ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

ملا حسنی

مسئله ملی  و فدرالیسم

شماره جدید   

دانشجو

حقوق بشر

آزادگی   Azadegy

Politisch, Kulturell, Sozial

Mai 2009 Nr. 16960

ایران و تکرار تراژدی قلعه حیوانات در دولت نهم

 

خدا رحمت کند "جرج اورول " نویسنده شهیر انگلیسی را که برخلاف سیاستمداران دوروی انگلیسی، واقعا جنتلمن بود! جنتلمن بودنش برای من وقتی ثابت شد که کتاب " قلعه حیوانات " اش را خواندم! اگرچه او این کتاب را در مورد انقلاب روسیه و استالین نوشته بود اما مرحوم با این کارش تا قرنها بعد نسخه هرچی انقلابی سوء استفاده چی بود را پیچید. اولین باری که کتاب را خواندم باورم نمیشد  مربوط به خیلی سال پیش تر است. چون خیلی نزدیک به وصف حال دوران ما بود. وقتی در داستان خواندم که جمله " همه حیوانات برابرند"  بعد از چند سال تغییر کرد به " همه حیوانات برابرند اما بعضی ها برابرترند" ، یا وقتی میخواندم که خوکها در ابتدا چه قوانینی وضع کردند و بعد چگونه ان را به نفع خود  تفسیر می کردند و با اضافه کردن کلماتی به قانون، موضوع را به دلخواه خود تغییر میدادند، یا میخواندم که حیوانات قلعه بیشتر از گذشته کار میکردند و کمتر می خوردند و خوکها بهترین محصول را در انحصار خود در می آوردند ان هم به این بهانه که از همه باهوش ترند، یا راجع به سگهای وحشی که  تربیت شده بودند تا حیوانات قلعه را اعدام کنند و نسقشان را بکشند، احساس می کردم که اتفاقا چه شباهت عجیبی به وضع و حال ما دارد. این شباهت را فقط من احساس نکردم بلکه هر کسی که کتاب را خوانده احساس کرده. لابد خود سانسور چی ها هم این شباهت را احساس کرده اند که این کتاب را ممنوع کرده اند!

اما این ممنوع کردن اگر باعث پخش بیشتر نشود ، باعث کمتر خواندن کتاب نمی شود.ممنوع کردن کتاب باعث شد حتی دهان به دهان داستان کتاب تعریف بشود و جالب است که حتی اینطوری هم برای شنوندگان به نظر آشنا میآید. اصل مشترک حیوانات قلعه با مردم ما سر یک جمله است، این که : دم خروس را که از همه جا زده بیرون باورکنیم یا قسم حضرت عباسی را؟

اسم سگ های سیاه ما هست : سربازان گمنام امام زمان، سپاه پاسداران یا ثار ا... ، بسیج. آنها هم به همان اندازه میتوانند سر زیر آب کنند و نسق بکشند. ما هم مدام توهم توطئه داریم. هر اتفاقی حتی افتادن سنگ از آسمان به دشمن های خارجی و نوکران خود فروش داخلی نسبت داده میشود. هر از گاهی هم برنامه فیلم اعتراف داریم که چطور برخی به خیانت پرداختند.کار اعتراف گیری را همان سگ سیاها به عهده دارند.

خوکهای ما، طبقه روحانی و اقازاده هایشان است که اخبار فساد اخلاقی و مالی شان، حیف و میل هایشان از بیت المال و امتیازات انحصاری بازرگانی و تجاری از درز سانسورها باز بیرون میریزد.اگر در قلعه حیوانات رفیق بودند اینجا برادر و حاج آقایند!  اگر آنجا به اسم برابری و عدالت بود اینجا به اسم اسلام و خداست. 

در اوایل اموال و خانه های خیلی از ثروتمندان به صرف زیاد پول داشتن و به جرم کاخ نشینی مصادره شد اما حالا ما وزیری داریم که در اعلام های رسمی 162 میلیارد تومان ثروت دارد. جناب آقای صادق محصولی، وزیر دولت آقای احمدی نژاد . همان احمدی نژادی که خیلی ادعای درویش مسلکی دارد و خود را رجایی دوم می خواند و البته در دروغ گویی دست روسای جمهور سابق را از پشت بسته است. و خود مسئولین دروغ هایش را رو میکنند. مثل قضیه یک میلیارد ناپدید شده از درآمد دولت که از احمدی نژاد انکار است و از رئیس مجلس و رئیس سازمان حسابرسی اصرار.

قوانین مان نیز یا اجرا نمیشود یا تعریف قابل اجرایی ندارد یا با تبصره و ماده قانونی که به آن اضافه میکنند، به دلخواه تغییر میکند و بعد اجرا میشود! مثل قانون مجازات اسلامی که با آن میشود زمین و زمان را مرتد و کافر و مفسد فی الارض کرد یا اتهام بدون تعریف اقدام علیه. امنیت ملی که سنگین ترین اتهام است اما مبهم ترین تعریف را در قانون دارد.و البته بیشترین کاربرد را تا کنون در بین اتهامات داشته است!

 در قلعه حیوانات هم وضع به همین منوال بود.مثلا یکی از آن قوانین در ابتدا این بود که "هیچ حیوانی ، حیوان دیگر را نمی کشد" اما بعد تبدیل شده بود به " هیچ حیوانی بی علت حیوان دیگر را نمیکشد" و البته که برای هر کشتنی علتی هست! درست مثل اینجا.

اما این با "سر به نیست کردن فرق دارد" و آن به قاعده  دیگری است که در تخصص  سربازان گمنام است. و این همان تفاوت های ایران ماست با قلعه حیوانات!

 

مهندس لیلا خانی (پژوهشگر- عضو کانون تحلیل سیاسی)

قبلی

برگشت

بعدی