ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

·                   بر اساس ماده 90 قانون مجازات اسلامی تازه، کودکانی که ماهیت جرم انجام شده را درک کنند با خطر اعدام روبرو هستند.

·                   بنا به اعلام معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان زندانها در اردیبهشت 1391، 70 کودک بیگناه بهمراه مادران شان در زندان به سر می برند، اما تحقیقِ پژوهشگری به نام فرشید یزدانی این تعداد را 450 نفر اعلام کرده است. این کودکان در وضع بد بهداشتی و سوءتغذیه بسر می برند. از این کودکان گاهی برای افزایش فشار بر مادران استفاده می شود.

·                   اعلام کمیسیون امور حقوقی مجلس که قانون منع ازدواج دختران زیر 13 سال را «غیراسلامی و غیرقانونی» دانسته است، نگرانی گزارشگر ویژه را برانگیخته است. بر اساس بعضی از آمارها، در ژوئن و ژوئیه 2012 (خرداد و تیر 1391) بیش از 75 دختر زیر 10 سال به اجبار با مردان بسیار مسن تر از خود ازدواج کرده اند و اکثر این ازدواج ها در استان های جنوبی از جمله هرمزگان، سیستان ـ بلوچستان و خوزستان رخ داده است. یکی از اعضای کمیسیون امور حقوقی مجلس گفته است که قانون باید 9 سالگی را سن بلوغ و ازدواج دختران قرار دهد.

نتیجه گیری و پیشنهادها

گزارشگر ویژه خواهان همکاری دولتمردان جمهوری اسلامی شده و پیشنهادهایی ارایه کرده که خلاصه آنها از این قرار است:

·                   قوانین مغایر با حقوق تضمین شده در پنج عهدنامه بین المللی که جمهوری اسلامی ایران متعاهد آنهاست باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. پایان دادن به معافیت از مجازات برای تسهیل پاسخگویی و مسئولیت پذیری، جبران موارد نقض حقوق بشر، تقویت حاکمیت قانون برای احترام به حقوق بشر در کشور ضروری است.

·                   قوانینی که در این گزارش و گزارش های پیشین مورد بررسی قرار گرفته اند و دیگر جنبه های حقوقی مغایر با حقوق بشر مورد بازبینی قرار بگیرند.

·                   اقدامات علیه امنیت ملی به روشنی و صراحت تعریف شوند و دولت فضای لازم برای ابراز مسالمت آمیز انتقاد بر اساس موازین مورد حمایت در حقوق بین المللی را تضمین کند.

·                   دولت باید با توجه به اهمیت فرهنگ مدارا و تحمل مانع تبعیض علیه زنان، اقلیت های دینی و قومی در تمام وجوه زندگی شود و از آزادی تشکل و بیان آنها حمایت کند؛ حداقل سن ازدواج را در سازگاری با موازین بین المللی تعیین و از ازدواج اجباری، زودهنگام و موقت جلوگیری کند.

·                   دولت باید ادعاهای مربوط به شکنجه روانی و جسمانی و محرومیت از موازین قانونی را مورد تحقیق قرار دهد و امکان تحقیق گسترده، غیرجانبدارانه و مستقل در باره خشونت های پیرو انتخابات 1388 را فراهم سازد. تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی باید آزاد شوند. رفتار با زندانیان باید با موازین حداقل بین المللی و ملی سازگار باشد و زندانیان از امکانات درمانی کافی بر اساس موازین بین المللی و قوانین ایران برخوردار شوند.

·                   دولت باید اجرای سنگسار را متوقف کند، حکم های سنگسار را لغو و استفاده از آن را به صراحت ممنوع کند. با تکرار نگرانی در باره مجازات اعدام در مواردی که در حقوق بین المللی از جمله مهمترین جرایم به شمار نمی آیند، دولت باید امکان استفاده از اعدام در مورد نوجوانان را در قانون مجازات اسلامی مورد بازنگری و منع کامل اعدام نوجوانان را مدنظر قرار دهد. تا زمانی که موازین محاکمه عادلانه در سطح مناسب برقرار نشده، دولت باید مجازات اعدام را بطور کامل متوقف کند.

·                   دولت باید یک مکانیزم کارآمد ملی حقوق بشر در سازگاری با اصول پاریس برای تحقیق در باره موارد نقض حقوق بشر و جبران آنها ایجاد کند.

عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، امروز گفت: «ما از انتشار گزارش سوم آقای احمد شهید در پی گزارش دبیر کل سازمان ملل استقبال می کنیم. دولتمردان جمهوری اسلامی باید هر چه زودتر همکاری با کارشناسان حقوق بشر و گزارشگر ویژه را آغاز و روند نقض گسترده حقوق بشر را معکوس کنند. این گزارش و گزارش دبیر کل، در دسامبر 2012 پایه قطعنامه سازمان ملل در باره نقض حقوق بشر در ایران را تشکیل خواهند داد. از ابتدای سال 2012 تاکنون نزدیک به 350 نفر در ایران اعدام شده اند. چه بهتر که توجه به پیشنهادها در گام اول با پیوستن به شمار فراوان کشورهای الغاگر مجازات اعدام شروع شود.»

سرنوشت

انسیه حنیف نژاد

صدایش می لرزید پای تلفن با گریه و صدایی لرزان از من درخواست کمک کرد به او گفتم : زود بیا من منزل هستم . نیم ساعت بعد زنگ در به صدا درآمد . در را برایش باز کردم . کتک خورده بود . جای انگشتهای مرد نامردش به روی صورت زیبایش هویدا بود . گریه میکرد و با هق هق گریه اش شانه هایش می لرزید . او را به داخل هدایت کردم برایش آب آوردم ، آب را نخورد و فقط گریه میکرد . بعد از مدتی به سخن آمد که یک سال است که مجددا" به عقد او درآمدم . باورکردنی نبود . بعد از ده سال زجر و شکنجه به همه ی ما گفته بود که طلاق گرفته و اگرهر از گاهی با او ارتباط دارد فقط به خاطر پسرش است و دیگر به او باز نخواهد گشت ولی چرا ......

  

 و او می گفت و می گفت از غصه هایش و اینکه چرا دوباره رجوع کرده به خاطر پسرش ، کارش ، حرف مردم و امان از حرف مردم .... می گفت که مجبور شده و حالا بعد از یک سال با ترس و بی اعتمادی زندگی کردن ، نزدیک به یک هفته است که در انباری می خوابد چون که علی یکسره به او ناسزا می

گوید و تهمت می زند که با کی هستی و با کی خوابیدی ...می گفت وقتی از سر کار برمیگردم باید جواب پس بدهم موبایلم را چک میکند و جلوی پسرم حرکات ناشایستی در میآورد که مجبور می شوم با دست چشمان پسرم را بپوشانم تا شاهد این صحنه ها نباشد . به او می گویم که علی بیا با هم نزد مشاور یا دکتر برویم من قول میدهم که از تو مراقبت کنم و او می خندد و به من می گوید که تو مریضی که هر شب با یک نفر ......

و باز باید گوشهای پسرم را بگیرم و این زندگی من است با علی بعد از سه سال جدایی و قولهایی که به من داد و اینکه می گفت خوب شده و دوستم دارد و من به خاطر آبرو باز با او زیر یک سقف زندگی کردم و خودم را گول می زدم که بهتر شده است .

تا امروز وضع به همین منوال بود تا اینکه همین امروز در ماشین بحثمان شد و بگو مگو کردیم و او ناگهان شروع کرد به زدن من و من از ترس جانم از ماشین پیاده شدم و دیدم که با قفل فرمان به دنبال من است و با صدای بلند فحش های رکیک می دهد .

آنقدر ترسیده بودم که نگو و بی جهت می دویدم او نیز به دنبال من . فورا" سوار یک تاکسی شدم و به تو تلفن کردم و این است سرنوشت من ....

مانده بودم گیج و حیران که چه باید کرد . چگونه زنی تحصیل کرده باید به چنین حال و روزی درآید ؟

چرا کسی در این جامعه جوابگو نیست ؟

چرا هنوز در جامعه ی ما و در قرن بیست و یکم باید فقط به خاطر آبرو و خانواده و حرف مردم و غیره و ...

با چنین آدم مریضی زندگی کرد؟

چرا در دادگاه های ما صلاحیت لازم را به زن نمی دهند و یک زن برای طلاق باید دلایل آن چنانی بیاورد ؟

چرا زنان باید به اجبار با مردانی که ناسزا می دهند کتک میزنند و هزارویک ایراد دیگر دارند زندگی کنند و دم برنیاورند ؟

بر طبق ماده  1122 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران اگر عیوبی به شرح زیر در مرد باشد که مانع روابط زناشویی باشد موجب حق فسخ برای زن خواهد شد مانند اختگی، ناتوانی جنسی و مقطوع بودن آلت تناسلی .

حال با این وجود دیگر مشکلات اخلاقی و رفتاری مردان چه خواهد شد ؟

چرا برای اثبات سوء رفتار و اعتیاد و ضرب و شتم و نخواستن ادامه ی زندگی مشترک از جانب زن آنقدر باید سخت گیری شود تا اینکه زن از ادامه ی راه منصرف شده و به زندگی پر از شکنجه اش بازگردد.

بر طبق اصل سوم اعلامیه ی جهانی حقوق بشر هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد . پس چرا باید در ایران برای احراز این حق این همه فشار و مشکلات را تحمل کرد ؟

مشکلاتی که باعث و بانی بسیاری از عوارض روحی و روانی و لطمه های جبران نا پذیر خواهد شد . به راستی چه کسی پاسخگوی این همه درد و رنج زنان در جامعه ی ایران است ؟

چه کسی جوابگوی مشکلات افسردگی ناهنجاری بزهکاری و انواع و اقسام جرایم در جوانانی که به ناچار در خانواده های ناسالم پرورش یافته اند می باشد ؟

اینها و بسیاری سوالات از این قبیل هستند که مسند نشینان همواره آنها را بی پاسخ میگذارند تا با فشارهای بیش و بیش تر از هر طرف چه بر جامعه و چه برخانواده  مردم و کشور را به نیستی ونابودی بکشانند و اهداف بیمارگونه ی خود را ادامه دهند و .....

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی