده .ما در تاریخ حتی می بینیم که بعضی بزرگان به چه سختی هایی افتاده اند و لی این دلیل بر  این نبوده که خدا با آنها نبوده .

یادمان نرود که نگاه خدا مانند انسان نیست همین طور حمایت و امکانات خدا هم مانند انسان نیست. چهارم اینکه هنوز موقع نتیجه گیری نیست و داستان هنوزبه انتها نرسیده در انتهای این داستان است که  معلوم میشود که خدا چطور با کسی بوده است.

 

- شما آقای فتاحی را رهبر و رام الله هم مینامید دلیلش چیست؟

- به معنایش دقت کنید .رهبر یعنی راهبرد کننده یعنی کسی که راه را میداند موقعیت کنونی را درک کرده ، مقصد را میشناسد و به خوبی  نقشه راه تا مقصد را میداند و میتواند دیگران را به سویش راهبرد کند البته بنده هیچ وقت از ایشان نشنیده ایم که خود را رهبر معرفی کنند. رهبرتوصیفی است که از طرف رسانه ها به ایشان داده شده است یعنی راهبرد کننده این جمعیت و ما هم که این را کاملا قبول داریم.

درمورد رام الله مدتها انواع برداشتها مطرح بود .بداندیش ها میگفتند که ایشان قصدش ساختن اسلام التقاطی بوده و میخواسته خدای هندی ها که نامش رام است را با خدای مسلمانان یک جا بیاورد و قصدش بدعت بوده یا چیزهایی از این دست .عده ای میگفتند یکی از شاخه های دراویش است عده ای دیگر میگفتند نام یک فرقه قدیمی است و برداشتهای جهت دار دیگر که با قصدهای مختلف مطرح میشد ولی خودشان گفته اند "رام الله" اسم ایشان نیست بلکه یک مفهوم است. رام الله یعنی  رام خدا، کسی که تسلیم و خدمتگزار خداست .پس هر کسی میتواند رام الله باشد.

 

- لطفا از فشارهای وارد شده به استاد ایلیا در طی سالهای گذشته بگویید که دقیقا با ایشان چه برخوردی شده است؟

-شاید بهتر بود می پرسیدید چه فشارهایی وارد نشده است.استاد ایلیا از سالهای گذشته بارها مورد تهدیدات افراد مشکوک و گروه های افراطی مذهبی قرار گرفته اند. حتی چند سال قبل، از منزل ایشان در قالب یک صحنه سرقت، فیلم ها و مدارک شخصی و خانوادگی شان را به سرقت بردند و بعدها با تهدید در اختیار عموم قرار دادن آنها، میخواستند ایشان را مجبور کارهایی کنند.فشارهای علنی از سه چهار سال گذشته شروع شد جایی که روزنامه کیهان، کار ترور شخصیت رسانه ای ایشان را در قالب انتشار مطالب سراسر دروغ شروع کرد .بعد از آن،  د رهمکاری با قوه قضاییه یک پرونده در شعبه ای ویژه ضد ایشان تشکیل دادند. بعد هم فراخوانهای گسترده کردند تا بلکه کسی را بیابند که از ایشان شکایت کند ولی پرونده بدون حتی یک شاکی پس از ماه ها تلاش بسته شد.بعد هم که ما دستگیری ، زندانی شدن و شکنجه های شدید جسمی و روانی ایشان را شاهد بودیم .از ناجوانمردانه ترین شکنجه ها، تزریقات مشکوکی بود که در مورد ایشان، در دوره اول شش ماهه زندانی بودن شروع شد و باعث خوریزی های شدید و مکرر از ناحیه گوش ، بینی و تهوع های مکررخونی و دیده شدن خون درادرار در ایشان شد. بعدها مشخص شد که این عوارض ناشی از تزریق سموم نظامی مانند تریکو تسین است .این عوارض تاسری دوم زندانی شدن ایشان (25 دی ماه 1387) وجود داشت و به مرور عوارض دیگری مانند عوارض قلبی و تنفسی، کاهش وزن شدید و ادم یا ورم صورت  نیز به آن اضافه شد.جالب اینکه پزشکی قانونی این عوارض را تمارض گزارش کرده است! و اخیرا هم که خبر 18 بار شکنجه فیزیکی و اقدام به خفه کردن ایشان در جلسه بازجویی یا نگه داشتن ایشان در سلول انفرادی به مدت دو ماه دریک  زیرزمین بدون روزنه که پر از موش بوده است!

ایشان پس از دوره اول زندان وارد شرایطی معادل شرایط حصر خانگی شدند(خروج از کشور، داشتن هر نوع فعالیت اجتماعی، فرهنگی مانند سخنرانی ، تحقیق، نوشتن و ...برایشان ممنوع شد)اموالشان مصادره شد.کلیه ارتباطات داخلی اشان کنترل میشد از طریق دستگاه ها ی شنود و ...بعد هم که بیش از سی بار احضار برای تفتیش عقاید و ضرب و شتم های شدید توسط باتوم و شوکردر سی امین جلسه احضار که به بستری شدن ایشان انجامید

در این بین تهاجمات شدید رسانه ای در ایران ضد استاد ایلیا صورت گرفته که واقعا جای تعجب دارد که در یک کشور اسلامی،  چنین هزینه های گزافی برای بی آبرو کردن کسی صرف میشود که هنوز هیچ اتهام ثابت شده ای ندارد!  کیهان، جام جم، رسالت، روزنامه جمهوری اسلامی، سایتهاو وبلاگهایی که ازپایه برای ترور شخصیت ایشان راه افتاده بود ، سایتهایی مثل خبرگزاری رسمی کشور مثل ایرنا، شیعه آنلاین، شهاب نیور، فردا نیوز، البرز و بسیاری موارد دیگر که نام آنها در کتب الکترونیک ما هست. ساخت سریال تلویزیونی مانند اغما یا برنامه های میزگرد در صداو سیم مانند برنامه این شبها . تخریب های تریبونی روحانیت ضد ایشان و چاپ کتب متعدد ضد ایشان همه از مصادیق این ترور شخصیتی رسانه ای و تریبونی ایشان است.

ازهمه مهمتر تهیه و پخش بولتن ها ی مونتاژ شده تحریفی از فیلمها، اسناد ، مدارک ، دست نوشته ها و عکسهای خانوادگی ایشان بود که با پیامهای انحرافی بین مسئولین مردم پخش شده بود و شنیده ایم یک مورد دیگر را هم آماده کرده اند که خود مامورین دایره مذاهب وزارت اطلاعات میگویند اگر همسر ایشان این بولتن را ببیند درجا او را محکوم میکند! این هم واکنش جبرانی دایره مذاهب وزارت اطلاعات است در خصوص مدرک سازی جعلی ضد کسی که باید محکوم شود ولی هیچ جرمی ندارد و باید برایش جرم سازی بشود!

 

-در اخبار شما اشاره به مرگ مشکوک برادر ایشان آقای رامین فتاحی شده بود ،  لطفا کمی در این مورد توضیح بدهید.

- آقای رامین فتاحی برای جرم سازی علیه آقای پیمان فتاحی مدتی دستگیر و به بند 209 منتقل شدند. ایشان از اواخر ماه اول دچار یک سری عوارض مشکوک کلیوی شدند و مدتی در بهداری زندان اوین بستری شدند و به خانواده ایشان تاکید شدید شد که به هیچ عنوان کسی نباید از این موضوع خبردار شود با شدت گرفتن بیماری مشکوک ایشان آزاد شدند ولی متاسفانه بلافاصله پس از آزادی فوت کردند و خانواده ایشان به دلیل مشکوک بودن مرگ درخواست کالبد شکافی کردند که با ممانعت دایره مذاهب وزارت اطلاعات مواجه شدند و مهر اسرار امنیتی روی درخواست کالبد شکافی خورد.

 

-چه کسانی و چرا این برخورد را با آقای پیمان فتاحی انجام میدهند و حرفشان چیست؟

- به طور مستقیم بخش مرموزی از وزارت اطلاعات که به نام اداره ضد ادیان یا برخورد با ادیان و جریانهای معنوی، مذهبی و روشنفکری یا دایره مذاهب وزارت اطلاعات از آن یاد میشود. ولی اینها خودشان میگویند ما این برخوردها را با آقای فتاحی بنا به خواست و دستور جمعی  از مقامات ارشد مذهبی یا مجمع روحانیون ارشد مذهبی انجام میدهیم و باید گزارشها و کارهایمان را کامل به آنها تحویل دهیم. آنها به طور مستقیم میگویند که" چون تو وارد حیطه مذهب و ولایت شده ای به افتضاح ترین شکل ممکن تورا بی آبرو و بی اعتبار میکنیم"

به ایشان میگویند: ما خودمان حکومت هستیم و هیچ نهادی یا شخصی قدرت این را ندارد که جلوی ما بایستد .ما تمام سوابق و اسرار خانوادگی همه را داریم و اگر بخواهیم میتوانیم از همه استفاده کنیم و از طریق یک وبلاگ یا یک فیلم یا...آن ها را بین مردم پخش کنیم حالا چه کسی میتواند بفهمد کار ما بوده؟!

یا میگویند ما  کار نهایی پرونده آقای فتاحی رابه دلیل بی اعتماد بودن نسبت به آقای شاهرودی به دوران رئیس بعدی قوه قضائیه موکول میکنیم و اگربخواهیم میتوانیم برای مدت طولانی اورا در زندان نگه داریم از طریق خواستن از قاضی تا اتهامات جدید را تفهیم کندیا وثیقه را آنقدر سنگین در نظر بگیرد که او توانایی پرداخت نداشته باشد. درنهایت هم که میگویند این پرونده برای ما حیثیتی شده و باید به نفع ما به هر قیمتی تمام شود چون خوب میدانند چه کرده اند و اگر کسی بفهمد هیچ برایشان نمی ماند. تاحالا که مدرکی ضد او پیدا نکرده ایم ولی اگر لازم باشد مدرک سازی میکنیم یا اگر آن هم نشود علم قاضی در کنترل ماست  و آن را در هر جهتی که بخواهیم تغییر می دهیم. این دست ماست که مسئولین کشور چطور فکر کنند ما اگر لازم باشد به آنها آرامبخش یا اظطراب آور میدهیم!

تازگی ها هم که خبردار شدیم به دستورمستقیم آقای محسنی اژه ای؛وزیر اطلاعات رئیس بند 209 هم در جلسات بازجویی و شکنجه ایشان شرکت میکند.

 

- دیدگاه جمعیت آل یاسین درمورد ادیان و مذاهب مختلف مثل اسلام، مسیحیت، یهودیت و ... چیست ؟

-ایشان با اسلام خشونت طلب خشک مخالفت دارند و نوع دیدگاهشان کاملا متفاوت و معنا گرایانه است. استاد ایلیا، دین را هم مانند انسان دارای جسم و روح میداند. روح و اصل دین، عشق به خداوند است یعنی درک حضور خداوند و داشتن ارتباط زنده با خداوند.از ایشان سئوال کردند که شما چه دینی دارید؟ گفتند: "دین تو" "دین من" دین الهی نیست. حقیقت مذهب عشق است. ادیان و مکاتب ، روشهای آشکار شدن این عشق هستند. به خدا عشق بورزید و در حضور او عاشقانه رفتار کنید.این دین خداوند است. بگذارید هر کسی راه خودش را برود و در مورد احکام دین می گویند احکام دین آداب همین عشق به خداوند هستندو آداب بدون عشق چه ارزشی دارد؟

این روح دین است که مهم است ولی متاسفانه دین ودینداری دراین عصر اکثرا به پوسته و ظاهر محدود شده و باطنا مرده است..چنین پیامی برای کسانی که مخالف این دیدگاه را دارند و به شدت به افراط گرا هستند طبیعتا مایه تحریک شدید است.

استاد ایلیا تنها راه خوشبختی و درک حقیقت را شیعه نمی داند و به ادیان دیگر هم احترام میگذراند این دیدگاه میتواند ازدید افراطیون بسیار مساله دار باشد. و در مورد اسلام:  ایشان وقتی از اسلام سخن میگویند از یک اسلام میانه رو، یک اسلام زنده و فعال. این اسلام  در عین اینکه اصولش همان اصول 1400 سال پیش است ولی  برای امروز، هماهنگ باشرایط روز تعریف و تفسیر میشود. اسلامی که بر پایه محبت است و پیامش بسم الله الرحمن الرحیم است و پیامش مدام اشاره به بخشنده و مهربان بودن خداوند دارد و به همین دلیل است که در قرآن این آیه مدام  درهمه سوره هاتکرار می شود تا به یاد مسلمان واقعی بیاورد که مبنای کار خداوند یک فرد مسلمان بخشندگی و مهربانی است. حتی دریک جا که ما این جمله را نمی بنیم جایی دیگر دوبار تکرارشده واین خودش یک تاکید مضاعف است.

چنین اسلامی نه اهل افراط است و نه اهل تفریط بلکه میانه رو است .دیگران را کافر نمیداند و حق حیات برای دیگران قائل است.اهل توطئه کردن نیست و اندیشه های دیگران را با توطئه از کار نمی اندازد. اسلامی که  آسان می گیرد و به راحتی کسی را محکوم نمیکند. به دلیل همین دیدگاه  که مخالف با تندروی ها و قرائت های خشک و منجمد دینی است به شدت تحریک شده اند.

درمورد ادیان دیگر، استاد ایلیا، معتقدند که دین برای انسان است نه انسان برای دین پس زندگی آدم ها نباید قربانی اختلافات بین ادیان شود. ایشان، ریشه بسیاری از مسائل جهانی را، اختلافات ایدئولوژیک می دانند و معتقدند که تعاملات بین ادیان بزرگ مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت میتواند این دسته از مسائل جهانی را حل کند.

 

-خبرهای زیادی از جزئیات شکنجه های وارد شده به آقای فتاحی منتشر شده است دلیل این فشارها و شکنجه های وارد شده بر ایشان چیست و از ایشان چه میخواهند؟

-آنها در سری اول زندان فشار میاوردند تا ایشان را مجبور کنند که جلوی دوربین بازجوها بروند و خود را محکوم کنند و با اعترافات دروغ خود ، خانواده و نزدیکانشان از دادن حکم های سنگین نجات دهند.

اسم این کار را هم گذاشته بودند دادن چک سفید امضا به حکومت اسلامی! .البته استاد ایلیا هرگز تن به دروغگویی ندادند و برای همین حدود شش ماه در انفرادی ماندند.در این سری هم از ایشان میخواهند جلوی دوربین بازجو ها بروند، خودشان، آموزشهایی که داده اند، کارهایی که کرده اند و دستاوردهایشان را انکار کنند همینطور کلیه اظهارات سخنگویان و نمایندگان جمعیت را. به ایشان گفته اند که اگر این کار را بکند سریع آزاد میشود واگر الان در زندان انفرادی است برای این است که خودش نمیخواهد بیرون برود و همکاری نمیکند!

 

- در سخنان شما چند بار از دایره مذاهب وزارت اطلاعات صحبت کردید اگر امکان دارد در این خصوص بیشتر توضیح بدهید.

-سه چهار سال پیش خبرگزاری فارس اعلام کرد نهادی تشکیل شده از چهار نهاد بزرگ فرهنگی امنیتی مسئول برخورد با کلیه جریانهای معنوی، مذهبی و روشنفکری شده اند .این نهاد کارش سرکوب کلیه منتقدین و رهبران فکری و معنوی جامعه است. کار تفتیش عقاید در وزارت اطلاعات با آنهاست.عمکرد این نهاد را به خوبی در اخبار موارد نقض حقوق بشر میتوانید ردیابی کنید.نهادی است که مسئول مستفیم برخوردهای خشونت بار با جمع های معنوی چون دروایش گنابادی است یا اقلیتهای مذهبی یا اقشار روشنفکر به عبارتی نوع نگرش این دسته همان نگرش باند سعید امامی است اگر آنجا قتلهای زنجیره ای بود اینجا مرگ های مشکوک یا اعدام های خاموش دیده میشود و بعضی از این افراد کسانی هستند که در دوران قبل از انقلاب از دسته مامورین حرفه ای ساواک بودند .

در کل  دایره مذاهب ، نهادی است که با هرنوع تفکر مخالف است و تاب هیچ انتفادی راهم  ندارد و آن را به شدیدترین شکل در شروع کاملا سرکوب میکند تا مبادا اوج بگیرد. نهادی است که به واسطه داشتن قدرت با سواستفاده از قدرت رسانه های کشور، صرف هزینه ملی برای پروژه های ترور شخصیت سوژه های خود که عموما از بین رهبران فکری ومعنوی جامعه هستند و داشتن اختیار تام در کار خود  دست به هر نوع دروغگویی، جعل، تحریف و جنایت میزند و کار را به جایی رسانده است که خودر ا حکومت معرفی می کند! کارش طبق مستندات جعل اسناد و مدارک، تحریف، دروغ گویی، دروغ پراکنی ، دروغ پروری ، ترور شخصیت ، تهدید، شکنجه، تجاوز به حقوق اقشار مختلف جامعه است که خود شما بهتر از بنده به مستنداتش دسترسی دارید. این نهاد نهادی است که کارش نه با جمهوری بودن نه با اسلامی بودن نه با ایرانی بودن نه با انسانی بودن هیچگونه مناسبتی ندارد و برای این حرف ما مستندات زیادی داریم که تنها بخش کوچکی از آن منتشر شده است.

 

- لطفاً از آخرین وضعیت آقای پیمان فتاحی که در بند 209 برایمان بگویید؟

آقای محمد اولیایی فرد؛ وکیل آقای فتاحی که تا همین اواخر ورود ایشان به پرونده به موکلشان اطلاع داده نشده بود،اعلام کردند که بازداشت ایشان برای دو ماه دیگر در 25 اردیبهشت 1388 تمدید شد. ایشان با احتساب این دو ماه، دردوسال گذشته یک سال در انفرادی بوده اند! و رکورد دار سلول انفرادی محسوب می شوند!  آقای فتاحی به شدت دچار عوارض همان تزریقات مشکوک در بند 209 هستند و اجازه برخورداری از معاینات و مراقبتهای پزشکی را هم ندارند. و شکنجه های شدید جسمی هم به شدت درمورد ایشان انجام شده است.اینها یک طرف و فشارهای روانی که به ایشان وارد میوشد در یک طرف.

 

-لطفا کمی هم در مورد آخرین وضعیت اعضای خانواده آقای فتاحی و دیگر اعضای در بند این جمعیت بفرمایید.

خبر داریم خانم شباب حسامی(پٍریا)؛ همسر استاد ایلیا، د رتاریخ 16 خرداد 1388 به دادگاه انقلاب خوانده شدند. آن هم با یک وعده دروغ ، که میتوانند همسرشان را ببینند ولی همانجا بازداشت شدند. روز قبل از دستگیری طبق نظر پزشک ، نتایج معاینات و آزمایشات، یک توده مشکوک در ناحیه شکم ایشان دیده شده بوده که باید با فوریت جراحی میشده است. ایشان مادر دو بچه کوچک حدودا یک و چهارساله هستند که در غیاب پدر و مادر، وضعیت بچه ها نامعلوم است. به خصوص فرزند چهار ساله اشان که مدت هاست به خاطر دوری از پدرش به بیماری اضطراب جدایی دچار شده و تحت مداوای پزشک است و حالا معلوم نیست که با نبود مادرچه برسر او می آید. خانم شباب حسامی؛ از چهره های شناخته شده عرصه فرهنگ و مطبوعات هستند که سردبیر چند نشریه بوده اند و در کارنامه فرهنگی ایشان بیش از80 مقاله و 20 اثر مانند رویای راستین، رویای راهست این و باغبان الهی به چشم می خورد.

خانم نازی حسامی؛ خواهر خانم شباب حسامی هم که مدیر نشریاهو هستند هنوز بعد از حدود 5 ماه، علیرغم بیماری افسردگی و فشارهای دیگر (که حتی مدتی باعث شد تا ایشان دربیمارستانی خارج از زندان بستری شوند)در سلول انفرادی هستند.دوماه پیش اخبار دروغی توسط مامورین دایره مذاهب به خانواده ایشان داده شد که ازسلول انفرادی خارج شده و به بند عمومی منتقل شده اند و آنجا از حداقل امکانات برخوردار هستند ولی بعداز دوماه مشخص شد که اخبار دروغ بوده و خانم نازی حسامی هنوز بدون هر نوع امکاناتی در پنجمین ماه انفرادی خود به سر می برند .

حدود هفته اول خرداد ماه  یکی دیگر از اعضای جمعیت خانم ماندانا عسگری نیز دستگیر شدو به بند 209 برده شد. این خانم در میتینگ انتخاباتی آقای موسوی به توزیع کتابی که با مجوز دوران آقای خاتمی منتشر شده بوده مشغول بوده اند و گویا در آن اعلامیه کانون حقوق بشر ال یاسین با مضمون"یک میلیون پیمان برای آزادی بیان و عقیده " هم وجود داشته است.

 از وضعیت سخنگوی داخل کشور خانم میترا حاج نجفی و آقای مرتضی رسولیان اطلاع چندانی نداریم  فقط میدانیم در 209بند هستند و آقای رسولیان دچار بیماری گوارشی شده اند و این را به قاضی پرونده نیز کتبا اطلاع داده اند.

 

-آیا با نزدیکی به زمان انتخابات، موضع گیری رسانه های ایران در مورد آقای پیمان فتاحی و جمیعت ال یاسین تغییری داشته است؟

همان طور که می دانید بسیاری از رسانه های ایران، تحت فرمان این نهاد امنیتی هستند و به همین دلیل تا جایی که موافق با منافع دایره مذاهب دولت نهم حرکت کنند از مصونیت کامل برای ارتکاب جرم و تعرض به حقوق معنوی دیگران  برخوردارند. با نزدیکی به زمان انتخابات باز هم تهاجمات رسانه ای با رویکرد نشراکاذیب ضد آقای پیمان فتاحی و این جمعیت شدت گرفته است شاید یکی از دلائلش این باشد که دروغ پراکنی در فضای پرهیاهوی انتخابات خیلی به چشم نمی آید و از طرفی هم  که وقت رو به اتمام است  پس باید نهایت تلاششان را بکنند تا به قول خودشان به هر قیمت که شده استاد ایلیا را بی اعتبار کنند!  ولی نکته خیلی جالب این است که ضربه هایشان با شدت بیشتر به خود آنها برمیگردد ! مثلا از زبان اعضا جمعیت، مطالب سراسر دروغ منتشر میکنند و بعد همان روز یا فردایش می شنویم که خود شخص با صراحت از طریق رسانه های خارج از کشور اعلام میکند اینها دروغ است. مطلب دروغ را منتشر میکنند و بعد متوجه تناقض های مسخره آن میشوند و خودشان سریع مطلب را از روی سایتشان برمی دارند و باز نوبت بعدی می رسد!

کاش مرجع مسئولی بود تا ما از او بپرسیم که چرا این توبه فرمایان خودشان اصلا توبه نمیکنند و فقط با طمع زیادسراغ گناهان بزرگتر میروند؟!

مخاطبین شما میتوانند اطلاعات بیشتری را در خصوص تخریبهای رسانه ای در دولت نهم علیه استاد ایلیا و جمعیت ال یاسین در کتابهای الکترونیک ما مانند کتاب مستندات سیاه دایره مذاهب وزارت اطلاعات در دو جلد، آسیب شناسی دایره مذاهب، اعلامیه ضد بشر و کتابهای دیگر کانون انتشار ازادی اندیشه ال یاسین و یا کتاب آمین؛ ایلیا خدا با من است مطالعه کنند. 

در پایان فقط  میگویم به امید روزی هستیم که عوامل آشکار و پنهان این دسیسه ها  شناسایی، محاکمه و مجازات شوند و البته این حتما صورت خواهد گرفت چرا که دست خدا بالای تمام دستهاست و آنان که برای بندگان خدا مکرطراحی میکنند به مکر خدا که بالاترین مکرهاست گرفتار میشوند و این وعده خداست و محال است که غیر از این واقع شود.

 

- با تشکر از شما در این گفتگو با ما همراهی کردید و امید وارم که بتوانیم با سایر همکاران شما در امور زنان ، حقوق بشر و ... هم گفتگو داشته باشیم

 

قبلی

برگشت

بعدی