ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

بنابراین کشوری که آزاد( مستقل) نیست، مبحث آزادیهای سیاسی بطور کامل از آن رخت برمیبندد.

در این دسته کشورها هیچ نوعِ  واقعی از آزادی  سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، رسانه ای، فرهنگی، آموزشی و یا هرنوع دیگری را که تصور بکنیم، نمیتواند وجود داشته باشد.

اَشکال، روش ها و سیر تکاملی استعمار

استعمار در طی قرون اشکال مختلفی بخود گرفته است.  در این عصر و زمانه بعضی از کشورهای غیرآزاد یا مستعمره، ظاهری آزاد و بسیار آراسته دارند بطوریکه شاید کسی نتواند تصور کند چنین کشورهائی مستعمره و تحت استثمار خارجی میباشند.

در سالهای پیشین مستعمرات بطور مستقیم توسط  نیروهای نظامی کنترل و اداره میشدند. هرچند ظاهراً در این شیوه تفاوتهائی مثلاً میان هخامنشیان، رومیان، اعراب و مغولان وجود داشته ولی همواره وجود نیروئی هراندازه اندکِ نظامی و گاه استفاده ازآن ضرورت داشته است و خراج بصورت مستقیم و علنی گرفته میشد. دراین بحث شیوه مستعمراتی این دسته را " کلاسیک" نام گذاری میکنیم. در دوره کلاسیک در زمانها و موارد بسیار کشورهای تحت سلطه از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار بودند که میتوان گفت به نسبت مستعمره گران فعلی امکانات بیشتری در اختیار سرزمین های تحت سیطره قرار داشت.  اختیارات گسترده ای  که از جانب شاهنشاهان ایران به شاهان کشورهای تحت حاکمیت داده میشد از امتیازاتی است که در دورانهای اخیر چندان دیده نشده است. در دوره ای از تاریخ قدرت امپراطوری روم در سوریه رقم میخورد و حتی در تواریخ آمده که در مقطعی زنان سوری از مردان رومی در اداره امپراطوری روم قدرت بیشتری داشتند. از مزایای حکومتهای قدرتمند آن دوران آرامشی بود که  سراسر سرزمین های گسترده تحت سیطره را فرا میگرفت؛ همین امر دلیل مهمی برای رشد و تعالی ملل از جنبه های گوناگون بود.

در قرون نه چندان دور اکثر کشورهای اروپائی مانند انگلیس، فرانسه، اسپانیا، هلند و... اقدام به گرفتن مستعمرات کردند، که تا همین اکنون نیز نمونه هائی از آن باقی است. شیوه مستعمراتی آنها را شیوه

" کلاسیک نوین" مینامیم زیرا تفاوتهائی با آن شیوه قدیمی تر(کلاسیک) داشته است. فشار بر مستعمرات و گرفتن حقوق مردم در این دوره بسیار بیشتر از دوره پیشین بود. نمونه های بارز آن که هنوز میلیونها شاهدان عینی آنها زنده میباشند موقعیت مردم هند در زمان سلطه انگلیسیها، الجزایر در دوره تسلط فرانسوی ها و بسیاری کشورهای دیگر افریقائی در دوران تسلط  کشورهای اروپائی میباشد، که با حضور نظامی سرکوبگر همراه بودند.

اکنون بدانجا میرسیم که چون مهمترین هدف مستعمره کردن بهره وری اقتصادی  میباشد در چند دهه اخیر شیوه کار تا حدود زیادی تغییر کرده و دیگر خراج بصورت مستقیم و علنی و تحت نام خراج به مستعمره گر پرداخت نمیشود.

دلایل این تغییرات اساسی نیز کاملا مشخص و مربوط به تغییر در مجموعه سیستم اداره کشورها  و نیز کوچک شدن جهان اعم از توسعه ارتباطات، سرعت تجارت و حمل ونقل، رشد و وابستگی صنایع به یکدیگر، گسترش بانکها و شیوه های بانکی، و نقش پول کاغذی در مراودات است. برهمین اساس اکنون نیز با پیش آمدن کنترل کامپیوتری و مبادله کالا با پول بدون اینکه پولی در دست باشد و مستقیما با کالا معاوضه بشود، بازهم تغییری دیگر ایجاد شده است؛ زیرا باید متوجه بود از آنجا که پولی در دست نیست و اکثراً بصورت حساب در بانکها میباشد چنانچه مشکلی ( سرکشی)  پیش بیاید میتوان حساب افراد یا کشورها را با چند دکمه کامپیوتر بست ( بلوکه کرد) و آنها را به ورشکستگی و فلاکت انداخت و بدینوسیله اختیار و کنترل افراد و کشورها را در دست داشت. حتی در مواردی بسادگی قراردادهای بین المللی زیر پا گذاشته شده و بدینطریق سرمایه ضعیف ها را ( به اعتبار نیروی نظامی خود) بالا میکشند.

اما نکته مهمی هم که در سطور آینده  بیشتر بدان پرداخته میشود پیدایش رژیم استعمارگر اسرائیل است که بدلیل نداشتن نیروی انسانی کافی  نیروی نظامی اش هم اندک است.  رژیم حاکم بر اسرائیل بدلیل این ضعف بزرگ نمیتواند مستقیم در کشورهای دیگر نیروی نظامی داشته باشد بنابراین باید از روشی استفاده کند که در آن با کمترین نیروی انسانی بیشترین ثروت را بدست آورد.

یکی دیگر از بزرگترین ابزارهای  سلطه گران در روش جدید استعماری، رسانه ها و تاثیر بر افکار عمومی میباشد.  با استفاده از رسانه ها و شستشوی مغزی افکار عمومی  میتوان نیروی زیادی را بسیج کرد و همه گونه سود برد. از جمله با انحراف فکری ایجاد شده چهره استعمارگر را دگرگونه و خیرخواه نشان داد.  بطوریکه علناً سیاه را سپید و برعکس نشان میدهند و بسیاری از مردمان نیز که مسحور شده اند این شعبده بازی ها را باور میکنند.

باید توجه داشت که در اساس قسمت زیادی از این فریب ها و تحمیق ها  برای  مردمان خود کشورهای ثروتمند غربی است که این نیز قسمتی از برنامه استثمار و استعمار همین مردم میباشد؛ زیرا باید از نیروی آنها استفاده های بسیار (از جمله برای جنگ ها)  بشود.

از رسانه ها و تبلیغات استفادهای بسیاری میشود از جمله آنها تغییر فرهنگ و حتی دین است.

یک راه دیگر برای سلطه نفوذ مذهبی است مثلاً کره جنوبی را که کشوری بودائی مذهب بود با کمک میسیونرهای مذهبی، مسیحی کردند که این کار منافع سیاسی زیادی برای استعمارگران مسیحی و یهودی دارد. اکنون  جنگی مذهبی در جهان درگیر است ولیکن از آن نامی برده نمیشود. در اساس این جنگ را یهودیانِ صهیونیست براه انداخته اند اما چهره خود را پشت پرده پنهان نموده اند و بجای آن مسیحیانِ صهیونیست را بدون اینکه صهیونیست بودن آنها مشخص شود جلو انداخته اند. درهمین دوره حاضر نیز در مواردی ممکن بوده و هست که برای باصطلاح سرکوب یا سربراه کردن کشوری از نیروی نظامی استفاده بشود. بهرصورت هرچند شیوه استفاده از نیروی نظامی هنوز  در جهان وجود دارد و در نقاطی همانند افغانستان و عراق اعمال میشود اما به آن روش گذشته نیست.

باید توجه داشت که در اساس جنگ در این دو کشور باضافه لبنان و فلسطین تنها میان آمریکا و همپیمانانش با این کشورها نیست بلکه در آنطرف نیز کشورهای دیگری هستند که نمیخواهند سلطه این مهاجمان تکمیل شود.  پس در اساس جنگ میان این دسته مهاجمان با کشورهای دیگری مانند روسیه، چین، ایران و... میباشد که قسمت گرم و تعیین کننده اش در عراق و افغانستان و لبنان و چند جای دیگر جهان میباشد. زیرا چنانچه آمریکا و همپیمانانش در این جنگها پیروز شوند سلطه استعماری آنها بر جهان بنوعی تکمیل میشود و دیگر این دسته دوم حرف زیادی برای گفتن نخواهند داشت و چه بسا خود نیز مجبور شوند سر تسلیم فرو آورند و مستعمره بشوند.

هرچند درگیریهائی درچند نقطه دیگر جهان مانند کره شمالی هست ولی مرکز بحران جهانی وآنچه که تکلیف قدرت در جهان را روشن میکند در همین منطقه از آسیاست.

بالانس قدرت جهانی در منطقه خاورمیانه رقم میخورد.

یک سئوال

از آنجائیکه هدف اصلی استعمار بهره وری اقتصادی است این سئوال پیش میآید: 

حال که چنین است و از طرفی  در تمام دنیا مردم  یا اکثریت غالب افراد یک کشور توسط گروهی اندک استثمار میشوند آیا میتوان گفت که تمام کشورهای جهان مستعمره اند؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت:

یک تفاوت اساسی مشخصه اصلی و بیان کننده مستعمره از غیر مستعمره میباشد و آن  وجود

سرمایه داران ملی و غیر ملی استکه در کنار آن حکومت و دولت ملی یا غیر ملی را نیز ایجاد میکنند.

استثمار از زمانهای بسیار پیش بوده و حتی در ابتدائی ترین جوامع با کمترین جمعیت این امر صورت میگرفته؛  اما زمانیکه جمعی از

 

قبلی

برگشت

بعدی