ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

معنی "بر آمدن" یا "فرگشتن" و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد، مثل بوجود آمدن بخار از آب. برخلاف تصور عموم نظریه ی "فرگشت" به معنای اخلاقی و حاکی از "کمال یافتن" جانداران نیست. این واژه هیچ بار اخلاقی ندارد بلكه تنها تغییر جاندارن را برای انطباق بیشتر با محیط نشان میدهد. متاسفانه واژه ی تكامل به عنوان یك غلط رایج جا افتاده است. پس در این نوشتار هم به ناچار از این لغت اشتباه برانگیز اما رایج استفاده میشود.

تعارض های نظریه تكامل و دین

این تعارض ها را میتوان به چهار دسته تقسیم كرد: تناقض با برهان نظم، تناقض با افسانه های دینی خصوصاً داستان آدم و حوا، تناقض با برخی باورهای دینی و تناقض با اخلاق دینی

الف) تناقض با برهان نظم

برهان نظم همراه با برهان علیت عمومی ترین استدلال های خداشناسی هستند. در برهان نظم بیان میشود که در جهان شكل های بسیار مختلفی از نظم وجود دارد. چون كه جهان پر از نظم است؛ و نظم بدون وجود ناظم ممكن نیست، پس جهان ناظمی دارد. درست مانند مکانیزمی مانند ساعت: با مشاهده ساعت به وجود ساعت ساز پی میبریم.

تا قبل از ارائه ی نظریه تكامل ایرادهای منطقی به برهان نظم گرفته میشد. در بررسی این برهان، تعریف نظم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر سیستم را میتوان به طریقی، مكانیزمی در جهت رسیدن به یك "هدف" مشخص و در نهایت منظم بدانیم. جهان ما هرشكلی كه می داشت، از نظر ما منظم بود. به عبارت بهتر، نظم، ایده ایست ذهنی و نه قانونی خارجی.

نظریه تكامل با نشان دادن شیوه ی بوجود آمدن موجودات زنده نشان میدهد كه نظم موجود در این ساختارها نیازی به ناظم ندارد بلكه ناشی از تغییرات تدریجی جانداران و در اثر عوامل طبیعی است. تصادف (در مفهوم علمی آن) و انتخاب طبیعی نقش اصلی را در این تغییرات ایفا میكنند. عامل تصادفی پیش برنده تكامل، جهش های ژنی است. جهش های ژنی به این سبب بوجود می آیند که کد ژنتیکی هنگام کپی کردن خود همواره با دقت صد درصد عمل نمی کند. هنگامی که یک جهش موجب ایجاد یک ویژگی ژنتیکی مانند a شود (مثلاً قدرت بینایی یک پرنده را اندکی افزایش دهد) می تواند برای بقای جاندار مفید باشد، یعنی موجب انطباق بهتر آن جاندار با محیط اش می شود، در این صورت، بخت زنده ماندن و تولیدمثل آن جاندار نسبت به همگنان (قوم و خویش های دور و نزدیک خود در همان گونه ی جانوری) که فاقد ویژگی هستند افزایش می یابد. سپس، وراثت ژنتیکی موجب می شود که ویژگی به نسل های بعدی آن جاندار منتقل شود و آنها هم به یمن a بخت بیشتری برای بقا و تولید مثل پیدا کنند. در نتیجه پس از گذشت چندین نسل، ویژگی a در آن گونه ی جانوری عمومیت می یابد. در این حالت می گوییم که انتخاب طبیعی ویژگی رخ داده است. پس انتخاب طبیعی در واقع فرآیند غربال کردن تصادف های سودمند از تصادف های زیانبار در طی نسل هاست. آنچه که موجب می شود که این تغییرات به نسل های بعدی منتقل شوند، وراثت است که توسط کد ژنتیکی صورت می گیرد. این تغییرات می توانند در طی چند نسل انباشته شوند و تغییرات آشکاری در یک گونه از جاندارن ایجاد کنند ( ن.ک. برهان نظم و مسئله گزینش فزاینده). بدین صورت ایده ی لزوم وجود ناظم برای موجودات زنده بر باد میرود.

به عنوانی یک مثال جدید و جالب از تکامل توسط انتخاب طبیعی می توانیم تغییر رنگ شب پره های منچستر را ذکر کنیم: تا قرن نوزدهم، شب پره های منچستر عموماً سفید رنگ بودند. در اثر انقلاب صنعتی، و ایجاد کارخانه های دودزای فراوان در آن منطقه، هوای منچستر بسیار آلوده شد. در آن هوای تیره و تار، پرندگان به راحتی می توانستند بال های سفید شب پره ها را تشخیص دهند و آنها را شکار کنند. در چنین شرایطی یک شب پره ی سیاه شانس بیشتری داشت تا از چشم شکارچیان گرسنه مخفی بماند و بتواند تولید مثل کند. در عمل همین امر رخ داد. در اثر جهش تصادفی ژنتیکی، شب پره های سیاه رنگی ایجاد شدند . این شب پره ها به خاطر مزیت استتار بیشتر توانستند بهتر از اقوام سفید رنگ شان از دید پرندگان شکارچی مخفی بمانند و تولید مثل کنند. در نتیجه، ظرف چند سال شب پره های سیاه در منچستر فراوان تر از شب پره های سفید شدند. اما در قرن بیستم، با پیشرفت فن آوری و کاهش آلودگی هوا، وضعیت هوای منچستر هم بهتر شد. چون هوا دیگر مانند قبل تیره و تار نبود مزیت استتار شب پره های سیاه هم از بین رفت. و باز شب پره های سفید در جمعیت غلبه یافتند. این مثال کاملاً متأخر به روشنی نشان می دهد که چگونه شرایط محیطی می تواند بدون دخالت دست الاهی، بر پایه ی جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی به تغییر در ویژگی های یک گونه منجر شود. با ملاحظه ی این نمونه ،و میلون ها تغییر تکاملی دیگر درجهان جانداران، میتوان دید که نظم موجود در جهان نیازمند ناظم هوشمندی نیست. جهان مانند ساعت نیست كه نیاز به ساعت ساز داشته باشد.

ب) تناقض با افسانه های دینی

علم به عنوانی یک نظام فکری دقیق و قابل اعتماد در نظر همه ی مردمان عاقل شناخته شده است و تکامل هم یک بخش بنیادی از علم زیست شناسی است. تکامل تعداد زیادی از افسانه های دینی را باطل می کند. در اینجا تنها به چند افسانه ی معروف اشاره میشود:

- افسانه ی آفرینش

بیشتر مناقشات دینداران با تكامل بر سر همین مسئله است در حالی كه اهمیت ابطال برهان نظم بسیار بالاتر از بحث افسانه ی آفرینش است. در افسانه آفرینش، آدم و حوا به عنوان نخستین انسانها توسط خدا خلق شده اند. اما نظریه ی تكامل به صورت علمی منشاء حقیقی انسان را نشان میدهد. پیدایش انسان نه در آسمان كه بر روی زمین بوده و منشاء آن نه خاك و گل بلكه اجدادِ گونه ی انسان بوده است.

دینداران درباره ی تعارض افسانه آفرینش و نظریه تكامل موضع های متفاوتی داشته اند. اكثریت آنها تكامل را باطل اعلام كرده اند. گروهی نیز عقیده دارند تكامل برای همه جانداران به جز انسان درست است! عده ی كمتری هم بیان میكنند كه افسانه آفرینش تضادی با تكامل ندارد! بلكه داستان آدم و حوا داستانی سمبولیک و حاوی نكات اخلاقی است. در نظر این عده آدم و حوا نخستین انسانهایی هستند كه توسط تكامل بوجود آمده اند؛ نظریه تكامل در مورد گروههای جانداران است نه افراد آنها؛ تكامل در فرد معنایی ندارد. بررسیهای ژنتیكی نشان میدهد كه گونه ی انسان (مانند تمام جانداران) هیچ گاه منتج از یك زوج نبوده است. از طرفی تكامل فرایندی تدریجی و در مقیاس زمانی چند میلیون یا چند صد هزار ساله است و حرفهایی مثل اولین انسان، اولین زرافه و اولین نخل اصولاً معنای علمی ندارند.

- طوفان نوح

چگونگی جمع آوری و جا دادن بیش از یك ملیون و سیصد هزار گونه جانوری و گیاهی در یك كشتی سوالی تفكر بر انگیز است. بررسی عقلی این داستان نكته های جالب و طنز آمیزی را به ذهن می آورد. مثلاً بعد از پایان طوفان باید كانگورو را دوباره به استرالیا بر میگرداندند و سوال اصلی این است كه آنها كانگورو را چطور از استرالیا آورده بودند؟ پنگوئن و خرس قطبی را توی یخچال كشتی گذاشته بودند؟ برای كاشتن بیش از سیصد هزار جفت گیاه چقدر خاك وارد كشتی كرده بودند؟ چقدر غذا برای یك ملیون جفت حیوان حمل میكردند؟علم زمین شناسی نشان میدهد كه هیچگاه سطح كره ی زمین زیر آب قرار نگرفته است. نظریه تكامل نیز به همراه بررسیهای ژنتیكی نشاندهنده این موضوع است كه هیچ كدام از جانداران، هیچ گاه از نسل یک یك زوج نبوده اند بلكه همواره بصورت گروه بوده اند.

- حرف زدن سلیمان، امام ها، بودا و سایرین با حیوانات

هیچ كدام از جانداران، هیچ گاه توانایی ذهنی و هوش لازم برای تفكر(در مفهوم انسانی)، صحبت كردن و كارهایی مثل جاسوسی را نداشته اند. در داستان سلیمان علاوه بر حیوانات، مورچه ها هم حرف میزنند! تعداد افسانه هایی كه بوسیله تكامل باطل میشود بیش از اینهاست. چند نمونه: تبدیل به بوزینه شدن تعدادی از انسانها، پیدایش زبانها و نژادهای مختلف در اثر تخریب برج بابل، بلند قد بودن انسانهای اولیه و ...                                                      ادامه دارد

 

قبلی

برگشت

بعدی