ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

 

اين همسوئی مردم ما است برای اعلام پايان عمر رژيم اسلامی ». ( همان جا )

می بينيد آقای روستا ابتداء اعلام می دارد که « اين ائتلاف نيست » از سويی می گويند : « اين پروژه از آسمان نيامده و کسی هم مالکش نيست ، اينها خواست عمومی مردم ، دانشجويان ، زنان و جوانان بود ! و از ديگر سو بيان می دارند : « اينگونه ائتلاف بوجود آورد ۰۰۰ برای پايان عمر رژيم اسلامی » يعنی به ساده ترين زبان از نگاه آقای روستا يکبار ائتلاف نيست و ديگر بار ائتلاف است ! علاوه بر اين آقای روستا در آن گفتگو اعلام می دارند: « منِ نوعی سعی می کنم ، نظرات خودم را پيش ببرم و ديگران سعی می کنند نظرات خودشون را پيش ببرند ۰ اين پروژه آن ظرف عمومی است که افکار عمومی جهان را می تواند بسيج کند » ( فايل صوتی راديو همبستگی )

اقای روستا! چون هر کس به زبان خویش سخن می راند ، يکی از بانيان پروژه ای که بقول شما از « آسمان نيامده » است، یعنی  آقای سازگارا در آخرين نوشته اش با عنوان " ۱۳ جواب به ۱۳ سئوال "، رسما اعلام می دارد : « که انجام رفراندوم را از حاکميت کنونی طلب می کنند ». و این در حالی است که در نوشته امضاء کننده گان ۶ نفره داخلی آمده است :

« اين فراخوان تنها يک پيشنهاد است و صرفا جنبه فرمال و شکلی دارد و به محتوا نمی پردازد و طرحی هم برای مراحل عملی و اجرايی آن ندارد ۰ پروسه ای است تدريجی و طولانی که فقط می خواهند آن را به گفتمان سياسی فراگير تبديل کرده و برايش امضاء جمع کنند » و در همين جا اعلام می دارند : « هدفشان از اين فراخوان تبديل رفراندوم به گفتمان ملی است و نه ايجاد کميته اقدام به آن گونه ای که شاهد آن بوديم »  و از طرفی " دانشمند "  تاريخ ساز ما علی ميرفطروس ، ادعا می کند : « ۰۰. اين فراخوان در جوهر خود ، يک طرح بر انداز و سرنگون ساز می باشد » واعلان می دارد : « رفراندوم ملی تنها برجسد و جنازه جمهوری اسلامی برگزار خواهد شد و لاغير » و دل بدان می سپارد که : « خواست مشروع و عادلانه ملت ايران جهت برگزاری رفراندوم برای تعيين نظام دلخواه مردم زير نظر ناظران بين المللی به اطلاع جهانيان برسد » و در تناقضی آشکارتر بیان میدارد ، در ورای اقدامات تبليغاتی « لوس آنجلس يا پاريس » نشينان ،  هر گونه «۰۰۰ قيام يا خيزش انقلابی ۰۰۰» ، « هزينه های سرنگونی يک رژيم سفاک را ۰۰۰ بيش تر » می نمايند ۰ ( علی مير فطروس ، سايت عصر نو ، ۲۸دسامبر ۲۰۰۴ ) اين جناب از يک سو فراخوان را « طرح برانداز و سرنگون ساز » می نامد و از سويی ديگر بدون اينکه عامل اجرايی اش را معرفی کند ، برگزاری رفراندوم را « زير نظر ناظران بين المللی به اطلاع جهانيان » می رساند تا آنگونه که متحدانش در پس تحقق « انقلاب مخملين  » در ايران بودند و هستند ، جناب ايشان ، « انقلاب نارنجی » را طالبند !! ( همان ماخذ ). آقای علی افشاری يکی از اين ۶ تن امضاء کننده اولیه در جايی می گويد : « مسئله اول اين است که ببينيم که جامعه اين گفتمان را می پذيرد يا نه ؟ » آنچه از بيان اين همه شتر گاو پلنگ گويی در می آيد دقيقا همان است که آقای روستا هم به آن اشاره می دارد :« ايشان نظرات خودشان را دارند و ديگران هم سعی می کنند ، نظرات خود را پيش ببرند ». پس آقای روستا بايد دانست که مدعيان اصلی اين جريان ، از يک سو در همين نظام دنبال رفراندوم اند و تازه در صددند که اين پروژه را بعنوان راهکار تغيير نظام به مردم منتقل کنند تا عموميت آنرا جويا شوند ! هرچند اقای  ناصر زرافشان در پاسخ به حرفهای ،  سعيد حجاريان ، با طرح يک سری مبانی حقوقی درست در نقد کارکرد نظام جمهوری اسلامی در جايی اعلام می دارد : « اين را هر کودک دبستانی می داند که رفراندوم در شرايط حاکميت يک حکومت مطلقه قابل اجراء نيست ۰۰۰» (ناصر زرافشان ، زندان اوين ، آذر ماه ۸۳ ). اما ديگری اعلام می دارد که ا ين پروژه « طرحی نمادين » است و قدرت اجرايی ندارد و سرانجام خود محسن سازگارا اعلام می دارد: «حداکثر انتظار از اين رفراندوم اين استکه ، ما در اين مرحله تنها از مردم می خواهيم که اين درخواست را پر کنند تا از اين طريق بتوانيم به دنيا نشان دهيم که مردم ايران خواهان بر گزاری رفراندوم اند ۰۰۰ ». جدا از اين همه گفت و شنود ها ، در ادامه اين بحث راديويی ، آقای کامبيز روستا اعلام می دارند : « رفراندوم تعين تکليف نظام و اعلام پايانش توسط خود نظام ، اين تمام توهماتی را که گويا عده ای می خواهند به خارج فکر کنند ، شايد يک عده ای هستند ، اصلا می گويند و می نويسند هم که چشم به قدرت خارجی دارند ولی راجع به اين پروژه ديگر صدق نمی کند ». ( فايل صوتی راديو همبستگی-  تاکید از من است ). آنجا هم که شهاب برهان از ايشان می پرسد : « شما می گوييد با نظارت سازمان های بين المللی ، پس آنها مجری نيستند ، اين وسط مجری کيست ؟» در پاسخ آقای کامبيز روستا اعلام می دارد : « مجری آن زمان حاکميت متلاشی شده ايست که حتما جمهوری اسلامی نخواهد بود !».

اسناد مربوط به آقای سازگارا را که می خوانيم، می بینیم که ايشان خواهان پشتيبانی غربيان از جمله آمريکا می شود  و می گويد : « ما به آمريکا نيازمنديم که در ارتباط با حقوق دمکراتيک مردم ايران از ما دفاع نمايد ، ما می خواهيم که حق انجام رفراندوم را داشته باشيم ۰ ما اين قانون اساسی را نمی خواهيم و خواهان تغيير درآن هستيم »( گزارشگر نشريه نيويورک سان ، الی ليک ، ۷ دسامبر ۲۰۰۴ ، به نقل از سايت ايران امروز از اعلاميه جبهه ملی شاخه آمريکا- تا کید از من است ) من فکر نمی کنم  آقای روستا  با وجود این اعلام موضع محسن سازگارا که می خواهد برای تغيير قانون اساسی جمهوری اسلامی راه را برای ورود آمريکا باز گذارد، بار دیگر حاضر گردد شانه از پاسخ صریح خا لی کند و همانطور که به راديو همبستگی در مناظره با شهاب برهان گفت، ديگر بار بگويد : « می گويند و می نويسند که چشم به قدرت خارجی دارند ولی راجع به اين پروژه ديگر صدق نمی کند!!!» آقای روستا ! محسن سازگارا از يک سو محض حفظ ظاهر، مقاله : « ۱۳ جواب به ۱۳ سئوال » را به جامعه ايرانيان ارائه می دهد ولی به مصداق سرشت  " سازگاری اش "  « چون به خلوت می رود ، آن کار ديگر می کند » و با نمايندگان آمريکايی در زد وبندی آشکار به نجوا مشغول می شود. وی در همان گفتگوی پيش گفته با الی ليک اعلام می دارد : « ما محتاج کمک عملی در دفاع از حقوق ملت ايران هستيم ۰ اگر آمريکا می خواهد سياست بين المللی تحريم را انجام دهد ، نبايد عليه مردم ايران باشد بلکه می بايستی عليه اعضاء رسمی رژيم باشد اين عملی خيلی خوب خواهد بود ۰۰۰۰ اگر آنها ( آمريکا)  ليست اين حساب ها را انتشار دهند۰۰۰ » او حتی فراتر می رود و پيغام می دهد : « خواهان آن است که وزارت خارجه آمريکا علنا بيانيه ای را در مورد آزاد نمودن نويسندگان " بلا گرهای" دستگير شده در اين ماه ، انتشار دهد » ( همان ماخذ پيشين ).  آقای روستا!  در قبال اين خوش رقصی ها ی شاه پسندانه و فرش پهن کنی  برای جورج بوش ، که تنها به مذاق سلطنت طلبها خوش می آيد ، واکنش شما چيست ؟

آقای دکتر ملکی از داخل کشور در گفتگو با خسرو شميرانی روزنامه شهروند کانادا اعلام می دارد : « به عقيده من خطرناک ترين وضعيت همين است که مردم برای نجات خود به بيگانه چشم بدوزند ۰ من به نوبه خود در مخالفت با اين تفکر تلاش کردم به جوانان می گفتم ، مطمئن باشيد در کوله پشتی هيچ بيگانه ای برای

 

قبلی

برگشت

بعدی