ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

مجمع تشخيص مصلحت ايران تقديم مي‌كند

"اندر لطايف ترفند و حيله‌هاي خامنه اي براي حفظ قدرت و ولايت"

تنظیم: مهناز خزائی

منع روابط با بيگانگان و بستن چشم و گوش ايرانيان

اي اهالي دانش و درايت و دين، هيچ مي دانيد دليل اين همه كين، كه خامنه اي روا مي دارد بر هر كسي خارج از اين سرزمين؟ هيچ مي دانيد كه چرا خامنه اي منع مي نمايد هر گونه رابطه با دول بيگانه؟ مي دانيد كه چرا خامنه اي نمايانده همه خارجيان، جزو دشمنان قسم خورده مردم ايران؟اين نيز مي باشد يك مكر و فريب كه خام نمايد با آن ملت را بي هيچ دريغ. جمله دولت هاي دنيا را خوار نموده و تحقير، در چشم مردم هم صغير هم كبير، تا كه باشند در جهل از اوضاع جهان و مقبول بماند اين نظام بي وجهه و بي اعتبار. اگر باشد هر گونه گفتگو و ديدار، با مردمي كه نيستند مال اين ديار، مي شوند آشنا با حقوقشان كه ملزم است هر دولتي بر رعايتشان. از جمله اين حقوق، كه فراموش گشته در دولت وحوش، و ترس دارد خامنه اي كه به ياد آورند مردم آنها را حين ارتباط با دول غير هم كيش:

- مبتني است حاكميت ايران بر يك نظام ديكتاتوري بي هيچ پايه و اساس و هيچ توجيه

- گشته كليه اصول دموكراسي در اين كشور نقض و نيست هيچ اثري از عدالت و آرامش و نظم

- آزادي بيان گشته قرباني به دست ايادي اين ظالم جبار روحاني

- نيست هيچ گونه نظارتي بر اركان دولتي، به دست يك نظام استوار در جامعه مدني پايدار

سياه نمودن مخالفان و دشمنان در پيشگاه ملت و گوش جهان

ارباب انديشه چنان كه تعمقي نمايند اندر لطائف هنرهاي رهبر عاليقدر انقلاب، في الجمله معترف مي گردند كه ايشان هستند از عجائب بي مانند روزگار و اكابر حقه بازان اين دوران. اين جاه و مقام از آن رو بديشان برازنده است كه جمله فنون تبليغات و مهارت هاي مرسوم زمان، در حفظ سنگرهاي نظام خويش و مستحكم نمودن پايه هاي اقتدار خويش يك جا به كار مي بندد و هيچ شرم و ابايي از لگدمال نمودن قوانين و و نايده گرفتن شرع و دين نيز ندارد. رهبر معظم اسلام به سادگي خوردن ليواني آب، مي كند سر تا پاي جمله مخالفان زير آب. چنانچه اين مهم ميسر نباشد، به دليل ترس از دست دادن شهرت خويش و ساير همدستان و دوستان و اعوان،  دست مي برد به جعل دروغ و نشر اكاذيب و سياه نمودن آنان. در اين امر خطير ايشان مي سازد پرونده هاي كلان از براي جمله مخالفان و يا منتقدان، در باب فساد اخلاق يا جعل اسناد و يا كه فريب عوام. اين بندگان خدا كه ندارند جرمي غير از اين، كه برده اند رهبر را زير ذره بين و نموده اند عيوب ايشان را آشكار بر اين خلق ظاهراً ناهوشيار، در اين توطئه شوم و اين روش مشئوم، متهم مي گردند به دروغگويي و فساد و زنا،  يا كه دشمني با دين و يا كه كفر يا الحاد. اين جناب كه در گمان خويش ربوده گوي زرنگي در گول زدن هم كيشان خويش، از جميع كلاهبردان ما قبل خويش، از آنجا كه رنج مي برد از بيماري آلزايمر خويش، از ياد مي برد كه اين دوز و اين كلك براي مردم آنقدر گشته تكرار كه گشته اند از آن بيزار. و امروز بعد سي سال كه مي گذرد از شيادي و پليدي و تباهي اين نابكار، كسي نيست كه نديده باشد دست‌هاي شيطان را پشت اين همه ظلم و زور و فريب و ارعاب.

نمودن ولايت خويش، همچون ولايت علي در چشم مردم بي خبر و بي حامي

خامنه اي و اهل بيت بسي نموده اند سعي و تلاش و فكر، تا در چشم مردم مساوي نمايانند حكومت علي را با ولايت فقيه. خامنه اي مي كند سخنراني، هر روز و هر هفته به هر بهانه اي. در هر نشست و هر سخنراني از امامت مي گويد و از ائمه به كرات و فوايد نظام را كه استوار است بر ولايت علي، بر مي شمارد به دفعات. اين سخنان كه تكرار مي شود به هر بهانه و دليل و جهات، كم كم چنين مي نماياند در اذهان، كه ايشانند همان نائب بر حق امام زمان. كه هستند ايشان فرزندي لايق و دانا، از سلاله ولي خدا و بي شك و ترديد، واجب باشد و واضح و مبرهن و آشكار، هر گونه تبعيت و پيروي از ايشان. خامنه اي خود را متصل مي كند به علي، كه نمايد سوءاستفاده از صدق نبي. محمد فرمود در روز غدير، كه هست بعد من علي ولي شما. خامنه اي نموده سوءاستفاده از اين كلام و متصل نموده خود را به قداست حكم نبي، كه جاري گشته صرفاً در خصوص علي. نبي اسلام كي و در كجا نموده اين گفتار كه: "بعد از فرزندان علي، بنماييد پيروي از هر جاعل و راهزني كه مي نماياند خود را، در شمار خاندان علي و ندارد هيچ نشانه و مدركي مؤيد چنين مقام و مصدري".

- بزرگترين جاعل عناوين و القاب مقدس

در راستاي فنون تقدس نمايي، اختراع و كشف شد بسي القاب براي ايشان در وصف جاه و مقامشان و نشان دادن قدرت و پايگاهشان. جمله اين القاب ساخته شده اند بر پايه اين اهداف:

بسيط نمودن حوزه اقتدار ايشان و توسعه بخشيدن به دامنه نفوذ افكار ايشان، در ايران و در مابقي ممالك كه هستند پيرو اسلام، به مانند ولي امر مسلمين و يا حاكم اسلام.

اتصال ايشان به امام زمان و مشروع نمودن سلطه ايشان بر ايران. مقدس نماياندن مقام ايشان و چپاندن اين ولايت دروغين در اذهان شيعيان، به مانند نائب بر حق امام زمان.

نشان دادن جايگاه علمي ايشان، كه ندارد هيچ گونه مدركي در تأييد آن و بخشيدن مقام والاي مذهبي به فردي بي سواد و نا لايق و غير حوزوي، به مانند آيت الله العظمي.

هر كس كه با ما نيست حتماً عليه ماست

در اين حال و روزگار خراب، هر آن كس كه نباشد با خامنه اي از يك مرام، حتي اگر باشد جزو روحانيون و مجتهدين سرشناس، ندارد هيچ امنيت و آرام از دست مزدوران ديكتاتور اين دوران. جمله علما و اهالي حوزه و درس و كلام، اگر نباشند جزو حاميان و دوستداران نظام، به ناچار بايد تعطيل كنند درس و مشق و پيام، و بنشينند در خانه هايشان بي هيچ گفتگو  تا باشند در امان از شر هر ياوه گو. و چنانچه نباشند از اهالي صلح و سلام در كنار اين خفاشان خونخوار بي مرام، به ناچار بايد بمالند بر بدن خويش، پي هر گونه برخوردي از سوي مزدوران رهبر اين كيش. تهمت فساد و بدنامي است، اولين گوشمالي و در پي ان مي آيد انگ بي ديني و بي ايماني. سپس مي سازند آنها را متهم، به داشتن انواع رابطه با خصم. شمرده مي شوند جزو ايادي آمريكا و اسرائيل و خوانده مي شوند در شمار دشمنان مردم خويش. اين چنين روايت و داستاني، هر روز به گونه اي مي رود پيش، تا كه مردم از همه جا بي خبر، بيشتر و بيشتر فرو روند در خواب جهل و ناداني و رسند اين ناكثان از خدا بي خبر به بيشمار اهداف شيطاني.در روند اين مكر و حيله پليد، يكي هم هست تحميل مراجع دين. خامنه اي اين رهبر خودخوانده كه مي نمايد نقض هر قانون زنده، با آنكه انتخاب مرجع دين مي بايست انجام شود به دست هر مقلد دين، تكيه نموده بر مسندي كه نمايد تكليف و اجبار بر مردم، تقليد از هر مرجعي. تهيه نموده يك ليست از مراجع و مكلف نموده خلايق را كه نمايند تقليد اجباري از اين مراجع درباري.

تغيير نظام ايران به حكومت نظامي بدون كودتا و بدون هيچ رسوايي

سي سال مي گذرد از نظام نيرنگ، بي آنكه مانده باشد براي حناي آنان رنگ. خامنه اي درمانده از اداره دولت و وامانده از مهار كردن افسار ملت. از همه سوي بر او هجوم آورده مشكلات لاينحل و فرو ريخته بر او سيلاب خشم و كين دول. در كشاكش نفس هاي آخر رهبر، چونان هر موجود حقير و بي هنر و بي ثمر، در آويخته او بر قدرت پليس تا به زور اسلحه و خشونت مهار نمايد اين تشويش. سربازان بدنام و بسيجيان بي نام كشانده در هر كوي و هر بام، تا زير نظر بگيرد هر تحرك، و سركوب نمايد هر تخلف. جمله مردم شده اند محكوم كه نفس بكشند در فضايي مسموم. اشباع شده خيابان ها و ميادين از نيروهاي پليس و بسيج كه با حضور خود نمايند همان اندك آرامش را هم از مردم دريغ. آري چنين است سرانجام هر ديكتاتور كه نمايد تحميل خود را بر مردم بي تقصير . فرا مي رسد آن روز كه ايشان بترسد از سايه خويش. نباشد او را آرام حتي در خواب، به دليل بيشمار جور و ستم و بيداد، طي اين همه سال.

قبلی

برگشت

بعدی