ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و علی اصغر پرهیزکار مدیر عامل منطقه آزاد اروند به اتهام تخلفات مالی را هم باید به این لیست اضافه کرد هر چند از سرانجام پرونده آنها به غیر از ملک زاده که مشمول عفو رهبری شده از رسیدگی به دیگر پرونده ها خبری نیست.

 اختلاس ۲۱ میلیاردی وزارت کشور

چندی پیش محمدرضا رحیمی فاش کرد که حدود ۲۱ میلیارد تومان که با سود متعلق به آن به بیش از ۳۰ میلیارد تومان بالغ می شود، به طور غیر قانونی از وزارت کشور در دوره مصطفی پورمحمدی خارج و تاکنون که ۴ سال از آن تاریخ می گذرد، عودت نداده است.

پورمحمدی بلافاصله در مورد خروج ۲۱ میلیارد تومان از دولت ادعا کرد که  چنین پولی از وزارت کشور خارج نشده بلکه “به عنوان وام در اختیار کارکنان این وزارتخانه قرار گرفته است”. به ابن ترتیب به هر کارمند  رقمی حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان وام داده شده که هنوز بازپرداخت نشده است.

روزنامه ایران نیز چندی پیش نوشت: پورمحمدی در زمان تصدی پست وزارت کشور، “چکی به ارزش ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برای واردات ۵۰۰ دستگاه اتوبوس از چین بدون اخذ هرگونه ضمانتی در اختیار فردی به نام «کاووس. ی» قرار داده است”، اما تاکنون ” نه اتوبوسی از چین وارد شده و نه پول به بیت‌المال بازگشته است” و ” علی رغم پیگیری‌های ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی تاکنون پاسخی از سوی رئیس کنونی سازمان بازرسی کل کشور در این خصوص داده نشده است”.

اینها فقط  بخش کوچکی از پرونده های دوره مسئولیت رییس دولتی است که می گوید ای مردم! بدانید که خادم شما و اعضای دولت در مبارزه با مفاسد و تبعیض‌ها و جلوگیری از اجحاف، دست از تلاش برنخواهند داشت و در مبارزه با این عناصر شناخته شده تا آخر ایستاده‌ایم و سر سوزنی عقب نشینی نخواهیم کرد و به یاری الهی دست همه اینها را از بیت‌المال قطع خواهیم کرد».

رییس دولتی که با نام دولت پاک رکوردار بی سابقه ترین فسادهای مالی و اقتصادی از منابع ملی شده است.

 

خدا شاید، عدالت اما هنوز نمرده است!

عباس شکری

برگ‌های سراسر راست و دروغ تاریخ معاصر را که ورق می‌زنیم، سرشار است از دروغ و تبلیغ علیه همه‌ی کسانی که دموکراسی و عدالت را فریاد کرده‌اند و می‌کنند. راه صلح از عدالت اگر بگذرد که چنین هم هست، باید برای احیای عدالت تلاش کرد و فریاد عدالت‌خواهان را هم نگذاشت که در گلو خفه شود. نه تنها در گلو خفه شدن آوای بلند عدالت را باید مانع شد، که هر نوع دروغ‌پردازی در مورد عدالت‌حویان را هم باید افشا کرد تا بار دیگر نسل‌های آینده مجبور نباشد، تاریخ دروغ و تزویر را بخوانند و حقیقت در محاق بماند.

برای افشای چنین دروغ‌پردازی‌هایی که در لباس و زرورق‌های رنگین و راست‌نما هم پیچیده می‌شوند تا چشم هر بیننده و خواننده‌ای را بیش از محتوا به ظاهر آراسته و زیبای کتاب یا نوشته، جذب شود، باید بی هیچ تردید و ترسی به راست‌گویی پرداخت و آنچه هست را حتا اگر گوشه‌هایی از این پرده‌برداری به زیان باور خودمان هست را برای روشن شدن و افشای دروغ‌های مخالفین عدالت، برای نسل‌های آینده به یادگار گذاشت. در این راه، تخیل جای چندانی ندارد که سخن از تاریخ واقعی است و نه تاریخ شاه‌پسندانه و حاکم‌پسندانه. در صدسال اخیر، جنبش‌های اجتماعی فراوانی در گوشه‌گوشه‌ی جهان رخ داده و گاه به انقلاب منتهی شده و گاه به تغییر ساختار حکومتی و گاه هم سرکوب شده که بیشترین جنبش‌ها سرنوشت سومی را داشته‌اند. در دورانی که عصر اطلاعات و انقلاب دیجیتالی نام‌اش داده‌اند، قدرت دیگر تنها از لوله‌های تفنگ و مسلسل بر کرسی نمی‌نشند. کافی است که با اربابان رسانه‌های الکترونیکی حشرو نشر داشته باشی و دست در دست آنها در دو جهت مثبت و منفی حرکت کنی. می‌شود حضور چند ده نفری را در بوق کرنا کرد و به جمعیت هزاران نفری تعبیرش کرد و اگر لازم باشد و منافع کسانی هم حکم کند، حضور میلیونی مردم را به جمع‌های پراکنده. اکنون این صاحبان رسانه‌های الکترونیکی هستند که قدرت محاق عدالت را هم در دست دارند و اگر لازم باشد، صدای حق‌طلبانه را به گوش دیگران نمی‌رسانند. سانسور دیگر الزامن به حضور کسانی مثل «محرم‌علی خان» نیاز ندارد، می‌شود از راه‌های دیگری که آشکار هم نیستند، گاه به مذاق هم تلخ نمی‌آیند، اعمال‌اش کرد. در چنین شرایطی است که آگاهی و دسترسی به اطلاعات را می‌شود کنترل کرد.

یعنی افسار بزرگی بر شاهراه دسترسی به اطلاعات و آگاهی بست و هر وقت که لازم باشد آن را هدایت شده و آن‌گونه که باب میل صاحبان قدرت است، در اختیار دیگران گذاشت. صدای عدالت اما با وجود چنین دستگاه مخوفی، در محاق هماره نخواهد ماند. در سفری که به سرزمین گرم و تفته‌ی آمریکای جنوبی داشتم، شاهد این مدعا بودم.

آوای بلند عدالت‌جویی مردی که شاید محبوب‌ترین چهره‌ی جهان باشد را در بلندای آسمان شنیدم. حضور دارد و انگار تیرهایی که بر قلب مهربان‌اش نشاندند، چشم اسفندیار او نبوده و هنوز هم فریاد می‌زند که عدالت تنها راه رسیدن به صلح و سعادت بشری است. اما فریاد او در محدوده‌ی سرزمین‌های کوچکی مهار می‌شود. در سرزمینی که او بر بلندای حق و عدالت، آواز خواند و برای‌اش جانفشانی کرد، حق دسترسی به اطلاعات محدود است و یکی از نمونه‌های زشت سانسور می‌باشد. مردمان این سرزمین، از آنچه در جهان می‌گذرد، خبردار نیستند و اطلاعات کنترل شده‌ای را دریافت می‌کنند. میزان سواد بالا است اما آگاهی

 

 

قبلی

برگشت

بعدی