ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

حمله به اردوگاه اشرف:

هدیه مجانی دولت عراق به جمهوری اسلامی

امیرافشین حیدری

بامداد روز سه شنبه 6 مرداد 88، نيروهاي ضربت و واكنش سريع و پليس ضدشورش عراق در ورودي اشرف محل سکونت 3500 تن از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق مستقر شده و آرايش حمله و تهاجم به خود گرفته اند. آنها براي ورود قهرآميز به داخل قرارگاه , تعدادي لودر و ماشين هاي آتش نشاني و آمبولانس به همراه آورده اند. اكيپ ها و ستونهاي جديد نيرو در حال انتقال به اشرف مي باشند. نحوه استقرار این نیروها در مقابل اردوگاه حکایت از حمله ای قریب الوقوع به داخل قرارگاه دارد.

حمله نیروهای پلیس عراق با توسل به زور آغاز می شود و فضای ورودی شهر اشرف به صحنه هجوم نیروهای عراقی به افراد غیر مسلح و بی دفاع ساکن در این اردوگاه تبدیل می شود. نیروهای نظامی عراق با استفاده از "بلدوزر" با ویران کردن درب ورودی پایگاه، وارد اشرف گردیده و علیه ساکنين آن از گاز اشک آور و باتوم استفاده می کنند. زنان مجاهد برای حفاظت از برادران خود به یاری آنها می شتابند اما آنها نیز مورد ضرب و شتم و برخورد شدید نیروهای عراقی قرار می گیرند. باتوم، چوب، سلاح و آب جوش بهمراه نفربر و خودروهای زرهی وسایل مورد استفاده پلیس و ارتش عراق  

برای سرکوب ساکنان بی دفاع اشرف است.

11 کشته، بیش از 400 نفر مجروح و 36 نفر زندانی حاصل این هجوم غیر انسانی به اردوگاه بود. فاجعه ای انسانی که با توصیفی حقوقی از مصاديق بارز جنايت عليه بشريت است و نتیجه سست بودن تضمین های اخذ شده از دولت عراق برای تأمین امنیت ساکنان اردوگاه اشرف بوده و نشان از عدم صلاحیت این دولت برای حفاظت از اردوگاه دارد. اردوگاهی که ساکنان آن بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو افراد حافظت شده محسوب می شوند و دولت عراق طبق توافقنامه امنیتی با دولت آمریکا متعهد به حفاظت از جان آنها شده بود. اما آیا آنگونه که سران دولت عراق می گویند این حمله در جهت اعمال حق حاکمیت ملی عراق بود؟

همزمانی حمله به اردوگاه اشرف با وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران شاید از نگاه بسیاری از تحلیل گران امری تصادفی و مستقل از هم ارزیابی شود، اما مناسبات جمهوری اسلامی با دولت عراق بخصوص پس از تحویل کنترل اردوگاه اشرف به عراق و فشارهای روز افزون رژیم ایران بر دولت عراق جهت اخراج اعضای سازمان مجاهدین، تا پیش از بحران انتخابات در ایران بنحوی بود که صرفاً محدود به توافقات و یا وعده های شفاهی مقامات عراقی با سران جمهوری اسلامی برای بستن اردوگاه اشرف می شد اما پس از وقایع مربوط به انتخابات تقلبی ریاست جمهوری در ایران به یکباره و با حمله نیروهای عراقی به اردوگاه وارد فاز اجرائی شد.

مجموعه حوادثی که پس از انتخابات 22 خرداد 88 در ایران اتفاق افتاد و فضای کشور را به سمت تقابل آشکار  رژیم جمهوری اسلامی با مردم پیش برد علاوه بر آنکه رژیم ایران را در درون کشور و میان مردم از مشروعیت ساقط نمود در عرصه بین المللی نیز چنان وضعیت برگشت ناپذیری برای حکومت ایران رقم زد که توان کنترل امور از سوی رژیم را به حد اقل خود در طول سی سال استقرار آن رساند. رفتار جمهوری اسلامی با شهروندان خود که از ضرب و شتم و کشتار شهروندان معترض در خیابان آغاز و با دستگیری، شکنجه، تجاوز جنسی، قتل بازداشت شدگان و جنایات دیگر ادامه یافت شرح حال حکومتی مشروعیت باخته و در شرف اضمحلال است که دیگر کنترلی بر رفتار اجزاء خود نداشته و برای بقا به چنگ و دندان متوسل شده است.

اما هراس جمهوری اسلامی از تبدیل اعتراضات خیابانی به خیزش عمومی در سراسر کشور ابعاد دیگری نیز دارد که خود را در نحوه متهم نمودن افراد بازداشتی و مرتبط دانستن آنها با عوامل خارج از کشور از جمله سازمان مجاهدین خلق نمایان ساخت. چرا که رژیم بحران زده جمهوری اسلامی به شدت نگران رهبری جریانهای معترض از طریق گروه های های مخالف رژیم و در رأس آن سازمان مجاهدین خلق است و این هراس و نگرانی ریشه در سابقه و تجربه این سازمان در مبارزات تشکیلاتی و رهبری خیزش های ضد استبدادی علیه جمهوری اسلامی دارد. هنوز خاطره تظاهرات چند صد هزار نفری اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق در سی خرداد 60 که آن زمان نیز به کشتار و اعدام هزاران نفر از تظاهرکنندگان و بازداشت شدگان آن از سوی این رژیم انجامید از یاد و خاطر جمهوری اسلامی بیرون نرفته است. این هراس تا به آنجا پیش می رود که حتی قتل معترضان خیابانی بدست نیروهای لباس شخصی و بسیجی را نیز منسوب به عوامل سازمان مجاهدین خلق اعلام می کنند تا علاوه بر سرپوش گذاشتن به جنایات خود زمینه را برای حذف دشمن سرسخت و دیرین خود نیز فراهم سازند.

بطور یقین هدف جمهوری اسلامی از متهم نمودن افراد بازداشت شده به ارتباط داشتن با سازمان مجاهدین خلق که البته قدمت آن به 28 سال گذشته باز می گردد نه فقط بهانه ای برای سرکوب و از میان برداشتن مخالفان سیاسی بلکه برای بسیج نمودن عوامل اطلاعاتی و شاخه برون مرزی سپاه پاسداران (نیروی قدس) برای نفوذ به کانون اصلی مخالفت با تمامیت جمهوری اسلامی یعنی محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق و حذف دائمی آن از صحنه مبارزاتی می باشد.

 

پس از سقوط دولت صدام حسین در عراق طی جنگ نیروهای چند ملیتی با این کشور و استقرار دولت جدید عراق، جمهوری اسلامی همواره تلاش نموده تا با سازماندهی اقدامات تروریستی در عراق، نفوذ و تسلط خود را بر این بخش حساس از خاور میانه توسعه دهد و از این ابزار بعنوان اهرم فشاری بر حکومت نوپای عراق برای گرفتن امتیازات مورد نظر خود استفاده نماید. آنچه که همواره بخش ثابت و اصلی خواسته های جمهوری اسلامی از دولت عراق برای توسعه همکاری های دوجانبه یا به عبارت دیگر کاهش مزاحمتهای جمهوری اسلامی در عراق مطرح بوده و هست موضوع اخراج و استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق به ایران است که در ازای آن طبیعتاً انتظار دولت عراق نیز کاهش اقدامات تروریستی از سوی ایران و دامن نزدن به نا امنی های داخل این کشور بوده است. انتظاری که بر اساس استراتژی قدیمی جمهوری اسلامی  و یکی از اصول بینادین آن یعنی صدور تروریسم و بنیادگرائی، هیچگاه برآورده نخواهد شد.

بر این اساس بخوبی می توان رفتار غیر انسانی نیروهای امنیتی دولت عراق با ساکنان اشرف بویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی به

 

قبلی

برگشت

بعدی