ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

است و تعرضی آشکار به کل اپوزیسیون رژیم اسلامی است. به همین دلیل ساده، باید در ابعاد وسیعتری پاسخ بگیرد. به نظر من، هیچ فعال سیاسی در مقابل چنین شرایطی، محق بر فردی دیدن مسئله و جدا کردن مصلحت شخصی یا خانوادگی از منافع و مصلحت عمومی جامعه نیست و اگر کسی دچار این چنین لغزشی شود، عواقب ناگواری برای خود و هم جامعه پیرامونش رقم زده است. جمهوری اسلامی ایران و ارگانهای سرکوبش، با هدف ایجاد فضای وحشت در جامعه و مرعوب کردن فعالین سیاسی، دست به چنین اقداماتی میزند و سکوت قربانیان و یا کوچکترین تلاشی برای تمکین و کنار آمدن با این حرکات، حتی با قبول تمام هزینه های شخصی آن، فضا را برای امکان سرکوب و پیشروی بیشتر و امکان اعمال این چنین حرکاتی بر جمع گسترده تری از فعالین سیاسی را توسط رژیم اسلامی مهیاتر میکند. این یک رکن اساسی در چگونگی برخورد و تبئین سیاست صحیح در مقابل این گونه تلاشهاى مذبوحانه جمهوری اسلامی است.  وزارت اطلاعات رژیم باید بداند که میلیونها انسان مثل من، عینا در اعتراض به این چنین رفتارهائی، در اعتراض به اعدام، زندان، سرکوب، تهدید، شکنجه و فقر و فلاکتی که برای مردم به بار آورده است، روی به مبارزه برای سرنگونی رژیم آورده ایم و تشدید اینگونه جنایات حکومت اسلامی نه تنها کوچکترین وقفه ای در اعتقاد به پیشروی بیشتر و برحق بودن مبارزه هر روزه مان ایجاد نمیکند بلکه راسختر و با جسارت صد چندان به این راه ادامه میدهیم. جمهوری اسلامی را باید سر جایش نشاند. بدون شک، این تحرکات، دست و پا زدنهای آخر رژیم است. اما تحلیل چرائی این موضوع هنوز پاسخ کامل مسئله نیست. ما فعالین سیاسی باید تضمین کنیم که لگد زدنهای آخر رژیم با کمترین هزینه ای به سرانجام برسد.

باید در مقابل این تعرضات و موارد مشابه آن در آینده، سیاست واحد، روشن، قاطع و همه جانبه ای تعریف کنیم و آن را در راستای افشای اینگونه جنایات رژیم و خنثی کردن کامل آنها، نهادینه و به فرم روتین پاسخ به این گونه تعرضات رژیم تبدیل کنیم و جمهوری اسلامی را در این عرصه نیز ناکام کنیم.

سیاست عمومی در مقابل چنین فشارها و تهدیدهائی، علنی کردن تمام جزئیات آن باید باشد.

این تنها راهی است که امکان افشاگری این دست از اقدامات و بی آبروئی بیشتر رژیم را در سطحی وسیع تضمین میکند و از سوی دیگر زمینه ساز موج وسیعتری از اعتراض علیه امکان گسترش دامنه چنین رفتارهائی خواهد شد.

دست نوشته شهید چمران درباره تبدیل انقلاب به لجنزاری از ظلم و خودخواهی

میترا ورسائی

تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۸۹, ساعت ۶:۰۶ بعد از ظهر برای نخستین بار منتشر می شود.

جرس: بیست و نهمین سالروز شهادت مصطفی چمران در حالی فرا رسیده است که جمهوری اسلامی دورترین روزهای خود را از آرمان های نخستین اش سپری می کند. نوشته حاضر که برای اولین بار توسط جرس منتشر می شود نشان از آن دارد که انقلاب اسلامی در همان سالهای نخست از اهداف بلندش منحرف شد و به تعبیر صریح چمران  به همان اختلافات و مشکلاتی گرفتار شد که در انقلابهای مشابه پدید آمد و به لجنزاری از ظلم و خودخواهی تبدیل شد.  چمران فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس در رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک، از آغاز دهه هفتاد میلادی به لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان "جنبش أمل" را تأسیس کرد؛ حرکتی که پیروان همه ادیان در آن شریک بودند.

وی که به لحاظ اندیشه سیاسی از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران و از اصحاب نظری دکتر علی شریعتی و آیت الله طالقانی بود پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی و پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، به درخواست آیت الله خمینی به ایران بازگشت و معاونت دوست و استاد دیرین خود مهندس مهدی بازرگان را که آنک نخستین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی بود را پذیرفت و به وزارت دفاع دولت وی نیز منصوب شد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده آیت الله خمینی در شورای عالی دفاع و فرماندهی جنگ های نامنظم پس از حمله عراق به ایران از مهمترین عناوین کارنامه سیاسی و نظامی اوست. وی سرانجام در سی و یکم خرداد 60، در منطقه دهلاویه (جنوب ایران) به شهادت رسید.

PIC124.jpg

نوشته حاضر نگاه بلند او و افق غم انگیزی را نشان می دهد که کمتر از دوسال پس از پیروزی انقلاب 57 روایت شده و توسط یکی از دوستان شهید مصطفی چمران در لبنان به جرس سپرده شده است:

دست نوشته ای از مصطفی چمران_ تهران، 1359

خدایا! می دیدم که در الجزایر، رهبران انقلاب به جان هم می افتند، همدیگر را به زندان می کشند، مسلحانه علیه هم می جنگندند. می دیدم که در مصر، رهبران قیام با هم به دشمنی می پردازند، وحدت آنها شکسته می شود و شکست پشت شکست به سراغ آنها می آید. می دیدم که در همه انقلابها، رهبرانشان برای وصول به قدرت با هم مسابقه می گذاشتند، رقابت می کردند و همدیگر را می کوبیدند و می کشتند و انقلاب را به لجنزاری از ظلم و خودخواهی سقوط می دادند و من با خود می گفتم اینها هیچکدام به درجه رشد نرسیده اند، هیچ یک مفهوم واقعی خدا و خلقت و قیامت را درک نکرده اند، اما با خود می گفتم بگذار

قبلی

برگشت

بعدی