ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

به حاشیه رانده شود بلکه تقسیم شود با کسانی که انجا حضور دارند از جمله عموم کارگران خبازی که در سقز حضور دارند ؟

محمود صالحی : بله من خودم اعتقاد به این دارم که باید تمام دانسته هایمان را انتقال بدهیم .خوب به هر حال من همیشه مورد انتقاد بچه های خودمان بودم که تو هرچیزی را که می دانی انتقال می دهی . این جزو اعتقادات من است که باید هر چیزی را که می دانم انتقال بدهم به دوستان دیگر. و باید این ها آموزش را ببینند تا بتوانند در صورت نبود امثال محمود صالحی کار خودشان را بکنند . پس اگر ما این کار را نکنیم در واقع یک چیزی را در انحصار خودمان گذاشتیم که این با جنبش کارگری مغایرت دارد . ما باید هر چیزی را که می دانیم در اختیار دوستان و آشنایان و فعالان کارگری قرار بدهیم تا اینکه آنها هم به قول شما محمود صالحی بشوند .

چون محمود صالحی بدون پشتیبانی کارگران وزنان و دانشجویان اصلا محمود صالحی نیست . محمود صالحی یک فرد است . خوب این طبیعی است که محمود صالحی یک زمینه داشته ، مردم دوستش دارند ، انجمن صنفی کارگران دوستش دارند ولی بدون آنها محمود صالحی وجود ندارد !

- آقای صالحی چیزی که اشاره می کنید نکته فوق العاده مهم است یعنی شما به این اعتقاد دارید که آن چه که محمود صالحی می داند بدون هیچ پیش شرطی باید به کارگران منتقل شود و این جزو اصول اساسی است که شما خودتان هم به آن اشاره می کنید چرا اینچنین فکری می کنید ؟ اصلا جایگاه آموزش و دانسته های طبقاتی ، جایگاهی که ما قبول کنیم که امر آموزش در میان طبقه کارگر جایگاه فوق العاده رده بالایی دارد و اهمیت دارد چیست ؟ یعنی چرا همچنین چیزی مهم است ؟

محمود صالحی : اگر ما نتوانیم این دانسته ها را انتقال بدهیم خوب در واقع هیچ کاری نکردیم و باید این دانسته ها انتقال پیدا کند و طبقه کارگر آگاه شوند .  مردان بزرگ می گویند یک کارگر آگاه مثل یک تانکی است که درمقابل نظام سرمایه داری می ایستد . این یک واقعیتی است که ما نمی توانیم از آن چشم پوشی کنیم . کارگر آگاه چه کسی است و چگونه یاد می گیرد که باید آگاه باشد و چگونه حقوق خودش را بشناسد و از آن دفاع کند ؟

چه کسی این را انتقال می دهد ؟ کسانی که به این نتیجه رسیده اند که باید واقعا جنبش کارگری به راه بیفتد و کارگران یاد بگیرند از حقوق خودشان دفاع کنند . این مهم است به هر حال اگر امروز من و امثال من وکسانی که هستند این واقعیت را قبول کردند که جنبش کارگری باید راه بیفتد ما باید این ها را آماده کنیم که به خواسته های خودشان برسند در غیر اینصورت جنبش کارگری وجود ندارد . ما باید حتما سعی کنیم که تجربه ها و دانسته را انتقال بدهیم تا اینکه طبقه کارگر، نسل جدید به میدان بیاید . طبیعی است که نسل جدید با نسل قدیم فرق دارد . نسل جدید همه با سواد هستند و تجربه دارند فقط تجربه طبقاتی ندارند که ما باید این را به ان ها منتقل کنیم که مبارزه طبقاتی چه مفهومی دارد و چه معنایی دارد علی الخصوص در کردستان . چرا در کردستان ؟

چون در کردستان مسئله ناسیونالیستی حاکم است و تاخت و تاز می کند با توجه به این که بورژوازی کردستان می گوید که ما در کردستان اصلا پرولتر نداریم! این هم یک نوع عوام فریبی  درمبارزه طبقاتی است در اینجا . مثلا منی که 14 ساعت روز را در گرمای زیاد کار می کنم و جان می کنم نمی دانم اسم من را چی می گذارند. به اضافه مشکلاتی که در تهران و اصفهان و همدان است ما این مسئله ناسیونالیستی را هم اینجا داریم. پس چند برابر کارهای ما بیشتر می شود . خوب طبیعی است که من می گویم طبقه کارگر آگاه ، منضبط ، متشکل می تواند انقلابی بکند که تمام دم ودستگاه نظام سرمایه داری را از بین ببرد و خودش روی بنای این سیستم یک سیستم جدید را بنا کند .

- آقای صالحی از این گفتگوی آخری که با هم داشتیم در مورد  دانش و آگاهی و در ارتباط با سئوالی که داشتم جوابی به ذهن خودم رسید .ما شاهد هستیم که تشکل های مختلف کارگری ، انجمن صنفی ، سندیکا - و به هر نامی - ایجاد می شوند. به طور تاریخی هم اگر بررسی کنیم تعداد خیلی زیادی را می توانیم مثال بیاوریم که البته با شور و خروش نسبتا بالایی شروع به کار می کنند و حتی ممکن است یکسری دستاوردهای ابتدایی هم داشته باشد که کارگرها به آن ایمان میاورند اما بعد از یک مدتی ما می بینیم که هم به لحاظ کمی و هم کیفی افت می کند و حتی گاهی با ایست کامل مواجه می شود . شما وقتی صحبت از دستاورهای انجمن صنفی کارگران خباز کردید مثلا صحبت از این کردید که بعد از تشکیل انجمن ما دیگر این را نداشتیم که هر کارفرما یک کارگری را تک گیر بیاود و با او یک قرارداد ببندد و حقوقی را طی کند ما به یک پیمان دسته جمعی حقوقی رسیدیم و یک حداقلی را تعیین کردیم  و یا اینکه از 20درصد بیمه شدگان ما توانستیم 95درصد کارگرهایمان را بیمه کنیم و سنوات ، عیدی و سایر قضایا .آیا این دو مطلب را می توانیم به هم پیوند بدهیم ؟ به نظر من این موفقیت ها به دلیل این نبود که شما 600 عضو داشتید چون جاهای دیگری هستند که تعداد بیشتری هستند آیا این موفقیت ها  به دلیل آگاهی هایی نیست که رویش کار شده است ؟یا شما دلایل دیگری را هم می توانید برایش ذکر کنید ؟

محمود صالحی : بله این رویش کار شده . ببینید مثلا در مورد بحث تشکل های کارگری، ببینید من خودم طرف دار ایجاد شورا هستم و شورا را قبول دارم امابه تشکل هاي ديگري که تشکیل می شوندنيز با کمال احترام می نگرم . این تشکل ها چی هستند ؟

بگذارید یک نمونه بیاورم مثلا نساجی سنندج 55 روز اعتصاب کردند به رهبری شورای اسلامی بود ، مثلا در سقز که این همه مبارزه کردند تا به این خواسته رسیدند رهبرش انجمن صنفی بوده که طرد شده است. پس افرادی که داخل این شورا یا این اتحادیه یا انجمن ها هستند جهت گیری این تشکل ها را تعیین می کنند نه اینکه اساس نامه ای که از پیش تعیین شده . افرادی که آنجا هستند با گرایشاتی که وجود دارد جهت گیری این تشکل ها را آنها تعیین می کنند . مثلا در ایران خودرو هیچ تشکلی نداریم درحالیکه 30 هزار نفر کارگر دارد نه تشکل اسلامی ونه انجمن .

بعضی مواقع یک اطلاعیه می دهند ومی گوید جمعی از کارگران ایران خودرو یا شرکت واحد هيچكس نميداند این جمع کی هستند . بدون هویت هستند این ها . پس این ها نمی توانند در جنبش کارگری ایران تاثیر گذار باشند . باید بتوانی با اسم ورسم خودت علنا بیایی در خیابان . بله من می گویم جهت گیری هر انجمن یا تشکلی را افرادی که آنجا هستند تعیین می کنند .

- اگر اجازه بدهید بیاییم به سراغ کمیته دفاع از کارگران اخراجی . شما بگویید این کمیته چه هست ؟ چه کارهایی کرده ؟ چطور شروع شده و چه تیپ و چه حجم کارهایی را انجام داده ؟ و هدفش چه هست ؟

محمود صالحی : زمانی که انجمن صنفی کارگران خباز تشکیل شد ما در انجمن چند کمیته داشتیم مثل کمیته دفاع از کارگران ، کمیته ورزشی ، کمیته مالی و ... این کمیته ها در تمامی موارد فعال بودند . وقتی که ما از انجمن اخراج شدیم و ما رو بیرون کردند انجمن تعطیل نشد و به شکل چیزی در آمد که فقط اسمش بود و تابلوی آن . با توجه به ان ضعف که ما انجا دیدیم ما تصمیم گرفتیم که یک کمیته تشکیل بدهیم که حتی اگر کاری نتوانستیم بکنیم ، کارگرانی که اخراج می شوند را جلوی اخراجشان را بگیریم و یا حداقل حق و حقوق اینها را بگیریم . با توجه به این ما یک کمیته تشکیل دادیم به نام کمیته دفاع از کارگران اخراجی که چند نفر عضو دارد که از فعالین کارگری هستند و ما حداقل در سال 100 پرونده داریم از تمام شهرهای ایران یعنی از هرجا که به ما مراجعه کردند ما بدون هیچ هزینه حتی ایاب و ذهاب رفتیم در جلساتشان شرکت کردیم و حق و حقوق کارگران را گرفتیم . در نبود انجمن صنفی کارگران ما این کمیته را تشکیل دادیم .

- یعنی با رفتن شما از انجمن صنفی خبازان این انجمن از بین رفت یا غیر فعال شد؟چه راه هایی وجود دارد که بعد از رفتن آدم هایی مثل شما از انجمن ها و سندیکا وشوراها آن تشکل ها از بین نروند و غیر

 

قبلی

برگشت

بعدی