ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

"از رنجی که می بریم"

 

http://hrairan.org/images/SitePhoto/farzad-ebrahim-icon.jpg

پرده اول: کشورهای اروپائی گاه گاه ، دستخوش نا آرامی ها و اعتراضات گسترده ای میشوند که میتواند برای ما جای تامل و تجربه بسیار باشد ،

مانند ناآرامی هایی که در فرانسه رخ داد، برخورد خشن نیروهای وابسته به دولت برآمده از رای مردم (پلیس) با یک جوان مهاجر حاشیه نشین پاریس فرصتی برای بازگشایی عقده سندیکاهای کارگری و آحاد مردمی فراهم آورد که شاهد پایمال شدن ایده ال های اجتماعی و سیاسی خود توسط نهادهای زیرمجموعه دولت بودند. اعتراضات و ناآرامی سراسری کشور را فرا گرفت و تا مدتها ادامه یافت یا در یونان قتل یک جوان توسط پلیس با چنان حجم عظیم اعتراضات مردمی مواجه شد که دولت را تا آستانه سقوط پیش برد و یونان را عملا فلج کرد . وجه مشترک هر دو حادثه ، خودسری و قانون شکنی نیروی تحت اختیار دولت با فردی از جامعه بوده است. جامعه ای که از آنچنان استانداردهای بالایی در زمینه قانون اساسی و نهادهای غیردولتی و قوانین حفظ حقوق شهروندی بهره مند است که کوچکترین کج روی از هنجارها و ظوابط مذکور را بر نمی تابد و آحاد جامعه را یکپارچه در مقابل متجاوز به حقوق مردم بسیج کرده و تا تنبیه خاطی و اجرای خواست مردم حق اعتراض را برای جامعه محفوظ می داند.

پرده دوم : در ایران : اصل 22 قانون اساسی : حیثیت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل شخص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.

در آموزه های اسلامی نیز ، حفظ جان ، مال ، ناموس و آبروی کسی که شهادتین را بر زبان جاری کرده بر جامعه و حکومت است و متجاوز به آن به قصاص محکوم میگردد.

پرده سوم: وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ، دوره اصلاحات در زمستان 1377 ، طی اعلامیه ای اعلام کرد که تعدادی از نیروهای خودسر آن وزارتخانه مبادرت به قتل شهروندانی کردند که با روشهای غیر خشن اعتراض خود را به شرایط حاکم بر جامعه اعلام کرده اند. قتل هایی که تحت عنوان خودکشی ، سکته قلبی ، قتل توسط سارقان منزل ، ایست قلبی هنگام ورزش ، خفت گیری توسط زورگیران! توجیح میشدند. خشونت غیرمنطقی ، تعصب کور و جاهلانه ، برخوردهای شدید با شهروندانی که باور کرده بودند در جامعه ای زندگی میکنند که در آن قانون حاکم است و نیز دلخوش به قانون اساسی خود بودند که تک تک شهروندان را تحت حمایت کافی نهادهای حکومتی قرار داده است.

پیگیری های متعاقب وقایع مذکور که توسط ارکان گوناگون حکومت صورت گرفت ، نوید آن را میداد که سرانجام نیروهای خودسر و محفل نشین قانون شکن ، رخت بر بسته اند و جامعه از وجودشان پاک شده و رئیس جمهور وقت اعلام کرد که دولت با از بین بردن غده ای چرکین درون خود راه را بر خودسری بسته است.

پرده چهارم: کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد ، 26/10/87: در ایران آزادی تقریباً مطلق وجود دارد.

اما هدف از بیان این مقدمه نگاهی گذرا به اعتراضات مردمی و مدنی و یا یادآوری قتل های زنجیره ای در ایران و برخورد با آن و گفته های هر دو رئیس جمهور نه به منظور مقایسه با همدیگر و یا با اروپائیان بوده بلکه هدف یادآوری جایگاه شهروندان در قانون و تعالیم اسلامی و حرمت جان انسانها می باشد تا با این مقدمه خوانشی هر چند کوتاه داشته باشیم از نحوه مرگ "ابراهیم لطف الهی" در اولین سالمرگ این زنده یاد. هر چند وزارت اطلاعات هنوز سرانجام پرونده و مسئله قتل یا خودکشی ایشان را تائید یا تکذیب ننموده است.

تحقیقات و قضاوت را بعهده وزارت اطلاعات بعنوان زیر مجموعه دولت عدالت محور! و قوه قضائیه میگذاریم ، اما روشن شدن واقعیت این پرونده می تواند نقطه پایانی بر چنین مرگها و خشونتهای اعمال شده در بازداتشگاهها باشد که متاسفانه تازگی ها نیز رسانه ها خبر از مرگ هاشم رمضانی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتشر نمودند ، گویا هر دم از این باغ بری می رسد ، تازه تر از تازه تری می رسد.

حال بررسی موضوع ابراهیم لطف الهی ،

جمشيدي، سخنگوي قوه قضاييه، در خصوص مرگ مشکوک ابراهيم لطف اللهي در زندان سنندج اظهار داشت: بر اساس گزارشي که از اداره‌ي اطلاعات سنندج و دادگستري آن‌جا ارائه شده وقتي به سلول اين فرد مراجعه مي‌کنند مشخص مي‌شود که وي خود را حلق‌آويز کرده که بلافاصله جسد متوفي به پزشکي قانوني منتقل مي‌شود.

صالح نيکبخت وکیل خانواده لطف الهی نیز عنوان داشت: تا کنون حتي دادسراي عمومي و انقلاب سنندج با بهانه اينکه مي‌خواهيم پرونده را مطالعه بکنيم يا اينکه آن چه ما مي‌گوييم ببينيم شما قيد مي‌کنيد يا نه، از تحقيقات خودداري کرده‌اند.

اگر ما این فرض خودکشی را بخواهیم به اجبار یا برای مصلحت قبول کنیم فوراً این سئوالات برای ما پیش می آید که :

یک : آیا دانشجوی تحت مظان اتهام در طی مدت کوتاه بازداشت آنچنان ارشاد شده و تمامی گناهان گذشته دور و نزدیک خود را به یاد آورده که از فرط شرم و ندامت ترجیح داده که داوطلبانه از خدمت دنیا مرخص شده و بیش از این بار سنگین گناه را به دوش نکشد؟

دو : آیا فشار بازجویی آنقدر شدید بوده که نامبرده برای خلاصی از آن مرگ را به تحمل بازجویی ترجیح داده است؟

سه : اساساً یک دانشجو چه اطلاعات طبقه بندی شده سطح بالایی برخوردار بوده که برای جلوگیری از افشای آن اسرار خودکشی کرده است؟

چهار : کسی که خودکشی کرده قاعدتاً اثر طناب بر روی گردنش به جا می ماند ، چه لزومی دارد که بصورت ناگهانی و غیرمعمول بدون تحویل جنازه به خانواده و انجام مراسم خاکسپاری ، بصورت شبانه و تحت کنترل نیروهای امنیتی و انتظامی زنده یاد لطف الهی زیر خروارها بتون دفن گردد ، آیا چنین تعجیل و پنهان کاری ، طبیعی است؟

پنج : آیا باز هم مسئله برخورد سر با جسم سخت (و نه جسم سخت با سر) مطرح خواهد شد ؟

که انسان را به یاد مثل معروف مرغ و تخم مرغ خواهد انداخت.

بیایید قضیه را کمی دقیقتر بنگریم و شما بر اساس "گردش کار"² پیش رو قضاوت کنید:

گزارش پیش رو حاصل مشاهدات بیش از چهار ماه بازداشت و تحمل شدیدترین فشارهای بر روی اینجانب در بازداشتگاههای کرمانشاه و سنندج می باشد.

1- بازداشتگاه سنندج که تقریباً مدت دو سال و نیم است بازسازی و تعمیرات اساسی در آن انجام گرفته پنجره های کوچک آن در سومین متری از زمین قرار گرفته و به هیچ وجه دسترسی به آن امکان پذیر نمی باشد

2- در بدو ورود کلیه وسایل شخصی که متهم بتواند با آن آسیبی به خود برساند ، از قبیل کمربند ، ساعت ، عینک از او گرفته می شود و با یک زیر پیراهن و زیر شلواری به سلول فرستاده میشود.

قبلی

برگشت

بعدی