ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

شناختی او هم ارتباط  دارد ، به دو موضوع معرفت پیشینی ( پیش از تجربه و قبل از مقام تحقق) و پسینی ( پس از تجربه و در مقام تحقق) می پردازد.   در برخورد با شریعت و دگم های دین بیشتر بر همین اساس  حرکت می کند .  به این معنا که اگر در مقام تحقق و تجربه ، مثبت ارزیابی نشد ، خوب اشکالی ندارد که آن را تغییردهیم یا تعطیل کنیم. دکتر سروش تحت تاثیر روش شناختی پوپر در بحث دین به رد یک آموزه دینی بعد از نتایج منفی و توتالیترآن (و گاه تضادش با علم)  در جامعه رای می دهد ولی رد این آموزه و احکام دینی ، قطعا یک رد اخلاقی است تا یک رد علمی. بر عکس آن هم می تواند صادق باشد ، چنا نچه آموزه و احکام دینی  هیچ اثر منفی در جامعه ندارد و یا با علم در تضاد نیست، همچنان از اعتبار برخوردار خواهد بود ، و لی دلیلی برای  آنکه ، آن گزاره و آموزه دینی ( احکام به طور مثال)  در آینده رد نشود ، وجود ندارد،  به عبارتی همیشه در معرض ابطا ل است. (در اینجا است که روش پوزیتویستی پوپر از روش پوزیتویستی کلاسیک جدا می شود، و مانعی برای ایجاد دگماتیسم و به عبارتی  حالتی رفرمی دربرخورد با دین می گیرد) دکتر سروش در انتها به نسبی بودن فهم ما از دین رای می دهد و اینکه ما در چارچوب ارزشی مدرن ، می توانیم فهمی مدرن و عقلانی از دین داشته باشیم . اما دکترسروش  وارد بحث و نقد دین ودگم های دینی با سلاح خرد نمی شود . می گوید تجربه ثابت کرده خوب نیست و یا با علم دیگر سازگار نیست ، پس کنار می گذاریم. او به این مسئله نمی پردازد که اصولا می تواند چنین قوانینی از خدا آمده باشد و آیا با  این قوانین و احکام در متن و کلام الهی ،می توان به عدالت خداوند نزدیک شد؟ سوال را شاید بتوان اینگونه مطرح کرد که ؛ آ یا با تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت می توان به حقیقت دین ( اسلام) نزدیک شد؟

نمونه بارز اثر او در روش تفسیری و یا به عبارتی تفهمی ، همانا قبض و بسط تئوریک شریعت است. او کم کم در کتاب بسط تجربه نبوی، میرود که به حوزه وحی اما با دیدی کم و بیش خرد گرا نزدیک شود ، اما مسئله را آنجا پیچیده می کند که در کنار پیامبر اسلام و وحی ؛ اذن الهی می نشا ند. در اینجا است که سوالات مثل شلاق بر ذهن آدمی می خورد.  ببینید او خود را یک متکلم می داند و به تازگی هم  خود را نو معتزلی معرفی کرده است ، در تئولوگی و کلام معتزلیون بطور مثال بحث از خدا و صفات اوست (قرآن ، وحی ، پیا مبر ، شر ، وجود جهنم ... ازجمله مباحث کلامی است ) ، به این معنا که چه رابطه ای بین واقعیت ها ی تلخ در پیرامون ما ( شر در جهان ، کشتار بی گنا هان ، فقر ، ظلم و ... ) با صفت  قادر مطلق بودن پروردگار در قرآن دارد ، به عبارتی چرا با وجود خداوند قادر مطلق، این شرو ظلم همچنان ادامه دارد.  یا به طور مثا ل قوانین اسلامی و نا برابری جنسیتی چه رابطه ای با دانایی مطلق پروردگارو یا عدالت الهی در کلام و متن الهی دارد. از آنجا که معتزلیون در چارچوب تفکر فلسفی ارسطو ، کلام  و یا تئولوگی بر پایه عقلانیت پایه ریزی کرده بودند  ، نمی توانستند تنها  به توجیه  و تفسیر ی از کلام الهی بپردازند . درنتیجه  به تناقض بین واقعیت جاری و تصور خدا و صفات او در متن الهی رای داده و خدا را ذات تعریف کردند که هیچ صفات انسانی و فوق طبیعی به خود نمی گیرد. در نتیجه با وحی برخوردی عقلانی داشته و آن را یک اثر بشری اعلام کردند. خوب این یک بحث کلامی  است. به نظر می آید که دکترسروش ، چنانچه بحث های کلامی خود را با توجه به روش نقد تاریخی پی بگیرد ، این تنافضاتی ( فهم یا تفسیر با اصل متن)  که در سیستم فکری ایشان پدید می آید را به حداقل برساند.  البته باید منتظر ماند که او  در طرح نو معتزلی  خود چه مسیری را طی می کند. اکبر گنجی  اخیرا کم و بیش وارد بحث های جدی در متن و کلام الهی شده است و سعی دارد که با مفاهیمی چون وجود جن و پری در قرآن، مسئله وحی، امام زمان ، حقا نیت دین و ...  برخوردی عقلانی داشته باشد.  دکتر مصطفی ملکیان نیز کم و بیش در بحث از مدرن (پروژه خود  او دین  و معنویت  است ) ،در بعضی موارد تلاش دارد که با دیدی علمی ،تاریخی و نه لزوما تفسیری با  مقوله دین و عناصر دینی برخورد کند. او در جایی وارد بحث تاریخ اسلام  شده وبه نقد تاریخی از آن می پردازد. او به وجود شق القمر در تاریخ اسلام اشاره دارد و مطرح  می کند که ما برای این واقعه هیچ سند تاریخی در دست نداریم. به عبارتی او عنوان می کند که در زمان وقوع آن ( ماه گرفتگی ) باید برای قسمتی از کره زمین هم قابل رویت بوده باشد ، در حالیکه هیچ گزارشی از تاریخ نویسان این قسمت از کره خاکی در این مورد ارائه نشده است. و یا تاکید می کند که در یک گزارش تاریخی برای صحت واقعه تاریخی باید به تاریخ نویسان متعدد و معتقدان دینی متفاوت از جمله مسیحی ، یهودی ... و نه تنها به تاریخ نویس اسلامی مراجعه کنیم. درغیر اینصورت نمی توان به آن و حادث شدن آن اعتماد داشت. در واقع او با دیدی علمی و خردگرا ، به این حادثه تاریخی برخورد کرده و تلاش می کند که حافظه تاریخی ما را سامان داده ، تصیح کند. به عبارتی برخورد او به این مورد ایمانی و تفسیری  نیست. به این معنا که بگوید خوب ما برای آن سند نداریم حالا چه اشکالی دارد و بعد مدعی شویم که ما باید معنی آن را درک کنیم ، یا منظوراز این حادثه  این بوده است. در واقع ما در نوع تفسیری از مقولات و عناصر  دینی سعی داریم که یا واقعیت را نبینیم و یا اصولا بدنبال کشف واقعیت نیستیم. بلکه بر عکس لباسی سنتی ، حکومتی ، مدرن می دوزیم بر تن واقعیت می کنیم و می گوئیم که این عین واقعیت است ، اگر آن را نمی بینی و به مفهوم پنهان ( ظاهر و باطن در متن) آن پی نمی بری ، مشکل تو هستی و نه واقعه. در  این نوع سیستم فکری و روشی بود که  خرد ذاتا کنجکاو و پژوهشگرما تنبل شد و در نتیجه ، راحت طلبانه برای هر موردی تفسیری داده شد ، بدون آنکه در این مسیر ، شناختی به خود مقوله دین پیدا کنیم . در نتیجه  کلام از حوزه فکری ما رخت بر بست و از مسیر اجتهاد بعد از 11 قرن، از اوج عقلانیت یعنی کلام معتزلی درتاریخ ایرانی_ اسلامی در بهترین وضعیت آن به فقه پویا سقوط کردیم و آنرا ملاکی از خردگرایی و تئولوگی دراندیشه اسلامی گرفتیماینجا است که من می گویم باید این خرد ( کنجکاو و پژوهشگر و مستقل ) را از زیر این لحاف کهنه و کلفت سنتی که فقط بر ایمان استوار است بیرون آورد ، تا دیدگاهی خردگرا وعلمی هم  بدنیای پیرامون خود و هم دین خود بیابیم.   - با توجه به اینکه قوانین مدنی، جزایی و غیره در ایران بر اساس شریعت ( مذهب شیعه ) است.  به نظر شما کمپین یک میلیون امضا که یک کمپین حقوقی است در مواجهه با مذهب باید نقشی از پیش تعیین شده ای را ایفا کند؟ اگر آری کدام نقش را شما پیشنهاد می کنید؟ همانطور که  قبلا هم گفته ام نقش کمپین از نظر من ، نقد دین و برخوردی خردگرا با آن است و نه برخوردی منفعل و متکی بر علما ی دینی.  ببینید بحث  ما در ارتباط با کمپین ، بحث از یک جنبش اجتماعی است . جنبشی که برای خود یک دیدگاه  نظری و تئوریک مستقل به  مشکلات اجتماعی و حقوقی زنان دارد. و این موضع نظری به افراد و یا علما ی دینی وابسته نیست، بلکه متکی به  استدلالهای علمی و تئوریک خود است. از این طریق نه تنها کمپین از خرد و همانا عقلانیت انتقادی فراموش شده ما اعاده حیثیت می کند، بلکه می تواند یک گفتمان پایدار را نما یندگی کند.

- به نظر شما کمپین تا به امروز چه دست آوردهایی داشته است؟

آیا نقدهایی را به کمپین وارد میدانید؟ برای ارزیابی دست آورد های کمپین به نظر من قدری زود است. زیرا نتایج کنش اجتماعی( برخلاف مثلا اقتصادی ) را شما در سطح جامعه سریع بدست نمی آورید . چون با انسان روبرو هستید و برای رشد آن باید حوصله داشت. در نتیجه به زمان نیاز دارید. ولی کمپین چنا نچه داده های بدست آمده خود را در هر سا ل تجزیه وتحلیل کند و به یک تحلیل مقایسه ای دست  بزند ، قطعا برداشتی کم و بیش واقعی از روند تاثیر گذاری خود در جامعه خواهد داشت. ولی آنچه که برای من مهم است ، این است که  کمپین یک گفتمان جدی  را در سطح وسیع و با صدای بلند در حوزه عمومی وارد کرد، که تا قبل از آن شاید خیلی ها با صدای آهسته بازگو می کردند. شجاعت و پشتکار آنان با توجه به وضعیت سیاسی فعلی ایران ستودنی است. کمپین  جوان است و در مسیری که می رود ، امید است که بالغ شود.

- به نظر شما ایرانیان خارج از کشور چه تآثیری در تحولات داخل ایران می توانند داشته باشند. فعالیتهای تاکنونی آنها را چگونه ارزیابی می کنید؟  

 بدون شک فعالیت و حمایت های ایرانیان خارج از کشور ( با هر امکاناتی که دارند) بدون تاثیر نخواهد بود. یکی از این فعالیت ها ، حساس کردن نهادها و سازمان های بین المللی به وضعیت فعلی ایران و فعالین جنبش های اجتماعی و سیاسی آن  است ، که بتوان به دور آنها یک حلقه امنیتی کشید. در ارتباط با ارزیابی فعالیت های انجام شده، نمی توانم نظری بدهم. من در کل مشغول کار های تئوریک  و پژوهشی خود هستم و در این ارتباط  هیچ کار مطا لعاتی نداشتم

قبلی

برگشت

بعدی