ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

 

عقاید سیاسی خودم را به زبان نخواهم آورد و به کار حرفه ای خودم که طبق قانون اساسی " هیچ کس حق ندارد افراد را از داشتن شغل مورد علاقه خود ، منع کند " برگزیده ام ، ادامه ندهم . آیا آقای هاشم زاده ، نظر سیاسی خود را اعمال نمی کند تا از من توبه نامه گرفته و عقاید خود را به من تحمیل کند ؟

    5 -  گرچه حکم دادگاه انقلاب را به رسمیت نمی شناسم ولی متحمل حکم صادره و غیر قانونی شده ام . قاضی محترم دادگاه انقلاب ، مرا به ادعای بی دلیل ، توهین و تبلیغ " تنها " به تحمل هیجده ماه زندان محکوم کرده است اما در حکم خود مرا محکوم به تحمل جزای دیگری نکرده است . ولی قاضی اجرای احکام دادگاه انقلاب ! آقای هاشم زاده ، آن حکم دادگاه را زیر پا گذاشته است و به من مزه حکم مضاعف و نانوشته را می چشاند و به انواع شیوه ها ، مجازاتم می کند .

    این جوان متعصب ، کاسه داغتر از آش شده است و می خواهد با گروگانگیری مرخصی قانونی ماهیانه که به همه زندانیان تعلق می گیرد ، آن را وسیله تنبیه من قرار دهد یا از آن برای اعمال عقاید سیاسی خود در مورد عقاید سیاسی ، شغل و حرفه روزنامه نگاری من ، استفاده کند . در حالی که او چنین حقی ندارد و نمی تواند قانون کشور را زیر پا گذارده و مرا مجبور کند تا در اوقات مرخصی ماهیانه و بعد از آزادی از زندان ، به حرفه روزنامه نگاری نپردازم .

    او اگر چنین اعمال فشاری می کند و برای تسلیم شدن من ، مرا و خانواده ام را تحت فشار روانی قرار می دهد ، مرا به تحمل کیفر و مجازات مضاعف ، وامی دارد . نمی دانم چرا با اجرای قانون که وظیفه او است ، بر من و خانواده ام ، منت می نهد که مرخصی می دهد . آیا او قانون را اجرا می کند و به من مرخصی ماهیانه میدهد یا در حق من لطف خارج از قانون به خرج می دهد ؟

    آیا او چنین حقی دارد که خود را برتر از قانون بداند و مرخصی ماهیانه مرا گروگان بگیرد و مشروط به عدم فعالیت حرفه ایم ، می کند ؟ چرا که یکی از ملزومات حرفه روزنامه نگاری ، مصاحبه است و من در دادگاه ، از مصاحبه کردن ، نوشتن و خبردادن و خبر گرفتن ، منع نشده ام . آقای هاشم زاده ، با استناد به کدامین حکم قضایی ، چنین حکمی را اجرا می کند و می خواهد من به دستور او تمکین کنم ؟

    6 -  طبق قانون ، من به عنوان یک زندانی ، فقط متحمل حبس خواهم شد و هر گونه مضیقه ، زاید بر حکم است و مجازات مضاعف است که دستور دهنده و اعمال کننده ( هر تعداد باشند ) مجرمند و باید محاکمه شوند . آیا محکمه یا نهادی است که این جوان را محاکمه کرده و او را به رعایت قانون ملزم سازد ؟

    بدین وسیله از ... هاشم زاده در نزد همه ایرانیان و نهادهای حکومتی و آیت الله شاهرودی شکایت می کنم و استدعا دارم تا او را به مجازات اعمال خود برسانند و به او اجازه ندهند ، افکار سیاسی خود را در لباس مجری قانون ، به زندانیان ( به ویژه زندانیان سیاسی ) تحمیل کند .

    7 -  در آخرین روزهای آذر ماه ، به طور کتبی ، خواستار مرخصی ماهیانه شدم . مقامهای زندان ، با رعایت قانون و مقررات ، با آن ، موافقت کردند اما آقای هاشم زاده برای دادن این مرخصی قانونی ، بیش از بیست دقیقه با همسرم مجادله و بحث می کند و او را تحت فشار روانی قرار می دهد . با این حال ، درخواست مرا امضاء کرده و به زندان ابلاغ می نماید که در این مورد از او متشکرم .

    در مرخصی ماهیانه ام ، با یک رادیو درباره فشارهای مستقیم و غیر مستقیم که در این مملکت ، به خانواده ام وارد می آید  و کسی هم از آنها جلوگیری نمی کند ، مصاحبه کردم و حتی از آقای هاشم زاده ، به عنوان کسی که قانون " آزادی مشروط " را اجرا نکرد ، گلایه کردم . تصور می کنم ، یا خود وی این مصاحبه را از رادیو شنیده است یا به او گزارش داده اند . که او را عصبانی کرده بود . لذا وقتی در 5 / 10 / 83 به اتفاق همسرم ، به نزد او رفتیم تا درخواست تمدید مرخصی ماهیانه را مطرح کنیم ، پرونده من روی میز او بود و احکام لازم برای لغو مرخصی من صادر شده و آماده بود . او فقط آن را مهر کرد و دستور داد ، من را به زندان معرفی کنند .

    سرباز به دستانم دستبند زد . من اعتراض کردم ولی هاشم زاده اجازه نداد تا من همسر بیمارم را به منزل برسانم . لوازم شخصی خودم را از منزل بردارم و خودم را به زندان معرفی کنم . آن هم بدون دستبند . چرا که من فراری نیستم که نیاز به غل و زنجیر داشته باشم . علاوه بر این که با وثیقه به مرخصی رفته ام و اگر می خواستم فرار کنم ، فرصت چهار روزه ای را داشتم . از طرف دیگر ، از مرخصی قانونی ، استفاده کرده و به زندان برگشته ام ولی او تصمیم خود را گرفته بود یا تصمیمش را گرفتانده بودندش .

    8 -  یکی از همین مقررات که قاضی اجرای احکام دادگاه انقلاب هم باید در مورد همه زندانیان به یکسان ، اجرا کند ، " آموزش و تحصیل " در زندان است . هر زندانی ، اگر بخواهد ، می تواند در هر مقطعی از تحصیلات ، از امکانات برخوردار شود .

    گرچه من روزنامه نگاری را در دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی تهران به پایان رسانده ام اما توانایی برقراری ارتباط به یکی از زبانهای زنده دنیا ، موقعیت های ممتاز تری را در اختیار من می گذارد . لذا در کنکور دانشگاه آزاد شرکت کردم و از رشته زبان فرانسه واحد تبریز ، قبول شدم . مسئولان زندان با توجه به مقررات ، مایلند که من به تحصیلم در آن دانشگاه ، ادامه دهم ولی مشروط بر این که قاضی اجرای احکام دادگاه انقلاب هم موافقت کند .

    به نزد آقای هاشم زاده رفتم و موضوع را با وی در میان گذاشتم او به صراحت گفت : " من به تو اجازه نخواهم داد تا به دانشگاه بروی . این فکر را از سرت بیرون کن . "

    بحث من و او به جایی نرسید و مراجعه ما به مواد قانون مربوط به زندانها و مواد مربوط به آموزش زندانیان ، او را قانع نکرد و او گفت : آیین نامه زندان ها ، قانون نیست و آیین نامه است و تنها برای مقامهای زندان ، قابل اجرا است .

    فراموش کرد که قانون ، حق برخی قانونگذاری ها را در اختیار کمیسیون های مجلس ، هیات وزیران و مقام های ارشد قوه قضائیه قرار داده است و رئیس ارشد قوه قضائیه ؛ شما ؛ آیت الله شاهرودی هستید که آن آیین نامه را امضاء و جهت اجرا به دستگاه های زیر امر خود ، ابلاغ فرموده اید .

    بحثمان در این مورد هم به جایی نرسید و او بر تصمیم خود اصرار کرد و مرا از حق تحصیل در مدت حبس ، محروم ساخت و پیشنهاد کرد تا در زندان ، اساتید رشته زبان فرانسه دانشگاه آزاد تبریز را به زندان آورده و به آموزش اینجانب ، بگمارد .

    9 -  بعد از اینکه در 26 خرداد 1382 هیجده لباس شخصی اداره اطلاعات نیروی انتظامی مرا در مقابل دانشگاه تبریز و در حین تهیه خبر ، مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس به مدت سه روز از دادن غذا به من خودداری کردند ، پس از آزادی ، از آنان به دادسرای نظامی شکایت کردم . گرچه وعده رسیدگی در کمتر از دو ماه داده شده بود ولی پس از چهارده ماه حکم " منع
 

قبلی

برگشت

بعدی