ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

بایگانی


 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید آزادگی 

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

 
 

است بازهم اهرمهاي انديشه خود را به دست اين به ظاهر اربابان و به واقع بردگان كور سرمايه ، بسپارد؟

      افتخارِ ابتكار بزرگترين ترورهاي تاريخ جهان بشري درسده هاي نزديك ، از آن سرمايه داري غرب است كه به يمن نوآوري دژخيمانه آن ، سرخپوستان آمريكا، سياهپوستان افريقا ، و يهوديان اروپا را در سه دوره متوالي زير ضربات هول انگيز و جنون آساي منفعت گرائي خود ، تارومار كردو بيشمار جنگهاي هستي سوز ديگر كه چرائي و چگونگي آنها هنوز موضوع جامعه بشري ست .

      آيا چه چيز وحشيگري هاي دد منشانه اين سرمايه كور را توجيه مي نمايد؟

بگذار انسانها ي ضعيف تر بميرند تا انسانهاي قوي تر بمانند و آيا اين است سرلوحه زرين تمدن بزرگ غرب كه به جهان سوم كرامت ميكندوايشان رايا به نوكري مي گمارد يا به سوي مرگ ميراند ؟

       آيا بايدچرخهاي توليد نظام اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي او را دستهاي بشريتي بگرداند كه تنهادستاوردش از آنچه در ساخت و ساز آن سهيم است ترس , گرسنگی , دشمنی , جنگ , آوارگی و بردگی خواهدبود؟

   پس از آخرين جنگ جهانی که پايه های نظام سرمايه داری نوين استوار گرديد , سرمايه های بزرگ جهانِ غرب در همداستانی با يکديگر برای چنگ اندازی به منابع سودآور , جنگهای منطقه ای را در سوی ديگر کرة ارض , بهترين راه بازگشائی بازارهای عرضة توليدات نظامی و غيرة خود يافتند. از اين رو فراخواندن جهان بشری به تفرق و دشمنی , بارزترين آموزة آنان به فرزندانِ اين عصر گرديد.

    بايد همة جهان را دشمن خو و بد سرشت می نماياندند تا خود را دوستِ مهربان بنمايانند. بايد همة جهان به هراس می انداختند تا بازار فروشِ ابزارِ جنگی شان را پر رونق سازندپس جهانی را به جنگ هدايت کردندو رفاه وآسايش خويش را فراهم آوردند و به اين ترتيب از دو سو دست به کارِ توليدِ هدفمندِ خود شدند: ابزارِ جنگ تدارک ديدند و فرهنگِ دشمنی ترويج دادند و اين گونه چرخ های تمدن طلائی شان بر گرده های زخمی و جنگديدة بشريت به گردش در آمد. 

      زمزمه هاي سياسي فريبكارانه شان ، روان جهاني را به بازي مرگ طلبيد . جهان وحشتزده اي تدارك ديدند كه هريك از اعضاي آن مي كوشيد تا در خريد و تجهيز هر چه بيشتر و پيشرفته تر ابزار جنگ و مرگ از ديگري پيشي بگيرد و بر ديگري برتري جويد . 

 نخستين وحشت بزرگ جهانيان ، باز آفريني جنگ اتمي ديگر بود ، پس همه كشورهائي كه سرمايه اي داشتند شتافتند تا در خريد آخرين تكنولوژي اتمي ، از غرب ، عقب نمانند . اما اين امر به تنهائي براي شعبده گرداني آنان كافي نبود و مي بايست با وسعت ميدان خطر ، اشتياق دنيا را به تسليح هرچه بيشتر ، دامن ميزدند . بنابراين با بكارگيري تمام ترفندهاي رسانه اي و تبليغاتي و اقتصادي شان ، وحشت بروز جنگ سوم جهاني را توسط كشورهاي كمونيست ، در روان جهانيان دميدند و خطر كمونيسم ، آن لولوئي شد كه سرمايه داري غرب توانست به واسطه آن ، اربابان و حاكمان مستيد و اقتدار گرا را تشويق به گرد آوري هرچه بيشتر ابزار جنگي و ديگر روشهاي مقابله باآن نمايد ،باشد كه براي تقابل با قيام توده ها ي دردمند خويش و حمله واهي كشورهاي كمونيست ، همواره آماده باشند .

       همپا و همسو با اين توهم آفريني ها و انديش سازي هاي مبتكرانه و نبوغ آسا ، در بازسازي دروغين و وحشت آور از الگوهاي كشورهاي انقلابي و مبارزات مردمي و قهرمانان آنان ، نسلهاي نوپاي جهان را زير ضربات پي در پي ارزش شكني هاي خود قرار داد .

     در اين تهاجم فرهنگي و ترويج ضد فرهنگي ، كوشيد تا ارزشهاو مفاهيم و مقوله هاي موضوع جامعه بشري را وارونه سازد و با حمله به ارزشهاي واقعي و انساني ، آنها را بي معنا ، بي اعتبار و از ميان ، تهي نمايد . پس از هموار ساختن اين زمين، بذربي ارزشي هاي خود راپراكنده سازد تا زمينه هاي فرهنگي و رواني جامعه انساني ، براي پذيرش و تائيد حكومت ضد مردمي و ضد بشري آنان مهيا گردد .

     با عقب مانده ، زشت و بيهوده نماياندن ارزش هاي متعارف انساني ، ميدان انديشه بشريت جوان را آماده پذيرش ضد ارزش هاي خود ساخت . حذف معرفت و تصوير « ما » و انسان و جايگزين شدن انديشه حفظ«من»,«من گرداني » , « من جوئي » و « من بودي » هر عمل تجاوز گرانه ، وحشيانه ، مخرب و ضد جمعي را مي توانست توجيه نمايد چرا كه حفظ «من» آن را مي طلبيد . اگر تا پيش از اين « سوپرمن» بود كه با نيروي اعجاب انگيز،كارهاي نيك ميكرد و دلهاي مردم را مجذوب خود مي نمود اينك رمبو بود كه پاي مبارك را به سرزمين ويتنام گذاشته تا ويتنامي هاي بي دست وپا را با اسلحه مرگبار خود از شر ويت كنگهاي مزاحم ، آسوده خاطر سازد بي آنكه كسي بپرسد « رمبو» چرا و به جستجوي كدام هدف هزاران كيلومتر آن سوتر به ويتنام رفته است .

       هنوز جهان ترس از خطر كمونيسم و جنگ اتمي را زير دندان مزه مزه ميكرد كه ترس از موجودات ناشناخته فضائي ، پرده اي ديگر از نمايش پايان ناپذير سرمايه غرب به بازار تبليغات روزانه پيوست . يوفوهاي بي نام و نشان با موجودات عجيب و غريب و خشن  مي آمدند تا به انسانهاي خوب و مهربان كه البته هميشه امريكائي هستند،حمله كنندوصدالبته كه اين انسانهاي قهرمان

 

قبلی

برگشت

بعدی