ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

به دنبال نخست وزیری بختیار، جبهۀ ملی ایران که آشکارا از حامیان به قدرت رسیدن خمینی بود، طی اعلامیه ای ظاهراً وی را از جبهه اخراج کرد و حزب ایران نیز او را از ریاست حزب کنار گذاشت.

در همین زمان در شهرهای ایران تشنجات رو به افزایش بود و در مشهد در اثر درگیری مردم و نیروهای انتظامی عده ای مجروح و تعدادی نیز به قتل رسیدند و تعدادی از فلسطینی های مسلح همراه مردم به کلانتری های 3 ، 4 و 6 نیروی پایداری حمله کردند. در این زمان خمینی طی اعلامیه ای از مردم می خواهد که به تظاهرات خود علیه دولت بختیار ادامه دهند. بعضی از جراید خارجی (لوموند، لیبراسیون، گاردین و ...) زوال رژیم را تا یک ماه حتمی دانستند.

carter_guadeloupe

 

در 12 دی ماه شاپور بختیار به اتفاق منوچهر آریانا در کاخ نخست وزیری برای تحویل مسئولیت، حضور پیدا کرد. فردای آن روز کنفرانس گوادلوپ با شرکت رؤسای جمهور آمریکا، فرانسه و نخست وزیران آلمان و انگلیس در جزیرۀ فرانسوی گوادلوپ برای رسیدگی به بحران ایران تشکیل شد. البته سرنگون کردن رژیم شاه از دو سال پیش در دستور کار کمیسیون سه جانبه قرار گرفته بود و در این زمان این طرح به اجرا درآمده بود و به مراحل آخر خود نزدیک می شد. این کنفرانس ضربۀ آخر بر پیکر رژیم شاه بود و همزمان با تشکیل دولت بختیار به دعوت ژیسکار دستن رئیس جمهور وقت فرانسه تشکیل شده بود.

در همین زمان ژنرال هایزر فرستادۀ مخصوص کارتر رئیس جمهور آمریکا به تهران اعزام شد تا فرماندهان ارتش را به حمایت از مخالفان رژیم شاه وادار سازد و از هرگونه کودتای احتمالی آنها به نفع شاه جلوگیری به عمل آورد.

والری ژیسکار دستن رئیس جمهور وقت فرانسه در صفحه 199 خاطراتش به نام « قدرت و زندگی » که در پاریس منتشر شد (چاپ اکتبر 2006) در مورد کنفرانس گوادلوپ چنین نقل می کند : « جیمی کارتر گفت : وضعیت خیلی تغییر کرده است. شاه نمی تواند بماند، ملت ایران او را نمی خواهد. هیچ دولتی دیگر قبول نمی کند که با او کار کند. »

جیمی کارتر توسط ابراهیم یزدی نامه ای در 8 دی ماه 1357 برای خمینی فرستاده و اعلام کرده بود : خروج شاه از ایران قطعی است، که در آینده نزدیکی رخ خواهد داد.

همچنان پیرو آن دیدیم که بختیار نیز یکی از شروط قبول نخست وزیری خود را خروج شاه از ایران قلمداد می کند و این شرط با روند سیاست بین المللی هماهنگ شده بود.

در 14 دی ماه ژنرال رابرت هایزر معاون فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا در اروپا، همراه با معاون وزارت جنگ آمریکا وارد تهران شدند. آنها با این مأموریت ویژه به تهران اعزام شده بودند که فرماندهی ارتش ایران را از دست شاه و طرفدارانش بیرون بیاورند و به دست خائنین و مزدوران استعمار جهانی تحویل دهند تا در اثر خنثی نمودن ارتش، فلسطینی های مسلح مزدور با تعدادی مردم ناآگاه بتوانند ایران را نابود سازند.

عوامل آمریکائی و انگلیسی که در ایران حضور داشتند و مسئول خنثی کردن ارتش بودند، عباس قره باقی که یکی از مزدوران آمریکایی بود را به ریاست ستاد بزرگ بر می گزینند. ارتشبد غلامعلی اویسی که در این زمان فرماندار نظامی تهران و فرماندۀ نیروی زمینی بود و شناخت کامل از قره باغی داشت با انتصاب او مخالفت می کند و در انتها مجبور به استعفاء می شود. در روز 14 دی ماه سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران می شود.

ریاضی و قره باغی

Textfeld: ریاضی و قره باغی
در همین روز، اعلامیه ای از طرف کنفرانس گوادلوپ صادر می شود که در آن به فاجعه سقوط اقتصاد و بازار ایران، قطع طولانی صدور نفت ایران به غرب و ناامنی ها و تشنجات در ایران اشاره شده بود. در این اعلامیه تذکر داده شده بود که کشورهای غربی نباید رابطۀ خود را با آیندۀ ایران قطع کنند و در برابر تحولات کنونی ایران باید روشی در پیش گیرند که بر اساس آن در آینده بتوانند با رژیم جدید ایران رابطۀ حسنه و همکاری های اقتصادی داشته باشند. البته این کنفرانس و اعلامیۀ آن نیز جزئی از سناریوی براندازی شاه توسط استعمار جهانی یعنی کمیسیون سه جانبه بود. در این کنفرانس جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا، ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه، کالاهان نخست وزیر انگلیس و اشمیت صدراعظم آلمان همراه با همسرانشان شرکت داشتند. در روز شانزدهم دی ماه این کنفرانس پایان یافت.

حسین فردوست می گوید : « در همان موقع پرویز ثابتی به من گفت : که از سفارت آمریکا می آید و با همتای آمریکایی اش (یعنی رئیس سیا در سفارت) ملاقات داشته است. به گفتۀ ثابتی مأمور آمریکایی به اطلاع ثابتی رسانیده که در گوادلوپ کنفرانسی تشکیل شده که در آن علاوه بر کارتر و ژیسکار دستن صدر اعظم آلمان هلموت اشمیت و نخست وزیر انگلستان جیمز کالاهان حضور داشته اند و در مورد ایران تصمیم گیری کرده اند و کارتر مطرح کرده که حضور شاه در کشور ایران قابل دوام و پشتیبانی نیست ... و من گفتم این مأمور آمریکایی چنان مطالب را به شما گفته که گویی شخصاً در جلسه حضور داشته، جواب ثابتی را به خاطر ندارم ولی روشن است که رئیس سیا در سفارت می توانسته به دلیل موقعیتش از کلیات مسئله باخبر شود. »

شاه در این مرحله به این نتیجه رسیده بود که تنها راه حل باقی مانده برای او تشکیل دولتی از عناصر جبهۀ ملی و طرفداران محمد مصدق است و به همین منظور قبل از همه به دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور مصدق، که همراه مصدق به زندان رفته و از یاران باوفای او به شمار می آمد متوسل شد. شاه در خاطرات خود از دکتر صدیقی به عنوان یک وطن پرست واقعی یاد کرده و می نویسد : « او بدون هیچگونه پیش شرطی حاضر شد دربارۀ پیشنهاد من مطالعه کند و برای اعلام قبولی خود یک هفته مهلت خواست. من با این تقاضا موافقت کردم، ولی دکتر صدیقی تحت فشار عناصر جبهۀ ملی شرایطی عنوان کرد که برای من قابل قبول نبود. »

شاه اضافه می کند « دکتر صدیقی تنها کسی بود که در آن شرایط از من مصرانه می خواست کشور را ترک نکنم ولی نظر او این بود که من اختیارات خود را به یک شورای سلطنتی تفویض نمایم. این پیشنهاد از این جهت غیرقابل قبول بود که تفویض اختیارات سلطنتی به شورای سلطنتی با حضور خود من در کشور به این معنی بود که من خود شایستگی و توانایی انجام وظایف سلطنت را ندارم. »

 

قبلی

برگشت

بعدی