ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 220

حقوق بشر

دانشجو

رفراندوم شریعتمداری در جمهوری آذربایجان!

حسین باقر زاده

حسين باقرزاده

سردمداران جمهوری اسلامی باز طرف‌دار دموکراسی و رفراندوم و انتخابات آزاد شده‌اند. باور نمی‌کنید؟

به اظهارات حسین شریعتمداری در کیهان ولی فقیه بنگرید ... آقای شریعتمداری، دو بار در روزهای اخیر خواهان برگزاری رفراندوم «الحاق جمهوری آذربایجان» به ایران شده است. و به راستی چه کسی در ایران جمهوری اسلامی بیش از او به «دموکراسی و مردم‌سالاری» علاقمند است؟

سردمداران جمهوری اسلامی باز طرف‌دار دموکراسی و رفراندوم و انتخابات آزاد شده‌اند. باور نمی‌کنید؟

به اظهارات حسین شریعتمداری در کیهان ولی فقیه بنگرید و یا به سخنان نمایندگان مجلس اسلامی گوش کنید.

آقای شریعتمداری، دو بار در روزهای اخیر خواهان برگزاری رفراندوم «الحاق جمهوری آذربایجان» به ایران شده است.

او گفته است که «مسئولان محترم کشورمان می توانند به دولت جمهوری آذربایجان پیشنهاد کنند که الحاق جمهوری آذربایجان به آذربایجان ایران را در میان مردم آن کشور به رفراندوم بگذارند.» و برای این که نشان دهد چرا او به این مسئله علاقمند شده اضافه کرده است که این اقدام «ابتدایی‌ترین گام در تحقق دموکراسی و مردم‌سالاری» است. و به راستی چه کسی در ایران جمهوری اسلامی بیش از او به «دموکراسی و مردم ‌سالاری» علاقمند است؟

علاوه بر او چند تن از نمایندگان مجلس اسلامی رژیم نیز نغمه‌های مشابهی را ساز کرده‌اند. از جمله، منصور حقیقت‌پور، نماینده اردبیل و نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس اسلامی گفته است که «۱۷ شهر از قفقاز که شهر‌های آذربایجان و باکو نیز جزو آن‌ها بوده‌اند در دوران قاجار از ایران جدا شده و مردمان آن علاقمند هستند که به دامن کشورمان بازگردند». این که آقای حقیقت‌پور از کجا کشف کرده که مردمان این کشورها برای پیوستن به ایران جمهوری اسلامی بی‌صبری می‌کنند معلوم نیست. ولی ایشان برای این که اگر این کشف جایی خلاف در آمد اشکالی ایجاد نکند اضافه کرده‌اند که «جوانان غیرتمند اردبیل، تبریز، ارومیه و زنجان آماده هستند تا ... آمادگی خود را برای بازپس‌گیری شهرهای به یغما رفته ایران در دوران قاجار اعلام کنند». یعنی که «جوانان غیرتمند» ایشان آماده‌اند مردمان آن شهرها را «علاقمند» کنند.

علاقه سردمداران رژیم اسلامی به این که مردمان از طریق رفراندوم یا انتخابات آزاد علاقمندی خود را نشان دهند یا سرنوشت خود را تعیین کنند البته تازگی ندارد (و به این دلیل در بالا گفته شد که آنان «باز» طرف‌دار دموکراسی و رفراندوم و انتخابات آزاد شده‌اند). بارها مقامات ایران، از خامنه‌ای و احمدی‌نژاد گرفته تا مقامات ریز و درشت دیگر، خواهان حل مسئله فلسطین از راه رفراندوم شده‌اند و یا راه حل مشکل سوریه را انتخابات آزاد دانسته‌اند. گاه این مرهم را براین کشورهای دیگری نیز تجویز کرده‌اند. ولی معلوم نیست که چرا این نسخه همیشه برای دیگران نوشته می‌شود و در داخل کشور مصرفی ندارد. یعنی وقتی آقای خامنه‌ای یک روز از رفراندوم و انتخابات آزاد در فلسطین یا سوریه سخن می‌گوید چگونه است که روز دیگر زمزمه انتخابات آزاد در ایران را توطئه دشمن می‌شناسد؟

همگان این سخن خمینی را نیز به یاد می‌آورند که گفته بود قانون اساسی مشروطه را پدران ما نوشتند و آنان حق نداشته اند براي ما تصمیم بگیرند، و با این استدلال آن قانون را به کنار گذاشت. ولی بعد قانون اساسی جدیدی برای چیزی به نام جمهوری اسلامی نوشتند و آن را برای همیشه تغییرناپذیر اعلام کردند (اصل 177 قانون اساسی) و به اکثریت جامعه امروز که به جمهوری اسلامی رأی نداده‌اند اجازه نمی‌دهند برای استقرار نظام مطلوب خود تصمیم بگیرد.

البته بسیاری از مردمانی که سرزمین‌های آنان در دوران قاجار از ایران جدا شده است اگر امروز در کنار خود ایرانی آباد و آزاد و دموکراتیک و پیش‌رفته می‌دیدند انگیزه‌های زیادی برای پیوستن به آن داشتند. ولی ایران جمهوری اسلامی مشحون از جهل و خشونت و پس‌رفتگی و تبعیض و مملو از فقر و اعتیاد و فساد چه جاذبه‌ای برای آنان دارد که به فرض برگزاری یک رفراندوم، آنان خواهان پیوستن به ایران شوند؟ یعنی آقای شریعتمداری از کجا این اعتماد را پیدا کرده است که خواهان برگزاری رفراندوم «الحاق جمهوری آذربایجان به آذربایجان ایران» در بین مردم آن کشور شده است؟ وقتی مردم ایران فوج فوج از کشور می‌گریزند و با تحمل خطرات جانی و هزینه‌های سنگین خود را به آب و آتش می‌زنند تا در یک کشور خارجی از اروپا و آمریکا گرفته تا مالزی و اندونزی پناهگاهی برای خود پیدا کنند دیگران باید بسیار مستأصل باشند که به ایران شریعتمداری‌ها و حقیقت‌پورها پناه بیاورند.

ولی اگر از جاذبه جمهوری اعدام و تبعیض و خشونت (جمهوری اسلامی) برای مردمان کشورهای همسایه و سرزمین ‌های جدا شده از ایران در دوران قاجار به سختی می‌توان نشانه‌ای ارائه داد، نشانه‌های عکس آن زیاد دیده می‌شود. به یمن 34 سال حکومت جمهوری اسلامی و خشونت‌ها و سرکوب‌ها و تبعیض‌های اتنیکی، جنسیتی و مذهبی، امروز بیش از هر زمان دیگر گرایش گریز از مرکز در جوامع اتنیک غیر فارس‌ زبان به خصوص در مرزهای شمال و غرب شکل گرفته و بسیاری از آنان با مشاهده وضعیت هم‌زبانان خود در جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان در آرزوی زندگی در محیط مشابهی به سر می‌برند.

در واقع، همان طور که در نوشته پیشین خود اشاره کردم، جمهوری اسلامی خود بزرگترین انگیزه و بهانه را برای گرایش‌های جدایی‌طلبانه ایجاد کرده و با سیاست‌های خود بزرگ‌ترین خطر را برای یکپارچگی ایران امروز ایجاد کرده است.

و در آخر این نوشته برگردیم به اشتیاق شدید مقامات جمهوری اسلامی به دموکراسی و مردمسالاری و رفراندوم و انتخابات آزاد - منتها برای کشورهای دیگر. در بالا در برابر این ادعاها علامت سؤال گذاشته شد و این که چه چیزی این مدعیان را قانع

 

قبلی

برگشت

بعدی